Forwarded from عصر ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سالار عقیلی خواننده شایعه مهاجرتش را تکذیب کرد.
خبر اولیه درباره مهاجرت او نبود بلکه گفته شد خانواده وی در اسپانیا زندگی می کند.
او زندگی خانواده اش در اسپانیا را تکذیب نکرد
asriran.com
@MyAsriran
خبر اولیه درباره مهاجرت او نبود بلکه گفته شد خانواده وی در اسپانیا زندگی می کند.
او زندگی خانواده اش در اسپانیا را تکذیب نکرد
asriran.com
@MyAsriran
◼️یکی از عاشقترین مردان دنیا رفت ...
✍️احسان محمدی
◼️هنوز آفتاب صبح جمعه خودش را نکشانده بود توی آسمان، هنوز لای پرز فرشها و پشت کوسن مبلها میشد پوستههای تخمه و تکههای چیپس پیدا کرد که دیشب حین شهرآورد پرسپولیس و استقلال اینطرف و آنطرف پرت شده بود، هنوز هواداران دو تیم داشتند در شبکههای اجتماعی به هم متلک میپراندند که خبر مثل آوار رسید. مثل یک زلزله که درست وقتی اصلاً منتظرش نیستی میآید.
جمله سه کلمهای «دکتر صدر درگذشت» در کنار عکسی با همان ریش بلند نامرتب، چشمهای مهربان و متقاعدکننده و دستی زیر چانه و دو عدد که سال تولد و درگذشت را نشان میداد. همین؟ به قول #حسین_پناهی:«این بود زندگی؟!»
◼️چند دقیقه بعد همه جا پر شد از عکس #حمیدرضا_صدر، از ویدئوهای کوتاه دکتر صدر، از عکسهای مشترک با او، از ذکر خاطره، از بغض، از افسوس ... او فوتبالیست پیشکسوتی نبود، مربیگری هیچ تیمی را در کارنامه نداشت ولی عاشق فوتبال بود و جوری در مورد این پدیده قرن حرف میزد که حتی اگر سر سوزنی به این بازی که ۲۲ مرد گنده دنبال یک توپ میدوند نداشتی هم نمیتوانستی شبکه تلویزیون را عوض کنی، میخکوبت میکرد با رگبار واژههای درست، ترکیبهای گوشنواز، تحلیلهای منصفانه و گره زدن سینما و ادبیات به هم. آن تکان دادن دستها و سر هنگام هیجانزده شدن، آن لباسهای معمولاً تیره، آن کتابهایی که نوشت، یادداشتهایی که منتشر کرد ...
او حق بزرگی به گردن فوتبال داشت و اغراق نیست اگر بگوییم فوتبال ایران یک ستاره را از دست داد که میلیونها نفر حتی یک دقیقه از بازی او با توپ را ندیدند اما دوستش داشتند.
◼️چندسال پیش در استودیو ولیعصر شبکه ورزش برنامهای داشتیم که پنجشنبهها در انتهایش آنتن را به دوستان دیگری تحویل میدادیم که دکتر صدر کارشناسشان بود. گاهی پیش میآمد در حد فاصل دو برنامه همدیگر را میدیدیم. برای من که تجربه و سواد زیادی نداشتم اما عاشق سینما و ادبیات و البته فوتبال بودم فرصت مغتنمی بود این همصحبتی.
اعتراف میکنم چندین بار در کوچه و خیابان، کسانی ابراز لطف کرده بودند که بعضی اوقات آنها را یاد دکتر صدر میاندازم. این از معدود تحسینهایی بود که خوشحالم میکرد. یکبار بحث شد و همین را گفتم. گفتم باعث مباهات من است این مقایسه. خندید و گفت: «چند بار دیدمت. نه! تو مثل خودتی، مثل خودت باش!»
بعد مفصل در مورد کتاب «نیمکت داغ» حرف زدیم، گفت نسل شما #تله_سانتانا را یادش نمیآید، #هلنیو_هرا، یا #بلا_گوتمن. کاش یه برنامه بود مینشستیم در مورد اونا حرف میزدیم. یکی از آن «انشالله»های معروف را گفتیم و تمام.
◼️این اواخر در اینستاگرام بیشتر دنبالش میکردم. عکسهایش با دخترش، برادر و خواهرش و یا پراکندهنوشتهایی در باره فوتبال. شبیه کسی بود که بعد از مسافرتی طولانی، خیلی طولانی به خانه برگشته بود و حالا انگار داشت وقت بیشتری را با «خانواده» سپری میکرد.
اما لابهلای کلماتش روح سرگردان و خستهای را میشد یافت که جسمش را کول میکرد و صبح جمعه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۰ سرطان او را از ما گرفت، از فوتبال گرفت و حالا کسی جز به «نیکی» از او یاد نمیکند، کسی که بعید است «سرای زر نگاری» از او به جا مانده باشد اما خیلیهایمان را عاشق فوتبال کرد. عاشق فوتبالِ بیکینه، عاشق هواداری بدون توهین و تحقیر، عاشق کلمهها ... روحش در آرامش. دنیا یکی از عاشقترین مردانش را از دست داد.
🗞 روزنامه ایران ورزشی
◼️ @ehsanmohammadi95
✍️احسان محمدی
◼️هنوز آفتاب صبح جمعه خودش را نکشانده بود توی آسمان، هنوز لای پرز فرشها و پشت کوسن مبلها میشد پوستههای تخمه و تکههای چیپس پیدا کرد که دیشب حین شهرآورد پرسپولیس و استقلال اینطرف و آنطرف پرت شده بود، هنوز هواداران دو تیم داشتند در شبکههای اجتماعی به هم متلک میپراندند که خبر مثل آوار رسید. مثل یک زلزله که درست وقتی اصلاً منتظرش نیستی میآید.
جمله سه کلمهای «دکتر صدر درگذشت» در کنار عکسی با همان ریش بلند نامرتب، چشمهای مهربان و متقاعدکننده و دستی زیر چانه و دو عدد که سال تولد و درگذشت را نشان میداد. همین؟ به قول #حسین_پناهی:«این بود زندگی؟!»
◼️چند دقیقه بعد همه جا پر شد از عکس #حمیدرضا_صدر، از ویدئوهای کوتاه دکتر صدر، از عکسهای مشترک با او، از ذکر خاطره، از بغض، از افسوس ... او فوتبالیست پیشکسوتی نبود، مربیگری هیچ تیمی را در کارنامه نداشت ولی عاشق فوتبال بود و جوری در مورد این پدیده قرن حرف میزد که حتی اگر سر سوزنی به این بازی که ۲۲ مرد گنده دنبال یک توپ میدوند نداشتی هم نمیتوانستی شبکه تلویزیون را عوض کنی، میخکوبت میکرد با رگبار واژههای درست، ترکیبهای گوشنواز، تحلیلهای منصفانه و گره زدن سینما و ادبیات به هم. آن تکان دادن دستها و سر هنگام هیجانزده شدن، آن لباسهای معمولاً تیره، آن کتابهایی که نوشت، یادداشتهایی که منتشر کرد ...
او حق بزرگی به گردن فوتبال داشت و اغراق نیست اگر بگوییم فوتبال ایران یک ستاره را از دست داد که میلیونها نفر حتی یک دقیقه از بازی او با توپ را ندیدند اما دوستش داشتند.
◼️چندسال پیش در استودیو ولیعصر شبکه ورزش برنامهای داشتیم که پنجشنبهها در انتهایش آنتن را به دوستان دیگری تحویل میدادیم که دکتر صدر کارشناسشان بود. گاهی پیش میآمد در حد فاصل دو برنامه همدیگر را میدیدیم. برای من که تجربه و سواد زیادی نداشتم اما عاشق سینما و ادبیات و البته فوتبال بودم فرصت مغتنمی بود این همصحبتی.
اعتراف میکنم چندین بار در کوچه و خیابان، کسانی ابراز لطف کرده بودند که بعضی اوقات آنها را یاد دکتر صدر میاندازم. این از معدود تحسینهایی بود که خوشحالم میکرد. یکبار بحث شد و همین را گفتم. گفتم باعث مباهات من است این مقایسه. خندید و گفت: «چند بار دیدمت. نه! تو مثل خودتی، مثل خودت باش!»
بعد مفصل در مورد کتاب «نیمکت داغ» حرف زدیم، گفت نسل شما #تله_سانتانا را یادش نمیآید، #هلنیو_هرا، یا #بلا_گوتمن. کاش یه برنامه بود مینشستیم در مورد اونا حرف میزدیم. یکی از آن «انشالله»های معروف را گفتیم و تمام.
◼️این اواخر در اینستاگرام بیشتر دنبالش میکردم. عکسهایش با دخترش، برادر و خواهرش و یا پراکندهنوشتهایی در باره فوتبال. شبیه کسی بود که بعد از مسافرتی طولانی، خیلی طولانی به خانه برگشته بود و حالا انگار داشت وقت بیشتری را با «خانواده» سپری میکرد.
اما لابهلای کلماتش روح سرگردان و خستهای را میشد یافت که جسمش را کول میکرد و صبح جمعه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۰ سرطان او را از ما گرفت، از فوتبال گرفت و حالا کسی جز به «نیکی» از او یاد نمیکند، کسی که بعید است «سرای زر نگاری» از او به جا مانده باشد اما خیلیهایمان را عاشق فوتبال کرد. عاشق فوتبالِ بیکینه، عاشق هواداری بدون توهین و تحقیر، عاشق کلمهها ... روحش در آرامش. دنیا یکی از عاشقترین مردانش را از دست داد.
🗞 روزنامه ایران ورزشی
◼️ @ehsanmohammadi95
📸 عکس سال مطبوعات ایران انتخاب شد
آریا جعفری عکاس برگزیده گفت:
📸 عکس را در آخرین بازی لیگ برتر فوتبال بانوان ثبت کردم. زمانی که یک فصل تمام اجازه عکاسی از فوتبال بانوان را نداشتم و امیدوار بودم بتوانم در آخرین بازی که جام قهرمانی اهدا میشد، این کار را انجام بدهم.
📸اسفندماه ۱۳۹۹ به سیرجان سفر کردم، اما نیمه اول بازی به عکاسان اجازه حضور در زمین را ندادند تا اینکه نیمه دوم، به لطف نائب رئیس فدراسیون موفق شدم از بازی عکاسی کنم و این تصویر یادگاری از آن روز است.
📸این مسئله همیشه برایم سؤال بوده که چرا وقتی بانوان فوتبالیست ما با همین پوشش در مسابقات بینالمللی شرکت میکنند، عکاسی از آنها مانعی ندارد، اما در مسابقات داخلی لیگ، به انحای مختلف اجازه نمیدهند عکاسان مطبوعاتی بتوانند وظیفه خود را برای ثبت بازی آنها انجام بدهند.
📸وظیفه سربازی که در تصویر مشهود است، ممانعت از حضور آقایان در زمین و تماشای بازی توسط آن ها بود! او بهراحتی تمام بازی را تماشا کرد و من با ثبت این عکس قصد داشتم بگویم ما عکاسان مطبوعاتی چیز زیادی نمیخواهیم، فقط اینکه اجازه بدهند کارمان را انجام بدهیم.
📸@ehsanmohammadi95
آریا جعفری عکاس برگزیده گفت:
📸 عکس را در آخرین بازی لیگ برتر فوتبال بانوان ثبت کردم. زمانی که یک فصل تمام اجازه عکاسی از فوتبال بانوان را نداشتم و امیدوار بودم بتوانم در آخرین بازی که جام قهرمانی اهدا میشد، این کار را انجام بدهم.
📸اسفندماه ۱۳۹۹ به سیرجان سفر کردم، اما نیمه اول بازی به عکاسان اجازه حضور در زمین را ندادند تا اینکه نیمه دوم، به لطف نائب رئیس فدراسیون موفق شدم از بازی عکاسی کنم و این تصویر یادگاری از آن روز است.
📸این مسئله همیشه برایم سؤال بوده که چرا وقتی بانوان فوتبالیست ما با همین پوشش در مسابقات بینالمللی شرکت میکنند، عکاسی از آنها مانعی ندارد، اما در مسابقات داخلی لیگ، به انحای مختلف اجازه نمیدهند عکاسان مطبوعاتی بتوانند وظیفه خود را برای ثبت بازی آنها انجام بدهند.
📸وظیفه سربازی که در تصویر مشهود است، ممانعت از حضور آقایان در زمین و تماشای بازی توسط آن ها بود! او بهراحتی تمام بازی را تماشا کرد و من با ثبت این عکس قصد داشتم بگویم ما عکاسان مطبوعاتی چیز زیادی نمیخواهیم، فقط اینکه اجازه بدهند کارمان را انجام بدهیم.
📸@ehsanmohammadi95
🔟 نکته کوتاه هنگام سوار شدن به آسانسور
✍️ احسان محمدی
اگرچه همه این نکات را در مورد سوار شدن در آسانسور میدانید و رعایت میکنید، اما مرور آنها زیان ندارد. ما همیشه به آموختن یا مرور آموختهها نیاز داریم.
1️⃣ بعید است دیگران از شنیدن مکالمه تلفنی ما لذت ببرند و اگر اعتراض نمیکنند از بزرگواریشان است! از صحبت کردن با گوشی موبایل داخل کابین آسانسور اکیداً بپرهیزیم. در تاکسی هم خودداری کنیم، درون واگن مترو نیز. کلاً بیخ گوش دیگران با تلفن صحبت نکنیم. این یک آزار مدرن است.
2️⃣ به هیچوجه آسانسور را برای سوار شدن دیگران نگه نداریم. به ویژه در آپارتمان. تا هنگامی که همراهان ما کفش نپوشیدهاند و نیامدهاند درِ آسانسور را باز نکنیم. شاید در طبقات دیگر کسی نیاز فوری داشته باشد.
3️⃣ با توجه به شیوع کرونا و بیماریهای تنفسی سعی کنیم داخل آسانسور چهرۀ به چهره دیگران نایستیم. رو به در بایستیم. اینکه به دیگران پشت کنیم نشانه بیادبی نیست، مراقبت از سلامت خودمان و دیگری است.
4️⃣ اگر حیوان خانگی به ویژه سگ داریم سعی کنیم از پلهها تردد کنیم یا وقتی آسانسور پر است از آن استفاده نکنیم. ممکن است کسانی از سگ بترسند یا به دلایل تاکید شده در دین اسلام از این همجواری آزرده شوند. آسانسور وسیله شخصی یا حریم خصوصی نیست. به حقوق دیگران تجاوز نکنیم.
5️⃣ اگر وقتی سوار آسانسور میشویم بوی بدی مشام ما را آزار میدهد، دقت کنیم که خود ما هم با بوی بد دیگران را آزار ندهیم. هنگام بیرون بردن کیسه زباله شیرابه آن نریزد و از عطر استفاده کنیم. اینطور از ما رایحه خوشایندی برای نفر بعدی که سوار میشود به جا میماند.
6️⃣ سعی کنیم جلوی دکمههای آسانسور نایستیم. همه در طبقه مورد نظر ما پیاده نمیشوند. به دیگران اجازه بدهیم دکمۀ طبقۀ مورد نظرشان را فشار بدهند.
7️⃣ وقتی درِآسانسور باز میشود از تعارف کردن برای ورود و خروج و «مرگ من اول شما بفرمایید» خودداری کنیم. این توقفها علاوه بر صدمه زدن به آسانسور، دیگرانی را که در طبقات مختلف منتظر هستند میآزارد.
8️⃣ اگر در آخرین طبقه پیاده میشویم ته اتاقک آسانسور بایستیم. در این حالت ناگزیر نیستیم برای پیاده شدن هر نفر جا به جا شویم یا از آسانسور خارج شویم تا راه عبور باز شود.
9️⃣ اگر در آسانسور گیر کردید خونسردیتان را حفظ کنید! این احتمالاً بیهودهترین توصیۀ دنیاست. طبیعی است که مضطرب میشوید ولی ابداً سعی نکنید بین طبقات به زور در را باز کنید و خودتان را بیرون بکشید. هر ساله چندین نفر به همین دلیل دچار ضایعه جسمی شدید یا مرگ میشوند. دکمۀ اضطراری را فشار بدهید و صبر کنید. حتماً به کمک شما میآیند.
🔟اگر دچار مشکلات پا درد یا زانو نیستیم برای یکی-دو طبقه از آسانسور استفاده نکنیم. با این کار هم در مصرف انرژی صرفهجویی میکنیم، هم مانع استهلاک آسانسور میشویم و هم به عضلاتمان کمک میکنیم./عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
اگرچه همه این نکات را در مورد سوار شدن در آسانسور میدانید و رعایت میکنید، اما مرور آنها زیان ندارد. ما همیشه به آموختن یا مرور آموختهها نیاز داریم.
1️⃣ بعید است دیگران از شنیدن مکالمه تلفنی ما لذت ببرند و اگر اعتراض نمیکنند از بزرگواریشان است! از صحبت کردن با گوشی موبایل داخل کابین آسانسور اکیداً بپرهیزیم. در تاکسی هم خودداری کنیم، درون واگن مترو نیز. کلاً بیخ گوش دیگران با تلفن صحبت نکنیم. این یک آزار مدرن است.
2️⃣ به هیچوجه آسانسور را برای سوار شدن دیگران نگه نداریم. به ویژه در آپارتمان. تا هنگامی که همراهان ما کفش نپوشیدهاند و نیامدهاند درِ آسانسور را باز نکنیم. شاید در طبقات دیگر کسی نیاز فوری داشته باشد.
3️⃣ با توجه به شیوع کرونا و بیماریهای تنفسی سعی کنیم داخل آسانسور چهرۀ به چهره دیگران نایستیم. رو به در بایستیم. اینکه به دیگران پشت کنیم نشانه بیادبی نیست، مراقبت از سلامت خودمان و دیگری است.
4️⃣ اگر حیوان خانگی به ویژه سگ داریم سعی کنیم از پلهها تردد کنیم یا وقتی آسانسور پر است از آن استفاده نکنیم. ممکن است کسانی از سگ بترسند یا به دلایل تاکید شده در دین اسلام از این همجواری آزرده شوند. آسانسور وسیله شخصی یا حریم خصوصی نیست. به حقوق دیگران تجاوز نکنیم.
5️⃣ اگر وقتی سوار آسانسور میشویم بوی بدی مشام ما را آزار میدهد، دقت کنیم که خود ما هم با بوی بد دیگران را آزار ندهیم. هنگام بیرون بردن کیسه زباله شیرابه آن نریزد و از عطر استفاده کنیم. اینطور از ما رایحه خوشایندی برای نفر بعدی که سوار میشود به جا میماند.
6️⃣ سعی کنیم جلوی دکمههای آسانسور نایستیم. همه در طبقه مورد نظر ما پیاده نمیشوند. به دیگران اجازه بدهیم دکمۀ طبقۀ مورد نظرشان را فشار بدهند.
7️⃣ وقتی درِآسانسور باز میشود از تعارف کردن برای ورود و خروج و «مرگ من اول شما بفرمایید» خودداری کنیم. این توقفها علاوه بر صدمه زدن به آسانسور، دیگرانی را که در طبقات مختلف منتظر هستند میآزارد.
8️⃣ اگر در آخرین طبقه پیاده میشویم ته اتاقک آسانسور بایستیم. در این حالت ناگزیر نیستیم برای پیاده شدن هر نفر جا به جا شویم یا از آسانسور خارج شویم تا راه عبور باز شود.
9️⃣ اگر در آسانسور گیر کردید خونسردیتان را حفظ کنید! این احتمالاً بیهودهترین توصیۀ دنیاست. طبیعی است که مضطرب میشوید ولی ابداً سعی نکنید بین طبقات به زور در را باز کنید و خودتان را بیرون بکشید. هر ساله چندین نفر به همین دلیل دچار ضایعه جسمی شدید یا مرگ میشوند. دکمۀ اضطراری را فشار بدهید و صبر کنید. حتماً به کمک شما میآیند.
🔟اگر دچار مشکلات پا درد یا زانو نیستیم برای یکی-دو طبقه از آسانسور استفاده نکنیم. با این کار هم در مصرف انرژی صرفهجویی میکنیم، هم مانع استهلاک آسانسور میشویم و هم به عضلاتمان کمک میکنیم./عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from in1min
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گرفتن عکس و فیلم از کودکان کار و پخش اون تو فضای مجازی غیر اخلاقیه و ممکنه زندگی اون بچه رو نابود کنه.
تو این ویدئو کمی در مورد برخورد صحیح با کودکان کار گفتیم.
محتوای این ویدئو از یک مردمنگاری از کودکان کارگر افغانستانی در تهران استخراج شده.
😷 @in1min ⏰
تو این ویدئو کمی در مورد برخورد صحیح با کودکان کار گفتیم.
محتوای این ویدئو از یک مردمنگاری از کودکان کارگر افغانستانی در تهران استخراج شده.
😷 @in1min ⏰
📸 مدرسهای در سوسنگرد و جای خالی دانشآموزان جانباخته در بمباران نیروهای عراقی/فروردین ۱۳۶۱
@ehsanmohammadi95
@ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❌ یادتان رفت؟
✍️ احسان محمدی
🎥 این ویدئو روز تشییع پیکر سردار سلیمانی در اهواز منتشر شد. همان ساعت نوشتم:
↙️ اهواز هوا ندارد
↙️ اهواز آب آشامیدنی سالم ندارد
↙️ اهواز سیستم فاضلاب ندارد
↙️ اهواز از جنگ تحمیلی هنوز زخم دارد
↙️ اهواز از آبانماه دل پر خون دارد
↙️ اهواز کار ندارد
↙️ اهواز کارون پر آب ندارد
↙️ اهواز از بنزین سههزارتومانی رنج دارد
↙️ اهواز گرسنه دارد
↙️ اهواز یک چشماش خون است، یک چشماش اشک
↙️ اهواز...
اما وقتی پای #ایران به میان بیاید اینطور وفادار است. وقتی دشمن چنگ و دندان نشان بدهد آن وقت عرب و فارس و لُر و کُردش اینطور شانه میدهند به شانه هم... مثل همه جای ایران. از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب.
✅ آقای جمهوریاسلامی ایران!
قدردان این مردم باش!
همیشه قدردان باش! نه فقط برای شرکت در انتخابات و راهپیماییها.
⛔️ خداوکیلی خودتان از عملکردتان در این استان و البته سایر استانها راضی هستید؟ مردمی که الان فریاد میزنند همین مردم یکسال و نیم پیش در این ویدئو هستند.
حقطلبی جرم نیست، بیوفایی و کوتاهی شما در پاسخ به ابتداییترین نیازها خطاست.
باز هر جور صلاح میدانید!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
🎥 این ویدئو روز تشییع پیکر سردار سلیمانی در اهواز منتشر شد. همان ساعت نوشتم:
↙️ اهواز هوا ندارد
↙️ اهواز آب آشامیدنی سالم ندارد
↙️ اهواز سیستم فاضلاب ندارد
↙️ اهواز از جنگ تحمیلی هنوز زخم دارد
↙️ اهواز از آبانماه دل پر خون دارد
↙️ اهواز کار ندارد
↙️ اهواز کارون پر آب ندارد
↙️ اهواز از بنزین سههزارتومانی رنج دارد
↙️ اهواز گرسنه دارد
↙️ اهواز یک چشماش خون است، یک چشماش اشک
↙️ اهواز...
اما وقتی پای #ایران به میان بیاید اینطور وفادار است. وقتی دشمن چنگ و دندان نشان بدهد آن وقت عرب و فارس و لُر و کُردش اینطور شانه میدهند به شانه هم... مثل همه جای ایران. از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب.
✅ آقای جمهوریاسلامی ایران!
قدردان این مردم باش!
همیشه قدردان باش! نه فقط برای شرکت در انتخابات و راهپیماییها.
⛔️ خداوکیلی خودتان از عملکردتان در این استان و البته سایر استانها راضی هستید؟ مردمی که الان فریاد میزنند همین مردم یکسال و نیم پیش در این ویدئو هستند.
حقطلبی جرم نیست، بیوفایی و کوتاهی شما در پاسخ به ابتداییترین نیازها خطاست.
باز هر جور صلاح میدانید!
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from Zistboom.ir
✅ 6 گزینه برای ریاست سازمان حفاظت محیطزیست
بعضی از روسای سابق سازمان محیطزیست چنان رفتند و بعد از این دوران حتی یک کلمه- تکرار میکنم حتی یک کلمه- یا یک واکنش نسبت به مسائل محیطزیست نشان ندادند که شگفتانگیز است و نشان دهنده اینکه انگار ماموریتی داشتند و به اجبار تن دادند و بعد به امان خدا رهایش کردند و رفتند پی زندگیشان.
متن کامل را اینجا بخوانید👇
http://zistboom.ir/fa/news/37237
✅ @zistboom
بعضی از روسای سابق سازمان محیطزیست چنان رفتند و بعد از این دوران حتی یک کلمه- تکرار میکنم حتی یک کلمه- یا یک واکنش نسبت به مسائل محیطزیست نشان ندادند که شگفتانگیز است و نشان دهنده اینکه انگار ماموریتی داشتند و به اجبار تن دادند و بعد به امان خدا رهایش کردند و رفتند پی زندگیشان.
متن کامل را اینجا بخوانید👇
http://zistboom.ir/fa/news/37237
✅ @zistboom
Forwarded from بازی های آسیایی هانگژو 2023 (╬ ɱεħɖί ╬─🌟🌟)
✔️تاریخسازی پدیده 41 ساله ایران!
🔘 طلای دلچسب و غیرمنتظره در روز اول؛
🔘 جواد فروغی تیرانداز کشورمان در فینال ماده 10 متر تپانچه مقتدرانه و با اختلاف امتیاز مناسب به مقام قهرمانی المپیک2020 رسید.
🔘این مدال اولین مدال المپیکی تاریخ ایران در رشته تیراندازی به حساب میآید.
🔝 @tokyo2021online
🔘 طلای دلچسب و غیرمنتظره در روز اول؛
🔘 جواد فروغی تیرانداز کشورمان در فینال ماده 10 متر تپانچه مقتدرانه و با اختلاف امتیاز مناسب به مقام قهرمانی المپیک2020 رسید.
