اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
908 subscribers
135 photos
16 videos
1 file
372 links
.
☀️ اللطائف الالٰهیّة في المعارف القدسیّة

🍃إن شاء الله به عنایات حضرات آل‌الله علیهم السلام در این کانال رشحه‌ای از لطائف الهی که در باب معارف حقّ تعالی در بیانْ روزی میشود را خواهید خواند.
عاجزانه؛شاکر نفحات رحمانی اوئیم.

ادمین : @ehsannil
Download Telegram
.

🌿༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
لطیفۀ پنجم:
ماهِ رمضان؛ آغازِ ترسیم عالم

〰️〰️〰️〰️〰️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/138
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅


📖 در کتب روایی، مجموعه‌ای از احادیث، مبنی بر این موضوع و مضمون آمده است که اگر حجّت خدا (؏) نباشد، هیچ چیزی نخواهد بود.
مثلاً در کتاب شریف کافی، مرحوم کلینی یک باب با عنوانِ «أنّ الأرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجّة» (یعنی؛ قطعاً زمین خالی از حجّت؏ نیست) باز نموده‌اند.


🔰 به عنوان نمونه؛ حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻〖لو لا نا لَساخَتِ الأرض بِأهلها〗🔺
✾ اگر ما نباشیم، زمین اهلش را فرو می‌برد.

📚 مشارق الانوار، ص۸۵


🍃۞ علّت شیء، دائماً با شیء است و اگر آنی نباشد، آن شیء وجود نخواهد داشت.
֎⇦ حضرات آل‌الله (علیهم السّلام)؛ علّةُ العللِ مطلقه بوده، و تمام اشیاء، صِرفُ الرّبط به حضرات (؏) می‌باشند. یعنی نه تنها علّت، بلکه شیئیتِ اشیاء؛ حضرات ائمۀ اطهار (؏) هستند.


🌐 ارضِ تعیّنات (یعنی عالم اشارات)؛ از کعبه گسترده شده است. و #دحو و کشیدگی زمین از #کعبه می‌باشد (دحو الارض).

🕋 کعبه‌ای که محلّ تولّد ولیّ و حجّت حقّﷻ، حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) است.

[در مورد #کعبه؛ اشاراتی در این مقاله شده است❂☜ https://telegram.me/ehsannil2/45]


🍃۞ تصوّر مکان در قیاس با زمان، به خاطر ابعاد و جِرمِ اَمکِنه، آسان‌تر است.

🔔 البته به اشاره بیان می‌شود که آنچه که در ذهن از مکان تصوّر می‌گردد، مکانیّتِ مکان نیست، بلکه محلّ ظهورِ مکان است. وگرنه؛ لُبّ مکان بیش از تصوّر معمول، از مکان می‌باشد.

تصوّر زمان از مکان مشکل‌تر است و همین تصوّرِ مشکل، باعث شده است که متکلّمین، زمان را امری موهوم تصوّر کنند. یعنی واقعیّتی برای آن قائل نیستند.

֎⇦ این انکارِ واقعیّت، از لطافت زمان و به چنگِ درکْ نیامدنِ آن است.

🍃۞ عجالتاً بحثمان غور در زمان نیست و مبحثِ #زمان ان شاء الله در مقاله‌ای دیگر بیان خواهد شد.
فقط همین‌قدر که برای مطلبِ فعلی ما به کار می‌آید، به تحلیل، اشاره می‌شود که؛
⌛️☜ زمان؛ روحِ مکان است.


🕋 کعبه؛ نقطۀ #دحو و کشیدگیِ زمین تعیّنات است. و این مبدئیّت مکانی برای ممدود شدن تعیّنات؛
❂☜ از مبدئیّت زمانی است.
یعنی؛
🍃֎⇦ روحِ این #مکان - که محلِّ به اشاره آمدنِ جسمِ حجّت خداوند است -، #زمان است.


🔰 حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

⌛️〖إِنَّ اللهَ تَعَالَى خَلَقَ السَّنَةَ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّينَ يَوْماً
وَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ «فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ»〗🌐

✾ همانا خداوند، سال را سیصد و شصت روز خلق کرد
و آسمان و زمین را «در شش روز» خلق نمود.

📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۲، ص۱۷


🍃۞ در تحلیل، و با توجّه به حدیثِ فوق، عرض می‌شود:

🌐☜ خلقِ مکان؛ در ظرفِ زمان است.
و چون خلقت به تنزیل و تدریج، جامۀ «شدن» پوشیده؛ زمان، مقدّم بر مکان خلق شده است. و مکان [به بیانی]، در ظرفِ زمان تکوین یافته است.

🌐 بنابراین؛ خلقِ『 السّمَاوَاتِ وَ الأرْضَ』در ظرفِ حقیقیِ «أيّامٍ» است.

🍃֎⇦ #ظرف_حقیقی این طور است که مظروف، جدایِ از ظرف نیست. بلکه؛ ظهورِ ظرف است. یعنی؛
❂☜ زمان، به مکان، به اشاره می‌آید. و از این رو؛ «مدّت زمان» را با حرکتِ افلاک - که نوعی از مکان است -، می‌سنجند. چرا که زمان، به خودش، در جلالت است.

(این مباحث را در مقالات #قیامت و #ظهور ان شاء الله به تفصیل خواهید خواند.)




︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.

زمان و صاحب الزّمان (علیه‌السّلام)

•┈┈••✾•☀️•✾••┈┈•
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/348
•┈┈••✾•☀️•✾••┈┈•


🍃 بحث زمان از دغدغه‌های بزرگ محقّقین و مدقّقین علوم معرفتی بوده و این مهمّ تا علوم مادّی و تجربی نیز، اهمیّت خویش را ممدود ساخته، به طوری که بسیاری از دانشمندان علم فیزیک بخش عمده‌ای از تحقیقات خود را به این مهمّ اختصاص داده‌اند.

امّا منظور نظر و محورِ سخنِ این مقالۀ تلخیص شده، معرفت به ساحت ربّانی حضرت صاحب العصر و الزمان (روحی له الفداء) است. منظوری که علّة العلل خلقت عوالِم هستی است.
إن شاء الله به دل همراهی بفرمائید ...
┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈


🕰 بحمد الله پیش از این، به مناسبت در مباحث مختلف، اشارات و توضیحات مختصری در مورد #زمان و #مکان بیان شده. در مقدمۀ این مقاله، مختصر ذکری خواهد گذشت تا اشاراتی از آن، یادآوری گردد :

🍃 تصوّر مکان در قیاس با زمان، بخاطر ابعاد و جرم اَمکِنه، آسان است. البته همان تصویری هم که از مکان در ذهن شکل میگیرد، مکانیّتِ مکان نیست. بلکه محلّ ظهورِ مکان است. وگرنه لُبّ مکان، مکانتی است که درک آن جز به فنایِ در آن، ممکن نیست. ذهن مشوب به عالم حدود و معیارات آن؛ برای تصوّر مکان، یا ظرف و محیط را تصوّر میکند، یا مظروف و محاط را.
در حقیقت، مکان را به آثار و لوازمش میشناسد و نه به خودش.

زمان که اَلطَف از مکان است (لطیف‌تر)؛ به مراتب، تصوّرش مشکلتر است.
❁ کُندی تفکّر در مورد زمان، و بلکه صعب و مشکل بودن تصوّر آن، موجب شده که متکلّمین، #زمان را امری موهوم بدانند. یعنی واقعیّتی برای آن قائل نبوده پس وجود آنرا منکرند و آن را اعتباری «موهومی» قلمداد میکنند. و صِرفاً قراردادی بین اهل دنیا دانسته‌اند تا امورات دنیویِ اهل دنیا به سبب این قرارداد، قرار یابد.

امّا زمان هم مخلوقی از مخلوقات خداست، پس امری موهوم نیست. در ادعیه پانزدهم ماه مبارک رمضان، به ▪️«خَالِقِ الْأَزْمِنَةِ وَ الْأَعْصَارِ»▪️ بودنِ حضرت حقّ، اشاره شده است.
(📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۱، ص: ۱۵۱)

❁ لطافت زمان حتّی موجب شده است که بعضی دیگر از افراد، زمان را بُعد چهارم دانستند.
چون "بُعد"، خودِ «دوری» است؛ پس هرچه در بُعد، پیش رویم، از حقیقت که قُربِ مطلق است، فاصله گرفته‌ایم. که حجم، ابعَد از صفحه است. و صفحه، اَبعَدِ از خط است. بنابراین بُعد چهارم بودنِ زمان، به نظر بعضی از قائلینِ آن، در نهایتِ تغیّر و بُعد است.
این منظر باعث می‌شود که نظریۀ بُعد چهارم بودنِ زمان، مورد نقد یا لااقل تأمّل افزون قرار گیرد.

خصوصی از دانشمندان، از لطیف بودنِ زمان، او را ابعَد از مکان میدانند. امّا چون دو متقابل در عالم، یک حکم در ظاهر پیدا می‌کنند؛ این، لطافت و قربِ زمان است که آنرا از ادراکِ اصحابِ حدود دور ساخته، و نه ابعَد بودنِ آن که باعث شود به سمتِ موهومی بودن یا تغیّر و سستی و نهایتِ بُعد پیش رود.


💎【إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً
وَ نَراهُ قَريباً 】💎
همانا آنها آنرا دور و بعید مى‏بينند.
در حالیکه ما نزديک و قریب مى‏بينيم.
📘معارج، آیات ۶ و ۷

به هر حال چون زمان در لطافت، قوّت دارد، درکِ حقیقت آن، مستلزم رهایی تعیّنات و عالمِ ابعاد است.

❖ این است که برای تصوّر زمان، طولِ «مُدَّة» و یا آثار طولِ «مُدّة» و یا اشیاء و امری که مربوط به زمان است (که به آنها، "زمانیّات" گفته می‌شود) را تصوّر کرده یا مطرح می‌کنند، و مستقیماً سراغِ خودِ زمان نمیروند.

در صورتیکه «مُدَّة» که اسم مَرّه از ریشۀ «مَدّ» است، اصلاً و حقیقتاً «کشیدگی» است. که برای کشیدگی و طولِ زمان بکار می‌رود. بنابراین تحلیلاً می‌توان گفت :

#مدة؛ «زمان بما هو زمان» نیست.
إلّا اینکه باز، چون درکِ خودیّت زمان برای ذهنِ گرفتار به «حدّ» مشکل است، بگوید : "زمان؛ چیزی جز مدّت نیست"!

🔰 با این اوصاف، در تصوّر عمومی ؛
زمان در طولی از حرکت یا کشیدگیِ آن، تصوّر شده و به زبان جاری می‌گردد.
و مکان، به مختصات و ابعادی از "مَکین" خود (یعنی آن شیئی که در آن مکان است) تصوّر شده و به زبان جاری می‌شود.

وگرنه لُبِّ زمان و مکان، مافوقِ زمختیِ ابعاد است. پس جز به فنایِ در آن، [و به حقیقتِ آن،] ذوقی از آن حاصل نمی‌شود.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌤
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹

لطافت زمان و آسانْ به چنگِ ذهن نیامدنِ آن، باب درک دقائق آنرا جز برای مَحرم خویش باز ننموده . و سایرین را جز به جلوۀ خویش، در سیرِ مکان، رهنمون نساخته.

👈🏻 بنابراین؛ زمان در صورت ظاهر و عالم اشاره اینطور جلوه می‌کند که از مقدار حرکت افلاک ایجاد می‌شود. یعنی زمان، به مکان، به اشاره می‌آید. و از این رو، «مدّت زمان» را با حرکتِ افلاک، می‌سنجند. چرا که زمان، به خودش، در جلالت است.
پس به عنوان مثال؛ یک‌بار چرخش زمین به دور خودش یک شبانه روز است و یا یک دور گردش زمین به گِرد خورشید، یک سال محسوب می‌شود.

🔰 و اگر حرکت در مقولۀ زمان و حرکت در مقولۀ مکان را بخواهیم با هم مقایسه کنیم؛
● حرکت در مقولۀ زمان، جلوۀ حرکتِ لُبّی و ملئی است.
● و حرکتِ در مقولۀ مکان، جلوۀ حرکتِ خلئی است.

(در مورد حرکت، در #کانال_معرفة_الحق توضیحاتی بیان شده است. مثلاً می‌توانید به این بیان رجوع نمائید 👈 https://t.me/ehsannil3/162 )


محاسباتِ زمانی بر پایۀ حرکت و تغییر مکان‌ محرّکهایِ فلک الافلاک است که قرآن می‌فرماید:

💎【 فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً
وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً 】💎
🔹 او شكافندۀ صبح است و شب را [وقت‏] آرامش ساخته،
و خورشيد و ماه را حساب كردن قرار داده است.
📘 انعام، آیهٔ۹۶

🌓 صبح و شب اشاره‌ای از زمان است که صبحِ فاعل و، لَیْلِ قابل و ساکن؛ فاعلیّت و قابلیّت در زمان را نشان می‌دهد.
و خورشید و ماه و حرکات و محاسبه‌ای بودنش، اشاره‌ای به مکان است که خورشیدِ فاعل و، قمرِ قابل؛ فاعلیّت و قابلیّت در مکان را نشان می‌دهد.
و این فواعل و قوابل چون در عالم حدود مطرحند، از حدّ خویش تجاوز نمی‌کنند که فرمود :

💎【لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي‏ لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ
وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ
وَ كُلٌّ في‏ فَلَكٍ يَسْبَحُونَ‏】💎
نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد، و نه شب پيش گيرنده بر روز است، و هر كدام در مدارى شناورند.
📘یس (ص)، آیۀ 40


♻️در مقایسۀ زمان با مکان:

زمان، در جلالتِ حضرتِ "فالق" (عزّوجلّ)؛ در محاسبه نمی‌آید و ابزار محاسبه نیست.
ولی مکان، ابزار محاسبه است. پس زمان به مکان است که مجالِ محاسبه می‌دهد.

⌛️ زمان چون در عالم اشارات منظور گردد ؛ کمیّتی متصّل، امّا در بیقراری است.
«کمیّت» است، چون مشتمل بر آنات است. آنی می‌رود و «متصلاً» آنی دیگر آغاز می‌شود. و این، حالِ بیقراری زمان در عالم اشاره است.
🌐 اما مکان؛ کمیّتی است در قرار. و این قرار، باب محاسبه و حسابگری برای اصحابِ حدود را باز می‌گذارد.

⇦ پس این لطافت زمان است که به زمختیِ مکان بر محاسبه کنندگان ظاهر می‌شود.
چنانچه اگر عطری از لطافت، بسیار فرّار باشد، عطّارِ حاذِق، آنرا به روغنی در خورِ آن عطر آمیخته می‌سازند تا بشود بدان ماندگاری داد و ادراکش تداوم یابد.

#زمان؛ از جلالتِ قدر، و لطافتِ وجود، بعد از #مکان به اشاره آمده و تصوّر می‌شود و آنرا از حرکتِ افلاک تصوّر می‌کنند.

امّا این از لطافت و جلالتِ آن است. چنانچه حضرت سیّد الکونین نبی اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) که اصل و حقیقت نبوّت هستند و پیش از همۀ انبیاء می‌باشند، بعد از همۀ انبیاء (علیهم‌السّلام) مبعوث می‌گردند که حضرتشان (ص) می‌فرمایند:

💠 أنَا أَوَّلُ‏ الْأَنْبِيَاءِ خَلْقاً وَ آخِرُهُمْ بَعْثاً
🔹در خلقت، اوّلینِ انبیا هستم و در بعثت، آخرینشان.
📚 الوافي، ج‏۷، ص ۶۳

🔷 و حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند:

💠 أنا المذكور فى سالفِ الزّمان و الخارج في آخر الزّمان‏.
🔹من ذکر شده در قدمتِ زمان هستم و خارج شده در آخرالزّمان می‌باشم.
📚 الإيقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة، شیخ حرّ عاملی، ص۳۷۶


قرآن می‌فرماید :
💎 إنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ «سِتَّةِ أَيَّـــام‏».
🔹 همانا پروردگارتان آسمان و زمین را در شش روز خلق کرد.
📚 اعراف، ۵۴

💫 خلقِ مکان در ظرف زمان است. و زمان به بیانی، متقدّم بر مکان است.

🔰 به عبارتی؛
⌛️ زمان، به منزلۀ روح مکان است.
🌐 و مکان، به منزلۀ جسمِ زمان.
که روح، در دسترس و منظر و محاسبه نیست. و جسم، در منظر و محاسبه است.

🔰 به دیگر بیان ؛
⌛️زمان؛ حکم فاعِل است و اَبّ.
🌐 و مکان؛ حکم قابل است و اُمّ.

⌛️زمان؛ که در بیقراریِ جلالی است؛ باطن مکان است.
🌐 و مکان که در قرارِ جمالی است؛ ظاهر زمان است.

که در تحلیل عرض می‌شود:

⌛️ زمان؛ خلوتِ جلالیِ مکان است.
🌐 و مکان؛ جلوَت جمالیِ زمان می‌باشد.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🌤
🕋

🔰 قدم سوّم؛
😀 «قبله چیست؟»

۞ قبله، بالإشاره؛
❂☜جلوه‌ی #مکانت تا #مکان «اقبالِ مطلقه‌ی وجوه» است.
بدین معنا که؛
اطلاقِ «قبلة الله(؏)»؛
قبله‌ی مطلق را - که مکانتِ اقبالِ موجودات است -؛ تا قبله‌ی ظاهری - که مکانِ اقبالِ ظاهری است -؛ ممدود می‌سازد.

۞ توضیح اینکه؛

■ قبله در عالَمِ حدّ و قِشر و ظلمت؛
❂☜ ماندن در حدّ «اقبال» است.
بدین معنا که؛
اگر کسی اقبال به أمری از أمورِ حدّی داشته باشد؛ از سایر أمور، غافل می‌شود. بنابراین؛ چنین قبله‌ای، در نفسِ اقبال به سویش؛ إدبار و غفلت از سایر أمور را با خود به همراه دارد.

● امّا قبله در عالَمِ بی‌حدّی و لُبّ و نور؛
❂☜ رفتن در لُبِّ #اقبال است.
پس؛ در مورد قبله‌ی لُبّی و نوری؛
به هر طرف که رو کنی ☜ جز او را نیابی. که قبله‌ی حقیقی؛ حیات و نفسِ «رو کردن»ها و «اقبال»هاست.

۞ حضرت امام محمّد باقر (؏) می‌فرمایند:

💫 «لَا صَلَاةَ إلّا إلَى الْقِبْلَة»
❖ هیچ صلاتی نیست، إلّا اینکه رو به قبله است.

۞ بعد؛ راوی، عرضِ سؤال می‌دارد:
💫 «أيْنَ حَدُّ الْقِبْلَة؟»
❖ حدّ قبله کجاست؟

❂☜ و حضرت (؏) می‌فرمایند:
🔻«مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ
قِبْلَةٌ كُلُّه‏»
🔺
❖ ما بین مشرق و مغرب؛ همگی قبله است.

❂ ظاهرِ قبله که یک محلّ مشخص است و آن؛ کعبه است، امّا مراد از «مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قِبْلَةٌ كُلُّه‏» آیا همه‌ی عالَم نیست؟!

۞ از «همه‌ی عالَم»؛ خیر. بلکه از شخصِ حقیقیِ «قبلةُ الله»(؏) که مطلق و فراگیر است؛ بله.
❂☜ به لطف خدا؛ شخصِ حضراتِ «قبلةُ الله(؏)» را باید شناخته شود، تا حقیقتِ قبله، درک شود.
قرآن می‌فرماید:

🔆『وَ للهِ المَشْرِقُ وَ المَغْرِبُ
فَأيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ
إنَّ اللهَ واسِعٌ عَليمٌ』
🔆
❖ و مشرق و مغرب از آنِ خداوندست.
پس به هر سوئی که رو كنيد؛ همان جاست وجه خداوند ...
که خداوند؛ وسعت دهنده‌‌ی علیم است.
📗 بقره، ۱۱۵

۞ و حضرت امام محمّد باقر (؏)، ذیلِ این آیه می‌فرمایند:

🔆 «نَحْنُ وَجْهُ الله» 🔆
❂ مائیم وجه خداوند.
📚 بصائر الدّرجات في فضائلِ آلِ محمّد (ص)، ج‏۱، ص۶۱

۞ بنابراین؛
❂ به مطلق بودنِ شخصِ حضراتِ وجه‌ُالله(؏)؛ «مَا بَيْنَ المَشْرِقِ وَ المَغْرِب» ☜ «قِبْلَةٌ كُلُّه‏» می‌باشد. و این مطلب؛ أمری تدریجی و حدّی نیست، بلکه به مطلقِ عَلَی الإطلاق بودنِ شخصِ حضراتِ «قبلة الله(؏)» ☜ أمری بسیطه و مطلق است و تمام امر مربوط به حضرتشان(ع)؛ في الواقع، محقّق است و فعلیّت دارد.

۞ چون حضراتِ «قبلةالله(؏)» حتّی از اطلاق وُ رهائی نیز اطلاق دارند، بنابراین؛ از علوّ تا دنوّ را فراگرفتند. پس؛ به جلوه‌ی قبله‌ی ظاهری هم ☜ متجلّی می‌گردند و به واقع؛ کعبه‌ی ظاهری نیز؛ جلوه‌ای از جلواتِ شخصِ «قبلةالله» بودنِ حضراتِ آل الله(؏) است.

۞ که این حقیقت؛ وَ تمامِ مراتبِ «قبلةالله» را از ظاهر تا باطنِ أمر، این‌گونه بیان می‌فرمایند:

🔻«نَحْنُ الشّهْرُ الحَرَامُ
وَ نَحْنُ البَلَدُ الحَرَامُ
وَ نَحْنُ كَعْبَةُ الله
وَ نَحْنُ قِبْلَةُ الله
وَ نَحْنُ وَجْهُ الله»
🔺
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۴، ص۳۰۳


۞ جمع‌بندی آنکه؛
❂☜ اگر «قبلةالله» در قامتِ بیتُ المقدّس (به عنوانِ قبله‌ی اوّل) متعیّن شده است، در واقع؛ جلوه‌ی عَلَی الإطلاقیِ حضراتِ «قبلةالله(؏)» می‌باشد و اگر با تغییرِ قبله؛ از بیتُ المقدّس به کعبه (به عنوانِ قبله‌ی دوّم) متغیّر شده است، به واقع ☜ ظهورِ مطلقِ عَلَی الإطلاق بودن و رها از قیود بودنِ «قبلةالله(؏)» است که در عالَمِ اشارات هم ظاهر شده است.

🍃 این است که در نمازهای مستحبّی
- که رها از تکلّفِ #تکلیف؛
بیش از عبادتِ واجب،
دل به حضراتِ «قبلةالله(؏)» سپرده‌ای -؛
❂☜ لزومی ندارد که رو به تعیُّنِ کعبه نماز بخوانی.


🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🕋
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.

﹏.𐫱 لطائفی از «#عماء » و «#هواء» 𐫱.﹏

༆࿐
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅═─
🌿🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1057
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅═─
༆࿐

🌿۞ راوی از محضرِ مبارکِ امام (؏)، سؤال می‌پرسد:

🔻«أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرْض‏؟»🔺
✾ پرودگارِ ما قبل از خلق آسمان‌ها و زمین کجا بود؟

🍃۞ و حضرت (؏) می‌فرمایند:

🔻«كَانَ فِي عَمَاء
مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»🔺
✾ در #عماء بود.
مافوقش هوا بود و ماتحتش هوا بود.

📚 عوالي اللَّئالي، ج‏۱، ص۵۴


🍃⇯⇦ این در حالی است که خداوندﷻ، از آنجائی که خالقِ زمان و مکان است؛ مقهورِ زمان و مکان نمی‌باشد، چنان که در روایتِ دیگری می‌خوانیم که راوی از حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) سؤال می‌پرسد:

🔻«أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ سَمَاءً وَ أَرْضاً؟»🔺
✾ پروردگارمان پیش از خلق نمودنِ آسمان و زمین، کجا بوده است؟

🍃۞ و حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻«"أَيْنَ" سُؤَالٌ عَنْ مَكَانٍ وَ كَانَ الله وَ لَا مَكَانَ.»🔺
✾«أیْنَ»؛ سؤالی از مکان است، و خداوند، مکان ندارد.

📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۱، ص۹۰


🌿⇯⇦ جمع‌بندی اینکه؛
«عماء»؛ #مکان نیست، بلکه؛ #مکانت و #مقام است. و پاسخ به «أیْنَ» در روایتِ اوّل؛
🍃֎⇦ پاسخی در #مکانت است، و نه در مکان.
همان طور که در فرازهای دعای ندبه، دائماً این کلمۀ استفهام را به کار می‌بریم و «أینَ» می‌گوئیم، در حالی که حضرت بقیة الله (عجّل‌الله‌تعالی‌ٰفرجه‌الشّریف)؛ صاحب الزمان و البته صاحب المکان هستند به این معنا که زمان و مکان را به جامعیت حقیقی وجودشان، فراگرفته‌اند و مافوق زمان و مکان بوده و از این تفوُّق اطلاقی؛ در عین اینکه خالقِ زمان و مکان و مافوق آن هستند؛ در زمان و مکان، حضور دارند.

