.
📍مجموعهی سهجلدی «من و عروسکام» برای گروه سنی الف و ب ،پنج تا هشت سال، تولید شده و ویژگیهای ممتازش در مقایسه با سایر آثار، آن را به انتخابی هوشمندانه برای والدین و مربیان تبدیل کردهاست.
📍«من و عروسکام» کتابی تصویریست که با قطعی مناسب و نقاشیهای شاد خانم آتنا شمس، دنیایی زیبا برای مخاطب خود تصویر می کند. کودک در اولین برخورد، حس جاندارپنداری خود را در کتاب می بیند. تنوع رنگهای روشن، تعدد شخصیتها و روایت واضح نقاشیها، توجه اورا به متن جلب می کند و کنجکاویاش را برای شنیدن یا خواندن شعرها برمیانگیزد.
راوی «ماجرای من و عروسکام» دختربچهای دبستانی به اسم غزل است. نویسنده بدون اینکه در دام پند و نصیحت بیفتد با پرداختی هنرمندانه و پر از ماجرا او را به سمت خصایل نیک انسانی همچون دوستی، بخشندگی و همدلی سوق میدهد.
دنیای «من و عروسکام» بر خلاف اکثر تولیدات فرهنگی این گروه سنی، اعم از کتاب یا انیمیشن، دنیایی بدون مشکل، ساختگی و فاقد اتفاقات غمانگیز نیست. کودک با ظرافت با مسایلی مثل فقر و مرگ هم برخورد میکند اما این مواجهی دقیق، آرامش و شادابی کتاب و مخاطب کمسن آن را تحتتاثیر قرار نمیدهد و باعث ناامنی و ترس نمیشود، بلکه مخاطب این بخش زندگی را هم میپذیرد و درحد توان خود درصدد بهتر کردن شرایط برمیآید.
خانم نسیم عربامیری در دومین تجربهی خود در حوزهی کتاب کودک، پس از«مجموعهی هلهلی»، از زبانی سالم و گیرا بهره برده و به راحتی توانسته با شعرهای موزون و طنزآمیز، توجه بچهها را جلب کند. دقت به میزان تأثیرگذاری متن بر مخاطب کمسن، باعث شده تا او با انتخاب دقیق تک تک واژهها، مجموعه را از آفتهای زبانی رایج دور نگهدارد.
#انتشارات_کتاب_نیستان
#نیستان
#کتاب_نیستان
@Neyestanbook
@farhangkoodak
#معرفی_کتاب
#من_و_عروسکام
#شعر
#گروه_سنی_پنج_تا_هشت_سال
📍مجموعهی سهجلدی «من و عروسکام» برای گروه سنی الف و ب ،پنج تا هشت سال، تولید شده و ویژگیهای ممتازش در مقایسه با سایر آثار، آن را به انتخابی هوشمندانه برای والدین و مربیان تبدیل کردهاست.
📍«من و عروسکام» کتابی تصویریست که با قطعی مناسب و نقاشیهای شاد خانم آتنا شمس، دنیایی زیبا برای مخاطب خود تصویر می کند. کودک در اولین برخورد، حس جاندارپنداری خود را در کتاب می بیند. تنوع رنگهای روشن، تعدد شخصیتها و روایت واضح نقاشیها، توجه اورا به متن جلب می کند و کنجکاویاش را برای شنیدن یا خواندن شعرها برمیانگیزد.
راوی «ماجرای من و عروسکام» دختربچهای دبستانی به اسم غزل است. نویسنده بدون اینکه در دام پند و نصیحت بیفتد با پرداختی هنرمندانه و پر از ماجرا او را به سمت خصایل نیک انسانی همچون دوستی، بخشندگی و همدلی سوق میدهد.
دنیای «من و عروسکام» بر خلاف اکثر تولیدات فرهنگی این گروه سنی، اعم از کتاب یا انیمیشن، دنیایی بدون مشکل، ساختگی و فاقد اتفاقات غمانگیز نیست. کودک با ظرافت با مسایلی مثل فقر و مرگ هم برخورد میکند اما این مواجهی دقیق، آرامش و شادابی کتاب و مخاطب کمسن آن را تحتتاثیر قرار نمیدهد و باعث ناامنی و ترس نمیشود، بلکه مخاطب این بخش زندگی را هم میپذیرد و درحد توان خود درصدد بهتر کردن شرایط برمیآید.
خانم نسیم عربامیری در دومین تجربهی خود در حوزهی کتاب کودک، پس از«مجموعهی هلهلی»، از زبانی سالم و گیرا بهره برده و به راحتی توانسته با شعرهای موزون و طنزآمیز، توجه بچهها را جلب کند. دقت به میزان تأثیرگذاری متن بر مخاطب کمسن، باعث شده تا او با انتخاب دقیق تک تک واژهها، مجموعه را از آفتهای زبانی رایج دور نگهدارد.
#انتشارات_کتاب_نیستان
#نیستان
#کتاب_نیستان
@Neyestanbook
@farhangkoodak
#معرفی_کتاب
#من_و_عروسکام
#شعر
#گروه_سنی_پنج_تا_هشت_سال
Telegram
attach 📎
رباعی خوانی_صدیق تعریف
@bazmemusighi
این سه رباعی را از حافظ، مولوی و بدر تفلیسی بشنوید در
آلبوم "شیدایی"
با صدای #صدیق_تعریف✨
@paygahefarhang
#موسیقی_ایرانی
#شعر
@farhangkoodak
آلبوم "شیدایی"
با صدای #صدیق_تعریف✨
@paygahefarhang
#موسیقی_ایرانی
#شعر
@farhangkoodak
این درخت
خیال افتادن ندارد
خیال خاکستری این درخت
سالهاست همراه باد
گریخته
گریخته
گریخته از اینجا
تا بوی شکوفههای سوخته را
به مشام دشت بپاشد.
این دشت
خیال خشکیدن ندارد
تا تو هستی بهانهی ابر
برای بارانهای بیموسم
این دشت و این تک درخت برجا خواهند ماند
و تاولهای تنهایی من
بر شانههای درخت
شکوفه خواهند شد
میدانم.
#شعر
#فرهاد_حسن_زاده
#جنگل #زاگرس
@farhadhas
نویسندهی مهربان کودک و نوجوان، اقای فرهاد حسنزاده ما را به امید دعوت میکند.
