🏅به افتخار فرزانه، دختر ایران
✍️ احسان محمدی
🏅فرزانه فصیحی مدالها و عناوین بینالمللی زیادی دارد اما افتخاراتی از این دست در ایران فارغ از آنکه فردی باشد، روح امید و انگیزه مبارزه را به زنان و دخترانی میدهد که همیشه با تردیدهای شخصی و البته موانع خانوادگی برای ورود به دنیای ورزش یا فعالیت اجتماعی روبرو هستند.
🏅فرزانه و ورزشکارانی مثل او شاید هرگز ندانند که تا چه اندازه به زنان و دختران اعتماد به نفس میبخشند حتی اگر کسی آنها را نشناسد و دستمزدهای فوق العادهای دریافت نکنند.
🏅در روزهایی که بعضی با افتخار جلوی دوربینها کتاب پزشکی میسوزانند، چهرههایی مثل فرزانه فصیحی تقلا میکنند تصویر دیگری از ایران را ارائه بدهند. تصویر دخترانی که علیرغم همه مشکلات و موانع به جای تسلیم شدن، میجنگند، میدوند و سهمشان را از زندگی می خواهند.
🗞 بخشی از یادداشتی که دو سال پیش برای روزنامه ایران ورزشی نوشتم
@ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
🏅فرزانه فصیحی مدالها و عناوین بینالمللی زیادی دارد اما افتخاراتی از این دست در ایران فارغ از آنکه فردی باشد، روح امید و انگیزه مبارزه را به زنان و دخترانی میدهد که همیشه با تردیدهای شخصی و البته موانع خانوادگی برای ورود به دنیای ورزش یا فعالیت اجتماعی روبرو هستند.
🏅فرزانه و ورزشکارانی مثل او شاید هرگز ندانند که تا چه اندازه به زنان و دختران اعتماد به نفس میبخشند حتی اگر کسی آنها را نشناسد و دستمزدهای فوق العادهای دریافت نکنند.
🏅در روزهایی که بعضی با افتخار جلوی دوربینها کتاب پزشکی میسوزانند، چهرههایی مثل فرزانه فصیحی تقلا میکنند تصویر دیگری از ایران را ارائه بدهند. تصویر دخترانی که علیرغم همه مشکلات و موانع به جای تسلیم شدن، میجنگند، میدوند و سهمشان را از زندگی می خواهند.
🗞 بخشی از یادداشتی که دو سال پیش برای روزنامه ایران ورزشی نوشتم
@ehsanmohammadi95
🔟 نکته در مورد فرهنگ استفاده از تاکسیهای اینترنتی
✍️ احسان محمدی
به خاطر نوع کارم و عدم علاقه به رانندگی در تهران و البته مشکل همیشگی پیدا کردن جای پارک، چندسال است از تاکسیهای اینترنتی استفاده میکنم و شاید بالغ بر چندهزار کیلومتر با این تاکسیها سفر کردهام و با رانندهها حرف زدهام. طبعاً بسیاری از این نکات را شما هم میدانید اما مرورشان خالی از لطف نیست.
1️⃣ وقتی در انتهای یک کوچه یکطرفه یا باریک هستیم و تاکسی سفارش میدهیم اگر مشکل یا عارضه خاصی نداریم چند قدم را پیاده تا سر کوچه بیاییم. اینطور هم در زمان صرفهجویی کردهایم و هم به راننده کمک.
2️⃣ اگر وسیله همراهمان است و نیاز به کمک داریم محترمانه از راننده بخواهیم کمکمان کند. ما یک تاکسی را برای پیمودن مسافتی معین اجاره کردهایم نه راننده را برای جابجایی وسیلهها! (دیدم که میگم!)
3️⃣ بهتر است روی صندلی عقب بنشینیم. برخی گمان میکنند این رفتار بیاحترامی به راننده است. اما این کار هم باعث تمرکز راننده روی رانندگیاش میشود و هم فضای راحتتر و بزرگتری در اختیار داریم.
4️⃣ بعضی از رانندگان به محض سوار شدن شما میگویند «ممکن است کرایه را کارت به کارت کنید؟» و دلیل میآورند که شرکت کرایه را چند روز با تاخیر میدهد. بهتر است این کار را نکنیم و از طریق سامانه خود تاکسی اینترنتی پرداخت داشته باشیم.
5️⃣ اگر قصد تلفن زدن داریم محترمانهتر است از راننده اجازه بگیریم. اینطور غیرمستقیم به او هم میگوییم موقعی که ما مسافرش هستیم از تلفن استفاده نکند یا اجازه بگیرد.
6️⃣ موقع امتیازدهی اگر خودرو کثیف است، راننده قوانین راهنمایی و رانندگی را زیر پا میگذارد، مبادی آداب اجتماعی نیست و ... با این توجیه که «گناه دارد» به او نمره عالی ندهیم. این سیستم امتیازدهی شیوهای برای تفکیک رانندگان خوب و ناخوب است.
رانندهای که متعهد شده قوانین شرکت را رعایت کند نباید از آن تخطی کند. درست مثل ما که حق نداریم در محیط اداره ژولیده، بد دهان یا قانونستیز و قانونشکن باشیم و اگر این کار را میکنیم قطعاً کارمند خوبی نیستیم.
7️⃣ اگر تاکسی سفارش دادهایم و او معطل ما شده، بابت تاخیر عذرخواهی کنیم. این یک رابطه ارباب-رعیتی نیست، ما دو شهروندیم که از خدمات هم استفاده میکنیم. بسیاری از رانندگان این شغل را ناگزیر انتخاب کردهاند اما این هرگز دلیلی برای تحکم یا برخورد از بالا به پایین ما نیست. (باز هم دیدم که میگم!)
8️⃣ به رانندۀ خوب انعام بدهیم. محترمانه و در حد وسع. به بهانه رانندگی درست، به بهانه اینکه سفر خوبی با او تجربه کردهایم، به بهانه اینکه حال خودتان خوب است و قصد دارید با دیگری این حال خوب را شریک شوید. اگر توان مالی کافی نداریم، زبانی تشکر کنیم.
9️⃣ حتی اگر راننده اجازه میدهد به هیچوجه در هنگام سفر سیگار نکشیم. این یک وسیله همگانی است و ما فقط برای دقایقی از آن استفاده میکنیم و حق نداریم حال مسافر بعدی را بد کنیم. در مقابل این حق را داریم که به راننده هم اجازه ندهیم هنگام حضور ما سیگار روشن کند.
🔟 اگر رانندهای تخلفی کرد یا رفتار ناروایی از خود نشان داد به جای گلاویز شدن، مستقیماً به دفتر شرکت زنگ بزنیم، شکایت کنیم و هشدار بدهیم که در صورت عدم رسیدگی از طریق مراجع قضایی و در صورت لزوم رسانهها حقوق قانونیمان را پیگیری خواهیم کرد. مطمئن باشید برای دفاع از کسب و کارشان هم شده رسیدگی میکنند./عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
به خاطر نوع کارم و عدم علاقه به رانندگی در تهران و البته مشکل همیشگی پیدا کردن جای پارک، چندسال است از تاکسیهای اینترنتی استفاده میکنم و شاید بالغ بر چندهزار کیلومتر با این تاکسیها سفر کردهام و با رانندهها حرف زدهام. طبعاً بسیاری از این نکات را شما هم میدانید اما مرورشان خالی از لطف نیست.
1️⃣ وقتی در انتهای یک کوچه یکطرفه یا باریک هستیم و تاکسی سفارش میدهیم اگر مشکل یا عارضه خاصی نداریم چند قدم را پیاده تا سر کوچه بیاییم. اینطور هم در زمان صرفهجویی کردهایم و هم به راننده کمک.
2️⃣ اگر وسیله همراهمان است و نیاز به کمک داریم محترمانه از راننده بخواهیم کمکمان کند. ما یک تاکسی را برای پیمودن مسافتی معین اجاره کردهایم نه راننده را برای جابجایی وسیلهها! (دیدم که میگم!)
3️⃣ بهتر است روی صندلی عقب بنشینیم. برخی گمان میکنند این رفتار بیاحترامی به راننده است. اما این کار هم باعث تمرکز راننده روی رانندگیاش میشود و هم فضای راحتتر و بزرگتری در اختیار داریم.
4️⃣ بعضی از رانندگان به محض سوار شدن شما میگویند «ممکن است کرایه را کارت به کارت کنید؟» و دلیل میآورند که شرکت کرایه را چند روز با تاخیر میدهد. بهتر است این کار را نکنیم و از طریق سامانه خود تاکسی اینترنتی پرداخت داشته باشیم.
5️⃣ اگر قصد تلفن زدن داریم محترمانهتر است از راننده اجازه بگیریم. اینطور غیرمستقیم به او هم میگوییم موقعی که ما مسافرش هستیم از تلفن استفاده نکند یا اجازه بگیرد.
6️⃣ موقع امتیازدهی اگر خودرو کثیف است، راننده قوانین راهنمایی و رانندگی را زیر پا میگذارد، مبادی آداب اجتماعی نیست و ... با این توجیه که «گناه دارد» به او نمره عالی ندهیم. این سیستم امتیازدهی شیوهای برای تفکیک رانندگان خوب و ناخوب است.
رانندهای که متعهد شده قوانین شرکت را رعایت کند نباید از آن تخطی کند. درست مثل ما که حق نداریم در محیط اداره ژولیده، بد دهان یا قانونستیز و قانونشکن باشیم و اگر این کار را میکنیم قطعاً کارمند خوبی نیستیم.
7️⃣ اگر تاکسی سفارش دادهایم و او معطل ما شده، بابت تاخیر عذرخواهی کنیم. این یک رابطه ارباب-رعیتی نیست، ما دو شهروندیم که از خدمات هم استفاده میکنیم. بسیاری از رانندگان این شغل را ناگزیر انتخاب کردهاند اما این هرگز دلیلی برای تحکم یا برخورد از بالا به پایین ما نیست. (باز هم دیدم که میگم!)
8️⃣ به رانندۀ خوب انعام بدهیم. محترمانه و در حد وسع. به بهانه رانندگی درست، به بهانه اینکه سفر خوبی با او تجربه کردهایم، به بهانه اینکه حال خودتان خوب است و قصد دارید با دیگری این حال خوب را شریک شوید. اگر توان مالی کافی نداریم، زبانی تشکر کنیم.
9️⃣ حتی اگر راننده اجازه میدهد به هیچوجه در هنگام سفر سیگار نکشیم. این یک وسیله همگانی است و ما فقط برای دقایقی از آن استفاده میکنیم و حق نداریم حال مسافر بعدی را بد کنیم. در مقابل این حق را داریم که به راننده هم اجازه ندهیم هنگام حضور ما سیگار روشن کند.
🔟 اگر رانندهای تخلفی کرد یا رفتار ناروایی از خود نشان داد به جای گلاویز شدن، مستقیماً به دفتر شرکت زنگ بزنیم، شکایت کنیم و هشدار بدهیم که در صورت عدم رسیدگی از طریق مراجع قضایی و در صورت لزوم رسانهها حقوق قانونیمان را پیگیری خواهیم کرد. مطمئن باشید برای دفاع از کسب و کارشان هم شده رسیدگی میکنند./عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🤼 کمی زیبایی ببینیم
محمدعلی گرایی کشتیگیر وزن ۷۷ کیلوگرم تیم ملی فرنگی ایران در المپیک توکیو امروز با این دو فن زیبا حریفان کوبا و کرواسی را شکست داد و به مرحله بعد رفت.
🖋 @ehsanmohammadi95
محمدعلی گرایی کشتیگیر وزن ۷۷ کیلوگرم تیم ملی فرنگی ایران در المپیک توکیو امروز با این دو فن زیبا حریفان کوبا و کرواسی را شکست داد و به مرحله بعد رفت.
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎤 این گزارش دلنشین صدرالدین کاظمی از دیدار فینال او در المپیک ۲۰۱۶ را میشود صد بار دید و شنید و لذت بُرد.
خوشا به حال مادرت حسن یزدانی ... خوشا به حال ما که تو برای ایرانمان کُشتی میگیری پسر!
🥇 حسن یزدانی به فینال المپیک ۲۰۲۰ راه یافت.
🖋 @ehsanmohammadi95
خوشا به حال مادرت حسن یزدانی ... خوشا به حال ما که تو برای ایرانمان کُشتی میگیری پسر!
🥇 حسن یزدانی به فینال المپیک ۲۰۲۰ راه یافت.
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◾️ روزگار میگردد دنبال آنها که پر از شور زندگی هستند، آنها که به مردم شادی میدهند و شکارشان میکند ... داغ روی داغ. اشک روی اشک...
◾️ارشا اقدسی، بدلکار ایرانی که مشغول کار در پروژهای در بیروت بود، هنگام بازسازی صحنه تصادف دچار سانحه شد و درگذشت.
🖋@ehsanmohammadi95
◾️ارشا اقدسی، بدلکار ایرانی که مشغول کار در پروژهای در بیروت بود، هنگام بازسازی صحنه تصادف دچار سانحه شد و درگذشت.
🖋@ehsanmohammadi95
🥈آخ! حسن یزدانی، نقره به تو نمیآید ...
✍️ احسان محمدی
◾️دلم میخواهد بنویسم در ورزشی مثل کُشتی مساوی وجود ندارد، یک روز پیروز میشوی و یک روز شکست میخوری و نباید از شکست «حسن یزدانی» ناراحت باشیم. به هرحال مدال نقرۀ المپیک هم ارزشمند است و آینده از آنِ اوست. باید به المپیک بعدی نگاه کرد و ...
اما دروغ چرا! از لحظهای که «دیوید تیلور» خم حسن را گرفت و او را روی زمین کوبید و مدال طلایی که کف دستش بود را قاپید شقیقههایم درد میکند. مدام آن چند ثانیه جلوی چشمم میآید و رنج میکشم.
◾️با آنکه یادم میآید چطور در فینال المپیک ریو وقتی از انور گدیف عقب بود و در هفت ثانیه آخر امتیاز ششم را گرفت و پیروز شد و طلا را به ایران آورد و ورزش قهرمانی همین است و ... همه این حرفها را خودم بلدم اما از آن شبهایی است که لالایی بلدم اما خوابم نمیبرد.
◾️ برخلاف جمع کثیری که تنها در خلال المپیک هوادار ورزشکاران میشوند و بعد از آن میروند پی زندگیشان، ورزش بخش بزرگی از زندگی من است. برای همین این برایم فقط یک مسابقه نبود، یادآور شکست رسول خادم در عین شایستگی مقابل کوین جکسون در المپیک بارسلونا بود، شکست عباس جدیدی مقابل کرت انگل در آتلانتا، علیرضا حیدری مقابل کورتانیدزه در المپیک سیدنی، شکست تلخ علیرضا دبیر در المپیک آتن را یادم آورد.
یادآور حمید سوریان در المپیک ریو بود وقتی که با هفت امتیاز از حریف قزاقستانی جلو بود و ضربه فنی شد و به سقف زل زد و ... یاد همه روزهایی که بعد از یک مسابقه ورزشی گفتیم «حیف شد. حیف!»
◾️با علم به اینکه دیوید تیلور یک جادوگر روی تشک است مسابقه را دیدم، یادم بود که 29 بهمن 1395 در کرمانشاه وقتی دو کشتیگیر روبروی هم قرار گرفتند و حسن وقت اول را برد، در وقت دوم تیلور چطور او را ضربه فنی کرد، میدانستم او چطور از سد دو غول هم وزنش یعنی کایل داک و جردن باروز گذشته و به المپیک آمده، میدانستم ...
اما آدم چطور این چیزها را به قلبش بگوید به ویژه وقتی کسی مثل حسن یزدانی یار توست که در این وزن یک پادشاه است، حریفان را چنان درو میکند که انگار کار واجبی دارد و نمیتواند صبر کند و 6 دقیقه کشتی بگیرد!
◾️ مسابقه برای ما خوب شروع شد. جلو افتادیم. نه با فن که با خروج حریف از تشک. حریف زیر گرفت و دو امتیازی شد. همان چیزی که از آن میترسیدیم. حریفان راه نفوذ به قلعه حسن یزدانی را پیدا کردهاند: زیر یک خم گرفتن. حسن یزدانی حمله کرد. اخطار و امتیاز برای ما.
حالا فقط 20 ثانیه مانده بود تا 3-2 ببریم اما یک لحظه انگار پلنگ جویبار کف کفشهایش به تشک چسبید، دیوید تیلور یورش برد، زیر گرفت، یزدانی خاک شد، غلامرضا محمدی توی سرش کوبید، ما قلبمان ایستاد و «شیر مادر و نان پدر حلالت» هادی عامل گزارشگر بازی توی دهانش ماسید ...
مسابقه را باختیم، مدال طلای المپیک از لای انگشتان حسن یزدانی لیز خورد و به اعماق اقیانوس رفت. نقره به تو نمیآید حسن یزدانی!
◾️ حالا همه کارشناس شدهایم. به شیوه کشتی گرفتن یزدانی، کوچ کردن مربیان، ضعف بدنسازی، فشار روانی بیش از حد روی شانههای پلنگ جویبار و ... ایراد میگیریم اما چیزی درست نمیشود. حتی اگر حق با ما باشد مدال طلا را به آمریکا بردند. چه روز تلخی بود. شکست پشت شکست.
◾️مادرم در هر حالی هوادار ورزشکاران آفریقایی بود. میگفت: «روله! اینا فقیرن، بذار مسابقه رو ببرن کمی خوشحال بشن!» اندوه عمیق ملی بعد از یک شکست ورزشی نشان میدهد ما هم «فقیرِ شادمانی» هستیم. «شادی دستهجمعی» که چند ساعت مصیبتهایمان یادمان برود وگرنه میدانم که یک مدال طلا نه واکسن میشود برای مبارزه با کرونا، نه نان برای ملت، نه آب برای خوزستان، نه ...
◾️چند روز دیگر اتفاقاتی میافتد که این غم را زیر موج خودش پنهان میکند و میگوییم «ما رو باش برای چی غصه میخوردیم!» پیشبینی تلخی است اما طولی نمیکشد ...
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
◾️دلم میخواهد بنویسم در ورزشی مثل کُشتی مساوی وجود ندارد، یک روز پیروز میشوی و یک روز شکست میخوری و نباید از شکست «حسن یزدانی» ناراحت باشیم. به هرحال مدال نقرۀ المپیک هم ارزشمند است و آینده از آنِ اوست. باید به المپیک بعدی نگاه کرد و ...
اما دروغ چرا! از لحظهای که «دیوید تیلور» خم حسن را گرفت و او را روی زمین کوبید و مدال طلایی که کف دستش بود را قاپید شقیقههایم درد میکند. مدام آن چند ثانیه جلوی چشمم میآید و رنج میکشم.
◾️با آنکه یادم میآید چطور در فینال المپیک ریو وقتی از انور گدیف عقب بود و در هفت ثانیه آخر امتیاز ششم را گرفت و پیروز شد و طلا را به ایران آورد و ورزش قهرمانی همین است و ... همه این حرفها را خودم بلدم اما از آن شبهایی است که لالایی بلدم اما خوابم نمیبرد.
◾️ برخلاف جمع کثیری که تنها در خلال المپیک هوادار ورزشکاران میشوند و بعد از آن میروند پی زندگیشان، ورزش بخش بزرگی از زندگی من است. برای همین این برایم فقط یک مسابقه نبود، یادآور شکست رسول خادم در عین شایستگی مقابل کوین جکسون در المپیک بارسلونا بود، شکست عباس جدیدی مقابل کرت انگل در آتلانتا، علیرضا حیدری مقابل کورتانیدزه در المپیک سیدنی، شکست تلخ علیرضا دبیر در المپیک آتن را یادم آورد.
یادآور حمید سوریان در المپیک ریو بود وقتی که با هفت امتیاز از حریف قزاقستانی جلو بود و ضربه فنی شد و به سقف زل زد و ... یاد همه روزهایی که بعد از یک مسابقه ورزشی گفتیم «حیف شد. حیف!»
◾️با علم به اینکه دیوید تیلور یک جادوگر روی تشک است مسابقه را دیدم، یادم بود که 29 بهمن 1395 در کرمانشاه وقتی دو کشتیگیر روبروی هم قرار گرفتند و حسن وقت اول را برد، در وقت دوم تیلور چطور او را ضربه فنی کرد، میدانستم او چطور از سد دو غول هم وزنش یعنی کایل داک و جردن باروز گذشته و به المپیک آمده، میدانستم ...
اما آدم چطور این چیزها را به قلبش بگوید به ویژه وقتی کسی مثل حسن یزدانی یار توست که در این وزن یک پادشاه است، حریفان را چنان درو میکند که انگار کار واجبی دارد و نمیتواند صبر کند و 6 دقیقه کشتی بگیرد!
◾️ مسابقه برای ما خوب شروع شد. جلو افتادیم. نه با فن که با خروج حریف از تشک. حریف زیر گرفت و دو امتیازی شد. همان چیزی که از آن میترسیدیم. حریفان راه نفوذ به قلعه حسن یزدانی را پیدا کردهاند: زیر یک خم گرفتن. حسن یزدانی حمله کرد. اخطار و امتیاز برای ما.
حالا فقط 20 ثانیه مانده بود تا 3-2 ببریم اما یک لحظه انگار پلنگ جویبار کف کفشهایش به تشک چسبید، دیوید تیلور یورش برد، زیر گرفت، یزدانی خاک شد، غلامرضا محمدی توی سرش کوبید، ما قلبمان ایستاد و «شیر مادر و نان پدر حلالت» هادی عامل گزارشگر بازی توی دهانش ماسید ...
مسابقه را باختیم، مدال طلای المپیک از لای انگشتان حسن یزدانی لیز خورد و به اعماق اقیانوس رفت. نقره به تو نمیآید حسن یزدانی!
◾️ حالا همه کارشناس شدهایم. به شیوه کشتی گرفتن یزدانی، کوچ کردن مربیان، ضعف بدنسازی، فشار روانی بیش از حد روی شانههای پلنگ جویبار و ... ایراد میگیریم اما چیزی درست نمیشود. حتی اگر حق با ما باشد مدال طلا را به آمریکا بردند. چه روز تلخی بود. شکست پشت شکست.
◾️مادرم در هر حالی هوادار ورزشکاران آفریقایی بود. میگفت: «روله! اینا فقیرن، بذار مسابقه رو ببرن کمی خوشحال بشن!» اندوه عمیق ملی بعد از یک شکست ورزشی نشان میدهد ما هم «فقیرِ شادمانی» هستیم. «شادی دستهجمعی» که چند ساعت مصیبتهایمان یادمان برود وگرنه میدانم که یک مدال طلا نه واکسن میشود برای مبارزه با کرونا، نه نان برای ملت، نه آب برای خوزستان، نه ...
◾️چند روز دیگر اتفاقاتی میافتد که این غم را زیر موج خودش پنهان میکند و میگوییم «ما رو باش برای چی غصه میخوردیم!» پیشبینی تلخی است اما طولی نمیکشد ...
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
Divaneh
Damahi Band
🎵 دیوانه/داماهی بند
میترسُم از این کشور خوسیدهی خوشبخت
بیدار بشُم این طرف مرز نباشی
تو خوُ زمین باشُم و بارونی و گندم
بیدار بشُم اما کشاورز نباشی
....
🖋@ehsanmohammadi95
میترسُم از این کشور خوسیدهی خوشبخت
بیدار بشُم این طرف مرز نباشی
تو خوُ زمین باشُم و بارونی و گندم
بیدار بشُم اما کشاورز نباشی
....
🖋@ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
🌎 اینجا آفریقا نیست، اما من یک غزالام!
✍ احسان محمدی
◾️ پانزده سال پیش زیر شیشۀ میز اتاق کارم این جمله را نوشته بودم: «هر روز صبح در آفریقا وقتی خورشید طلوع میکند یک غزال شروع به دویدن میکند و میداند سرعتش باید از یک شیر بیشتر باشد تا خورده نشود.
هر روز صبح در آفریقا وقتی خورشید طلوع میکند یک شیر شروع به دویدن میکند و میداند که باید سریعتر از آن غزال بدود تا از گرسنگی نمیرد».
◾️پانزده سال جوانتر بودم و #آینده انگار یک تصویر محو در افق بود. نوشته بودم که هر روز چشمم به آن بیفتد و توقف نکنم، بدوم.
حالا آن کاغذ زیر شیشه میزم نیست، در عوض تعداد غزالهایی که هر روز میدوند تا شیر #تورم آنها را نخورد بسیار بیشتر شده است. غزالهای کمامید، غزالهای خسته، غزالهای جان به لب آمده ... فقط میدوند.
غزالهایی که از نفس میافتند، جا میمانند، خورده میشوند.
◾️امیدوارم این مقایسه موجب خشم کارکنان پارک ملی سرنگیتی تانزانیا، غزالهای محترم، عالیجنابان شیر و برخی در داخل نشود اما غیر از این است که هر روز صبح بسیاری از ما برای فقیرتر نشدن، برای له نشدن زیر فشار تورم، برای بقا، برای بدهکار نشدن به بانکها و ... بیدار میشویم و شروع به دویدن میکنیم؟
اسم این کار هر چه هست «زندگی» نیست. تلاش برای «زنده ماندن» است.
◾️قصه، قصۀ اقتصاد است و زندگی. نیم قرن پیش تِد رابرت گِر، در کتابی تحتِ عنوانِ "چرا انسانها عصیان میکنند؟" نوشت، ریشۀ خشونت و عصیان، در به ستوهآمدگی، محرومیت و تجمیع عقدههاست.
◾️این بیثباتی اقتصادی خُردکننده است. آدمها را به ستوه آورده. دکتر محمود سریعالقلم در یادداشتی مینویسد طی ۲۵ سال نرخ تورم در کشوری مثل آلمان بین یک تا سه درصد بود. یعنی هم دولت و هم بخش خصوصی تکلیف خودشان را میدانند.
◾️در چنین فضایی کمتر کسی دنبال یک شبه ثروتمند شدن است. نه کسی از ترس گران شدن، #پوشک و #ربگوجه انبار میکند، نه در صف خرید دلار و پراید میایستد، نه شب با رؤیای میلیاردر شدن میخوابد، نه صبح از سقوط #بورس تا مرز سکته پیش میرود. کسی از حال و روز آنها که در سقوط بورس زندگیشان متلاشی شد آماری دارد؟
قصدم دفاع از طماعهای فرصتطلب نیست اما بسیاری از آنها که در بورس زمین خوردند میخواستند پای اضافی قرض بگیرند تا سریعتر بدوند. تا خورده نشوند.
◾️این بیثباتی اقتصادی، این شب خوابیدن و صبح چند برابر شدن قیمتها، این جهش ترسناک بهای زمین و مسکن و اجاره و خودرو و مواد غذایی، این آب شدن ارزش پول ملی، این هر روز بیدار شدن و یک نفس دویدن و شب تنِ خسته و افسرده را به رختخواب کشاندن، مگر مجال زندگی هم به آدم میدهد که کسی بخواهد به آینده فکر کند، دست کسی را بگیرد و توی زندگیاش بیاورد، فرزندی اضافه کند، لبخندی ذخیره کند؟
◾️تا روزی که #ثبات به یک کلیدواژه طلایی در سیاست و اقتصاد و اجتماع تبدیل نشود و جای تصمیمات فردی هیجانزده و حزبی و جناحی را نگیرد، #زندگی معنایی ندارد، ممکن است زنده بمانیم اما زندگی نمیکنیم. فقط هر روز صبح باید سریعتر بدویم تا خورده نشویم ... همین!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
◾️ پانزده سال پیش زیر شیشۀ میز اتاق کارم این جمله را نوشته بودم: «هر روز صبح در آفریقا وقتی خورشید طلوع میکند یک غزال شروع به دویدن میکند و میداند سرعتش باید از یک شیر بیشتر باشد تا خورده نشود.
هر روز صبح در آفریقا وقتی خورشید طلوع میکند یک شیر شروع به دویدن میکند و میداند که باید سریعتر از آن غزال بدود تا از گرسنگی نمیرد».
◾️پانزده سال جوانتر بودم و #آینده انگار یک تصویر محو در افق بود. نوشته بودم که هر روز چشمم به آن بیفتد و توقف نکنم، بدوم.
حالا آن کاغذ زیر شیشه میزم نیست، در عوض تعداد غزالهایی که هر روز میدوند تا شیر #تورم آنها را نخورد بسیار بیشتر شده است. غزالهای کمامید، غزالهای خسته، غزالهای جان به لب آمده ... فقط میدوند.
غزالهایی که از نفس میافتند، جا میمانند، خورده میشوند.
◾️امیدوارم این مقایسه موجب خشم کارکنان پارک ملی سرنگیتی تانزانیا، غزالهای محترم، عالیجنابان شیر و برخی در داخل نشود اما غیر از این است که هر روز صبح بسیاری از ما برای فقیرتر نشدن، برای له نشدن زیر فشار تورم، برای بقا، برای بدهکار نشدن به بانکها و ... بیدار میشویم و شروع به دویدن میکنیم؟
اسم این کار هر چه هست «زندگی» نیست. تلاش برای «زنده ماندن» است.
◾️قصه، قصۀ اقتصاد است و زندگی. نیم قرن پیش تِد رابرت گِر، در کتابی تحتِ عنوانِ "چرا انسانها عصیان میکنند؟" نوشت، ریشۀ خشونت و عصیان، در به ستوهآمدگی، محرومیت و تجمیع عقدههاست.
◾️این بیثباتی اقتصادی خُردکننده است. آدمها را به ستوه آورده. دکتر محمود سریعالقلم در یادداشتی مینویسد طی ۲۵ سال نرخ تورم در کشوری مثل آلمان بین یک تا سه درصد بود. یعنی هم دولت و هم بخش خصوصی تکلیف خودشان را میدانند.
◾️در چنین فضایی کمتر کسی دنبال یک شبه ثروتمند شدن است. نه کسی از ترس گران شدن، #پوشک و #ربگوجه انبار میکند، نه در صف خرید دلار و پراید میایستد، نه شب با رؤیای میلیاردر شدن میخوابد، نه صبح از سقوط #بورس تا مرز سکته پیش میرود. کسی از حال و روز آنها که در سقوط بورس زندگیشان متلاشی شد آماری دارد؟
قصدم دفاع از طماعهای فرصتطلب نیست اما بسیاری از آنها که در بورس زمین خوردند میخواستند پای اضافی قرض بگیرند تا سریعتر بدوند. تا خورده نشوند.
◾️این بیثباتی اقتصادی، این شب خوابیدن و صبح چند برابر شدن قیمتها، این جهش ترسناک بهای زمین و مسکن و اجاره و خودرو و مواد غذایی، این آب شدن ارزش پول ملی، این هر روز بیدار شدن و یک نفس دویدن و شب تنِ خسته و افسرده را به رختخواب کشاندن، مگر مجال زندگی هم به آدم میدهد که کسی بخواهد به آینده فکر کند، دست کسی را بگیرد و توی زندگیاش بیاورد، فرزندی اضافه کند، لبخندی ذخیره کند؟
◾️تا روزی که #ثبات به یک کلیدواژه طلایی در سیاست و اقتصاد و اجتماع تبدیل نشود و جای تصمیمات فردی هیجانزده و حزبی و جناحی را نگیرد، #زندگی معنایی ندارد، ممکن است زنده بمانیم اما زندگی نمیکنیم. فقط هر روز صبح باید سریعتر بدویم تا خورده نشویم ... همین!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🔟 نکته کوتاه در مورد فرهنگ مهمانی در عصر آپارتماننشینی
✍️ احسان محمدی
از آغاز کرونا تا امروز نه مهمانی رفتهام و نه میزبان مهمانی بودهایم اما این شرایط که ابدی نیست. تمام میشود و دوباره دور هم جمع میشویم.
