✨
🍃۞ پس تا بدین جایِ مطلب دانستیم که؛
❂☜ باطن و جلالتِ کعبه (که مکان دَحو، و کشیدگی و ممدود شدنِ ارضِ تعیّنات است)، زمان است. و زمان؛ در خفا، و سرّ مکان، میباشد.
🍃⌛️ #زمان «در عالم اشارات»؛ کمیّتی متّصل، امّا در بیقراری است. بدین معنا که؛
֎⇦ چون مشتمل بر آنات است؛ «کمیّت» است وُ چون آنی میرود و متّصلاً آنی دیگر آغاز میشود؛این حالِ بیقراری زمان در عالم اشاره است.
❂☜ امّا مکان؛ کمیّتی است که در #قرار است.
🍃⌛️ زمان؛ که در بیقراریِ جلالی است، باطنِ مکان است.
֎🌐 و مکان؛ که در قرارِ جمالی است، ظاهرِ زمان است.
🔲 در تحلیل عرض میشود:
⌛️ زمان؛ خلوتِ جلالیِ مکان است.
🌐 و مکان؛ جلوَت جمالیِ زمان است.
🍃۞ همان طور که بیان شد، حضرات آلالله (علیهم السّلام)؛ حقیقتِ هر شیئی میباشند.
و زمان نیز، شیئی از اشیاء است.
⌛️ بنابراین؛ حقیقتِ زمان، حضرات آلالله (؏) هستند.
✿ بحمد الله، لطائف در این خصوص جاری است و سخن، بسیار. امّا برای ادامۀ مطلب و پرهیز از تطویل کلام، بایستی در رعایت آمد.
🔰 قرآن میفرماید:
【 إنّ عِدَّةَ «الشـُّـهُورِ» عِنْدَ الله «اثْنا عَشَرَ شَهْراً» في كِتابِ الله يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها «أَرْبَعَةٌ» حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ ... 】
✾ همانا تعداد ماهها نزد خدا، آن روزى كه آسمانها و زمين را بيافريد، در كتاب الهى، دوازده ماه بود، كه از آنها چهار ماه حرام است. [و] آئين درست همين است.
📘سورۀ توبه، آیۀ ۳۶
⇫ 📖 در احادیث؛ برای این آیه آمده است که منظور از ۱۲ ماه، دوازده امام (علیهم السّلام) هستند. و آن ۴ ماه حرام، چهار امامِ هُمامی هستند که نام مبارکشان «علیّ» است. و از این رو، این ماهها حرمت دارند (📚 تفسیر روایی برهان، ج۲، ص۷۷۴).
🌙 ماههای قمری را «شهر» میگویند.
#شهر در لغت به معنایِ شناسایی و ظهور است.
֎⇦ عموماً امرِ #شهره و #مشهور را از آنجایی میدانند که در بینِ عموم، ظاهر و مبرهَن شده باشد! در حالی که چون مطلب «عِنْدَ الله» مطرح است؛ مشهوریّت هم از آنجا باید معنا شود. و اصلاً شهرت، در نزد حقّﷻ، حقیقی است و در غیر حقّﷻ، مسامحتاً استفاده میشود.
🍃۞ شهره و مشهور بودن و ظاهر بودنِ «شهر»؛ از ظاهر بودنِ خودِ حقّﷻ است.
֎⇦ ظهورِ هر شیئی غیر از خودِ شیء است. و ظهور، به آن عارض میشود. امّا حقّﷻ خودش و ظهورش #عین_شخصی هستند.
❂☜ برای همین قرآن فرمود:
🔻【هو الظّاهر】🔺
📘 سورۀ حدید، آیۀ ۳
🌙 الغرض؛ ظاهر بودنِ حقّﷻ، به «شُهور» (ماههای سال) است (که حضرات ائمۀ اطهار علیهم السّلام میباشند).
و این ظاهر بودن؛
֎⇦ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» است.
🍃⇯֎ بدین معنا که؛
❂☜ در عینِ اینکه ایّام هر ماهِ قمری ثابت است، ثابت بودنش حدّی نیست. یعنی؛ در قالب و حدودِ «ثبوت» نمیماند. بلکه از اطلاقِ خویش، در تغییر و کم و زیاد شدن آمده، ولی باز به خودش باقی است.
🍃۞ برای نمونه از روایات، اشارهای میشود که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻【شَهْرُ رَمَضَانَ ثَلَاثُونَ يَوْماً لَا يَنْقُصُ أَبَداً】🔺
✾ ماه رمضان سی روز است، و هرگز کم نمیشود.
📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۴، ص۷۸
🍃۞ در توضیح؛
به یکی از معارفی که ریشۀ بیاناتِ دیگر هم میتواند باشد، اشاره میشود که؛
❂☜ حقیقت را باید از شخصِ حقیقیِ عالم تا عالمِ ظاهر بشناسیم.
🍃⇯֎ بدین معنا که؛
֎⇦ اهل #حدود؛ اعداد را در قالبِ اعداد نظر میکنند (که قالبِ اعداد، معدودات هستند).
بنابراین برای اهل حدود؛ سی روز، نمیتواند در ۲۹ روز بیاید. و ماه رمضان برای آنها باید حدّاً ۳۰ روز باشد. و اگر در ۲۹ روز بیاید، دیگر ۳۰ نیست و به عبارتی ناقص انگاشته میشود.
🍃۞ امّا چون مطلب، #حقیقی و #اطلاقی و از شخصِ حقیقیِ عالَم، بررسی شود؛
֎⇦ ۳۰ روز، در نقطۀ ۲۹ روز هم میآید، در حالی که همان ۳۰ روز است.
[اینها صِرف اصطلاح و یا مسامحه در بیان نیست. بلکه؛ بیانِ حقیقتِ اطلاقِ شخصِ حقیقیِ عالَم است.]
🔔 ان شاء الله خوانندگان محترم؛ مباحثِ #کانال_معرفة_الحق و خصوصاً بحث #اطلاق و #عینیت را به دقّت مطالعه فرموده باشند، تا این مطالب برایشان غریب نباشد.
[جهت بحث اطلاق؛
به آدرس ذیل مراجعه بفرمایید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/291]
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
🍃۞ پس تا بدین جایِ مطلب دانستیم که؛
❂☜ باطن و جلالتِ کعبه (که مکان دَحو، و کشیدگی و ممدود شدنِ ارضِ تعیّنات است)، زمان است. و زمان؛ در خفا، و سرّ مکان، میباشد.
🍃⌛️ #زمان «در عالم اشارات»؛ کمیّتی متّصل، امّا در بیقراری است. بدین معنا که؛
֎⇦ چون مشتمل بر آنات است؛ «کمیّت» است وُ چون آنی میرود و متّصلاً آنی دیگر آغاز میشود؛این حالِ بیقراری زمان در عالم اشاره است.
❂☜ امّا مکان؛ کمیّتی است که در #قرار است.
🍃⌛️ زمان؛ که در بیقراریِ جلالی است، باطنِ مکان است.
֎🌐 و مکان؛ که در قرارِ جمالی است، ظاهرِ زمان است.
🔲 در تحلیل عرض میشود:
⌛️ زمان؛ خلوتِ جلالیِ مکان است.
🌐 و مکان؛ جلوَت جمالیِ زمان است.
🍃۞ همان طور که بیان شد، حضرات آلالله (علیهم السّلام)؛ حقیقتِ هر شیئی میباشند.
و زمان نیز، شیئی از اشیاء است.
⌛️ بنابراین؛ حقیقتِ زمان، حضرات آلالله (؏) هستند.
✿ بحمد الله، لطائف در این خصوص جاری است و سخن، بسیار. امّا برای ادامۀ مطلب و پرهیز از تطویل کلام، بایستی در رعایت آمد.
🔰 قرآن میفرماید:
【 إنّ عِدَّةَ «الشـُّـهُورِ» عِنْدَ الله «اثْنا عَشَرَ شَهْراً» في كِتابِ الله يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها «أَرْبَعَةٌ» حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ ... 】
✾ همانا تعداد ماهها نزد خدا، آن روزى كه آسمانها و زمين را بيافريد، در كتاب الهى، دوازده ماه بود، كه از آنها چهار ماه حرام است. [و] آئين درست همين است.
📘سورۀ توبه، آیۀ ۳۶
⇫ 📖 در احادیث؛ برای این آیه آمده است که منظور از ۱۲ ماه، دوازده امام (علیهم السّلام) هستند. و آن ۴ ماه حرام، چهار امامِ هُمامی هستند که نام مبارکشان «علیّ» است. و از این رو، این ماهها حرمت دارند (📚 تفسیر روایی برهان، ج۲، ص۷۷۴).
🌙 ماههای قمری را «شهر» میگویند.
#شهر در لغت به معنایِ شناسایی و ظهور است.
֎⇦ عموماً امرِ #شهره و #مشهور را از آنجایی میدانند که در بینِ عموم، ظاهر و مبرهَن شده باشد! در حالی که چون مطلب «عِنْدَ الله» مطرح است؛ مشهوریّت هم از آنجا باید معنا شود. و اصلاً شهرت، در نزد حقّﷻ، حقیقی است و در غیر حقّﷻ، مسامحتاً استفاده میشود.
🍃۞ شهره و مشهور بودن و ظاهر بودنِ «شهر»؛ از ظاهر بودنِ خودِ حقّﷻ است.
֎⇦ ظهورِ هر شیئی غیر از خودِ شیء است. و ظهور، به آن عارض میشود. امّا حقّﷻ خودش و ظهورش #عین_شخصی هستند.
❂☜ برای همین قرآن فرمود:
🔻【هو الظّاهر】🔺
📘 سورۀ حدید، آیۀ ۳
🌙 الغرض؛ ظاهر بودنِ حقّﷻ، به «شُهور» (ماههای سال) است (که حضرات ائمۀ اطهار علیهم السّلام میباشند).
و این ظاهر بودن؛
֎⇦ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» است.
🍃⇯֎ بدین معنا که؛
❂☜ در عینِ اینکه ایّام هر ماهِ قمری ثابت است، ثابت بودنش حدّی نیست. یعنی؛ در قالب و حدودِ «ثبوت» نمیماند. بلکه از اطلاقِ خویش، در تغییر و کم و زیاد شدن آمده، ولی باز به خودش باقی است.
🍃۞ برای نمونه از روایات، اشارهای میشود که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻【شَهْرُ رَمَضَانَ ثَلَاثُونَ يَوْماً لَا يَنْقُصُ أَبَداً】🔺
✾ ماه رمضان سی روز است، و هرگز کم نمیشود.
📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۴، ص۷۸
🍃۞ در توضیح؛
به یکی از معارفی که ریشۀ بیاناتِ دیگر هم میتواند باشد، اشاره میشود که؛
❂☜ حقیقت را باید از شخصِ حقیقیِ عالم تا عالمِ ظاهر بشناسیم.
🍃⇯֎ بدین معنا که؛
֎⇦ اهل #حدود؛ اعداد را در قالبِ اعداد نظر میکنند (که قالبِ اعداد، معدودات هستند).
بنابراین برای اهل حدود؛ سی روز، نمیتواند در ۲۹ روز بیاید. و ماه رمضان برای آنها باید حدّاً ۳۰ روز باشد. و اگر در ۲۹ روز بیاید، دیگر ۳۰ نیست و به عبارتی ناقص انگاشته میشود.
🍃۞ امّا چون مطلب، #حقیقی و #اطلاقی و از شخصِ حقیقیِ عالَم، بررسی شود؛
֎⇦ ۳۰ روز، در نقطۀ ۲۹ روز هم میآید، در حالی که همان ۳۰ روز است.
[اینها صِرف اصطلاح و یا مسامحه در بیان نیست. بلکه؛ بیانِ حقیقتِ اطلاقِ شخصِ حقیقیِ عالَم است.]
🔔 ان شاء الله خوانندگان محترم؛ مباحثِ #کانال_معرفة_الحق و خصوصاً بحث #اطلاق و #عینیت را به دقّت مطالعه فرموده باشند، تا این مطالب برایشان غریب نباشد.
[جهت بحث اطلاق؛
به آدرس ذیل مراجعه بفرمایید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/291]
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
.
♦️ #اطلاق
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/291
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🍃🔘⏎ بحمد الله در بیانات قبل روزی شد و دانستیم که حضرات آل الله علیهم السلام، "نفس الله تعالی" بوده و از باطن البواطنِ حقّ عزّ و جلّ، تا ظاهر الظواهر عالم تعیّنات را…
♦️ #اطلاق
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/291
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🍃🔘⏎ بحمد الله در بیانات قبل روزی شد و دانستیم که حضرات آل الله علیهم السلام، "نفس الله تعالی" بوده و از باطن البواطنِ حقّ عزّ و جلّ، تا ظاهر الظواهر عالم تعیّنات را…
🍃࿐
🍃۞ حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻«لَا تَجُوزُ الرُّؤْيَةُ مَا لَمْ يَكُنْ
بَيْنَ الرَّائِي وَ الْمَرْئِيِّ هَوَاءٌ لَمْ يَنْفُذْهُ الْبَصَرُ»🔺
✾ تا وقتى كه بینِ بيننده و ديده شده (هدفِ ديد)؛
هوائى نباشد، ديد در آن نفوذ نكند (یعنی؛ دیده نمیشود).
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۹۷
🌿֎⇯بنابراین؛ «هواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ علّتِ رؤیتِ اشیاء است.
که #رؤیت، در رقیقۀ معنا؛
🍃֎⇦ وجودِ واسطۀ مطلقه است که رائی (بیننده) و مرئی (دیده شده) به اعتبارِ آن مکانت؛ معنا پیدا میکنند.
🌿۞ البتّه دقّت شود که:
🍃֎⇦ اوّلًا؛
موضوعِ رؤیت مطرح نیست. بدین معنا که؛ متعلَّق رؤیت، مهمّ نیست. بلکه خالصۀ رؤیت، به «هوا» محقّق است و بس. یعنی؛ کاری به این نداشته باشیم که مرئی (یعنی دیده شده) کیست یا چیست. هر جائی که رؤیتی باشد، فتراک و جان و علّت و حیاتش؛ «هواء» است که جلوهای از جلواتِ واسطۀ مطلقه یعنی حضرات آل الله(ع) است.
🍃֎⇦ ثانیاً؛
رؤیت، خالصۀ درک است. و درک؛ حضورِ مُدْرَک (درک شده) است نزدِ مُدْرِک (درک کننده). بنابراین از آنجا که در روایتِ فوق؛
مطلقِ رؤیت به واسطۀ «هَواء» بیان شده است؛
❂☜ حضورِ حقّﷻ نزد خودش نیز بِـ«الْهَواء» است. که بواقع؛ «الْهَواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ چیزی نیست جز خودیّتِ حقّﷻ.
بدین معنا که؛
❂☜ حضورِ خداوندﷻ نزد خودش، و رؤیتِ خداوندﷻ خودش را؛ به خودیّتِ حقّﷻ، یعنی؛ حضرات آلالله (علیهم السّلام) است.
[ 🔔👆🏻 به مطلب مهمّی اشاره شد که تأمّل میطلبد.]
🍃֎⇦ ثالثاً؛
از طرفی به «هواء»، رؤیت، ممکن است. و از آن طرف؛ «عَماء» از «عَمَیَ» به معنای کوری میآید.
پس دو متقابل داریم؛
❂☜ #رؤیت و #عمی.
یا به عبارتی؛ #درک و #لا_درک.
🌿⇯֎ به چه معنا؟
🍃֎⇦ قرآن میفرماید:
💎『 لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ
وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ
وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ 』💎
✾ ديدگان، اوﷻ را درک نمیكنند
ولى اوﷻ ديدگان را درک میكند
و او لطيف و دانا است.
📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۰۳
🌿۞ امّا از کجا و چرا این طور است که دیدگان، اوﷻ را درک نمیکنند؟!
❂☜ از آنجا که حضرتِ «هوﷻ»؛ حقیقتِ بصیرت وُ خودِ نورِ ابصار است. و نه اینکه ابصار در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» هم در طرفی دیگر، و بعد بگوئیم اوﷻ آنچنان جلالتی دارد که این ابصارِ کمسو، درمانده از درکِ آن «هو»ی غیبی هستند!
همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که توئی چشمِ مرا #بینائی
جز تو اندر نظرم هیچ کسی میناید
وین عجبتر که تو خودْ رویْ به کس ننمایی
#فخرالدین_عراقی
🌿⇯֎ مطلب، بسیار فراتر از آنی است که در #حدود، تصوّر بشود. چون حضرتِ «هوﷻ»؛ خودِ نورِ ابصار وُ خودِ بینائیِ ابصار است، «ابصار» از درکِ خودیّتشان عاجزند، نه اینکه حضرتِ «هو»ی مطلقﷻ - اَلعیاذُ بالله - نهان در پستوئی باشند وُ ابصار را دسترسیِ حدّی به آن پستو نباشد!
🌿۞ همان طور که در ادامۀ آیه میفرماید:
«وَ هُوَ اللَّطيفُ»؛
🍃֎⇦ حضرتِ «هوﷻ» آنقدر لطیف است که اگر ابصار، در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» در طرفی دیگر، آن «هو»ی حدّیِ تصوّر شده؛ دیگر «لطیف» نیست، بلکه در ضخامتِ تَبَعُّد و دوری است، نه اینکه از «لطافت» در «غیب الغیوب» بودن باشد.
🌿۞ و حضرتِ «هوﷻ» آنچنان «لطیف» است، که جان و حقیقتِ ابصار است. اینچنین است که تحلیلاً بیان میشود: به «لطافتِ مطلق» بودنش؛ «خبیر» مطلق است.
🌿⇯⇦ #لطیف که صفتِ مشبّهه از «لطف» است، به معنای بسیار نزدیک است. و وقتی نزدیکی در زیادت و اطلاق است که؛ مقرِّب و مقرَّب، در دوئیت نباشند و تصریحاً اینکه؛ دو نفس نداشته باشند.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ «لطیف»؛ جانِ ابصار باشد.
🌿⇯⇦ و چون حضرتِ لطیفﷻ، جانِ ابصار و بینائیِ دیدگان است؛
❂☜ «خبیر» مطلق است.
که «خبیر» نیز صفت مشبّهه است و اطلاق را میرساند و وقتی «خبردار بودن» مطلق بود که؛ مُخبِر (خبر دهنده) و مُخبَـــرٌ عنه (چیزی که از آن خبر میدهند) در دوئیت نباشد (دو نفس نداشته باشند)، بلکه؛ «خبیر»، قوامِ وجودی و نفسیِ «مُخبِرٌ عنه» باشد.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ چون «خبیر»؛ جانِ «مخبَرٌ عنه» است،
در اطلاقِ خبردار بودن است.
🌿۞ این حضورِ مطلقِ حضرتِ «هوﷻ» است که به عینِ شخصیِ اینکه در نهایت و اطلاقِ «لطافت» و حضور و قرابت است؛ «هو»ی غیبی است و غیب الغیوب، که؛
🔻«عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن»🔺
[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
🍃۞ حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻«لَا تَجُوزُ الرُّؤْيَةُ مَا لَمْ يَكُنْ
بَيْنَ الرَّائِي وَ الْمَرْئِيِّ هَوَاءٌ لَمْ يَنْفُذْهُ الْبَصَرُ»🔺
✾ تا وقتى كه بینِ بيننده و ديده شده (هدفِ ديد)؛
هوائى نباشد، ديد در آن نفوذ نكند (یعنی؛ دیده نمیشود).
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۹۷
🌿֎⇯بنابراین؛ «هواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ علّتِ رؤیتِ اشیاء است.
که #رؤیت، در رقیقۀ معنا؛
🍃֎⇦ وجودِ واسطۀ مطلقه است که رائی (بیننده) و مرئی (دیده شده) به اعتبارِ آن مکانت؛ معنا پیدا میکنند.
🌿۞ البتّه دقّت شود که:
🍃֎⇦ اوّلًا؛
موضوعِ رؤیت مطرح نیست. بدین معنا که؛ متعلَّق رؤیت، مهمّ نیست. بلکه خالصۀ رؤیت، به «هوا» محقّق است و بس. یعنی؛ کاری به این نداشته باشیم که مرئی (یعنی دیده شده) کیست یا چیست. هر جائی که رؤیتی باشد، فتراک و جان و علّت و حیاتش؛ «هواء» است که جلوهای از جلواتِ واسطۀ مطلقه یعنی حضرات آل الله(ع) است.
🍃֎⇦ ثانیاً؛
رؤیت، خالصۀ درک است. و درک؛ حضورِ مُدْرَک (درک شده) است نزدِ مُدْرِک (درک کننده). بنابراین از آنجا که در روایتِ فوق؛
مطلقِ رؤیت به واسطۀ «هَواء» بیان شده است؛
❂☜ حضورِ حقّﷻ نزد خودش نیز بِـ«الْهَواء» است. که بواقع؛ «الْهَواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ چیزی نیست جز خودیّتِ حقّﷻ.
بدین معنا که؛
❂☜ حضورِ خداوندﷻ نزد خودش، و رؤیتِ خداوندﷻ خودش را؛ به خودیّتِ حقّﷻ، یعنی؛ حضرات آلالله (علیهم السّلام) است.
[ 🔔👆🏻 به مطلب مهمّی اشاره شد که تأمّل میطلبد.]
🍃֎⇦ ثالثاً؛
از طرفی به «هواء»، رؤیت، ممکن است. و از آن طرف؛ «عَماء» از «عَمَیَ» به معنای کوری میآید.
پس دو متقابل داریم؛
❂☜ #رؤیت و #عمی.
یا به عبارتی؛ #درک و #لا_درک.
🌿⇯֎ به چه معنا؟
🍃֎⇦ قرآن میفرماید:
💎『 لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ
وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ
وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ 』💎
✾ ديدگان، اوﷻ را درک نمیكنند
ولى اوﷻ ديدگان را درک میكند
و او لطيف و دانا است.
📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۰۳
🌿۞ امّا از کجا و چرا این طور است که دیدگان، اوﷻ را درک نمیکنند؟!
❂☜ از آنجا که حضرتِ «هوﷻ»؛ حقیقتِ بصیرت وُ خودِ نورِ ابصار است. و نه اینکه ابصار در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» هم در طرفی دیگر، و بعد بگوئیم اوﷻ آنچنان جلالتی دارد که این ابصارِ کمسو، درمانده از درکِ آن «هو»ی غیبی هستند!
همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که توئی چشمِ مرا #بینائی
جز تو اندر نظرم هیچ کسی میناید
وین عجبتر که تو خودْ رویْ به کس ننمایی
#فخرالدین_عراقی
🌿⇯֎ مطلب، بسیار فراتر از آنی است که در #حدود، تصوّر بشود. چون حضرتِ «هوﷻ»؛ خودِ نورِ ابصار وُ خودِ بینائیِ ابصار است، «ابصار» از درکِ خودیّتشان عاجزند، نه اینکه حضرتِ «هو»ی مطلقﷻ - اَلعیاذُ بالله - نهان در پستوئی باشند وُ ابصار را دسترسیِ حدّی به آن پستو نباشد!
🌿۞ همان طور که در ادامۀ آیه میفرماید:
«وَ هُوَ اللَّطيفُ»؛
🍃֎⇦ حضرتِ «هوﷻ» آنقدر لطیف است که اگر ابصار، در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» در طرفی دیگر، آن «هو»ی حدّیِ تصوّر شده؛ دیگر «لطیف» نیست، بلکه در ضخامتِ تَبَعُّد و دوری است، نه اینکه از «لطافت» در «غیب الغیوب» بودن باشد.
🌿۞ و حضرتِ «هوﷻ» آنچنان «لطیف» است، که جان و حقیقتِ ابصار است. اینچنین است که تحلیلاً بیان میشود: به «لطافتِ مطلق» بودنش؛ «خبیر» مطلق است.
🌿⇯⇦ #لطیف که صفتِ مشبّهه از «لطف» است، به معنای بسیار نزدیک است. و وقتی نزدیکی در زیادت و اطلاق است که؛ مقرِّب و مقرَّب، در دوئیت نباشند و تصریحاً اینکه؛ دو نفس نداشته باشند.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ «لطیف»؛ جانِ ابصار باشد.
🌿⇯⇦ و چون حضرتِ لطیفﷻ، جانِ ابصار و بینائیِ دیدگان است؛
❂☜ «خبیر» مطلق است.
که «خبیر» نیز صفت مشبّهه است و اطلاق را میرساند و وقتی «خبردار بودن» مطلق بود که؛ مُخبِر (خبر دهنده) و مُخبَـــرٌ عنه (چیزی که از آن خبر میدهند) در دوئیت نباشد (دو نفس نداشته باشند)، بلکه؛ «خبیر»، قوامِ وجودی و نفسیِ «مُخبِرٌ عنه» باشد.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ چون «خبیر»؛ جانِ «مخبَرٌ عنه» است،
در اطلاقِ خبردار بودن است.
🌿۞ این حضورِ مطلقِ حضرتِ «هوﷻ» است که به عینِ شخصیِ اینکه در نهایت و اطلاقِ «لطافت» و حضور و قرابت است؛ «هو»ی غیبی است و غیب الغیوب، که؛
🔻«عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن»🔺
[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/299]
🍃࿐
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃࿐
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
Telegram
معرفة الحقّ - احسان الله نیلفروش زاده
✨
🔲 #عینیت
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/299
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔰 بعد از مبحث #اطلاق، گام بسیار مهمّ برای وارد شدن به دقائق مباحثِ توحیدی و معارف خاصّۀ الهی، درکِ «عینیّت»، است.
🔔 پس ان شاءالله عزیزان، پیشتر از خواندنِ این بیان بر…
🔲 #عینیت
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://t.me/ehsannil3/299
• ┄┅┅┄┅❁•🔅•❁ ┅┄┅┅┄•
🔰 بعد از مبحث #اطلاق، گام بسیار مهمّ برای وارد شدن به دقائق مباحثِ توحیدی و معارف خاصّۀ الهی، درکِ «عینیّت»، است.
🔔 پس ان شاءالله عزیزان، پیشتر از خواندنِ این بیان بر…