اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
904 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram
🔹

حال دقّت شود که حضرت حقّﷻ می‌فرماید:

✴️ 🔻 لَنْ تَراني‏🔺؛

۞ که به معنای #مقام_جمع یا همان #مقام_خلوت یا همان #مقام_لااشاره حقّﷻ است.
و راه پیدا کردن به آن؛ جز به مقامِ اطلاق و وجودِ جمع‌الجمعیِ حضرات آل‌الله (؏) ممکن نیست.

۞ و این عدمِ امکان، از کوتاهی و قصور ما نیست. بلکه خودِ حقیقتِ حقّﷻ چنین است که هرجا به اشاره بیاید (حتّی برای خودش، یعنی در #تجلی_ذات_بر_ذات)، به نفْسِ و حجّت و وجه خویش، یعنی حضرات آل‌الله (؏) به اشاره می‌آید.

⇐ بنابراین؛ سخن در『 لَنْ تَراني‏』تمام نشد، و نفیِ حدّیِ #رؤیت صورت نگرفت، بلکه متصّلاً و ممدوداً در ادامه می‌فرماید:

🔻وَ لكِنِ انْظُرْ إلَى الجَبَل🔺؛


۞ #جبل، جبلّت و استواریِ «صنع الله» است. و در روایت، به صراحت بیان شد که کوه طور، حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (؏) هستند.

👁‍🗨 بنابراین #رؤیت در #جلال، به نظر در مقامِ جمعُ الجمعی، و اقبالِ وجودی به مطلقِ علی الإطلاق بودنِ حضرات آل‌الله (؏) صورت می‌گیرد و در #قیامت نیز چنین است.

🍃۞ و امّا، نظر به حضراتِ وجه‌الله (؏) که رؤیت تامّ و تمامِ حقّﷻ بوده، و دیدنِ شخصِ شخیصِ حقّﷻ است، هرگز به حدّ و تعیّنِ هیچ جلوه‌ای نمی‌ماند. بلکه این رؤیت؛
❂☜ فـرقْ افکن است وُ دوئیّت را بَر می‌چیند.
پس بلافاصله حقّﷻ فرمود:

✴️فَإنِ اسْتَقَرَّ مَكانَهُ فَسَوْفَ تَراني✴️

پس اگر [کوه طور] در جايش برقرار ماند،
مرا خواهى ديد.

تجلّی بر #کوه؛
❂☜ عَلَی الإطلاق بودن حقّﷻ را می‌رساند.
🍃 و مستقرّ نبودنِ کوه در جای خودش؛
❂☜اطلاق و در قید نگنجیِ حقّﷻ را می‌رساند.

۞ بنابراین؛

✳️ فَلَمّا تَجَلّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا
وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقاً
✳️

سپس همين که پروردگارِ او بر كوه تجلّى كرد،
آن را متلاشى ساخت‏
و موسیٰ (؏) بيهوش افتاد.

۞ در آیات دیگر، می‌فرمایند که این تجلّی؛ «#الصاعقه» بوده است (🔻فَأخَذَتْكُمُ «الصّاعِقَةُ» وَ أنْتُمْ تَنْظُرُون】‏🔺؛ سورۀ بقره، آیۀ ۵۵).

⚡️«الصَّاعِقَةُ»؛ معرفه است، یعنی یک صاعقۀ خاصّ. که در احادیث، تأویلِ آن را می‌فرمایند:
❂☜ «الموت‏»
📚البرهان في تفسير القرآن، ج‏۱، ص۲۲۲

و نیز می‌فرمایند:
❂☜ «معاينة» بوده است.
📚البرهان في تفسير القرآن، ج‏۱، ص۲۱۹


🔲 «#موت» و «#معاینه»؛ در یک نقطه است.
بدین معنا که؛
❂☜ هر کس موتش برسد، دقیقاً در نقطۀ «#موت»، حجّت و وجه و ولیِّ خدا (؏) را رؤیت کرده، چنان که حضرت وجه الله، حجّة الله، عینُ الله الناظره، مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (؏) می‌فرمایند:

🔻مَنْ يَمُتْ يَرَنِي🔺

هر کس بمیرد (یعنی موتش برسد نه فوتَش)،
مرا رؤیت می‌کند.
(🔔این مضمون به أنحاء مختلف در مجموعه‌ای از احادیث آمده است.)
📚 الأمالي، للمفيد، ص۷

❂☜ و به عینِ شخصیِ رؤیت ولیِّ خدا (؏)، خدا را بعَینِهِ رؤیت کرده است.

💠 بنابراین، «صَعِق شدن»؛ نقطۀ مدهوشی از جلالِ رؤیتِ حقّﷻ در جمالِ حضراتِ آل‌الله (علیهم السّلام) است⚡️

🍃 إن شاء الله با جانت مستیِ این هبۀ خاصِّ الهی را درک کنی تا چکّۀ آخر این مقال، آن طور در مَحالّ نفسَت سُکنیٰ کند، که ترکش مُحال گردد.


۞ و امّا ...
بیان شد که ماه‌هایِ رجبُ المرجّب، شعبانُ المعظّم و رمضانُ المبارک؛ فشردۀ ایّامِ سلوک در حقیقت است.
و درکِ آنی از ساعاتِ آن؛ سعه‌ای در کارِ اهل دل است.

💫 سر بسته رمزی بیان می‌شود که؛
مناجات شعبانیّه؛
🔆☜ اکسیرِ قرب است.

☀️ اکسیری که حضرتِ سبعُ المثانی، الحجّةُ الربّاني، النّورُ الشَّعْشَعاني‏، مُحَقِّقُ الحقائِقِ الصّمَدانی، فیضُ الوجودِ الحقّاني، جوهر النفساني، حقیقةُ المَعاني؛ حضرتِ مَوْلَی المَوالي امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه افضل الصّلوات المصلّین) در عالَم، انشاء نموده و دلدادگان به حضرتشان را به نفَسِ الهیِ خویش در این نجوا سِیر می‌دهند و می‌فرمایند:


🔻【 ✺ إلهي!

هَبْ لِي كَمالَ الاِنْقِطاعِ إلَيْكَ
وَ أنِرْ أبصارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إلَيْكَ‏
حَتّى تَخْرِقَ أبصارُ القُلُوبِ حُجُبَ النّور
فَتَصِلَ إلى مَعْدِنِ العَظَمَةِ
وَ تَصِيرَ أرواحُنا مُعَلّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ‏

✺ إلهي!

وَ اجْعَلنِي مِمّنْ نادَيْتَهُ فَأجابَكَ
وَ لاَحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ
فَناجَيْتَهُ سِرّاً
وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً
】‏🔺

✺ الهی!

مرا انقطاع كامل به سوى خود عطا فرما‌.
و روشن ساز ديده‏هاى دل ما را به نورى كه به آن نور تو را مشاهده كند.
تا آنكه ديدۀ بصيرت ما حجاب‌هاى نور را بردَرَد
و به نور عظمت واصل گردد.
و جان‌هاى ما به مقام قدسِ عزّتت پيوندد.

✺ الهی!

مرا از آنان قرار ده كه چون او را ندا كنى، تو را اجابت مى‏كند.
و چون به او متوجّه شوى، از تجلّى جلال و عظمتت مدهوش مى‏گردد.
پس تو با او در سرّ، نجوا می‌کنى
و او به عيان به كارِ تو مشغول است.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔹
🔹

🍃۞ الغرض؛
معارف بایستی از ذاتِ حقّﷻ بررسی شود. چرا که همۀ دین، وَ بایدها و نبایدهای احکام - که امر به معروف و نهی از منکر است -؛ جلواتی از ذاتِ حقّﷻ است.
֎ بدین معنا که؛
❂☜ هر بایدی و نبایدی در شریعت؛ از شدّت نفی و اثباتِ ذاتِ واجب الوجود است.
که او‌ﷻ؛ 🔻 لا هــــو الّا هــــو🔺 است.

🍃۞ توضیح اینکه؛
👁‍🗨 دیدگاه ما نسبت به هر مطلبِ معرفتی، باید از شخصِ حقیقی عالم، تا آن مطلب باشد.
چرا که؛
❂☜«المَعْرِفَةُ صُنْعُ الله؛ 📚دعائم الإسلام، ج‏۱، ص۱۳». و #صنع_الهی؛ یک فعل مانند افعالِ سایرین نیست. بلکه ظهورِ فعلیّتِ محضۀ حقّﷻ است.
و از اینکه نقطۀ اتقان و استواریِ حقّﷻ است؛ اتقانِ هر شیئی است، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔅『 صُنْعَ الله الَّذي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ء 』🔅
📘سورۀ نمل، آیۀ ۸۸

✳️ بنابراین؛
معرفت به هر امر، و هر حکمِ شریعت نیز؛ از معرفت به خودِ حقّﷻ باید باشد، چنان که می‌فرماید؛

◣〖بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْك‏〗◢
تو را به خودت شناختم و تو مرا بر خودت دلالت کردی و بسویِ خودت دعوت نمودی.

(📚 فرازی از دعای پر فیض ابوحمزه ثمالی)

🍃۞ آنان که معارف را صرفاً در #مقام_فرق (یعنی؛ #مقام_جلوت، #مقام_اشاره) نظر می‌کنند، در تفاوت‌ها و فرق‌ها گرفتار می‌شوند. و جمع‌بندیِ حقائق برایشان مشکل و مغلق خواهد بود.

👁‍🗨 امّا چنانچه به عنایات حقّﷻ، چشم بر جمالِ #شخص_حقیقی عالم باز شد، و توحید را از مبدأ تا انزال و تنزیل و [در کُلِّ] تجلّیات حقّﷻ نظر کردیم؛
❂☜ نظامِ جُمَلیِ عالم را جلوۀ حضرت أحدﷻ خواهیم دید و می‌یابیم که همۀ امور، ظلِّ ممدودِ این شاخص است. و مسائل، به اوﷻ، و در اوﷻ معنا می‌شود.

◎ چون بینش توحیدی تصحیح شد، و مشاهده شد که شخصِ حقیقی عالم، حضرتِ حقّ تعالی، عالَم و امور و شئون را فراگرفته؛
آنگاه معرفت به احکام از حضرتِ حقّ که 🔸لا هو الا هو🔸 است («اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُو ؛ سورۀ بقره آیۀ ۲۵۵») حاصل میشود. ➷

⭕️پس چون این مطلب و حقیقت را یافتیم، دقّت کنیم:
🔺◉ هر #نهی، در شریعت؛ از شدّتِ نفیِ «لاهـــو»یِ حضرت حقّﷻ است. یعنی؛
❂☜#جلال حقّﷻ است که منشأ نهی از منکر می‌باشد. و نواهی الهی (اموری که نهی از انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جلال حقّﷻ است.

🔺◉ و هر #امر، در شریعت؛ از شدّتِ «الّاهـــو»یِ حضرت حقّﷻ است. یعنی؛
❂☜#جمال حقّ است که منشأ امر به معروف می‌باشد. و اوامر الهی (اموری که امر به انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جمالِ حقّﷻ است.


نکته :
همانطور که خداوند، مرکّب از اجزاء نبوده بلکه بسیط است؛ امرها و نهی‌های در شرع و احکام که ظهورِ 🔸لا هو الا هو🔸 است، یک حقیقتِ مطلقه است. و انفکاک و تباینِ «حدّی»، و جدایی بین اوامر و نواهی الهی وجود ندارد.

(مقاله‌ای با عنوان #حق_تعالی_احدی_المعنا_است در #کانال_معرفة_الحق نگاشته شد که إن شاء الله خوانندگان این مقالات، پیش‌نیازهایِ این مباحث را خوانده باشند.
رجوع شود به 👈🏻 https://telegram.me/ehsannil3/310)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔹


🍃۞ بیان شد که #صوم؛
֎⇦ ظهور صمدیّت حضرت حقّﷻ است و از صمدیّت است که حضرت حقّ نمی‌خورد و نمی‌نوشد و نمی‌خوابد و زاد و ولد ندارد وُ صوم؛ عبادتی در نفیِ «لا هو» است که شرحش گذشت.

🔰 و امّا؛
خداوندﷻ مطلقِ حقیقی است.
بنابراین؛
֎⇦ نخوردن، ننوشیدن، نخوابیدن و زاد و ولد نداشتنِ حقّﷻ - که از جلالیّت حقّﷻ است - بایستی در #اطلاق دیده شود.

🍃⇯֎↲ بدین معنا که؛
این جلالیّت، حدّ او محسوب نمی‌شود که اگر در خوردن بیاید، خدشه به جلالش وارد شود.
بلکه حقّﷻ به «ولیّ»ش (ع) - که #مطلق_علی_الاطلاق است و تمامیّتِ حقّﷻ، و باطن و نفْس حقّﷻ است -، [به #اطلاق] در مقیّدات می‌آید.

(🔔 برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق رجوع بفرمائید به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil3/291)


🍃⇯֎⇦ بنابراین؛
ولیّ حقّﷻ (ع)، در خوردن و آشامیدن و خوابیدن و زاد و وَلَد کردن می‌آید و در عینِ حالِ این افعال؛
֎⇦ مَثَلِ «قل هو الله احد، الله الصمد ، لم یلد و لم یولد ، و لم یکن له کفواً احد» (سورۀ توحید) است.

🔰 چنان که حضرت رسول اکرم (ص) به مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (ع) می‌فرمایند:

🔅مَثَلُكَ مَثَلُ‏ قُلْ‏ هُوَ الله أحَد🔅

📚المحاسن، ج‏۱، ص۱۵۳


🍃⇯֎↲ بنابراین؛ ولیّ خدا (ع) [به #عین_شخصی]، در همان نقطه که می‌خورد وُ می‌آشامد وُ می‌خوابد وُ زاد و ولَد دارد؛
֎⇦ در جلالَت و صمدیّت و تنزیهِ از خوردن و آشامیدن و خوابیدن و زاد و ولد است.

🌿❂☜ و این؛ کمالِ جلال و اطلاقِ خداوندﷻ است که در خلوَتِ #جلال نمی‌ماند، بلکه به ولیّ‌اش (که حاقُّ الحاقًّ اوست)، در تمامِ این افعال آمده، ولی در عین حال (#عین_شخصی)، منزّه از این افعال است.

🍃۞ و با افعال ولیّ‌ُالله(ع)؛ تمامِ این افعال در عالم، انشاء و ترسیم می‌شود.
بدین معنا که؛
֎⇦ حقّﷻ؛ از لااشارۀ جلالی، به اشارۀ جمالی، توسّط حضرات آل‌الله (ع)، این صوَر را رقم می‌زند و در حقیقت؛ سماوات و ارض را ترسیم می‌نماید و «فاطر» آنهاست.


🔰حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻كنتُ‏ كنزاً مخفياً
فأحببتُ أن أعرف
فخلقت الخلق لكي أعرف
🔺

✾ من گنج پنهانی بودم ...
پس دوست داشتم شناخته شوم؛
پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.

📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۸۴، ص۱۹۹


🍃⇯֎↲ مخفی بودنِ «کنز»؛
֎⇦ اشاره به مقامِ #جلال و لاإشاره بودنِ حقّﷻ است.
«لا هو»؛ جلالیّتِ حضرت حقّﷻ است و ماندن در نفیِ «لا هو»؛ محدود و مقیّد بودنِ جلال می‌باشد که برای حضرت حقّﷻ [نستجیرُ بالله!] نقص است.

🍃۞ خداوندﷻ که به صمدیّت، حقیقتِ صوم است؛
֎⇦ به «ولیّ»اش (ع) در افطار و شکافتن و ظهور می‌آید. یعنی؛ در جلالِ لا إشاره بودن و مخفی بودن، متوقّف نمی‌شود، بلکه جلال را در جهتِ جمال می‌شکافد و «فاطریّتِ» او ظهور می‌کند.
چنان که قرآن می‌فرماید:

💎«فاطِـــرِ» السّماواتِ وَ الأرض
وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَم
💎

✾ آفریدگارِ آسمان و زمین است
و مى‌خوراند و خورانده نمى‌شود.

📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۴

🍃⇯֎↲ از این جهت؛ اوﷻ اصلِ «افطار» است وُ اسم مقدّس اوﷻ «فــاطـــر» است.


♦️ بنابراین خداوندﷻ به صوم (روزه)؛
برای مؤمن پرده از حقایق عالم برمی دارد. بدین صورت که؛
🍃֎⇦ او را نهی از مفطرات می‌کند که؛ «لا تأکُلْ» (نخور)، «لا تَشرِبْ» (ننوش)، «لا»، «لا» و «لا» إلی آخره (سایر مفطرات - مفطرات عملی، مفطرات خُلقی، مفطراتِ ذاتی).

⇜۞ تا آنجایی که: «لا تکُنْ»
یعنی؛ #نباش ...

🍃⇯֎↲ که در اصل، از اوّل هم نبودی.
که همۀ اشیاء في نفسِهِ «هالِكٌ» و «فان» هستند، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔻كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إلّا وَجْهَه‏🔺

✾ هر شیئی [همین الان] هالک است؛
مگر وجه اوﷻ.

📘 سورۀ قصص، آیۀ ۸۸


♦️ آنگاه؛ خداوندﷻ با «افـطـــار» به روزه‌دار نشان می دهد که جز «وجه الله» چیزی نیست. که؛
🍃֎⇦ آن که می‌خورْد و می‌نوشید و می‌خوابید و زاد و ولد داشت؛ تو نبودی!
بلکه «وجه الله» بود. یعنی؛ ولیّ من بود و جلواتِ او‌ (ع)

🍃֎⇦ و توحید را در مقاماتِ توحید افعالی و صفاتی تا توحید ذاتی نشان می‌دهد.

[چنان که بحمدالله در لطیفۀ چهارم از همین سلسله‌مقالات شرح داده شده است.]


⭕️ بنابراین؛
به صورتِ تلخیص و در تطبیقِ با آیۀ فوق بیان می‌شود:

◉ «كُلُّ شَيءٍ هالكٌ» ❂☜ صیام
◉ «وَجْهَه» ❂☜ افطار

که؛
🔻كُلُّ شَيْءٍ هالكٌ إلّا وَجْهه‏🔺
֎⇦ ظهورِ 🔹لا اله الا الله🔹است.

🍃⇯֎↲ چرا که هر شیئی؛ آیۀ اللهﷻ است
و در تکوین خود؛ 🔹لا اله الا الله🔹(لاهوالّاهو) را نشان می‌دهد.


🍃۞ که در تحلیل ‌بیان می‌شود:

✳️ خودیّتِ هر شیئی؛ جلوۀ «لا هو»؛ و #صائم است.
که در نفْسِ #صیام؛
🍃֎⇦ به وجه حقّﷻ در بقا و افطار و «إلّا هو» است.

✳️ و «#افطار»؛
🍃֎⇦ ظهورِ فاطریّت حقّﷻ در عبدی است که در صوم و جلال بوده است.




︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
‌‌


🫖☕️ و امّا در مورد افطار دادن؛

🔰 حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻منْ فَطَّرَ صَائِماً فَلَهُ أَجْرٌ مِثْلُه🔺

✾ هر کس روزه‌داری را افطاری دهد،
همانند او پاداش خواهد داشت.

📚 من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۱۳۴


🔰 و حضرت امام موسای کاظم (علیه‌ السّلام) می‌فرمایند:

🔻تفَطُّرُكَ أَخَاكَ الصَّائِمَ أَفْضَلُ مِنْ صِيَامِک🔺
✾ افطاری دادنِ تو به برادر روزه‌دارت،
از روزۀ خودِ تو برتر است.

📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۱، ص۷


🍃⇯֎↲ تا جایی که در مورد افطاری دادن می‌فرمایند:
❂☜ آزاد کردن یکی از فرزندانِ حضرت اسماعیل (علیٰ نبیِّنا و آله و علیه السّلام) است‌.

🌿۞ یا به طور کلّی می‌فرمایند:

💠 هر افطاری؛
معادل آزاد کردنِ بندۀ مؤمنی است.
📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج١، ص٧


🔰 و در أدعیۀ این ماه مبارک می‌فرمایند:

🔻 اللَّهُمَّ وَ إِنَّ لَكَ فِي كُلِ لَيْلَةٍ مِنْ لَيَالِي شَهْرِنَا هَذَا
رِقَاباً يُعْتِقُهَا عَفْوُك وَ يَهَبُهَا صَفْحُكَ
فَاجْعَلْ رِقَابَنَا مِنْ تِلْكَ الرِّقَاب
🔺

✾ خداوندا!
در هر شب از شب‌های این ماه؛
افرادی را عفو تو آزاد و گذشتِ تو می‌بخشد.
🤲🏻 ما را نیز جزء این افراد قرار ده…

📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۱، ص۴۴


🍃⇯֎↲ دقّت بفرمایید که می‌فرمایند:
فِي كُلِ "لَيْلَةٍ" مِنْ لَيَالِي شَهْرِنَا
که اشاره‌ است به اینکه این آزادسازی در #شب است، که شب؛
❂☜ هنگام افطار می‌باشد.


۞ پس روزه‌دار؛ به برکت صیام - که حضور و ظهور خداوندﷻ در اوست -؛
🍃֎⇦ آزاد شدۀ خداوندﷻ است و «#جلال» را به «#جمال»؛ آزاد و رها می‌سازد.


💫⇯֎↲این اسارت و این آزادی؛
مافوقِ الفاظی است که در ما مرسوم است!
که این آزادی؛
🍃֎⇦ جلالِ لا تعیّن را به جمالِ تعیّنات می‌کشاند و از اطلاقِ خوبی‌ها تا مقیّدات می‌آید.

🌿❂☜ تا جایی که حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وقتی در ماه رمضان وارد می‌شدند، حقیقتِ آزادگیِ جلال به جمال را در ظاهر، جاری می‌فرمودند.
بدین صورت که؛
اسیران را آزاد می‌کردند و به سائلین عطا می‌نمودند.

📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۱، ص۷


۞ النّهایة؛
صائم در جلالِ حضرت حقّﷻ است،
و ماندن در حدِّ جلال، حکم اسیر بودن را دارد.

اما #افطار؛
🍃֎⇦ آمدن از جلال به جمال است،
و افطاری دادنِ صائم؛
حکم آزاد سازی را دارد.





🌿«الحمد لله فاطرِ السّمواتِ و الأرض»🌱




🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_افطار

─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.


۞ بنابراین؛
حضرتِ مولیٰ (؏) که در نوزدهمِ ماه رمضان به ضربت شمشیرِ آلوده به سمّ ابن مُلجمِ ملعون، مضروب می‌شوند، و در بیست و یکم ماه رمضان شهادتشان را نشان می‌دهند؛ این #سه روز؛
֎⫸ تجمیعِ عالم به اصل و اوّلِ خویش است.

◉⇯⇦ که آن که حقیقتِ کعبه است و خود، کعبۀ مستوره است؛
(🔻〖مَثَلُ عَلِيٍّ (ع) فِيكُمْ كَمَثَلِ الْكَعْبَةِ الْمَسْتُورَةِ〗🔺
📚بحار الأنوار، ج۳۸، ص۱۹۹)
و در کعبه‌ای متولّد می‌شود که خود، ربّ آن است، آن کعبه‌ای که «دحوُ الأرض» و گسترده شدنِ عالَم از تحتِ آن می‌باشد؛

֎⇯⇦ چنین مولایی و ربّی؛ در محرابِ نمازی به شهادت می‌رسند که رو به سوی #کعبه است و در هنگامِ ضربتِ شمشیرِ آلوده به سمّ (یعنی مقتول و مسموم یک‌جا) می‌فرماید:
▪️《 فُزتُ و ربّ الکعبه▪️

◉ یعنی؛
⇯↲ خود بر خود، و در خود، چنان که عالم را ترسیم نمودم، تجمیع کردم.


۞ #محراب؛ محلّ صلاة است و 🔻〖الصلوةُ؛ #معراج المؤمن〗🔺، که این؛ قوسِ #صعود است.

۞ و #محراب؛ محلّ حَرب است. حَربی که، کثرت را در وحدت فانی و مضمحل می‌کند.

֎⫸ بنابراین: #محراب؛ محلّ تجمیع و صعود است.

◉⇯⇦ حضرتِ مولیٰ (؏)؛ جمع کنندۀ عالم هستند، چنان که حضرتِ رسول اکرم (ص) می‌فرمایند:

⤵️〖 أَنَا أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيلِ
وَ عَلِيٌّ ع يُقَاتِل‏ عَلَى التَّأْوِيل‏〗⤴️

من بر تنزیل (نازل و ترسیم کردن) می‌جنگم
و علی (؏) بر تأویل (به اوّل بازگرداندن و تجمیع کردن) می‌جنگد.

📚بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۳۰۹


⤵️ #تنزیل (نازل کردن)؛
֎⫸ قوسِ نزول عالم است.
⤴️ #تأویل (به اوّل برگرداندن)؛
֎⫸ قوسِ صعود عالم است.

✿⇯⇦ حضرت رسول اکرم (ص) و حضرت مولیٰ (؏)؛ نفسِ واحده هستند. بنابراین؛ این دو قوس، همان «قاب قوسَیْن» است که چون حقیقتشان در ابهامِ #جلالت و لاتعیّنی است، «أوْ أدنیٰ» (یا نزدیک‌تر) می‌باشند.

[پایانِ شرح کوتاه راجع به شهادت]


🔲⇯⇦ و ثالثاً:
راجع به نوزدهم ماه رمضان که روز ضربت خوردن است؛
۱۹؛
تعداد حروفِ 🔻【بسم الله الرحمن الرحیم】🔺 است.

◉⇯⇦【بسم الله الرحمن الرحیم】اسمِ اعظمِ خداوندﷻ است.
(『 بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم؛ اسْمُ اللهِ الْأَعْظَم』/ 📚 مهج الدعوات؛ سیّد بن طاووس، ص۳۱۶).


🌿۞ عالَمِ اسماء از اسم اعظم نشأت گرفته و انشاء شده است.

✿⇯⇦ به 【بسم الله الرحمن الرحیم】 و خصوصاً به باءِ ابتدایِ آن، عالمِ اسماء؛ ترسیم شده است.
که اصلاً【بسم الله الرحمن الرحیم】؛
֎⫸ جانِ تمام اشیاء است و بلکه ربوبیّتِ خداوندﷻ در ترسیمِ عالم است که در ادعیه هم به آن اشاره شده است.
مثلاً:

🔳『 بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ بِسْمِ‏ اللهِ خَيْرِ الْأَسْمَاءِ
❂☜ بسْمِ اللهِ «رَبِّ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى وَ رَبِّ الْأَرْضِ وَ السَّمَا»』
🔳

📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۱، ص۴۷۱


🔰 و حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرمایند:

🔻〖ظهر الموجودات مِن باءِ «بسم الله الرّحمن الرّحیم»〗🔺
📚 بحرالمعارف، ص۴۵۶


🔰 که حضرتِ مولیٰ (؏) می‌فرمایند:

🔻〖أنا النّقطةُ تحت الباء〗🔺
📚جامع الأسرار، ص۴۱۱


۞ پس خوب دقّت شود:

🔲⇯⇦ اینکه حضرت مولیٰ (؏) در روز ۱۹ ماهِ رمضان، مضروب می‌شوند، این مضروب شدن و کشته شدن و مضمحل شدنِ مقامِ #جلال، برای آمدن در مقامِ ظاهر و جمال است.
یعنی؛
֎⫸ به این ضربت؛ مقامِ جلال، مضمحل در مقامِ جمال می‌شود.
و به عبارتی؛ وحدت به این ضربت، مضمحلِ در کثرت می‌گردد.

❂☜ در اینجا؛ حضرت مولیٰ (؏) از【نفسِ واحده】، به ظهور در حضرتِ رحمةٌ للعالمین (ص)، راسمِ عالم می‌شوند.

◉⇯⇦ پس نوزدهمِ ماهِ رمضان؛
ظهورِ «أَنَا أُقَاتِلُ عَلَى التَّنْزِيل»ی است،
که حضرت رسول اکرم (ص) در وصفِ خود می‌فرمایند.

۞ عالَم؛ ترسیم می‌شود.
امّا همۀ عالَم، ظهورِ سه روز بودنِ «ایّام الله» است. یعنی؛
֎⇦ ذات و صفت و فعل.
یا به عبارتی؛
֎⇦ دنیا و برزخ و قیامت.

✿⇯↲ #سه روز بعد؛ یعنی بیست و یکمِ ماهِ رمضان، حضرت مولیٰ (؏) بر اثر سمِّ آن شمشیر ملعونِ ازل و ابد یعنی؛ ابن ملجمِ لعین، شهادتِ خویش را ظاهر می‌نمایند.

❂☜ آن روز (یعنی؛ روز ۲۱) تمام شدنِ رسمیّت عالم است (رسم شدن عالم و ادامۀ آن، یعنی؛ حدوث و بقاء).

֎⫸ حالا حضرتِ مولیٰ (؏) عالم را تجمیع می‌نمایند.

◉⇯⇦ پس بیست و یکمِ ماهِ رمضان؛
ظهورِ «وَ عَلِيٌّ (ع) يُقَاتِل‏ عَلَى التَّأْوِيل»ی است،
که حضرت رسول اکرم (ص) در وصفِ مولیٰ (؏) می‌فرمایند.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻



💫۞ آیۀ 🔻إنّا لله و انّا إلیه راجعون🔺(سورۀ بقره، آیۀ ۱۵۶) که معروف به کلمۀ #استرجاع است؛ یک بیان ساده نیست.

❂☜ بلکه جانِ همۀ اشیاء است.
و مؤمنین از #تکوین تا #تشریع، مُقِرّ به آن هستند؛
(🔻الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏🔺).

🔳 که #آیه_استرجاع؛
֎⇦ ظهورِ توحیدِ حقّﷻ است و عالَم را در حدوث و بقاء گرفته است.

❀ حال؛
به تحلیل عرض می‌شود که؛
֎⇦ غفّار بودنِ حقّﷻ در اشیاء؛ جانِ 🔻إنّا إلیه راجعون🔺 است.


۞ ماه رمضان، از حقیقتِ «رمضان» بودنِ خداوندﷻ؛ و ظهورِ غفاریّت و جلالِ خداوندﷻ در هر شیئی است. چنان که حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند:

🔻إنّما سُمِّي رمضان لأنَّ رمضان يرمض الذّنوب🔺

✾ همانا رمضان برای این «رمضان» نامیده شده است که گناهان را می‌سوزاند.

📚 رياض السّالكين، ج۶، ص۱۱


◉⇯⇦ و همان طور که بحمدالله بارها بیان شده است؛ ذنب بزرگ؛ «بودنِ» در کنار «بودِ» خداست.
چرا که وجودی؛ کنارِ وجود حضرت رمضان (عزّ و جلّ) نیست.

☀️֎⇦ و ماه رمضان؛ ظهورِ «رمضان» بودنِ حقّﷻ است. یعنی؛ نقطۀ ظهورِ جلالَت و غفاریّت حقّﷻ است. که جلالِ حقّﷻ؛ خودِ حقّﷻ است چنان که در دعایِ مجیر، حضرت حقّﷻ را با اسمِ «#جلال» صدا می‌زنیم («يَا جَلَال»‏).


⁉️ کجاست که خداوند نباشد؟
کجاست که جلالِ حقّﷻ که خودیّت حقّﷻ است، نباشد؟

◉⇯⇦ پس آن که در ماه رمضان که ظهورِ جلالیّتِ حقّﷻ است، مغفور نشد، اصلاً در سلسلۀ وجود نیست.
❖֎⇦ و #مؤمن به رمضان بودنِ حقّﷻ، لبّیک می‌گوید، ولی کافر؛ تمرّد می‌کند.


🔰 و امّا؛
֎⇦ در احادیثی به روز #عرفه هم در کنار ماه رمضان اشاره فرموده‌اند. مثلاً می‌فرمایند:

▼〖منْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ
لَمْ يُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ يَشْهَدَ عَرَفَة
〗▲

✾ کسى كه در ماه رمضان آمرزيده نشود، تا ماه رمضان آينده آمرزيده نمی‌شود، مگر آنكه عرفه را شهود کرده باشد.

📚 من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۹۹


🔲 بیان می‌شود که؛
֎⇦ #روز_عرفه یک روز در برهۀ زمان نیست.
بلکه حقیقتِ عرفان و شناخت خداوندﷻ است که از اطلاق خود، در قیدِ روزِ باشکوهی به نام #عرفه ظاهر شده و به اشاره می‌آید. چنان که در ادعیۀ روز چهاردهم ماه مبارک رمضان می‌خوانیم:

🔻اللَّهُمَّ لَا أَجِدُ شَافِــعـــاً إِلَيْكَ إِلَّا «مَعْــــرِفَــــتِي»🔺

✾ خدایا! شافعی به سوی تو الّا معرفتم نیافتم.

📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج۱، ص۱۴۹


◉⇯⇦ شافع، خودِ خداوندﷻ است که به ولیّ‌اللهِ مطلقش ظاهر می‌شود. و شفیع، ولیِّ اوست و هیچ حدّ زمانی و مکانی ندارد.

◉⇯⇦ و معرفت به خداﷻ هم؛ خودیّتِ خداوندﷻ است که از حقیقتِ خودش تا حدّ مصنوع بودن می‌آید، چنان که می‌فرمایند:

🔻«الْمَعْرِفَةُ صُنْعُ الله»🔺

📚 كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج۲، ص۶۱۰




︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌙

🌕֎⇯ یعنی سالک؛ در هر شب ماه مبارک رمضان افطار می‌کند به نیّتِ «امساکِ فردا»، نه اینکه افطار بکند به نیّت «قُوُت».
🌙֎⇦ امّا در شب آخر ماه مبارک رمضان؛ وقتی سالک افطار می‌کند، با افطارهای شب‌های قبل متفاوت است؛ چرا که به نیّتِ «قوُت فردا»، افطار می‌کند.
[بدین معنا که؛ فردایش عید فطر است و روزه حرام است.]

🌙֎⇯⇦ به دیگر بیان؛
در ۲۸ منزلِ ماه مبارک رمضان؛ به اَکْل و شُربی افطار می‌کند تا فردایش از همین اَکْل و شُرب امساک کند، اما در شب آخر ماه مبارک رمضان؛ به اَکْل و شُربی افطار می‌کند که دیگر افطار باشد.

بدین معنا که؛
☀️☜ در #عید_فطر؛ به خودِ «#امساک»، افطار می‌کند که این افطارِ آخر؛ قُوُتِ فردانیّت است.

🍃☜ و برای همین است که روزۀ عید فطر حرام است، زیرا سالک؛ وارد به «امساکِ از امساک» شده است و این عبودیّتِ اوست که بایستی از امساکِ در راه دوست نیز؛ امساک کند.

[إن شاء الله برای شرحِ این مطلب، به لطیفۀ #عید_فطر مراجعه بفرمائید. ❂☜ https://t.me/ehsannil2/196]


😀۞ و امّا دقّت کنیم ...!

֎⇦ سالکِ حقّﷻ در سلوکَش؛ ظاهر کنندۀ حقّﷻ است وُ سیر سالک؛ ترسیم تجلّـیِ خداوندﷻ می‌باشد.

🔰 حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی خود را این گونه معرّفی می‌نماید:

🔷 『 كُنْتُ كَنزاً مخفيّاً
فأحْبَبْتُ أن أُعْرَف
فَخَلَقْتُ الخَلقَ لِكَي أُعْرَف』🔷

✾ من گنج مخفی بودم،
پس دوست داشتم که شناخته شوم،
پس خلق را خلق کردم، تا شناخته شوم.

📚 بحار الأنوار، ج۸۴، ص۱۹۹


🖼️۞ خداوندﷻ؛ وجودی بسیط است وُ #افطار و #امساکِ اوﷻ؛ به #عین_شخصی یکدیگر است، امّا برای تحلیلِ حالِ سالک، و بیان مراتبِ سلوکِ او در ماه رمضان، این طور بیان می‌شود:
𒆳
🌑⇯⇦ عبارت اوّل:
🔻『 كنتُ كنزاً مخفيّاً 』🔺

❖☜ «کَـنْـزاً»؛ مطلقِ قُـــوَّت و قوُت است و #جمال.

❖☜ «مخفیّاً»؛ مطلقِ امساک است و #جلال. [زیرا در تحلیل؛ جلوه در اسمِ «فاطر» نکرده است تا به【فاطرُ السّموات و الأرض】بودن، خود را نشان بدهد.]


🍃۞ دقّت شود که در مقامِ «کنزِ مخفی» بودنِ حقّﷻ؛
֎⇦ همۀ اشیاء به بساطتِ علم حقّﷻ بودند، منتها بدون اسم و رسمِ مخلوقی، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔹【هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ
لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً】🔹

✾ مگر نه اين است كه مدّت زمانى بر انسان گذشت
كه چيز قابل ذكرى نبود؟!

📘 سورۀ انسان، آیۀ ۱

❂☜ که برای این آیۀ شریفه؛ حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) می‌فرمایند:

🔻〖كان مذكوراً في العلم،
و لم يكن مذكوراً في الخلق〗🔺

✾ مذکور در علم بود
و مذکور در خلق نبود.

📚البرهان في تفسير القرآن، ج۳، ص۷۲۶


❖⫸ بنابراین بودِ سالک در رسمِ سلوک؛
֎⇦ به بودِ «کنز مخفی» بوده است؛ اما غافل از بودِ خداوندﷻ، بدین معنا که؛ قبل از ماه مبارک رمضان در قُــوُتِ غفلت به سر می‌برده است که البتّه آن هم از شدّت قوّتِ حضور است و نه از فقدان.
🐬☜ که چنان ماهی‌ای می‌مانده که در آبِ حیاتش غوطه‌ور است در حالی که غافل از وجودِ علّت هستی‌اش (آب) می‌باشد ...

↲❖🌑☜ این مکانت، «محاقّ» است.
یعنی؛ مقامِ حقّﷻ که خبر و اسمی از غیرِ او نیست. و بلکه اسم و رسمی از خودِ حقّﷻ هم نیست که اوﷻ در این مکانت؛
֎⇦ «لا اسمَ له و لا رسمَ له و لا نَعتَ له و لا ...» است، و از آن به نامِ مقامِ «#عماء» نیز یاد می‌شود.


🌗֎⇯⇦ عبارت دوّم:
🔻『 فأحببتُ أن أعرف 』🔺

❖☜ صوم؛ صفت صمدیّت خداوندﷻ است و اوﷻ؛ «صیام» است که به بیانی؛
֎⇦ شدّت صوم (صمدیّتِ حقّﷻ) در صیام (حقّﷻ) است که موجبِ امرِ به صوم برای سالک می‌شود.
𒆳

❖☜ به «أحببتُ»؛ حقیقتِ صیام (صمدیّتِ حقّﷻ) در ظهورِ اسمِ《مُمْسکِ》خداوندﷻ، عبد را امر به #امساک از مفطرات می‌نماید.

❖☜ و به « أن اُعرَف»؛ خداوند در اسمِ 《فـاطــر》؛ عالم را ترسیم می‌نماید، که اوﷻ『 فاطرُ السّموات و الارض』است وُ در مَدّ این حقیقت؛ به صائم، امر به «افطار» می‌کند.

❖☜ و خداوندﷻ با «امر به افطار»، به سالک نشان می‌دهد که؛
🍃֎⇦ تو نیستی که صائم هستی و صوم؛ کار تو نیست، و اگر کار تو بود، در همان حالِ صائم بودن می‌ماندی و در خوردن نمی‌آمدی،
بلکه من تا تو هستم. مرا بشناس.
از این رو؛
🍃֎⇦ خداوندﷻ خواست که شناخته شود و «أن أعرف»؛ آن حقیقت را نشان می‌دهد.

❖☜ پس سالک به محضِ خارج شدن از امساک و مشغولِ قُوُت و غذا شدن؛ از بودِ خدایی به بود و إنیّتِ خودش سیر می‌کند، اما با این تفاوت که الآن خدا را می‌شناسد و قُوُت و غذایش، قُوُتِ غفلتی نیست.


🔔 این لطیفه را باید قدم به قدم پیش بروید و ذرّه ذرّه نوش کنید. چون مطلب، ظرافت دارد و نیازمند دقّت و تأمّل افزون است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌙
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🌙


🍃֎⇯⇦ این ۲۸ منزل سالک؛ ظهورِ ۲۸ منزل قمر در اوست، که سالک با ۱۴ منزل؛ نزول می‌کند وُ با ۱۴ منزل؛ صعود می‌کند وُ مرتّباً بین اِمساکِ جلال و افطارِ جمالِ حضرت حقّﷻ، در انقلاب و سیر است.

🔰 که این منقلب شدن؛ همان است که در حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

❤️ «قَلْبُ الْمُؤْمِنِ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ
مِن‏ أَصَابِعِ الرَّحْمَن‏
يُقَلِّبها كيفَ يَشاء» ❤️

✾ قلبِ مؤمن، بین دو انگشت از انگشتانِ حضرت رحمان (یعنی جلال و جمال) است
که هر طور می‌خواهد، آن را می‌گرداند.

📚 مرآة العقول، ج۱۰، ص۳۹۴


֎🌑⇯⇦ انگشتِ #جلال - که در اینجا؛ #صوم است و امساک -؛ به اسمِ «مُمسِک» خداوندﷻ ظاهر می‌شود.

֎🌕⇯⇦ انگشتِ #جمال - که در اینجا؛ #افطار است و قُوُت -؛ به اسمِ «فاطر» خداوندﷻ ظاهر می‌شود.

❖⇯☜ این ۲۸ منزل را ان شاء الله درست بیابیم که ظهورِ 🔻【 قابَ قَوْسَيْنِ】🔺 (سورۀ نجم، آیۀ ۹) حضرت خاتم الأنبیاء (صلّی الله علیه و آله) در #معراج می‌باشد.



🌕֎⇯⇦ عبارت سوّم:
🔻『 فخلقتُ الخلق لكي أعرف』🔺

❖☜ عبارتِ فوق؛ در واقع روزِ آخر ماه مبارک رمضان است. که؛
֎⇦ به «فخلقتُ الخلقِ» خداوندﷻ؛ سیر ترسیمیِ عالمِ کثرات، کامل می‌شود.
֎⇦ و به «لِكَي أُعرَف»؛ به غایت خود می‌رسد و عالَم، در یوم الجمعِ #قیامت - که وجود «جامع الشّتات»یِ ولیّ‌الله (ع) است -؛ #جمع می‌شود.

❖☜ قیامتی که منقطع بودن و صوری و اعتباری بودنِ تمامِ حَـسَب‌ها و نَسَب‌ها هویدا می‌شود، الّا؛
💫֎⇦ حَسَب و نَسَبِ حضرت خاتم الأنبیاء (صلّی الله علیه و آله) که نسبتِ خداوندﷻ با خویش است.

🔰 چنان که حضرت پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند:

🔹 «كُلُّ حَسَبٍ وَ نَسَبٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُنْقَطِعٌ
إِلَّا حَسْبِي وَ نَسَبِي» 🔹

✾ روز قیامت؛ هر حَسَب و نَسَبی قطع است
الّا حَسب و نَسب من.

📚 شواهد التنزيل، ج۱، ص۵۳۰


🔰 و قرآن می‌فرماید:

🔸『 فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ
«فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ»
يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ』🔸

✾ پس آنگاه كه در صور دميده شود؛
ديگر آن روز ميانشان نسبتِ خويشاوندى وجود ندارد،
و از حال يكديگر نمى‌پرسند.

📘 سورۀ مؤمنون، آیۀ ۱۰۱


↲❖🌑☜ که این مکانت؛ محاقِّ در بازگشتن و فنای در حقّﷻ است وُ همان🔻أَوْ أَدْنیٰ🔺 (یا نزدیک‌تر؛ سورۀ نجم، آیۀ ۹) در معراجِ حضرت رسول اکرم (ص) است.


♻️ جمع بندی:

🔺◉ شبِ اوّل ماه مبارک رمضان؛
❖☜سالک از قُوُتِ #غفلت، به #امساک می‌آید.


🔺◉ سپس ۲۸ منزل؛ در جلال (صوم) وُ جمالِ (افطار) حقّﷻ منقلب شده وُ سیر می‌کند وُ مرتّباً؛

❖☜ در اسمِ «مُمْسِکِ» حقّﷻ؛
در امساکِ『 اَحبَبتُ』وَ به قصدِ افطار و قُوُتِ『 اُعرَف

❖☜ و در اسمِ «فاطر» حقّﷻ؛
از قُوُت و افطارِ『 اُعرَف』به قصدِ امساکِ『 اَحبَبتُ

سِیْر می‌کند وُ مرتّباً؛

🍃☜ محبّتِ『 اَحبَبتُ』و معرفتِ『 اُعرَف』را دور می‌زند‌.


🔺◉ و در شبِ آخر ماه مبارک رمضان؛
❖☜ از امساکِ『 فخلقتُ الخلق』، به افطار و قُوُتِ فنا و معرفتِ『 لكي أعرف』سیر می‌کند.


↲❖🌑☜ و این؛ تنها گوشه‌ای از سیرِ ماه مبارک رمضان بود که به لطف حقّﷻ در حدّ بضاعت‌ و مجال این مقالات، به غایتِ تلخیص بیان شد.








🌙«الْحَمْدُللهِ الرَّازِقِ الْبَارِئِ الرَّحِيمِ
فالِقُ الْإِصْباحِ
وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً
وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً»☀️

📚 الدروع الواقية؛ سیّد إبن طاووس، ص۱۷۶





🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_منازل_القمر_و_سیر_سالک



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─     
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─

.
.

༺֎ 《اســــرارِ #مگو》؛
«مَگوئیِ» وصفِ تو بود
֎༻


🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/460
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅


🍃۞ حضرتِ «اللهﷻ» کیست؟

قرآن می‌فرماید:

💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو﴾ 💎
📘 بقره، ۲۵۵

◉⇯⇦ «الله»؛ مبتدا، و «لا اله الّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «الله» ☜ «لا إله إلّا هو» است.
که «لا إله إلّا هو»؛ کلمۀ توحید است.
و مرتبه‌ای والاتر از آن در مراتبِ توحید؛
֎⫸ «لا هو إلّا هو» است.

💠 که در تحلیل:

«لا هو»؛ #جلال است.
«إلّا هو»؛ #جمال است.

🍃۞شخص حقیقی عالَم؛ اللهﷻ است، و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند.
و توحیدِ او (❂☜«لا هو إلّا هو»)؛ عالم را بالحقیقة فراگرفته است.
بنابراین؛
֎⇦به همۀ عالم و امورِ آن؛ به «لا هو إلّا هو» یعنی؛ به «جلال و جمال»، بایستی نظر شود.

✿الغرض؛
❂☜به #معرفت نیز چنین باید نگریست.
𒆳
🌕معرفت در #جمال معرفت؛
֎⇦ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است.‌
که از آن به «شناختن» یاد می‌شود.‌
و در عالم حدّ هم با آن سر و کار داریم که می‌گوییم:
"فلان امر را «شناختم»"

🍃۞پس معروف، در #جمال معرفت؛
❂☜ به جمال و تعیّنِ «معروف بودن» ظاهر می‌گردد.


🌑معرفت در #جلال معرفت؛
֎⇦ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است.
که از آن به «نشناختن» یاد می‌شود.
و در عالم حدّ می‌گوییم:
"فلان امر را «نشناختم»"، چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود. بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.

🍃۞پس معروف در #جلال معرفت؛
❂☜ به جلال و لاتعیّنیِ «معروف بودن» ظاهر می‌گردد و گفته می‌شود که «#نشناختنی است».


🔆۞و امّا سخن و مطلوب ما؛ در عالم، #نور است. پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.

🔳 در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جویندۀ آن است که اصلاً در میدانِ شناخته شدن نیامده. یعنی؛ مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الأمری دارد، و معرفت به آن، نفس الأمرِ دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده است.

🔆 امّا «نشناختنی در عالم نور»؛ خودش «نشناختنی» است. یعنی؛
֎⇦ نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمی‌شود.

[به لفظِ «#نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد.]

●⇯⇦بنابراین؛
❂☜ هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندکّ و فانیِ در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف، نقص داشت که او را نشناخت. بلکه معروف؛ در جلالَتِ «معروف بودن» بود.
یعنی؛
❂☜ خودش #نشناختنی بود. نه اینکه برای مَن و شما «نشناختنی» بود. في الواقع؛ «نشناختنی» بود. بدین معنا که؛
֎⇦ جلالَتِ «المعروف» بود.

💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تَریِ آب روزی‌ات شده. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.

✿⇯⇦ به هر قدر که عارفِ آن کس شدی که «نشناختنی»؛ نفْسَش است (و بلکه نفْسِ «نشناختنی» ست)؛ مُدرکِ «نشناختنی» شدی.

معرفتِ «متعیّن»؛
֎⇦ در تعیّنِ معرفت است.

● اما معرفتِ «لا متعیّن»
(و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»
֎⇦ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلالِ خودِ «معرفت» می‌باشد.

● حالا؛ معروف و منظور و مطلوبِ ما؛
֎⇦ خودِ «لا تعیّنی» و خودِ «نشناختنی»، یعنی؛ «جلالتِ معرفت» می‌باشد.


°•❁🔳🔲🔳❁•°


🍃۞ با درکِ مقدّمۀ فوق، بخوانیم:

💎 ﴿إنّا أنزلناهُ في‏ لَيلَةِ القدر
وَ ما أدراكَ ما ليلَةُ القدر﴾ 💎

✾ همانا ما آن را در شب قدر نازل كرديم.
✾ و تو چه مى‏‌دانى شب قدر چيست.
📘سورهٔ قدر

֎⇯⇦ در حدیث برای آیات فوق می‌فرمایند:

🔻«اللّیلَةُ فاطمةُ وَ القَدرُ الله
فَمَنْ عَرَفَ فاطمةَ حَقَّ معرفَتِهَا
فَقَدْ أدْرَكَ لَيْلَةَ القدر
وَ إنّما سُمِّيَتْ فاطمةُ
لِأنّ الخَلقَ فُطِمُوا عَنْ معرفتِهَا» 🔺

«لیلة»؛ فاطمه (س) هستند و «القدر»؛ اللهﷻ.
پس کسی که فاطمه (س) را به حقِّ معرفتِ حضرتشان، شناخت؛
֎⇦ #لیلة_القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه (س) نامیده شده
زیرا مطلقِ «خلق» از شناختِ ایشان جدا شدند.


✿⇯⇦ کافِ «وَ ما أدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر»؛
֎⇦ ضمیرِ #مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقُّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّدِ مصطفی (ص) است.

✿⇯⇦ائمۀ اطهار (؏) نور واحد هستند. بنابراین؛ درک نشدنِ «لَيْلَةُ الْقَدْر» برای حضرت رسول اکرم (ص) معنا ندارد!
[و به فنایِ در ائمّهٔ اطهار (؏)؛
این درک؛ برای طالبانِ حقیقی، جاری است.]‌

🍃۞ پس دقّت بفرمائید:
درک نشدن در آیۀ «وَ ما أدْراك ما لَيلَةُ القدر»؛
֎⇦ درکِ نشدنِ حدّی نیست.
بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است.
و این درکِ نشدن، به واقع؛
֎⇦ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕋

🔰 قدم چهارم؛
«قبلةالله»؛ جلوه‌ی وجاهتِ مطلقه‌ی آل‌الله (؏)

۞ «قبلةُالله» بودنِ حضراتِ آل‌الله (؏) - که کعبه‌ی ظاهری، یکی از جلواتِ ایشان (؏) است -؛ از آن مقامِ «وجه‌ُالله» بودن حضرتشان است که ☜ وجاهتِ مطلقه‌ی حقّﷻ می‌باشند.
بدین معنا که؛
❂☜ به وساطتِ مطلقه‌ی «وجه الله» بودنشان؛ جامعِ «جاهِ» غیبی وَ «شأنِ» ظاهریِ موجودات هستند.

(در شرحِ جاه وُ شؤونِ وجودِ مطلق؛
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil3/155)

۞ و ازین روست که؛
❂☜ مکانتِ اقبالِ جمیعِ موجودات می‌باشند و همه‌ی ساحاتِ عالَم و لااشارات و اشارات، عوالِم غیبی و عوالِم شهودی، از جاهِ «غیب» تا شؤونِ «شهود»، همه و همه؛ تکویناً رو به حضراتِ «وجه‌الله(؏)» هستند که «هستند»‌‌ و «#موجود» می‌باشند و قوام دارند.

(در شرحِ قیّومیّتِ معیّه؛
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil3/75)

۞ و این مطلب امکان ندارد، جز به اینکه «وجه‌الله(؏)»؛ شیئیّتِ اشیاء و أمور باشد، بدین معنا که؛
❂☜ چیزی از ذات و صفات و افعال و آثارِ أشیاء و أمور نیست، إلّا اینکه ☜ به شخصِ حضراتِ «وجه‌الله»(؏)؛ محقّق و برقرار است، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔆『كُلُّ شيْءٍ هالِكٌ إلّا وَجْهَه‏』🔆
جمیعِ ساحاتِ اشیاء، فی‌الواقع؛ هالکند،
مگرِ وجهِ اوﷻ.
📗 قصص، ۸۸

(در شرحِ مطلبِ فوق؛
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil3/215)


۞ نتیجه آنکه؛
❂☜ قبله؛ نقطه‌ی اقبالِ جمیعِ #وجوه است، وَ مُقبَلٌ إلیه (آنچه بدان اقبال می‌شود) ☜ وجاهَتِ وُجوه، یعنی؛ شخصِ حضرات «وجهُ‌الله(؏)» هستند.

🕋 و به دیگر بیان؛
❂☜ همه‌ی موجودات، از #دحو_الارض کعبه؛ موجود شده‌اند. بنابراین؛
کعبه‌ی ارکانِ اربعه ☜ #جمال وُ ظاهرِ ذاتشان است.
وَ #جلال و باطنِ ذاتشان ☜ وجهِ آنهاست، که جلوه‌ای از جلواتِ حضرات «وجه‌الله؏» است.

۞ بدین معنا که؛
❂☜ موجودات، دائماً با تسبیحاتِ اربعه - که ﴿وَ إنْ مِنْ شيءٍ إلّا يُسَبّحُ بِحَمده؛ اسراء، ۴۴﴾ -؛ رجعت به حقیقتِ و مقوّمِ خویش و مبدأ وجودِ خود دارند. یعنی؛ رو و وجه و هویّتِ آنها، به حضرات «وجه‌الله؏» است وُ حضراتِ «وجه‌الله(؏)»؛ نقطه‌ی اقبالِ حقیقیِ تمامِ وجوه هستند.


۞ جمع‌بندیِ قدم سوّم آنکه؛

مقصد وُ مقصودِ اقبالِ مطلقه [و عبادتِ مطلقه‌]؛
❂☜ حضراتِ «وجه‌الله(؏)» هستند. و حقیقتِ رو کردن و اقبالِ #عابد به سویِ «کعبه» (قبله)؛ اقبال به شخصِ حضراتِ «قبلةالله(؏)» است (حتّی اگر العیاذ بالله؛ منکرِ آل الله؏ باشد). و مؤمن این حقیقت را با رغبت پذیرفته و اقبالِ تشریعی به آن دارد و مطیعِ امرِ مولایِ خویش حضرت علی ابن‌موسی‌الرّضا (؏) است که می‌فرمایند:

🕊 «وَ أنْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ ذِكْرَ الله
وَ ذِكْرَ رَسُولِ الله (ص)
وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ‏ الأئمّةِ (؏) نُصْبَ عَيْنَيْك‏»

❖ و نمازت را با نوایِ ذکرِ حقّﷻ
و ذکر رسول‌الله (ص) آغاز کن و
یکی از ائمّه‌ی اطهار (؏) را پیشِ چشمِ خود قرار ده ...

📚الفقه المنسوب إلى الإمام الرّضا(؏)، ص۱۰۵
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۸۱، ص۲۰۷


۞ و این حقیقت از آنجایی است که؛
عابد و معبود مطلق، یعنی حضرت حقّ تعالیﷻ، ❂☜ دائماً مُصلِّي به صلوات وُ صِله و وصلتِ مطلقه به سویِ نفس و وجهِ مطلقِ خویش، یعنی؛
حضراتِ «وجه‌الله(؏)» است، که؛
💫 ﴿إنّ اللهَ وَ ملائكتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النّبي﴾؛

در حالی که شرطِ #صحت وُ #مقبولیت مطلقِ #صلوة؛
❂☜ اقبال به سویِ قبلةاللهِ مطلق،
یعنی؛ حضراتِ آل‌الله (؏) است،
که؛ 🔻«لَا صَلَاةَ إلّا إلَى الْقِبْلَة»🔺.


۞ و جمع‌بندی قدمِ سوّم وُ چهارم آنکه؛

❖⫸ اگر حقیقتِ فراگیریِ وجاهَتِ مطلقه (یعنی؛ شخصِ حضراتِ «وجه‌الله؏»)؛
که مقامِ #اطلاق بوده، بدین معنا که؛
❂☜ جامعِ مشرقِ «هو الأوّل» وُ «هو الباطن»، وَ مغربِ «هو الآخِر» وُ «هو الظّاهر» هستند وُ وجاهَتِ مقبول بودنِ حقّﷻ وَ مقبولٌ إلیه بودنِ کعبه می‌باشند؛‌
طوری درک شود که؛
❂☜ مُدرِک؛ فانیِ در «وجه‌الله(؏)» گردد؛
آنگاه است که؛
«مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قِبْلَةٌ كُلُّه‏» را می‌یابد و با تغییر قبله، بدونِ آنکه از نماز به سویِ بیتُ المقدّس، نهی شود و به نماز به سوی کعبه، أمر شود؛
در حالِ فنایِ در شخصِ «وجه‌الله(ص)»،
و به عین شخصِ ایشان (ص)
❂☜ «تُوَلَّوا» داشته، و #می‌گردد.

❖⫸ ولی اگر «قبلةاللهِ مطلق» بودنِ آل‌الله (؏) را
نیافته باشد وُ صرفاً به تعیّنِ قبله متوقّف گردد؛
❂☜ با تغییر قبله، معطّل است و #نمی‌گردد.

(توضیحِ بیشترِ مطلبِ فوق؛
در قدمِ هشتم از جاریِ همین سخن)


🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🕋
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
◾️

⏎❂از این رو؛
به نصّ احادیث؛
◔ در شب ۲۴ ماه رجب (شبِ #فتح_خیبر

❂☜ به جلوۀ قوّت مطلقۀ حضرت فاتح مولی امیرالمؤمنین(ع)؛
֎اقامۀ چهل رکعت نمازی خاصّ وارد شده است.

֎هر رکعت به قرائتِ حمد و سورۀ «اخلاص»(توحید) »» تا به چهل رکعت، ارکان اربعۀ نمازگزار از خود و إنیّتِ تهی، «خالص» شده و به حضرت فاتح مولی امیرالمؤمنین(ع)، فتح شود و إنیّت حقیقی جلوه کند.

و چون سالک به چنین رزقی موفّق بود، فرمودند؛

🔻『➊كَتَبَ الله تَعَالَى لَهُ أَلْفَ حَسَنَةٍ
➋وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَيِّئَةٍ
➌ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ
➍وَ يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ أَلْفُ مَلَكٍ
➎رَافِعُونَ أَيْدِيهِمْ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ
➏وَ يَرْزُقُهُ الله تَعَالَى سَلَامَةَ الدَّارَيْنِ
➐وَ كَأَنَّمَا أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ🔺
➀خداوند هزار حسنه و عمل نیک برای او نویسد
➁و هزار سیئه و گناه او را محو کند
➂و هزار درجه برای او بلند فرماید
➃و هزار ملک از آسمان نازل می‌کند
➄که دست‌های خود را بلند نموده بر او صلوات می‌فرستند
➅و خداوند سلامتی دنیا و آخرت را به او عطا می کند
➆و گویا شب قدر را درک کرده است.

📚البلد الأمين و الدرع الحصين،ص۱۶۹

◩ فتح خیبرِ إنیّت؛ در أخصّ فتح شدن؛منتهی به دَرْکِ ناموس حق، عصمتِ مطلقۀ الهی، شخصِ 《کَنز مخفی》، شخصیّت و هویّتِ ذاتِ باریتعالی، حضرتِ 《لیلة القدر》، 《فاطمة الله》، صدیقۀ طاهره سلام الله علیها خواهد بود. قرآن می‌فرماید:

بسْمِ الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏
💎﴿إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ(۱ قدر)
وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ(۲)
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ(۳)
تَنزَّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِّم مِّن كلُ‏ِّ أَمْرٍ(۴)
سَلَامٌ هِىَ حَتىَ‏ مَطْلَعِ الْفَجْرِ(۵)﴾💎
به نام خداوند هستى بخش مهربان.
۱. همانا ما آن [قرآن‏] را در شب قدر نازل كرديم.
۲. و تو چه مى‌‏دانى شب قدر چيست.
۳. شب قدر از هزار ماه بهتر است.
۴. در آن شب فرشتگان و روح به اذن پروردگارشان از براى هر كارى فرو مى‌‏آيند.
۵. شبى سراسر سلامت است تا صبحدم.

🔰 به لطف حضرت خیبر شکن، مولی امیرالمؤمنین؏،
فتحِ خیبرِ سالک به چهل رکعتِ اقامۀ نماز مذکور، طوری محقّق می‌شود که؛

◄⇦ ثبتِ «أَلْفَ حَسَنَةٍ» و محوِ «أَلْفَ سَيِّئَةٍ» و ترفیعِ «أَلْفَ دَرَجَةٍ» یکجا، برقرار شده که این تحقّق؛ جلوۀ ﴿أَلْفِ شهَْرٍ﴾ی است که 💎﴿لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ﴾💎.
که «ألْف»(هزار)؛ تجلّی اُلفَتی و کمالیِ حضراتِ «شهر الله» - یعنی ائمه اطهار(ع)- است که؛
● ثبتِ «أَلْفَ حَسَنَةٍ»؛ جلوۀ جمالیِ حضرتشان(ع)،
● و محوِ «أَلْفَ سَيِّئَةٍ»؛ جلوۀ جلالیِ حضرتشان(ع)،
● و ترفیعِ «أَلْفَ دَرَجَةٍ»؛ جلوۀ ربط به رفعتِ مطلقه یعنی شخصِ حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است.

◄⇦ و اینکه «أَلْفُ مَلَكٍ» از آسمان نازل می‌شوند؛ جلوۀ 💎﴿تَنزَّلُ الْمَلَئكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبهِّم مِّن كلُ‏ِّ أَمْرٍ﴾💎 است.

◄⇦ و «يَرْزُقُهُ اللهُ تَعَالَى سَلَامَةَ الدَّارَيْنِ»؛ جلوۀ 💎﴿سَلَامٌ هِىَ حَتىَ‏ مَطْلَعِ الْفَجْرِ﴾💎 است.

◄⇦ و 『وَ كَأَنَّمَا أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ』؛ جلوۀ 💎﴿وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ﴾💎 می‌باشد. و شاید و «گمانِ» مطرح‌شده که در کلمۀ «كَأَنَّمَا» وجود دارد؛

⧔➊⧕. از بی حدّ بودن «لیلة القدر»(س) است و نه اینکه «لیلة القدر» درک نشده است.
⧔➋⧕. چون «لیلة القدر»(س) شخصِ اطلاق و لاتعیّنی مطلقه هستند؛ بیانِ درکِ «لیلة القدر» خودِ «گویی» است و خودِ «درک نشدنی» که قبلاً مقاله‌ای مستقل در این خصوص به لطف خدا نگاشته شد و شرحی بر آیۀ شریفۀ 💎﴿وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ﴾💎 گذشت.
(ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil2/460)

🍃گویند: علی به دست خیبر شکنش
انگشتر «یا فاطمةالزهرا» بود!


به لطف مولی(ع)؛
آن کس که از نفس گذشت و مؤمن حقیقی شد؛ به فرمایش روایات؛ قوّتِ چهل مرد را داراست («جَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُلِ مِنْهُمْ‏ قُوَّةَ أَرْبَعینَ‏ رَجُلًا؛ 📚الخصال،ج‏۲،ص۵۴۱»).
مؤمن، بدونِ تعدّدِ نفرات، و به عددِ نوری(و نه عدد ظلمتی)؛ یکباره و به وحدانیّت مولایش(ع)؛ چهل مرد است.

🔲 ماه رجب، ماه حضرت خیبرشکن، مولی امیرالمؤمنین(ع)؛ 👈🏻 ماه #تخلیه و شکسته شدن أنانیّت است
و ۲۴ ام آن؛ ظهورِ خاصّ حضرتِ خیبرشکن(ع)!

به نفسِ شکسته شدنِ خیبرِ أنانیّت؛ درک امّ الخیرة یعنی حضرتِ «لیلة القدر»(س) به همان لاتعیّنی و اطلاق؛ محقّق و برقرار است.




🍃ای فاتح دل و جان،
یا علی!
بی چاره آن دلی، که بیچاره‌ات نشد

الحمد لله الفاتح.


🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده

#خیبر_شکن
#درک_لیلة_القدر


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🍃

🌿֎⇯⇦ جمع‌بندی اینکه؛
«عَماء» - که مقامِ جلالت و خفای حضرتِ «هوﷻ» است -؛ در تعیّن و حدِّ غیبوبت و کوری نیست، بلکه در لُبِّ «غیبُ‌الغیوب» بودن است.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ در قید و حدِّ غیبوبت نمی‌ماند وُ به وساطتِ مطلقۀ خودیّتِ خویش (یعنی؛ «هواءٌ»)؛ رؤیت می‌شود، امّا هر چقدر هم که یافته و درک و رؤیت شود؛
💫☜ باز هم در جلالتِ خَفائی است و باز هم در مقامِ عَماء، باقی است.

🍃֎⇦ بنابراین؛
#عماء به خودش؛ پوشیده شده و مخفی است. که خودیّتِ عَماء؛ «هواءٌ» است و هر جایی که «عَماء» در اشاره بیاید، به واقع؛
❂☜ به «هواء» است که به اشاره می‌آید و از این جهت است که می‌فرمایند:
🔻«مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»🔺

🌿⇯֎ و بیانِ عباراتِ «مَا فَوْقَهُ» و «مَا تَحْتَهُ» یعنی؛ همه‌اش، و نه ما فوقِ حدّی و ما تحتِ حدّی، که برویم در بالایی و پائینیِ حدّی، آن طور‌ که عَماء، میانِ یک فوق و تحت محصور باشد!
اینطور نیست!
بلکه؛ ما فوق و ما تحتِ لُبّیِ نوری، مطرح است.

🍃֎⇦ چرا که خداوندﷻ منزّه از فوق و تحتِ حدّی است،
چنان که می‌فرمایند:

🔻«فَوْقَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَا يُقَالُ شَيْ‏ءٌ فَوْقَهُ»🔺
✾ بالای هر شیئی است،
و گفته نمی‌شود که بالایش چیزی است.
📚 الإختصاص، ص۲۳۶

🍃֎⇦ و یا می‌فرمایند:

🔻«لَا يَفُوقُهُ فَائِقٌ وَ لَا يَسْبِقُهُ سَابِقٌ»🔺
✾ هیچ بالارونده‌ای بالایش نمی‌رود،
و هیچ سبقت‌گیرنده‌ای از اوﷻ سبقت نمی‌گیرد.
📚 من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص۶۱۳

🍃֎⇦ و یا در دعا می‌خوانیم:

🔻«الْأَوَّلِ فَلَيْسَ قَبْلَهُ شَيْ‏ءٌ
وَ الْآخِرِ فَلَيْسَ بَعْدَهُ شَيْ‏ءٌ
وَ الظَّاهِرِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ شَيْ‏ءٌ
وَ الْبَاطِنِ فَلَيْسَ دُونَهُ شَيْ‏ءٌ»🔺

📚 إقبال الأعمال، (ط - القديمة)، ج‏۱، ص۴۸۴


🌿⇯⇦ بنابراین؛
«عَماء»؛ قبل و بعد ندارد. و چیزی با خداوندﷻ نیست، چنان که حضرت امام محمّد باقر (؏) می‌فرمایند:

🔻«كَانَ‏ اللهُ وَ لَا شَيْ‏ءَ مَعَه‏ُ»🔺
📚 التّوحيد، للصّدوق، ص۶۷


🌿⇯ جمع‌بندی اینکه؛
🍃֎⇦ «هواء»ئی که مطرح شده است، چیزی در کنارِ «عماء» نیست. بلکه #عین_شخصی آن است.

[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]


🍃֎⇦ پس إن شاء الله معلوم شده باشد که «عَماء» و «هواء»؛ که به ظاهر، متقابِلَیْن هستند (دو متقابل)، یک حقیقتند.
بدین معنا که؛
💫☜ «عَماء» به خودیّتِ خویش؛ که «هواء» می‌باشد؛ پوشیده شده است، و بـه «هواءٌ»؛ رؤیت می‌شود.

🌿⇯⇦ بنابراین؛
#عماء؛ باطن و جلالِ «رؤیت» است.
#رؤیت به هواءٌ؛ ظاهر وُ جمالِ «عَماء» است.

🍃 و بِالجمله؛
عَماء؛ #جلال است.
رؤیت به هواءٌ؛ #جمال است.

🌿֎⇦ پس به تحلیل بیان می‌شود که؛

🌑 «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ»؛
❂☜ رؤیت در مقامِ خَلْوَت است.

🌕 «وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»؛
❂☜ رؤیت در مقامِ جَلْوَت است.

🌿⇯⇦ و این دو (که دو جلوه از یک حقیقت‌اند)؛ عینِ شخصی هستند.
بدین تحلیل که؛

🍃֎⇦ «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ»؛
در عالَمِ #خلوت، این طور است که به لطافتِ مطلقه بودنش آن طور ظاهر است که خودش «هُوَ الظّاهر» است، به عینِ شخصیِ اینکه؛ #باطن است وُ «هُوَ الباطن».
در نتیجه؛
💫☜ خود به خود، و در خود، و از خود، و به سوی خود، و تا خود، «غیبُ‌الغیوبِ» مطلق است و «هـــو» است («هو»؛ اسمِ علَم برای غائب).

🍃֎⇦ «وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»؛
در عالَمِ #جلوت؛ این طور است که به لطافتِ مطلقه بودنش آن طور ظاهر است که عینِ باطن و غیب است.
و در نتیجه؛
💫☜ «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ» و «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ».



🍃
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
🍃

🌿⇯⇦ بنابراین؛
وجودِ غیبُ‌الغیوبیِ حضرتِ حقّﷻ - که بیان شد #عماء است و به واسطۀ مطلقۀ #هواء، رؤیت و ظاهر می‌شود -؛
🍃☜ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح‏» است.


🌿۞ حال؛ «ریاح» چیست؟
🍃֎⇦ حضراتِ روح‌ُالله (علیهم السّلام)؛ راجع به حقیقت و بلندایِ #ریح می‌فرمایند:
༺𒆳
🔻«الرِّيحُ هَوَاءٌ
إِذَا تَحَرَّكَ سُمِّيَ "رِيحاً"
فَإِذَا سَكَنَ سُمِّيَ "هَوَاءً"
وَ بِــهِ قِــوَامُ الدُّنْيَا
وَ لَوْ كُفَّ الرِّيحُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ؛ لَفَسَدَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ وَ نَتُنَ ...
فَهِيَ بِمَنْزِلَةِ الرُّوحِ إِذَا خَرَجَ مِنَ الْبَدَنِ نَتُنَ الْبَدَن‏»🔺

🍃 باد؛
آن هنگامی که تحرّک دارد؛ #ریح نامیده می‌شود.
و آن هنگامی که ساکن است؛ #هواء نامیده می‌شود.
و قوامِ دنیا به آن است.
و اگر باد، سه روز متوقّف شود؛ هر چیزی بر روی زمین، فاسد شده و می‌گندد («ثلاثة ایّام»؛ اشاره به مراتب سه‌گانۀ وجودیِ؛ ذات، صفات، افعال است).
و «ریح» به منزلۀ «روح» است که اگر از بدن خارج شود، بدن می‌گندد.

📚 بحار الأنوار ،ط - بيروت، ج‏۵۸، ص۳۵


🌿⇯֎ بنابراین؛
🍃֎⇦ #ریح؛ همان «هواء»ئی است که تحرّک دارد. و اینکه وجودِ غیبُ‌الغیوبیِ خداوندﷻ (یعنی؛ عَماء)؛ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح‏» است، بدین معناست که؛
💫☜ وجودِ حقّﷻ، به واسطۀ مطلقۀ «هواء»؛ عَلَی‌الدّوام با حرکتی لُبّی و مَلَئی، در حالِ رؤیت شدن لُبّی وُ ظهور از غیب (یعنی؛ از مکانتِ «عَماء») به شهود است.

[در شرحِ حرکتِ لبّی و ملئی؛
رجوع شود به ❂☜ https://t.me/ehsannil3/162]


🍃⇯⇦ و به بیانِ دیگر؛
⛲️☜ ذاتِ حضرتِ دائمﷻ به حرکتِ لبّی و ملئی؛
عَلَی‌الدّوام، به خود، از خود، در خود، بر خود، و به سوی خود، و تا خود؛ متجلّی است و می‌جوشد. که روحِ این جوشش و تجلّی، روح مطلق إلهی یعنی؛ حضراتِ «روح الله» ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) هستند که به جامعیّتِ مقامِ جمع الجمع بودنشان؛ خلوَت و جلوَتِ باریتعالیٰ می‌باشند.

🍃⇯֎ حال؛ همان طور که اگر «ریح» متحرّک نبوده و ساکن باشد، «هواء» نامیده می‌شود؛ «روح» نیز اگر در تحرّکِ حیاتیِ #ایمان نباشد؛ «هواء» نامیده می‌شود، و دنباله‌رَویِ آن، باعثِ گمراهی بوده و مبدِّل و تبدیل کنندۀ هدایت به ظلمت، و انسان به اَنعام و چهارپاست، چنان که قرآن می‌فرماید:

💎【أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ «هَـــواهُ»
أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلاً.
أَمْ تحَسَبُ أَنَّ أَكْثرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ
إِنْ هُمْ إِلَّا «كاَلْأَنْعَـــامِ» بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً】
💎

✾ آيا آن كس كه هواى نفسِ خود را معبود خويش گرفته است، ديده‌اى؟
آيا تو ضامن او هستى؟
آيا گمان مى‏‌كنى كه بيشترشان مى‏‌شنوند يا مى‏‌انديشند؟
آنان جز مانندِ ستوران نيستند، بلكه گمراه‌تر هستند.

📘 سورۀ فرقان، آیات ۴۴-۴۳


🍃۞ بنابراین؛
֎⇦ «هواء» - که واسطۀ مطلقۀ رؤیت و ظهورِ حقّﷻ از غیب به شهود است -؛ از اطلاقی که دارد، مجالِ به «غیر» هم می‌دهد، تا جایی که «هوایِ نفس»‌ هم [که مقابلِ حقیقتِ الله است]؛ قد عَلَم می‌کند و جولان می‌دهد و «أنا ربّکم الأعلی» می‌گوید (معاذ الله).

🌿⇯⇦ امّا دقّت شود که این جولان؛ فقط از بابِ #مجالی است که حضراتِ واسطۀ مطلقه (؏) داده‌اند. و الّا در همان نقطۀ ابتدائیّتِ «هوا» و نقطۀ ابتدائیّتِ «نفس»؛
🍃֎⇦ چیزی جز حضرتِ «اَلْهواء» و «نفْسُ الله تعالیٰ» (علیهم السّلام) نیست که در حکومت و سیطرۀ خودش، به «هوای نفس» هم مجالِ جولان داده است.


🌿⇯֎ در مقامِ جمع‌بندی کلّی بیان می‌شود؛
֎⇦ آن «هواء»ئی که «مَا فَوْقَ» و «مَا تَحْتِ» عَماء (ذاتِ غیب‌الغیوبیِ حقّﷻ) بود؛
🍃☜ ساکنِ لُبّی است.
بدین معنا که؛
جامعِ سکونِ عَماء (جلوۀ جلالیِ ذاتِ حقّﷻ)، و حرکتِ عَماء (جلوۀ جمالیِ ذاتِ حقّﷻ) می‌باشد و به بیان دیگر؛
💫☜ ما فوق و ما تحتِ عماء (غیب)؛ آن «هواء»ی مطلق است که در قیدِ «مطلق بودن» نخشکیده، بلکه تا جلواتِ نوری (ریح و روح) و ناری (هوای نفس) سفرۀ وجود، پهن کرده.


🍃֎⇦ النّهایة؛ به اختصار و تحلیلاً بیان می‌شود:
༺𒆳
۞ عَماء => لاتعیّنی، جلالت، فاطمیّت (س)
۞ هواء => لا تعیّن، #جلال، #مطلق، ساکنِ لبّی
۞ شدّتِ هواء => تعیّنات، #جمال، عَلَی‌الاطلاقِ #نوری و عَلَی‌الإطلاقِ #ناری

💫۞ عَلَی‌الإطلاقِ نوریِ هواء => ریاح، رایحةً طیّبةً، بشارتِ عماء (رحمتِ «بَیْنَ یَدَیْن»ی وُ منقلب)، جَوَلانِ هواء ...

🔥۞ عَلَی‌الإطلاقِ ناریِ هواء => هوای نفس، سکونِ حدّی (خشکیدگیِ ملعون)، جُوْلانِ هوا ..‌‌.





🍃 «والحمدلله ربّ العالمین»

🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لطیفه_عماء_و_هواء


🍃
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🍃
.
🔅

💠 خوش اخلاق بودنِ حقیقیِ هر کسی، بر قدرِ معرفتِ او به ائمه اطهار(ع) است.

⊱⟤ برای فهم بهتر مطلب، تحلیلاً بیان می‌شود؛
❖ اگر محبّی از محبّان آل الله(ع) منکر بعضی از فضائل و مراتبِ عالیه مقاماتِ ائمه اطهار(ع) بوده، امّا در ظاهر و افعال، بسیار خوش خلق ظاهر شود،
❖ امّا محبِّ دیگری که اعتقاد عمیق‌تری نسبت به حضرات آل الله(ع) دارد، به ظاهر، خوش خُلق رفتار ننماید،
⏎ آن کسی خوش اخلاقِ حقیقی است که اخلاق در مرتبۀ ذات (یعنی اعتقاد و معرفت) در او قوّت دارد.


🔔 تنبّه:
تحلیلِ فوق؛ مجوّز برای نداشتنِ اخلاق در مرتبۀ صفات و افعال نیست! بلکه بیانِ شأن و منزلتِ متخلّقین به اخلاقِ ذاتی است. البته چنین افرادی هر چقدر قویتر باشند، حظّی از اطلاق علی الإطلاق ذات برده، و اخلاقِ در مرتبۀ صفات و افعال را به قوّتِ اخلاقِ ذاتی، ظاهر می‌سازند.
امّا افرادی که حظّ از معرفت نداشته یا به بیانی؛ حظّ کمتری از معرفت دارند؛ هر چند که بهترین رفتار و افعال را از خود بروز دهند؛ 👈🏻 در قیاس با متعمّقین در معرفت، در ضعف اخلاق هستند.

🔲 اگر کسی حضرات آل الله(ع) از علوّ مقام پایین آورد؛ هر چند متخلّق به تمام افعال و صفاتِ نیکو باشد و همه از او به نیکویی یاد نمایند؛ 👈🏻 چنین کسی خوش خُلق حقیقی نیست. و فقط موضِع و موضوعِ امتحانِ افراد است!
که سقفِ رتبۀ اخلاقیِ مقصّرین در معرفت؛ افعال، و یا نهایتاً صفات است و به قدرِ قصورشان در معرفت؛ از اخلاقِ حقیقی بی بهره‌اند.


◉ ⏎با توجّه به شرحی که گذشت:

🔻 『 تَخَلـَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّه』🔺 یعنی؛
༻ فانی در توحید و وحدانیّت (شخصِ حضرات آل الله ع) باش.
༻ صله و وصلت به وجودِ بسیط و مطلق یعنی نفس واحدۀ الهی یعنی ائمه اطهار(ع) پیدا کن.
༻ پس؛ نَبین که کسی در کنارِ حضراتِ آل الله(ع)، حیثیتی و وجودی دارد.


🌿۞ «الصادق عنِ الله»، حضرتِ امام جعفرِ صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند:

🔻«صِلْ مَنْ قَطَعَكَ
وَ أعْطِ مَنْ حَرَمَكَ
وَ أحْسِنْ إلىٰ مَنْ أساءَ إلَيْكَ
وَ سَلِّمْ عَلىٰ مَنْ سَبَّكَ
وَ أنْصِفْ مَنْ خاصَمَكَ
وَ اعْفُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ»
🔺

✾ ۱- با كسى كه با تو قطعِ رابطه كرد، رابطه برقرار كن.
✾ ۲- به كسى كه از تو دريغ داشت، ببخش.
✾ ۳- به كسى كه به تو بدى كرد، نيكى كن.
✾ ۴- بر كسى كه تو را ناسزا گفت، سلام كن.
✾ ۵- با دشمنت، منصفانه رفتار كن.
✾ ۶- و كسى را كه بر تو ستم نمود، عفو كن.

📚 تحَف العقول، ص۳۰۵

༺𒆳

🌿۞ اهلِ ظاهر؛ چون از عمق و حقیقتِ #اخلاقیات بی‌خبرند؛ روایتِ فوق را در حدِّ اخلاقیّاتِ صِرف می‌بینند، بنابراین؛ یا دل نمی‌دهند، یا تعبدّاً و به #سختی (وَ نه از سرِ شوق و رغبت) قبول می‌کنند.
༺𒆳
اگر آفرینش بر اساس توحید و صله با ائمه اطهار(ع)، در ❂☜#شش روز متجلّی و آفریده شد که ؛ 『إنّ رَبَّكُمُ الله الّذي خَلَقَ السّماواتِ وَ الأرض☜ في سِتَّةِ أيّام』؛ ✾پروردگار شما آن خدایی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز خلق کرد؛ 📘 سورۀ اعراف، آیۀ ۵۴ »؛
استقبال از #شش فقرۀ حدیثِ فوق؛ ❂☜اقبالِ بنده است برای آینه تامِّ توحیدی که ائمه اطهار(ع) حقانیّت و باطن، و حقیقت و ظاهر آن هستند.

༺࿐

🌿۞ اوّلاً با توجّه به اینکه اخلاق؛ جلوۀ «لا هو إلّا هو» است.
و ثانیاً بر اساسِ این مبنا که؛ هر «بودنـ»ی، وقتی در اطلاق و شدّت قرار داشت؛
❀☜ «إلّاهو»یِ اثبات و نزولش؛ در «#أمر» ظاهر می‌شود،
✿☜ و «لاهو»یِ نفی‌ و صعودش در «#نهی» جلوه‌گر می‌گردد؛

⏎▣ تحلیلِ روایتِ فوق مثلاً در فرازِ «صِلْ مَنْ قَطَعَكَ» چنین خواهد بود:

🍂۞ «مَنْ قَطَعَكَ» ؛ حدّ جلالیِ «لا هو»یی است. که این قطع [نستجیر بالله]؛ جولانی از نفیِ حدّی و انکار کردنِ الله تعالی است.
🌿۞ «صِلْ»؛ در رقیقۀ وصل بودن؛ حدّ جمالیِ «إلّا هو»یی است. که این وصل؛ جلوه‌ای از اثباتِ حدّیِ الله تعالی است.
🍃۞ و امّا؛
«صِلْ مَنْ قَطَعَكَ»؛ شدّتِ صلۀ مطلقه یعنی؛ صلوات بر حضرات آل الله(ع) است که مقامِ جمعِ الجمعِ #جلال و #جمال می‌باشد و به عبارتی؛ قبولِ «لا هو إلّا هو» در مرتبۀ سلسله‌جنبانیِ خلقت است.

🍃⇯֎ تمام مراتبِ دیگرِ حدیثِ فوق (#عطا، #احسان، #سلامت، #انصاف، #عفو)؛ ظلّ این حقیقت، ممدود است و جز به این حقیقت؛ محقّق نبوده و محقّق نخواهد شد.




🍃«اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلیٰ فَنائِها
وَ مِنَ الآخِرَةِ اِلیٰ بَقائِها»🌱



🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#حقیقت_تولی
#لطیفه_اخلاقیات
#اقبال_به_ولایت_الله




─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil3 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🔆

🔰 لطیفۀ ششم - اذان؛ قوس نزول - اقامه؛ قوس صعود :


اگر

#اذان ؛
به حقیقتِ «نیستی بودنِ عالم، و هستی مطلق بودنِ مولی ع»، عالَم را انشاء می‌نماید
و قوسِ نزول است و ترسیم، پس؛

⦿ می‌توان آن را نشسته خواند؛
📚الکافی، ج‏۳،‌‌‌ ص۳۰۵
⦿ بدون وضو می‌تواند خوانده شود؛
📚الکافی، ج‏۳، ص۳۰۴
⦿ امکان صحبت در بینِ جملاتِ آن هست؛
📚الکافی، ج‏۳، ص۳۰۴
⦿ جزءِ نماز نیست و می‌توان در حالِ خواندن، حرکت کرد؛
📚الکافی، ج‏۳، ص۳۰۶
⦿ با ترتیل و شمرده باید خوانده شود؛
📚الکافی، ج‏۳، ص۳۰۶

(🔔دقت شود؛ تمام دقائق اذان، مناسبِ قوسِ تنزیل و تدریج و خلقت است)


#اقامه ؛ قوسِ صعود است و تجمیع پس؛

⦿ باید حتماً آن را ایستاده؛
📚الکافی، ج‏۳، ص۳۰۵
⦿ با وضو باید خوانده شود
📚الکافی، ج‏۳، ص۳۰۴
⦿ بدونِ صحبت در بین جملات خواند؛
📚الکافی، ج‏۳، ص۳۰۴
⦿ که اقامه جزء نماز است و نباید در حالِ خواندن حرکت کرد؛
📚الکافی، ج‏۳، ص۳۰۶
⦿ با حَدْر (یعنی شتابان) باید خوانده شود؛
📚الکافی، ج‏۳، ص۳۰۶


(دقت شود؛ تمام دقائق اقامه، مناسبِ قوسِ تجمیع است)


🔰 لطیفۀ هفتم - اقبال به اذان؛ تحقّق جمال و جلال؛

حقیقتِ اذان، حقیقتِ وجود، حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) برای اصحابِ خاصّ خود می‌فرمایند:
هر کس بین اذان و اقامۀ نماز (یعنی بلافاصله بعد از اذان که قبولِ نیستی خود و هست بودنِ مطلق مولاست) به سجده روَد و به حالِ سجده (که حالِ فناست) عرضه دارد؛

◣『 رَبِّ لَكَ سَجَدتُ خاضِعا خاشِعا ذَليلاً 』◥
پروردگارا! برای تو خاضعانه و در حالِ خشوع و کوچکی، سجده می‌کنم.

در این حال، خداوند به ملائکه می‌فرماید:

🔻〖مَلائِكَتي، و عِزَّتي و جَلالي لَأَجعَلَنَّ مَحَبَّتَهُ في قُلوبِ عِبادِيَ المُؤمِنينَ، و هَيبَتَهُ في قُلوبِ المُنافِقينَ〗🔺
ملائکۀ من! به عزّت و جلالم قسم، همانا محبّت این شخص را در دلهای بندگانِ مؤمنم، و هیبتِ او را در دلِ منافقین، قرار می‌دهم.

📚بحار الأنوار، ج۸۴، ص۱۵۲، ح ۴۸

🍃۞ با این دعای شریف بعد از اذان؛ نفسِ مؤمن، فانی در مولی(ع) می‌شود. و محلّ نمازش؛ محراب می‌گردد.
که #محراب؛ محلّ حرب با نفس است.
(از این رو؛ مستحب است که محرابِ ظاهری، پایین‌تر از سطح زمین باشد)

🥀 پس مؤمن با این دعای شریف؛
خضوع و خشوع در برابر نفس حضرت باریتعالی را اعلام می‌کندکه؛ مَ‌ن نیستم و همه اوست.
و به نفسِ اینکه چنین اعلامِ حقیقی را می‌نماید؛
جمال و جلال الهی در او محقّق می‌شود به این صورت که؛

🔻《لَأَجعَلَنَّ مَحَبَّتَهُ في قُلوبِ عِبادِيَ المُؤمِنينَ》🔺
☜ جلوۀ #جمالِ باریتعالی است.
🔻《و هَيبَتَهُ في قُلوبِ المُنافِقينَ》🔺
☜ جلوۀ #جلالِ باریتعالی است.

⏎⧈ به نفس تحقّق این مقام و متجلّی شدنِ امام مطلق(ع)؛
با اذان، یک صف از ملائکه (برای سیر نزولی و #قوس_نزول
و با اقامه صف دیگری از ملائکه (برای سیر صعود و #قوس_صعود) پشتِ سر چنین مؤمنی به نماز می‌ایستند به طوری که همانگونه که امام مطلق(ع) شرق و غرب عالَم را فراگرفته، این دو صف از ملائکه، 🔻مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب‏؛ 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۱، ص۲۸۷』🔺 را پُر می‌نمایند (به بیانی؛ #مشرق؛ ملکوتِ ترسیم تمام اشیاء است، و #مغرب؛ ملکوتِ تجمیع تمام اشیاء است).

❁آیا امری و شیئی و مطلوبی، خارج از مشرق و مغرب عالَم، و بلکه؛ بیرون از امام مطلق(ع) هست؟!
نه و الله.


(لطیفۀ بعدی ⇩)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔆
💧

🟡 رنگ #زرد؛ نشانی از #صبر است.
و حضرت مولی (علیه‌السّلام) در آن حال؛ در جلالِ «صبر» ظاهر شدند.
❂☜ صبر در #جمال و تعیّنِ صبر؛ همان بود که صابر، کاری انجام #ندهد.
❂☜ ولی اگر صبر در #جلال و لاتعیّنی، ظاهر شود؛ صابر [بلکه حقیقتِ صبر] دست به شمشیر می‌شود.
🔔 پس صبر در حقیقت؛ در هیچ مکانتی، تعطیل نمی‌شود که تعطیل در نفسِ باریتعالی که صبور مطلق است («الصبور؛ 📚البلد الأمين و الدرع الحصين، ص364») وجود ندارد و؛
«﴿إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرينَ﴾؛ 📘بقره، آیهٔ‌۱۵۳»


🔆۞ توضیح اینکه؛
🔹 بیتِ حضرت مولی علی (علیه‌السّلام)؛
❂☜ مقام #جمع_الجمع است.
و در‌ مقام جمع الجمع؛ #مجال داده می‌شود و جمالِ صبر، ظاهر می‌گردد.

🔹 ولی قبر مطهّر و مضجع شریفِ حضرت فاطمةالزّهراء (سلام‌الله‌علیها) بعد از تدفین؛
❂☜ اوّلْ منزلِ آخرتی و مقام #خلوت است.
و در مقامِ خلوت، #مجال نیست.
🟡 پس صبرِ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام)؛ در #جلال، ظاهر شده، و حضرت (علیه‌السّلام)، با عیان کردنِ شمشیر؛ مجال و اجازۀ تعرّضِ آن ملعون‌های ابد و ازل به مضجعِ شریف حضرت فاطمةالزّهراء (سلام‌الله‌علیها) را نمی‌دهند.

🌿۞ النّهایة؛
بر اساس روایات؛
▪️⦿ ماه #رمضان؛ ماهی است که ذنوب در آن، ذوب می‌شوند، که؛
❂☜‌ 🔻【إنّما سُمِّي رمضان لأنَّ رمضان يرمض الذّنوب】🔺
همانا رمضان برای این «رمضان» نامیده شده است که گناهان را می‌سوزاند.
📚 رياض السّالكين، ج۶، ص۱۱

🔳 و إنیّت (یعنی؛ همان بیت و بیغولۀ وَهن و سست)؛
❂☜ #ذنب_عظیم است.

▪️⦿ و ماه #شوال؛ ماهی است که؛
❂☜‌ 🔻【شَالَتْ فِيهِ ذُنُوبُهُمْ فَلَمْ يَبْقَ فِيهِ ذَنْبٌ إِلَّا غَفَرَهُ】🔺
گناهِ پاک شدۀ مؤمنان در آن؛ بالا رفته و هیچ گناهی باقی نیست الّا اینکه خدا آن را بخشیده است.
📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۱، ص۳۰۵

🔔 برای همین؛ اعمالِ عبادیِ مستحبّیِ خاصّی در ماهِ شوّال نیست، چون نفوس در معبود، فانی شده پس؛ ظهورِ عباداتِ نفس هم مضمحل در معبود می‌شود.


🔥🕸 و امّا؛
ابابکر ملعون و عمر ملعون و تابعینشان؛ به نفسِ #قصد و نیّتی که داشتند، در حقیقت؛ نبشِ قبر کرده و مضجع مطهّر حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را تخریب کردند.
[حتّی اگر به جلالِ صبر حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام، قادر به ظهورِ نیّتِ شوم خود نشدند!]

🔥🕸 و جولان و ظهورِ این جسارت و دشمنی؛
توسّط تابعینِ لعین‌شان صورت گرفت.
و آن ملعون‌ها؛ به جای اینکه در ماه شوّال، تمام مراتبِ بیتِ إنیّت و وجودشان در بیتُ الله (علیهم‌السّلام) مضمحل شود، و با فروآوردنِ سر خضوع، سرفراز باشند، برعکس و در مقابل عمل کردند!

🔥🕸 بدین صورت که؛
تابعین عمر ملعون و ابابکر ملعون؛ در هشتم ماه شوّال سالِ ۱۳۴۴ هجریِ قمری، مضجع و بارگاه و قبور مطهّر ائمّۀ اطهار (علیهم‌‌السّلام) در #بقیع را تخریب نمودند.
که این جسارت؛ نشانی از مخرِّب بودنِ سردمداران ظالمشان نسبت به شخصِ بیتِ مطلقِ الهی، یعنی؛ حضرات أهل البیت (علیهم‌‌السّلام) است.


🔥【أَلَا لَعْنَةُ الله عَلَى الظَّالِمِينَ】🔥


🔻『السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ التَّقْوَی ...
أَنَّکُمْ دَعَائِمُ الدِّینِ وَ أَرْکَانُ الْأَرْضِ
لَنْ تَزَالُوا بِعَیْنِ الله
یَنْسَخُکُمْ مِنْ أَصْلَابِ کُلِّ مُطَهَّرٍ
وَ یَنْقُلُکُمْ مِنْ أَرْحَامِ الْمُطَهَّرَاتِ‌ ...
فَجَعَلَکُمْ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ
وَ جَعَلَ صَلَاتَنَا عَلَیْکُمْ رَحْمَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا』🔺

زیارت أئمّهٔ بقیع (علیهم‌السّلام)




🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده

#جسارت_تخریب_بقیع


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
.
🌱


🌿📜↫و امّا در روایتی مُطَوّل؛
حضرت فاطمة الزهرا (سلام‌الله‌علیها) به جناب سلمان (علیه‌السّلام) می‌فرمایند:

🌱❐⇦ نام زوجه‌ای که در زوجیّتِ سلمان (ع) است؛ «سَلْمَى‏» است.
🌱❐⇦و نام زوجه‌ای که در زوجیّتِ مقداد (ع) است؛ «مَقْدُودَة» است.
🌱❐⇦و نام زوجه‌ای که در زوجیّتِ اباذر (ع) است؛ «ذَرَّة‏» است.

نکته‌ای به اختصار:
این زوجات؛ به حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) عرض کردند؛ 🔻«أَنَّنَا جَوَارٍ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ مِنْ دَارِ السَّلَام‏؛ همانا ما از خانۀ سلام، کنار ملائکه هستیم»🔺. پس زوجِ مؤمن؛ مافوقِ این است که صرفاً حوریه‌ و مَلَک باشد. بلکه زوج مؤمن - که خودیّت و نفسِ اوست -؛ لطافت و #جلال حوریه، و #صورت إنسیه را توأمان دارا می‌باشد، یعنی زوجِ مؤمن؛ جلوه‌ای از مقام جمعُ الجمعِ «نفس واحده» است، و از این رو؛ از «دار السّلام» - که منزلِ بی‌رنگی و اطلاق بوده، و از جلواتِ حضرت فاطمه (س) است - می‌باشد.

📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۴۳، ص۶۷


🔹✓ توضیح اینکه؛
اگر اسمِ زوجۀ منسوب به حضرت مقداد(ع)⇦⦅مقدوده⦆ است، در واقع؛
❂☜ ظهورِ باطنِ خودِ مقداد (ع) است، و مشابهتِ اسمی نیست.

🌑☜ بلکه مسمّا در عالمِ #باطن وقتی به اشاره آمده؛ به اسم ⦅#مقدوده⦆ به اشاره آمده است.

🌍☜و همین مسمّا وقتی در عالمِ #ظاهر به اشاره آمده؛ به اسمِ ⦅#مقداد⦆ به اشاره آمده است.

🍃⛲️ و حسب روایت فوق؛
اینکه نساءِ #حقیقی؛ همان "اُنس" است[🌸مَعْنَى النّساءِ أنَّهُنَّ أُنْسٌ لِلرِّجَال؛ 📚معاني الأخبار، ص۴۸』🌸
🌿☜ در #بهشت معلوم می‌شود.

🍃⇯֎ و آن؛
💫☜ حقیقتِ اُنس و اتّصالِ #باطن به #ظاهر بوده، که در واقع؛ ترسیم شدنِ ظاهر یا به عبارتی متجلّی شدنِ مسمّاست.

♦️ بنابراین؛ تزویج با حورالعین در بهشت؛
💫☜ برگشتِ ظاهر به سمتِ باطن است.

📌و در نتیجه؛ حور العین صرفاً برای جنس مردان نیست، بلکه عنوانی کلّی است که هم مشمولِ مردان، و هم زنان می‌گردد.


⊰᯽⊱┈──╌▼

🔔 خیلی مهمّ است که مَناط و معیار نساء (جلال و باطن) و رجال (جمال و ظاهر) را از دست ندهیم. چرا که اصل؛ به دست داشتنِ #معیار است. و اگر ابتدا «عین شخصی» را معنا نکنیم، مسلماً سؤالاتِ زیاد و اشکالات زیادی در برخورد با آیات و روایاتِ این موضوع، برایمان پیش می‌آید.

(برای مطالعۀ مبحثِ «عینیّت» رجوع بفرمایید به 👈🏻 https://t.me/ehsannil3/299)

⊰᯽⊱┈──╌▲


♻️ جمع‌بندی آنکه؛
🍃【زوجِ هر انسانی در جنّت؛ ▼خودیّت اوست▲ که جلوه کرده است.】🍃
در نتیجه؛
♦️ «زوجیّت»↫ در خودِ انسان بایستی دیده شود.

🌍 که اگر ابتدائا این جمع‌بندی را در عالمِ ظاهر (یعنی در دنیا) بررسی نکردیم؛ اصلِ مطلب روشن نشده، و اشکالات زیادی هم که به #ظاهر در تعارض با آیات قرآن است؛ برایمان رخ می‌دهد.





🌱『الْحَمْدُ للهِ الَّذي خَلَقَ الأَزواجَ کُلَّها』🌱


🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#زوجیت
#زوجیت_در_قیامت

─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🌱
.
.

🔲 «#غیرت »؛ نفیِ «#غیر» است و «#غیور»؛ نفی کننده‌ی «غیر».

◨ غیرت در عالَم کثرت و ظلمت؛
با نفیِ حدّی «غیر»؛ محقّق است. پس؛ «غیور» در عالَم کثرت؛ خودِ افرادِ غیر را کنار می‌زند و نفی می‌کند و به این صورت؛ غیر را نفی می‌کند.

🔅 غیرت در عالَم وحدت و نور؛
با نفیِ لبّی «غیر»؛ محقّق است. پس؛ «غیور» در عالَم وحدت؛ «حدّ» افرادِ غیر را نفی می‌کند. بنابراین در نفیِ لبّی؛ افرادِ غیر؛ در عین اینکه غیر هستند؛ تجلّیاتِ حضرتِ غیور می‌باشند.

(حتماً برای شرحِ و تفصیلِ «نفیِ حدّی و نفی لبّی» به مقالۀ بسیار مهمّ آن در #کانال_معرفة_الحق رجوع بفرمایید 👈🏻: https://t.me/ehsannil3/376)


🍃 و امّا ...
•►♦️◇ ⦃ بَـــداء ⦄ ♦️◇◄•

🔸 از نظر لغوی؛
اسم مصدر از مادۀ «بَدَوَ»، به معنای ظاهر شدن و آشكار شدن، و رخ دادن و پيدا شدنِ امری جديد.

🔸 و از نظر معرفتی؛
تغییر لبّی و نوریِ قضای حتمی إلهی است.

در عالَم نور؛ نفسِ واحدۀ إلهی متجلّی است و جولانِ دوئیت مطرح نیست. «الله»؛ اسم علَم برای ذات و نفس باریتعالی است و فرمایشِ قرآن در مورد نفس واحدۀ إلهی چنین است:

💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو💎
📘 بقره، آیهٔ ۲۵۵

◉⇯⇦ ﴿اللّهُ﴾؛ مبتدا، و ﴿لا إلهَ إلّا هُو﴾؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ ﴿اللّهُ﴾ که بسیط و بدون جزء است؛ ☜ ﴿لا إلهَ إلّا هُو﴾ می‌باشد.
که ﴿لا إلهَ إلّا هُو﴾؛ کلمۀ توحید است و کلام نیست که متجزّی به اجزاء باشد.
مرتبه‌ای والاتر از ﴿لا إلهَ إلّا هُو﴾ در مراتبِ توحید؛

֎⫸ ﴿لا هُو إلّا هُو﴾ است.

﴿هُو﴾؛ اسمِ عَلَم برای اشاره به ذات و نفسِ غیب الغیوبیِ باریتعالی است.

💠 که در تحلیل:

﴿لا هُو﴾ [که نفی نوری و لبّی است]؛ ☜ #جلال الله تعالی است.
﴿إلّا هُو﴾ [که اثبات نوری و لبّی است]؛ ☜ #جمال الله تعالی است.

⊱⟤ نفیِ جلالیِ ﴿لا هُو﴾ و اثباتِ جمالیِ ﴿إلّا هُو﴾ که امری جدانشدنی از نفس و ذاتِ إلهی است؛ 👈🏻 تغییرِ لبّی و نوری و ذاتیِ إلهی است.

⏎◉ بنابراین؛
«تغییر» در ذاتِ باریتعالی؛ «تغییر نوری» است که صد البته با تغییر حدّی متفاوت است و خداوند از تغییرِ حدّی منزّه است.
نفی و اثباتِ «تغییرِ نوری»، منفی و مثبَتِ آن؛ دو امر، دو حال، یا دو حیثیت نیست. بلکه در وحدتِ اطلاقی باریتعالی و در کلمۀ توحید ﴿لا هُو إلّا هُو﴾ محقّق است که جزء ناپذیر است.


📖 به تأویل و اشارۀ حضراتِ آل الله(ع) در روایات مختلف؛ قرآن مجید در خصوصِ «بَداء» می‌فرماید:

🍂﴿يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ﴾🍃
خدا آنچه را خواهد محو مى‏كند و [آنچه را خواهد] تثبيت مى‏كند، و اصل كتاب نزد اوست.
(سورۀ رعد، آیۀ ۳۹)

چند نکته به اشاره:
⧍ آیۀ فوق بدون ذکرِ متعلّق بوده؛ و مطلق می‌باشد.
⧍ افعالِ «يَمْحُوا» و «يُثْبِتُ»؛ فعلِ مضارع است که دلالت بر استمرار و دوام دارد و چون فعلِ حقّ تعالی است؛ پس استمرارِ آن، استمرارِ حقیقی است و حقیقتِ آن به 👈🏻 دوامِ ذات و نفسِ حضرتِ «الدائم» (جلّ جلاله) محقّق و برقرار است.
⧍ ﴿يَمْحُوا الله ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ﴾؛ شرحِ تفصیلیِ ﴿أُمُّ الْكِتابِ﴾ است و به نصّ روایات؛ 👈🏻 ﴿أُمُّ الْكِتابِ﴾؛ جلوه‌ای از جلواتِ آل الله(ع) است.


💠 در کلمۀ توحیدِ ﴿لا هُو إلّا هُو﴾:

❖ آن که محو و نفیِ نوری می‌شود (﴿لا هُو﴾)؛ نفسِ حقّ تعالی است [و این جلالِ حضرتِ حقّ است].

[و به عینِ شخصی و بدون هیچ گونه طفره و فاصله و دوئیت؛]
❖ آن که اثباتِ نوری می‌شود (﴿إلّا هُو﴾)؛ نفسِ حقّ تعالی است [و این جمال حضرتِ حقّ است].

⊱⟤ نفیِ جلالیِ ﴿لا هُو﴾یی، و اثباتِ جمالیِ ﴿إلّا هُو﴾یی؛ در کلمۀ توحید (﴿لا هُو إلّا هُو﴾)؛ 👈🏻 بَداء حقیقی و مطلق است.

( نکته: بَداء حقیقی و مطلق که در حضرتِ حقّ برقرار است، به فرمایشِ حضرت مولی أمیرالمؤمنین؏ برای جناب کمیل در حدیثِ «حقیقت»، با عبارتِ نورانی 👈🏻مَحْوِ الموهوم مَعَ صحو الْمَعْلُومِ◥ بیان شده است.)



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM