اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
904 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram
◾️

⤵️ عنایت بفرمایید:

✓➊ در #زمان وارد نشوید! چرا که حضرات آل‌الله (علیهم السلام)؛ صاحب الزّمان بوده و مقهور زمان نیستند. و بلکه؛ از تفوّق مطلقه‌ی بر زمان است که در زمان ظاهرند.

✓➋ و در #لغت و زبانِ قبطی هم وارد نشوید. چرا که لغت؛ زاییده‌ای از معناست، و اصل معنا؛ حضرات آل‌الله (علیهم السلام) هستند. و برگشتِ تمام زبان‌ها به زبان حقیقی (یعنی؛ زبان عربی) است.

[⚠️ فنایِ زبان‌ها در زبانِ عربی که زبان قلب است، شرح مفصّلی دارد که بحثِ این مقاله نیست، و إن شاء الله تفصیل آن در زمان دیگر ارائه خواهد شد.]

✓➌ در نامگذاری توسّط فرعون ملعون هم وارد نشوید. زیرا نامگذاری نبیّ خدا (؏) توسّط خودِ خداست. که هر چند ظاهرِ امر این باشد که فرعون این نام را گذاشته باشد، امّا؛〖لا یُمکن الفرار مِن حکومتک〗(📚دعای کمیل).

✓➍ حضرات آل‌الله (علیهم السلام) برای أنبیاء إلهی و به دنبال ایشان؛ تمام مؤمنین، و به دنبال مؤمنین؛ تمامیِ انسان‌ها و موجودات، #اصل هستند. هر چند ظاهرِ امر این‌طور باشد که حضرات آل‌الله (علیهم السلام) بعد از أنبیاء إلهی (علیهم السلام) رخ عیان کنند. که حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

【يا علي كُنتَ مع الأنبياء سرّاً و مَعِيَ جَهراً】
یا علی (؏)!
تو با انبیاء (؏) به طور سرّی بودی و با من آشکارا هستی.
📚صحيفة الأبرار، ج۲، ص۳۹


•✦✧✧✦•♻️•✦✧✧✦•

✳️ الغرض؛
طبق حدیث فوق در وجه تسمیۀ نام 『موسیٰ』؛

❃『 موسیٰ』= مو + سیٰ
❃ که یعنی؛
❂☜ ماء (آب) + شجر (درخت)


•✦✧✧✦•💧•✦✧✧✦•
💧۞ #ماء:

مجموعه‌ احادیثِ 『أوّلُ ما خَلَقَ الله』؛ به نحوهای مختلف آمده است.
در روایتی؛ اوّل چیزی که خلق شد، نور حضرات آل‌الله (علیهم السلام) بوده است، که حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

🔆『اوّلُ ما خَلَقَ الله «#نورى»』🔆
📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۱، ص۹۷

و یا در روایتی دیگر می‌فرمایند:

💧『أَنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ الله عَزَّ وَ جَلَّ «الْمَاءُ»』💧
(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۵۴، ص۳۱۲


🔶 و امّا؛ چرا تعابیر مختلف برای «اوّل ما خلق الله» آمده است در حالی که «أوّل ما خلق الله» یک حقیقت بوده و آن؛ حضرات آل‌الله (علیهم السلام) هستند که در عالمِ ظاهر، به اشاره آمدند؟!

🔷❂☜ به خاطر اینکه ائمۀ معصومین (علیهم السلام)؛ در اطلاق حقیقی و لاتعیّنی ظاهرند.

و #نور ، #ماء ، #لوح ، #عقل ، #قلم ، #عرش ، #جوهر ، #هواء ، #نار ، #ملک_کروبی ، #حروف_معجم ، #درة_بیضاء ، #نفوس_مقدسه_مطهره و سایر مواردی که در روایات به عنوانِ «#اول_ما_خلق_الله» به انحاء مختلفِ بیان‌ها و اشارات، تبیین شده است، همه و همه؛
❂☜ جلواتِ بی حدّ و عددِ آل‌الله (علیهم السلام) هستند.
و تمامیِ این اشارات؛ به #عین_شخصی یکدیگر بوده، و نقطۀ تفاوتشان؛ دقیقاً نقطۀ شباهتشان است.

🔔 اگر #عین_شخصی این کلید معرفتی را یافته باشیم، به لطف خدا فهم این احادیث آسان است.

[برای شرح #عین_شخصی؛
رجوع بفرمائید به❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]

💧⇯֎ پس «ماء» جلوه‌ای از حضرات آل‌الله (علیهم السلام) است. که حیاتِ تمام اشیاء می‌باشد، چنان که قرآن می‌فرماید:

💦 ◣﴿وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيّ﴾◥
و هر چیزی را از آب زنده قرار دادیم.
📘سورۀ انبیاء (علیهم السلام)، آیۀ ۳۰


•✦✧✧✦•🌳•✦✧✧✦•

🌳۞ #شجر:
شجر در قرآن؛ دو عنوانِ کلّیِ مقابلِ یکدیگر دارد؛

یکی؛〖شجرة طیّبة〗است.
و یکی؛【شجرة خبیثة】.

◇ و امّا شجره‌ای که مدّ نظرِ نامِ مبارک 『موسیٰ』 است؛〖شجرة طیّبة〗 است. ◇
⇩ قرآن می‌فرماید:

💎﴿أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً『كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ』أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ﴾ 💎
آيا نديدى خدا چگونه مثل زده است؟
گفتار و اعتقاد پاكيزه؛ مانند درختى پاک است كه ريشه‌اش استوار و شاخه‌اش در آسمان است.
📘سورۀ حضرت ابراهیم (علیه السلام)، آیۀ ۲۴


🔰 و الصادق عَن الله حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در تأویلِ این آیۀ شریفه می‌فرمایند:

❇️ «أصلُها رسول الله (ص)،
و فرعُها أمير المؤمنين (ع)،
و الحسن (ع) و الحسين (ع) ثمرُها،
و تسعةُ من ولد الحسين (ع) أغصانُها،
و الشيعة من ورقها» ❇️

اصلِ این درخت؛ حضرت رسول اکرم (ص) هستند.
و فرع آن؛ امیرالمؤمنین (؏)،
و امام حسن (؏) و امام حسین (؏)؛ میوه‌هایش بوده،
و نُه فرزندِ امام حسین (؏) شاخه‌هایش،
و شیعه؛ برگ‌هایش می‌باشند.

📚 تفسير نور الثقلين، ج۲، ص۵۳۵

✿ پس آیۀ فوق؛ می‌فرماید که اصل این درخت، ⦅ثابت⦆ بوده، و فرعش در آسمان است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
◾️


🌿۞ #جزا را باید بشناسیم تا إن شاء الله لطیفۀ این فرمایشِ نورانی به جان بنشیند:

🍃֎ اگر جزا؛ حقیقی باشد، منفصل از عمل نیست، بلکه حقیقتِ عمل است.
در قیامت؛
֎⇦ جزای اعمال را نشان می‌دهند. یعنی؛ حقیقتِ اعمال را نشان می‌دهند که اگر إن شاء الله خَیر باشد، #نور است. و اگر العیاذ بالله شرّ باشد، #نار است.

֎⇯⇦ اعمال و تجسّمِ اعمال، جدای از شخص نیست، بلکه خودیّتِ شخص است. پس جزایش نیز، ظهورِ حقیقتِ عمل است.
❂☜برای همین هم نفسِ عامل (عمل کننده)، در گرویِ عملش است، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔻【 كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ】🔺
✾ هر نفسی در گرویِ آن چیزی است که کسب کرده است.
📘 سورۀ مدثّر، آیۀ ۳۸


🍃֎⇯⇦ که اگر #عمل، و #عامل، دو مطلب جدایِ از هم باشند؛ معنا ندارد که عامل را برای آن عمل، عقاب کرده یا ثواب دهند.
بنابراین؛
🍃֎⇦ عمل، جانِ عامِل است و برخاسته از آن جان، در ظهورِ آمده است.


♻️ پس تا اینجای سخن؛
جزای یک عمل، نمی‌تواند کمتر از آن باشد که اگر چنین شد، جزای آن عمل، تمامْ نبوده و چیزی از جـــزا داده شده است.
بلکه اصحّ این است که گفته شود: اصلاً جزای آن عمل نبوده است که داده شده.

🔔‌ العیاذ بالله که خداوند پیمانۀ کوچک بریزد. هر چه هست، کریم است و جزایِ کریمانۀ او، تطوّرات و تجلیّاتِ کرم اوست ...


🍃🌕🌱 روزه، سراسر رؤیت و مشاهده است، چنان که حضرت خاتم الأنبیاء (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

🔻『 صومُوا لِرُؤْيَتِهِ وَ أَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِه』🔺

✾ به رؤیت، روزه بگیرید و به رؤیت، افطار کنید.

📚 عوالي اللئالي، ج۲، ص۲۳۳


🌙۞ که این حقیقت، تا رؤیتِ ظاهر هم کشیده شده است و در دیدنِ هلال ماه و شفقِ خورشید، در بدو و ختمِ ماه مبارک رمضان؛ منظور است.


🍃۞ اما مطلب ما بر سر عرفانِ این قضیه است.
رؤیت و مشاهده در عالمِ نور مطرح است و کلام حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از شدّتِ «بود»، تا امرِ «صومُوا» و «أَفْطِرُوا» آمده است، یعنی؛

🌙⇯⇦ از اینکه «صیام»؛ رؤیت است و «افطار»؛ رؤیت است؛
❂☜ این حقیقت؛ تا امرِ به رؤیت در ظاهرترین مرحله - که دیدنِ هلال و شفق در طلوع و غروب است -، ممدود و کشیده شده است.


👁‍🗨 در رؤیت و مشاهده؛ شاهد و مشهود در #مقام_شهادت، یکی می‌شوند و از این رو؛
🍃֎⇦ صوم بر خلاف اعمالِ عبادی دیگر، تقسیم نمی‌شود، چرا که دوئیّتی در کار نیست.
در نتیجه حقّﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻«الصَّوْمُ لِـــي»🔺
روزه برای من است.
📚 الكافي، ج۴، ص۶۳


🍃֎⇯⇦ وچون تماماً این عمل (روزه) برای خداست، جزایش نیز غیر از خدا نیست، چرا که می‌فرمایند:

🔻『 مَن كانَ لله كانَ اللهُ لَه』🔺
✾ کسی که برای خدا بود، خدا برای اوست.
📚 بحار الأنوار، ج۷۹، ص۱۹۷


🔰 و در نتیجه حقّﷻ در همان حدیث قدسی می‌فرماید:

🍃【 الصَّوْمُ لِــــي وَ أَنَا أَجْزِي به】🍃

📚 مصباح الشريعة، ص۱۳۶


↲۞ در مرتبۀ پائین‌تری از معرفت؛
«اجزي»، فعل معنا می‌شود. و در نتیجه حدیث بدین معناست که؛
🍃֎⇦ من به این عمل (روزه) جزا می‌دهم.

❂☜ این درست است، ولی تمام نیست!

↲۞ امّا در مرتبۀ بالاتری از معرفت؛
«اجزيٰ»، فعل نیست، بلکه اسم مفعول است و خبر برای مبتدای «أنا».
بنابراین؛ «أنَا اجزيٰ بِه» اینگونه معنا می‌شود:
🍃֎⇦ من [خودم] جزای به این عمل (روزه) هستم.


🍃🌕⇦ خودِ خداوند؛ جزای صوم (روزه) است؛ به خاطرِ اینکه ❂☜ لقاء و مشاهدۀ او صورت گرفته است و دوئیّتی در کار نیست.
معبود است و جلوۀ خودش در عبدی که صائم است ...

֎⇯⇦ او جزای صوم است؛ یعنی؛ خالصۀ صوم بدون احتسابِ صائم (که چه کسی است) جلوۀ خداوند است.

🍃֎⇦ منتها چون صائم در انتساب به صوم، چیزی جز ظهورِ صوم نیست (یعنی صائم به روزه‌اش نشان داده می‌شود)؛ پس جزای صائم هم خداوند است.


🔰 و این مطلب اشاره‌ای است به حدیثی قدسی که حقّﷻ می‌فرماید:

🔅〖من طلبنی وَجَدَنی و مَن وَجَدَنی عَرَفَنی
و مَن عَرَفَنی أحَبَّنی و مَن أحَبَّنی عَشَقَنی
و مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ و مَن عَشَقتَهُ قَتَلتَهُ
و مَن قَتَلتَهُ فَعَلَیَّ َدیَتَهُ و مَن عَلَیّ َدیَتَهُ
و اَنا من قتلته دیَتُه و مَنْ علیَّ دیَتُه «فــأنـــا دیَـــتُـــهُ»〗
🔅

✾ آن کس که مرا طلب کند، من را می‌یابد
و آن کس که مرا یافت، من را می‌شناسد
و آن کس که مرا شناخت، من را دوست می‌دارد
و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می‌ورزد
و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می‌ورزم
و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می‌کُشم
و آن کس را که من بکشم، خون‌بهای او بر من واجب است
و آن کس که خون‌بهایش بر من واجب شد؛
پس خودِ من خون‌بهای او می باشم.

📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ملّا محسن فیض کاشانی، ص۸۰



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.

🌿༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ یازدهم:
🌙سیر صائم با منازل قمر
(بخش دوّم)


┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/190
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅


🌿۞ حسبِ روایات؛
֎⇦ خلقت خورشید و ماه؛ از طبقات هفتگانۀ #نور_آتش و #صافی_آب تشکیل شده است.

☀️☜ که خورشید؛ نهایتاً با لباسی از آتش پوشانده شده است.
[«أَلْبَسَهَا لِبَاساً مِنْ نَار»]

🌙☜و ماه؛ نهایتاً با لباسی از آب پوشیده شده است.
[«أَلْبَسَهَا لِبَاساً مِنْ مَاء»]

🌙☀️☜ از این رو؛ خورشید گرم‌تر از ماه است.
[«فَمِنْ ثَمَّ صَارَتْ أَشَدَّ حَرَارَةً مِنَ الْقَمَر»]

📚الخصال، ج‏۲، ص۳۵۷


֎⇯⇦ بنابراین؛
☀️#خورشید؛ در جلوۀ #آتش ظاهر می‌شود.
🌙☜ و #ماه؛ در جلوۀ #آب ظاهر می‌گردد.
💨☜ و جوّ بینِ زمین و ماه؛ در جلوۀ #هوا (#باد) خواهد بود.
🌍☜ و #زمین، حکم #خاک را دارد.


❖⫸ که اینها، یعنی؛ سلسلۀ چهارگانۀ «آتش، آب، هوا، خاک»؛
❂☜ #عناصر_اربعه (#ارکان_اربعه) هستند که در احادیث؛ صانِع هستی (یعنی؛ حضرات آل‌الله علیهم السّلام)، به أنحاء مختلف پرده از اسرار آن برداشته‌ است.

[به عنوان نمونه؛ رجوع بفرمائید به
❂☜ 📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۸، ص۲۳۰]


❖☜ هر اشاره‌ای از عالم؛ منفکّ از ارکان اربعه نیست.
❖☜ و ارکان اربعه؛ برخاسته از #تسبیحات_اربعه است.

[بحمد الله این مطلب؛ مستقلاً بیان شده است و در اینجا وارد به آن نمی‌شویم. لطفا رجوع بفرمائید به ❂☜ https://t.me/ehsannil2/180]

❖☜ و تسبیحات اربعه؛ #ارکان_کعبه است که #کعبه؛ جلوۀ #بیت_المعمور است‌ وُ بیت المعمور؛ جلوۀ #عرش وُ عرش؛ جلوۀ خدائیّتِ خداوندﷻ است. و جائی نیست که خالی از حقّﷻ و خدائیّتِ او باشد.

🌿☀️ در بخش اوّلِ همین لطیفه، بیان شد که نور خورشید از #عرش است.
پس این سلسلۀ تحلیلی را از حقیقتِ حقّﷻ تا بدینجا بایستی به طورِ ممدود و صِرف الرّبط، تماشا کرده و معرفت پیدا نمود.


🌙۞ الغرض؛ بحث ما در مورد #منازل_قمر است:

֎⇦ چون آتش و آب و هوا و خاک؛ ارکانِ اشیاء هستند، پس شمس و قمر را در وجود سالک بایستی یافت.
𒆳
☀️☜ مَثَـــل خورشید؛ مَثَـــلِ #روح است که حیاتِ جسم به آن است و ثابت می‌باشد و تغیّری در آن نیست.

🌙☜ امّا [در قیاس،] مَثَــلِ قمر؛ مثل نَفْـــس است که در تغیّر است تا به ثُباتِ «مطمئنّه بودن» برسد و از این جهت؛ #منازل دارد.

[بحمدالله در مورد نفس و روح و لطائف آن در همین کانال؛ مطالب و لطائفی بیان شده است. رجوع بفرمائید به ❂☜ https://t.me/ehsannil2/208]


🌙۞ روزهای ماه‌های قمری بر اساس #منازل_القمر است.
بحمد الله در بخش اوّل در مورد منازل قمر و ارتباطش با حضرت حقّﷻ و ترسیم عالم، اشاراتی بیان شد:
𒆳
🌙֎⇯⇦ قمر؛ ۲۸ منزل دارد (#منزل یعنی؛ محلّ نزول) که دو تا چهارده منزل می‌باشد وُ آن؛ قوسِ صعود و قوسِ نزول است.
🌑☜ و دو محاقّ اوّل و آخرِ ماه؛ مقام و مکانتِ حضرت حقّﷻ در خفای 🔻 لا اسم له و لا رسم له🔺 می‌باشد؛ که جمعاً ۳۰ روزِ ماه را تشکیل می‌دهند.

🍃☜ که این سیرِ نزول و صعود؛ سیر سالک را رقم می‌زند و دقّت در هر منزلِ قمر؛ دقّت در حال سالک است و بسیار حائز اهمیّت می‌باشد.


🔰 حضرت خاتم الانبیاء (صلّی الله علیه و آله) در مورد ماه مبارک رمضان می‌فرمایند:

🔻〖 هُوَ شَهْرٌ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ
وَ أَوْسَطُهُ مَغْفِرَةٌ
وَ آخِرُهُ الْإِجَابَةُ
وَ الْعِتْقُ مِنَ النَّارِ〗🔺

✾ [ماه مبارک رمضان] ماهی است که؛
اوّلش رحمت،
میانه‌اش مغفرت،
و آخرش اجابت،
و آزادی از آتش است.

📚الكافي، ج۴، ص۶۷


🍃۞ در تحلیل؛

🌑☜ سالک (از محاقّ اوّل) به محض ورود به ماه مبارک رمضان؛ از قُوُت (غذا)، به امساک می‌رود.

🌘🌒☜ و در ۲۸ منزلِ تنزیل و صعود (۲ تا ۱۴ منزل)؛ مرتباً بین امساک و قُوُت، سیر می‌کند که روزها صائم است و شب‌ها؛ آکِل (خورنده).

🌙֎⇦ که همان طور که «لا تکرارَ فی التجلّی» (در تجلّی تکرار نیست)؛ در منازل قمر نیز تکرار نیست و ایّام صائم نیز تکراری نیست.

🌑☜ تا روز آخر (محاقّ دوّم)؛ که سالک از «امساک کردن» (روزه بودن) هم بایستی امساک کند (و به سمتِ قُوُت برود) و روزۀ عید فطر بر او حرام است.
[کمی دقّت می‌خواهد!]


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌙
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.

༺֎ 《اســــرارِ #مگو》؛
«مَگوئیِ» وصفِ تو بود
֎༻


🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/460
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅


🍃۞ حضرتِ «اللهﷻ» کیست؟

قرآن می‌فرماید:

💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو﴾ 💎
📘 بقره، ۲۵۵

◉⇯⇦ «الله»؛ مبتدا، و «لا اله الّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «الله» ☜ «لا إله إلّا هو» است.
که «لا إله إلّا هو»؛ کلمۀ توحید است.
و مرتبه‌ای والاتر از آن در مراتبِ توحید؛
֎⫸ «لا هو إلّا هو» است.

💠 که در تحلیل:

«لا هو»؛ #جلال است.
«إلّا هو»؛ #جمال است.

🍃۞شخص حقیقی عالَم؛ اللهﷻ است، و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند.
و توحیدِ او (❂☜«لا هو إلّا هو»)؛ عالم را بالحقیقة فراگرفته است.
بنابراین؛
֎⇦به همۀ عالم و امورِ آن؛ به «لا هو إلّا هو» یعنی؛ به «جلال و جمال»، بایستی نظر شود.

✿الغرض؛
❂☜به #معرفت نیز چنین باید نگریست.
𒆳
🌕معرفت در #جمال معرفت؛
֎⇦ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است.‌
که از آن به «شناختن» یاد می‌شود.‌
و در عالم حدّ هم با آن سر و کار داریم که می‌گوییم:
"فلان امر را «شناختم»"

🍃۞پس معروف، در #جمال معرفت؛
❂☜ به جمال و تعیّنِ «معروف بودن» ظاهر می‌گردد.


🌑معرفت در #جلال معرفت؛
֎⇦ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است.
که از آن به «نشناختن» یاد می‌شود.
و در عالم حدّ می‌گوییم:
"فلان امر را «نشناختم»"، چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود. بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.

🍃۞پس معروف در #جلال معرفت؛
❂☜ به جلال و لاتعیّنیِ «معروف بودن» ظاهر می‌گردد و گفته می‌شود که «#نشناختنی است».


🔆۞و امّا سخن و مطلوب ما؛ در عالم، #نور است. پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.

🔳 در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جویندۀ آن است که اصلاً در میدانِ شناخته شدن نیامده. یعنی؛ مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الأمری دارد، و معرفت به آن، نفس الأمرِ دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده است.

🔆 امّا «نشناختنی در عالم نور»؛ خودش «نشناختنی» است. یعنی؛
֎⇦ نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمی‌شود.

[به لفظِ «#نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد.]

●⇯⇦بنابراین؛
❂☜ هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندکّ و فانیِ در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف، نقص داشت که او را نشناخت. بلکه معروف؛ در جلالَتِ «معروف بودن» بود.
یعنی؛
❂☜ خودش #نشناختنی بود. نه اینکه برای مَن و شما «نشناختنی» بود. في الواقع؛ «نشناختنی» بود. بدین معنا که؛
֎⇦ جلالَتِ «المعروف» بود.

💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تَریِ آب روزی‌ات شده. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.

✿⇯⇦ به هر قدر که عارفِ آن کس شدی که «نشناختنی»؛ نفْسَش است (و بلکه نفْسِ «نشناختنی» ست)؛ مُدرکِ «نشناختنی» شدی.

معرفتِ «متعیّن»؛
֎⇦ در تعیّنِ معرفت است.

● اما معرفتِ «لا متعیّن»
(و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»
֎⇦ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلالِ خودِ «معرفت» می‌باشد.

● حالا؛ معروف و منظور و مطلوبِ ما؛
֎⇦ خودِ «لا تعیّنی» و خودِ «نشناختنی»، یعنی؛ «جلالتِ معرفت» می‌باشد.


°•❁🔳🔲🔳❁•°


🍃۞ با درکِ مقدّمۀ فوق، بخوانیم:

💎 ﴿إنّا أنزلناهُ في‏ لَيلَةِ القدر
وَ ما أدراكَ ما ليلَةُ القدر﴾ 💎

✾ همانا ما آن را در شب قدر نازل كرديم.
✾ و تو چه مى‏‌دانى شب قدر چيست.
📘سورهٔ قدر

֎⇯⇦ در حدیث برای آیات فوق می‌فرمایند:

🔻«اللّیلَةُ فاطمةُ وَ القَدرُ الله
فَمَنْ عَرَفَ فاطمةَ حَقَّ معرفَتِهَا
فَقَدْ أدْرَكَ لَيْلَةَ القدر
وَ إنّما سُمِّيَتْ فاطمةُ
لِأنّ الخَلقَ فُطِمُوا عَنْ معرفتِهَا» 🔺

«لیلة»؛ فاطمه (س) هستند و «القدر»؛ اللهﷻ.
پس کسی که فاطمه (س) را به حقِّ معرفتِ حضرتشان، شناخت؛
֎⇦ #لیلة_القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه (س) نامیده شده
زیرا مطلقِ «خلق» از شناختِ ایشان جدا شدند.


✿⇯⇦ کافِ «وَ ما أدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر»؛
֎⇦ ضمیرِ #مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقُّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّدِ مصطفی (ص) است.

✿⇯⇦ائمۀ اطهار (؏) نور واحد هستند. بنابراین؛ درک نشدنِ «لَيْلَةُ الْقَدْر» برای حضرت رسول اکرم (ص) معنا ندارد!
[و به فنایِ در ائمّهٔ اطهار (؏)؛
این درک؛ برای طالبانِ حقیقی، جاری است.]‌

🍃۞ پس دقّت بفرمائید:
درک نشدن در آیۀ «وَ ما أدْراك ما لَيلَةُ القدر»؛
֎⇦ درکِ نشدنِ حدّی نیست.
بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است.
و این درکِ نشدن، به واقع؛
֎⇦ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.
🌀 این کوتاهی‌ها و بی‌غیرتی‌ها در خلوَت اعتقاد، دَستی در خانه‌نشین کردنِ «أَوَّلُ مَظْلُوم‏؛📚الكافي،ط - الإسلامية،ج‏۴،ص۵۶۹»؛ حضرت امیرالمؤمنین(ع)و اولاد طاهرینشان است.

از این جمله؛ 🔻

💠 روز ازدواج حضرت مولی امیر مؤمنان علی(ع) و حضرت فاطمه‌ زهرا(س) است که تصوّر، اعتقاد، و نوعِ برخورد بعضی از افراد با این حقیقت، مانند سایر ازدواج‌هاست!

🔰 به همین دلیل، چند کلمه به اشاره در این خصوص بخوانیم:

قرآن می‌فرماید:

💎【مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ ❁ بَيْنهَُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ ❁ فَبِأَىّ‏ِ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ❁ يخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ ❁ فَبِأَىّ‏ِ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ】💎
دو درياى [تلخ و شيرين‏] را كه با هم برخورد دارند، روان كرد [ولى يكديگر را تغيير نمى‌‏دهند].
[چرا كه‏] ميان آن دو حايلى است كه به همديگر تجاوز نمى‌‏كنند.
پس كدامين نعمت‏‌هاى پروردگارتان را انكار مى‏‌كنيد؟
از آن دو لؤلؤ و مرجان بيرون مى‌‏آيد.
پس كدامين نعمت‏هاى پروردگارتان را انكار مى‏‌كنيد؟

(📗 سورۀ الرّحمن، آیات ۱۹ تا ۲۳)

👈🏻 حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام؛ تأویلِ «الْبَحْرَيْنِ» را «عَلِيٌّ وَ فَاطِمَة» (صلوات الله علیهما)، و «بَرْزَخٌ» را «رَسُولُ الله [النَّبِيُّ ص‏لّی‌الله‌علیه‌وآله]» و «اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ‏» را «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السّلام» بیان ‌می‌فرمایند.
(📚البرهان في تفسير القرآن، ج‏۵، ص۲۲۳)


📖 لغویّون، "مَرج" را «آمیختن» معنا می‌کنند.

درکِ #آمیختن مطلقه در عالم نور، به نفسِ «آویختنِ» مطلقه ممکن است. تا بِتَمامِهِ به حقّ آویخته نشویم، درکِ مفاهیمِ نوری، مشکل خواهد بود.

الغرض؛
در آمیختنِ حدّی، دو امر است که با هم می‌آمیزند. امّا در #نور، به استیلا و استعلایِ خود بر خود است که 💎نُورٌ عَلیٰ‏ نُور】 (سورۀ نور، آیۀ۳۵) است.

ائمه اطهار(ع) شیء واحدِ حقیقی هستند که می‌فرمایند: «نَحْنُ شَيْ‏ءٌ وَاحِد؛ 📚بحارالأنوار،ج‏۲۶ص۳۱۷» و از شدّت وحدت، به جلوۀ چهارده نفر جداگانه ظاهر شدند و مرج و آمیختگیِ 【مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ】؛ شدّت یگانگی حضرت مولی(ع) و حضرت فاطمه(س) است که از «لا کُفو» بودنِ اطلاقی، در «کفو» و «مرج» ظاهر می‌شوند.

#مرج در ظلمت و عالَم کثرت، ترکیبِ دو شیء است و برزخ آن، بینونتِ #عزلتی است.
امّا؛
#مرج در نور، شدّتِ تجلّی خود بر خودِ «نُورَ اللَّهِ التَّام‏ّ؛ ج‏۹۷ص۲۸۰»، - یعنی ائمه اطهار علیهم‌السّلام - است و برزخِ آن، بینونتِ #صفتی است.

#مرج حقّی و حقیقی آن است که در تمام مراتبِ وجودی، #مرج باشد. یعنی نه تنها در افعال و صفات، بلکه در ذات هم #مرج باشد و آمیختگی آن، شدّت یگانگی آن باشد.

بنابراین؛
#مرج_ظلمانی، چون لااقل مرتبه‌ی ذات را ندارد، حقیقتاً #مرج نیست و #مرج_حقیقی نیست.

بلکه آمیختنِ حقیقی (نورانی) است که حقّاً و حقیقتاً ثمر دارد و ثمر آن، چیزی جز خودِ او نیست که فرمود:

💎【يخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ】💎
از آن دو لؤلؤ و مرجان بيرون مى‌‏آيد.
(📗 سورۀ الرحمن، آیۀ۲۲)

و تأویل آن از حدیث بیان شد که؛
🔻«اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ‏؛ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ [ع‏]» 🔺

که؛
☀️ #لؤلؤ (مروارید)، مَکنون و باطن است و جلال می‌باشد (【اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُون‏؛ واقعه، آیه۲】- که ذاتش، مکنون بودن است و نه اینکه چیزی هست و مکنون است).
و #مرجان؛ مشهود و ظاهر است و جمال می‌باشد.

که حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السّلام؛ در خفای جلالی هستند و نسلِ ائمه‌ی اطهار علیهم‌السّلام هم به حسب ظاهر از حضرتشان، متجلّی نیست.
ولی حضرت امام حسین‌ علیه‌السّلام؛ در جلایِ جمالی هستند و نسلِ ائمه‌ی اطهار علیهم‌السّلآم از حضرت امام حسین علیه‌السّلام است («الْإِمَامَةَ فِي عَقِبِ الْحُسَيْنِ ع‏؛ 📚الكافي،ط - الإسلامية، ج‏۱، ص۳۴۸»).





«الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ، الْفَرْدِ الصَّمَدِ، الَّذِي لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ»
(📚الدروع الواقية – سیّد بن طاووس، ص۱۷۶)



#لا_یقاس_بنا_احد
#لا_یقاس_بآل_محمد_احد (ص)
#نفی_قیاس_مطلق

🌿🦋#احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.
🌱
🍂و امّا...

نامۀ تعزیت دختر رَز بنویسید
تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند
گیسوی چنگ ببُرید به مرگِ میِ ناب
تا حریفان همه خون از مژه‌ها بگشایند💧
(حافظ -ره-)

🔳 در حدّ چند جمله، به مناسبتِ شبِ شهادتِ حضرتِ
༺۞◈عصمة الله، اُمّ الخیرة، سرّ العظمة، روح أبیها(ص)، اُمّ أبیها(ص)، اُمّ الأئمة(ع)، ولیّة الله، أمینة الله، جوهرة العزّ و الجلال، حقیقة القدس و الکمال، جمال الآباء، شَرَفُ الأبناء، لیلة القدر، مجهولة القدر، خفی القبر، ناموسِ حقّ، مخدومۀ ملائک سماوات، سرور سينۀ زبدۀ مكوّنات، شفيعه عرصات، سيدۀ نساء، بتول عذراء، صدّیقة الکبری، فاطمة الزهراء (سلام الله علیها) ◈۞༻
به اشاره بیان می‌گردد و إن شاء الله به جانِ بیقرارانِ حضرت(س) و مشتاقانِ دقائقِ و أخصّ معارف برسد و داغِ دلشان بر عزای فاطمی(س)؛ مضاعف و ابدی، و بغض و لعن‌شان بر دشمنان لعینِ حضرت(س)؛ بیحدّ و سرمَدی گردد؛

🔰 ائمه اطهار(ع) نور واحدِ اطلاقی هستند و به عین این وحدت نوری، در تحلیل بیان می‌گردد؛

به نصّ روایات:
❖ کفوِ حضرت فاطمه زهرا(س)، یعنی حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع)؛ «نفس الله تعالی» می‌باشند.
❖ ناموس و عصمت حق، جلالتِ مطلقه، که ذاتیّتِ ذات است و حیاتِ جلالِ «لا هو»یی و جمالِ «إلّا هو»ییِ ذات و نفسِ إلهی؛ حضرت «فاطمه» سلام الله علیها می‌باشند.

📜 در روایت است که؛
🔆 حضرت فاطمة الزهرا(س) به «زهرا» بودن، از صورتِ مبارکشان («نُورُ وَجْهِهَا»)، روزی سه مرتبه، با سه جلوه، به ذات و نفس إلهی یعنی حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) متجلّی می‌گردند (🔻«لِأَنَّهَا تَزْهَرُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي النَّهَارِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ بِالنُّورِ؛ 📚علل الشرائع،ج‏۱،ص۱۸۱»🔺

⚪️ #سحر ؛ در وقتِ نماز صبح، در محراب نماز، به جلوۀ #نور_سفید .
🟡 #ظهر؛ در وقتِ نماز ظهر، در محراب نماز، به جلوۀ #نور_زرد .
🔴 #غروب ؛ در وقتِ تسبیح و تمجید إلهی، به جلوۀ #نور_سرخ .

به اشاره؛
🔅 #روز ؛ جلوۀ وجود مطلق حقّ است.
💫 #سه_جلوه_به_نفس_إلهی ؛ حیاتِ مراتبِ ذات و صفات و افعالِ إلهی است.

🏴 امّا...
[خاک بر دهانم]
صورتِ حضرت زهرا(س) به ضربِ دستِ أصل الشرّ و الشرارة، عمر بن خطاب علیه العنة و العذاب، مضروب می‌گردد و حضرت «فاطمة»(س) کبودی صورت خویش را از حضرت «نفس الله تعالی» یعنی مولی امیرالمومنین (ع) پنهان و محجوب می‎نمایند.

◆ این محجوب نمودن صورتِ حضرت «فاطمة» الزهرا(س) [که حیاتِ ذات و نفسِ إلهی هستند]؛ اطلاقِ محجوبیّت است که حضرت فاطمه سلام الله علیها به «فاطمه» بودن [و «عصمة الله» بودن]، حتّی از نفس إلهی هم روی خود را می‌پوشانند.

◉ نفس و ذات إلهی در تعیّن ذات، مقام «#اخلاص» است که به فرمایش امام رضا (ع) 🔻«هُوَ نَفْسُهُ وَ نَفْسُهُ هُو؛ او خودش است و خودش اوست📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص: ۱۱۳»🔺 که ذات، به خویشتنِ خویش که نفسِ اوست؛ محجوب است و در حجاب، و این «اخلاص» ذات است.
◉ امّا پوشاندنِ صورتِ حیات و ذاتیّت ذات از نفس و ذات؛ لا تعیّنیِ ذات و نفس إلهی است و این مقام «#کمال_الإخلاص» است.


🔰 اشارۀ دیگری در خصوصِ این دقیقۀ مهمّ معرفتی در مورد حجابِ مطلق و محجوب مطلق:

در روایات مختلفی بیان شده است که حضرت فاطمه(س) قبل از شهادت و مفارقتِ روح مطهّر؛ خودشان اقدام می‌کنند و خود را غسل می‌دهند، و خود را کفن می‌نمایند به این صورت که لباسی به عنوانِ کفن پوشیدند و تأکیداً فرمودند که أحدی نباید این لباس (حجاب) را از تن من خارج کند! («فَلَا اُکْشَفَنَّ فَاِنِّی قَدِ اغْتَسَلْتُ؛ 📚الأمالي (للطوسي)، ص۴۰۱») یعنی حتّی حضرت نفس الله تعالی یعنی مولی امیرالمؤمنین(ع) نیز وقتی این تغسیلِ و تکفین خود بر خودِ ناموسِ مطلق(س) را با انجام غسل متجلّی می‌سازند؛ از رویِ آن لباس و کفن، این تغسیل و بعد، تَکفین، صورت می‌گیرد. و بعد وسطِ بیت، رو به قبله، دستِ مبارک زیر گونۀ مبارک، اقدام به خلعِ روح مطهّر خود می‌نمایند (📚الأمالي (للطوسي)، ص۴۰۰).

💠 اشاره‌ای کوتاه از این چهار عمل: 🔻
🔹۱- وسطِ بیت (که «بیت الله» است) »» ثبوتِ وساطتِ مطلقه که حیاتِ ذات تا ذرّات است و انشاء تکوینِ کینونَت مطلقه است.
🔹۲- رو به قبله »» ثبوتِ تشریع است.
🔹۳- دستِ مبارک زیر گونۀ مبارک »» ثبوتِ مطلقِ افعال به ذات.
🔹۴- خلع روح مطهّر »» ثبوتِ مطلقِ صفات به ذات. 🔺



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱
.