اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
904 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram


❗️مطالب فوق برای چه عرض شد؟!
برای اینکه؛
🍃֎⇦ ریشۀ کلمۀ『 مُجیر』، یک‌باره موجب تعجّب نشود!


🔲مُجیر』؛ اسم فاعل از مادۀ «جَوَر» است.

🍃⇯֎ لازم است اوّل شبهۀ ایجاد شده در ذهن‌ها پاسخ داده شود تا بشود وارد بر لطائف شد:

🔳 ֎⇦ «جُوْر» را به #ظلم معنا کرده‌اند.
و «جائر» از همین ریشه است.
عرض شد که هر معنایی بایستی از شخصِ حقیقیِ عالم نظر شود. یعنی؛
❂☜ اوّل『 مُجیر』را بشناسیم، و بعد در این مطلب بیائیم که چرا به ظلم «جُوْر» می‌گویند یا چرا «جُوْر» را به #ستم معنا می‌کنند.


🍃۞ برای شناخت بهترِ『 مُجیر』، ابتدائاً متذّکرِ بعضی از اشتقاقات و هم‌خانواده‌های این کلمه شویم تا درک حقیقتِ معنایِ『 مُجیر』آسان شود:

➊ «جار»:

🍃֎⇦ به معنای همسایه. که آن کسی است که در «نزدیکیِ» مسکن، مقیم است.

حضرت فاطمةالزهرا (سلام الله علیها) می‌فرمایند:

🔻〖الجارَ ثُمَّ الدّار〗🔺
[اوّل] همسایه، سپس [اهل] خانه.
📚 علل الشرائع، ج‏۱، ص۱۸۲


➋ «جَوار»:

🍃֎⇦ مثلاً می‌گوییم شخصی در جَوار آستان علیّ ابن موسی الرّضا (علیهما السلام) زندگی می‌کند. یعنی؛ «#نزدیک» به حضرت (؏) سُکنی گزیده است.


➌ «استجارة»:

🍃֎⇦ «استجارة» به معنایِ پناه بردن است.
و حقیقتِ امر این است که «مستأجر» با قربِ به «موجِر»، به او پناهنده می‌شود.

🔔 متأسفانه الفاظ در غیرِ موضعِ خودش آنچنان مرسوم شده، که حقیقتِ معنا، غریب و بَعید به نظر می‌رسد.
به هر حال کلمۀ «استجارة» چنین معنایی دارد که بیان شد.


➍ «اجارة»:

🍃֎⇦ اينكه «#اجاره» از نظر لغوی، چه صيغه‌ای است، اقوالِ مختلفی دارد. که به دو قول برای اشاره اکتفاء می‌کنیم:

◈☜ بعضی آن را مصدرِ «آجَرَ» از باب مفاعله دانسته‌اند، همان طور كه مصدر ديگر آن باب «مؤاجره» است (📚ابن
حاجب در كتاب شافيه).

◈☜ امّا بعضی (📚 ثاني در شرح لمعه ، 📚 شرح نظام) گفته‌اند «اجاره» مانندِ «اقامه»؛ مصدر بابِ إفعال است.
⇐ در این حالت؛ «مستأجر» به واسطۀ «اجاره»، در پناه قربیِ «موجِر» قرار می‌گیرد، چنان که شرحش گذشت.


🍃⇯⇦ در تمام معانیِ مثال‌هایِ فوق، فِتراک و حلقۀ اصلیِ سخن؛
❂☜ «#قرب» است.

🍃۞ و اینکه『 مُجیر』؛ پناه دهنده است؛
֎⇦از اطلاقِ #قرب بودنِ آن است.
که معنایِ حقیقی، از شخصِ حقیقی عالم تا أدنیٰ مرتبۀ عالم وجود باید دیده شود.

🔻

🔲⇯֎ پس حالا جا دارد که بگوئیم چرا به ظلم، «جور» می‌گویند؟

🍃֎⇦ اگر به ظلم و ستم، «جور» می‌گویند؛ برای این است که واحدِ دوئیّت و جدا شدن از حضرتِ『 مُجیرﷻ』؛
❂☜ خارج شدن از قربِ مطلق است.

🔳 ظلم؛ «وضعُ الشّیء في غیرِ موضعه» می‌باشد. یعنی؛ قرار گرفتنِ شیء در غیر موضع خودش.

🔲 مجیر؛ پناه دهنده‌ای است که پناه بودنش، از اطلاقِ قرب است.
و قرارِ هر شیئی، به حضرتِ『 مُجیرﷻ』 است.

🍃⇯֎ بنابراین؛
֎⇦ همین که شیئی [به زعم خود] ادّعایِ استقلال از حقّﷻ کند، در غیرِ موضع خودش رفته است. که این «ظلم» است.

🌿۞ حضرت『 مُجیرﷻ』، به اطلاقِ علی الإطلاق بودن، مجالِ به همه می‌دهد که؛

⚪️֎⇦ یا او را اختیار کنند و در موضوعِ عدل قرار بگیرند.

⚫️֎⇦ یا اختیار نکنند، و در نفسِ اختیار نکردنشان، به معدومیّتِ ظلم راهی شوند.

امّا؛
🍃֎⇦ چون حضرت『 مُجیرﷻ』؛ #مطلق_علی_الاطلاق است، حتّی معنایِ مقابل خود را در همان نقطۀ مقابل بودن گرفته است. بدین معنا که؛
به عَلَی الاطلاق بودنِ خود؛ مجال به خلافِ خود هم داده است و ظالم، مجالِ ظلم پیدا کرده است.

❂☜ ولی حتّی در همان نقطۀ ظلم هم، حضرت『 مُجیرﷻ』به اطلاق سلطه، حاضر است. از این رو ظلم را «جور» می‌گویند ولی در نقطۀ جولانِ «جور» بودنش هم؛ حضرت『 مُجیرﷻ』؛ حکومت خویش را نشان داده که؛
🔅لا یُمْکن الفرار مِن حکومتک🔅
📚دعای کمیل

◼️ این است که ظلم و ستم، که چیزی جز تجاوز و غصب نیست، در لغت هم که می‌آید، غاصبانه و ظالمانه عمل می‌کند و از مجالِ حضرتِ『 مُجیرﷻ』؛ در مادّه و ریشۀ «مُجیر» (که #جور است)، می‌نشیند.

این، مطلبی در حاشیه بود و اصلِ سخن این مقاله، چیز دیگری است که در دنباله خواهید خواند.
🔺


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


🍃۞ بیان شد که #صوم؛
֎⇦ ظهور صمدیّت حضرت حقّﷻ است و از صمدیّت است که حضرت حقّ نمی‌خورد و نمی‌نوشد و نمی‌خوابد و زاد و ولد ندارد وُ صوم؛ عبادتی در نفیِ «لا هو» است که شرحش گذشت.

🔰 و امّا؛
خداوندﷻ مطلقِ حقیقی است.
بنابراین؛
֎⇦ نخوردن، ننوشیدن، نخوابیدن و زاد و ولد نداشتنِ حقّﷻ - که از جلالیّت حقّﷻ است - بایستی در #اطلاق دیده شود.

🍃⇯֎↲ بدین معنا که؛
این جلالیّت، حدّ او محسوب نمی‌شود که اگر در خوردن بیاید، خدشه به جلالش وارد شود.
بلکه حقّﷻ به «ولیّ»ش (ع) - که #مطلق_علی_الاطلاق است و تمامیّتِ حقّﷻ، و باطن و نفْس حقّﷻ است -، [به #اطلاق] در مقیّدات می‌آید.

(🔔 برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق رجوع بفرمائید به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil3/291)


🍃⇯֎⇦ بنابراین؛
ولیّ حقّﷻ (ع)، در خوردن و آشامیدن و خوابیدن و زاد و وَلَد کردن می‌آید و در عینِ حالِ این افعال؛
֎⇦ مَثَلِ «قل هو الله احد، الله الصمد ، لم یلد و لم یولد ، و لم یکن له کفواً احد» (سورۀ توحید) است.

🔰 چنان که حضرت رسول اکرم (ص) به مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (ع) می‌فرمایند:

🔅مَثَلُكَ مَثَلُ‏ قُلْ‏ هُوَ الله أحَد🔅

📚المحاسن، ج‏۱، ص۱۵۳


🍃⇯֎↲ بنابراین؛ ولیّ خدا (ع) [به #عین_شخصی]، در همان نقطه که می‌خورد وُ می‌آشامد وُ می‌خوابد وُ زاد و ولَد دارد؛
֎⇦ در جلالَت و صمدیّت و تنزیهِ از خوردن و آشامیدن و خوابیدن و زاد و ولد است.

🌿❂☜ و این؛ کمالِ جلال و اطلاقِ خداوندﷻ است که در خلوَتِ #جلال نمی‌ماند، بلکه به ولیّ‌اش (که حاقُّ الحاقًّ اوست)، در تمامِ این افعال آمده، ولی در عین حال (#عین_شخصی)، منزّه از این افعال است.

🍃۞ و با افعال ولیّ‌ُالله(ع)؛ تمامِ این افعال در عالم، انشاء و ترسیم می‌شود.
بدین معنا که؛
֎⇦ حقّﷻ؛ از لااشارۀ جلالی، به اشارۀ جمالی، توسّط حضرات آل‌الله (ع)، این صوَر را رقم می‌زند و در حقیقت؛ سماوات و ارض را ترسیم می‌نماید و «فاطر» آنهاست.


🔰حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻كنتُ‏ كنزاً مخفياً
فأحببتُ أن أعرف
فخلقت الخلق لكي أعرف
🔺

✾ من گنج پنهانی بودم ...
پس دوست داشتم شناخته شوم؛
پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.

📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۸۴، ص۱۹۹


🍃⇯֎↲ مخفی بودنِ «کنز»؛
֎⇦ اشاره به مقامِ #جلال و لاإشاره بودنِ حقّﷻ است.
«لا هو»؛ جلالیّتِ حضرت حقّﷻ است و ماندن در نفیِ «لا هو»؛ محدود و مقیّد بودنِ جلال می‌باشد که برای حضرت حقّﷻ [نستجیرُ بالله!] نقص است.

🍃۞ خداوندﷻ که به صمدیّت، حقیقتِ صوم است؛
֎⇦ به «ولیّ»اش (ع) در افطار و شکافتن و ظهور می‌آید. یعنی؛ در جلالِ لا إشاره بودن و مخفی بودن، متوقّف نمی‌شود، بلکه جلال را در جهتِ جمال می‌شکافد و «فاطریّتِ» او ظهور می‌کند.
چنان که قرآن می‌فرماید:

💎«فاطِـــرِ» السّماواتِ وَ الأرض
وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَم
💎

✾ آفریدگارِ آسمان و زمین است
و مى‌خوراند و خورانده نمى‌شود.

📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۴

🍃⇯֎↲ از این جهت؛ اوﷻ اصلِ «افطار» است وُ اسم مقدّس اوﷻ «فــاطـــر» است.


♦️ بنابراین خداوندﷻ به صوم (روزه)؛
برای مؤمن پرده از حقایق عالم برمی دارد. بدین صورت که؛
🍃֎⇦ او را نهی از مفطرات می‌کند که؛ «لا تأکُلْ» (نخور)، «لا تَشرِبْ» (ننوش)، «لا»، «لا» و «لا» إلی آخره (سایر مفطرات - مفطرات عملی، مفطرات خُلقی، مفطراتِ ذاتی).

⇜۞ تا آنجایی که: «لا تکُنْ»
یعنی؛ #نباش ...

🍃⇯֎↲ که در اصل، از اوّل هم نبودی.
که همۀ اشیاء في نفسِهِ «هالِكٌ» و «فان» هستند، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔻كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إلّا وَجْهَه‏🔺

✾ هر شیئی [همین الان] هالک است؛
مگر وجه اوﷻ.

📘 سورۀ قصص، آیۀ ۸۸


♦️ آنگاه؛ خداوندﷻ با «افـطـــار» به روزه‌دار نشان می دهد که جز «وجه الله» چیزی نیست. که؛
🍃֎⇦ آن که می‌خورْد و می‌نوشید و می‌خوابید و زاد و ولد داشت؛ تو نبودی!
بلکه «وجه الله» بود. یعنی؛ ولیّ من بود و جلواتِ او‌ (ع)

🍃֎⇦ و توحید را در مقاماتِ توحید افعالی و صفاتی تا توحید ذاتی نشان می‌دهد.

[چنان که بحمدالله در لطیفۀ چهارم از همین سلسله‌مقالات شرح داده شده است.]


⭕️ بنابراین؛
به صورتِ تلخیص و در تطبیقِ با آیۀ فوق بیان می‌شود:

◉ «كُلُّ شَيءٍ هالكٌ» ❂☜ صیام
◉ «وَجْهَه» ❂☜ افطار

که؛
🔻كُلُّ شَيْءٍ هالكٌ إلّا وَجْهه‏🔺
֎⇦ ظهورِ 🔹لا اله الا الله🔹است.

🍃⇯֎↲ چرا که هر شیئی؛ آیۀ اللهﷻ است
و در تکوین خود؛ 🔹لا اله الا الله🔹(لاهوالّاهو) را نشان می‌دهد.


🍃۞ که در تحلیل ‌بیان می‌شود:

✳️ خودیّتِ هر شیئی؛ جلوۀ «لا هو»؛ و #صائم است.
که در نفْسِ #صیام؛
🍃֎⇦ به وجه حقّﷻ در بقا و افطار و «إلّا هو» است.

✳️ و «#افطار»؛
🍃֎⇦ ظهورِ فاطریّت حقّﷻ در عبدی است که در صوم و جلال بوده است.




︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
‌‌
.

🌿༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ نهم:
لیلة القدر؛ سلسله‌جنبانِ هستی



🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/172
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─


🔰 حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

▼〖 التَّقْدِيرُ فِي لَيْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ
وَ الْإبْرَامُ فِي لَيْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ
وَ الْإمْضَاءُ فِي لَيْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ
〗▲

✾ تقدیر (اندازه و قدر) هر چیزی در شب نوزدهم [ماه مبارک رمضان] صورت می‌گیرد،
و در شب بيست و يكم به ثبت می‌رسد
و در شب بيست و سوم إمضاء می‌شود.

📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۴، ص۱۵۹


☑️#ابرام؛ همان قضای الهی است که در روایاتِ دیگر بیان شده است.


🔰 حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

▼〖مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ
فَفِي أَيِّ شَهْرٍ يُغْفَرُ لَهُ
〗▲

✾ کسى كه در ماه رمضان آمرزيده نشود،
در كدام ماه آمرزيده خواهد شد؟

📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۸، ص۱۸۵


🔳 ⇯֎ مگر غفران خداوند، حدّ و حدود دارد که منحصر به ماه مبارک رمضان شد؟!
معنایِ این حدیث و احادیث مشابه آن چیست؟

⇩◉ برای پاسخ، این سلسله را دنبال کنیم:

֎⇦ در سخن‌های قبل به لطف خدا بیان شد؛

▼ کلّ سال، بسطِ ماه رمضان است.
▼ قلبِ ماه رمضان، #لیلة_القدر است.
▼ ماه رمضان، آن‌طور «اوّل السنة» است که اوّل بودنِ آن؛ حقیقی است. یعنی؛ اوّلیّتِ کلّ سال، ماه رمضان است. پس تمام ماه‌هایِ سال، بسط و ظهورِ ماه رمضان است.
▼ اوّل بودنِ ماه رمضان، به قلبِ آن، یعنی لیلة القدر است.
▼ پس اوّلیتِ سال، #لیلة_القدر است. و لیلة القدر، ترسیم کنندۀ عالم است.
▼ ماهِ رمضان به لیلة القدر، اوّل و آغاز کنندۀ هر چیزی است.

◉⇯⇦ و«لیلةِ» جلال، در «قدرِ» جمال؛
❂☜ جانِ هر شیئی است، و نه اینکه لیلة القدر، صرفاً یک برهۀ زمانی باشد. بلکه از تفوّق بر زمان، در زمان است و جانِ «ما فوقِ زَمانیات»، و نیز، «زَمانیات» است.

↲ ◂◂ بنابراین؛
֎⇦ از آنجا که بقیۀ سال، بسط ماه مبارک رمضان است و ماه مبارک رمضان؛ بسطِ «لیلة المبارکه» یعنی؛ لیلةُالقدر است؛ اگر در ماه مبارک رمضان بخشیده نشود، یعنی؛
❂☜ «اگر در کلّ سال بخشیده نشود.»
کِی دیگر می‌خواهد بخشیده شود؟!

◉⇯⇦ پس منظور؛ سلطنت خداوند است که اگر در سلطنتِ خداوندﷻ - که لیلة القدر است و بسط آن؛ ماه مبارک رمضان است و بسط آن کلّ سال است -؛ بخشیده نشد، کِی و کجا بخشیده خواهد شد؟!


☑️ در ادعیۀ ماه مبارک رمضان هم می‌خوانیم:

🔻اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ فَإِنَّهُ لَا يَغْفِرُهَا غَيْرُك🔺

✾ خدایا! گناهان بزرگم را ببخش زیرا غیر تو آنها را نمی‌بخشد.

📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۱، ص۳۹


◉⇯⇦ در این دست روایات؛ ترسیم غفاریّت خداوندﷻ بیان شده است و اهمیّت حقیقتِ ماه رمضان و گستره و سعۀ آن را بیان می‌فرمایند.
֎⇦ که محدودۀ ماه مبارک رمضان؛ از محدود بودن در یک حدّ زمانی نیست. بلکه از بی‌حدّیِ «رمضان» که خودِ خداوند است، تا حدّ و حدود ماه مبارک رمضان می‌آید (ظهورِ #مطلق_علی_الاطلاق).


🔲 در وصفِ غفاریّت خداوندﷻ در همین ماه مبارک رمضان و در ادعیۀ شریف می‌خوانیم:

🔻أنْتَ «وَاسِـــــــعُ» الْمَغْفِرَة🔺

📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۱، ص۲۸


👁‍🗨 که #وسعت؛ آن نیست که محدود به زمانی و مکانی شود و در حدّی؛ مقهور و محدود گردد.
خصوصاً «واسع» بودن، برای حقّﷻ که در اطلاق است و هرگز قید نمی‌پذیرد.
چرا که مغفرتِ حقّﷻ مطلق است.

◉⇯⇦ خداوندِ غفــّــار؛ به حقیقتِ غفاریّتش هر شیئی را گرفته است. و اصلاً به غفاریّتش است که هر شیئی را می‌آفریند و این غفاریّتش است که مغفور را در مغفور بودن می‌آورد.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.

طعام؛ طعمِ وجود انسان!

↗️ https://t.me/ehsannil2/184
╭─┅═--•🍔•--═┅─╮


💠 دهان؛ گمرک انسان است.

اوّل بگو چه می‌خوری؟ از کجا می‌خوری؟ چگونه می‌خوری؟،
آنگاه معلوم می‌شود؛
«که هستی»، «چه می‌گویی» و «کجا می‌روی».

🔲 «مزاج معنوی انسان» هرچه باشد، موطِنش همانجاست.

مزاج، مالِ مؤمن است که حیثیتِ وجودی دارد. که بطور کلّی؛

🔻یا گرم است و زنجبیلی (『 مِزاجُها زَنْجَبيلاً 』 / انسان ۱۷).

🔻◉ یا خنک است و کافوری (『مِزاجُها كافُوراً』 / انسان، ۵).

🔻◉ یا معتدل است و تسنیمی (『 وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنيم‏』 / المطففین، ۲۷).


👈 مزاجِ ، مَضجَعِ مؤمِن است.
(مضجع یعنی محلّ سُکنی- یعنی آرامگاه)

مؤمنین در درجاتِ مختلف ایمانی هستند و به آن مزاجی که دارند، آرام می‌گیرند و مضجع‌شان همانجاست.
این است که اهل هر دسته، به رفقاِ خویش آرامَند.

و امّا بعد ...


🔰قرآن می‌فرماید:

🔻فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِه‏🔺
پس آدمى بايد طعام خويش را بنگرد.
(عبس ۲۴)

👁‍🗨 این نظر کردن، امر خداست.
و اصلاً هر چیزی ارزش نظر کردن ندارد.

"نظر کردن" را عرض می‌کنم!
دنیا، اصلاً ارزش "نظر کردن" ندارد.


🍃من به دنبال وی اینجا آمدم افتان و خیزان
ور نه هرگز اندر این عالم نیفتادی گذارم
از دل خود هر چه می‌پرسم ز رسم و راه و آیین
گوید "اینها چیست؟!، من از عشق حیدر بی قرارم"

(مرحوم صغیر اصفهانی)

پس چرا اینقدر نظر به طعام مهمّ است؟ مگر طعام چیست؟

👈طعام ما، طَعْمِ وجود ماست.
🔹طعمِ وجودِ ما، طَمَع ماست.
🔹طمَع ما، منتهایِ ماست.
و منتهایِ ما، از بی‌انتهایی خداست...

پس؛

👁‍🗨فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِه‏


💬 حدیث نفس می‌کنم:
🔻ببین کجائی؟
🔻ببین طعمِ وجودت چیست؟
🔻ببین به چه دل بستی؟ به که پیوستی؟!



🔰 حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند:

🔻الْمُؤْمِنُ عَذْبٌ يُحِبُّ الْعُذُوبَةَ
وَ الْمُؤْمِنُ حُلْوٌ يُحِبُّ الْحَلَاوَةَ
🔺

مؤمن گواراست و گوارایی را دوست دارد.
و مؤمن شیرین است و شیرینی را دوست دارد.

(📚 المحاسن، ج‏۲، ص۴۰۸)

این دوست داشتن، این گوارایی، این شیرینی؛ مربوط به قلب است چرا که فرمودند:

🔹〖 قَلْبُ الْمُؤْمِنِ حُلْوٌ يُحِبُّ الْحَلَاوَة〗🔹
قلب مؤمن شیرین است و شیرینی را دوست دارد.

(📚 بحار الأنوار، ج‏۵۹، ص۲۹۵)


💠 «ایمان»، حَلواست.
فرموده‌اند اگر از حلوا بودنِ مؤمنین پرده برداشته می‌شد؛ همه، مؤمنین را زنده زنده می‌خوردند.

【 جدای از ظاهر روایت که صد البته پایبند به آن هستیم، چیزی از باطن آن شاید این باشد:
معرفت، چون تمام شیرینی‌ست؛ اگر صاحبش معلوم شود، گِرد او جمع می‌شوند.
و تناول کردن؛ در باطن بردنِ آن مؤمن است.
شما محبّت و معارفِ هر مؤمنی را که در دل جای دهید، او را طعام خویش ساختید.】

چون قرار بر این است که قلوب امتحان شود و همگان، "یؤمنون بالغیب" باشند؛ تامّ و تمام پرده از حُلُو بودنِ مؤمن برنمی‌دارند.

🍃 و امّا ...
چون مؤمن سراسر حُلْو و طیّب است، امر به خوردن طیّبات می‌شود که:

🔻【یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبات ِما رَزَقْناكُمْ‏】🔺
اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد از پاكيزه‏‌ها هر چه كه ما روزيتان كرده‌‏ايم بخورید.

(سورۀ بقره، آیۀ ۱۷۲)

🔻【طَيِّبات ِما رَزَقْناكُمْ‏】🔺بایستی به حضرتِ رزّاق عزّ و جلّ دیده شود.
پس ؛

👈 🍽 همانطور که حقّ تعالی #مطلق است؛ طعامِ طیّب ("طیّبات")، در #اطلاق است.

طعامِ مطلق وقتی در نهایتِ اطلاق است که هیچ حدّ و حدودی و تعیّنی نداشته باشد.
اینطور بگویم تا راحت‌تر مشخص شود :

مؤمن چه وقتی پُرخورتر از همیشه است؟

💠 هنگام روزه گرفتن.

چرا که وقتی مؤمن، صائم نباشد و در حالِ خوردن طعام؛ خوردن و نوشیدنش، حدّ و تعیّن دارد.
امّا وقتی صائم است، طیّبات را در «حد»ّ طیّبات نمی‌خورد. بلکه طیّبات را در «لاحدّی» و «لا تعیّنی»ِ طیّبات، می‌خورد و می‌نوشد. پس بی حدّ و حصر، در حالِ خوردن و نوشیدن است.
طعامِ مؤمن، که سراسر طیّبات است، خودِ خداست.
طعمِ وجودِ مؤمن، خدائیتِ خداست.


هشدار كه نوشيدن اين باده مجاز است
"المنّــة لله که در میکــده بــاز اسـت"




🔰 ایّها الصائمون!
"هَنِيئاً مَرِيئاً دَائِماً رَوِيّاً سَرِيعاً عَامّاً مُسْبِلًا نَافِعاً غَيْرَ ضَارٍّ "

(📚الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص۱۵۳)


"اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً لَا يَنْفَدُ أَوَّلُهُ، وَ لَا يَنْقَطِعُ آخِرُهُ"
(📚وقعة صفين، ص۵۳۱)



🖋🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
📧 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
.

🌿༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ یازدهم:
🌙سیر صائم با منازل قمر
(بخش اوّل)


┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/186
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅


🔰 قرآن می‌فرماید:

🔻【يَسْئَلُونَكَ عَنِ «الأهِـلَّــةِ»
قُلْ هِيَ مَواقيتُ لِلنّاسِ وَ الحَجّ ...】🔺

✾ از تو دربارۀ هلال‌ها مى‌پرسند،
بگو: اين‌ها وقت‌ها را براى مردم و براى حجّ، معيّن مى‌كنند.

📘سورۀ بقره، آیۀ ۱۸۹


🌙۞ ماه مبارک رمضان؛ مانندِ تمام ماه‌های سال، ۳۰ روز دارد و در بعضی از روایات بر ۳۰ روز بودنِ آن تأکید شده است. و البته معنا دارد که چرا گاهی ۲۹ روز می‌شود. در چند کلمه کوتاه، مطلب این است که؛

🍃֎ تأکید بر ۳۰ روز بودنِ این ماه در روایات؛
⫸ جلوۀ «مطلق» بودنِ ماهِ مبارک است.

🍃֎ و اینکه گاهی ۲۹ روز می‌شود؛
⫸جلوۀ «مطلق علی الاطلاق» بودنِ ماه مبارک رمضان است.

❂☜ که به قوّتِ #اطلاق؛ در قیدِ ۳۰ روز بودن نمی‌ماند و گاهی ۲۹ روزه می‌گردد و در همان نقطه که ۲۹ روز است، #بالنورانیة؛ ۳۰ روز می‌باشد.

🍃֎⇯⇦ فهم مطلب فوق؛ جز به معرفةٌ بالنّورانیة ممکن نیست. چرا که در عالم حدود؛ اعداد در تبایُنِ از یکدیگر هستند و هرگز یک عدد در همان حالی که هست، نمی‌تواند عدد دیگری باشد.

❂☜ امّا ۳۰ روز بودنِ ماه مبارک رمضان؛ عینیّتِ شخصی است وُ به هر صورتی که ظاهر شود (یعنی؛ اگر ۲۹ روز هم بشود)، ظهورش هم خودش است و از ۳۰ روز بودن ساقط نمی‌شود.

[إن شاء الله رفقای همراه؛ با اشاراتی که در بین مباحث بیان می‌شود، به اهمیّت بحثِ #مطلق_علی_الاطلاق بودنِ ولیّ‌الله (؏) پی برده باشند.]


