روزنوشت‌های احسان محمدی
17K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
369 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
Forwarded from نجدی‌نامه (Dr.sh.najdi)
می دانی
ما جنگ زده ایم

جنگ
زیر ما خط کشیده است
زیر قلب های وارونه مان
زیر و بم آوارگی مان
که آدرس تنهایی مان را دارد

و روزنامه‌نگاری
که چشم هایش را
با آستین این پنجره پاک می کند
بنای یاد بودی ست
که سالها پیش
سلول به سلول
مین گذاری شده وُ حالا
روی دیوار هاش
شعر های عاشقانه می نویسند

ما جنگ زده ایم عزیزم
و هر کجا برویم
جنگ
ما را خواهد یافت ...

#کوثر_شیخ_نجدی
#شعر

@kowsar_sheikhnajdi
Forwarded from نجدی‌نامه (DrNajdi)
💐یادی از احمد محمود به مناسبت سالگرد درگذشت او

«به گمان من نویسنده باید آدم‌های داستانش را بشناسد، گفته می‌شود که نویسنده هم خالق و هم شارح زندگی آدم‌های داستان است، من فکر می‌کنم اگر نویسنده آدم‌های داستانش را نشناسد، یگ جایی لنگ خواهد زد. اشخاص از حرکت بازمی‌مانند و آن‌وقت نویسنده ناچار می‌شود جعل کند- حرف‌ها را و حرکت‌ها را- و وقتی جعل شد، دیگر آن آدم خودش نیست، کس دیگری است که نویسنده او را نشناخته است و خواننده هم باورش نمی‌کند..»

احمد محمود در گفت‌وگو با لیلی گلستان می‌گوید که پس از انقلاب به اصرار خودش بازخرید شد و خانه‌نشین تا شاید به «درد درمان‌ناپذیری که همه‌ی عمر» با او بود سامان بدهد.
کتاب دوم محمود مجموعه داستانی بود به نام «دریا هنوز آرام است». این اثر توسط انتشارات گوتنبرگ و با تیراژ بالا - سه‌هزار نسخه- منتشر شد. احمد محمود در مورد فروش این کتاب در گفت‌وگو با لیلی گلستان می‌گوید:
«آن روزگار، یعنی سال سی و نه، سه هزار نسخه خیلی بود. و روی دستش ماند! بعدها مُهری درست کرد به نام مُهر جایزه، کتاب را کِشمنی می‌فروخت - کیلویی!- هر کس یک کیلو کتاب می‌خرید، مُهر را می‌زد روی کتاب دریا هنوز آرام است و به عنوان جایزه آن را می‌داد به خریدار! یعنی بابت هر کیلو کتاب یک دریا هنوز آرام است جایزه.» سومین کتابی که از احمد محمود منتشر شد «بیهودگی» نام داشت. پس این داستان‌ها کوتاه، محمود در سال ۱۳۴۵ نوشتن معروف‌ترین اثر خود «همسایه‌ها» را آغاز کرد. «دقیقا اردیبهشت چهل و پنج». پس از نوشتن همسایه‌ها به گفته‌ی محمود کسی حاضر به انتشار رمان همسایه‌ها نبود چرا که می‌گفتند رمان حجیمی است.

«استقبال از همسایه‌ها موجب شد که فکر کنم وارد مرحله‌ی تازه‌ای در داستان‌نویسی شده‌ام. حس کردم که مسئولیتم بیش‌تر شده است، باید به داستان و داستان‌نویسی به صورت امری جدی‌تر نگاه کنم و جدی‌تر بنویسم.»

چاپ رمان معروف احمد محمود یعنی «همسایه‌ها» پس از انقلاب اسلامی ممنوع شد و هیچ‌گاه اجازه‌ی انتشار نیافت. احمد محمود در اواخر عمرش دچار تنگی نفس شدید شد و سرانجام در دوازدهم مهرماه ۱۳۸۱ به دنبال دنبال یک دوره‌ی طولانی بیماری ریوی در بیمارستان مهراد تهران درگذشت.

@kowsar_sheikhnajdi

🐠🌷چهارشنبه شب از حوالی خانه‌اش در #اهواز می‌گذشتیم و صحبتش شد. اینکه اصالتا #دزفولی بود و اینکه هنوز هم آن خانه پدری پا‌برجاست و آن درخت کُنار که پدرش در روز میلاد او کاشت و اینکه آدم به آن خانه که برود انگار دلش می‌خواهد بنویسد و اینکه چرا آدم‌ها ریشه‌هایشان را از اهواز می‌کشند و می‌برند و می‌روند و اهواز مانده است و ... بماند..

حرف حرف احمد محمود بود
که باید از او خواند..‌

که به این مطلب رسیدم

به‌گفته عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد وقت ایران، قرار بود در جشنواره بیست سال ادبیات داستانی در ایران که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۷۶ برگزار کرد، جایزهٔ ویژهٔ هیئت داوران به کتاب #مدار_صفر_درجه احمد محمود اختصاص یابد، اما به‌دلیل مخالفت سید علی #خامنه‌ای رهبر ایران، این جایزه اهدا نشد!

#مهاجرانی می‌نویسد: «فرموده بودید جشنواره متوقف شود؛ با شما به تفصیل دربارهٔ نویسندگان صحبت کردم؛ دربارهٔ تک‌تک نویسندگان و کارشان بحث کردیم. خوشبختانه دربارهٔ ۱۹ نفر راضی شدید و پذیرفتید که جایزه بدهیم. تنها نقطهٔ مقاومت شما رمان مدار صفر درجه احمد محمود بود که از قضا به عنوان رمان برگزیدهٔ بیست سال ادبیات داستانی انتخاب شده بود و من هیچ‌گاه نگاه بهت‌زده و غم‌آلود احمد محمود را از یاد نمی‌برم… حتماً به یاد دارید فرمودید این رمان ضدجنگ است! گفتم مگر شما ضدجنگ نیستید… ؟! جنگ یک شَـرِ ناگزیر است و نه یک خیرِ لازم… !»

#کوثر_شیخ_نجدی
#احمد_محمود

@kowsar_sheikhnajdi
Forwarded from نجدی‌نامه (DrNajdi)
رازی که باید بدونیم اینه "سانتی"..

اغلب آدم‌ها از دیدن خوشحالی ما یا شنیدن درباره خوشبختی‌مون خوشحال نمی‌شن!

در واقع بیشتر آدم‌ها اصلا نمی‌دونن از چی خوشحال می‌شن و هیچوقت هم به جستجوش نمیرن..
همینقدر که حس کنن یا ثابت کنن ما از اونا بدبخت‌تریم خوشحال می‌شن.

اگه نه همه زندگی شونو میگذارن تا بیچارمون کنن..


با #سانتیاگو چه گفتم.
#کوثر_شیخ_نجدی

@kowsar_sheikhnajdi
آدم ‌ها می‌توانند پدر و مادر شوند
اما لیاقتش را نداشته باشند ...
می‌توانند رئیس جمهور، معلم یا هنرمند شوند
اما لیاقتش را نداشته باشند
آدم ها می‌توانند حتی دوست داشته شوند
بسیار،
و بهار در آغوش‌شان بروید سبز
و ماهی گلی توی قلب‌شان بچرخد سرخ
اما
لیاقتش را نداشته باشند...
#کوثر_شیخ_نجدی
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from نجدی‌نامه (DrNajdi)
به بهانه
تصادف #روز_جهانی_زن و روز ایرانی مرد

#کوثر_شیخ_نجدی

_چرا کتاب می‌خوانی؟ چرا می‌نویسی؟ بچه‌های تو چه گناهی دارند که مادرشان باید کتاب دستش باشد؟

از نظر من این کلمات با #شلاق_زدن هیچ فرقی ندارند. از نظر من اینها یعنی نفس نکش، بمیر، زنده نباش، فکر نکن، تو حقی از زمان و زندگی‌ات نداری، اگر برای خودت بودی، "جنایت کرده‌ای"، اگر گوشه‌ی خدماتت ساییده شد، "بدی"

زن یا مردش هیچ فرقی نمی‌کند، دست از خشونت بر علیه زنان و بر علیه خودتان بر‌دارید.

_ " چرا لاغر نمی‌کنی؟"
من اضافه وزن دارم، سی سال است که اضافه وزن دارم ولی قوی و سالمم و تا به حال ندیده‌ام هیچ مردی بابت نداشتن سیکس پک تحقیر یا طرد شده باشد. دنیا پر است از مردهای لاغر، چاق، کوتاه و بلند، کچل و مو_داری که ما زن‌ها به خاطر خودشان دوستشان داریم _ حتی بوی گندشان را هم دوست داریم، چون ما دوست داشتن را بلدیم_
_جملاتی از جنس چقدر لاغر / چاق شدی یا چرا دماغت را عمل نمی‌کنی مصداق بارز خشونت هستند.
_جملاتی از جنس چرا کار می‌کنی/ یا نمی‌کنی و زن #باید چنین و چنان باشد و یک مادر #خوب اینطور است، یا اصلا مفهومی مانند "تکامل یافتن زن در تجربه‌ی #مادری" خشونت آمیزند.

_تصوراتی از این جنس که چون شخصی چند هزار سال پیش فلان‌طور لباس پوشیده زن امروز هم باید همانطور لباس بپوشد و زندگی کند، تا من تحریک نشوم خشونت آمیز است. همانقدر که تشویق زنان به برهنگی و استفاده ابزاری از آنان در نظام سرمایه‌داری نیز خشونت است.

و در نهایت در کمال تاسف، اینکه شما گوسفند‌وار به هر زنی "پیام خصوصی" بفرستید و بی‌دلیل سلام پرت کنید مصداق بارز خشونت است. اینکه او بگوید نمی‌خواهد حرف بزند و شما بر مبنای خصلت تجاوزکارانه موروثی‌‌تان بهانه بیاورید که "پس چرا عکس پروفایل گذاشتی" علاوه بر خشونت مصداق بارز #بیشعوری‌ست؛
که یعنی نمی فهمی زن، ابژه جنسی نیست.
انسانی‌ست برخوردار از تمامی حقوق حیات و بودن با تمامی تمایلات ذاتی بشری. پس حق دارد همانقدر که تو #وجود داری #وجود داشته باشد. و وجود داشتنش را #ابراز دارد.

در نهایت به شدت معتقدم قبل از هر کسی ابتدا خودِزنان باید دست از خشونت بر علیه خودشان بردارند.

۸ مارس
روز جهانی زن


@kowsar_sheikhnajdi
Forwarded from نجدی‌نامه (DrNajdi)
یک داداش ته تغاری دارم که عزیز دردانه خانواده ماست. و به گمانم شیطنت در خانه‌ی ما با او به دنیا آمد. بچه بود و یک روز که رفته بود توی کوچه دوچرخه سواری کند، مرد همسایه سبب شکسته شدن دندان‌ها و آسیب به پایش شد.
هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم که مادرم آن روز چه حالی شد. مرد همسایه را تکه تکه می‌کرد هم نمی‌فهمید( البته در عمل فقط گریه کرد).
گذشت تا چند روز بعد خبر مرگ همسایه را آوردند. او و چند نفر کارمند دیگر رفته بودند اردوی اداره و بعد هم تصادف و تمام!
دندان‌های برادرم هنوز نصفه بودند، پیشانی‌اش شکافته بود، اما کسی حق نداشت پشت سر مرد همسایه بد بگوید. مادربزرگ گفت" هیس! بنده خدا مرده، دیگه دستش از دنیا کوتاهه. پشت سر مرده که حرف نمی‌زنن. خدا بیامرزدش". .

ما همه انسان‌های متوسطی هستیم. با کوشش‌های متوسط. هیچ‌کدام قهرمان نیستیم. هیچ‌یک بی‌عیب و نقص نیستیم. و امروز دیگر دنیا به هیچ قهرمانی هم نیاز ندارد. دنیا به همین انسان‌های متوسطی نیازمند است که کمی مهربان‌تر باشند، کمی با اخلاق‌تر، کمی منصف‌تر. فقط کمی! .

بررسی و #نقد آثار و اعمال هر نویسنده، شاعر یا هنرمندی شایسته و لازم است. می‌‌توان در مورد هر مساله‌ای به صورت حرفه‌ای مطلب نوشت. نقد فرمالیستی، نقد زیباشناختی، نقد زبانی کرد و آنرا در معرض قضاوت قرار داد. اما توهین و فحاشی و ساختن حاشیه‌ و داستان برای دیده شدن با #نقد هزاران کهکشان فاصله دارد.
انسان بزرگ نقد می‌کند، انسان کوچک تخریب...

#کوثر_شیخ_نجدی
خودتون می‌دونید
@kowsar_sheikhnajdi
Forwarded from نجدی‌نامه (DrNajdi)
#سهم_من_در_این_جنایت
#کوثر_شیخ_نجدی

می‌گویند وقتی در ژاپن کسی مرتکب جنایتی می‌شود نه تنها اعضا خانواده‌اش شرمنده و سرافکنده می‌شوند بلکه حتی معلمین مدرسه‌اش نیز تا کمر خم می‌شوند و عذر خواهی می‌کنند. حتی همسایه‌ها و دوستان نیز از اینکه نتوانسته‌اند نقش اجتماعی و حمایتی خود را به خوبی ایفا کنند احساس گناه و اشتراک در جنایت دارند.


⭕️قتل‌های ناموسی یکی از هفت علت قتل در ایران است. بسیاری از این قتل‌ها اثبات نمی‌شوند و فقط جنازه زنی باقی می‌ماند یا نمی‌ماند که زود فراموش می‌شود. لذا آمار درست و دقیقی از این قتل‌ها منتشر نشده است.

ناموس را "شریعت" و "حکم الهی" معنی کرده‌اند و یعنی که پدر و برادر و برادر‌زاده‌هایی که برای کشتن یه دختر هم‌دست می‌شوند خود را در حال انجام یک امر الهی و اغلب مبرا از قصاص یا محکومیت فرض می‌کنند. البته که جدا کردن یک شاخه گل ظریف آنقدرها هم زور نمی‌خواهد. هم‌دست می‌شوند تا هم شریک جرم شوند و هم لابد هر یک سهم خود را از غیرت و مردانگی در کشتن و سوزاندن و بر‌باد دادن جهان یک زن ادا کرده باشند و سرافراز به میان قبیله باز‌گردند.

⭕️آنچه آزارنده است جدا از این جهل و نا‌به‌سامانی اجتماعی، نیروی بازدارندگی قوانینی‌ست که ولی‌‌‌ِ دم را فقط پدر و جد پدری می‌دانند. یعنی این‌که هر خونی صاحبی دارد و صاحب خون و جان زنان، پدران و شوهران‌شان هستند. درد آور نیست که زنان که خود آفریننده و زاینده‌اند هیچ حقی در قبال هیچ خونی ندارند؟

در جامعه‌ای که جان انسان‌ها به تنهایی برای محافظت از آنان کفایت نمی‌کند، لاجرم اگر صاحب خون خودش قاتل یا راضی به قتل باشد از قصاص مبرا‌ خواهد شد و نهایتا با پرداخت جزا‌ی نقدی و حبسی اندک ماجرا فیصله خواهد یافت.

یافتن نمونه‌‌هایی از این دست چندان دشوار نیست. فرشته‌ نجاتی، دختری ۱۸ ساله بود. پس از دو سال زندگی با مردی ۱۸ سال بزرگتر ، توسط پدرش به اتهام رابطه نامشروع به قتل رسید. در روزهای آخر فرشته که جان خویش را در خطر می‌دید، به مراکز مختلف پناه برده بود اما هیچ‌کدام به او کمک نکرده بودند. مطابق گزارش پزشکی قانونی فرشته باکره بود! با وجود همه‌ی اعتراض‌هایی که حتی به خشونت و بازداشت فعالین مدنی انجامید، قاتل پس از دو سال آزاد شد.

زهرا دختر ۷ ساله اهوازی فقط به دلیل سوظن به دست پدرش کشته شد. شک به اینکه توسط دایی به او تجاوز شده باشد لابد دلیل موجهی برای کشتن یک دختر ۷ ساله به نام ناموس است. وقتی مرد را دستگیر می‌کنند با تعجب می‌گوید "چرا به من دستبند می‌زنید، من ولی دخترم هستم". یعنی صاحبش. صاحب جان و زندگی و بکارتش و نه صاحب سعادت و شادمانی و کامیابی‌اش.

مردی ۴۶ ساله همسر ۱۵ ساله‌اش را به دلیل سوظن با ضربات چاقو به قتل می‌رساند.

⭕️چگونه از زنانی حمایت خواهید کرد که توسط افرادی با اقسام بیماری‌های روانی پر‌پر شده‌اند؟ بیمارانی که دست خویش را در قتل به نام ناموس باز دیده‌اند و زنان و کودکانی که در صورت احساس خطر هیچ‌گونه پناهگاه اجتماعی و دادرسی نداشته‌اند. زنانی از یک سو در گریز از خانواده و سنن خرد‌کننده‌اش و از سوی دیگر در هراس از قانون و حاکمیت‌ تبعیض‌آلوده‌اش. بعید نیست اگر دست به خودسوزی و خودکشی زده‌اند.


⭕️عدم تلاش برای تحول در قوانین حمایتی مترادف است با رضا و تسلیم در برابر شرایطی چنین ناعادلانه، خشن و بدوی. و دقیقا به دلیل همین سکوت و فراموشی و رضا و تسلیم است که قرن‌هاست به انواع و اقسام رنج‌ها دچاریم.

رویکرد‌های علوم انسانی و نحوه نگرش انسان نسبت به سرنوشت خویش با توجه به تغییرات اجتماعی و نه اکتفا به بقایای گذشته سبب تحول همه جانبه است. آنچه سبب نگرش مسوولانه افراد جامعه می‌گردد و از انسان‌ها افرادی خلاق می‌سازد. خلاقیت از صفات خداوند است. و اگر ما خود را ذره‌ای از وجود ذات الهی می‌دانیم باید خلاق باشیم یعنی آفریننده، تغییر دهنده؛ نه چون برکه‌ای در سکون و رکود و انجماد که حاصلش جز گنداب نیست.

انسان آفریننده‌ای که کاستی‌ها و نقایص را می‌بیند و به جهت اصلاح آنها می‌کوشد. انسان آفریننده‌ای که در برابر هر امری پرسشگر است. انسانی که خویش را مسوول مرگ دخترکی ساده دل می‌داند و ساکت نمی‌ماند تا دخترکان بیشتری قربانی جهل و چرک و خشونت نفرین شده شوند.
سهم برخی از ما در این جنایت #سکوت است.

#کوثر_شیخ_نجدی
#بازنشر
@kowsar_sheikhnajdi