🍃⇯⇦ پس نکتۀ مهمّ این است که بدانیم:
❂☜ سخنِ اصلی از #مکانت است. و از آن مکانت است که در لفظِ «أيْنَ» می‌آید و به نظر برای #مکان هم استفاده می‌شود.


🍃۞ الغرض؛
خداوندﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔺«لَا يَسَعُنِي‏ أَرْضِي‏ وَ لَا سَمَائِي‏
وَ لَكِنْ‏ يَسَعُنِي‏ قَلْبُ‏ عَبْدِيَ‏ الْمُؤْمِن‏»🔺
✾ نه زمینِ من، و نه آسمانِ من، وسعتِ مرا ندارد؛
ولیکن قلبِ بندۀ مومن من، وسعتِ مرا دارد.

📚‌ عوالي اللئالي، ج‏۴، ص۷


🌿⇯⇦ بنابراین؛ «عماء» را در قلبِ عبدِ حقیقی بیاب. که آن عبدِ حقیقی؛ حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) هستند.

و «قلب♡»؛
🍃֎⇦ مطلقِ #دگرگونی است.
یعنی؛ نقطۀ لا تعیّن بودن است و از لا تعیّن بودن؛ به چنگ نمی‌آید، پس در خُفْیۀ «عَمائی» است، چنان که رشحه‌ای از آن را در جامعۀ کبیره می‌خوانیم:

🔻«مَوَالِيَّ لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ
وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ
وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُم‏»🔺
✾ سَرورانم!
نمی‌توانم ستايشتان را در شمار آورم
و با مدح؛ به ژرفاى شمایان نمى‌رسم
و با توصيف؛ نمی‌توانم منزلتتان را بيان كنم.


🌫 و امّا؛
«عَماء» به حسبِ ظاهر؛ به معنای اَبْرِ رقیق است. و در حدیثِ صدرِ سخن، بیان شد که حضرت (؏)؛ در وصفِ «عَماء» می‌فرمایند؛ «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء».

❂☜ در ابتدای تحلیل، این دو «مَا» را در عبارتِ فوق؛ «ما»ی #موصوله (به معنای آنچه) می‌گیریم. البتّه ظاهر عبارت هم به معنای موصولیِ «مَا» نزدیک‌تر است.

🍃֎⇯⇦ مراد از «هواءٌ» - که ما فوق و ماتحتِ عَماء است -؛ همان واسطۀ مطلقه یعنی؛ حضرات آل‌الله (؏) هستند، چرا که در مجموعهٔ احادیثِ «اَوّلُ ما خَلَقَ الله»؛ یکی از تعابیری که برای صادر و مخلوقِ اوّل بیان شده است، همین «هوا» است. به عنوان نمونه، می‌فرمایند:

🔻«أوّلُ المخلوقات‏ اَلْهَواء»🔺
📚 بحار الأنوار، ج‏۵۴، ص۳۰۸

🍃֎ و یا می‌فرمایند:

🔻«إنّ الرّبَ تبارك و تعالىٰ خَلَقَ الهَواء
ثُمّ خَلَقَ القَلَم‏»🔺
📚 تفسير القمي، ج‏۱، ص۳۲۱


🌿⇯⇦ مختصراً عرض می‌کنم که «هواءٌ»؛ حقیقتِ «عَماء» است، که در نهایتِ لطافت است وُ از لطیف بودنش؛ «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن‏؛ چشم‌ها [از دیدنش] عاجزند و زبان‌ها [از توصیفش] الکن؛ 📜دعای احتجاب، بحار الأنوار،‌ ج‏۹۱، ص۳۷۹)».

❂☜ یعنی مقامی که؛
🔻«لا إسْمَ له و لا رَسْمَ له
و لا نَعْتَ له و لا وَصْفَ له و لا ...»🔺



🍃
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM