کودک و فرهنگ
1.22K subscribers
5.21K photos
730 videos
112 files
1.43K links
تجربه های مادری روزنامه نگار و تسهیلگر فرهنگی. ریحانه قاسم رشیدی هستم .

ارتباط

@rb1105
Download Telegram
Alireza Asar Eshghe Elahi [BibakMusic.com]
Alireza Asar [BibakMusic.com]
#مولانا

نان پاره ز من بستان
جان پاره نخواهد شد
و آن را که منم مأوا
آواره نخواهد شد . . .

🍃🌹🍃


ادبیات کهن، گنجینه‌ی فرهنگ ماست و مولوی یکی از گوهرهای نایاب آن.

شاید با کمک موسیقی جدید، راه آشنایی را بتوانیم ایجاد کنیم.

#موسیقی
#ادبیات_کهن_و_نوجوانان

@farhangkoodak
♦️افغانستان زادگاه مولانا را بازسازی می‌کند

دولت افغانستان بهار امسال کار مرمت و بازسازی خانقاه پدر مولانا در بلخ را آغاز خواهد کرد.

این خانقاه که حدود 900 سال قدمت تاریخی دارد از گنبدها و دیوارهای گلی ساخته شده و در گذر زمان آسیب بسیاری دیده و در آستانه نابودی کامل قرار گرفته است. حالا مقامات کابل تصمیم به آبادی خانقاه بهاالدین ولد، پدر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی گرفته‌اند و قرار است عملیات بازسازی در بهار امسال و با آغاز فصل گرما شروع شود.

به گفته معاون وزیر اطلاعات افغانستان این بنا به روشی سنتی و کلاسیک مرمت خواهد شد. در کنار این صومعه یک موزه، یک تالار برای رقص سماع، سالن فرهنگی و باغ و کتابخانه نیز ساخته خواهد شد.

هزینه مرمت این بنا که فقط بخشی از گنبد گلی و 4 گنبد کوچک‌تر از آن باقی مانده برای دولت افغانستان حدود 7 میلیون دلار برآورد شده است.

منبع: خبرگزاری ایبنا


#افغانستان
#مولانا

@farhangkoodak
غزلیات مولانا 7
@TajvizeKetab 
غزلیات مولانا(7)

🎙با صدای احمد شاملو گوش کنید و لذت ببرید

@TajvizeKetab

@farhangkoodak
#مولانا
#احمد_شاملو

کودکان را با ادبیات کهن ایران آشنا کنیم.😍
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
باده تویی ....

آهنگساز :حسین علیزاده
خوانندگان :محمد معتمدی ، پوریا اخواص ، راحله برزگری و صبا حسینی
شعر :مولانا

🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐

@farhangkoodak
#مولانا
#موسیقی_ایرانی
#حسین_علیزاده
#محمد_معتمدی
تو مَگو
مینا مومنی
🎧 تو مگو (تو چراغ خود برافروز)
🎤 آواز: مینا مؤمنی
غزل: مولوی، دیوان شمس

اگر آتش است یارت تو برو در او همی‌سوز
به شب فراق سوزان تو چو شمع باش تا روز
تو مخالفت همی‌کش تو موافقت همی‌کن
چو لباس تو درانند تو لباس وصل می‌دوز
تو مگو همه به جنگ‌اند و ز صلح من چه آید
تو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن ز هزار مُرده بهتر
که بِه است یک قدِ خوش ز هزار قامت کوز*

*قامت کوز: پشت خمیده و تاشده و کژشده
@gooshe

🔗 Spotify

این قطعه را به تمام مادران و نوجوانان و کودکانی که در مقابل خشونت‌های عاطفی رایج در خانواده‌ها و مدارس، چراغ عشق و صلح را روشن نگه‌ می‌دارند، هدیه می‌کنم.

بعدتر در مورد انواع خشونت خواهم نوشت.🙏🏻🙏🏻

تو مگو همه به جنگند …..




خوشحالم که با راهنمایی دوست هنرمند و بزرگوارم، خانم درنا حمیدی از شش سال پیش، سهمی در پروژه‌ی «عشق و صلح» ایشان داشته‌ام.

دیدن، شنیدن، مطالعه کردن و زندگی را با روی گشاده پذیرفتن، ما را به شناخت «دیگری» و «خود» و از بین بردن تضادها می‌رساند.

#صلح
#عشق_و_صلح
#نوجوان
#مولانا


@farhangkoodak
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سرانجام «مست عشق»، فیلمی که به داستان شمس تبریز و مولانا می‌پردازد، امکان اکران یافت.

این ساخته‌ی کارگردان نام‌آشنای ایرانی، حسن فتحی، پروژه‌ای مشترک با ترکیه است که هنرمندانی کارکشته در آن همکاری داشته‌اند.

من هنوز فیلم را ندیده‌ام اما حدس می‌زنم برای نوجوانان جالب باشد و علاوه‌بر آشنایی با شمس و مولوی، آنان را با شرایط زندگی مردم در دوره‌ی حمله‌ی مغول و معنای «شریعت» و «طریقت» آشنا کند.


امیدوارم همراه بچه‌ها ببینیم و بیشتر و بیشتر درمورد ایران و مفاخر و گذشته‌اش بدانیم.

اگر دوست‌داشتید درباره‌ی مولانا مطالعه کنید، «از دولت عشق» الیف شافاک، رمانی خواندنی و امروزیست و «پله‌پله تا ملاقات خدا» اثر مرحوم دکتر زرین‌کوب، کتابی تحقیقی و کوتاه و غیرداستانی. هر دوی این آثار، می‌توانند شروع خوبی باشند برای شناختن یکی از قله‌های ادبیات و فرهنگ ایرانی.

«ایران» با فرزندان شایسته‌اش زنده خواهد بود.

#مست_عشق
#فیلم_سینمایی
#حسن_فتحی
#مولانا
#شمس_تبریز
#پله_پله_تا_ملاقات_خدا
#ملت_عشق
#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#هویت
#ایران



@farhangkoodak

منبع تریلر؛ کانال مجله‌ی فیلم امروز

https://t.me/filmemrooz_official
کودک و فرهنگ
چگونه در انتخاب شغل و رشته‌ی تحصیلی به بچه‌ها کمک کنیم؟ یا چرا رزیدنت‌ها از انتخاب خود ناراضی‌اند؟ 🪷نمی‌شود با بچه‌ها کتاب‌ خواند و از مادرها و تأثیرشان بر زندگی بچه‌ها غافل بود. روزی که دوست و استاد عزیرم خانم درنا حمیدی، باشگاه‌های کتابخوانی فرانسه را…
چگونه در انتخاب شغل و رشته‌ی تحصیلی به بچه‌ها کمک کنیم؟
یا
چرا رزیدنت‌ها از انتخاب خود ناراضی‌اند؟

قسمت دوم

❤️‍🔥می‌شود گفت جامعه‌، قدردان علم نیست و … اما اصلاً کی قول داده‌بو‌د با درس‌خواندن پولدارتر از ثروتمندان امروزی شویم؟
منظورم از پولداران امروزی، همین سلبریتی‌های مجازی هستند که با تصویر کشیدن زندگی‌های فوق لاکچری خود، دل و دین نوجوان‌های ما را برده‌اند. یا در سطحی دیگر، امروزه، ناخنکار حرفه‌ای در سالن‌های بالای شهر از یک متخصص قلب جوان بعد از آنهمه سال تحصیل و طرح و شیفت ایستادن و …. بیشتر درآمد دارد. وارد بحث مشاغل غیر قانونی و غیراخلاقی مثل تهیه و تولید شیشه نمی‌شوم که با لیسانس نیمه‌کاره‌ی شیمی هم می‌شود بیش از صد میلیون در ماه درآمد داشت و …


🔆عمیقاً معتقدم، بچه‌ها انعکاس وجود ما هستند. فقط نسخه‌های شجاع‌تری هستند که تردیدهای ما را با صدای بلند می‌گویند. احتمالاً من، غرق در تردیدم و نتوانسته‌ام او را قانع کنم که او در ادامه‌ی راه تحصیل مردد شده.


🔆ما در کارگاه به این نتیجه رسیدیم که با پیش‌فرض‌های اشتباهی وارد فرآیند تصمیم‌گیری شده‌ایم. هدف از شغل، فقط و فقط کسب درآمد نیست. متأسفانه شرایط سخت اقتصادی از یک‌طرف و فقدان آموزش‌های معنوی و ارزش‌های پایدار زندگی از سمت دیگر باعث شده تا نیازهای خود و فرزندان‌مان را به کف هرم مازلو کاهش بدهیم.

💗حداکثر تلاش ما برای کسب نیازهای بیولوژیک و امنیت است. ما از عشق و وابستگی، عزت‌نفس و حس خودشکوفایی عاری شده‌ایم. روزگار ما به دویدن و حسرت نرسیدن به مادیات منحصر شده. یادمان رفته بسیاری از بزرگان، با تصعید و عبور از مراحلی که امکان رسیدن به آن نیاز خاص را نداشته‌اند، بهترین وجود خود را ساخته‌اند.

🪷پزشکی که به بیمار کمک می‌کند، معلمی که باعث پیشرفت دانش‌آموز می‌شود، میوه‌فروشی که میوه‌ی باکیفیت و به‌قیمت به دست مشتری می‌دهد و …. لذت و حظی را احساس می‌کند که سواری با پورشه و بوگاتی شدن ایجاد نمی‌کند.

❤️ما در باشگاه مادران در تلاشیم برای آرامش خودمان و فرزندان‌مان پاسخ‌هایی پیدا کنیم. ادبیات جدید و قدیم، هنر و تجربه‌های زیسته به کمک ما می‌آیند.

💗ما این جلسه از مولانا آموختیم که:

«جمله بی‌قراریت از طلب قرار تست
طالب بی‌قرار شو تا که قرار آیدت»

❤️‍🔥این جهان، جای قرار نیست. کسی که این توهم را در ذهن من ایجاد کرده، قطعاً خودش هم در طلب قرار، تمام عمر را در بی‌قراری گذرانده.


♥️ما پذیرای قدوم مادرانی هستیم که به نقش خود در زندگی بچه‌ها واقفند. جمع فعلی ما بر مسایل بچه‌های ۱۲ تا ۱۵ سال تمرکز دارد.


❤️ما از کتاب #کمک_به_بچه‌ها_در_نوجوانی استفاده می‌کنیم. می‌توانید با جستجوی هشتگ فوق، دستاوردهای ما را ببینید.

❤️کتاب #شغل_مورد‌علاقه‌ی_من از #آلن_دوباتن
و #مدرسه‌ی_زندگی را هم معرفی کردیم تا بیشتر درمورد جنبه‌های مختلفی که برای داشتن زندگی کامل و معنادار نیازمندیم، آگاه شویم.

🔆مباد که خودمان و فرزندان‌مان به میانسالی و پیری برسیم درحالی‌که دستان‌مان را خالی می‌بینیم و قلب‌مان را شکسته از اتمام نقد عمر.



❤️کتاب‌ها به ما کمک می‌کنند تا فلسفه‌ای برای زندگی خود بسازیم. این هدف بزرگیست که ما قدم به قدم و دست در دست هم به سمتش در حرکتیم.

ما نسخه‌ی پنج جلسه‌ای برای آرامش، موفقیت، شهرت یا محبوبیت به کسی نمی‌دهیم. سعی می‌کنیم سالک مسیری باشیم و نشانه‌ها را دنبال کنیم. دوستی‌های عمیقی را بسازیم و در کنار یکدیگر، مادرهای بهتر، آرام‌تر، امیدوارتر و آگاه‌تری باشیم.



#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#بزرگسال
#مادر
#نوجوان
#انتخاب
#پشیمانی
#رضایت
#هرم_مازلو
#مدرسه‌ی_زندگی
#شغل_مورد‌علاقه‌ی_من
#مدرسه‌ی_زندگی
#مولانا
#ریحانه_قاسم‌رشیدی
#کتابخوانی_در_خدمت_زندگی

@farhangkoodak
«در دل و جان خانه کردی عاقبت

هر دو را دیوانه کردی عاقبت
 
 
آمدی کآتش در این عالم زنی

وانگشتی تا نکردی عاقبت
 
 
ای ز عشقت عالمی ویران شده

قصد این ویرانه کردی عاقبت
 
 
من تو را مشغول می‌کردم دلا

یاد آن افسانه کردی عاقبت
 
 
عشق را بی‌خویش بردی در حرم

عقل را بیگانه کردی عاقبت
 
 
یا رسول الله ستون صبر را

اُستُن حنانه کردی عاقبت
 
 
شمع عالم بود عقل چاره‌گر

شمع را پروانه کردی عاقبت
 
 
یک سرم این سوست یک سر سوی تو

دو سرم چون شانه کردی عاقبت
 
 
دانه‌ای بیچاره بودم زیر خاک

دانه را دُردانه کردی عاقبت
 
 
دانه را باغی و بستان ساختی

خاک را کاشانه کردی عاقبت
 
 
ای دل مجنون و از مجنون بَتَر

مردی و مردانه کردی عاقبت
 
 
کاسهٔ سر از تو پر از تو تهی

کاسه را پیمانه کردی عاقبت
 
 
جان جانداران سرکش را به علم

عاشق جانانه کردی عاقبت
 
 
شمس تبریزی که مَر هر ذره را

روشن و فرزانه کردی عاقبت»
 

🔹شعر و ادبیات فارسی ارتباطی تنگاتنگ با موسیقی و آواز ایرانی داشته و دارد.

🔹هنرمندان همواره حلقه‌ی اتصال زندگی روزمره‌ی عادی و دنیایی ما با عالم برتر و فراتر از حسیات و روزمرگی‌ها بوده‌اند.


🔹اطلاع از مفاهیم، روایت‌ها و اوزان عروضی، گزینش ابیات و انتخاب گوشه‌های آوازی متناسب با معنا و حس و حال اشعار، یکی از ظرایف هنر آواز است. برخلاف آنچه از دور به‌نظر می‌رسد، به‌سادگی نمی‌توان دیوانی را گشود و شعری را برگزید.



🔹اطلاع موثق دارم که مرحوم شجریان، درمورد نحوه‌ی درست خواندن شعرها، محل مکث‌ها و لحن صحیح ابیات، نزد استاد شفیعی کدکنی آموزش می‌دیده‌اند.



🔹این مثنوی ملای روم همراه با آواز جانانه‌ی استاد تقدیم به تمام دوستان کودک و فرهنگ .


#مولانا
#آواز_ایرانی
#شجریان
#دستگاه_بیات_اصفهان
#مثنوی
#ریحانه_قاسم‌رشیدی


@farhangkoodak
جنگ و گیاه خَروب


🟡#مولانا در دفتر چهارم #مثنوی می‌گوید: سلیمان خواست عبادتگاهی بسازد درمکان مسجدالاقصی و دید گیاهی سبز روئیده است. رو به گیاه کرد و پرسید: تو چه گیاهی هستی؟
گفت: من گیاه خَرّوبم...
پرسید: خاصیتت چیست؟
گفت: هر جا برویم آنجا ویران و نابود شود.

🟡پس سلیمان دید اندر گوشه‌ای / نو گیاهی رُسته همچون خوشه‌ای
دید بس نادر گیاهی سبز و تَر / می‌رُبود آن سبزیش نور از بَصَر
پس سلامش کرد در حال آن حشیش / او جوابش گفت و بَشگِفت از خوشیش
گفت : نامت چیست ؟ برگو بی دهان / گفت : خَرّوب است ای شاهِ جهان
گفت : اندر تو چه خاصیّت بُوَد ؟ / گفت : من رُستم، مکان ویران شود
من که خَرّوبم ، خرابِ منزلم / هادمِ بنیادِ این آب و گِلم
جنگ، همان گیاه خروب است‌.


🟡 هنوز درمنطقه‌ی بیت.المقدس  گیاه خروب می‌روید.
خدا کند باد نوزد،  و تخم این‌گیاه را در #خاورمیانه  نپاشد....
خدا کند این گیاه در هیچ‌کجای دنیا ریشه‌نگیرد.

#فریباخانی
@dastanenadastan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پری صابری _کارگردان برجسته‌ی نمایش_ درگذشت.

خانم صابری متولد ۱۳۱۱ بود و طی سال‌های طولانی فعالیت حرفه‌ای خود، همواره به ادبیات و فرهنگ ایرانی توجه ویژه داشت.

تعداد زیادی از آثار ایشان ریشه در شعر معاصر و کهن فارسی داشتند و همواره پرمخاطب بودند. او در «من به باغ عرفان» به سهراب سپهری پرداخت. «هفت شهر عشق» را براساس منطق‌الطیر عطار ساخت و در «شمس پرنده» به زندگی مولانا و شمس تبریزی نظر داشت.



خانم صابری مؤسس تالار مولوی هم بود.
#بزرگان_ایران
#پری_صابری
#عطار
#منطق‌الطیر
#سهراب_سپهری
#مولانا
#شمس_تبریزی


@farhangkoodak
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی هنرمندان جوان، مولانا را با امروز همراه می‌کنند راهی برای ارتباط نسل جوان با گذشته‌ی مشترک‌مان گشوده می‌شود.


متأسفانه نام صاحب‌اثر را نمی‌دانم. منبع پیج
nasimilustrator
در اینستاگرام

#مولانا
#تصویرگری
#گیتار
#هویت
#ایران
@farhangkoodak

تصحیح:
دوست بسیار عزیز و مطلعی اطلاع دادند که این شعر متعلق مولانا نیست و‌ شخصی آشنا به اشعار او، در زمان ما آن را سروده و سعی‌کرده تا مشابهتی ایجاد کند.
ضمن تشکر از ایشان، لازم دیدم خدمتتان اطلاع‌دهم.
مرد دلاکی  که ظاهر زنانه داشت!

#فریبا_خانی

امروز  هشتم مهر، روز مولانا است.  دفتر پنجم مثنوی  را می‌خوانم. #مولانا هر روز بیشتر آدم را متعجب می‌کند. مولانا تمام توان خود را بر ای قصه‌گویی به کار می‌گیرد.
قصه‌های هزارتو سنت شرقی است. راوی می‌گوید این قصه‌رابشنو چه خیال کردی بهترش را دارم با این یکی چطوری باز هم هست. مخاطب مدام در جستجوی قصه‌‌ی جذاب دیگر است مثل سریال‌های جذاب.


مولانا چون روان‌کاوان چیره‌دست فقط قصه‌ نمی‌گوید. قصه‌درمانی می‌کند او بی‌پرده از انسان و تمنیات پنهانش حرف می‌زند.
وارد لایه‌های پنهان انسان می‌شود. انسان هزارلایه قصه‌های هزارلایه دارد.   از مقولات  جنسی پرده برمی‌دارد. انسان را برهنه می‌کند. هراسی ندارد. تو خیالت تخت تو هم هم‌ذات‌پنداری کن به درونت برو و مثل شخصیت قصه خودت را رو کن.   او قرار است انسان را بی‌پرده بیان کند. و دردهایش رابشناسد و عریانی او را فریاد بزند. هیچ اندیشمندی چون مولانا نتوانسته چنین  شجاعانه از انسان بگوید.مولانا  در قصه‌هایش بی‌تعارف است از نام بردن آلت جنسی ترسی ندارد. بعضی جاها هم ناسزا می‌گوید.

داستان خاتون و کنیزک زیبا و مرد زاهد بسیار رک و صریح است.
داستان کنیزک و خر و خاتون  یکی از این قصه‌های عجیب مثنوی است‌. اما جلوتر به به قصه‌ی 《 نصوح》 می‌رسیم.
مرد دلاکی بود با  ظاهر زنانه در حمام زنان دلاک بود و زنان را می‌شست.  یکی از مشتری‌هایش هم دختر پادشاه بود.

بود مردی پیش ازین نامش نصوح‌/بد ز دلاکی زن او را فتوح
بود روی او چو رخسار زنان/مردی خود را همی‌کرد او نهان
او به حمام زنان دلاک بود/در دغا و حیله بس چالاک بود
سالها می‌کرد دلاکی و کس/بو نبرد از حال و سر آن هوس


خلاصه این نصوح سالهای سال در حمام زنانه دلاک بود و کارش را می‌کرد و کسی به او شک نمی‌کرد.
اما هر ازگاهی از ترس بود یا چیز دیگری پشیمان می‌شد، توبه می‌کرد و بعد از مدتی دوباره باز به کار دلاکی مشغول شده شبیه زنان لباس پوشیده و در حمام زنان حاضر می‌شد. یکبار  پیش عارفی هم رفت و گفت: من  توبه می‌کنم و باز توبه می‌شکنم.   عارف که فهمید ماجرا چیست...
سست خندید و بگفت ای بدنهاد/زانک دانی ایزدت توبه دهاد
عارف گفت چون می‌دانی ایزد بخشنده است توبه می‌شکنی.


القصه، روزی دختر پادشاه گوهر گرانقدری داشت که در حمام گم شد و این یعنی گره‌افکنی زیبا. خواستند همه را برهنه کنند و بگردند تا این گوهر  قیمتی پیدا شود. نصوح نفسش قطع شد. هیچ کس مثل مولانا استیصال شخصیت داستانی را نمی‌تواند این‌طور نشان بدهد.  در گوشه‌ای آه و فغان بسیار کرد و از خدا کمک خواست. می‌دانست رازش،برملا شود پادشاه گردنش را می‌زند.
یک به یک را حاجبه جستن گرفت/تا پدید آید گهردانهٔ شگفت
آن نصوح از ترس شد در خلوتی/روی زرد و لب کبود از خشیتی
پیش چشم خویش او می‌دید مرگ/رفت و می‌لرزید او مانند برگ


نصوح در گوشه‌ای نفسش قطع و در حال مرگ  و لابه خدا را صدا می‌زد  و می‌گفت: غلط کردم ....
آنقدر قصه پر کشش و عجیب است ناگهان نصوح را صدا می‌زنند. آخرین نفر اوست...
او از ترس بی‌جان شده داستان با پایان‌بندی دیگری تمام می‌شود و یکهو می‌گویند گوهر پیدا شد و نگران نباش.
و تازه از او حلالیت طلبیده که به او  بدگمانی کرده‌اند.
قصه، همین جا تمام نمی‌شود. چند روز بعد باز دختر پادشاه دنبال نصوح می‌فرستد که بیا دلاک من باش که نصوح امتناع کرده و می‌گوید:
گفت رو رو دست من بی‌کار شد/ وین نصوح تو کنون بیمار شد
رو کسی دیگر بجو اشتاب و تفت/که مرا والله دست از کار رفت
و می‌گوید  دیگر باز نمی‌گردد.

مولانا یک  داستان اصلی انتخاب کرده به آن وفادار مانده و قصه‌های فرعی دیگر با فضاسازی دیگر اضافه می‌کند  موضوعات روانشناسی همراه با هنر داستان‌گویی... مولانا ساحر  بزرگی است. قصه‌ی نصوح در #مقالات_شمس هم آمده، شاید از قصه‌های شفاهی زمان مولانا بوده شاید. البته مرحوم فروزانفر دو داستان شبیه نصوح را از کتاب احیاالعلوم  و رونق‌المجالس آورده.  در این جهان پرآشوب پراز فتنه و جنگ و بی‌عدالتی مهمان مولانا شویم و  قصه‌ی آدمیان را بشنویم و  خود را  در آن‌ها بازیابیم.
#ادبیات
#مولانا
#ادبیات_کلاسیک
#شعر
@dastanenadastan