🔘این مدال اولین مدال المپیکی تاریخ ایران در رشته تیراندازی به حساب میآید.
🔝 @tokyo2021online
📸 اشکهای شیرین
🥇نجمه خدمتی تیرانداز تیم ملی که خود در 10 متر تپانچه یکی از افتخارات ایران است بعد از ثبت طلای جواد فروغی روی سکوها اینطور شادمانه اشک ریخت.
🥇او بیش از هر کس دیگری ارزش این مدال را میداند و حالا برای جواد فروغی، ایران و همه تیراندازان گمنام از ته دل اشک شوق میریزد.
🖋 @ehsanmohammadi95
🥇نجمه خدمتی تیرانداز تیم ملی که خود در 10 متر تپانچه یکی از افتخارات ایران است بعد از ثبت طلای جواد فروغی روی سکوها اینطور شادمانه اشک ریخت.
🥇او بیش از هر کس دیگری ارزش این مدال را میداند و حالا برای جواد فروغی، ایران و همه تیراندازان گمنام از ته دل اشک شوق میریزد.
🖋 @ehsanmohammadi95
🥇 برای جواد فروغی، آرش تیراندازی ایران
✍️ احسان محمدی
🥇با حضور چینیهایی که سالهاست مدالهای تیراندازی جهان و المپیک را میزنند زیر بغل و به خانه میروند چه کسی فکرش را میکرد که جواد فروغی از ایران مدال طلای تپانچه 10 متر را با اقتدار به نام ایران سند بزند؟ هیچکس!
🥇 همانطور که وقتی در گرمای 50 درجه خردادماه دهلران ما پیاده به سمت دبیرستان امام خمینی(ره) میرفتیم فکرش را هم نمیکردیم که جواد با آن چشمهای درشت و پوست آفتابسوخته تیرانداز تیم ملی بشود! ما؟ تیم ملی؟
دهلران را همین الان هم به سختی میشود روی نقشه پیدا کرد چه رسد به میانه دهه 70 که مردم هنوز داشتند آجر روی آجر میگذاشتند تا شهری که از جنگ هزار تکه شده بود را دوباره بسازند.
🥇 بعید میدانم آن روزها شهر جمعیتی بیشتر از 10 هزار نفر داشت. دبیرستان امام خمینی(ره) تنها دبیرستان شهر بود و ما آخرین نسل نظام قدیم بودیم. با جواد فروغی رشته علوم تجربی میخواندیم. همکلاسی کمحرفی که البته شیطنتهای زیرپوستی خودش را داشت.
قاری قرآن بود و میرفت سر صف و چند باری هم گروه سرود بودیم. خیلی اهل ورزش نبود. دستکم در قیاس با ما که از هر فرصتی استفاده میکردیم که برویم سراغ فوتبال و زیر آفتاب آنقدر بازی میکردیم که سیاه و کبود میشدیم. جواد همین بود که هست. کم حرف، با اعتقادات مذهبی و برخاسته از خانوادهای سختی کشیده و محروم اما محترم و شریف.
🥇 دانشگاه راه ما را جدا کرد. جواد رفت پرستاری خواند تا اینکه یک روز اتفاقی در اخبار عکسش را دیدم. شاید 18 سال بعد. چقدر خوشحال شدم که بالاخره از آن نسل یک نفر عضو تیم ملی شد. فوتبال نشد، تیراندازی. بالاخره یک نفر پرچم شهری که به واسطه مینهای باقیمانده هنوز از جنگ زخم میخورد را در ورزش بالا برده بود.
🥇جواد پرستار بیمارستان بقیةالله شده بود و کاملاً اتفاقی تیرانداز شد. خودش گفته: «تیراندازی را در طبقه منفی دو بیمارستان به صورت کاملا اتفاقی شروع کردم. برای اولین بار سال ۸۹ یا ۹۰ بود که تپانچه بادی را به من نشان دادند تا تیراندازی کنم، در همان تجربه اول حدود امتیاز ۸۵ زدم و کسی که مسئول بود از من خواست تا پیگیر باشم. تشویق او باعث شد تا سراغ تیراندازی بروم و با مربگیری آقای خدابنده لو کارم را شروع کردم.»
🥇 و بالاخره صبح ظفر از راه رسید. در روزهایی که صدای گلولههای خوزستان را نمیشد انکار کرد و کمی آنطرفتر دهلران هم در تب گرمای شدید و کمآبی میسوخت جواد فروغی تپانچه را دستش گرفت، آرش کمانگیر شد تا نشان بدهد هر شلیکی بد نیست.
جواد فروغی مدال طلای المپیک را برای ایران آورد. رکورد المپیک را هم شکست. یک شگفتی تمام عیار اما نه اتفاقی. کسب مدال در این رشته با حضور رقبای درجه اول هرگز محصول یک شلیک اتفاقی نیست. جواد با اقتدار همه را کنار زد تا ایران اول شود.
🥇 همان موقع که تپانچه را برمیداشت، گلولهای در آن میگذاشت چشمم به چفیهاش بود که پهن کرده بود. وقتی به تیر آخر بوسه زد، وقتی بعد از قهرمانی چفیه را پهن کرد، با همان آرامش و وقار. او به چیزی تظاهر نمیکند. باور قلبی و اعتقادات عمیق خودش را دارد.
سجده شکر کرد و بعد موجی از شادی در کشور پیچید. چیزی که به آن نیاز داشتیم. مثل آب برای خوزستان. وقتی قرار شد روی سکو برود همان جوادی شد که ما در کلاس میشناختیم، با همان شیطنت زیر پوستاش. پرید روی سکو و انگار همه ما با او پریدیم روی سکو. همه ما در ایران، همه ما همکلاسیهایش در دهلران که سر به سرش میگذاشتیم. همه مردم شهری که هنوز رنجور است و دردکشیده.
🥇 ایران پر از ستارههایی مثل جواد است. عاشق وطن، ایستاده روی سکو با سلام به پرچم، برخاسته از خاکستر و حالا مایه مباهات. کاش الماسهای خاکگرفته ایران را بیشتر کشف کنند.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
🥇با حضور چینیهایی که سالهاست مدالهای تیراندازی جهان و المپیک را میزنند زیر بغل و به خانه میروند چه کسی فکرش را میکرد که جواد فروغی از ایران مدال طلای تپانچه 10 متر را با اقتدار به نام ایران سند بزند؟ هیچکس!
🥇 همانطور که وقتی در گرمای 50 درجه خردادماه دهلران ما پیاده به سمت دبیرستان امام خمینی(ره) میرفتیم فکرش را هم نمیکردیم که جواد با آن چشمهای درشت و پوست آفتابسوخته تیرانداز تیم ملی بشود! ما؟ تیم ملی؟
دهلران را همین الان هم به سختی میشود روی نقشه پیدا کرد چه رسد به میانه دهه 70 که مردم هنوز داشتند آجر روی آجر میگذاشتند تا شهری که از جنگ هزار تکه شده بود را دوباره بسازند.
🥇 بعید میدانم آن روزها شهر جمعیتی بیشتر از 10 هزار نفر داشت. دبیرستان امام خمینی(ره) تنها دبیرستان شهر بود و ما آخرین نسل نظام قدیم بودیم. با جواد فروغی رشته علوم تجربی میخواندیم. همکلاسی کمحرفی که البته شیطنتهای زیرپوستی خودش را داشت.
قاری قرآن بود و میرفت سر صف و چند باری هم گروه سرود بودیم. خیلی اهل ورزش نبود. دستکم در قیاس با ما که از هر فرصتی استفاده میکردیم که برویم سراغ فوتبال و زیر آفتاب آنقدر بازی میکردیم که سیاه و کبود میشدیم. جواد همین بود که هست. کم حرف، با اعتقادات مذهبی و برخاسته از خانوادهای سختی کشیده و محروم اما محترم و شریف.
🥇 دانشگاه راه ما را جدا کرد. جواد رفت پرستاری خواند تا اینکه یک روز اتفاقی در اخبار عکسش را دیدم. شاید 18 سال بعد. چقدر خوشحال شدم که بالاخره از آن نسل یک نفر عضو تیم ملی شد. فوتبال نشد، تیراندازی. بالاخره یک نفر پرچم شهری که به واسطه مینهای باقیمانده هنوز از جنگ زخم میخورد را در ورزش بالا برده بود.
🥇جواد پرستار بیمارستان بقیةالله شده بود و کاملاً اتفاقی تیرانداز شد. خودش گفته: «تیراندازی را در طبقه منفی دو بیمارستان به صورت کاملا اتفاقی شروع کردم. برای اولین بار سال ۸۹ یا ۹۰ بود که تپانچه بادی را به من نشان دادند تا تیراندازی کنم، در همان تجربه اول حدود امتیاز ۸۵ زدم و کسی که مسئول بود از من خواست تا پیگیر باشم. تشویق او باعث شد تا سراغ تیراندازی بروم و با مربگیری آقای خدابنده لو کارم را شروع کردم.»
🥇 و بالاخره صبح ظفر از راه رسید. در روزهایی که صدای گلولههای خوزستان را نمیشد انکار کرد و کمی آنطرفتر دهلران هم در تب گرمای شدید و کمآبی میسوخت جواد فروغی تپانچه را دستش گرفت، آرش کمانگیر شد تا نشان بدهد هر شلیکی بد نیست.
جواد فروغی مدال طلای المپیک را برای ایران آورد. رکورد المپیک را هم شکست. یک شگفتی تمام عیار اما نه اتفاقی. کسب مدال در این رشته با حضور رقبای درجه اول هرگز محصول یک شلیک اتفاقی نیست. جواد با اقتدار همه را کنار زد تا ایران اول شود.
🥇 همان موقع که تپانچه را برمیداشت، گلولهای در آن میگذاشت چشمم به چفیهاش بود که پهن کرده بود. وقتی به تیر آخر بوسه زد، وقتی بعد از قهرمانی چفیه را پهن کرد، با همان آرامش و وقار. او به چیزی تظاهر نمیکند. باور قلبی و اعتقادات عمیق خودش را دارد.
سجده شکر کرد و بعد موجی از شادی در کشور پیچید. چیزی که به آن نیاز داشتیم. مثل آب برای خوزستان. وقتی قرار شد روی سکو برود همان جوادی شد که ما در کلاس میشناختیم، با همان شیطنت زیر پوستاش. پرید روی سکو و انگار همه ما با او پریدیم روی سکو. همه ما در ایران، همه ما همکلاسیهایش در دهلران که سر به سرش میگذاشتیم. همه مردم شهری که هنوز رنجور است و دردکشیده.
🥇 ایران پر از ستارههایی مثل جواد است. عاشق وطن، ایستاده روی سکو با سلام به پرچم، برخاسته از خاکستر و حالا مایه مباهات. کاش الماسهای خاکگرفته ایران را بیشتر کشف کنند.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🔟 توئیت
✍️ احسان محمدی
1️⃣ اینکه در دوران دوستی نقطه ضعفهای یک نفر رو پیدا کنی و وقت دشمنی از همونجا بهش ضربه بزنی، زرنگی نیست، اثبات لجن بودنه.
2️⃣ به جای تقلا و صرف انرژی برای اثبات ترسو بودن دیگران، خودمان با نام، عکس و هویت واقعی، «شجاعت» به خرج بدهیم. آنها متوجه بزدل بودنشان میشوند.
3️⃣ چهار کار بیهوده:
1- «شکر در زیر آب پنهان کردن»
2- «باد به چنگ پیمانه کردن»
3- «آب به غربال پیمودن»
4- نصیحت مدیران با نوشتن!
4️⃣ دو بهانه شیک مدیریتی برای انجام ندادن کار:
1- فقدان سند بالادستی
2- نبود سازوکار مناسب
5️⃣ هیچکس از آخرین دیدار، بوسه، آغوش، آخرین چیزی که میخوانیم، مینویسیم، آخرین غذایی که میپزیم، آخرین پولی که خرج میکنیم، آخرین عکسی که در اینستاگرام به اشتراک میگذاریم، آخرین دلی که میشکنیم، آخرین دلتنگی که پنهان میکنیم خبر ندارد.
دنیا همیشه روی هوا بود، با #کرونا بیشتر!
6️⃣ گرگِ حُب و بغضِ درون آدم، از سگ سیاه افسردگی خطرناکتره. رام کردن این جانور که درون برخی از ما اهل #رسانه زندگی میکنه کار خیلی سختیه.
7️⃣ هر پیروزی و مدالی در تاریخ به نام #ایران ثبت میشود. فقط ایران.
لذت ببریم از این شادیهای #المپیک. وقت برای گلاویز شدن با هم بسیار است!
8️⃣ایران و آمریکا #المپیک 1980شوروی را تحریم کردند. دلیل؟ تجاوز نظامی شوروی به افغانستان.
افغانها هم در طول جنگ ما علیه عراق در تهیه مهمات کمکمان کردند.
41 سال بعد ما و افغانستان و عراق و روسیه حسابی رفیقیم.
دنیا جای عجیبیه!
9️⃣ «گر تو بهتر میزنی، بستان بزن!»
پاسخ ۸۰۰ سال پیشِ #مولوی به منتقدان بالفطره و غُرزنان حرفهای!
🔟 با وجود گسترش شبکههای اجتماعی و وفور اخبار:
۱- بسیاری از مردم خبر نداشتند #خوزستان سالهاست با بحران آب مواجه است. حتی آب آشامیدنی.
۲- بسیاری از مردم با حُسن نیت فکر کردند مشکل خوزستان با ارسال آبمعدنی حل میشود.
شبکههای اجتماعی بیشتر اوقات اطلاعات ما را زیاد میکنند نه دانش.
🔰 نشانی توئیتر @ehsanm92
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
1️⃣ اینکه در دوران دوستی نقطه ضعفهای یک نفر رو پیدا کنی و وقت دشمنی از همونجا بهش ضربه بزنی، زرنگی نیست، اثبات لجن بودنه.
2️⃣ به جای تقلا و صرف انرژی برای اثبات ترسو بودن دیگران، خودمان با نام، عکس و هویت واقعی، «شجاعت» به خرج بدهیم. آنها متوجه بزدل بودنشان میشوند.
3️⃣ چهار کار بیهوده:
1- «شکر در زیر آب پنهان کردن»
2- «باد به چنگ پیمانه کردن»
3- «آب به غربال پیمودن»
4- نصیحت مدیران با نوشتن!
4️⃣ دو بهانه شیک مدیریتی برای انجام ندادن کار:
1- فقدان سند بالادستی
2- نبود سازوکار مناسب
5️⃣ هیچکس از آخرین دیدار، بوسه، آغوش، آخرین چیزی که میخوانیم، مینویسیم، آخرین غذایی که میپزیم، آخرین پولی که خرج میکنیم، آخرین عکسی که در اینستاگرام به اشتراک میگذاریم، آخرین دلی که میشکنیم، آخرین دلتنگی که پنهان میکنیم خبر ندارد.
دنیا همیشه روی هوا بود، با #کرونا بیشتر!
6️⃣ گرگِ حُب و بغضِ درون آدم، از سگ سیاه افسردگی خطرناکتره. رام کردن این جانور که درون برخی از ما اهل #رسانه زندگی میکنه کار خیلی سختیه.
7️⃣ هر پیروزی و مدالی در تاریخ به نام #ایران ثبت میشود. فقط ایران.
لذت ببریم از این شادیهای #المپیک. وقت برای گلاویز شدن با هم بسیار است!
8️⃣ایران و آمریکا #المپیک 1980شوروی را تحریم کردند. دلیل؟ تجاوز نظامی شوروی به افغانستان.
افغانها هم در طول جنگ ما علیه عراق در تهیه مهمات کمکمان کردند.
41 سال بعد ما و افغانستان و عراق و روسیه حسابی رفیقیم.
دنیا جای عجیبیه!
9️⃣ «گر تو بهتر میزنی، بستان بزن!»
پاسخ ۸۰۰ سال پیشِ #مولوی به منتقدان بالفطره و غُرزنان حرفهای!
🔟 با وجود گسترش شبکههای اجتماعی و وفور اخبار:
۱- بسیاری از مردم خبر نداشتند #خوزستان سالهاست با بحران آب مواجه است. حتی آب آشامیدنی.
۲- بسیاری از مردم با حُسن نیت فکر کردند مشکل خوزستان با ارسال آبمعدنی حل میشود.
شبکههای اجتماعی بیشتر اوقات اطلاعات ما را زیاد میکنند نه دانش.
🔰 نشانی توئیتر @ehsanm92
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 گفتوگو با شبکه ورزش درباره کیمیا علیزاده و المپیک در این روزها که انگار حتی شعار «حس مشترک» المپیک توکیو هم نمیتواند ما را با هم آشتی دهد و از هر فرصتی برای دو قطبیسازی وگلاویز شدن با هم استفاده میکنیم!
🖋 @ehsanmohammadi95
🖋 @ehsanmohammadi95
🌍 سعید مُلایی افتخار مغولستان یا مباهات ایرانیان؟
✍️ احسان محمدی
◾️ چه کسی فکرش را میکرد که یک روز پسری از ایران برود برای نوادگان چنگیز افتخار بیافریند! البته اگر #کوروش هم زنده بود و میدید چه بر سر تخت کیانیاش آوردهایم احتمالاً به جای پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک، فحشمان میداد!
ایران بارها مورد تاخت و تاز قرار گرفته اما شاید خوفناکترین تجربه ما برگردد به مغولان.
«دختر چنگیز با ده هزار سوار وارد شهر شد و همه مردم را به جز چهار کمانگر کشتند و حتی سگها و گربهها را کشتند و باروی شهر را کوفته و مناظر و منازل و حصارها و همه قصرها را با زمین هموار ساختند و هفت شبانه روز بر شهر آب بستند و سپس جو کاشتند و تا سبز شد توقف نمودند.»
◾️ این فقط یکی از روایتهای آن حمله به #نیشابور است و امروز بعضیها هوادار مغولستان شدند. از سر بغض و گله. دلم میخواست سعید ملایی و #کیمیا_علیزاده برای ایران میجنگیدند اما رفتند و لابد دلایل قانعکننده خودشان را دارند حتی اگر من نپسندم.
◾️جای آنها نیستم، شاید اگر بودم میرفتم، شاید هم نه. این به #انتخاب آدمها بر میگردد، اما من هوادار هر کسی هستم که نام #ایران را بلندآوازه میکند. نه برای مغولستان هورا میکشم و نه از شکست #ناهید_کیانی شادمانی میکنم.
شما حق دارید جور دیگری فکر کنید. من امکان مهاجرت آسان داشتم، نه با بشکه و قایق، نه از کوه با قاطر که برخی از آنها که اینطور رفتند هم عاشق ایران بودند. من ماندن را ترجیح دادم. اما هیچ بعید نیست یک روز مجبور به انتخاب دیگری شوم.
◾️ هیچ دستگاهی نیست که نشان بدهد کدام یک از ما واقعاً عاشق ایرانیم و کدام خائن و کاسب! در طول تاریخ اتفاقاً وطنفروشان زیادی وطنپرستان واقعی را حلقآویز کردهاند. گذر زمان ممکن است نقابها را بردارد.
تا برخی در این کشور هستند که با بیسوادی یا منفعتطلبی، نفرت خلق میکنند و ما را مقابل هم قرار میدهند ایران به هیچ دشمن بیرونی نیاز ندارد.
◾️ امروز رفتم سراغ کتاب «چنگیزخان» نوشته جان مَن و ترجمه رفیع رفیعی. در فصل پایانی10فرمان رهبر کبیر #مغولستان هم ذکر شده.
در کنار «دشمنانت را با وجدان راحت بکُش» و «پاداش وفاداری را بدهید» این فرمان هم هست: «استعداد را در هر جا میتوانی، پیدا کن و به کار گیر. چنگیز بدون تعصب استعدادها را میستود و پاداش میداد. تنها شرطش وفاداری بود. یکی از آنان بازرگان مسلمانی به نام جعفر بود. او بعدها سفیر و یکی از حکام شمال چین شد»
◾️ تاریخ جعفر و دودمان جعفر را از یاد بُرد اما ایران با همهی خون دلها هنوز ایران است و بعد از من و شما، کیمیا و ملایی و وفاداران و خائنان هم ایران میماند. حتی تن زخمی.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
◾️ چه کسی فکرش را میکرد که یک روز پسری از ایران برود برای نوادگان چنگیز افتخار بیافریند! البته اگر #کوروش هم زنده بود و میدید چه بر سر تخت کیانیاش آوردهایم احتمالاً به جای پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک، فحشمان میداد!
ایران بارها مورد تاخت و تاز قرار گرفته اما شاید خوفناکترین تجربه ما برگردد به مغولان.
«دختر چنگیز با ده هزار سوار وارد شهر شد و همه مردم را به جز چهار کمانگر کشتند و حتی سگها و گربهها را کشتند و باروی شهر را کوفته و مناظر و منازل و حصارها و همه قصرها را با زمین هموار ساختند و هفت شبانه روز بر شهر آب بستند و سپس جو کاشتند و تا سبز شد توقف نمودند.»
◾️ این فقط یکی از روایتهای آن حمله به #نیشابور است و امروز بعضیها هوادار مغولستان شدند. از سر بغض و گله. دلم میخواست سعید ملایی و #کیمیا_علیزاده برای ایران میجنگیدند اما رفتند و لابد دلایل قانعکننده خودشان را دارند حتی اگر من نپسندم.
◾️جای آنها نیستم، شاید اگر بودم میرفتم، شاید هم نه. این به #انتخاب آدمها بر میگردد، اما من هوادار هر کسی هستم که نام #ایران را بلندآوازه میکند. نه برای مغولستان هورا میکشم و نه از شکست #ناهید_کیانی شادمانی میکنم.
شما حق دارید جور دیگری فکر کنید. من امکان مهاجرت آسان داشتم، نه با بشکه و قایق، نه از کوه با قاطر که برخی از آنها که اینطور رفتند هم عاشق ایران بودند. من ماندن را ترجیح دادم. اما هیچ بعید نیست یک روز مجبور به انتخاب دیگری شوم.
◾️ هیچ دستگاهی نیست که نشان بدهد کدام یک از ما واقعاً عاشق ایرانیم و کدام خائن و کاسب! در طول تاریخ اتفاقاً وطنفروشان زیادی وطنپرستان واقعی را حلقآویز کردهاند. گذر زمان ممکن است نقابها را بردارد.
تا برخی در این کشور هستند که با بیسوادی یا منفعتطلبی، نفرت خلق میکنند و ما را مقابل هم قرار میدهند ایران به هیچ دشمن بیرونی نیاز ندارد.
◾️ امروز رفتم سراغ کتاب «چنگیزخان» نوشته جان مَن و ترجمه رفیع رفیعی. در فصل پایانی10فرمان رهبر کبیر #مغولستان هم ذکر شده.
در کنار «دشمنانت را با وجدان راحت بکُش» و «پاداش وفاداری را بدهید» این فرمان هم هست: «استعداد را در هر جا میتوانی، پیدا کن و به کار گیر. چنگیز بدون تعصب استعدادها را میستود و پاداش میداد. تنها شرطش وفاداری بود. یکی از آنان بازرگان مسلمانی به نام جعفر بود. او بعدها سفیر و یکی از حکام شمال چین شد»
◾️ تاریخ جعفر و دودمان جعفر را از یاد بُرد اما ایران با همهی خون دلها هنوز ایران است و بعد از من و شما، کیمیا و ملایی و وفاداران و خائنان هم ایران میماند. حتی تن زخمی.
🖋 @ehsanmohammadi95
پیرمردی روستایی میگفت: «بچهای که آب یخ خورد و از تلویزیون کارتون دید، چوپان نمیشه».
مردمی که مزه دنیای مدرن و شبکههای اجتماعی را چشیدند، به عقب بر نمیگردند. با سایهها میجنگید، خسته میشوید!
#طرح_صیانت_فضای_مجازی
🖋 @ehsanmohammadi95
مردمی که مزه دنیای مدرن و شبکههای اجتماعی را چشیدند، به عقب بر نمیگردند. با سایهها میجنگید، خسته میشوید!
#طرح_صیانت_فضای_مجازی
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◾️حجم اخبار بد و دلسردکننده آنقدر زیاد شده که حتی اگر یک نفر عضو نیروهای واکنش سریع سازمان ملل هم باشد باز نمیتواند به همه آنها واکنش نشان دهد و اصلاً واکنش نشان دادن امثال ما چه سودی دارد؟
حرفی برای گفتن هم مانده؟ مگر گوشی برای شنیدن هم هست؟ هیچوقت هیچ چیز تا این اندازه روشن نبوده است.
◾️مدام یاد این پیرمرد طبسی میافتم که دوسال پیش وقتی روبروی وزیر کشاورزی سابق قرار گرفت به جای مسخ شدن و چاپلوسی، حرف دل خیلیها را زد و رفت!
پیرمرد: یک دانه گوجهفرنگی توی مملکتتون هفتصد تومن شده!
وزیر: خب!
پیرمرد: گوش میدی یا نه؟
وزیر: خب!
پیرمرد:
روزگار را هر روز بدتر میبینم
این جهان را پر از خوف و خطر میبینم
دختران را همه جنگ است با مادر
پسران را همه بدخواه پدر میبینم
وزیر: خب!
پیرمرد: خودتون میدونید و مملکتتون!خداحافظ!
🖋 @ehsanmohammadi95
حرفی برای گفتن هم مانده؟ مگر گوشی برای شنیدن هم هست؟ هیچوقت هیچ چیز تا این اندازه روشن نبوده است.
◾️مدام یاد این پیرمرد طبسی میافتم که دوسال پیش وقتی روبروی وزیر کشاورزی سابق قرار گرفت به جای مسخ شدن و چاپلوسی، حرف دل خیلیها را زد و رفت!
پیرمرد: یک دانه گوجهفرنگی توی مملکتتون هفتصد تومن شده!
وزیر: خب!
پیرمرد: گوش میدی یا نه؟
وزیر: خب!
پیرمرد:
روزگار را هر روز بدتر میبینم
این جهان را پر از خوف و خطر میبینم
دختران را همه جنگ است با مادر
پسران را همه بدخواه پدر میبینم
وزیر: خب!
پیرمرد: خودتون میدونید و مملکتتون!خداحافظ!
🖋 @ehsanmohammadi95