🌙۞ الغرض؛
«اهلال»؛ به معنای بلند کردنِ صداست.
وقتی گفته می‌شود:

🎶֎⇦ «اَهَلّ المُحْرِم»، یعنی؛ شخصِ مُحْرم، صدایش را به تلبیۀ احرام بلند کرد. که تلبیۀ احرام؛ همان 🔻『 لبّيك اللّهمّ لبّيك لبّيك لا شريك لك لبّيك』🔺 است.

🐑֎⇦ و یا موقع ذبحِ حیوان؛ بایستی به ذکرِ نام خدا، یعنی؛『بسم الله الرّحمن الرّحیم』صدا را بلند کند تا آن ذبح، حلال باشد. وگرنه طبق فرمایشِ قرآن؛ 🔹【 «أُهِــــلَّ» لِغَيْرِ الله】🔹 (ذبحى كه نامِ غير خدا بر آن ياد شده باشد؛ سورۀ انعام، آیۀ ۱۴۵) می‌باشد و حرام است.


🌙֎⇦ و نیز؛ ماه نو را از آن جهت «#هلال» می‌گویند که به هنگامِ پدیدار شدنِ آن؛ مردم در شور و غوغا صدایشان را بلند کرده و به یکدیگر نشان می‌دهند.

🎶۞ در ادامه إن شاء الله معلوم می‌شود که این بلندیِ صدا؛ صرفاً در فعلِ مردم نیست. بلکه صدا؛
🍃֎⇦ نشان از حیات است. و بُلندیِ صدا، نشان از ظهورِ حیات است.
🌙֎⇦ و هلالِ ماه؛ بلندایِ وجودِ مردم است که در عالم اشارات به اشاره می‌آیند.


🔰 قرآن می‌فرماید:

☀️『الشّمْسُ وَ القَمَرُ بِحُسْبان』🌙
✾ خورشيد و ماه، حسابى [معيّن] دارند.
📘 سورۀ الرّحمن، آیۀ ۵


🌙☀️⇯⇦ خورشید و ماه؛ صرفاً کُراتی در مجموعۀ خلقت نیستند. بلکه؛ حقیقت و نور آنها از عرشِ الهی است. و در معرفت به دقائقِ آن بایستی از عرشِ لا إشاره تا عالمِ اشاره را مدّ نظر داشته باشیم.

🔰 حضرت مولیٰ علیّ بن موسیٰ الرّضا (علیهما السّلام) در مورد خورشید و ماه می‌فرمایند:

🔻〖ضَوْؤُهُمَا مِنْ نُورِ عَرْشِهِ‏ وَ حَرُّهُما مِنْ جهنّمَ
فَإذَا كانَتِ القيامةُ عَادَ إلی العَرشِ نُورُهُما
وَ عَادَ إلى النّارِ حَرُّهُما
فَلَا يَكُونُ شَمْسٌ وَ لَا قمر〗🔺

✾ روشنائیِ خورشید و ماه از نورِ عرش خداوندﷻ، و گرمی آنها از آتشِ جهنّم است.
پس چون روز قیامت شود؛ نور آنها به سوی عرش باز می‌گردد.
و گرمی آنها به سویِ آتش برمی‌گردد.
پس هیچ خورشید و ماهی نمی‌باشد.

📚 بحار الأنوار، ج‏۷، ص۱۲۰


🍃❂☜ #قیامت، حقیقتی در عالم است، و نه اینکه صِرفاً یک بُرهۀ زمان باشد.
🌿❂☜ نام قیامت؛ «السّاعة» است. و اسمِ «السّاعة»؛ از «سعه» و فراگیریِ قیامت است.
که «السّاعة»؛
❖⫸ جانِ تمام اشیاء را گرفته است.

🍃֎⇯⇦ پس دقّت بفرمائید که در حدیثِ فوق؛ حقیقتِ خورشید و ماه بیان شده است که چیزی جز ظهورِ نور عرش نیستند، و در نقطۀ ظهور (قیامت)؛
❖⫸🔻〖فَلَا يَكُونُ شَمْسٌ وَ لَا قَمَر〗🔺
یعنی؛ عنوانی و ظهوری و تعیّنی ندارند.

☀️֎⇦ چنان که قرآن می‌فرماید:

🔻【 إذَا الشّمْسُ كُوِّرَت‏】🔺
✾ زمانى كه آفتاب؛ در هم پيچيده مى‏شود.
📘 سورۀ تکویر، آیۀ ۱

🌙֎⇦ و نیز می‌فرماید:

🔻【وَ خَسَفَ القَمَرُ】🔺
✾ و ماه؛ تاریک شود.
📘 سورۀ قیامت، آیۀ ۸

🌙☀️֎⇦ و اصلاً عناوین و تعیّنات و تشخّصات؛ در وحدتِ جمعیِ حقّﷻ جمع می‌گردد، چنان که می‌فرماید:

🔻【وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ】🔺
✾ و خورشید و ماه؛ جمع می‌گردند.
📘 سورۀ قیامت، آیۀ ۹


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌙
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌙

🍃۞ إن‌شاءالله با دل همراه هستی تا لطیفه‌اش به جانت بنشیند و ملاک و مَناطش همیشه در دستانِ معرفتی‌ات باشد؟!

🍃֎⇯حقیقتِ #صوم؛
❖☜ حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) هستند.

🍃۞ حضرات (ع)؛ مطلقِ حقیقی می‌باشند. یعنی؛ #مطلق_علی_الاطلاق هستند و به هیچ تعیّنی و تقیّدی متوقّف نمی‌شوند.

❖☜ پس اگر در حدِّ «نخوردن» (امساک)، روزه‌داری کردیم و به لُبّ آمِر آن، راه نیافتیم؛ اطلاق را قیدی برای آل‌الله (علیهم السّلام) دیده‌ایم.

❖☜ امّا اگر در لُبّ «روزه» آمدیم؛ «روزه‌داری» را در حدّ و تعیّنِ «امساک» ندیده‌ایم.

🌿֎⇯⇦ و در این صورت؛ اینکه حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) امر می‌فرمایند؛«به تعارفِ برادرِ مؤمنت در هنگام روزۀ مستحبّی، لبّیک بگو»؛ ذرّه‌ای ما را به شکّ و شبهه دچار نمی‌کند که حالا روزۀ مستحبّی من چه می‌شود وُ آیا روزۀ مستحبّی خود را باطل کنم یا نه؟!!

🍃۞ عزیز من!
«باطل» که نمی‌شود، هیچ؛ بلکه تثبیتِ ورودِ تو به حقیقتِ «صوم» است.

❖☜ باید «عبد الله» بود، نه «عبدِ تعیّن».

🔰 اینجا تذکّر این حدیث شریف لازم است که می‌فرمایند:

🔻『 حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِين‏ 』🔺

📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۲۵، ص۲۰۵


⤵️ در مقایسه و تحلیل عرض می‌شود:

◉☜ #ابرار؛ در راهِ قرب و وحدت هستند.
◉☜ امّا #مقربین؛ در مقامِ قرب و وحدتند.

🍃⇯⇦ مقرّبین؛ صوم را در تعیّنِ صوم (که امساک است) نمی‌بینند، بلکه روزه را (که أمری نیکو و حسنه و پسندیده است)؛ به حقیقتِ #صوم نظر می‌کنند.

❖☜ پس ماندن در حسنۀ روزه، و کنار گذاشتنِ حقیقت روزه (یعنی؛ حضراتِ آل‌الله علیهم السّلام)؛ برای ایشان سیّئه است وُ عبدِ مقرّب - که فانیِ مطلقِ خداوندﷻ است -، مبرّا از این سیّئه است.

🕊֎⇯⇦ بنابراین؛
هر چند که روزه؛ «اخلاص» است، ولی
این شکستنِ روزه، برایِ حقیقتِ روزه (یعنی؛ آل‌الله علیهم السّلام)؛
❖☜《کَمالُ الاخلاص》 است.

[اینجا نقطۀ عطف مطلب است،
و باید به دل دادن، معطوفِ این عطف شد.]


🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻«كَمَـــالُ الْإِخْـــــلَاصِ لَهُ نَفْيُ‏ الصِّفَاتِ‏ عَنْهُ‏»🔺

✾ کمالِ اخلاص برای خداوندﷻ؛
֎⇦ نفیِ همۀ صفات (ثبوتیّه و سلبیّه، فعلیّه و ذاتیّه) از خداوندﷻ است.

📚نهج البلاغه، خطبۀ اوّل


[🔔 #سخن_بیست‌و‌دوم_حقیقة_التوحید از مباحثِ #حقیقة_التوحید در #کانال_معرفة_الحق اختصاص به این حدیث شریف و مبنای مهمّ آن دارد که إن شاء الله رجوع بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/352]


🍃֎⇯⇦ #صوم؛ که صفتِ صَمَدانی حقّﷻ است، اگر در تعیّنِ صوم (که امساک است) بماند، «کمال الاخلاص» نیست.
❖☜ چرا که خودِ #صوم؛ اخلاص است و فنا.
امّا «کمالُ الاخلاص»؛«فنایِ از فنا» است.




︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌙
🌱

🔳 چون دانستیم که ؛

•●• اوّلاً •●•
مطالب معرفتی در عالم نور است،
و عالم نور، خط کشی و قالبهای عالم حدود (که نقصِ عالم حدود است) را ندارد،
بلکه لُبّ است و بیحدّ،
و برای درکش بایستی از تعیّنات و معیاراتِ عالم حدود جدا شویم تا درکِ آن حقیقت را بنمائیم،
در نتیجه ؛
تا بر یک اسم خدا اشاره می‌کنیم، همۀ اسماء خدا به عینِ شخصی آن اسم، حضور دارند و به اشاره کننده نشان میدهد که خداوند احد است.

(مقالۀ احدی المعنا بودن حق تعالی را حتماً بخوانید. رجوع شود به 👈 https://telegram.me/ehsannil3/310)

☀️ تا به یکی از حضرات آل الله علیهم السلام اشاره کنیم، تمام حضرات (علیهم السلام) حضور دارند. آن هم نه حضوری از جنس عالم حدود. بلکه حضورِ عینی شخصی. یعنی یک شخصِ حقیقی هستند.

این مهمّ برای نفس و روح هم صادق است.

•●• ثانیاً •●•
این مطلبِ «شرافت مسجود شدن»، در عالم ظاهر است.
اما «شرافت مسجود بودن» به خودی خود هست. ولی در عالَم ظاهر، با این ترتّب جلوه میکند.
یعنی نفس و روح، یک حقیقت هستند و شریف (مقامِ وحدت نوری). و آن، حضرات آل الله (ع) هستند که «نفس الله» و «روح الله» می‌باشند.
از حقیقتِ وحدت (مقام وحدت - خلوَت) تا در عالم اشاره (مقام فرق - جلوَت) آمدیم؛ سلطنت از آنِ نفس است و شرافت، از آنِ روح.
یعنی نفس، در سلطنت است و روح، عبدِ او و دائماً فانی در اوست.

🔅 که در عالم اشاره، نفس به روح که مدِّ اوست ظاهر می‌شود.

⇦پس اینکه هنگامۀ دمیده شدن روح به بدنِ حضرتِ آدم علیه السلام، حضرت مسجود ملائکه می‌شوند؛ روح الله، مدّ الظلّ و سایۀ "نفس الله" است و نه اینکه عَلَمِ شرافتی در مقابلِ "نفس الله" برداشته باشد.

مثل اینکه:

با اینکه حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم شرافت بر تمام انبیاء الهی دارند و همۀ انبیاء الهی طبق احادیث تحتِ لواءِ حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هستند، امّا در عالم ظاهر بعثتِ سیّد الانبیاء و المرسلین (ص) بعد از نبوّت سایر انبیاء (ع) ظاهر میشود.
یا مثلاً در قبل از بعثتِ پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، پیامبر اکرم (ص) در صورتِ ظاهر به دینِ حضرت ابراهیم (ع) بودند (طبق بیانی).
امّا در باطن، این حضرت ابراهیم (ع) هستند که طبق فرمایش قرآن، یکی از شیعیانِ حضرت رسول اکرم (ص) است که :

🔻وَ إِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ🔺
(سورۀ صافات، آیۀ۸۳)


🔆 در نتیجه بایستی دقت کنیم که عالم نور است و معیاراتِ خودش.
پس باید منفک و فانی در آن شد و با نور انس گرفت تا خودش را به خودش نشان دهد. و نه به عالم ظاهر معلوم شود.


ان شاء الله در مقالۀ بعدی اشاراتی از تطبیقِ شخصیِ مراتبِ نفس و روح را خواهیم خواند.








«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي حَمِدَ نَفْسَهُ وَ اسْتَحْمَدَ إِلَى خَلْقِهِ»
(📚 الدروع الواقية - سیّد بن طاووس، ص۱۸۷)




#لطیفه_قیاس_نفس‌_و‌_روح
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
🔹

♦️◆ قدم هفتم ➣●• —---—
اسمِ ظاهریِ اسماء الحسنی، برخاستۀ از حقیقت و نفْسِ ایشان است.

❖ یعنی اسماء و القاب و کُنیۀ حضرات آل الله علیهم السلام ، همگی از مسمّا و حقیقتِ ایشان متجلّی است. و نه اینکه اسمِ حضرات (؏) مانند اسماء ما سوایِ ایشان باشد که از بیرون آنها بر وجودشان جعل و واقع، و یا قرارداد شده باشد.
و این مهمّ را در بعضی از مقالات متذکّر شده‌ام که چون این مطلب برای حضرات اسماء الحسنی(ع) وجود دارد، متصلاً به وجودِ ایشان، خواصّ یارانِ حضرات، [و در مقابل] خواصِّ دشمنان آل الله (ع) نیز اسمائی برخاسته از کُنه وجودِ خویش دارند. و نامشان، وصفِ ایشان است.
(اسرار #اسم و #اسم_گذاری مقالهٔ جدا می‌طلبد. و این مقوله، لطائفِ عمیق دارد که إن شاء الله در آینده بیان می‌شود)

که مثلاً ؛
▫️برای حضرت #جابر (ع) (جابر بن عبد الله انصاری) بیان شد که ایشان «جابر» است و جبران کنندۀ در راه ماندگان به عاشورایِ حسینی (ع).
▫️یا برای حضرت حرّ (ع) بیان شد تمامِ حرّیّت و آزادگی است.
یا در مقابل ؛
▪️برای #ابن_ملجم ملعون بیان شد که او، اصلِ لجام زدگی است. سراسرِ وجودِ خبیثش، لجامْ زدۀ هوایِ نفس است.
▪️یا #زجر که آزاردهندۀ حضرت رقیه سلام الله علیها بود. که نامِ او، وصفِ اوست و لغت «زجر کشیدن» و زجر کشیدنِ هر موجودی، چیزی از خباثتِ این ملعون است.

