۲۸آبان (۱۹نوامبر) روز جهانی مبارزه با کودک آزاری است
#نه_به_خشونت_عليه_كودكان
🗾 @irsprcorg
@farhangkoodak
#نه_به_خشونت_عليه_كودكان
🗾 @irsprcorg
@farhangkoodak
خیلیها میپرسند در باشگاه کتابخوانی کودک و نوجوان چهمیکنیم؟ اصلاً تسهیلگر کیست و کارش چه فرقی با معلم دارد؟!
برای روشنشدن موضوع، اتفاقی را که پنجشنبه اول اردیبهشت، در باشگاه کتابخورهای ده و یازدهساله رخداد تعریف میکنم.
کتابخورهای این گروه، مدتهاست با هم هستند. ما از همدیگر خیلی چیزها یادگرفتهایم تا این که مانداناجان که بسیار علاقهمند به کارهای خلاقانهاست در کلاسی دیگر ثبتنام کرد و بعد از مدتها انتظار، کلاس الکترونیک برگزار شد اما دقیقاً در زمان باشگاه کتابخوانی.
دو راه داشتیم؛ خداحافظی با دختر عزیزم یا تغییر زمان کارگاه و جلو انداختنش به اندازه ی چهل و پنجدقیقه در صبح پنجشنبه که زمان استراحت دانشآموزان است.
من راه سخت دوم را انتخاب کردم. اجازهدادم خودشان بررسی کنند. حدود نیمساعت داشتیم دربارهی راههای ممکن بهشکلی که همه راضی باشند، حرف میزدیم. اگر قائل به فرایند گفتگو و ایجاد رضایت همه نبودم و خودم را به طرح درس و لزوم انجام مقدار تعیین شده میدانستم بهسادگی میگفتم: کارگاه در هفتههای باقی مانده از اردیبهشت در فلان ساعت برگزار میشود و تمام.
اما با جان و دل گذاشتم تا بچهها خودشان تصمیم بگیرند. شرایط ماندانا جان را درک کنند و ببینند کمی زودتر بیدار شدن را دوست دارند یا رها کردن دوستشان و گفتن جملهی رایج: این مشکل اوست و به ما ربط ندارد.
آن روز ما ظاهراً نتوانستیم صفحات زیادی از کتاب را بررسی کنیم ولی مگر هدف ادبیات بویژه ادبیات کودک، ایجاد همدلی و درک متقابل نیست؟! مگر بچههای ما چقدر از این موقعیتها را در مدرسه تجربه میکنند؟!
خیلی خوشحالم که فرزندانم، همدیگر را به دوستداشتن یکدیگر رهنمون شدند. دنیای فردای ما به چنین افرادی بسیار نیاز دارد.
ما در باشگاه کتابخوانی، علاوه بر یادگیری از کتابها، از هر موقعیتی برای یادآوری ارزشهای انسانی استفاده میکنیم.
صلح اینگونه گسترده میشود. از قلب من و شما به دیگران میرسد و نهالهای کوچک دشت آینده را به درختانی زیبا و محکم تبدیل میکند.
راستی ما داریم کتاب «هویجبستنی» استاد عزیزم جناب فرهاد حسنزاده را میخوانیم. اگر فرزندی در کلاسهای پایانی دبستان دارید، حتماً این کتاب را پیشنهاد دهید. بچهها از هنر کاندیدای ایرانی جایزهی هانسکریستین اندرسن خیلی خوششان میآید.
#باشگاه_کتابخوانی
#تسهیلگری
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودکان
#همدلی
#ارزش_انسان
#ارزش_های_زندگی
#گفتگو
#درک
#درک_متقابل
#نه_به_خشونت_علیه_کودکان
#کتاب_خوب
#کتاب_کودک_نوجوان
#کتاب_ارزشمند_کودک
#گروه_سنی_ج
#گروه_سنی_سالهای_پایان_دبستان
#فرهاد_حسن_زاده
#نشر_افق
#کتابهای_فندق
@farhangkoodak
برای روشنشدن موضوع، اتفاقی را که پنجشنبه اول اردیبهشت، در باشگاه کتابخورهای ده و یازدهساله رخداد تعریف میکنم.
کتابخورهای این گروه، مدتهاست با هم هستند. ما از همدیگر خیلی چیزها یادگرفتهایم تا این که مانداناجان که بسیار علاقهمند به کارهای خلاقانهاست در کلاسی دیگر ثبتنام کرد و بعد از مدتها انتظار، کلاس الکترونیک برگزار شد اما دقیقاً در زمان باشگاه کتابخوانی.
دو راه داشتیم؛ خداحافظی با دختر عزیزم یا تغییر زمان کارگاه و جلو انداختنش به اندازه ی چهل و پنجدقیقه در صبح پنجشنبه که زمان استراحت دانشآموزان است.
من راه سخت دوم را انتخاب کردم. اجازهدادم خودشان بررسی کنند. حدود نیمساعت داشتیم دربارهی راههای ممکن بهشکلی که همه راضی باشند، حرف میزدیم. اگر قائل به فرایند گفتگو و ایجاد رضایت همه نبودم و خودم را به طرح درس و لزوم انجام مقدار تعیین شده میدانستم بهسادگی میگفتم: کارگاه در هفتههای باقی مانده از اردیبهشت در فلان ساعت برگزار میشود و تمام.
اما با جان و دل گذاشتم تا بچهها خودشان تصمیم بگیرند. شرایط ماندانا جان را درک کنند و ببینند کمی زودتر بیدار شدن را دوست دارند یا رها کردن دوستشان و گفتن جملهی رایج: این مشکل اوست و به ما ربط ندارد.
آن روز ما ظاهراً نتوانستیم صفحات زیادی از کتاب را بررسی کنیم ولی مگر هدف ادبیات بویژه ادبیات کودک، ایجاد همدلی و درک متقابل نیست؟! مگر بچههای ما چقدر از این موقعیتها را در مدرسه تجربه میکنند؟!
خیلی خوشحالم که فرزندانم، همدیگر را به دوستداشتن یکدیگر رهنمون شدند. دنیای فردای ما به چنین افرادی بسیار نیاز دارد.
ما در باشگاه کتابخوانی، علاوه بر یادگیری از کتابها، از هر موقعیتی برای یادآوری ارزشهای انسانی استفاده میکنیم.
صلح اینگونه گسترده میشود. از قلب من و شما به دیگران میرسد و نهالهای کوچک دشت آینده را به درختانی زیبا و محکم تبدیل میکند.
راستی ما داریم کتاب «هویجبستنی» استاد عزیزم جناب فرهاد حسنزاده را میخوانیم. اگر فرزندی در کلاسهای پایانی دبستان دارید، حتماً این کتاب را پیشنهاد دهید. بچهها از هنر کاندیدای ایرانی جایزهی هانسکریستین اندرسن خیلی خوششان میآید.
#باشگاه_کتابخوانی
#تسهیلگری
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودکان
#همدلی
#ارزش_انسان
#ارزش_های_زندگی
#گفتگو
#درک
#درک_متقابل
#نه_به_خشونت_علیه_کودکان
#کتاب_خوب
#کتاب_کودک_نوجوان
#کتاب_ارزشمند_کودک
#گروه_سنی_ج
#گروه_سنی_سالهای_پایان_دبستان
#فرهاد_حسن_زاده
#نشر_افق
#کتابهای_فندق
@farhangkoodak
دیشب خواب دیدم دوباره دهساله شدهام. در آستانهی در خانه ایستادهام و دوست نازنین مادرم مستوره خانم، که ما حاجخانم صدایش میزدیم از زیر چادر مشکیاش کتاب حماسهی آلبرت شوایتزر را به من داد. کتابی که سالها پیش از انقلاب، خواهرزادهشان به فارسی ترجمه کردهبودند و قرار بود نگاه من را به زندگی تغییر دهد.
«آلبرت شوایتزر» موسیقیدان، پزشک و دانشمند رشتهی الهیات اهل آلزاس اوایل قرن بیستم به آفریقا رفت و چهل سال به درمان بیماران، بویژه جذامیان پرداخت و باوجود اطلاعیههای متعدد روشنفکران اروپایی که معتقد بودند حضور او در جایی مثل پاریس، مفیدتر است، حاضر نشد بازگردد. او میگفت وجدانش قبول نمیکند بیماران را تنها بگذارد.
جایزهی صلح نوبل را به او دادند. ولی من فکر میکنم او هر لحظه، جایزهاش را از کائنات میگرفت چون مطابق ندای درونش عمر را میگذراند.
سالها از فوت خانم فیوضات و خواهرزادهشان که یکی از نخستین خانمهای مترجم ایرانی در دههی سی بودند، میگذرد. من دارم از میانسالی رد میشوم و مثل همه، از انبوه اتفاقات خشن ناراحتم. ولی میتوانم کسانی را که مرتکب این اعمال شوم، درک کنم. آنها، با عشق و گذشت و دوستی آشنا نشدهاند. در کودکیشان، کسی از محبت به جهان در گوششان نگفته. فقط شنیدهاند که باید حقشان را بگیرند و توسریخور نباشند. از صف سرسره در زمین بازی پارک تا صف بوفهی مدرسه و ....
انتقام، راهیست که اکثر ما بهعنوان تنها راه زیستن به بچههایمان نشان میدهیم. اما، چنین مسیری، فقط به بازتولید رنج و نابودی منجر میشود و بس.
خوشبخت بودم که با کتابها بزرگ شدم. با انسانهای شگفتانگیری که ترسی از زیستن فردیت خود نداشتند و مهربانیشان را در کتابی قدیمی، تجلی میدادند.
متاسفانه نتوانستم کتابم را پیدا کنم. ولی با خوشحالی تصاویری از آن را یافتم. عکس دوم کتاب من بود، با امضای مترجم.
خانم حبیبه فیوضات، قدر ندید. شاید اگر الان زندهبود، از زحماتش تقدیر میشد. اما من، خوانندهی آثار ایشان، اینجا از بانویی که بیش از شصت سال پیش برای صلح ارزش قائل بوده، تشکر میکنم.
خانم فیوضات عزیز
ممنون که عشق به انسانیت را نشانم دادید. امیدوارم من هم بتوانم همین کار را برای بچهها انجام دهم و آنها هم برای نسل بعد از خودشان.
افسوس، مادر نشدید ولی ما فرزندان شماییم.
#صلح
#عشق
#عشق_و_صلح
#کتاب
#آلبرت_شوایتزر
#حماسه_آلبرت_شوایتزر
#حبیبه_فیوضات
#نه_به_خشونت
#کتابخوانی
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی
#باشگاه_کتابخوانی_کودک_و_فرهنگ
#کتاب_بخوانیم
#زندگینامه
@farhangkoodak
راستی فکر میکنید الان با چه آثاری میشود عشق و صلح را ترویج کرد؟
«آلبرت شوایتزر» موسیقیدان، پزشک و دانشمند رشتهی الهیات اهل آلزاس اوایل قرن بیستم به آفریقا رفت و چهل سال به درمان بیماران، بویژه جذامیان پرداخت و باوجود اطلاعیههای متعدد روشنفکران اروپایی که معتقد بودند حضور او در جایی مثل پاریس، مفیدتر است، حاضر نشد بازگردد. او میگفت وجدانش قبول نمیکند بیماران را تنها بگذارد.
جایزهی صلح نوبل را به او دادند. ولی من فکر میکنم او هر لحظه، جایزهاش را از کائنات میگرفت چون مطابق ندای درونش عمر را میگذراند.
سالها از فوت خانم فیوضات و خواهرزادهشان که یکی از نخستین خانمهای مترجم ایرانی در دههی سی بودند، میگذرد. من دارم از میانسالی رد میشوم و مثل همه، از انبوه اتفاقات خشن ناراحتم. ولی میتوانم کسانی را که مرتکب این اعمال شوم، درک کنم. آنها، با عشق و گذشت و دوستی آشنا نشدهاند. در کودکیشان، کسی از محبت به جهان در گوششان نگفته. فقط شنیدهاند که باید حقشان را بگیرند و توسریخور نباشند. از صف سرسره در زمین بازی پارک تا صف بوفهی مدرسه و ....
انتقام، راهیست که اکثر ما بهعنوان تنها راه زیستن به بچههایمان نشان میدهیم. اما، چنین مسیری، فقط به بازتولید رنج و نابودی منجر میشود و بس.
خوشبخت بودم که با کتابها بزرگ شدم. با انسانهای شگفتانگیری که ترسی از زیستن فردیت خود نداشتند و مهربانیشان را در کتابی قدیمی، تجلی میدادند.
متاسفانه نتوانستم کتابم را پیدا کنم. ولی با خوشحالی تصاویری از آن را یافتم. عکس دوم کتاب من بود، با امضای مترجم.
خانم حبیبه فیوضات، قدر ندید. شاید اگر الان زندهبود، از زحماتش تقدیر میشد. اما من، خوانندهی آثار ایشان، اینجا از بانویی که بیش از شصت سال پیش برای صلح ارزش قائل بوده، تشکر میکنم.
خانم فیوضات عزیز
ممنون که عشق به انسانیت را نشانم دادید. امیدوارم من هم بتوانم همین کار را برای بچهها انجام دهم و آنها هم برای نسل بعد از خودشان.
افسوس، مادر نشدید ولی ما فرزندان شماییم.
#صلح
#عشق
#عشق_و_صلح
#کتاب
#آلبرت_شوایتزر
#حماسه_آلبرت_شوایتزر
#حبیبه_فیوضات
#نه_به_خشونت
#کتابخوانی
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی
#باشگاه_کتابخوانی_کودک_و_فرهنگ
#کتاب_بخوانیم
#زندگینامه
@farhangkoodak
راستی فکر میکنید الان با چه آثاری میشود عشق و صلح را ترویج کرد؟
مکانهای تاریخی و کتابهای تاریخ، فقط مربوط به گذشته نیستند.
آنها میتوانند بهترین راهنمای امروز باشند برای ترویج صلح و کنشگری بر لحظهی حال .
در تمام زمانی که بهدنبال جزییات زندگی «ام خاقان »میگشتم، فکر میکردم اگر این زن، چنین با کینه با جهان مواجه نمیشد و دیگران هم با چنان خشونتی با او برخورد نمیکردند، چه اتفاقهایی میافتاد؟
آیا امکان داشت فرزندش، شاه مستبدی نشود و با آن لجاجت کور، مردم را آزار ندهد؟
«گذشته»، آیینهی «زمان حال» است. شاید نپذیریم اما خشونتی که پشت دیوارهای بلند ارگ سلطنتی، لابهلای پارچههای زربافت و مبلهای فرنگی و فرشهای نفیس وجود داشت الان در زندگی ما جاریست. خودخواهی و درک نکردن دیگران و خود را محق دیدن را ما از آنها گرفتهایم و داریم به بچههایمان میدهیم.
جایی باید این حلقه شکسته شود. دلهای ما میتواند خانهی آرامش و شادی و عشق باشد.
@farhangkoodak
تاریخ در چنین خوانشی، خستهکننده و بیفایده نیست و راهنمای ماست به سوی دنیایی بهتر و منصفانهتر برای همه؛ از شاهزادهخانم قجری تا من شهروند معمولی.
پانویس: گشتهای فرهنگی زیادی در تهران برگزار میشود. اما تلاش من، ایجاد رابطهایست بین تاریخ و زندگی. اینکه چهاتفاقی در فضایی رخداده، جذاب است ولی بهنظر من، برداشت ما از رویدادهاست که میتواند اثر گذار باشد بر مسیر حیاتمان.
اگر دوست داشتید، گذشته را از این منظر ببینید، با من همراه شوید.🥰🥰🥰
#موزه#موزه_گردی#گشت#تهرانگردی#طهرانگردی#طهران#طهران_قدیم#ارگ#کاخ_گلستان #صلح#عشق#نه_به_خشونت#تاریخ#یونسکو#میراث_جهانی#مهارتهای_زندگی#همدلی
آنها میتوانند بهترین راهنمای امروز باشند برای ترویج صلح و کنشگری بر لحظهی حال .
در تمام زمانی که بهدنبال جزییات زندگی «ام خاقان »میگشتم، فکر میکردم اگر این زن، چنین با کینه با جهان مواجه نمیشد و دیگران هم با چنان خشونتی با او برخورد نمیکردند، چه اتفاقهایی میافتاد؟
آیا امکان داشت فرزندش، شاه مستبدی نشود و با آن لجاجت کور، مردم را آزار ندهد؟
«گذشته»، آیینهی «زمان حال» است. شاید نپذیریم اما خشونتی که پشت دیوارهای بلند ارگ سلطنتی، لابهلای پارچههای زربافت و مبلهای فرنگی و فرشهای نفیس وجود داشت الان در زندگی ما جاریست. خودخواهی و درک نکردن دیگران و خود را محق دیدن را ما از آنها گرفتهایم و داریم به بچههایمان میدهیم.
جایی باید این حلقه شکسته شود. دلهای ما میتواند خانهی آرامش و شادی و عشق باشد.
@farhangkoodak
تاریخ در چنین خوانشی، خستهکننده و بیفایده نیست و راهنمای ماست به سوی دنیایی بهتر و منصفانهتر برای همه؛ از شاهزادهخانم قجری تا من شهروند معمولی.
پانویس: گشتهای فرهنگی زیادی در تهران برگزار میشود. اما تلاش من، ایجاد رابطهایست بین تاریخ و زندگی. اینکه چهاتفاقی در فضایی رخداده، جذاب است ولی بهنظر من، برداشت ما از رویدادهاست که میتواند اثر گذار باشد بر مسیر حیاتمان.
اگر دوست داشتید، گذشته را از این منظر ببینید، با من همراه شوید.🥰🥰🥰
#موزه#موزه_گردی#گشت#تهرانگردی#طهرانگردی#طهران#طهران_قدیم#ارگ#کاخ_گلستان #صلح#عشق#نه_به_خشونت#تاریخ#یونسکو#میراث_جهانی#مهارتهای_زندگی#همدلی
خشونت برای همه ممنوع است؛ معلم و شاگرد ندارد.
از روزی که درمورد خشونت در مدارس نوشتهام، چندین معلم به من پیام داده و از مظلومیت معلمها، حقوق پایین و شرایط سخت کاریشان با نسل جدید و مسائل دیگر گفتهاند. بماند که بهنظرم رسید بعضی از دوستان، هنوز معنای مراودهی مقتدرانه با بچهها را نمیدانند و کنترل خشم را نمیشناسند و تصور میکنند جواب بیادبی یا هنجارشکنی کودک- هر فرد زیر هجدهسال- را باید با خشونت داد.
بهنظرم، مفهوم اقتدار و رابطهی احترام آمیز، باید بهشکلی جدی مورد بحث و گفتگوی عموم جامعه قرار بگیرد. البته اگر غم نان بگذارد.😔😔
اما آنچه امروز میخواهم مطرح کنم، نفی خشونت در مدارس است. دانشآموز، معلم، کادر اجرایی و حتی والدینی که مراجعه میکنند، همه باید در آرامش باشند و محترم.
این صحنه از ویدیوی دلخراشی که چند روز پیش منتشر شد، متانت معلم پرورشی را در مواجهه با کاسب محل نشان میدهد. من دست این آقای معلم را میبوسم که نخواست مقابل چشم بچهها، رفتار خشنی داشته باشد. سیلی خورد تا من نوعی بفهمم، جواب سیلی، مشت نیست.
کودکی که مستقیم و غیرمستقیم یاد میگیرد، در برابر یک چک باید دستکم یکی بزند، چرخهی رنج و شکاف اجتماعی را ادامه میدهد.
مدرسه و هر جایی که بچهها حضور دارند، مکان باارزشی است. چرا که فضایی برای ساختن آینده است. اگر احترام، عشق، توجه و درک متقابل و گفتگو در آن وجود داشته باشد، خروجیاش، انسانهای شاد، موثر و امیدوار میشود.
ما مردم ایران با تمام سرخوردگیهای فردی و جمعی، یک جایی باید یاد بگیریم که «دستها برای زدن، نیستند» و کلمهها برای رنجاندن بهوجود نیامدهاند.
شاید از این لحظهی باارزش تاریخی، جامعهی ما به سمت مناسباتی انسانیتر حرکت کند.
پانوشت یک: «دستها برای زدن نیستند» عنوان کتابیست از انتشارات نردبان که به کودکان پنج تا نه سال میآموزد چگونه با احساس خشم و ناکامی مواجه شوند و بهجای برخورد فیزیکی یا کلامی، واکنشی سالم و مناسب داشته باشند.
پانوشت دو: قبول دارید که خود ما هم در این موارد آموزش ندیدهایم، گاهی منفعلانه رفتار میکنیم و زمانی عصبی و پرخاشگرانه؟ با بچهها خیلی چیزها را میتوانیم یاد بگیریم.
#دست_ها_برای_زدن_نیستند
#انتشارات_نردبان
#انتشارات_فنی_ایران
#مهارتهای_زندگی
#مهارتهای_ارتباطی #مهارتهای_فردی
#عشق
#صلح
#صلح_درون
#نه_به_خشونت
#خشونت_در_مدارس
#مدرسه
#معلم#دبستان#دبستان_پسرانه#احترام#احترام_متقابل #اقتدار#رفتار_صحیح
@farhangkoodak
از روزی که درمورد خشونت در مدارس نوشتهام، چندین معلم به من پیام داده و از مظلومیت معلمها، حقوق پایین و شرایط سخت کاریشان با نسل جدید و مسائل دیگر گفتهاند. بماند که بهنظرم رسید بعضی از دوستان، هنوز معنای مراودهی مقتدرانه با بچهها را نمیدانند و کنترل خشم را نمیشناسند و تصور میکنند جواب بیادبی یا هنجارشکنی کودک- هر فرد زیر هجدهسال- را باید با خشونت داد.
بهنظرم، مفهوم اقتدار و رابطهی احترام آمیز، باید بهشکلی جدی مورد بحث و گفتگوی عموم جامعه قرار بگیرد. البته اگر غم نان بگذارد.😔😔
اما آنچه امروز میخواهم مطرح کنم، نفی خشونت در مدارس است. دانشآموز، معلم، کادر اجرایی و حتی والدینی که مراجعه میکنند، همه باید در آرامش باشند و محترم.
این صحنه از ویدیوی دلخراشی که چند روز پیش منتشر شد، متانت معلم پرورشی را در مواجهه با کاسب محل نشان میدهد. من دست این آقای معلم را میبوسم که نخواست مقابل چشم بچهها، رفتار خشنی داشته باشد. سیلی خورد تا من نوعی بفهمم، جواب سیلی، مشت نیست.
کودکی که مستقیم و غیرمستقیم یاد میگیرد، در برابر یک چک باید دستکم یکی بزند، چرخهی رنج و شکاف اجتماعی را ادامه میدهد.
مدرسه و هر جایی که بچهها حضور دارند، مکان باارزشی است. چرا که فضایی برای ساختن آینده است. اگر احترام، عشق، توجه و درک متقابل و گفتگو در آن وجود داشته باشد، خروجیاش، انسانهای شاد، موثر و امیدوار میشود.
ما مردم ایران با تمام سرخوردگیهای فردی و جمعی، یک جایی باید یاد بگیریم که «دستها برای زدن، نیستند» و کلمهها برای رنجاندن بهوجود نیامدهاند.
شاید از این لحظهی باارزش تاریخی، جامعهی ما به سمت مناسباتی انسانیتر حرکت کند.
پانوشت یک: «دستها برای زدن نیستند» عنوان کتابیست از انتشارات نردبان که به کودکان پنج تا نه سال میآموزد چگونه با احساس خشم و ناکامی مواجه شوند و بهجای برخورد فیزیکی یا کلامی، واکنشی سالم و مناسب داشته باشند.
پانوشت دو: قبول دارید که خود ما هم در این موارد آموزش ندیدهایم، گاهی منفعلانه رفتار میکنیم و زمانی عصبی و پرخاشگرانه؟ با بچهها خیلی چیزها را میتوانیم یاد بگیریم.
#دست_ها_برای_زدن_نیستند
#انتشارات_نردبان
#انتشارات_فنی_ایران
#مهارتهای_زندگی
#مهارتهای_ارتباطی #مهارتهای_فردی
#عشق
#صلح
#صلح_درون
#نه_به_خشونت
#خشونت_در_مدارس
#مدرسه
#معلم#دبستان#دبستان_پسرانه#احترام#احترام_متقابل #اقتدار#رفتار_صحیح
@farhangkoodak
«خروس جنگی» و دوستداشتن و پذیرش خود و دیگری متفاوت
🔸رمانهای نوجوان، تصویر کنشگری قهرمانانیست که در حال عبور از بحران بلوغند و اغلب آنها، دریچهای به سمت درک و پذیرش خود و دیگری میگشایند. «خروس جنگی» رمانی کوتاه و خواندنی است که هم، برای بچههای خشن و قلدر مدارس و هم برای گروهی که مورد آزار و اجحافند، جذابیت دارد.
🔸بله، مدارس در سالهای آخر دبستان و دورهی متوسطهی اول، چنین فضاهایی هستند و متأسفانه، آنقدر که آموزش علوم و ادبیات و … اهمیت دادهمیشود، تجربیات انسانی بچهها مورد توجه نیست.
🔸ما در حال خوانش «خروس جنگی» با کلاس پنجمیها هستیم. در این اثر، زندگی دو پسر همسال که خانوادهها و سبک زندگی متضاد دارند، بیان شده: جان کوگان، دعوایی و ورزشکار است و پن وب آرام و صلح طلب.
🔸ما سعیکردیم بفهمیم پن که والدینی مسن، گیاهخوار و از نظر مالی فقیر دارد، چطور میتواند با عزتنفس در میان بچههای مارکپوش، با لباس دست دوم به مدرسه بیاید، به پیشینهی روستاییطور خود افتخار کرده و دوستان خوبی پیدا کند.
🔸ما ریشههای خود را جستجو کردیم. فهمیدیم از چه مناطق جالبی آمدهایم. شاید در آغاز، خودمان را تهرانی مینامیدیم اما فهمیدیم، ریشه در ری، اصفهان، هورامان، لار، لرستان، همدان، آبادان، زنجان و …. داشتن خیلی ارزشمند است. با معرفی غذاهای محلی خود و آیینهای خاص، گذشتگانمان را مثل پن وب ارج نهادیم.
🔸مطالعهی «خروس جنگی» را به والدینی که دوستدارند درمورد صلح و پذیرش خود با اجتناب از خشونت بدانند، پیشنهاد میکنم.
#خروس_جنگی
#نشر_افق
#جری_اسپینلی
#پروین_علیپور
#صلح
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#مناسب_برای_یازده_سال_بهبالا
#پیشنهاد_به_والدین
#جایزهی_نیوبری
#عشق_و_صلح
#ریحانه_قاسمرشیدی
#هویت
#عزتنفس
#نه_به_خشونت
پانویس: ترجمهی استاد ارجمند، خانم علیپور جای تعریف ندارد. نام ایشان، معرف کیفیت اثر است.
@farhangkoodak
🔸رمانهای نوجوان، تصویر کنشگری قهرمانانیست که در حال عبور از بحران بلوغند و اغلب آنها، دریچهای به سمت درک و پذیرش خود و دیگری میگشایند. «خروس جنگی» رمانی کوتاه و خواندنی است که هم، برای بچههای خشن و قلدر مدارس و هم برای گروهی که مورد آزار و اجحافند، جذابیت دارد.
🔸بله، مدارس در سالهای آخر دبستان و دورهی متوسطهی اول، چنین فضاهایی هستند و متأسفانه، آنقدر که آموزش علوم و ادبیات و … اهمیت دادهمیشود، تجربیات انسانی بچهها مورد توجه نیست.
🔸ما در حال خوانش «خروس جنگی» با کلاس پنجمیها هستیم. در این اثر، زندگی دو پسر همسال که خانوادهها و سبک زندگی متضاد دارند، بیان شده: جان کوگان، دعوایی و ورزشکار است و پن وب آرام و صلح طلب.
🔸ما سعیکردیم بفهمیم پن که والدینی مسن، گیاهخوار و از نظر مالی فقیر دارد، چطور میتواند با عزتنفس در میان بچههای مارکپوش، با لباس دست دوم به مدرسه بیاید، به پیشینهی روستاییطور خود افتخار کرده و دوستان خوبی پیدا کند.
🔸ما ریشههای خود را جستجو کردیم. فهمیدیم از چه مناطق جالبی آمدهایم. شاید در آغاز، خودمان را تهرانی مینامیدیم اما فهمیدیم، ریشه در ری، اصفهان، هورامان، لار، لرستان، همدان، آبادان، زنجان و …. داشتن خیلی ارزشمند است. با معرفی غذاهای محلی خود و آیینهای خاص، گذشتگانمان را مثل پن وب ارج نهادیم.
🔸مطالعهی «خروس جنگی» را به والدینی که دوستدارند درمورد صلح و پذیرش خود با اجتناب از خشونت بدانند، پیشنهاد میکنم.
#خروس_جنگی
#نشر_افق
#جری_اسپینلی
#پروین_علیپور
#صلح
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#مناسب_برای_یازده_سال_بهبالا
#پیشنهاد_به_والدین
#جایزهی_نیوبری
#عشق_و_صلح
#ریحانه_قاسمرشیدی
#هویت
#عزتنفس
#نه_به_خشونت
پانویس: ترجمهی استاد ارجمند، خانم علیپور جای تعریف ندارد. نام ایشان، معرف کیفیت اثر است.
@farhangkoodak
Forwarded from آفتاب مهتاب (آفتاب مهتاب)
p12_1.jpg
5.3 MB
وقتی در سال 1363 سایه سیاه جنگ بر سر کودکان ایران بود؛
روزنامه اطلاعات تک صفحه ویژه کودکان را با این مطالب منتشر میکرد
#آرشیو_تاریخی
#آرشیو_روزنامه_اطلاعات
#صفحه_کودکان
#کودک_و_نوجوان
#جنگ_ایران_و_عراق
#جنگ_تحمیلی
#نه_به_خشونت
#نه_به_جنگ
#سایه_سیاه_جنگ
#ادبیات_کودک_و_نوجوان
@aftabmahtab1
روزنامه اطلاعات تک صفحه ویژه کودکان را با این مطالب منتشر میکرد
#آرشیو_تاریخی
#آرشیو_روزنامه_اطلاعات
#صفحه_کودکان
#کودک_و_نوجوان
#جنگ_ایران_و_عراق
#جنگ_تحمیلی
#نه_به_خشونت
#نه_به_جنگ
#سایه_سیاه_جنگ
#ادبیات_کودک_و_نوجوان
@aftabmahtab1