📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکارگرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش: (۱۳۹)
#سهرابِ یَل؛
بخش: (۱)
اگر تندبادی برآید ز کنج
بخاک افگند نارسیده ترنج
ستمکاره خوانیماش ار دادگر
هنرمند دانیماش ار بی هنر
اگر مرگ دادست بیداد چیست
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
ازین راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر ترا راه نیست
همه تا در آز رفته فراز
به کس بر نشد این در راز باز
برفتن مگر بهتر آیدش جای
چو آرام یابد به دیگر سرای
دم مرگ چون آتش هولناک
ندارد ز برنا و فرتوت باک
درین جای رفتن نه جای درنگ
بر اسپ فنا گر کشد مرگ تنگ
چنان دان که دادست و بیداد نیست
چو داد آمدش جای فریاد نیست
جوانی و پیری به نزدیک مرگ
یکی دان چو اندر بدن نیست برگ
دل از نور ایمان گر آگندهای
ترا خامشی به که تو بندهای
برین کار یزدان تو را راز نیست
اگر جانت با دیو انباز نیست
به گیتی درآن کوش چون بگذری
سرانجام نیکی بر خود بری
کنون رزم سهراب رانم نخست
از آن کین که او با پدر چون بجست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکارگرانسنگ_ادب_پارسی:
بخش: (۱۳۹)
#سهرابِ یَل؛
بخش: (۱)
اگر تندبادی برآید ز کنج
بخاک افگند نارسیده ترنج
ستمکاره خوانیماش ار دادگر
هنرمند دانیماش ار بی هنر
اگر مرگ دادست بیداد چیست
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
ازین راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر ترا راه نیست
همه تا در آز رفته فراز
به کس بر نشد این در راز باز
برفتن مگر بهتر آیدش جای
چو آرام یابد به دیگر سرای
دم مرگ چون آتش هولناک
ندارد ز برنا و فرتوت باک
درین جای رفتن نه جای درنگ
بر اسپ فنا گر کشد مرگ تنگ
چنان دان که دادست و بیداد نیست
چو داد آمدش جای فریاد نیست
جوانی و پیری به نزدیک مرگ
یکی دان چو اندر بدن نیست برگ
دل از نور ایمان گر آگندهای
ترا خامشی به که تو بندهای
برین کار یزدان تو را راز نیست
اگر جانت با دیو انباز نیست
به گیتی درآن کوش چون بگذری
سرانجام نیکی بر خود بری
کنون رزم سهراب رانم نخست
از آن کین که او با پدر چون بجست.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکارگرانسنگ_ادب_پارسی؛
بخش: (۱۳۸)
#سهراب بخش: (۲)
ز گفتار دهقان یکی داستان
بپیوندم از گفتهی باستان
ز موبد برین گونه برداشت یاد
که رستم یکی روز از بامداد
غمی بد دلش ساز نخچیر کرد
کمر بست و ترکش پر از تیر کرد
سوی مرز توران چو بنهاد روی
جو شیر دژاگاه نخچیر جوی
چو نزدیکی مرز توران رسید
بیابان سراسر پر از گور دید
برافروخت چون گل رخ تاجبخش
بخندید وز جای برکند رخش
به تیر و کمان و به گرز و کمند
بیفگند بر دشت نخچیر چند
ز خاشاک وز خار و شاخ درخت
یکی آتشی برفروزید سخت
چو آتش پراگنده شد پیلتن
درختی بجست از در بابزن
یکی نَره گوری بزد بر درخت
که در چنگ او پر مرغی نه سخت
چو بریان شد از هم بکند و بخورد
ز مغز استخوانش برآورد گرد
بخفت و برآسود از روزگار
چمان و چران رخش در مرغزار
سواران ترکان تنی هفت و هشت
بران دشت نخچیر گه برگذشت
یکی اسپ دیدند در مرغزار
بگشتند گرد لب جویبار
چو بر دشت مر رخش را یافتند
سوی بند کردنش بشتافتند
گرفتند و بردند پویان به شهر
همی هر یک از رخش جستند بهر
چو بیدار شد رستم از خواب خوش
به کار امدش بارهی دستکش
بدان مرغزار اندرون بنگرید
ز هر سو همی بارگی را ندید
غمی گشت چون بارگی را نیافت
سراسیمه سوی سمنگان شتافت
همی گفت کاکنون پیادهدوان
کجا پویم از ننگ تیرهروان
چه گویند گردان که اسپش که برد
تهمتن بدین سان بخفت و بمرد
کنون رفت باید به بیچارگی
سپردن به غم دل بیکبارگی
کنون بست باید سلیح و کمر
به جایی نشانش بیابم مگر
همی رفت زین سان پر اندوه و رنج
تن اندر عنا و دل اندر شکنج.
@📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکارگرانسنگ_ادب_پارسی؛
بخش: (۱۳۸)
#سهراب بخش: (۲)
ز گفتار دهقان یکی داستان
بپیوندم از گفتهی باستان
ز موبد برین گونه برداشت یاد
که رستم یکی روز از بامداد
غمی بد دلش ساز نخچیر کرد
کمر بست و ترکش پر از تیر کرد
سوی مرز توران چو بنهاد روی
جو شیر دژاگاه نخچیر جوی
چو نزدیکی مرز توران رسید
بیابان سراسر پر از گور دید
برافروخت چون گل رخ تاجبخش
بخندید وز جای برکند رخش
به تیر و کمان و به گرز و کمند
بیفگند بر دشت نخچیر چند
ز خاشاک وز خار و شاخ درخت
یکی آتشی برفروزید سخت
چو آتش پراگنده شد پیلتن
درختی بجست از در بابزن
یکی نَره گوری بزد بر درخت
که در چنگ او پر مرغی نه سخت
چو بریان شد از هم بکند و بخورد
ز مغز استخوانش برآورد گرد
بخفت و برآسود از روزگار
چمان و چران رخش در مرغزار
سواران ترکان تنی هفت و هشت
بران دشت نخچیر گه برگذشت
یکی اسپ دیدند در مرغزار
بگشتند گرد لب جویبار
چو بر دشت مر رخش را یافتند
سوی بند کردنش بشتافتند
گرفتند و بردند پویان به شهر
همی هر یک از رخش جستند بهر
چو بیدار شد رستم از خواب خوش
به کار امدش بارهی دستکش
بدان مرغزار اندرون بنگرید
ز هر سو همی بارگی را ندید
غمی گشت چون بارگی را نیافت
سراسیمه سوی سمنگان شتافت
همی گفت کاکنون پیادهدوان
کجا پویم از ننگ تیرهروان
چه گویند گردان که اسپش که برد
تهمتن بدین سان بخفت و بمرد
کنون رفت باید به بیچارگی
سپردن به غم دل بیکبارگی
کنون بست باید سلیح و کمر
به جایی نشانش بیابم مگر
همی رفت زین سان پر اندوه و رنج
تن اندر عنا و دل اندر شکنج.
@📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکارگرانسنگ_ادب_پارسی؛
بخش: (۱۳۹)
رزم: #سهراب بخش (۳)
چو نزدیک شهر سمنگان رسید
خبر زو بشاه و بزرگان رسید
که آمد پیاده گَوِ تاجبخش
به نخچیرگه زو رمیدست رخش
پذیره شدندش بزرگان و شاه
کسی کاو بسر بر نهادی کلاه
بدو گفت شاه سمنگان چه بود
که یار ست با تو نبرد آزمود
درین شهر ما نیکخواه توایم
ستاده بفرمان و راه توایم
تن و خواسته زیر فرمان تست
سر ارجمندان و جان آن تست
چو رستم به گفتار او بنگرید
ز بدها گمانیش کوتاه دید
بدو گفت رخشم بدین مرغزار
ز من دور شد بیلگام و فسار
کنون تا سمنگان نشان پی است
وز آنجا کجا جویبار و نی است
ترا باشد ار بازجویی سپاس
بباشم بپاداش نیکی شناس
گر ایدون که ماند ز من ناپدید
سران را بسی سر بباید برید
بدو گفت شاه ای سزاوار مرد
نیارد کسی با تو این کار کرد
تو مهمان من باش و تندی مکن
به کام تو گردد سراسر سخن
یک امشب به می شاد داریم دل
وز اندیشه آزاد داریم دل
نماند پی رخش فرخ نهان
چنان بارهی نامدار جهان
تهمتن به گفتار او شاد شد
روانش ز اندیشه آزاد شد
سزا دید رفتن سوی خان او
شد از مژده دلشاد مهمان او
سپهبد بدو داد در کاخ جای
همی بود در پیش او بر به پای
ز شهر و ز لشکر مهان را بخواند
سزاوار با او به شادی نشاند
گسارندهی باده آورد ساز
سیه چشم و گلرخ بُتان تراز
نشستند با رودسازان به هم
بدان تا تهمتن نباشد دژم
چو شد مست و هنگام خواب آمدش
همی از نشستن شتاب آمدش
سزاوار او جای آرام و خواب
بیاراست و بنهاد مُشک و گلاب.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
#شاهنامه_شاهکارگرانسنگ_ادب_پارسی؛
بخش: (۱۳۹)
رزم: #سهراب بخش (۳)
چو نزدیک شهر سمنگان رسید
خبر زو بشاه و بزرگان رسید
که آمد پیاده گَوِ تاجبخش
به نخچیرگه زو رمیدست رخش
پذیره شدندش بزرگان و شاه
کسی کاو بسر بر نهادی کلاه
بدو گفت شاه سمنگان چه بود
که یار ست با تو نبرد آزمود
درین شهر ما نیکخواه توایم
ستاده بفرمان و راه توایم
تن و خواسته زیر فرمان تست
سر ارجمندان و جان آن تست
چو رستم به گفتار او بنگرید
ز بدها گمانیش کوتاه دید
بدو گفت رخشم بدین مرغزار
ز من دور شد بیلگام و فسار
کنون تا سمنگان نشان پی است
وز آنجا کجا جویبار و نی است
ترا باشد ار بازجویی سپاس
بباشم بپاداش نیکی شناس
گر ایدون که ماند ز من ناپدید
سران را بسی سر بباید برید
بدو گفت شاه ای سزاوار مرد
نیارد کسی با تو این کار کرد
تو مهمان من باش و تندی مکن
به کام تو گردد سراسر سخن
یک امشب به می شاد داریم دل
وز اندیشه آزاد داریم دل
نماند پی رخش فرخ نهان
چنان بارهی نامدار جهان
تهمتن به گفتار او شاد شد
روانش ز اندیشه آزاد شد
سزا دید رفتن سوی خان او
شد از مژده دلشاد مهمان او
سپهبد بدو داد در کاخ جای
همی بود در پیش او بر به پای
ز شهر و ز لشکر مهان را بخواند
سزاوار با او به شادی نشاند
گسارندهی باده آورد ساز
سیه چشم و گلرخ بُتان تراز
نشستند با رودسازان به هم
بدان تا تهمتن نباشد دژم
چو شد مست و هنگام خواب آمدش
همی از نشستن شتاب آمدش
سزاوار او جای آرام و خواب
بیاراست و بنهاد مُشک و گلاب.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚📘📔📗📕📖🖌
📚📙📗📓📖🖌
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
همایون شجریان - نوروز.mp3
12.7 MB
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
درباره رزم #رستم_جهان_پهلوان و #سهراب_یل.
🏵خوانش(نقالی):
#اشکان_جوادی در برنامه هزارهی سرودهها.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🏵خوانش(نقالی):
#اشکان_جوادی در برنامه هزارهی سرودهها.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚 📖 🖌
📚 📖 🖍
🌱 یکم #اردیبهشت_ماه برابر با:
🖌📖 روز بزرگداشت؛
خداوندگار ادب و شهسوار سخن،
«#سعدی_بزرگ» و جاودانه،
🖍📖 روز پرواز فرزند سرافراز؛
«ملکالشعرای بهار»
سخنسرایی که مهر به میهن را به چامه کشید.
🖊📖 روز پرواز فرزند آب و آیینه؛
«سهراب سپهری»، فرزند آب و خرد و روشنی را گرامی میداریم و به روان مینویشان درود میفرستیم.
🌸 نمونههایی از چامههای پارسی؛
👳♂استاد سخن: #سعدی_بزرگ،
👨⚕ فرزند سربلند ایران: #ملکالشعرای_بهار.
👨⚖فرزند آب و آیینه: #سهراب_سپهری؛
🖌📖دریغا که بی ما بسی روزگار
بروید گل و بشکفد نوبهار
بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت
برآید که ما خاک باشیم و خشت
🌲 استاد سخن: #سعدی_بزرگ.
🖍📖امروز نه کس ز عشق آگه چو من است
کز شکر عشقم همه شیرینسخن است
در هر مژهی من به ره خسرو عشق
نیروی هزار تیشهی کوهکن است.
🌳 #بهار
🖊📖 پشت لبخندی پنهان هر چیز
روزنی دارد دیوار زمان
که از آن چهرهی من پیداست
چیزهایی هست که نمیدانم
میدانم سبزهای را بکنم خواهم مرد.
🪴 #سهراب_سپهری
#چکامه_پارسی؛
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚 📖 🖍
🌱 یکم #اردیبهشت_ماه برابر با:
🖌📖 روز بزرگداشت؛
خداوندگار ادب و شهسوار سخن،
«#سعدی_بزرگ» و جاودانه،
🖍📖 روز پرواز فرزند سرافراز؛
«ملکالشعرای بهار»
سخنسرایی که مهر به میهن را به چامه کشید.
🖊📖 روز پرواز فرزند آب و آیینه؛
«سهراب سپهری»، فرزند آب و خرد و روشنی را گرامی میداریم و به روان مینویشان درود میفرستیم.
🌸 نمونههایی از چامههای پارسی؛
👳♂استاد سخن: #سعدی_بزرگ،
👨⚕ فرزند سربلند ایران: #ملکالشعرای_بهار.
👨⚖فرزند آب و آیینه: #سهراب_سپهری؛
🖌📖دریغا که بی ما بسی روزگار
بروید گل و بشکفد نوبهار
بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت
برآید که ما خاک باشیم و خشت
🌲 استاد سخن: #سعدی_بزرگ.
🖍📖امروز نه کس ز عشق آگه چو من است
کز شکر عشقم همه شیرینسخن است
در هر مژهی من به ره خسرو عشق
نیروی هزار تیشهی کوهکن است.
🌳 #بهار
🖊📖 پشت لبخندی پنهان هر چیز
روزنی دارد دیوار زمان
که از آن چهرهی من پیداست
چیزهایی هست که نمیدانم
میدانم سبزهای را بکنم خواهم مرد.
🪴 #سهراب_سپهری
#چکامه_پارسی؛
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برگردان_'آب_را_گل_نکنیم'_به_زبان_تاتی.amr
2.2 MB
🌸🌿🌸🌿
🌿🌸🌿🌸
برگردان به زبان تاتیِ سروده «آب را گل نکنیم» #سهراب_سپهری:
🌲🌸 🍃 🌼 🌿 🌺 🌱🌻 ☘🌷🍀🌹🌳
آب را گل نکنیم
در فرودست انگار کفتری میخورد آب
یا که در بیشهای دور سیرهای پَر میشوید
یا در آبادی کوزهای پُر میگردد
آب را گل نکنیم
شاید این آب روان
میرود پای سپیداری تا فرو شوید اندوه دلی
دست درویشی شاید نان خشکیده فرو بُرده در آب
زن زیبایی آمد لب رود
آب را گل نکنیم
روی زیبا دو برابر شده است
چه گوارا این آب
چه زلال این رود
مردم بالا دست چه صفایی دارند
چشمههاشان جوشان
گاوهاشان شیراَفشان باد
من ندیدم دِهِشان
بیگمان پای چپرهاشان جای پای خداست
مهتاب آنجا میکند روشن پهنای کلام
بیگمان در دِه بالادست، چینهها کوتاه است
مردمش میدانند که شقایق چه گلی است
بیگمان آنجا آبی، آبی است
غنچهای میشکفد اهل دِه باخبرند
چه دهی باید باشد کوچه باغش پُر موسیقی باد
مردمان سر رود آب را میفهمند گِل نکردنش، ما نیز
آب را گل نکنیم
🌸🌿
#زبان_تاتی #ورزقان #کلور #گلینقیه، #تاکستان،
با سپاس بسیار از دوست گرامی که این پیام را برای ما فرستادند.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
🌿🌸🌿🌸
برگردان به زبان تاتیِ سروده «آب را گل نکنیم» #سهراب_سپهری:
🌲🌸 🍃 🌼 🌿 🌺 🌱🌻 ☘🌷🍀🌹🌳
آب را گل نکنیم
در فرودست انگار کفتری میخورد آب
یا که در بیشهای دور سیرهای پَر میشوید
یا در آبادی کوزهای پُر میگردد
آب را گل نکنیم
شاید این آب روان
میرود پای سپیداری تا فرو شوید اندوه دلی
دست درویشی شاید نان خشکیده فرو بُرده در آب
زن زیبایی آمد لب رود
آب را گل نکنیم
روی زیبا دو برابر شده است
چه گوارا این آب
چه زلال این رود
مردم بالا دست چه صفایی دارند
چشمههاشان جوشان
گاوهاشان شیراَفشان باد
من ندیدم دِهِشان
بیگمان پای چپرهاشان جای پای خداست
مهتاب آنجا میکند روشن پهنای کلام
بیگمان در دِه بالادست، چینهها کوتاه است
مردمش میدانند که شقایق چه گلی است
بیگمان آنجا آبی، آبی است
غنچهای میشکفد اهل دِه باخبرند
چه دهی باید باشد کوچه باغش پُر موسیقی باد
مردمان سر رود آب را میفهمند گِل نکردنش، ما نیز
آب را گل نکنیم
🌸🌿
#زبان_تاتی #ورزقان #کلور #گلینقیه، #تاکستان،
با سپاس بسیار از دوست گرامی که این پیام را برای ما فرستادند.
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from سرای فرزندان ایران. (سیاه منصور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from سرای فرزندان ایران.
📚 📖 🖌
📚 📖 🖍
🌱 یکم #اردیبهشت_ماه برابر با:
🖌📖 روز بزرگداشت؛
خداوندگار ادب و شهسوار سخن،
«#سعدی_بزرگ» و جاودانه،
🖍📖 روز پرواز فرزند سرافراز؛
«ملکالشعرای بهار»
سخنسرایی که مهر به میهن را به چامه کشید.
🖊📖 روز پرواز فرزند آب و آیینه؛
«سهراب سپهری»، فرزند آب و خرد و روشنی را گرامی میداریم و به روان مینویشان درود میفرستیم.
🌸 نمونههایی از چامههای پارسی؛
👳♂استاد سخن: #سعدی_بزرگ،
👨⚕ فرزند سربلند ایران: #ملکالشعرای_بهار.
👨⚖فرزند آب و آیینه: #سهراب_سپهری؛
🖌📖دریغا که بی ما بسی روزگار
بروید گل و بشکفد نوبهار
بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت
برآید که ما خاک باشیم و خشت
🌲 استاد سخن: #سعدی_بزرگ.
🖍📖امروز نه کس ز عشق آگه چو من است
کز شکر عشقم همه شیرینسخن است
در هر مژهی من به ره خسرو عشق
نیروی هزار تیشهی کوهکن است.
🌳 #بهار
🖊📖 پشت لبخندی پنهان هر چیز
روزنی دارد دیوار زمان
که از آن چهرهی من پیداست
چیزهایی هست که نمیدانم
میدانم سبزهای را بکنم خواهم مرد.
🪴 #سهراب_سپهری
#چکامه_پارسی؛
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾
📚 📖 🖍
🌱 یکم #اردیبهشت_ماه برابر با:
🖌📖 روز بزرگداشت؛
خداوندگار ادب و شهسوار سخن،
«#سعدی_بزرگ» و جاودانه،
🖍📖 روز پرواز فرزند سرافراز؛
«ملکالشعرای بهار»
سخنسرایی که مهر به میهن را به چامه کشید.
🖊📖 روز پرواز فرزند آب و آیینه؛
«سهراب سپهری»، فرزند آب و خرد و روشنی را گرامی میداریم و به روان مینویشان درود میفرستیم.
🌸 نمونههایی از چامههای پارسی؛
👳♂استاد سخن: #سعدی_بزرگ،
👨⚕ فرزند سربلند ایران: #ملکالشعرای_بهار.
👨⚖فرزند آب و آیینه: #سهراب_سپهری؛
🖌📖دریغا که بی ما بسی روزگار
بروید گل و بشکفد نوبهار
بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت
برآید که ما خاک باشیم و خشت
🌲 استاد سخن: #سعدی_بزرگ.
🖍📖امروز نه کس ز عشق آگه چو من است
کز شکر عشقم همه شیرینسخن است
در هر مژهی من به ره خسرو عشق
نیروی هزار تیشهی کوهکن است.
🌳 #بهار
🖊📖 پشت لبخندی پنهان هر چیز
روزنی دارد دیوار زمان
که از آن چهرهی من پیداست
چیزهایی هست که نمیدانم
میدانم سبزهای را بکنم خواهم مرد.
🪴 #سهراب_سپهری
#چکامه_پارسی؛
📘🖌@FARZANDAN_PARSI.💡
🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾🦅🌾