پس دقت کنیم که مبادا اسماء حضرات آل الله (؏) را با احدی قیاس کنیم که بقولِ مطلق فرمودند 💠 لا یُقاس بنا احدٌ💠 (احدی، در هیچ وجهی از وجوه با ما آل الله ؏ مقایسه کرده نمی‌شود./ 📚عيون أخبار الرضا -ع-، ج‏ ۲، ص۶۶).


⇦ پس بدانیم :
در مورد #اسماء_توقیفی حقّ تعالی پیشتر در #کانال_معرفة_الحق مطالبی روزی شد. همان مطلب در مورد اسماء و القاب و کنیه حضرات اسماء الحسنی (علیهم السلام) برقرار است.

مثلاً :
❖اگر اسم مبارکِ حضرت مولی امیرالمؤمنین (؏) «علی» است؛ تمامْ و تمامیّتِ "عُلُوِّ" حضرت حقّ می‌باشند.
❖و اگر اسم مبارکِ حضرت امام محمّد تقی (؏) "جواد" است؛ تمامْ و تمامیّتِ "جوُد" و سخاوت حضرت حقّ می‌باشند.
❖و اگر اسم مبارکِ حضرت امام جعفر بن محمّد (؏) "صادق" است؛ تمامْ و تمامیّتِ "صدق" حضرت حقّ می‌باشند که در زیارتِ شریفشان می‌خوانیم :

🔹 『 وَ صَلِّ عَلَى «الصَّادِقِ عَنِ اللَّهِ» جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ؏』🔹

(قربانِ نام مبارکشان)
دقّت کنیم که فرمودند ◣『نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ』◥ (📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۸، ص۲۴۲).
که در این مثال؛ «علوّ» و «جود» و «صدق» از خَیرات هستند (یا به بیانِ دقیق، "الخیر" هستند). و اصل و اصالت آن، حضرات آل الله(؏) می‌باشند.


♦️◆ قدم هشتم ➣●• —---—
همین مطلب که در قدم هفتم معرفتی بیان شد، در مورد حضرت 《مُحسِن》 علیه السلام وجود دارد.
حساب حضرت محسن(؏)، حسابِ حضرات آل الله علیهم السلام است که فرمودند:

🔹『 لأَنَّهُ مِنَّا لَا غَيْر ُ فَمَنْ قَالَ غَيْرَ هَذَا فَكَذِّبُوه‏』🔹
ایشان (حضرت محسن علیه السلام) از ما آل الله علیهم السلام است، پس هرکس غیر از این را بگوید، تکذیبش کنید.
(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت،ج‏۵۳، ص۲۳)

⚠️ با این سخن، حضرات چهارده معصوم (؏) ، پانزده نفر نشده‌اند.
#چهارده بودنِ حضرات آل الله علیهم السلام #عدد_حقیقی است که در عِدادِ اعدادِ دیگر نیست. بلکه از اطلاق و حقیقتِ خویش مانند اعداد دیگر ظاهر می‌شود امّا در تعیّنِ عددی گرفتار نمی‌گردد. برای همین در عینِ اینکه حضرات آل الله (؏) به چهارده جلوه، متجلّی هستند، یک شیء واحدند. منتها ؛ #واحد_حقیقی. که واحدِ حقیقی، واحدی است که #مطلق_علی_الاطلاق است که از اطلاقِ یگانگیِ خویش در اعداد می‌آید ولی مَشوب و آلوده به حدّ و عَدّ نمی‌گردد.

بنابراین در نفسِ اینکه در چهارده جلوه می‌باشند، یک شخصِ حقیقی‌اند و می‌فرمایند:

🔻«نَحْنُ شَيْ‏ءٌ وَاحِد»🔺
(📚بحار الأنوار، ط - بيروت،ج‏۲۶، ص۳۱۷)

🔔 شرح و بسط در مورد #عدد_حقیقی ، بیش از اینهاست و لطائف آن، بسیار. امّا چون مقالۀ مستقل می‌طلبد، در اینجا به همین قدر از اشاره اکتفاء کرده شد.

👈 بنابراین در این مرحله، معلوم شد که حضرت محسن (؏) در وحدتِ حقیقی با حضرات چهارده معصوم (؏) هستند و نه فردی در کنار ایشان.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
🔹

🔰 با بیانی که تا بدین‌جا گذشت، فرمایش حضرت مولی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را بخوانیم که می‌فرمایند:

💠 احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِك‏.』
🔹 بدی را از سینۀ غیرِ خود برکَن، با ریشه‌کَن کردنِ آن از سینۀ خودت.
(📚 نهج البلاغة، للصّبحی صالح، ص۵۰۱)

🔹 در روایتِ فوق، «الشرّ» با الف و لامِ استغراق یا الف و لام جنس آمده که بسیار بدتر از «عیوب» و در واقع ریشۀ تمام عیوب است.

🔹 و حضرت مولی علیه‌السّلام، واژۀ «حصد» را بیان فرمودند که به معنایِ درو کردن است. و در درو کردن، ریشۀ آن چیزی که درو شده است، می‌ماند.
امّا در رابطه با شرّ در خودمان، واژهٔ «قلع» را به کار برده‌اند که به معنای ریشه‌کَن کردن می‌باشد.

🍃 الغرض؛
این قلع کردنِ شرّ از سینۀ خودمان وقتی است که «الإحتمال» در جانمان باشد و ولایت را حمل کنیم. ولایتی که از اطلاقِ حقیقی و سعۀ خویش، به شرّ و مقابلِ خود هم مجال می‌دهد که قرآن می‌فرماید؛

💎و كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّاً💎
🔹 و بدين‏‌گونه براى هر پيامبرى دشمنانى‏ قرار دادیم.
📘 سورهٔ‌انعام، آیهٔ۱۱۲

🔹 یعنی؛ به وسیلۀ ❖『 الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوب‏』❖ و دیدِ با نورِ ولایت، که بالاتر از این شرحش گذشت، شرّ را از سینۀ خویش ریشه‌کَن باید کرد.
👈🏻 و این قلعِ شرّ از صدر خویش، همان اَلإحتمالی‌ ست «قَبْرُالْعُيُوب» است.

💢 و نیز «اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ» با «ِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِك» دو چیز نیست. بلکه ظهورِ قلع شرّ از صدر تو، همان درو کردن شرّ از صدر دیگری است.

حال چرا قلع و ریشه‌کن کردنِ شرّ از صدر ما، شرّ را از صدر دیگران، «درو» می‌کند نه «ریشه‌کن»؟

🔹 چون شرّ در حقیقت جایی نرفته و مثلاً خباثتِ شمر ملعون پابرجاست و قلع و ریشه‌کن نشده است، منتها حاملِ ولایت، در جانِ «الإحتمال»، ولایت را به مطلق‌علی‌الإطلاق بودن درک کرده‌ است و سیطرۀ حکومت ولایت را شناخته است.
لذا؛
👈🏻 در همان نقطه‌ای که شرّ جولان می‌دهد و تماماً شرّ است، در نطفه ، «خفه بودن» و عدمی بودنش را یافته است.
چرا که شرّ، نحوِ استقلالی ندارد و در سیطره و سلطۀ ولایت مجالِ جولان یافته است.


حال سؤال این است که غاصبینِ خلافت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام یعنی ابابکر و عمر و عثمان و پیروانشان (لعنةالله‌علیهم‌اجمعین) که اصلِ عیب و شرّ هستند، چگونه در «قبر» شوند؟
آیا اگر ذیلِ «قبرُ العیوب» واقع شوند، دیگر خبری از این‌ها نیست و لعنشان نیز، بی‌محلّ است؟

🔹 پاسخْ آن‌که؛
اگر ولایت، مطلقی بود که مطلق بودن، حدّ آن بود، در این‌صورت با «الإحتمال» که «قبرُالعیوب» است، یک طرفِ قضیه رخ می‌داد و آن این بود که دیگر خبری از ملعونین نبود.
امّا ولایت، مطلقِ حقیقی است و مطلق بودنِ ولایت، بیانِ آن است، در نتیجه به قید اطلاق هم نمی‌ماند و بر خود نیز اطلاق دارد. یعنی؛
#مطلق_علی_الاطلاق است.
در نتیجه به دشمنِ خویش تا أدْنیَ دَرَکهٔ أسفل (اسفل سافلین) نیز مهلت و مجال می‌دهد.

👈🏻 پس هرچند «الإحتمال» به طور مطلق است و «قبرُالعیوب» هم به طور مطلق، ولی آن ملعون‌های ازل و ابد، به سعۀ مجال ولیّ‌الله علیه‌السّلام ذیل مطلقِ «علی‌الاطلاق» بودنِ ولایت،
در قبر هم در نهایتِ دشمنی و نفاق باقی مانده و مستحقّ لعن و عذاب ابدی، و مخلّد در نار هستند.

🔹 به دیگر بیان؛
هرچند ولایت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام به هیچ وجه غصب کرده نمی‌شود، ولی چون حضرات آل‌الله علیهم‌السّلآم مطلق‌عَلی‌الإطلاق هستند، به دشمنان خود نهایتِ مجال را می‌دهند و در همان نقطه که می‌گوئیم ولایت غصب کرده نمی‌شود، در اطلاقِ مجالِ ولی‌ّالله علیه‌السّلام، تماماً توسّط این ملعون‌ها غصب شده است و الی الابد ملعون هستند.
لعنةالله‌عليهم‌أجمعین.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🔹
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن چهاردهم :
المقطوع الوتین !

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/427
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

🍃 محبّت؛ حقیقتی چشیدنی است و از رفعتِ جلالت است که به وصفِ حدّی نیامده، بلکه نهایتاً آنرا در آثارش می‌شناسند. إلّا کسی که فانی در آن حقیقت شد، و در حالِ سوختن، آن سرِّ مگو به بیان آمد.

اصلِ این مطلب، و بیانِ سرّ مگو؛ کلام خداست. کلامِ خدا، که "مُبین" و آشکار است؛ سراسرْ بیانِ حبّ است.
ائمۀ اطهار (ع)، نفسِ حضرت باریتعالی هستند و حُبّ ذات و نفسِ الهی به خویشتنِ خویش، به جلوۀ «کلام الله» ظاهر است.
🔘 کلام الله؛ جوشش حبّی حقیقتِ "الله" تعالی است که از خلوَتِ «متکلّم»، تا جلوَتِ «مخاطب»، جلوه‌گر است. که او کیست ؟
فرمود :
💎【اللهُ لا اله إلّا هو】💎
او ، "لا اله إلّا هو"ست.
و در مرتبه‌ای در جلوۀ بیانی؛ او "لا هو إلّا هو"ست.
او که خودْ، حبّ است، و خودِ حبّ است؛ "لا هو إلّا هو"ست.

"لا هو إلّا هو"؛ حضرتِ حبّ است، حضرتِ محبّ است، حضرت محبوب است. در یک کلام ؛ حضرتِ حبیب است.
که "حبیب" صفتِ مشبهه‌ای است که از اطلاقِ خویش؛ فاعل و مفعول را به عینِ شخصی، فراگرفته است.
او، حقیقتِ حبّ است.

⇩❃ حبّ ، که "لا هو إلّا هو"ست، به تحلیل چنین است :
⦿ "لا هو" = جلالِ حبّ (ناز)
⦿ "إلّا هو" = جمالِ حبّ (نیاز)

حیاتِ حبّ در #ناز و #نیاز جلوه‌گر است که درحقیقت، این ناز و نیاز همان #قبض و #بسط الهی است.
چون "الله"تعالی، بسیط است و نه مرکّب که اجزاء داشته باشد؛ بنابراین جلالِ قبض، و جمالِ بسط، در بساطتِ ذات باریتعالی، و در عینیّتِ شخصی است. بعد از دانستنِ این مهمّ، در تحلیل و تفهیم بیان میگردد :

#قبض و #ناز؛ ظهورِ "لا هو"ی آن ذاتِ بسیطه است، و جلال اوست.
◆ و #بسط و #نیاز؛ ظهورِ "الا هو"یِ آن ذاتِ بسیطه است، و جمال اوست.

💢 حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جمالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #بسط اوست و نازی است که از حبیب خویش (ص) می‌کشد که مثلاً می‌فرماید :

💎 【طه ! ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏】💎
طاها(ص)! ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه به زحمت افتى.
(سورۀ حضرتِ طه -ص- ، آیات ۱ و ۲ )

💢 و امّا حضرت حبّ (عزّوجلّ) چنانچه به جلالِ «حبّ بودن» جلوه کند؛ آن #قبض اوست و عتابهایی است که به حبیب خویش (ص) می‌فرماید. کسانی که صرفاً اشاره به عتابهای حضرت حقّ تعالی به حبیب خویش (ص) می‌نمایند و این عتابها را مستمسک قرار میدهند تا دوئیتِ ذاتیِ بین خدا و رسول خدا(ص) را اثبات کنند؛ متأسفانه نه بساطتِ ذات و ظهور آنرا شناختند، و نه لطائفِ حبّ را.

آیات عتابِ حضرت حقّ به نفسِ خویش، و نقطۀ حیاتِ حبّی خود، یعنی حضرت حبیب الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) حدود ۹۰ آیه از قرآن می‌باشد.
جان‌گدازترین این آیات، آیاتی از سورۀ حاقّه است. و اهل حقّ که حبّ و ولایتِ ائمۀ اطهار(ع) ریشه در جانشان دَوانده و رگِ حَمیّت، سراسرِ وجودشان شده؛ بر این عتاب، بی تاب می‌گردند.
مرحبا بر حبّ و ولایشان بر حبیب حقّ (ص).

🔰 و امّا آن آیات :

حضرتِ باری (عزّوجلّ) اوّل این حقیقت را به قوّت در جانِ عالم ظاهر می‌کند که 💎【إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ】💎.
یعنی :
مطلقِ قولی که از حضرت رسول اکرم(ص) جاری می‌شود، قولِ «#رسول» است؛ یعنی آنکه سراسرِ وجود، جلوۀ مرسِل (یعنی خدا) است.
و در "رسول" بودن، "کریم" است؛ یعنی در حدّ اطلاقِ رسالَت متوقّف نیست و به رهبانیّت رو نکرده. بلکه اطلاقِ او در رسالَت، حقیقی است (#مطلق_علی_الاطلاق است). بنابراین به کرامَت، در بین سایر مردم و در متنِ اجتماع حاضر است. و این "کریم" بودنِ "رسولِ" مطلقِ خداست. بطوریکه کوتَه‌اندیشان و اصحابِ حدود، حرکات و سَکنات و گفتار "رسول کریم" را تصوّر می‌کنند از جنسِ خودشان است. امّا او، آن رسولی است که :

💎 【و ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى
إنْ «هُــوَ» إِلَّا «وَحْىٌ يُوحَى»】💎
و از روى هوس سخن نمى‌گويد.
او (یعنی خودِ رسول الله ص)، نيست جز وحی اى كه وحی مى‌شود.
(🔅سورۀ نجم، آیات ۳ و ۴)

پس خداوند این مطلب را مستحکم نمود که حضرتِ رسول اکرم(ص) که وجودِ مبارکشان، عصمتِ خداوندست و بلکه او "معدنِ عصمة الله" است؛ واحدِ تزلزل در حضرتشان(ص)، محال است.

و با این عصمتِ وجودیِ حضرت رسول اکرم(ص)، خداوند در ادامۀ آیات می‌فرماید:

💎【وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ
ثمُ‏َّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ «الْوَتِينَ»】💎
و اگر او حتى يک كلمه بر ما دروغ مى‏‌بست.
ما دست راست او را مى‏‌گرفتيم.
سپس شريان قلبش را قطع مى‏‌كرديم.
(🔅 آیات ۴۴ تا ۴۶ سورۀ حاقّه)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌕


🌿۞ #کساء_یمانی؛ ظاهر کنندۀ مقامِ وحدت و جمعیِ حضراتِ آل‌الله (؏) در عالَم ظاهر است.
֎⇦ و اینکه حضرات آل‌الله (؏) در اوقاتِ مختلف به زیر کساء جمع می‌شدند، در واقع؛ حقیقتِ جمع بودنِ خودشان («کُلّهم نورٌ واحد») را در عالم اشاره، ظاهر می‌نمودند.

🍃֎ در حدیث کساء اشاره شده است که پیامبر اکرم (ص) آن هنگام که در بدنِ مبارک، ضُعف (یعنی نهایتِ ضَعف) را یافتند («اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً»)، به نزد حضرت «فاطمه» (س) آمدند و حضرت فاطمه (س) که «امّ أبیها» می‌باشند، پناه دهندۀ حضرت رحمة للعالمین (ص) به خداوند هستند:

❂☜«اُعيذُكَ باللهِ يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ»
✾ پناه مى‌دهم تو را به خدا اى پدر جان از ضُعف.
[ترجمۀ تحت اللفظی کردم چرا که ترتیب کلمات مهم بود!]

🍃֎⇦ در احادیث، بیان شده است که روح مؤمنین از بدنِ حضرات آل‌الله (؏) خلق شده است. و کثرت؛ ضعف است وُ در مقابل آن، وحدت؛ قوّت است.

🍃⇯֎ و یافتنِ ضَعف در بدن حضرتِ «رحمةٌ للعالمین» (ص)، نهایتِ تشتّت و کثرتِ عالَمین، یعنی کثرات است. و رجوعِ ایشان به حضرتِ «فاطمه» (س)، خصوصِ «فاطمه» بودن و «بَتول» بودنِ حضرت صدّیقۀ طاهره (س) است که به «فاطمه» بودن و «بتول» بودن، عالم کثرات را به سمتِ وحدت، جمع می‌نمایند.
[بسیار مختصر اشاره شد.]

🍃۞ «بَتول» صفت مشبّهه از ریشۀ «بـَـتَل» و به معنای «بسیار بُریده» است.
وقتی صفتِ مشبّهه بیان می‌شود، اسم فاعل و اسم مفعول را به مشبّهه بودنش فرا می‌گیرد. یعنی؛
֎⇦ هم بُرَنده (اسم فاعل)، و هم بُریده شده (اسم مفعول)، تحتِ عنوانِ «بَتول» باید دیده شود.

🍃۞ «فاطمه» اسم فاعل از مادّۀ «فَـطَـــمَ» به معنای کسی است که؛

🔻اوّلاً؛ حالِ او بُریدن و منفصلِ #مطلق بودن است.
🔺ثانیاً؛ از شدّتِ این حالِ #اطلاق که دارد، دیگران را نیز بُریده و منفصل می‌نماید.


🍃۞ امّا بُریدن از چه چیز؟
در احادیثی که وجه تسمیۀ نام مبارک حضرت فاطمه (س) بیان شده است، بُریدن از شرّ و نار بیان گشته («فُطِمَتْ مِنَ الشَّر»؛ 📚 الأمالي للصّدوق، ص۵۹۲).
🔥که شرّ و نار؛
֎⇦ نفسِ دوئیّت و عالَم کثرات است.

🍃⇯֎ پس از نامِ مبارکِ حضرت «فاطمه» (س) پیداست که عالم را از کثرتْ، بُریده، و به وحدت می‌بَرَند.


🌿۞ به آیات قرآن نظر کنیم تا لطیفۀ مربوط به حضرت خدیجه (س) با یک اشارَت دریافت شود:

قرآن در سورۀ مزمّل می‌فرماید:

💎 ﴿يا أيهُّا الْمُزَّمِّل! قُمِ الّيْلَ إلّا قليلًا﴾‌ 💎

✾ هان، اى جامه به خود پيچيده! (خطاب بر رحمة للعالمین حضرت رسول اکرم ص)
شب را جز اندكى برخيز.

📘 سورۀ مزّمل، آیات ۲-۱


🍃֎⇦ در #کانال_معرفة_الحق اثبات و بیان شد که رسالت، ذاتِ حضرت رسول اکرم (ص) است و این طور نیست که حضرت رسول اکرم (ص) نبی نبوده و نبیّ شدند.
(رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/189)


🍃֎⇦ و نیز بیان شد که وحی، ذاتِ حضرت نبیّ اکرم (ص) است که ایشان، وحیِ وحی شده می‌باشند (﴿إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى﴾، نجم ۴).
یعنی؛ خودشان، وحی هستند و خود به خود در تنزیل و انزالِ وحی می‌باشند.
(رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/158)


🍃⇯֎ این مطلب را عرض کردم تا مطلب بعدی عزیزان را دچار اشتباه نکند! و آن حالات خاصّی که از حضرت رسول اکرم (ص) در هنگامۀ نزول وحی ظاهر می‌شد، خوانندگانِ محترم را بر این ندارد که اوّلاً؛ العیاذ بالله وحی را ماورای حضرت رسول اکرم (ص) دیده و ثانیاً؛ قدرتِ ایشان را بر تحمّلِ وحی کم بدانند!

🔔 هرگز چنین نیست!

🍃֎⇦ بلکه؛ وحی، حقیقتی بیرون از حضرت رسول اکرم (ص) ندارد و [یکی از بیانات این است که] حالاتِ حضرت رسول اکرم (ص) در هنگام وحی، مانند ضُعفِ بدنشان در حدیث کساء، حالِ عالمین بوده و این خصوصیّت، در ترسیمِ عالم است و نه نشان از محدود بودنِ قدرتِ حضرتِ «قدرة الله» مولای قوّت و قدرت، حضرت رسول اکرم (روحی لذکره الفداء).


°•❁🔳🔲🔳❁•°


🌿۞ و امّا بعد از مقدّمۀ فوق؛
اصلِ سخنِ این مقاله را بخوانیم:

🍃֎⇦ وقتی پیامبر اکرم (ص) به رسالت مبعوث شدند، از غار حرا به سمت «مَنــزل» (محلّ نزول)، تشریف آوردند. سخن از #منزلِ پیامبر اکرم (ص) است که با تمام مَنازل عالَم فرق می‌کند، چنان که قرآن در وصف آن می‌فرماید:

💎 ﴿في «بُيُوتٍ» أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُـهُ﴾ 💎

✾ [آن نور هدايت] در خانه‌هايى است كه خدا رخصت داده كه ارجمندش دارند و نام خدا در آنها ياد شود.

📘سورۀ نور، آیۀ ۳۵


🍃⇯⇦ در زيارت اوّل از زيارات مطلقۀ امام حسين (ع) می‌خوانيم:

🔻«وَ ارادَة الرّبِ في مَقادِيرِ اُمُورِهِ تَهْبِطُ الَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ ❂☜ بُيُوتِكُم»🔺

✾ارادۀ مطلقِ خداوند در تقدير و اندازه‌ گيری مطلقِ امور، به سوی شما فرود می‌آيد و از خانه‌های شما صادر می‌شود.

📚كامل الزيارات، ص۲۰۰


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•᯽👇🏻ادامۀ سخن👇🏻᯽•༻
🌕
.

🌿༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ سیزدهم:
#ضیافة_الله؛
جلوۀ حضراتِ «
#معدن_الکرم» (علیهم السّلام)


〰️〰️〰️〰️
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 💜
↗️ https://t.me/ehsannil2/712
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅


💦۞ در زیارتنامۀ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) می‌خوانیم:

🌧【السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَعْدِنَ الْكَرَم】🌧
سلام بر تو ای معدن کرم.
📚المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص۳۰۴

🌿֎⇦ معدنِ هر شیء؛ اصل و خاستگاهِ آن شیء است، بنابراین؛ هیچ کَرَمی بیرون از حضراتِ【مَعْدِنَ الْكَرَم؏】وجود و معنا ندارد.

🌿۞ حضراتِ ائمّۀ اطهار (؏)؛ اصالتِ کَرَم هستند، چنان که در فرازی از زیارتِ جامعۀ کبیره، حضرتشان به『أُصُولَ الْكَرَمِ』(📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص۶۱۰) خوانده می‌شوند.
بنابراین؛
☀️☜ هیچ مکرمت، کرامت، کرَم، اکرام و شرافتی، خارج از وجودِ حضرات آل‌الله (؏) موجود نبوده، و حیثیتِ وجودی ندارد. چنان که در زیاراتِ شریفشان، به کَرَمشان، چنین پرده از رخ برداشته‌اند؛

🔸〖إِلَيْكُمُ انْتَهَتِ الْمَكَارِمُ وَ الشَّرَفُ〗🔸
همۀ مکرمت‌ها و شرافت‌ها، منتهی به سوی شماست.
📚المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص۲۴۹

🌿۞ پس هیچ کرامتی وجود ندارد، الّا اینکه جلوه‌‌ای از جلواتِ حضراتِ【مَعْدِنَ الْكَرَم】 و 『أُصُولَ الْكَرَمِ』 و «منتهی الکرَم» و «ربّ الکرَم و الکرامة»، یعنی؛ ائمه اطهار (؏) است. که در زیارت حضرت مولی امیرالمؤمنین (؏)؛ جان در کلام کرده و آل‌الله (علیهم‌السّلام) را با این انشاء، می‌خوانیم:

🔻『أَنْتُمُ السَّفَرَةُ الْكِرَامُ الْبَرَرَةُ』🔺
شمائید سفیرانِ کریم و نیکوکارِ خداوند.
📚المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص۲۵۰


🌧۞ و امّا؛ #معدن هر امری و شیئی، آن وقت در اطلاقِ حقیقی (یعنی؛ #مطلق_علی_الاطلاق) است؛ که از خلوَتِ «معدنِ مطلق بودن»، به جلوَتِ علی‌الاطلاق، جلوه کند.
و علی الاطلاقِ 【مَعْدِنَ الْكَرَم】بودنِ ائمّۀ اطهار (؏)؛
☀️☜ «#إکرام» است.

⛲️۞ و به بیانی دیگر؛
جوششِ «کرَم»؛ «إکرام» است. که『 إکرام』مصدرِ باب اِفعال از مادّۀ «کَرَم» است. و باب اِفعال؛ برای متعدّی ساختن، انشاء شده است، بدین معنا که؛ فعل مادّۀ خود را از فاعل به مفعول، جاری می‌سازد.

🌿۞ الغرض؛
حضراتِ【مَعْدِنَ الْكَرَم】 (علیهم السّلام)؛ به اطلاقِ حقیقیِ خویش، از مقامِ خلوَت تا جلوَت را فراگرفته و جلوه کرده‌اند. و وصفِ جلوَتیِ【مَعْدِنَ الْكَرَم】بودنِ حضرتشان؛ آن است که در جامعۀ کبیره می‌خوانیم و جانِ ناقابل بر تمنّایش تقدیم می‌کنیم که:

🔻『 سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ وَ شَأْنُكُمُ الْحَق‏』🔺
شيوۀ شما كَرَم است، و شأن شما، «حقّ مطلق» است.

💠☜【سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ】؛ جلوۀ 【مَعْدِنَ الْكَرَم】بودنِ حضراتِ آل‌الله (علیهم‌السّلام) است.
⛲️☜ و به【سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ】؛ شئوناتشان، رشحه رشحه، جلوه‌گر است و ...
☀️☜ و به【سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ】؛ شأنِ مطلقشان؛ «حقّ مطلق» است.

🔻
⚠️ نوش جانِ هر کسی که جرعۀ این لطیفه را آن طور نوش کرد که «سَلَّمْنا» و «لبّیک»ِ اقبالش؛ معلِّمِ تسبیحِ عوالم شد، و شرارۀ «هل مِن مَزید»ِ جانش؛ شمعِ جانِ هر دل‌ْمرده و در راه مانده‌ای را به شعله کشید و نفَس‌هایش مولای جان را چنین ندا کرد که:

🍃 یا «حقّ الحقیق» و «أصل الحقّ»،
یا «الْأَصْلِ الْقَدِيم‏» و «معدن الحقّ»! (علیهم‌ السّلام)

رواقِ منظر چشم من آشیانۀ توست
کَرَم نما و فرود آ که خانه خانۀ توست
به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل
لطیفه‌های عجب زیر دام و دانۀ توست
#حافظ (ره)
🔺

┈•اا✾•🍃🔰🍃•✾اا•┈


🍃 إن شاء الله نفَس‌هایِ طلبتان، به هُرم و گرمایِ این مقدّمه، گرم باد و برای #تنزیلی دیگر از جاریِ معرفت در مجموعه مقالاتِ《صــیام، سرّی از اسرار الهی》 همراهی بفرمائید ...



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
☀️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
☀️

🍃۞ و امّا؛ حضرتِ دلبر، دلبرِ مطلق، عالِمِ اکبر، اکبرِ عالَم، رحمتِ واسع، واسِعِ رحمت، ختمِ نبوّت، رسمِ رسالت،【مَعْدِنَ الكَرَم】، حضرتِ سیّد الکونین محمّد مصطفی صلّی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند:

🔻『أكْرِمِ الضّيْفَ وَ لَوْ كَانَ كافراً』🔺
مهمان را گرامی بدار، حتّی اگر کافر باشد.
📚جامع الأخبار (للشّعيري)، ص۸۴


🔻
⚠️ نکته: هر تعبیری و هر لفظی، از شخصِ حقیقیِ «اَلْمَعْنَى» برخاسته است. که «اَلْمَعْنَى» بودنِ او؛ به نفسِ «احد» و «واحد»بودنِ #مطلق (#مطلق_علی_الاطلاق) بودنِ اوست، و فرمودند؛

🔸『وَاحِدٌ أحَديُّ الذّاتِ وَ أحَديُّ المَعْنَى』🔸
📚التوحيد،للصدوق،ص۱۶۹

☀️☜ اگر شخصِ حقیقیِ «الْمَعْنَى»، و اطلاقِ حقیقی او شناخته شود، و با نور او، به هر امری، نظر گردد؛ از هر کلمه در کلام، و بلکه هر موجود و آیه و ذی‌اشاره‌ای، هویّتش هویداست، و آن ناپیدا، پیدا.
در این حال؛
موجِ #کثرت، به اوجِ #وحدت دلبری می‌کند.
🔺

🔰 الغرض؛
حضراتِ【مَعْدِنَ الْكَرَم】(؏)؛ نَفْسِ حضرتِ «کَریمﷻ» و «أَكْرَمَ الْأَكْرَمِين‏ﷻ» هستند.
[☀️『 السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ‏ الله تعالَى』
📚 بحار الأنوار، ج‏۹۷،ص۳۳۱، زیارت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی(؏)].

🌿۞ حضرتِ «کَریمﷻ» که به حقیقتِ نفسِ خویش، «کَریم» و «أَكْرَمَ الْأكْرَمِين‏» است؛
☀️☜ خودِ【لا إِلهَ إلّا هُو】[【اللهُ لا إلهَ إلّا هُو؛ بقره،۲۵۵】] بوده، و در مرتبۀ اعلایی از جلوۀ توحید؛
☀️☜【لا هو إلّا هو】است.

🌿۞ و از طرفی؛
🔸هر نهی‌ای از حضراتِ 『نَفْسِ الله تَعَالَى』(؏)؛
شدّتِ نفیِ جلالیِ【لا هو】می‌باشد.
🔹هر امری از حضراتِ『نَفْسِ‏ الله تَعَالَى』(؏)؛
شدّتِ اثباتِ جمالیِ 【إلّا هو】 می‌باشد.

🔔بنابراین؛
امرِ 🔻«أكْرِمِ الضّيْفَ وَ لَوْ كانَ كافراً»🔺؛
☀️☜ شدّتِ【مَعْدِنَ الكَرَم】بودنِ حضراتِ『نَفْسِ‏ الله تعالی』(؏) است.


🍃۞ و امّا ...
🔰«ضَیْف»؛ در لغت به معنایِ #مهمان است.
این لغت؛ برای مؤنّث و مذکّر، و مفرد و جمع، به همین صورت بکار می‌رود.
که این عدمِ تغییرِ «ضَیْف» در قوالبِ مختلف؛
رشحه‌ای از کرامتِ آن عالی‌جنابِ مطلق (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است که آمِر به امرِ 🔻«أكْرِمِ الضّيْفَ وَ لَوْ كَانَ كافراً»🔺می‌باشند.

🌿֎ بدین بیان که؛
چون حضرتِ【مَعْدِنَ الكَرَم】(ص) بفرماید:🔻«أكْرِمِ الضّيْف وَ لَوْ كان كافراً»🔺؛
☀️☜ پس لغتِ «ضَیْف» هم به کرامَت حضرتشان (ص)، بدون تغییر در جنس مؤنّث و مذکّر، مفرد و جمع؛ انشاء و وضع می‌شود.

[🔔درکِ سیطره و حکومتِ اطلاقیِ شخص حقیقی عالَم (ص) در این مطلب، مهمّ است.]

💫۞ که؛
#مؤنث؛ نشانی از مقامِ #قابل
#مذکر؛ نشانی از مقامِ #فاعل
#مفرد؛ نشانی از مقامِ #خلوت
#جمع؛ نشانی از مقامِ #جلوت
است.

🌿۞ بنابراین؛
حضراتِ【مَعْدِنَ الكَرَم】(؏)، که از لاتعیّنی و جلالت و اطلاق و فائقیّتِ خویش؛
#عین_شخصی قابلیتِ مؤنّث و فاعلیتِ مذکّر، خلوتِ مفرد و جلوَتِ جمع می‌باشند؛
☀️☜ حالِ ثابتِ خویش را به «ضَیف» ظاهر می‌سازند و «ضَیف» برای مؤنث و مذکّر، مفرد و جمع، ثابت انشاء می‌گردد.

🍃֎⇦که کریمِ حقیقی و حقیقتِ کرَم؛
او که【مَعْدِنَ الكَرَم】و ربّ الکرَم و الإکرام (؏) است؛ به بلندایِ خودش إکرام می‌نماید. پس؛ مهمانش، در تفاوت نیست ولو اینکه کافر باشد.

🔔‌ که البتّه هر کسی به مسندِ «ضَیْف»؛ در مقابلِ این عالی‌جنابِ کَرَم (؏) و《مَعْدِنُ الْإيمان‏؛📚بحار، ج‏۳۹، ص۱۸۷》مورد اشاره واقع شود، حتّی اگر در أعلی مرتبۀ ایمان هم باشد؛ کافر است.

[⚠️ فتَأمَّل‏ْ جیّداً! که منظور؛ کافری نیست که - العیاذُ بالله - حضرات آل‌الله (؏) را قبول نکرده است! بلکه منظور؛ فقرِ محض در مقابلِ غنایِ محض است. که مقابلِ ایمانِ محض، کفر محض است. و در مقابلِ مؤمن محض، کافر محض قرار دارد.]

نکته:
وَ لَوْ』که برای #تقریر و #تأکید فعلِ قبل به کار می‌رود، در این حدیثِ شریف؛ به بلندایِ متکلّمِ حقیقیِ آن (ص)؛ #تقریر و #تأکید حقیقی است که جانِ خویش را تا عالَم کثرات (که در مقابلِ عالَم وحدت، کفر می‌باشد)، متجلّی می‌سازد.

🌿۞ در نتیجه؛
🔻«أكْرِمِ الضّيْفَ وَ لَوْ كَانَ كافراً»🔺
☀️☜ شدّتِ تجلّیِ حضراتِ『نَفْسِ‏ الله تعالى』(؏) است.

🌿۞ پس؛
🌧در ماه مبارک رمضان که ◆《ضيافة الله؛ (📚وسائل الشّيعة، ج‏۱۰، ص۳۱۳》◆ است؛
☀️☜ نَفْس، و بلکه نفسیّتِ حضرتِ «کَریمﷻ»، و «أكْرَمَ الأكْرَمِين‏ﷻ» (یعنی؛ حضراتِ【مَعْدِنَ الكَرَم؏】) چگونه مهمانان خویش را إکرام می‌فرمایند؟


🔹مُضیف
❂☜ هم به معنایِ میزبان است، و هم به معنایِ محلّ ضیافت.
🔹ضیافة
❂☜ به معنای مهمانی است.
🔹إضافه
❂☜ از همین ریشۀ "ضَیف" است.
و اضافۀ حقیقی؛ آن است که مضاف، چیزی جز ظهورِ مضافٌ إلیه نیست.
[🔔 که بحمدالله شرحِ این مطلب؛ در مباحثِ توحید در #کانال_معرفة_الحق داده شده است.]

🔹 و عالَم؛ صِرفُ الإضافه به حضرت حقّﷻ است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
☀️
.

🧭🕋 لطیفه‌ی تغییرِ قبله


─═༅࿇༅ 🕋 ༅࿇༅═─
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/957
─═༅࿇༅ 🧭 ༅࿇༅═─
𑁍

🍃 معنیِ «أیْنَما تُوَلّوا» چیست؟
هر طرف رو کنید، رویِ عـﷻــلے است



🔰 قدم اوّل؛
مقدّمه

۞ امور در عالَمِ محدودات؛ صرفاً در تعیّن و حدِّ خودشان هستند. بعضی از امور؛ مفاهیم هستند و بعضی؛ مصادیق، امّا به هر حال مقیّد و محدودند. مثلاً مفهومِ «بشر» بودن؛ محدود به تعریفِ بشر می‌باشد وُ دارای مصادیقِ محدودِ مختلفی است.

۞ امّا وقتی از عالَمِ حدود، به سمت عالمِ بیحدّی و نور وارد شویم؛ «شخص حقیقی» مطرح می‌شود، بدین معنا که؛
❖⫸ وجودِ شخصِ حقیقی در عالم نور؛ شاخص وُ عَلَم وُ علمدارِ حقیقت است وُ همه‌ی مفاهیم وُ مصادیق، از وجودِ مبارکِ او (؏) انشاء می‌گردد.

❖⫸ و شخصِ حقیقی؛ #مطلق_حقیقی است. بدین معنا که؛ «#اطلاق» (☜ رهایی) برایش قید و حدّ محسوب نمی‌شود، بلکه از مطلق بودنِ خودش هم اطلاق دارد و رهاست، که این مطلب، همان معنای «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ #وجود است.

(برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil3/291)

۞ بنابراین؛ شخصِ حقیقی، در قید هیچ تعیّنی نمی‌گنجد. و این «رها از قیود» وُ #اطلاقحیاتِ شخصِ حقیقی است.

❖⫸ به عنوان مثال؛
وقتی بیان می‌شود که «#رحمت» ☜ شخصِ حقیقی است، بدین معناست که؛ به تعیّن و ظاهرِ «رحمت» متوقف نمی‌شود، از این رو؛ شخصِ «رحمت»، تا نقطه‌ی مقابل خود - که «#غضب» است - هم ممدوداً؛ حاضر و ظاهر است.


🔰 قدم دوّم؛
«شخص بودنِ قبله»

۞ در مقدّمه‌ی فوق، بیان شد که شخصِ حقیقی؛ مطلقِ عَلَی الإطلاق است، بدین معنا که به حقیقتِ حیّ بودن ☜ از هر قیدی رهاست.

❂☜ و امّا راجع به #قبله؛ حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام می‌فرمایند:

🕋 «نَحْنُ قِبْلَةُ الله»
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۴، ص۳۰۳

❖⫸ ضمیرِ «نَحْنُ» در روایتِ فوق؛
❂☜اشاره به مرتبه‌ی #شخص وُ نفس وُ ذاتِ ائمّه‌ی اطهار (؏) دارد.

❖⫸ و عبارتِ نورانیِ این روایت، از نظر ادبی؛‌ جمله‌ی اسمیه است، که جمله‌ی اسمیه ☜ دالّ بر ثبوت و استمرار است. و ثبوتِ و استمرارِ حقیقی؛ آن هنگامی محقّق است که أمرِ مستمَر، أمرِ #ذاتی باشد.

❖⫸ و همان طور که مثلاً «قدرة الله» قدرتِ مطلقه است، و «عِلم‌ُالله» علمِ مطلقه می‌باشد ☜ «قبلةُ الله» هم قبله‌ی مطلقه است.

۞ بنابر نِکاتِ فوق؛
«نَحْنُ قِبْلَةُ الله» یعنی ☜ حضرات ائمّه‌ی اطهار (؏)؛ شخصِ قبله‌ی مطلقه هستند.

و اینکه شخصِ قبله هستند، بدین معناست که؛
مقام و مکانتِ قبله به هر مکانی که ظاهر گردد (یعنی؛ هر سمت و سوئی که قبله شود)‌ ☜ جلوات و رشحاتِ شخصِ قبله‌ی مطلقه؛ یعنی جلواتِ حضرات آل‌الله؏ می‌باشد.
و حتّی مجال به مفهومی دیگر کنار سلطنت و فراگیریِ خود نمی‌دهد، چه برسد به مصداق و مصادیقِ دیگر.

۞ بنابراین؛
«قبله» ☜ یک مفهوم در کنار مفاهیم دیگر نیست که مجالِ آن را پیدا کند تا مصداق یا مصادیق داشته باشد، بلکه شخصِ حقیقی است و از حقیقتِ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ خود؛ به جلواتِ مختلف، متجلّی می‌گردد.

۞ جمع‌بندی آنکه؛
❂☜ در مطلبِ تغییرِ قبله، بیتُ المقدّس (به عنوانِ قبله‌ی اوّل)؛ جلوه‌ای از جلواتِ شخصِ حقیقیِ «قبله» است. و چون شخصِ حقیقیِ «قبله»؛ #مطلق_علی_الاطلاق است، پس در تعیّن وُ قیدِ «بیت المقدّس»، خُشکیده و متوقّف نیست، بلکه؛ تغییرِ قبله ☜ ظهورِ #حیات و اطلاق و رهایی از قیودِ شخصِ حقیقیِ «قبله»(؏) است.


🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🕋
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🍃

🌿⇯⇦ بنابراین؛
وجودِ غیبُ‌الغیوبیِ حضرتِ حقّﷻ - که بیان شد #عماء است و به واسطۀ مطلقۀ #هواء، رؤیت و ظاهر می‌شود -؛
🍃☜ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح‏» است.


🌿۞ حال؛ «ریاح» چیست؟
🍃֎⇦ حضراتِ روح‌ُالله (علیهم السّلام)؛ راجع به حقیقت و بلندایِ #ریح می‌فرمایند:
༺𒆳
🔻«الرِّيحُ هَوَاءٌ
إِذَا تَحَرَّكَ سُمِّيَ "رِيحاً"
فَإِذَا سَكَنَ سُمِّيَ "هَوَاءً"
وَ بِــهِ قِــوَامُ الدُّنْيَا
وَ لَوْ كُفَّ الرِّيحُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ؛ لَفَسَدَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ وَ نَتُنَ ...
فَهِيَ بِمَنْزِلَةِ الرُّوحِ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْبَدَنِ نَتُنَ الْبَدَن‏»🔺

🍃 باد؛
آن هنگامی که تحرّک دارد؛ #ریح نامیده می‌شود.
و آن هنگامی که ساکن است؛ #هواء نامیده می‌شود.
و قوامِ دنیا به آن است.
و اگر باد، سه روز متوقّف شود؛ هر چیزی بر روی زمین، فاسد شده و می‌گندد («ثلاثة ایّام»؛ اشاره به مراتب سه‌گانۀ وجودیِ؛ ذات، صفات، افعال است).
و «ریح» به منزلۀ «روح» است که اگر از بدن خارج شود، بدن می‌گندد.

📚 بحار الأنوار ،ط - بيروت، ج‏۵۸، ص۳۵


🌿⇯֎ بنابراین؛
🍃֎⇦ #ریح؛ همان «هواء»ئی است که تحرّک دارد. و اینکه وجودِ غیبُ‌الغیوبیِ خداوندﷻ (یعنی؛ عَماء)؛ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح‏» است، بدین معناست که؛
💫☜ وجودِ حقّﷻ، به واسطۀ مطلقۀ «هواء»؛ عَلَی‌الدّوام با حرکتی لُبّی و مَلَئی، در حالِ رؤیت شدن لُبّی وُ ظهور از غیب (یعنی؛ از مکانتِ «عَماء») به شهود است.

[در شرحِ حرکتِ لبّی و ملئی؛
رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/162]


🍃⇯⇦ و به بیانِ دیگر؛
⛲️☜ ذاتِ حضرتِ دائمﷻ به حرکتِ لبّی و ملئی؛
عَلَی‌الدّوام، به خود، از خود، در خود، بر خود، و به سوی خود، و تا خود؛ متجلّی است و می‌جوشد. که روحِ این جوشش و تجلّی، روح مطلق إلهی یعنی؛ حضراتِ «روح الله» ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) هستند که به جامعیّتِ مقامِ جمع الجمع بودنشان؛ خلوَت و جلوَتِ باریتعالیٰ می‌باشند.

🍃⇯֎ حال؛ همان طور که اگر «ریح» متحرّک نبوده و ساکن باشد، «هواء» نامیده می‌شود؛ «روح» نیز اگر در تحرّکِ حیاتیِ #ایمان نباشد؛ «هواء» نامیده می‌شود، و دنباله‌رَویِ آن، باعثِ گمراهی بوده و مبدِّل و تبدیل کنندۀ هدایت به ظلمت، و انسان به اَنعام و چهارپاست، چنان که قرآن می‌فرماید:

💎【أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ «هَـــواهُ»
أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً.
أَمْ تحَسَبُ أَنَّ أَكْثرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ
إِنْ هُمْ إِلَّا «كاَلْأَنْعَـــامِ» بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً】
💎

✾ آيا آن كس كه هواى نفسِ خود را معبود خويش گرفته است، ديده‌اى؟
آيا تو ضامن او هستى؟
آيا گمان مى‏‌كنى كه بيشترشان مى‏‌شنوند يا مى‏‌انديشند؟
آنان جز مانندِ ستوران نيستند، بلكه گمراه‌تر هستند.

📘 سورۀ فرقان، آیات ۴۴-۴۳


🍃۞ بنابراین؛
֎⇦ «هواء» - که واسطۀ مطلقۀ رؤیت و ظهورِ حقّﷻ از غیب به شهود است -؛ از اطلاقی که دارد، مجالِ به «غیر» هم می‌دهد، تا جایی که «هوایِ نفس»‌ هم [که مقابلِ حقیقتِ الله است]؛ قد عَلَم می‌کند و جولان می‌دهد و «أنا ربّکم الأعلی» می‌گوید (معاذ الله).

🌿⇯⇦ امّا دقّت شود که این جولان؛ فقط از بابِ #مجالی است که حضراتِ واسطۀ مطلقه (؏) داده‌اند. و الّا در همان نقطۀ ابتدائیّتِ «هوا» و نقطۀ ابتدائیّتِ «نفس»؛
🍃֎⇦ چیزی جز حضرتِ «اَلْهواء» و «نفْسُ الله تعالیٰ» (علیهم السّلام) نیست که در حکومت و سیطرۀ خودش، به «هوای نفس» هم مجالِ جولان داده است.


🌿⇯֎ در مقامِ جمع‌بندی کلّی بیان می‌شود؛
֎⇦ آن «هواء»ئی که «مَا فَوْقَ» و «مَا تَحْتِ» عَماء (ذاتِ غیب‌الغیوبیِ حقّﷻ) بود؛
🍃☜ ساکنِ لُبّی است.
بدین معنا که؛
جامعِ سکونِ عَماء (جلوۀ جلالیِ ذاتِ حقّﷻ)، و حرکتِ عَماء (جلوۀ جمالیِ ذاتِ حقّﷻ) می‌باشد و به بیان دیگر؛
💫☜ ما فوق و ما تحتِ عماء (غیب)؛ آن «هواء»ی مطلق است که در قیدِ «مطلق بودن» نخشکیده، بلکه تا جلواتِ نوری (ریح و روح) و ناری (هوای نفس) سفرۀ وجود، پهن کرده.


🍃֎⇦ النّهایة؛ به اختصار و تحلیلاً بیان می‌شود:
༺𒆳
۞ عَماء => لاتعیّنی، جلالت، فاطمیّت (س)
۞ هواء => لا تعیّن، #جلال، #مطلق، ساکنِ لبّی
۞ شدّتِ هواء => تعیّنات، #جمال، عَلَی‌الاطلاقِ #نوری و عَلَی‌الإطلاقِ #ناری

💫۞ عَلَی‌الإطلاقِ نوریِ هواء => ریاح، رایحةً طیّبةً، بشارتِ عماء (رحمتِ «بَیْنَ یَدَیْن»ی وُ منقلب)، جَوَلانِ هواء ...

🔥۞ عَلَی‌الإطلاقِ ناریِ هواء => هوای نفس، سکونِ حدّی (خشکیدگیِ ملعون)، جُوْلانِ هوا ..‌‌.





🍃 «والحمدلله ربّ العالمین»

🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_عماء_و_هواء


🍃
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🍃
.
◾️


🔰 به تحلیلی مختصر، اشاره می‌‌شود:

#رضا ؛ صفت علیاء و هویّتِ ذاتِ لاإشارۀ باریتعالی.
#هو ؛ اسمِ عَلَم برای ذات و نفس باریتعالی و اشاره به مقام خفا و خلوت ذات.
#قعده ؛ مقام و مکانتِ #فنای_مطلقه در نفس باریتعالی.
#ذی_القعده ؛ جلوۀ استیلا و تفوّق مطلقۀ حضرت رضا(ع) و انشاءِ قعدة.
#یازده ؛ عدد ابجد «هو».
✿یازدهم ماه ذی القعده؛ روز ظهور و میلادِ ظاهریِ هویّتِ ذات (هویّتِ «هو») حضرت امام رضا علیه السلام.


🍃 و امّا بعد…

نفس حضرت باریتعالی، حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند:

◣『أَفْضَلُ الْجُودِ بَذْلُ الْمَوْجُودِ.』◥
برترین بخشش، بذل کردنِ تمامِ موجودی است.
📚غرر الحكم و درر الكلم، ص۱۹۴

❖ الف و لامِ «الْمَوْجُودِ»، الف و لامِ استغراق است. پس؛ «الْمَوْجُودِ» یعنی؛ هر آن چه که موجود هست.

💠 جود و بخششِ در عالَم حدّ، عطا و بخشش در مراتبِ بعد از «نفسِ عطا کننده» و «نفس دریافت کنندۀ عطا» و «نفسِ آنچه عطا شده» و نیز «نفسِ خالصۀ عطا» است.
همۀ این نفوس؛
⦿اوّلاً موجود هستند و بعد، امرِ عطا کردن و دریافت عطا، محقّق می‌شود.
⦿ثانیاً حقیقتا مالکِ حتّی نفس خود هم نیستند چه برسد به مالکیّت بر آنچه که عطا می‌کنند و یا دریافت می‌کنند.
⦿ثالثاً آنچه که عطا می‌شود، بعد از موجود بودنِ نفوسِ چهارگانه‌ای که نام برده شد، در مرتبۀ نازله‌ای انجام می‌شود.

⏎◈ بنابراین؛
جود و بخشندگی در عالَم حدود، جود و بخشش حدّی است که حقیقتاً جود و بخشش نیست امّا وقتی حقیقی و مورد توجّه است که عطاکننده، اقبال به نفس مطلقه الهی داشته باشد یعنی ولایت ائمه اطهار(ع) را پذیرفته باشد و إلّا #حاتم_طایی هم که باشد وُ شُهره و ضرب المثَلِ #بخشندگی ؛ ولی چون کافر به آل الله(ع) است، نجات نمی‌یابد و اهل جنّت نخواهد بود.

🍃 امّا...
امّا جود و بخشش باریتعالی آن است که؛
1. خودِ «وجود» را وجود می‌بخشد یعنی به جود و عطایش، «وجود» را «وجود» می‌کند و به مَنَصۀ «موجود» بودن می‌رساند و حیاتِ نفس باریتعالی و تمام اسماء الهی است.
2. چون جود مطلقه است، و اطلاقش حقیقی است یعنی #مطلق_علی_الإطلاق است؛ فاطِر و منشئ نفوسِ موجودات است و موجودات را انشاء و ایجاد می‌کند و مجال مطلق می‌بخشد.
در حالی است که؛

اوّلاً: «وجود»، خودیّت و نفسِ باریتعالی است و ائمه اطهار(ع) [که «نفس الله تعالی» هستند] شخصِ «الوجود» و بلکه «مبدأ الوجود»، یعنی عَیْن و چشمۀ جوشان «وجود» هستند که می‌فرمایند:

🔻『نَحْنُ‏ عَيْنُ‏ الوُجوُد』🔺
مائیم عینیّت و نیز چشمه‌ی جوشان وجود
📚مشارق أنوار اليقين في أسرار أميرالمؤمنين ع، ص۷۶

🔻『مَبْدَأُ الْوُجُودِ وَ غَايَتُهُ』🔺
[ائمۀ اطهار(ع)] مبدأ و غایت «وجود» هستند.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۵،ص۱۷۴

ثانیاً: حضراتِ وجودِ مطلق(ع)؛ شخصِ «مشیّة الله» بوده (『قُدْرَةُ الرَّبِّ وَ مَشِيَّــتُهُ』؛ 📚بحار الأنوار،ط - بيروت،ج‏۲۵،ص۱۷۴) پس هر امری و بلکه هر تحقّق و موجودیّتی، فقط و فقط به ائمه اطهار(ع)، برقرار و محقّق است که؛

🔹『بِکمْ فَتَحَ الله وَ بِکمْ يَخْتِمُ』🔹
خداوند [به طور مطلق ] هر امر و تحقّقی را به شما حضراتِ آل‌الله(ع) آغاز می‌کند و هر امر و تحقّقی را به شما خاتمه می‌دهد.
(زیارت جامعۀ کبیره؛ 📚 من لا يحضره الفقيه، ج‏۲،ص۶۱۵)

ثالثاً: موجودات در هر مرتبه‌ای از مراتب، حدوثاً و بقائاً، به قوامِ مطلقۀ الهی یعنی شخصِ ائمه اطهار(ع)، محقّق هستند (ر.ک: به شرحِ قیّومیّت ولیّ الله؏ در #کانال_معرفة_الحق 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/75).


🔰 الغرض؛
◈ ذات و نفس باریتعالی،
◈ که رضا و اطلاق و لاتعیّنی، هویّت اوست،
◈ از خلوَتِ «کنز مخفی» (#مقام_خلوت_نوری
◈ به 👈🏻 جودِ مطلق،
◈ آنچنان در اطلاق و تامیّتِ خود، محقّق است که در خلوَتِ ذات نمانده، بلکه بر مقام کثرت، متجلّی گشته (#مقام_کثرت_نوری و اسماء الهی)،
◈ و انشاء نفوس عالَم و موجودات را می‌نماید (کثرات).

⏎◈ آن جود مطلق است که سرّ رضاست(ع)، و به نصّ روایات ◣『قُطْبُ الْوُجُودِ وَ سَمَاءُ الْجُودِ وَ شَرَفُ الْمَوْجُود』◥ است (📚حدیث طارق بن شهاب؛ بحارالأنوار، ط - بيروت، ج ۲۵، ص۱۷۰)؛
💠حضرت امام محمّد بن تقی جواد الأئمه(علیهم السلام) می‌باشند. 💠


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
◾️
.

📃📎ادامه‌ی مبحث #زوجیت📎

༺•✤تعدّد زوجات؛ عینیّت شخصی✤•༻


•┈┈••✾• 🌱•✾••┈┈
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️https://t.me/ehsannil2/1580
•┈┈••✾• 🌱•✾••┈┈•


🌍 اهل ظاهر از آنجائی که تعدّدِ زوجات را صرفاً در عالم دنیا مشاهده می‌کنند؛ حقیقتِ «زوجیّت» برای آنان مغفول می‌مانَد.
و از طرفی؛ بررسیِ معرفتی این مطلب نیز چون با بازخوردهای اجتماعیِ منفی روبرو می‌شود؛ عموماً ختمِ به سطحی‌نگری شده، و علّت و حکمتِ آن کشف نمی‌گردد.
امّا به هر حال؛ علّت و حکمتِ جوازِ تعدّد زوجات برای جنس ذکور، سؤالی است که ذهنِ بسیاری از جویندگان معرفت را مشغول می‌سازد، که چون در این مسائل با مبانی صحیح وارد نمی‌شوند؛ به پاسخ صحیحی دست پیدا نمی‌کنند!

بحمد الله در مقالات قبلیِ «#زوجیت»؛ اساس و مبنایِ زوجیّت مطرح شد، و دقّت شود که برای مطالعۀ مقالۀ جاری؛ مطالعه و تأمّل در مقالات قبلی لازم است.

🌿۞ و امّا بعد ...

🍃⇯֎ منظور از «زوجیّت»؛ لُبِّ زوج بودن است و نه حدّ زوج بودن.

⧨ حدّ زوج بودن؛
❂☜ همین است که دو تا شخص داشته باشیم، یعنی بر #دو زوج تطبیق دارد (#عین_تطبیقی).

֎ ولی لُبِّ زوج بودن؛
❂☜ منتهی به عددِ ۲ نمی‌شود. بلکه اصلاً معیار و میزانی بیرون از خودش ندارد. و به بیانی دیگر؛ لُبِّ زوج بودن، «#مطلق» است، لذا می‌تواند به #عین_شخصی؛ در #چندین‌ همسری هم ظاهر گردد.

📜 وارد بر احکامش نمی‌شویم، چرا که راجع به احکامِ آن؛ جداگانه باید صحبت شود.
▪️☜ پس فعلاً به همین مطلب که
🔻لُبّ "زوجیّت" و لبّ زوج بودن چیست؟🔺
دقّت کنیم.

🌿۞ "زوجیّتِ لُبّی"؛ بر مبنای #عین_شخصی است، یعنی زوجین؛ عینِ شخصیِ یکدیگرند. و وقتی که زوجیّت؛ عینِ شخصی شد، نبایستی تصوّر کنیم که زوجیّت فقط در #دو نفر تعریف می‌شود.

🔔 [برای مطالعه‌ی مبحث #عینیت_شخصی؛
رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]

🔻پس تعدّد زوجات؛ با عینِ شخصی منافات ندارد. یعنی اشکالی در معرفتِ بدان نداریم.
بلکه مَناطِ "زوجیّت" را در نظر داشته باشید که؛ #دو تا بودنِ حدّی نیست.🔺

🌿۞ و امّا در مورد حضرت رسول اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) که مثلاً با عایشۀ ملعونه یا حفصۀ ملعونه، ازدواج کردند، به این مطلب دقّت بفرمائید که؛

🍃⇯֎ حضرت رسول اکرم (ص)؛ وجودِ مطلق (مطلق علی الاطلاق) هستند.
و انسانِ #مطلق_علی_الاطلاق؛
برای ترسیم عالَم،
❂☜ به قوّتِ 🌸أَحْسَنِ تَقْويمٍ؛ تین، آیۀ ۴】بودنِ خود؛
[ که قیّومِ علی الاطلاق است و قیّومیّت معیّه از جلواتِ اوست]
تا ↯
❂☜ 🌸أَسْفَلَ سافِلين؛ تین، آیۀ ۵】
[ و مجاورتِ ملعونیّتِ دنیا و شخصِ
🔥مَعيشَةً ضَنْكاً】(یعنی عایشۀ ملعونه)]

🍃⇩⏎ آنطور نزولِ اجلال می‌نمایند و مجالِ به این ملعونۀ دنیِ دنیا می‌دهند؛
🔥 که این ملعونه؛
[به حسب ظاهر] زوجۀ حضرتشان (ص) می‌شود.

🔥و البتّه دقّت شود که این ملعونه؛ ذاتاً «حُمیرا»ست!
[⇜«الحُمَیْراءُ المِحْیاض؛ لسان‌العرب، ج۱۵، ص۱۱۵»⇝]

🔥 و چون «#حمیرا» بودن؛ امرِ ذاتی اوست، پس اگر همبستر با حضرت (ص) هم شده باشد؛ به «حمیرا» بودنِ ذاتی‌اش؛ تحریم از همبستر بودن شده است.
֎⇦ پس در ظهورِ "زوجیّت" هم؛ مجامعتِ حقیقی با حضرت ختمی مرتبت (ص) نداشته، و باطناً مطلّقه است.

🍃⇯֎ پس حضرت رسول اکرم (ص)؛ به اطلاق و عصمتِ عدمِ "زوجیّت"، ظاهراً به "زوجیّت" با عایشۀ ملعونه مجال دادند، تا؛

🍂 مجالِ به عیشِ پوچ دنیا و «مَعيشَةً ضَنْكاً» بدهند تا ترسیم عالَم در نهایت، ممکن شود.

🍂 و خلائق به این نهایتِ ترسیم، امتحان شوند.

🍂 و نیز این مطلب؛ مجالی است برای زوجیّت های #اعتباری. که البته مقاله‌ای مجزّا می‌طلبد، ولیکن فقط به آن اشاره می‌شود که؛

🔷🔶 تمام زوج‌هایی که در دنیا حقیقتاً زوج نیستند؛ به این طلاقِ باطنی، ظاهراً در "زوجیّت" قرار می‌گیرند.
و در آخرت که فقط نسبت‌های حقیقی برقرار است؛ این "زوجیّت" وجود ندارد! چنان که قرآن می‌فرماید:

💎﴿يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيهِ ✾ وَ أُمِّهِ وَ أَبيهِ ✾ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيهِ﴾ 💎
🔹روزى که آدمى از برادرش بگريزد، و از مادر و پدرش، و از همسر و فرزندانش.
📘سوره‌ی عبس، آیات ۳۶ - ۳۴

❂‌☜ و در مقابل؛
🔷🔹 کسانی که حقیقتاً زوج هستند امّا در دنیا زوج نبودند، در آخرت؛ آن حقیقت برقرار خواهد بود ...
و به فرمایشِ قرآن؛

🌸﴿وَ يَنْقَلِبُ إِلى‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً﴾
🔹و خوشحال نزد اهلِ خويش بازمی‌گردد؛
📘انشقاق، ۹



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻

🌱
.
.

🌀 بداء حقیقی و مطلق که در ذاتِ حضرت حقّ تعالی دائماً برقرار است؛ حیاتِ ذات و نفسِ حضرتِ ﴿الحَیّ﴾ (جلّ جلاله) است.

👈🏻 نفس الله تعالی که همانا شخصِ ﴿لا هُو إلّا هُو﴾ می‌باشد؛ خودِ «وجود مطلق» است.
◾️ «بداء» [که آشکار شدن است]؛ آشکارِ شدنِ «وجود مطلق» است.
◾️ «وجودِ مطلق» به هیچ حدّی محدود نیست. نه به حدّ و تعیّنِ «وجود» و جمالِ ﴿إلّا هُو﴾یی، و نه به حدِّ و تعیّنِ عدم و جلالِ ﴿لا هُو﴾یی.
بلکه؛ وجودِ مطلق؛ دائماً حیاتِ نفی جلالی، و اثباتِ جمالیِ ﴿لا هُو إلّا هُو﴾ست.

💠 چون هیچ امری و شیئی از «وجود مطلق» خالی نیست و همه؛ حظّ از آن دارند و «موجود» هستند،
⏎❖ بنابراین؛
👈🏻 حقیقتاً هیچ امری و شیئی [از ذات باریتعالی، تا ذرّاتِ دَنیِ دنیا]؛ از «بداء» و نفی و اثباتِ نوریِ آن، خالی نیست.
منتها؛
🏳️ نامِ «بداء»، در جزئی از ظهورِ او، که در تعیّنِ «ظهور» محقّق است؛ مشهور می‌باشد و به عبارتی؛
◈ ⇦ مرتبۀ نازلۀ «بداء»، نقطۀ شهرتِ بداء است.


༅༅‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌༅᭄༊࿐ྀུ༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

🍃 و امّا بعد…

💠 نفس حضرت باریتعالی، حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند:

◣『أَفْضَلُ الْجُودِ بَذْلُ الْمَوْجُودِ.』◥
برترین بخشش، بذل کردنِ تمامِ موجودی است.
📚غرر الحكم و درر الكلم، ص۱۹۴

❖ الف و لامِ «الْمَوْجُود»؛
⊱⟤ در عالَم حدود و کثرت که بذل و بخشش‌ها حدّی است؛ الف و لامِ استغراق است. پس؛ «الْمَوْجُود» یعنی؛ هر آن چه که موجود هست.
⊱⟤ در عالَم بی‌حدّی و نور و وحدت که بذلِ حقیقی محقّق است؛ الف و لامِ عهدِ حضور است و
«الْمَوْجُود»؛ 👈🏻 شخصِ حقیقیِ موجود مطلق، که شخصِ «وجود مطلق» می‌باشد.


🔆 در عالَم نور؛ جود و بخشش نفسِ باریتعالی مطرح است و چنین است که نفس حضرت حقّ تعالی؛
•◄➊ خودِ «وجود» را وجود می‌بخشد یعنی به جود و عطایش، «وجود» را «وجود» می‌کند و به مَنَصۀ «موجود» بودن می‌رساند و حیاتِ نفس باریتعالی و تمام أسماء إلهی است.
⏎◉ بنابراین؛ جودِ مطلقِ باریتعالی، «مَبْدَأُ الْوُجُود»، أصل الوجود، و مصدر و عَین و چشمۀ حیاتِ زاینده‌ی «وجود» است.

👈🏻 جود مطلق؛ خودِ تغییرِ نوریِ و لبّیِ ﴿لا هُو إلّا هُو﴾ و حیاتِ کلمۀ توحید بوده، و «بَداء مطلق» می‌باشد.

•◄➋ چون جود، مطلق است، و اطلاقش حقیقی است یعنی #مطلق_علی_الإطلاق است؛ فاطِر و منشئ نفوسِ موجودات است و موجودات را به نحوِ «إنشاء»؛ ایجاد می‌کند و مجال مطلق می‌بخشد.

🌿 این در حالی است که؛

❖ اوّلاً: «وجود»، خودیّت و نفسِ باریتعالی است و ائمه اطهار(ع) [که «نفس الله تعالی» هستند] شخصِ «الوجود» و بلکه «مبدأ الوجود»، یعنی عَیْن و چشمۀ جوشان «وجود» هستند که می‌فرمایند:

🔻『نَحْنُ‏ عَيْنُ‏ الوُجوُد』🔺
مائیم عینیّت و نیز چشمه‌ی جوشان وجود
📚مشارق أنوار اليقين في أسرار أميرالمؤمنين ع، ص۷۶

🔻『مَبْدَأُ الْوُجُودِ وَ غَايَتُهُ』🔺
[ائمۀ اطهار(ع)] مبدأ و غایت «وجود» هستند.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۵،ص۱۷۴

❖ ثانیاً: به حضراتِ وجودِ مطلق(ع)؛ هر امری و بلکه هر تحقّق و موجودیّتی؛ برقرار و محقّق است که؛

🔹『بِکمْ فَتَحَ الله وَ بِکمْ يَخْتِمُ』🔹
خداوند [به طور مطلق ] هر امر و تحقّقی را به شما حضراتِ آل‌الله(ع) آغاز می‌کند و هر امر و تحقّقی را به شما خاتمه می‌دهد.
(زیارت جامعۀ کبیره؛ 📚 من لا يحضره الفقيه، ج‏۲،ص۶۱۵)

⏎◉ بنابراین؛ به قوّتِ اطلاقِ 『بِکمْ فَتَحَ الله وَ بِکمْ يَخْتِمُ』؛ بَداء [که حیاتِ وجود است و دائماً ﴿يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ﴾ می‌باشد] در تمام مراتبِ وجودی، از ذات عالی حضرتِ حقّ، تا ذرّاتِ دانیِ موجودات؛ به ائمّه‌ی اطهار(؏) محقّق و برقرار است،
چنان که نفس مطلق باریتعالی، حضرت مولی أمیرالمؤمنین(؏) به قولِ مطلق می‌فرمایند:

⫸⦁اا🔅 『بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا يَخْتِمُ وَ بِنَا يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ‏』🔅اا⦁⫷
خداوند [به طور مطلق ] هر امر و تحقّقی را به ما (آل‌الله ع) آغاز کرده و به ما ختم می‌نماید، و به محو کرده و به ما اثبات می‌نماید.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۶۵، ص۶۱



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM