کانال نو اندیشی دینی کیان
5.02K subscribers
4.12K photos
783 videos
1.62K files
6.41K links
با رویکرد نواندیشی دینی hesamtaha53@yahoo.com
Download Telegram
Reza alijani,.mp4
3 MB
رضا علیجانی:

منطقه بی طرف فکری بین نواندیشان دینی و رفرمیست های دینی بحث "فلسفه احکام/علل الشرایع"
و منطقه بی طرف فکری بین نواندیشان دینی و روشنفکران "نگاه تاریخی" به دین است.

@osolefeghh
🍂عمل و محل اجتهاد🍂
نویسنده: #رضا_بابایی

🍁روشنفکران دینی و مجتهدان سنتی، هم در «شیوۀ اجتهاد» با یک‌دیگر اختلاف دارند و هم در «محل اجتهاد». تفاوت در شیوۀ اجتهاد، آن است که مثلا گروه نخست(روشنفکران دینی) بیش از گروه دوم(مجتهدان سنتی)، الزامات عقلی و قواعد عرفی را مهم می‌شمارند، و گروه دوم بیش از گروه اول، در ظواهر متون و نصوص توقف می‌کنند. اما به گمان من اختلاف اصلی در شیوۀ اجتهاد نیست؛ در «محل اجتهاد» است؛ یعنی در جایی است که مجتهد یا روشنفکر، نیاز به نوآوری و اجتهاد می‌بیند.
اختلاف اصلی، آن نیست که یکی به متون و نصوص دینی پایبند است و دیگری نیست. شاید مجتهدان سنتی کمتر از روشنفکران دینی، مخالف مفاد و مضمون برخی متون و گزاره‌های دینی فتوا نداده‌اند. بسیاری از فتاوا نیز مستندی جز اصول عملیه ندارند؛ یعنی نمی‌توان از متن دین برای آنها سندی یافت. اگر نمی‌توانیم برای برخی آراء و اندیشه‌های روشنفکران دینی سندی روشن و گویا در متن دین بیابیم، برای برخی آرای سنتی هم نمی‌توانیم. چنین نیست که یکی برای همه آراء و فتاوای خود اسناد معتبر و استوار دارد و دیگری ندارد. اختلاف اصلی در جاهایی است که دست به اجتهاد زده‌اند تا به احکام جدید دست یابند. اگر روشنفکر دینی در مسائلی همچون کمّ‌وکیف حجاب، جزا، قصاص، ارث زنان، جهاد و شیوۀ حکومت بر مردم، سخنانی متفاوت گفته‌اند، مجتهدان سنتی نیز در مسائلی همچون نماز جمعه و اعتکاف احکام جدید آورده‌اند. پس تفاوت در میل هر دو گروه به تغییر نیست؛ تفاوت در جایی است که نیاز به تغییر می‌بییند و اجتهاد می‌کنند.

متن کامل این نوشتار👇
goo.gl/gDgvs2
@rezababaei43 | @sedanet
🔸نگاهی دین‌پژوهانه به فراخوان مجتهد شبستری🔸

نوشته: باقر طالبی دارابی

🖋رهیافت حوزوی (فقهی اصولی) به دین به مثابه یک سنت علمی قابل توجه، محور فعالیت حوزویان در بستر «مدارس علمیه» است. اما اندکی آن‌سوتر، مراکز حوزوی جدید (دانشگاهی و پژوهشگاهی) غالباً بر رویکردهای جدید استوار شدند. فلسفه دین، انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی، پدیداری‌شناسی، انتقادی، غیره. محصول این چنین رویکردهایی، جدایی «متن» و «حاشیه» در درون ساختار کلی حوزه علمیه، یعنی جدایی مدارس و نهادهای دانشگاهی وابسته به حوزه، ظهور روحانیون جوانی است که معمولاً در فضای روشنفکری دینی و نواندیشی دینی وارد می‌شوند. با این مقدمه، فراخوان محقق و نویسنده محترم استاد مجتهد شبستری را ارزیابی می‌کنم.

🔻ادامه این مطلب را در سایت بخوانید🔻

dinonline.com/doc/note/fa/7108/

@dinonline #یادداشت
منتشر شد: دانشنامه متفكران معاصر عرب، عبدالله سيد ولداباه، ترجمه مجيد مرادي. انتشارات دانشگاه مفيد. زمستان 1395 قيمت: 15000 تومان
دانشنامه متفكران معاصر عرب: اين كتاب ديباچه‌اي كوتاه براي معرفي متفكران برجسته انديشه عربي به خواننده فارسي‌زبان مي‌باشد. قصد مؤلف اين بوده است تا كار را به آن دسته از متفكراني كه پروژه فكري‌ منسجمي را دنبال مي‌كنند و تأثير قابل توجهي در عرصه فرهنگي و فكري عربي داشته‌اند، محدود كند. بخش عمده ميراث و سنت ديني ايرانيان و عرب‌ها مشترك است. موضوع نسبت اين ميراث با مدرنيته هم چيزي نيست كه ما يا آنان بتوانيم ناديده‌اش بگيريم. آشنايي اجمالي با پروژه فكري متفكران عرب و نحوه نگريستن به دغدغه‌هاي مشترك ايراني- عربي از ويژگي‌هاي برجسته اين كتاب است.
🔸ترامپ به‌شدت متأثر از منبری‌هاست🔸

نوشته: جایلز فریزر

🖋نمی‌توان ترامپ را به خاطر ناکارایی مذهبی و نداشتن اطلاعات کافی در حوزۀ دین چندان مقصّر دانست، چراکه تمام حرفی که از منبر کلیسا شنیده این است که خدا از طریق ثروت، رحمت و برکات خود را بر مردم نازل می‌کند.

🔻ادامه این یادداشت را در سایت دین آنلاین بخوانید🔻

http://dinonline.com/doc/note/fa/7113/

@dinonline #یادداشت
🔵 آیا مرجع تقلید تنها باید یک نفر باشد، یا در آن واحد چند نفر باید باشد⁉️

🔶 پیش از پاسخ به سؤال فوق - چنانچه در مطالب قبلی اشاره شد - باید گفت آیت الله حیدری بر این باور است که «مرجع دینی» غیر از «مرجع فقهی» است! «مرجع دینی» کسی است که در دین – به معنای وسیع آن که مشتمل بر اعتقادات و اخلاقیات و احکام عملی می باشد – به مقام تخصّص و اجتهاد نائل آمده است، اما «مرجع فقهی» کسی است که فقط در یک بخش از دین به درجۀ اجتهاد رسیده است و نه در همۀ ابعاد و ساحت های آن. دلیل این مدّعا را قرآن کریم در آیۀ نفر بیان فرموده است: «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُو»؛ توبه/ 122 (پس چرا از هر فرقه‏اى از آنان، دسته‏اى كوچ نمى‏كنند تا در دين آگاهى پيدا كنند و قوم خود را -وقتى به سوى آنان بازگشتند بيم دهند - باشد كه آنان [از كيفر الهى‏] بترسند؟).

مراد قرآن از «لیتفقوا فی الدین»، «تفقه» در «دین» است و نه «تفقه» در «جزئی از دین»! معارف دین شامل توحید و معاد و برزخ و نبوت و امامت و وحی و ملائکه و اسماء الهی و شناخت انسان و جامعه و تاریخ و سیاست و غیره، و همچنین مشتمل بر مباحث اخلاقی و احکام فقهی می باشد، و نه فقط آموزه های مربوط به فقه و شناخت حلال و حرام که تنها «جزئی از دین» را تشکیل می دهند! بنابراین فقیه از منظر اصطلاح قرآنی – و نه به معنای شایع در میان اهل علم و عرف مردم – کسی است که در «همۀ دین» تفقّه حاصل کرده باشد و نه فقط در «بخش کوچکی از دین»!

بر این اساس، آیت الله حیدری معتقد است که فقیه بنا بر اصطلاح قرآنی باید یک «عالم جامع» و ذوابعاد باشد. کسی می تواتد مرجع دینی – به معنای دقیق و کامل آن - باشد که واجد تمام علوم مورد نیاز برای فهم جامع دین باشد. این علوم عبارت اند از: 1. عرفان 2. فلسفه 3. کلام 4. تفسیر 5. حدیث 6. نگرش سیاسی 7. نگرش اجتماعی 8. فقه و اصول: «المحصلة لدینا فی مجموع العلوم المطلوب توفّرها فی المرجع الدینی هی کالتالی: علم الکلام والفلسفه والعرفان، و علم الفقه والتفسیر والحدیث، أضافة للرؤیة الإجتماعیة والسیاسیة»؛ علومی که یک مرجع دینی باید واجد آنها باشد عبارت اند از: علم کلام و فلسفه و عرفان، و علم فقه و تفسیر و حدیث، به اضافۀ برخورداری از نگرش اجتماعی و سیاسی (فقه العقیدة، ص 83).

کسی که فاقد برخی از این دانش ها باشد، مرجع دینی نخواهد بود بلکه فقط مرجع در علمی است که در آن تخصّص دارد. کسی که فقط فلسفه می داند، مرجع دینی نیست، همینطور کسی که فقط فقه و اصول می داند نیز نمی تواند مرجع دینی – به معنای قرآنیِ آن - باشد، همچنین کسی که فقط کلام و اعتقادات می داند، صلاحیت قرار گرفتن در جایگاه مرجعیت دینی را ندارد و به همین شکل؛ به این دلیل که دین، فقط فقه، یا فقط کلام، یا تنها فلسفه و عرفان نیست بلکه مشتمل بر همۀ اینها به نحو هماهنگ و متوان است؛ لذا کسی که می خواهد مرجع شناخت دین قرار بگیرد باید همۀ این علوم مورد نیاز را در حدّ ضرورت و به قدر کفایت فرا گرفته باشد. پس تا اینجا روشن شد که مرجعیت دینی باید یک «مرجعیت جامع» باشد و هر عالمی که در تمام ابعاد و ساحت های دین به مقام اجتهاد و تخصّص نرسیده باشد، نمی توان وی را مرجع دین نامید: «بر این اساس، اینکه امروزه و یا سابقاً به مرجع فقهی، مرجع دینی اطلاق می شده یا می شود، همراه با نوعی مسامحه در استعمال است، وگرنه کسی مرجع دینی نخواهد بود مگر اینکه جامع علوم مذکور باشد» (فقه العقیدة، ص 84).

🔶 پس از روشن شدن مقدمۀ فوق؛ یعنی ضرورت جامع بودن یک عالم و مرجع دینی، باید گفت دیدگاهی که در میان اهل علم و به تبع در بین مردم رایج می باشد این است که هر کس باید فقط یک مرجع تقلید داشته باشد. اگر مرجعی وجود داشته باشد که در ابعاد و علوم گوناگون فوق به مقام اجتهاد رسیده باشد، واضح است که از دیدگاه آیت الله حیدری یک چنین شخصی اعلم است و فقط باید به وی رجوع کرد، اما مسأله این است که در صورت فقدان یک چنین شخصیت جامعی، چه باید کرد؟ آیا باید فقط از یک مرجع واحد، تقلید کرد ولو در برخی از ابعاد دین متخصّص نباشد یا اینکه باید از چند مرجع به نحو ترکیبی و مجموعی تقلید نمود؟! به عبارت دیگر، آیا می توان در آن واحد از چند مرجع (در فقه و سایر علوم اسلامی) بهره برد؟
@alhaydarii_fa
🔷 در پاسخ باید گفت آیت الله سید کمال حیدری معتقد است یک مرجع دینی از آن جهت که باید واجد تمام علوم مورد نیاز مرجعیت باشد، می تواند یک شخص واحد باشد و یا اینکه چند نفر باشند؛ یعنی فرد مکلف چنانچه تشخیص داد شخصی واجد همۀ علوم مورد نیاز مرجعیت است، می تواند و بهتر است از یک شخص واحد تقلید کند، اما چنانچه این علوم و معارف متعدّد در یک نفر جمع نشده بود، لازم است در حوزۀ احکام عملی از کسی تبعیت کند که در فقه اعلم است، در مباحث اعتقادی و کلامی از شخصی دیگر که در این بخش اعلم است استفاده کند، و در امور اخلاقی و تربیتی هم از شخصی دیگر که در این علم اعلم است، بهره ببرد؛ زیرا هیچ یک از این عالمان، به تنهایی «مرجع دینی» نخواهند بود اگرچه در آن علم خاص قطعاً مرجع هستند، بلکه به مجموع ایشان می توان گفت «مرجع دینی». آقای حیدری در کتاب «فقه العقیدة» ذیل عنوان «وظیفتنا تجاه المرجع الدینی»، به این مبنای خاصّ و جدید خود اشاره می کنند: «أنه لا یحق لنا إطلاق عنوان المرجع الدینی علی واحد منهم، وانما نطلقه علی مجموعهم»؛ ما مجاز نیستیم به یکی از این افراد [که فقط در یک علم مجتهدند] عنوان مرجع دینی اطلاق کنیم، بلکه فقط به کسی که واجد مجموع این علوم است، می توانیم مرجع دینی بگوییم (فقه العقیدة، ص 85). 🍃🍃🍃

✔️ این مبنا، به زودی به نحو تفصیلی تر مورد بحث قرار خواهد گرفت.

@alhaydarii_fa
دین بی‌کین/ تقدیم به شاه طهماسب و امام حسین (ع)
محسن سلگی
دین بی‌کین، دینی سبک‌بار و سبک‌بال و در عین حال غنی است و مستغنی. مستغنی است، اما ادعای همه‌چیز ندارد؛ همین‌سان متواضع است و درشت‌گو نیست. شاید درشت‌گویی هم بکند، اما غالباً متواضع است یا دست‌کم باید این‌سان باشد.
این دین بخوبی می‌پرد، لبریز است و سرریز. روان‌جان است نه گرانجان. این دین از گرانجانی، کینه و رسانتیمان(که نیچه بدان نقب می‌زند) رها است. این دین، غذادادن به گنجشک‌ها را دوست دارد نه متشرعان عبوس را. این دین، قلب‌اش مانند کبوتر، مانند کودک است و برای گنجشک‌ها وقت می‌گذارد.
این دین به ریاء و ریاست روی نمی‌کند. رویکرد آن این‌ها نیست؛ شاید به ریاستی هم برسد، اما بخاطر خدا و خلق خدا می‌رسد و به‌همین خاطر هم‌ دست می‌کشد. این دین برای دست‌کشیدن از دنیاطلبی، منتظر مرگ نمی‌ماند. این دین، دنیا را آباد و آزاد می‌خواهد. این دین، دین خود را اداء می‌کند بی‌ادا و بی‌ادعا. این دین در پی تحمیل بر دیگران و بر دنیا نیست. این دین، ترغیب می‌کند، تحمیل نمی‌کند. این دین، ناز است اما ناز نمی‌کند.
این دین برحذر است از مطنطن مدح‌شدن؛ از مدح‌شدن و القاب پرطنطنه بدور است. این دین، درباری نیست. دین آری است، این دین را با مدیحت کاری نیست، مگر مدیحت تواضع، مگر مدیحت شهادت و مظلومیت...
چه نیک امام علی (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «با من آن‌سان كه با جباران و ستمگران سخن مى گويند تكلّم نكنيد، القاب پر طنطنه برايم به كار نبريد...»

- محتشم کاشانی شعری در مدیحت شاه طهماسب می‌نویسد. این شعر توسط شاهزاده پری‌خانم به دست شاه می‌رسد. محتشم برای توجه ملوکانه آن را می‌نویسد. پری‌خانم دختر شاه که همیشه واسطه محتشم و دربار بوده است، پاسخ شاه را برای محتشم می‌فرستد. شاه طهماسب در حاشیه شعر محتشم می‌نویسد که چرا اهل بیت عصمت و طهارت را مدح نمی‌کنی. محتشم این را می‌خواند و محزون می‌شود. دلش می‌شکند و منقلب می‌شود. می‌شکند، متواضع می‌شود و رقت قلب پیدا می‌کند و همین‌جا سبک‌بار می‌شود و سپس سبک‌بال تا به ترجیع‌بند شگفت و شگرف خود، به آسمان آن بر می‌شود و پر می‌کشد. محتشم دل‌شکسته - «خدا نزد دل‌های شکسته است»- محتشم آگاه‌شده پر می‌کشد و ترجیع‌بند شگرف را برای امام حسین (علیه‌السلام) می‌سراید. آن را زیاد شنیده‌ایم. بازهم آن را می‌آورم، اما اندکی از آن‌را؛ با همین اندک، اندک‌اندک پرواز خواهیم کرد؛ پروازی دیگر به آستان و گلستان سیدالشهداء، به همان عرش اعظم.
باز این چه شورش است که در خلق عالم است/باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین/بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
...
کشتی شکست خورده طوفان کربلا/ در خاک و خون طپیده میدان کربلا

این کشتی شکست‌خورده، پیروزترین کشتی عالم و نجات‌بخش‌‌ترین سفینه است. این کشتی افتادگی، شکوهمندترین کشتی تاریخ است.
چه بسا انسان پیروز شود اما موفق نه و چه بسا شکست بخورد اما موفق شود. موفقیت، وفق و وفاق به معنای پذیرفتن و آری‌گویی و سازگاری است؛ این همان معنای تسلیم است. اگر آدمی پیروز شد اما مغرور، یعنی موفق نشده است، یعنی وفق و تسلیم ندارد. اما اگر شکست خورد و آن را پذیرفت با لبخند و رضایت، اینجاست که موفق شده است و به وفاق با خدا رسیده است.
دینی این‌چنین، دین مدح شهادت است نه مدح سلطنت، نه مدح موقعیت، نه مدح فلان مسئول و مدیر.
جناب رئیس! از شاه طهماسب بیاموز اگر از امام حسین و پدر والامقامش نمی‌آموزی.
🍂افول دین‌داری در برابر درخشش سکولاریسم🍂
فیل زاکرمن
برگردان: محمد جواد معموری

موج فزاینده مطالعات اخیر که به پایش وضعیت کشورهای سراسر جهان می‌پردازند، همگی به این نتیجه می‌رسند که دین‌داری در حال افول و خاموشی است. تمام جهان، از اسکاندیناوی تا آمریکای جنوبی، و از ونکوور تا سئول، موج بی‌سابقه‌ای از سکولاریزم را تجربه می‌کند. در واقع، آن گونه که گزارش اخیر نشنال جئوگرافیک تأیید می‌کند، جدیدترین دین جهان، «بی‌دینی» است.

ـ تعداد خداناباوران و تجاهل‌گران (ندانم گرایان) برای اولین بار در تاریخ نروژ، از تعداد مؤمنان بیشتر شده است.
ــ تعداد این افراد در تاریخ بریتانیا نیز برای اولین بار از تعداد مؤمنان و خداباوران پیشی گرفته است. همچنین حضور و مشارکت در کلیسا در پایین‌ترین میزان خود قرار دارد و کمتر از 2% از زنان و مردان بریتانیایی، هر یک‌شنبه به کلیسا می‌روند.
ــ نظرسنجی اخیر نشان می‌دهد که 0% از ایسلندی‌ها اعتقاد دارند خداوند زمین را خلق کرده است؛ بله به طور کامل صفر درصد. این در حالی است که 20 سال قبل، 90% ایسلندی‌ها ادعا می‌کردند دین‌دار هستند و اکنون کمتر از 50% خود را دین‌دار می‌دانند.
ــ نزدیک به 70% هلندی‌ها، به هیچ دینی پای‌بند نیستند، و پیش‌بینی می‌شود که نزدیک به 700 کلیسای پروتستان و 1000 کلیسای کاتولیک در هلند، طی سال‌های آتی به دلیل مشارکت اندک مردمی تعطیل شوند.
ــ طبق آخرین نظرسنجی یوروبارومتر، 19% اسپانیایی‌ها، 24% دانمارکی‌ها، 26% اسلونیایی‌ها، 27% آلمانی‌ها و بلژیکی‌ها، 34% سوئدی‌ها، و 40% فرانسوی‌ها گفته‌اند که به هیچ مفهومی از روح، خدا یا نیروی حیات باور ندارند.
ــ در ایالات متحده آمریکا، چیزی حدود 23 تا 28% آمریکایی‌های بالغ، احساس تعلق دینی ندارند. این گروه که به آنان «nones» یا «هیچ‌کدامی‌ها» می‌گویند، نه تنها به طور فزاینده‌ای در باورها و رفتارهایشان سکولارتر می‌شوند که تعداد آنان نیز روز به روز در حال افزایش است.

تعداد فراوان مردان و زنان سکولار بر روی سیاره زمین، بی‌سابقه است و طبق ‌آخرین برآورد مرکز تحقیقات پیو، تعداد 1/1 میلیارد از مردم جهان در سال 2010 بی‌دین بودند که انتظار می‌رود این تعداد به بالاتر از 2/1 میلیارد در سال 2020 برسد.

⁉️آیا موج سکولاریزم همچنان به شستن جهان ادامه می‌دهد؟
پاسخ قطعی به این پرسش دشوار است.
از یک طرف می‌دانیم که اجتماعی کردن، ابزار و موتوری است که به پرورش تعصب دینی در افراد کمک می‌کند. کودکان در خانواده‌های دین‌دار، توسط پدر و مادرهای باایمان، تربیت دینی می‌شوند، و لذا هر چه افراد بیشتری روی از دین‌داری برتابند، کودکان بیشتری بدون تربیت دینی بزرگ می‌شوند،‌ و به این ترتیب، گسترش بین‌نسلی دین به مرور طی دهه‌های آتی تضعیف خواهد شد. افزون بر این، توسعه سکولاریزم ارتباط عمیقی با میزان دسترسی به اینترنت و استفاده از آن دارد. لذا هر چه حضور اینترنت در زندگی افراد پررنگ‌تر شود، سکولاریزم بیشتر و بیشتر رشد خواهد کرد.
اما از سوی دیگر، افراد دین‌دار کودکان بیشتری نسبت به افراد سکولار دارند و ملت‌هایی که امروزه بالاترین میزان زاد و ولد را دارند، دین‌دارتر نیز هستند. این در حالی است که ملت‌های سکولار، پایین‌ترین میزان زاد و ولد را دارند. به عبارتی دیگر از نظر جمعیتی، دین‌دارها از امتیاز تولید مثل بالاتری برخوردارند. به همین دلیل است که طبق آخرین پیش‌بینی مرکز تحقیقات پیو، روند توسعه سکولاریزم در دهه‌های آتی متوقف خواهد شد، در حالی که اسلام همچنان به رشد خود ادامه خواهد داد و در سال 2050 به بزرگترین دین جهان تبدیل خواهد شد.
اما در حال حاضر، کلیساها در سراسر جهان در حال تعطیل شدن هستند و نقش ایمان در زندگی کم‌رنگ می‌شود و مردان و زنانی که با ارزش‌های سکولار و اصول انسانی می‌زیند، درحال رشد و افزایش است.


متن کامل در👇
goo.gl/zsoaWm
@sedanet
کانال اختصاصی استاد عزیز دکتر داوود فیرحی👇👇
Forwarded from محمود آسيايى
برنامه خشت خام/گفتگو با مصطفی تاجزاده👇👇👇
Forwarded from محمود آسيايى
Audio
چکیده: #روشن_فکر کیست؟ این سؤال در بحث‌و‌جدل‌هایی بی‌پایان مطرح شده است. حالا به این مفهومِ مبهم جزء دیگری هم افزوده شده است که مسئله را پیچیده‌‌تر از قبل کرده: روشن‌فکر مردم‌مدار. روشن‌فکر مردم‌مدار آدمی است با تحصیلات غنی، درک شهودیِ بالا و آگاهی سیاسی که مردم را مخاطب می‌سازد تا از ساده‌اندیشی و جهل بیرونشان بیاورد. پس احتمالاً #هانا_آرنت یکی از بهترین مثال‌هاست. اما مسئله اینجاست که آرنت روشن‌فکرها را مسخره می‌کرد و خود را روشن‌فکر نمی‌دانست. (۲۷۲۰ کلمه، زمان مطالعه ۲۰ دقیقه)

ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/vdcd.x0j2yt0sna26y.html

@tarjomaanweb
🌱🌱تفکیک خرج و برج:

🔹خرج هزینه‌های لازم ، و بَرج یعنی هزینه‌های غیر لازم (یعنی تجمل، یعنی برای همرنگی با دیگران و توجه آنان به خرج کردن و خود را آراستن.
به قول استعلاگرایان که معیشت را زندگیِ افقی، و توجه به علائق آزادانه و رایگان بخشی و معنادهی به خود و زندگی و هستی را زندگیِ عمودی می‌دانستند، کمیت و کیفیت زندگیِ افقیِ من وابسته به چگونگیِ خرج هاست.
اما تبرج یا همان تجمل و تکلف و آراستن خود برای دیگران، برای کسب منزلت نزد انان است.

🔹برج وجهه می‌آورد و کلید واژه‌اش سرشکستگی و آبروست.
بَرج‌ها بر سر انسان آوار می‌شوند، آبشاری اند و پشت سر و پی در پی می‌آیند. با هردرآمدی حتی درآمد کم هم، می‌‌توان هم خرج داشت و هم برج.
خرج برای خوراک و نوشاک، پوشاک و مسکن و سوخت مصرف می‌شود که همگی گرمای ضروری زیستیِ بدن را در نهایت تامین و حفظ می کنند. این‌ها برای بود ضروری‌اند به اضافه هزینه‌های ضروریِ زندگیِ مدرن.
اما بَرج برای ایجاد و حفظ وجاهت (حیثیت، جاه و مقام، شهرت، محبوبیت و احترام) مصرف می‌شود.

🔹 از نگاه ثورو علت اخلاقی نزیستن انسان‌ها وجود ایرادهای اساسی در شغل و حرفه‌شان است، یعنی ناسنجیده اند. شغلی دارند برای تامین دو کار، هم خرج و هم برج.
به این ترتیب مجبور می‌شوند در این مسیر به رذایل اخلاقی نزدیک و آلوده شوند. اما اگر بخواهند شغل‌شان فقط تامین گر خرج ضروری‌شان باشد، سراغ کاری می‌روند که به نیازهای کودک درون شان هم جواب بدهد و آن را هم ارضاء کند، یعنی کاری مرتبط با علائق شخصی و در همه حال فرصت رایگان بخشی هم بدست می‌آورد.

🔹این رایگان بخشی الزاما مالی نیست و کمیت‌اش هم اهمیتی ندارد. مهم این است که با شغل مطلوب و متناسب تر، حتما فرصت بیشتری برای هر دو نیاز استعلایی فراهم میشود.

🌂درسگفتار فلسفه اخلاق ، موسسه پرسش @porseshiha ، ترم 3
🔻
@mostafamalekian