‌
‌
نجف‌ دریابندری بیش‌تر از یک نفر بود
و امروز، با رفتنِ او جمعیتی از ادبیات کم شد‌

چند سال قبل، #فرهاد_حسن‌_زاده خاطره‌ای از دیدار با او تعریف کرده بود که دوباره با شما به اشتراک می‌گذاریم؛ رمان عقرب‌های کشتی بمبک را به نجف دریابندری تقدیم کرده‌ام و بچه‌های صبور آبادان. بعد از چاپ، فرصت نشد کتاب را به نجف برسانم و خوشحالش کنم. نمی‌دانم چرا هی کوتاهی می‌کردم و کودکانه خجالت می‌کشیدم. تا اینکه روز جمعه بالاخره این اتفاق افتاد. توی اتاقش روی تخت با لبخندی دیدنی خوشحالی‌اش را نشانم داد. بعد بیوگرافی کوتاه پشت جلد را خواند و گفت: بچه‌ی آبادانی؟ 
گفتم: بله و طوری نگاهم کرد که حس کنم چقدر خوشبختم که نقطه مشترکمان تولد در شهری‌ست که روزی روزگاری برای خودش عظمتی داشته. دستش را، دست چروکیده‌اش را بوسیدم و گفتم ما هرچه داریم از شماست. او خیره بود به عقرب‌های کشتی بمبک و با نگاهش واژه‌ها را می‌بلعید. خدا کند خوشش بیاید و گوشه‌هایی از خودش را در کتاب ببیند. همین‌طور که کتاب گوشه‌هایی از ترجمه‌های او را در خود دارد.


#عقر‌بهای_کشتی_بمبک
#فرهاد_حسن_زاده 
#نشرافق 
#نجف_دریابندری

📖 @ofoqkidsandteens