@farhangkoodak
خیال افتادن ندارد
خیال خاکستری این درخت
سالهاست همراه باد
گریخته
گریخته
گریخته از اینجا
تا بوی شکوفههای سوخته را
به مشام دشت بپاشد.
این دشت
خیال خشکیدن ندارد
تا تو هستی بهانهی ابر
برای بارانهای بیموسم
این دشت و این تک درخت برجا خواهند ماند
و تاولهای تنهایی من
بر شانههای درخت
شکوفه خواهند شد
میدانم.
#شعر
#فرهاد_حسن_زاده
#جنگل #زاگرس
@farhadhas
نویسندهی مهربان کودک و نوجوان، اقای فرهاد حسنزاده ما را به امید دعوت میکند.
@farhangkoodak
شعر «امید» از خانم اعتصامی نیست
یا
وقتی از بچهها آموختم شجاع باشم
🔴در جلسهی آخر همخوانی «کتکخور سلطنتی»، بیشتر وقت ما به گفتگو درمورد معنای شجاعت گذشت. دو قهرمان کتاب که همزمان در گریز از دست بیلی دماغتو بگیر و سربازهای پادشاه بودند، در لحظهای حساس، تصمیم میگرفتند نترسند و پاتیل پر از آب را از مقابل تعقیبکنندگانشان جابهجا کنند؛ کاری که شباهتی به عملکرد جنگجویان شجاع در میدان نبرد ندارد.
هر کدام از بچههای کارگاه کتابخوانی کودک و فرهنگ، برداشت خود را از این نوع رفتار گفتند و نمونههایی از تجربههایشان را بیان کردند؛ پیروزی بر کمرویی، مقابلهبا بچه قلدرهای مدرسه، اعتراف به خرابکردن امانت و حتی شجاعت در امتحان کردن طعم گوجهفرنگی ساندویچ.
در پایان کارگاه، شجاعت، برای ما به معنای مواجهه با موقعیتهای تازه و پذیرش مسئولیت کارهایمان شد.
🔴 دیروز با تذکر یکی از همراهان گرامی «کودک و فرهنگ» درمورد شعر «شنیدستم که شهبازی کهنسال» یا همان «امید» در کتاب فارسی چهارم، به دیوان خانم اعتصامی مراجعه کردم و مطلع تمام اشعار را تکبهتک خواندم.
نظر دوستمان صحیح بود. برخلاف، آنچه طی سالها در کتاب درسی آمده، این شعر در دیوان وجود ندارد. شباهت کلام آن به سبک شعری خانم پروین اعتصامی، باعث اشتباه دفتر تألیف شده و امسال، آن را تصحیح کردهاند.
🔴 کودکان بهترین و صادقترین معلمها هستند. آنها بدون قضاوت یا تزویر ما را با ارزشمندترین جنبههای وجود انسان آشنا میکنند. با احترام به تمام معلمهای کوچکم، اشتباهم را تصحیح کنم.
لطفاً شما هم به کلاس چهارمیهای عزیز و بچههای بررگتر بگویید که شاعر «شنیدستم
که شهبازی کهنسال» آقای علیاصغر میرخدیویست. شاعری که متأسفانه اطلاعاتی درموردشان نداریم.🌱🙏🏻🌱
#پروین_اعتصامی
#شعر_امید
#فارسی_چهارم_دبستان
#شجاعت
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#مهارتهای_زندگی
#ریحانه_قاسمرشیدی
@farhangkoodak
یا
وقتی از بچهها آموختم شجاع باشم
🔴در جلسهی آخر همخوانی «کتکخور سلطنتی»، بیشتر وقت ما به گفتگو درمورد معنای شجاعت گذشت. دو قهرمان کتاب که همزمان در گریز از دست بیلی دماغتو بگیر و سربازهای پادشاه بودند، در لحظهای حساس، تصمیم میگرفتند نترسند و پاتیل پر از آب را از مقابل تعقیبکنندگانشان جابهجا کنند؛ کاری که شباهتی به عملکرد جنگجویان شجاع در میدان نبرد ندارد.
هر کدام از بچههای کارگاه کتابخوانی کودک و فرهنگ، برداشت خود را از این نوع رفتار گفتند و نمونههایی از تجربههایشان را بیان کردند؛ پیروزی بر کمرویی، مقابلهبا بچه قلدرهای مدرسه، اعتراف به خرابکردن امانت و حتی شجاعت در امتحان کردن طعم گوجهفرنگی ساندویچ.
در پایان کارگاه، شجاعت، برای ما به معنای مواجهه با موقعیتهای تازه و پذیرش مسئولیت کارهایمان شد.
🔴 دیروز با تذکر یکی از همراهان گرامی «کودک و فرهنگ» درمورد شعر «شنیدستم که شهبازی کهنسال» یا همان «امید» در کتاب فارسی چهارم، به دیوان خانم اعتصامی مراجعه کردم و مطلع تمام اشعار را تکبهتک خواندم.
نظر دوستمان صحیح بود. برخلاف، آنچه طی سالها در کتاب درسی آمده، این شعر در دیوان وجود ندارد. شباهت کلام آن به سبک شعری خانم پروین اعتصامی، باعث اشتباه دفتر تألیف شده و امسال، آن را تصحیح کردهاند.
🔴 کودکان بهترین و صادقترین معلمها هستند. آنها بدون قضاوت یا تزویر ما را با ارزشمندترین جنبههای وجود انسان آشنا میکنند. با احترام به تمام معلمهای کوچکم، اشتباهم را تصحیح کنم.
لطفاً شما هم به کلاس چهارمیهای عزیز و بچههای بررگتر بگویید که شاعر «شنیدستم
که شهبازی کهنسال» آقای علیاصغر میرخدیویست. شاعری که متأسفانه اطلاعاتی درموردشان نداریم.🌱🙏🏻🌱
#پروین_اعتصامی
#شعر_امید
#فارسی_چهارم_دبستان
#شجاعت
#باشگاه_کتابخوانی_مجازی_کودک_و_فرهنگ
#مهارتهای_زندگی
#ریحانه_قاسمرشیدی
@farhangkoodak
استاد علیاصغر میرخدیوی؛ هنرمند طنزپرداز و پژوهشگر فرهنگ مشهد شاعر «امید»
فقط یک اسم است که بعد از سالها، پای شعری منتسب به «پروین» نوشتهشده، بیهیچ توضیحی. از آنجا که بعید میدانم، بهجز مشهدیهای اصیل، کسی ایشان را بشناسد، لینک معرفیشان را تقدیم میکنم. امید که برای آموزگارهای پایهی چهارم و والدین بچهها بفرستید.
ضمن تشکر از دوست ارجمند «کودک و فرهنگ»، جناب محققی بابت معرفی ایشان، حفظ گویشهای محلی یکی از مهمترین کارهاییست که برای بقای فرهنگ بومی باید انجام شود. امید که نگهبان میراث خود باشیم.
منبع: دانشنامهی مشهد
http://mashhadenc.ir/%d8%a7%d8%b5%d8%ba%d8%b1-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%ae%d8%af%db%8c%d9%88%db%8c/
#ریحانه_قاسمرشیدی
#فارسی_چهارم
#شعر_امید
#علیاصغر_میرخدیوی
@farhangkoodak
فقط یک اسم است که بعد از سالها، پای شعری منتسب به «پروین» نوشتهشده، بیهیچ توضیحی. از آنجا که بعید میدانم، بهجز مشهدیهای اصیل، کسی ایشان را بشناسد، لینک معرفیشان را تقدیم میکنم. امید که برای آموزگارهای پایهی چهارم و والدین بچهها بفرستید.
ضمن تشکر از دوست ارجمند «کودک و فرهنگ»، جناب محققی بابت معرفی ایشان، حفظ گویشهای محلی یکی از مهمترین کارهاییست که برای بقای فرهنگ بومی باید انجام شود. امید که نگهبان میراث خود باشیم.
منبع: دانشنامهی مشهد
http://mashhadenc.ir/%d8%a7%d8%b5%d8%ba%d8%b1-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%ae%d8%af%db%8c%d9%88%db%8c/
#ریحانه_قاسمرشیدی
#فارسی_چهارم
#شعر_امید
#علیاصغر_میرخدیوی
@farhangkoodak
دانشنامه مشهد
اصغر میرخدیوی - دانشنامه مشهد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امروز دوم امرداد، سالمرگ شاعر بزرگ و پژوهشگر فرهنگ عامه، احمد شاملو است.
هرچند، ایشان با اشعاری که برای بزرگسالان سرودند شهرتی جهانی دارند اما آثارشان برای کودکان و نوجوانان هم، کهنهنشدنیست.
شاملو با تسلطی تحسینبرانگیز بر قصهها، افسانهها و زبان کوچه و بازار مجموعهای ارزشمند را بر جای گذاشته.
✳️بلندخوانی قسمت اول «دخترای ننهدریا» تقدیم به شما و فرزندان عزیزمان.
هرچند خردسالان هم محو زیباییهای این اثر میشوند اما فکر میکنم بچههای دهساله و بزرگتر معنایش را بهتر میفهمند.
#دخترای_ننهدریا
#بارون
#قصهی_دروازهی_بخت
#احمد_شاملو
#مناسب_برای_دهسال_بهبالا
#شعر
#قصهی_عامیانه
#متل
#فولکلور
#ریحانه_قاسمرشیدی
ضمن تقدیم قسمت دوم، سعی خواهم کرد آثار کودک ایشان را در این کانال مجدداً معرفی کنم.
🔴زبان فارسی، وطن معنوی مشترک تمام ایرانیان است. با آشنا کردن بچهها با قابلیتها و زیباییهای آن، به ساکنان فردا، هدیهای تمامنشدنی بدهیم.
@farhangkoodak
هرچند، ایشان با اشعاری که برای بزرگسالان سرودند شهرتی جهانی دارند اما آثارشان برای کودکان و نوجوانان هم، کهنهنشدنیست.
شاملو با تسلطی تحسینبرانگیز بر قصهها، افسانهها و زبان کوچه و بازار مجموعهای ارزشمند را بر جای گذاشته.
✳️بلندخوانی قسمت اول «دخترای ننهدریا» تقدیم به شما و فرزندان عزیزمان.
هرچند خردسالان هم محو زیباییهای این اثر میشوند اما فکر میکنم بچههای دهساله و بزرگتر معنایش را بهتر میفهمند.
#دخترای_ننهدریا
#بارون
#قصهی_دروازهی_بخت
#احمد_شاملو
#مناسب_برای_دهسال_بهبالا
#شعر
#قصهی_عامیانه
#متل
#فولکلور
#ریحانه_قاسمرشیدی
ضمن تقدیم قسمت دوم، سعی خواهم کرد آثار کودک ایشان را در این کانال مجدداً معرفی کنم.
🔴زبان فارسی، وطن معنوی مشترک تمام ایرانیان است. با آشنا کردن بچهها با قابلیتها و زیباییهای آن، به ساکنان فردا، هدیهای تمامنشدنی بدهیم.
@farhangkoodak
Forwarded from کودک و فرهنگ
۵۸_بارون
احمد شاملو ،تصویرگر ابراهیم حقیقی ،شعر کودک ،برگرفته از اشعار فولکلور فارسی،کتاب خروس،واحد کودک و نوجوان نشر نظر،چاپ اول ۸۸،چاپ دوم ۹۵،گروه سنی ب در شناسنامه درج شده ولی من برای دخترم از دوسالگی می خواندم و او بسیار دوست می داشت .
بارون میاد جر جر
گم شده راه بندر
ساحل شب چه دوره
ابش سیاه و شوره
ای خدا کشتی بفرست
اتیش بهشتی بفرست
جاده ی کهکشون کو؟
زهره ی اسمون کو؟
چراغ زهره سرده
تو سیاهیا می گرده
ای خدا روشنش کن
فانوس راه منش کن
گم شده راه بندر
بارون میاد جر جر .
احمد شاملو در ادبیات معاصر ایران جایگاهی رفیع و ازیادنرفتنی را به خود اختصاص داده است .او نه فقط,شاعر و روزنامه نگاری برجسته بود و در جمع اوری فرهنگ مردم و تدوین ان در مجموعه ی بی همتای کوچه می کوشید ،دستی هم در جمع اوری افسانه های کهن و سرایش شعر برای کودکان داشت .
هر چند ادبیات رسمی هیچگاه به او اجازه ی ورود به کتابهای درسی را نداد اما این موضوع از تاثیرگذاری و ارزش اثار شاملو کم نکرد .
نیاز به بازخوانی و مراجعه به نوشته های بامداد در عرصه ی ادبیات کودک بخصوص این روزها بیشتر احساس می شود .بچه های ما مثل همه ی بچه های دنیا به بازیهای اوازی علاقه دارند ولی چون منابع باارزش در اختیارشان قرار نمی گیرد ،شعرهایی را می خوانند و می سازند که تهی بودن از مفاهیم و مواد فرهنگی ،مودبانه ترین لفظ برای توصیفشان است .
ما شاهد رواج لمپنیسم فرهنگی در شعرها و بازیهای بچه های دبستانی مان هستیم و تنها راه مقابله در اختیار گذاشتن منابع مهم و ساختن خاطرات خوب با انهاست و بس.
از یاد نبریم که ارزشهای فرهنگی سینه به سینه با همین اوازهای ساده به ما رسیده اند.مگر نه این که خود ما "عروسی هاجر "را با شوق می خواندیم ؟
"بارون" احمد شاملو برگرفته از متل قدیمیست که در شرایط خفقان بعد از کودتای سال ۳۲رنگ دیگری گرفته .شاعر به قصد از الفاظ محاوره ای ان روز تهران بهره برده و دیوار را دیفار و گنبد را گنبذ نوشته .
کل داستان ماجرای جستجوی یک کودک است به دنبال ستاره ی زهره در شبی تیره که از موتیفهای رایج ان زمان به حساب می اید.
کودک با لک لک و هاجر گفتگوی شیرینی به راه می اندازد که پر از شوخی ها و ظرایف کلامیست و در اخر به خروس می گوید:
خروسک قندی قندی !
چرا نوکتو می بندی؟
افتابو روشنش کن
فانوس راه منش کن
گم شده راه بندر
بارون میاد جر جر ....
تصویرسازی این کتاب زیبا توسط ابراهیم حقیقی _استاد برجسته ی گرافیک _انجام شده و نقاشی ها و نوع صفحه ارایی احساس خاص و عجیبی را به خواننده منتقل می کند.
به نظر من "بارون" کتاب کودکیست که ما بزرگسالان هم ، از ان لذت می بریم .و کودکی خود را در برگ برگش مرور می کنیم .
#بارون
#نشر_نظر
#گروه_سنی_ب
#دوسال_به_بالا
#احمد_شاملو
#شعر_کودک_فولکلور
#ابراهیم_حقیقی
#کتاب_فاخر_کودک
کوچولو و فرهنگ:
تجربه های یک مادر روزنامه نگار و دخترش.من ریحانه قاسم رشیدی هستم به
معرفی کتاب ٬نمایش کودک و برنامه های مخصوص بچه ها می پردازم .
ارتباط
@rb1105
https://t.me/farhangkoodak
احمد شاملو ،تصویرگر ابراهیم حقیقی ،شعر کودک ،برگرفته از اشعار فولکلور فارسی،کتاب خروس،واحد کودک و نوجوان نشر نظر،چاپ اول ۸۸،چاپ دوم ۹۵،گروه سنی ب در شناسنامه درج شده ولی من برای دخترم از دوسالگی می خواندم و او بسیار دوست می داشت .
بارون میاد جر جر
گم شده راه بندر
ساحل شب چه دوره
ابش سیاه و شوره
ای خدا کشتی بفرست
اتیش بهشتی بفرست
جاده ی کهکشون کو؟
زهره ی اسمون کو؟
چراغ زهره سرده
تو سیاهیا می گرده
ای خدا روشنش کن
فانوس راه منش کن
گم شده راه بندر
بارون میاد جر جر .
احمد شاملو در ادبیات معاصر ایران جایگاهی رفیع و ازیادنرفتنی را به خود اختصاص داده است .او نه فقط,شاعر و روزنامه نگاری برجسته بود و در جمع اوری فرهنگ مردم و تدوین ان در مجموعه ی بی همتای کوچه می کوشید ،دستی هم در جمع اوری افسانه های کهن و سرایش شعر برای کودکان داشت .
هر چند ادبیات رسمی هیچگاه به او اجازه ی ورود به کتابهای درسی را نداد اما این موضوع از تاثیرگذاری و ارزش اثار شاملو کم نکرد .
نیاز به بازخوانی و مراجعه به نوشته های بامداد در عرصه ی ادبیات کودک بخصوص این روزها بیشتر احساس می شود .بچه های ما مثل همه ی بچه های دنیا به بازیهای اوازی علاقه دارند ولی چون منابع باارزش در اختیارشان قرار نمی گیرد ،شعرهایی را می خوانند و می سازند که تهی بودن از مفاهیم و مواد فرهنگی ،مودبانه ترین لفظ برای توصیفشان است .
ما شاهد رواج لمپنیسم فرهنگی در شعرها و بازیهای بچه های دبستانی مان هستیم و تنها راه مقابله در اختیار گذاشتن منابع مهم و ساختن خاطرات خوب با انهاست و بس.
از یاد نبریم که ارزشهای فرهنگی سینه به سینه با همین اوازهای ساده به ما رسیده اند.مگر نه این که خود ما "عروسی هاجر "را با شوق می خواندیم ؟
"بارون" احمد شاملو برگرفته از متل قدیمیست که در شرایط خفقان بعد از کودتای سال ۳۲رنگ دیگری گرفته .شاعر به قصد از الفاظ محاوره ای ان روز تهران بهره برده و دیوار را دیفار و گنبد را گنبذ نوشته .
کل داستان ماجرای جستجوی یک کودک است به دنبال ستاره ی زهره در شبی تیره که از موتیفهای رایج ان زمان به حساب می اید.
کودک با لک لک و هاجر گفتگوی شیرینی به راه می اندازد که پر از شوخی ها و ظرایف کلامیست و در اخر به خروس می گوید:
خروسک قندی قندی !
چرا نوکتو می بندی؟
افتابو روشنش کن
فانوس راه منش کن
گم شده راه بندر
بارون میاد جر جر ....
تصویرسازی این کتاب زیبا توسط ابراهیم حقیقی _استاد برجسته ی گرافیک _انجام شده و نقاشی ها و نوع صفحه ارایی احساس خاص و عجیبی را به خواننده منتقل می کند.
به نظر من "بارون" کتاب کودکیست که ما بزرگسالان هم ، از ان لذت می بریم .و کودکی خود را در برگ برگش مرور می کنیم .
#بارون
#نشر_نظر
#گروه_سنی_ب
#دوسال_به_بالا
#احمد_شاملو
#شعر_کودک_فولکلور
#ابراهیم_حقیقی
#کتاب_فاخر_کودک
کوچولو و فرهنگ:
تجربه های یک مادر روزنامه نگار و دخترش.من ریحانه قاسم رشیدی هستم به
معرفی کتاب ٬نمایش کودک و برنامه های مخصوص بچه ها می پردازم .
ارتباط
@rb1105
https://t.me/farhangkoodak
Telegram
کودک و فرهنگ
تجربه های مادری روزنامه نگار و تسهیلگر فرهنگی. ریحانه قاسم رشیدی هستم .
ارتباط
@rb1105
ارتباط
@rb1105
چرا نوجوان امروز عاشق شعر فارسی
نیست؟
🔍گاهی فکر میکنم چرا نوجوانان و جوانان امروز، مثل نسلهای قبل به ادبیات علاقه ندارند. چرا عشق به شعر فارسی در وجودشان نیست؟ مثل ما زیبایی اشعار را طلب نمیکنند و آنقدر نمیخوانند که حفظ شوند؟
یکی از لذتهای آغاز نوجوانی نسل من، مشاعره آنهم به شکلی هیجانانگیز بود. دیوانهوار دیوانها و دفاتر شعر را جستجو میکردیم و اگر به شعری مثل «دوستان شرح پریشانی من گوش کنید» یا «بی تو مهتاب شبی» برمیخوردیم، عیشمان تا هفتهها کامل بود.
💔راستش زمانی خودم را دلداری میدادم که اگر عموم بچهها شعرخوان نیستند، لابد دانشجویان ادبیات، این زیبایی و شکوه را میشناسند. اما دوست عزیزی که استاد دانشگاه در این رشته است، فرضیهام را رد کرد و گفت که سال به سال میبیند بچهها شعرهای کمتری را خوانده و حفظ کردهاند.
🖤دلایل زیادی برای این اتفاق به نظرم میرسد، از کیفیت پایین کتابهای درسی تا تغییر جهان بچهها. از نشان ندادن ظرافت، هوشمندی و هماهنگی موجود میان تمام اجزای فرهنگ ایرانی از سفرهی غذا تا معماری و نگارگری و ادبیات و لباسهای سنتی و محلی توسط ما بزرگترها بگیرید تا عجله و عدمتمرکز فرزندان عصر دیجیتال که امکان حس آنهمه را از بین میبرد. وقتی شرح و توصیفهای کاملاً عرفانی اشعار در مدارس را به این مجموعه اضافه میکنم میبینم چنین نتیجهای اصلاً عجیب نیست.
❤️🔥راستی به نظر شما چه عیبی دارد جلوهی عشق رمانتیک به بچهها نشاندادهشود؟ مگرشعرا و حکمای ایران برای قرنهای طولانی از زبان «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» و «وامق و عذرا» و دهها قهرمان منظومههای عاشقانه، حکمت و فلسفه و معنای زندگی را مردم یاد ندادهاند؟
چرا باید عشق زمینی را انکار کرد؟
💔صحنههای زندگی ما مثل زنجیر به هم متصل است. شاید همین اتفاقات باعث شده تا سریالهای ما، پر از خشونت و نفرت و خیانت شود. ما در گلدان وجود و ذهن فرزندانمان عشق و محبت را نمیکاریم و خروجیاش همینی میشود که میبینیم؛ سریالهای وطنی بیشتر از سریالهای ترک و نمیدانم کجا، زشتیها را نمایش میدهد.
🧡تلاشهایی مثل مجموعهی «سی شعر» از انتشارات شهرقلم، بچهها را به مهمانی شاعران مهم ایران میبرد و با روایتی ساده، با زندگی و دنیای آنان آشنا میکند. ابتدای هر کتاب، معرفی شاعر و دوران زندگی اوست که بهنظر من، کار بسیار جالبیست. برای نوجوان، قرن چهارم و هفتم و یازدهم، فقط بخشی از گذشته است. کم ندیدهام بچههایی را که خیال میکنند، کوروش همین دهبیست سال قبل از مشروطه فرمانروایی میکرده. باور کنید شوخی نمیکنم.
نکتهی جالب دیگر، توصیف اجمالی بازتاب اثر در جنبههای دیگر فرهنگ و هنر و اندیشهی ایرانیست. مثلاً در کتاب سی شعر فردوسی، آقای سیدآبادی، از کنش آن بر نقالی، نگارگری و خوشنویسی و هنرهای دیگر نوشتهاند و حتی برگبرگ شاهنامه در موزههای جهان را دنبال کرده و ارزش آن در نظر بیگانگان را بیانکردهاند.
نویسنده با هوشمندی، از شرح ابیات سر باز زده و فقط معانی واژههای دشوار را نوشته تا بچهها خودشان زحمتبکشند و از سلولهای خاکستری استفادهکنند و در این جستجو یاد بگیرند.
♥️ما ملت کهنسالی هستیم. ملتی که چکیدهی هزاران سال شجاعت و حکمت و اندیشه و عشقورزی و خداشناسی را از زبان بهترین فرزندان خود به جهان عرضه کرده. گنجینهی فرهنگ ما چنان گوهرهای یگانهای دارد که از شمار خارج است. افسوس که آنها را کناری انداختهایم و با بدلیجات سرگرمیم.
🧡در مجموعهی «سی شعر» تاکنون این بزرگان معرفی شدهاند:
فردوسی، حافظ، مولانا، سعدی، خیام، عطار، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، نیما یوشیج، پروین اعتصامی.
امید که جلدهای دیگر با معرفی استادانی چون نظامی، جامی، سنایی و دیگران بزرگان منتشر شود و نوجوانان بخوانند، لذت ببرند و بیشتر قدر خودشان و داشتههایشان را بدانند و آرام آرام معنایی برای زندگی خود بسازند.
