Forwarded from دورنما
#خیلی_دور_خیلی_نزدیک (۹)
▪️سنگلجی، اسلام آغازین و دنیای مدرن*
نوشتۀ #محمد_فضلهاشمی
🔹در پی جهانیشدن مدرنیته، اندیشههای جدید در عرصههای گوناگون نظامهای حاکم در کشورهای اسلامی را به چالش کشیدند. بسیاری از متفکران مسلمان به دنبال پاسخ به این پرسش بودند که چرا مسلمانان در مقایسه با اروپا عقب ماندهاند؟ پیشرویهای قدرتهای استعماری توازن قدرت نظامی و سیاسی را به زیان کشورهای مسلمان تغییر داده بود. در چنین شرایطی، متفکران مسلمان پیشنهادهای مختلف خود را برای پاسخ به این چالشها و حل این بحرانها در کشورهای مسلمان ارائه کردند. برخی میخواستند زمان را به ابتدای اسلام برگردانند و برخی دیگر در پی ارائۀ تفسیرهای جدیدی از متون اساسی اسلام بودند. انتخاب سنگلجی اما ترکیبی از الگوها بود. او مجذوب ایدۀ آرمانشهری اسلام آغازین شد و تفسیرهایی جدید بر مبنای این ایدهآل ارائه کرد. همزمان، او میخواست تفسیرهایش را با چالشهای عقلانیت مدرن سازگار کند و این امر موجب شد جنبههایی از کلام شیعی را که در تضاد با عقلانیت مدرن میدید کنار بگذارد.
🔹سنگلجی نوعی گفتوگوی انتقادیِ درونی با سنت رایج شیعی انجام داد. از منظر کلامی-تاریخی، حملههای شدید او به مفاهیم اعتقادی و مناسک امامیه نسبت به مسائلی بود که در بحثهای عمومی مسلمانان در دورۀ میان دو جنگ جهانی رواج داشتند. تفکر سنگلجی گواهی روشن از تأثیر تفکر وهابی و سلفگرایانه بود. او نقدی درونی ارائه کرد که برخی کاستیها و تناقضها در سنت کلامی امامیه را برجسته میکرد. اگرچه او آماج انتقادهای گسترده، تهدید به تکفیر و تهدید به مرگ قرار گرفت، اما هرگز از مواضع خود عقبنشینی نکرد. نقد دروندینیِ او در نهایت راهنمایی برای موجی از صداهای انتقادی و نقدهای دروندینیِ جدید بر سنت کلامی رایج در امامیه بود. ایدههای سنگلجی در آثار چند تن از متفکران امامیه ریشه دوانید و منجر به پیدایش سنتهای فکری جدید در کلام امامیه شد. بخشی از این تأثیر تمایل به بازگشت به سنت توحیدی در اسلام و دوری از تصورات خرافی و شرکآمیز بود؛ سنگلجی همچنین به تعریفی جدید از عقلانیت در کلام امامیه کمک کرد که مرزبندی دقیقی با تفکر فلسفی و عرفانی داشت. او همچنین در پی شکستن سنت کلامیای بود که بر اساس تکرار تفسیرهای نسلهای پیشین متکلمان امامیه ساخته شده بود. از دیگر نتایج اندیشۀ سنگلجی ظهور تفکر سیاسی رادیکال بود. طرفداران این سنت فکری رادیکال تفسیرهای کاملاً جدیدی از قرآن و سنت ارائه کردند و با الهام از ایدئولوژیهای چپ رادیکال مؤمنان را ترغیب کردند تا از طریق اسلحه و انقلاب اجتماعی، جامعۀ بیطبقۀ توحیدی بسازند.
🔹سنگلجی میخواست محتوا و روششناسی سنت غالب کلامی در شیعۀ امامیه را تغییر دهد. این امر از طریق گفتوگوی انتقادی درونی با سنت کلامی رایج شیعی محقق میشد. تحولی که سنگلجی بخشی از آن بود، بهوضوح نوعی تحول سنتهای دینی است، سنتهایی ـ که به تعبیر مکاینتایر ـ در طول زمان از طریق گفتوگوی پیوسته دربارۀ معنا، هدف و میانجیگریِ همیشگیشان ساخته شدهاند. بهگفتۀ او، این اختلافنظرها در چارچوب نقاط عزیمت مشترک سنت را میتوان نشانهای از «حیات» و «تناسب» آن سنت توصیف کرد.
🔹تفکر سنگلجی و افراد الهامگرفته از او آشکارا نشاندهندۀ واکنشهای شیعۀ امامیه به جهانیشدن مدرنیته است. از ویژگیهای این متفکران این است که بر اساس تصویری پیشساخته از شکل اصیل و معتبر اسلام، به دنبال ارائۀ راهحلهایی برای این چالشها بودند. این گروه طیف وسیعی از مواضع را نمایندگی میکردند و در ساخت مستمر سنت در امامیه عمیقاً مشارکت داشتند و دربارۀ معنا، هدف و میانجیگری سنت در شیعۀ امامیه گفتوگو میکردند. کار این گروه بهخوبی گواه بر «حیات» سنت بود، زیرا مجال زیادی به نقد دروندینی میداد. اما اینکه آیا تفکر آنها «متناسب» هم بود یا نه، مسئلۀ دیگری است. آنها به چالشهایی معاصر پاسخ میدادند که اعتقاداتشان را تا حد زیادی متزلزل کرده بود، اما در جدا کردن خود از تصور آرمانشهری از اسلام آغازین دچار مشکل بودند. نتیجۀ این امر آن بود که ایدههای آنان از بسیاری جهات با نوعی آرمانشهرگرایی مبهم درآمیخته بود.
* انتخاب عنوان متن از دورنماست و این متن خلاصهای است از ترجمۀ بخش نتیجهگیریِ کتاب «سلفگرایی شیعی؟»:
Mohammad Fazlhashemi, Shi'ite Salafism?, Palgrave Series in Islamic Theology, Law, and History, Cham: Palgrave Macmillan, 2022, pp.159-161.
#شریعت_سنگلجی
#سلفگرایی_شیعی
#دورنما_ببینیم
#رسانۀ_مستقل_اسلامپژوهی
@doornamaa
▪️سنگلجی، اسلام آغازین و دنیای مدرن*
نوشتۀ #محمد_فضلهاشمی
🔹در پی جهانیشدن مدرنیته، اندیشههای جدید در عرصههای گوناگون نظامهای حاکم در کشورهای اسلامی را به چالش کشیدند. بسیاری از متفکران مسلمان به دنبال پاسخ به این پرسش بودند که چرا مسلمانان در مقایسه با اروپا عقب ماندهاند؟ پیشرویهای قدرتهای استعماری توازن قدرت نظامی و سیاسی را به زیان کشورهای مسلمان تغییر داده بود. در چنین شرایطی، متفکران مسلمان پیشنهادهای مختلف خود را برای پاسخ به این چالشها و حل این بحرانها در کشورهای مسلمان ارائه کردند. برخی میخواستند زمان را به ابتدای اسلام برگردانند و برخی دیگر در پی ارائۀ تفسیرهای جدیدی از متون اساسی اسلام بودند. انتخاب سنگلجی اما ترکیبی از الگوها بود. او مجذوب ایدۀ آرمانشهری اسلام آغازین شد و تفسیرهایی جدید بر مبنای این ایدهآل ارائه کرد. همزمان، او میخواست تفسیرهایش را با چالشهای عقلانیت مدرن سازگار کند و این امر موجب شد جنبههایی از کلام شیعی را که در تضاد با عقلانیت مدرن میدید کنار بگذارد.
🔹سنگلجی نوعی گفتوگوی انتقادیِ درونی با سنت رایج شیعی انجام داد. از منظر کلامی-تاریخی، حملههای شدید او به مفاهیم اعتقادی و مناسک امامیه نسبت به مسائلی بود که در بحثهای عمومی مسلمانان در دورۀ میان دو جنگ جهانی رواج داشتند. تفکر سنگلجی گواهی روشن از تأثیر تفکر وهابی و سلفگرایانه بود. او نقدی درونی ارائه کرد که برخی کاستیها و تناقضها در سنت کلامی امامیه را برجسته میکرد. اگرچه او آماج انتقادهای گسترده، تهدید به تکفیر و تهدید به مرگ قرار گرفت، اما هرگز از مواضع خود عقبنشینی نکرد. نقد دروندینیِ او در نهایت راهنمایی برای موجی از صداهای انتقادی و نقدهای دروندینیِ جدید بر سنت کلامی رایج در امامیه بود. ایدههای سنگلجی در آثار چند تن از متفکران امامیه ریشه دوانید و منجر به پیدایش سنتهای فکری جدید در کلام امامیه شد. بخشی از این تأثیر تمایل به بازگشت به سنت توحیدی در اسلام و دوری از تصورات خرافی و شرکآمیز بود؛ سنگلجی همچنین به تعریفی جدید از عقلانیت در کلام امامیه کمک کرد که مرزبندی دقیقی با تفکر فلسفی و عرفانی داشت. او همچنین در پی شکستن سنت کلامیای بود که بر اساس تکرار تفسیرهای نسلهای پیشین متکلمان امامیه ساخته شده بود. از دیگر نتایج اندیشۀ سنگلجی ظهور تفکر سیاسی رادیکال بود. طرفداران این سنت فکری رادیکال تفسیرهای کاملاً جدیدی از قرآن و سنت ارائه کردند و با الهام از ایدئولوژیهای چپ رادیکال مؤمنان را ترغیب کردند تا از طریق اسلحه و انقلاب اجتماعی، جامعۀ بیطبقۀ توحیدی بسازند.
🔹سنگلجی میخواست محتوا و روششناسی سنت غالب کلامی در شیعۀ امامیه را تغییر دهد. این امر از طریق گفتوگوی انتقادی درونی با سنت کلامی رایج شیعی محقق میشد. تحولی که سنگلجی بخشی از آن بود، بهوضوح نوعی تحول سنتهای دینی است، سنتهایی ـ که به تعبیر مکاینتایر ـ در طول زمان از طریق گفتوگوی پیوسته دربارۀ معنا، هدف و میانجیگریِ همیشگیشان ساخته شدهاند. بهگفتۀ او، این اختلافنظرها در چارچوب نقاط عزیمت مشترک سنت را میتوان نشانهای از «حیات» و «تناسب» آن سنت توصیف کرد.
🔹تفکر سنگلجی و افراد الهامگرفته از او آشکارا نشاندهندۀ واکنشهای شیعۀ امامیه به جهانیشدن مدرنیته است. از ویژگیهای این متفکران این است که بر اساس تصویری پیشساخته از شکل اصیل و معتبر اسلام، به دنبال ارائۀ راهحلهایی برای این چالشها بودند. این گروه طیف وسیعی از مواضع را نمایندگی میکردند و در ساخت مستمر سنت در امامیه عمیقاً مشارکت داشتند و دربارۀ معنا، هدف و میانجیگری سنت در شیعۀ امامیه گفتوگو میکردند. کار این گروه بهخوبی گواه بر «حیات» سنت بود، زیرا مجال زیادی به نقد دروندینی میداد. اما اینکه آیا تفکر آنها «متناسب» هم بود یا نه، مسئلۀ دیگری است. آنها به چالشهایی معاصر پاسخ میدادند که اعتقاداتشان را تا حد زیادی متزلزل کرده بود، اما در جدا کردن خود از تصور آرمانشهری از اسلام آغازین دچار مشکل بودند. نتیجۀ این امر آن بود که ایدههای آنان از بسیاری جهات با نوعی آرمانشهرگرایی مبهم درآمیخته بود.
* انتخاب عنوان متن از دورنماست و این متن خلاصهای است از ترجمۀ بخش نتیجهگیریِ کتاب «سلفگرایی شیعی؟»:
Mohammad Fazlhashemi, Shi'ite Salafism?, Palgrave Series in Islamic Theology, Law, and History, Cham: Palgrave Macmillan, 2022, pp.159-161.
#شریعت_سنگلجی
#سلفگرایی_شیعی
#دورنما_ببینیم
#رسانۀ_مستقل_اسلامپژوهی
@doornamaa