کلاس چهارمیهای کتابخوان و ماجراهایی از موزهی ایران باستان
🌱یادگیری سواد پایه یکی از مهمترین اهداف دورهی ابتداییست که وقتی با پرورش خلاقیت، کسب اطلاعات عمومی و ارتقای توانایی برقراری ارتباط با دیگران همراه شود، کودک را برای ورود به مراحل بعد آماده میکند.
البته که کسب این تواناییها ساده نیست.
🌱خوشحالم که آشنایی با مادران ارجمندی که از شروع دوران کرونا، فرزندان کلاس اولی خود را همراه «باشگاه کتابخوانی مجازی کودک و فرهنگ» کردند، باعث شد تا نقش کوچکی در شکوفایی ذهنهای خلاق دوستان دبستانیام داشته باشم.
🌱ما کلاس چهارم را با تجربهی نویسندگی درمورد «موزهی ایران باستان» به پایان میبریم. اسفند ماه «نیما نابغه در موزه» را خواندیم و با هم موزهی ملی ایران را دیدیم و بچهها روز چهارشنبه روی دست خانم صالحی گرامی بلند شدند.😉
🌱آنچه در ادامهمیآید، نوشتههای بداههی تعدادی از اعضای دهسالهی باشگاه است، بدون هیچ دخل و تصرفی.
امید که با بزرگشدن، پویایی ذهنشان همینطور باقی بماند و اسیر قالبهای از پیش تعیینشده، نشوند.
❤️مرد پارتی رفت با سکه های هخامنشی دست خودش رو خرید و با پیچ و مهره به بدنش وصل کرد و بعد رفت پیش مرد نمکی و گفت تو که یک گردو در جیبت داشتی چرا نمک خوردی؟
مرد پارتی گفت آهان فهمیدم ، تو نمک خوردی که تاریخ انقضات بیشتر بشه و بدنت سالم بمونه که همه بیان موزه و تو رو تماشا کنن؟
افراز
♥️مرد پارتی ما میرود سکه ها را برمی دارد و مرد نمکی را ازاد میکند.و با هم می روند بازار. مرد پارتی میرود اهنگری تا دستش را جوش بزند. و مرد نمکی هم می رود کار خانه واتا را می خرد و همه ی اب هایش را به موزه می برد و موزه هم تبدیل می شود به اب انبار. حتی مرد نمکی به مرد پارتی هم دوتا بسته اب میدهد.
امیررضا
❤️روزی روزگاری در موزه ایران باستان تعدادی بازدید کننده متوجه ترکیدن چیزی در موزه شدند که بله چیزی نبود جز شکستن محفظه ی شیشه ای مرد نمکی . مرد نمکی تا آزاد شد با سرعت به سمت سوپر مارکت رفت. اما تا رسید همه پا به فرار گذاشتند و مرد نمکی از فرصت استفاده کرد و کل آب های سوپر مارکت را نوشید کمی جلوتر رفت و دید مرد پارتی در حال چک و چونه با جوشکار محله است بعد از حدود یک ساعت مرد پارتی و مرد نمکی همدیگر را شناختند و به خوبی و خوشی زندگی کردند
جانان
❤️شبی آرام بود، تا ۱۲ شب که ماده ی ژله ای چسبناک که از کوزه های سفالی بیرون می آمدند. به به صدای ژله می آید .حتما شام مجانی میدن.
مرد پارتی داشت سکه های موزه رو برای مرد نمکی میبرد.
مرد نمکی گردویت رو بده به جاش سکه بگیر،مرد نمکی میگفت برای چی؟
مرد پارتی گفت چون هر شب می رم هواخوری و میخواهم چیز جدیدی بخورم.
یک اسکلت هم می گوید به جای رختخواب برای من سنگ قبر ساخته اند ،چه بی نزاکت.
فرعون هم میگوید چرا اینقدر شلوغ بازی می کنید.
بیچاره مردم فکر می کردند این یک نمایش است ولی مسئولان موزه داشتند از ترس زهره ترک می شدند.
محمدامین
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#نیما_نابغه
#نویسندگی_خلاق
#آتوسا_صالحی
#سواد_پایه
#موزه_ایران_باستان
#یادگیری_در_موقعیتهای_متفاوت
#ریحانه_قاسمرشیدی
#مناسب_برای_دهسال_به_بالا
@farhangkoodak
بخش اول
🌱یادگیری سواد پایه یکی از مهمترین اهداف دورهی ابتداییست که وقتی با پرورش خلاقیت، کسب اطلاعات عمومی و ارتقای توانایی برقراری ارتباط با دیگران همراه شود، کودک را برای ورود به مراحل بعد آماده میکند.
البته که کسب این تواناییها ساده نیست.
🌱خوشحالم که آشنایی با مادران ارجمندی که از شروع دوران کرونا، فرزندان کلاس اولی خود را همراه «باشگاه کتابخوانی مجازی کودک و فرهنگ» کردند، باعث شد تا نقش کوچکی در شکوفایی ذهنهای خلاق دوستان دبستانیام داشته باشم.
🌱ما کلاس چهارم را با تجربهی نویسندگی درمورد «موزهی ایران باستان» به پایان میبریم. اسفند ماه «نیما نابغه در موزه» را خواندیم و با هم موزهی ملی ایران را دیدیم و بچهها روز چهارشنبه روی دست خانم صالحی گرامی بلند شدند.😉
🌱آنچه در ادامهمیآید، نوشتههای بداههی تعدادی از اعضای دهسالهی باشگاه است، بدون هیچ دخل و تصرفی.
امید که با بزرگشدن، پویایی ذهنشان همینطور باقی بماند و اسیر قالبهای از پیش تعیینشده، نشوند.
❤️مرد پارتی رفت با سکه های هخامنشی دست خودش رو خرید و با پیچ و مهره به بدنش وصل کرد و بعد رفت پیش مرد نمکی و گفت تو که یک گردو در جیبت داشتی چرا نمک خوردی؟
مرد پارتی گفت آهان فهمیدم ، تو نمک خوردی که تاریخ انقضات بیشتر بشه و بدنت سالم بمونه که همه بیان موزه و تو رو تماشا کنن؟
افراز
♥️مرد پارتی ما میرود سکه ها را برمی دارد و مرد نمکی را ازاد میکند.و با هم می روند بازار. مرد پارتی میرود اهنگری تا دستش را جوش بزند. و مرد نمکی هم می رود کار خانه واتا را می خرد و همه ی اب هایش را به موزه می برد و موزه هم تبدیل می شود به اب انبار. حتی مرد نمکی به مرد پارتی هم دوتا بسته اب میدهد.
امیررضا
❤️روزی روزگاری در موزه ایران باستان تعدادی بازدید کننده متوجه ترکیدن چیزی در موزه شدند که بله چیزی نبود جز شکستن محفظه ی شیشه ای مرد نمکی . مرد نمکی تا آزاد شد با سرعت به سمت سوپر مارکت رفت. اما تا رسید همه پا به فرار گذاشتند و مرد نمکی از فرصت استفاده کرد و کل آب های سوپر مارکت را نوشید کمی جلوتر رفت و دید مرد پارتی در حال چک و چونه با جوشکار محله است بعد از حدود یک ساعت مرد پارتی و مرد نمکی همدیگر را شناختند و به خوبی و خوشی زندگی کردند
جانان
❤️شبی آرام بود، تا ۱۲ شب که ماده ی ژله ای چسبناک که از کوزه های سفالی بیرون می آمدند. به به صدای ژله می آید .حتما شام مجانی میدن.
مرد پارتی داشت سکه های موزه رو برای مرد نمکی میبرد.
مرد نمکی گردویت رو بده به جاش سکه بگیر،مرد نمکی میگفت برای چی؟
مرد پارتی گفت چون هر شب می رم هواخوری و میخواهم چیز جدیدی بخورم.
یک اسکلت هم می گوید به جای رختخواب برای من سنگ قبر ساخته اند ،چه بی نزاکت.
فرعون هم میگوید چرا اینقدر شلوغ بازی می کنید.
بیچاره مردم فکر می کردند این یک نمایش است ولی مسئولان موزه داشتند از ترس زهره ترک می شدند.
محمدامین
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#نیما_نابغه
#نویسندگی_خلاق
#آتوسا_صالحی
#سواد_پایه
#موزه_ایران_باستان
#یادگیری_در_موقعیتهای_متفاوت
#ریحانه_قاسمرشیدی
#مناسب_برای_دهسال_به_بالا
@farhangkoodak
بخش اول
قسمت اول داستان «آوین»، عضو دهسالهی باشگاه کتابخوانی «کودک و فرهنگ»؛ پروژهی فعالیت کتاب «نیما نابغه در موزه»
باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#نیما_نابغه
#نویسندگی_خلاق
#آتوسا_صالحی
#سواد_پایه
#موزه_ایران_باستان
#یادگیری_در_موقعیتهای_متفاوت
#ریحانه_قاسمرشیدی
#مناسب_برای_دهسال_به_بالا
@farhangkoodak
باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#نیما_نابغه
#نویسندگی_خلاق
#آتوسا_صالحی
#سواد_پایه
#موزه_ایران_باستان
#یادگیری_در_موقعیتهای_متفاوت
#ریحانه_قاسمرشیدی
#مناسب_برای_دهسال_به_بالا
@farhangkoodak
قسمت دوم داستان «آوین»، عضو دهسالهی باشگاه کتابخوانی «کودک و فرهنگ»؛ پروژهی فعالیت کتاب «نیما نابغه در موزه»
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#نیما_نابغه
#نویسندگی_خلاق
#آتوسا_صالحی
#سواد_پایه
#موزه_ایران_باستان
#یادگیری_در_موقعیتهای_متفاوت
#ریحانه_قاسمرشیدی
#مناسب_برای_دهسال_به_بالا
@farhangkoodak
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#نیما_نابغه
#نویسندگی_خلاق
#آتوسا_صالحی
#سواد_پایه
#موزه_ایران_باستان
#یادگیری_در_موقعیتهای_متفاوت
#ریحانه_قاسمرشیدی
#مناسب_برای_دهسال_به_بالا
@farhangkoodak
- بچههایی که اینجا زندگی میکردند، چقدر خرشانس بودند.
-واقعاً شاهزاده هم نشدیم.
اینها حرفهای بچههاست وقتی میفهمند «کوشک احمدشاهی» به کودکی همسن خودشان تعلق داشته و خیالپردازی هایشان درمورد او.
اما آیا آخرین پادشاه قاجار سلطان احمد شاه خوشبخت بوده؟
در گشتهای «مادر و کودک» سعی داریم علاوه بر لذت گشتی فرهنگی و انجام فعالیتهای مفرح، با بخشهای گفتهنشدهی تاریخ هم آشنا شویم. چهبسا که داستان قهرمانان گمشده در زمان، امروز و فردا در لحظات خودمان به کار بیاید.
«سلطان احمدشاه» مالک سرزمین وسیعیبود. هر چه اراده میکرد داشت. اما، آنهمه را نمیخواست.
صحنهی جداییاش از پدر و مادری که باید به تبعید میرفتند، از صفحات غمانگیز معاصر است.
«عشق بیقید و شرط والدین» و «خانواده» گوهرهایی بودند که شاه سیزده ساله و ولیعهد دهسالهاش نداشتند.
وقتی از کاخ نیاوران بیرون میآمدیم، خیلی از حال و روز خودمان ناراضی نبودیم.😉
#گشت_مادر_و_کودک
#کوشک_احمدشاهی
#ارزشهای_زندگی
#گشت_شهری_تخصصی_کودک_و_نوجوان
#یادگیری_در_موقعیتهای_متفاوت
#اوقات_فراغت
#ریحانه_قاسمرشیدی
#گردشگری
@farhangkoodak
-واقعاً شاهزاده هم نشدیم.
اینها حرفهای بچههاست وقتی میفهمند «کوشک احمدشاهی» به کودکی همسن خودشان تعلق داشته و خیالپردازی هایشان درمورد او.
اما آیا آخرین پادشاه قاجار سلطان احمد شاه خوشبخت بوده؟
در گشتهای «مادر و کودک» سعی داریم علاوه بر لذت گشتی فرهنگی و انجام فعالیتهای مفرح، با بخشهای گفتهنشدهی تاریخ هم آشنا شویم. چهبسا که داستان قهرمانان گمشده در زمان، امروز و فردا در لحظات خودمان به کار بیاید.
«سلطان احمدشاه» مالک سرزمین وسیعیبود. هر چه اراده میکرد داشت. اما، آنهمه را نمیخواست.
صحنهی جداییاش از پدر و مادری که باید به تبعید میرفتند، از صفحات غمانگیز معاصر است.
«عشق بیقید و شرط والدین» و «خانواده» گوهرهایی بودند که شاه سیزده ساله و ولیعهد دهسالهاش نداشتند.
وقتی از کاخ نیاوران بیرون میآمدیم، خیلی از حال و روز خودمان ناراضی نبودیم.😉
#گشت_مادر_و_کودک
#کوشک_احمدشاهی
#ارزشهای_زندگی
#گشت_شهری_تخصصی_کودک_و_نوجوان
#یادگیری_در_موقعیتهای_متفاوت
#اوقات_فراغت
#ریحانه_قاسمرشیدی
#گردشگری
@farhangkoodak