#سریالسازی
#ادبیات_فارسی
#غزل
#هویت
#ریحانه_قاسمرشیدی
#ادبیات_فارسی
#غزل
#هویت
#میراث_فرهنگی
#شعر
#مجموعه_سیشعر
#انتشارات_شهرقلم
#فردوسی
#علیاصغر_سیدآبادی
#معنای_زندگی
#ریحانه_قاسمرشیدی
@farhangkoodak
نیست؟
🔍گاهی فکر میکنم چرا نوجوانان و جوانان امروز، مثل نسلهای قبل به ادبیات علاقه ندارند. چرا عشق به شعر فارسی در وجودشان نیست؟ مثل ما زیبایی اشعار را طلب نمیکنند و آنقدر نمیخوانند که حفظ شوند؟
یکی از لذتهای آغاز نوجوانی نسل من، مشاعره آنهم به شکلی هیجانانگیز بود. دیوانهوار دیوانها و دفاتر شعر را جستجو میکردیم و اگر به شعری مثل «دوستان شرح پریشانی من گوش کنید» یا «بی تو مهتاب شبی» برمیخوردیم، عیشمان تا هفتهها کامل بود.
💔راستش زمانی خودم را دلداری میدادم که اگر عموم بچهها شعرخوان نیستند، لابد دانشجویان ادبیات، این زیبایی و شکوه را میشناسند. اما دوست عزیزی که استاد دانشگاه در این رشته است، فرضیهام را رد کرد و گفت که سال به سال میبیند بچهها شعرهای کمتری را خوانده و حفظ کردهاند.
🖤دلایل زیادی برای این اتفاق به نظرم میرسد، از کیفیت پایین کتابهای درسی تا تغییر جهان بچهها. از نشان ندادن ظرافت، هوشمندی و هماهنگی موجود میان تمام اجزای فرهنگ ایرانی از سفرهی غذا تا معماری و نگارگری و ادبیات و لباسهای سنتی و محلی توسط ما بزرگترها بگیرید تا عجله و عدمتمرکز فرزندان عصر دیجیتال که امکان حس آنهمه را از بین میبرد. وقتی شرح و توصیفهای کاملاً عرفانی اشعار در مدارس را به این مجموعه اضافه میکنم میبینم چنین نتیجهای اصلاً عجیب نیست.
❤️🔥راستی به نظر شما چه عیبی دارد جلوهی عشق رمانتیک به بچهها نشاندادهشود؟ مگرشعرا و حکمای ایران برای قرنهای طولانی از زبان «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» و «وامق و عذرا» و دهها قهرمان منظومههای عاشقانه، حکمت و فلسفه و معنای زندگی را مردم یاد ندادهاند؟
چرا باید عشق زمینی را انکار کرد؟
💔صحنههای زندگی ما مثل زنجیر به هم متصل است. شاید همین اتفاقات باعث شده تا سریالهای ما، پر از خشونت و نفرت و خیانت شود. ما در گلدان وجود و ذهن فرزندانمان عشق و محبت را نمیکاریم و خروجیاش همینی میشود که میبینیم؛ سریالهای وطنی بیشتر از سریالهای ترک و نمیدانم کجا، زشتیها را نمایش میدهد.
🧡تلاشهایی مثل مجموعهی «سی شعر» از انتشارات شهرقلم، بچهها را به مهمانی شاعران مهم ایران میبرد و با روایتی ساده، با زندگی و دنیای آنان آشنا میکند. ابتدای هر کتاب، معرفی شاعر و دوران زندگی اوست که بهنظر من، کار بسیار جالبیست. برای نوجوان، قرن چهارم و هفتم و یازدهم، فقط بخشی از گذشته است. کم ندیدهام بچههایی را که خیال میکنند، کوروش همین دهبیست سال قبل از مشروطه فرمانروایی میکرده. باور کنید شوخی نمیکنم.
نکتهی جالب دیگر، توصیف اجمالی بازتاب اثر در جنبههای دیگر فرهنگ و هنر و اندیشهی ایرانیست. مثلاً در کتاب سی شعر فردوسی، آقای سیدآبادی، از کنش آن بر نقالی، نگارگری و خوشنویسی و هنرهای دیگر نوشتهاند و حتی برگبرگ شاهنامه در موزههای جهان را دنبال کرده و ارزش آن در نظر بیگانگان را بیانکردهاند.
نویسنده با هوشمندی، از شرح ابیات سر باز زده و فقط معانی واژههای دشوار را نوشته تا بچهها خودشان زحمتبکشند و از سلولهای خاکستری استفادهکنند و در این جستجو یاد بگیرند.
♥️ما ملت کهنسالی هستیم. ملتی که چکیدهی هزاران سال شجاعت و حکمت و اندیشه و عشقورزی و خداشناسی را از زبان بهترین فرزندان خود به جهان عرضه کرده. گنجینهی فرهنگ ما چنان گوهرهای یگانهای دارد که از شمار خارج است. افسوس که آنها را کناری انداختهایم و با بدلیجات سرگرمیم.
🧡در مجموعهی «سی شعر» تاکنون این بزرگان معرفی شدهاند:
فردوسی، حافظ، مولانا، سعدی، خیام، عطار، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، نیما یوشیج، پروین اعتصامی.
امید که جلدهای دیگر با معرفی استادانی چون نظامی، جامی، سنایی و دیگران بزرگان منتشر شود و نوجوانان بخوانند، لذت ببرند و بیشتر قدر خودشان و داشتههایشان را بدانند و آرام آرام معنایی برای زندگی خود بسازند.
#سریالسازی
#ادبیات_فارسی
#غزل
#هویت
#ریحانه_قاسمرشیدی
#ادبیات_فارسی
#غزل
#هویت
#میراث_فرهنگی
#شعر
#مجموعه_سیشعر
#انتشارات_شهرقلم
#فردوسی
#علیاصغر_سیدآبادی
#معنای_زندگی
#ریحانه_قاسمرشیدی
@farhangkoodak
Forwarded from سهند ایرانمهر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️شعر سعدی
▪️کتیبه جلوخان مسجد جامع عباسی
▪️اصفهان
▪️طراحی حلزونی
▪️کتیبه خط کوفی بنایی
الا ای خرمند فرخنده خوی
هنرمند نشنیدهام عیبجوی
ننازم بسرمایه و فضل خویش
بدریوزه آوردهام دست پیش
#سعدی
از صفحه «گردشگری ادبی»
#شعر_شب
@sahandiranmehr
▪️کتیبه جلوخان مسجد جامع عباسی
▪️اصفهان
▪️طراحی حلزونی
▪️کتیبه خط کوفی بنایی
الا ای خرمند فرخنده خوی
هنرمند نشنیدهام عیبجوی
ننازم بسرمایه و فضل خویش
بدریوزه آوردهام دست پیش
#سعدی
از صفحه «گردشگری ادبی»
#شعر_شب
@sahandiranmehr
Forwarded from فریبا خانی نویسنده و روزنامهنگار
مرد دلاکی که ظاهر زنانه داشت!
#فریبا_خانی
❇امروز هشتم مهر، روز مولانا است. دفتر پنجم مثنوی را میخوانم. #مولانا هر روز بیشتر آدم را متعجب میکند. مولانا تمام توان خود را بر ای قصهگویی به کار میگیرد.
قصههای هزارتو سنت شرقی است. راوی میگوید این قصهرابشنو چه خیال کردی بهترش را دارم با این یکی چطوری باز هم هست. مخاطب مدام در جستجوی قصهی جذاب دیگر است مثل سریالهای جذاب.
❇مولانا چون روانکاوان چیرهدست فقط قصه نمیگوید. قصهدرمانی میکند او بیپرده از انسان و تمنیات پنهانش حرف میزند.
وارد لایههای پنهان انسان میشود. انسان هزارلایه قصههای هزارلایه دارد. از مقولات جنسی پرده برمیدارد. انسان را برهنه میکند. هراسی ندارد. تو خیالت تخت تو هم همذاتپنداری کن به درونت برو و مثل شخصیت قصه خودت را رو کن. او قرار است انسان را بیپرده بیان کند. و دردهایش رابشناسد و عریانی او را فریاد بزند. هیچ اندیشمندی چون مولانا نتوانسته چنین شجاعانه از انسان بگوید.مولانا در قصههایش بیتعارف است از نام بردن آلت جنسی ترسی ندارد. بعضی جاها هم ناسزا میگوید.
❇داستان خاتون و کنیزک زیبا و مرد زاهد بسیار رک و صریح است.
داستان کنیزک و خر و خاتون یکی از این قصههای عجیب مثنوی است. اما جلوتر به به قصهی 《 نصوح》 میرسیم.
مرد دلاکی بود با ظاهر زنانه در حمام زنان دلاک بود و زنان را میشست. یکی از مشتریهایش هم دختر پادشاه بود.
بود مردی پیش ازین نامش نصوح/بد ز دلاکی زن او را فتوح
بود روی او چو رخسار زنان/مردی خود را همیکرد او نهان
او به حمام زنان دلاک بود/در دغا و حیله بس چالاک بود
سالها میکرد دلاکی و کس/بو نبرد از حال و سر آن هوس
❇ خلاصه این نصوح سالهای سال در حمام زنانه دلاک بود و کارش را میکرد و کسی به او شک نمیکرد.
اما هر ازگاهی از ترس بود یا چیز دیگری پشیمان میشد، توبه میکرد و بعد از مدتی دوباره باز به کار دلاکی مشغول شده شبیه زنان لباس پوشیده و در حمام زنان حاضر میشد. یکبار پیش عارفی هم رفت و گفت: من توبه میکنم و باز توبه میشکنم. عارف که فهمید ماجرا چیست...
سست خندید و بگفت ای بدنهاد/زانک دانی ایزدت توبه دهاد
عارف گفت چون میدانی ایزد بخشنده است توبه میشکنی.
❇القصه، روزی دختر پادشاه گوهر گرانقدری داشت که در حمام گم شد و این یعنی گرهافکنی زیبا. خواستند همه را برهنه کنند و بگردند تا این گوهر قیمتی پیدا شود. نصوح نفسش قطع شد. هیچ کس مثل مولانا استیصال شخصیت داستانی را نمیتواند اینطور نشان بدهد. در گوشهای آه و فغان بسیار کرد و از خدا کمک خواست. میدانست رازش،برملا شود پادشاه گردنش را میزند.
یک به یک را حاجبه جستن گرفت/تا پدید آید گهردانهٔ شگفت
آن نصوح از ترس شد در خلوتی/روی زرد و لب کبود از خشیتی
پیش چشم خویش او میدید مرگ/رفت و میلرزید او مانند برگ
❇ نصوح در گوشهای نفسش قطع و در حال مرگ و لابه خدا را صدا میزد و میگفت: غلط کردم ....
آنقدر قصه پر کشش و عجیب است ناگهان نصوح را صدا میزنند. آخرین نفر اوست...
او از ترس بیجان شده داستان با پایانبندی دیگری تمام میشود و یکهو میگویند گوهر پیدا شد و نگران نباش.
و تازه از او حلالیت طلبیده که به او بدگمانی کردهاند.
قصه، همین جا تمام نمیشود. چند روز بعد باز دختر پادشاه دنبال نصوح میفرستد که بیا دلاک من باش که نصوح امتناع کرده و میگوید:
گفت رو رو دست من بیکار شد/ وین نصوح تو کنون بیمار شد
رو کسی دیگر بجو اشتاب و تفت/که مرا والله دست از کار رفت
و میگوید دیگر باز نمیگردد.
❇ مولانا یک داستان اصلی انتخاب کرده به آن وفادار مانده و قصههای فرعی دیگر با فضاسازی دیگر اضافه میکند موضوعات روانشناسی همراه با هنر داستانگویی... مولانا ساحر بزرگی است. قصهی نصوح در #مقالات_شمس هم آمده، شاید از قصههای شفاهی زمان مولانا بوده شاید. البته مرحوم فروزانفر دو داستان شبیه نصوح را از کتاب احیاالعلوم و رونقالمجالس آورده. در این جهان پرآشوب پراز فتنه و جنگ و بیعدالتی مهمان مولانا شویم و قصهی آدمیان را بشنویم و خود را در آنها بازیابیم.
#ادبیات
#مولانا
#ادبیات_کلاسیک
#شعر
@dastanenadastan
#فریبا_خانی
❇امروز هشتم مهر، روز مولانا است. دفتر پنجم مثنوی را میخوانم. #مولانا هر روز بیشتر آدم را متعجب میکند. مولانا تمام توان خود را بر ای قصهگویی به کار میگیرد.
قصههای هزارتو سنت شرقی است. راوی میگوید این قصهرابشنو چه خیال کردی بهترش را دارم با این یکی چطوری باز هم هست. مخاطب مدام در جستجوی قصهی جذاب دیگر است مثل سریالهای جذاب.
❇مولانا چون روانکاوان چیرهدست فقط قصه نمیگوید. قصهدرمانی میکند او بیپرده از انسان و تمنیات پنهانش حرف میزند.
وارد لایههای پنهان انسان میشود. انسان هزارلایه قصههای هزارلایه دارد. از مقولات جنسی پرده برمیدارد. انسان را برهنه میکند. هراسی ندارد. تو خیالت تخت تو هم همذاتپنداری کن به درونت برو و مثل شخصیت قصه خودت را رو کن. او قرار است انسان را بیپرده بیان کند. و دردهایش رابشناسد و عریانی او را فریاد بزند. هیچ اندیشمندی چون مولانا نتوانسته چنین شجاعانه از انسان بگوید.مولانا در قصههایش بیتعارف است از نام بردن آلت جنسی ترسی ندارد. بعضی جاها هم ناسزا میگوید.
❇داستان خاتون و کنیزک زیبا و مرد زاهد بسیار رک و صریح است.
داستان کنیزک و خر و خاتون یکی از این قصههای عجیب مثنوی است. اما جلوتر به به قصهی 《 نصوح》 میرسیم.
مرد دلاکی بود با ظاهر زنانه در حمام زنان دلاک بود و زنان را میشست. یکی از مشتریهایش هم دختر پادشاه بود.
بود مردی پیش ازین نامش نصوح/بد ز دلاکی زن او را فتوح
بود روی او چو رخسار زنان/مردی خود را همیکرد او نهان
او به حمام زنان دلاک بود/در دغا و حیله بس چالاک بود
سالها میکرد دلاکی و کس/بو نبرد از حال و سر آن هوس
❇ خلاصه این نصوح سالهای سال در حمام زنانه دلاک بود و کارش را میکرد و کسی به او شک نمیکرد.
اما هر ازگاهی از ترس بود یا چیز دیگری پشیمان میشد، توبه میکرد و بعد از مدتی دوباره باز به کار دلاکی مشغول شده شبیه زنان لباس پوشیده و در حمام زنان حاضر میشد. یکبار پیش عارفی هم رفت و گفت: من توبه میکنم و باز توبه میشکنم. عارف که فهمید ماجرا چیست...
سست خندید و بگفت ای بدنهاد/زانک دانی ایزدت توبه دهاد
عارف گفت چون میدانی ایزد بخشنده است توبه میشکنی.
❇القصه، روزی دختر پادشاه گوهر گرانقدری داشت که در حمام گم شد و این یعنی گرهافکنی زیبا. خواستند همه را برهنه کنند و بگردند تا این گوهر قیمتی پیدا شود. نصوح نفسش قطع شد. هیچ کس مثل مولانا استیصال شخصیت داستانی را نمیتواند اینطور نشان بدهد. در گوشهای آه و فغان بسیار کرد و از خدا کمک خواست. میدانست رازش،برملا شود پادشاه گردنش را میزند.
یک به یک را حاجبه جستن گرفت/تا پدید آید گهردانهٔ شگفت
آن نصوح از ترس شد در خلوتی/روی زرد و لب کبود از خشیتی
پیش چشم خویش او میدید مرگ/رفت و میلرزید او مانند برگ
❇ نصوح در گوشهای نفسش قطع و در حال مرگ و لابه خدا را صدا میزد و میگفت: غلط کردم ....
آنقدر قصه پر کشش و عجیب است ناگهان نصوح را صدا میزنند. آخرین نفر اوست...
او از ترس بیجان شده داستان با پایانبندی دیگری تمام میشود و یکهو میگویند گوهر پیدا شد و نگران نباش.
و تازه از او حلالیت طلبیده که به او بدگمانی کردهاند.
قصه، همین جا تمام نمیشود. چند روز بعد باز دختر پادشاه دنبال نصوح میفرستد که بیا دلاک من باش که نصوح امتناع کرده و میگوید:
گفت رو رو دست من بیکار شد/ وین نصوح تو کنون بیمار شد
رو کسی دیگر بجو اشتاب و تفت/که مرا والله دست از کار رفت
و میگوید دیگر باز نمیگردد.
❇ مولانا یک داستان اصلی انتخاب کرده به آن وفادار مانده و قصههای فرعی دیگر با فضاسازی دیگر اضافه میکند موضوعات روانشناسی همراه با هنر داستانگویی... مولانا ساحر بزرگی است. قصهی نصوح در #مقالات_شمس هم آمده، شاید از قصههای شفاهی زمان مولانا بوده شاید. البته مرحوم فروزانفر دو داستان شبیه نصوح را از کتاب احیاالعلوم و رونقالمجالس آورده. در این جهان پرآشوب پراز فتنه و جنگ و بیعدالتی مهمان مولانا شویم و قصهی آدمیان را بشنویم و خود را در آنها بازیابیم.
#ادبیات
#مولانا
#ادبیات_کلاسیک
#شعر
@dastanenadastan
Forwarded from فریبا خانی نویسنده و روزنامهنگار
از کلاهات برای ما سرزمینی بیرون بیاور
برای ما، مادرانی که بیمار نشوند بیرون بیاور
و دوستانی که #مهاجرت نکنند
خانههایی را بیرون بیاور
که #جنگ نشانیشان را نمیداند
ای جادوگر به ستوه آمدهایم از خرگوشها!
■شاعر: #کاتیا_راسم [ عراق ]
■برگردان: #سعید_هلیچی
#شعر
@dastanenadastan
برای ما، مادرانی که بیمار نشوند بیرون بیاور
و دوستانی که #مهاجرت نکنند
خانههایی را بیرون بیاور
که #جنگ نشانیشان را نمیداند
ای جادوگر به ستوه آمدهایم از خرگوشها!
■شاعر: #کاتیا_راسم [ عراق ]
■برگردان: #سعید_هلیچی
#شعر
@dastanenadastan