در مورد مهمانی ایرانی میشود کتابها نوشت اما یادآوری این چند نکته در عصر آپارتماننشینی شاید خالی از ضرر نباشد. البته که بیشتر از این را خود شما بهتر میدانید.
1️⃣ قبل از آمدن مهمانها، محترمانه است پیشاپیش از همسایههای کناری به خاطر سر و صدای احتمالی عذرخواهی کنیم. اینطور به آنها هم یادآوری میکنیم که وقتی مهمان داشتند همین قاعده را رعایت کنند.
2️⃣ اگر در مجتمع زندگی میکنیم حتماً از قبل به نگهبانی دم در اطلاع بدهیم که مهمان داریم، مودبانه نیست که آنها را پشت در معطل نگهدارند، به ما زنگ بزنند تا برای ورود هماهنگ شود.
3️⃣ یکی از بدترین صحنهها کفشهای رها شده جلوی در واحد است. اگر میزبان هستیم وظیفه مرتب کردن کفشها با ماست، نه همسایهها.
4️⃣ اگر مهمانها بچه دارند از قبل برای سرگرم شدنشان نقشه داشته باشیم در غیراینصورت از بیقراری و سر و صدای آنها هم خودمان معذب میشویم، هم پدر و مادرشان و هم همسایهها. بازیهای دورهمی که کمترین سر و صدا را داشته باشد را طراحی کنیم.
5️⃣ «حالا یه شبه مگه چی میشه و همسایه باید تحمل کنه» توجیه مناسبی برای سر و صدا نیست، در واحدهای آپارتمانی که دیوارهایشان پوست پیازی شده، ممکن است یک همسایه بیمار باشد، به دلایل شغلی مجبور شود زود بخوابد، کودک داشته باشد و ... همسایهها را رعایت کنیم شاید ما را رعایت کنند.
6️⃣ صدای بلند موسیقی همیشه یکی از دلایل شکایت همسایههاست. کلانتریها تقریباً هر شب گزارشهایی دریافت میکنند که ساکنان یک آپارتمان از صدای بلند موسیقی همسایهای که مهمان دارد شکایت کردهاند.
حق داریم وقتی دور هم هستیم «شاد» باشیم اما حق نداریم شادی ما اسباب «ناراحتی» دیگران را فراهم بیاورد.
تا جای ممکن مراعات کنیم، لازم نیست «بترکانیم»، چون نوبت همسایه بشود او هم میترکاند و بعد متوجه میشویم تا چه اندازه صدای موسیقی بلند آزاردهنده است.
7️⃣ یکی از عادتهای ایرانی بدرقه چند مرحلهای است. اگر شب میزبان هستیم و مهمانان دیر وقت میروند حواسمان باشد که خداحافظی را توی خانه انجام دهیم نه جلوی در و آسانسور و با داد و فریاد. صدا میپیچد و همسایهها آزار میبینند. باور کنیم یک بار خداحافظی کافیست.
8️⃣ اگر به هر دلیلی همسایهها از ما رنجیدند، از آنها عذرخواهی کنیم نه اینکه حق به جانب بگوییم «چهاردیواری، اختیاری!» وقتی صدای ما از دیوارها رد شده، ماشین مهمان سد راه دیگران در پارکینگ شده، کفشهای مهمانان تا وسط هال همسایهها رفته و ... چیزی به اسم چهاردیواری وجود ندارد.
9️⃣ در مهمانی و دورهمی تلویزیون را خاموش کنیم. به اندازه کافی سر و صدا تولید میشود و لزومی ندارد صدای این یکی را هم اضافه کنیم.
البته برخی برای پوشاندن صدای بلند حرف زدن خودشان، صدای تلویزیون را بیشتر میکنند! در هر دو حالت آلودگی صوتی ایجاد میکند.
🔟 «اونا دفعه قبل رعایت نکردند ما چرا رعایت کنیم» همان چشم در برابر چشم است. کار غلط را با رفتار غلط پاسخ ندهیم. نه فقط چیزی درست نمیشود که وضع بدتر هم میشود.
یک مهمانی یک شبه نباید باعث کدورت یکساله یا چندساله بین همسایههایی شود که هر روز ناگزیر از زندگی کنار همدیگریم.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
از آغاز کرونا تا امروز نه مهمانی رفتهام و نه میزبان مهمانی بودهایم اما این شرایط که ابدی نیست. تمام میشود و دوباره دور هم جمع میشویم.
در مورد مهمانی ایرانی میشود کتابها نوشت اما یادآوری این چند نکته در عصر آپارتماننشینی شاید خالی از ضرر نباشد. البته که بیشتر از این را خود شما بهتر میدانید.
1️⃣ قبل از آمدن مهمانها، محترمانه است پیشاپیش از همسایههای کناری به خاطر سر و صدای احتمالی عذرخواهی کنیم. اینطور به آنها هم یادآوری میکنیم که وقتی مهمان داشتند همین قاعده را رعایت کنند.
2️⃣ اگر در مجتمع زندگی میکنیم حتماً از قبل به نگهبانی دم در اطلاع بدهیم که مهمان داریم، مودبانه نیست که آنها را پشت در معطل نگهدارند، به ما زنگ بزنند تا برای ورود هماهنگ شود.
3️⃣ یکی از بدترین صحنهها کفشهای رها شده جلوی در واحد است. اگر میزبان هستیم وظیفه مرتب کردن کفشها با ماست، نه همسایهها.
4️⃣ اگر مهمانها بچه دارند از قبل برای سرگرم شدنشان نقشه داشته باشیم در غیراینصورت از بیقراری و سر و صدای آنها هم خودمان معذب میشویم، هم پدر و مادرشان و هم همسایهها. بازیهای دورهمی که کمترین سر و صدا را داشته باشد را طراحی کنیم.
5️⃣ «حالا یه شبه مگه چی میشه و همسایه باید تحمل کنه» توجیه مناسبی برای سر و صدا نیست، در واحدهای آپارتمانی که دیوارهایشان پوست پیازی شده، ممکن است یک همسایه بیمار باشد، به دلایل شغلی مجبور شود زود بخوابد، کودک داشته باشد و ... همسایهها را رعایت کنیم شاید ما را رعایت کنند.
6️⃣ صدای بلند موسیقی همیشه یکی از دلایل شکایت همسایههاست. کلانتریها تقریباً هر شب گزارشهایی دریافت میکنند که ساکنان یک آپارتمان از صدای بلند موسیقی همسایهای که مهمان دارد شکایت کردهاند.
حق داریم وقتی دور هم هستیم «شاد» باشیم اما حق نداریم شادی ما اسباب «ناراحتی» دیگران را فراهم بیاورد.
تا جای ممکن مراعات کنیم، لازم نیست «بترکانیم»، چون نوبت همسایه بشود او هم میترکاند و بعد متوجه میشویم تا چه اندازه صدای موسیقی بلند آزاردهنده است.
7️⃣ یکی از عادتهای ایرانی بدرقه چند مرحلهای است. اگر شب میزبان هستیم و مهمانان دیر وقت میروند حواسمان باشد که خداحافظی را توی خانه انجام دهیم نه جلوی در و آسانسور و با داد و فریاد. صدا میپیچد و همسایهها آزار میبینند. باور کنیم یک بار خداحافظی کافیست.
8️⃣ اگر به هر دلیلی همسایهها از ما رنجیدند، از آنها عذرخواهی کنیم نه اینکه حق به جانب بگوییم «چهاردیواری، اختیاری!» وقتی صدای ما از دیوارها رد شده، ماشین مهمان سد راه دیگران در پارکینگ شده، کفشهای مهمانان تا وسط هال همسایهها رفته و ... چیزی به اسم چهاردیواری وجود ندارد.
9️⃣ در مهمانی و دورهمی تلویزیون را خاموش کنیم. به اندازه کافی سر و صدا تولید میشود و لزومی ندارد صدای این یکی را هم اضافه کنیم.
البته برخی برای پوشاندن صدای بلند حرف زدن خودشان، صدای تلویزیون را بیشتر میکنند! در هر دو حالت آلودگی صوتی ایجاد میکند.
🔟 «اونا دفعه قبل رعایت نکردند ما چرا رعایت کنیم» همان چشم در برابر چشم است. کار غلط را با رفتار غلط پاسخ ندهیم. نه فقط چیزی درست نمیشود که وضع بدتر هم میشود.
یک مهمانی یک شبه نباید باعث کدورت یکساله یا چندساله بین همسایههایی شود که هر روز ناگزیر از زندگی کنار همدیگریم.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ این کیفیت مدیریت شماست
✍️ احسان محمدی
↙️ ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ رسماً ورود #کرونا به ایران تایید شد.
↙️ ۴ فروردین ۱۳۹۹ یعنی ۳۴روز بعد با مشاهده تصمیمات و اقدامات مدیران در برابر بیماری، این یادداشت که عکسش را میبینید در کانال تلگرامم نوشتم.
◾️حالا طبق آمارهای رسمی که بارها صحت آن حتی از سوی مقامات مورد تردید قرار گرفته، نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر جان باختهاند، نزدیک به ۵ میلیون نفر مبتلا شدهاند و زندگی برخی از افراد به خاطر هزینههای سنگین درمان متلاشی شده و فاجعه ادامه دارد.
یعنی:
1️⃣ هم جان مردم را بر باد دادید
2️⃣ هم میلیاردها تومان هزینه صرف کردید
3️⃣ هم سیستم پزشکی کشور را از نفس انداختید
4️⃣ هم اعتماد عمومی را با وعدههای غیر واقعی سوزاندید.
و حالا دستور ورود واکسن هم صادر کردید.
البته که همیشه حق با شماست و صلاح مُلک و رعیت را خسروان دانند!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
↙️ ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ رسماً ورود #کرونا به ایران تایید شد.
↙️ ۴ فروردین ۱۳۹۹ یعنی ۳۴روز بعد با مشاهده تصمیمات و اقدامات مدیران در برابر بیماری، این یادداشت که عکسش را میبینید در کانال تلگرامم نوشتم.
◾️حالا طبق آمارهای رسمی که بارها صحت آن حتی از سوی مقامات مورد تردید قرار گرفته، نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر جان باختهاند، نزدیک به ۵ میلیون نفر مبتلا شدهاند و زندگی برخی از افراد به خاطر هزینههای سنگین درمان متلاشی شده و فاجعه ادامه دارد.
یعنی:
1️⃣ هم جان مردم را بر باد دادید
2️⃣ هم میلیاردها تومان هزینه صرف کردید
3️⃣ هم سیستم پزشکی کشور را از نفس انداختید
4️⃣ هم اعتماد عمومی را با وعدههای غیر واقعی سوزاندید.
و حالا دستور ورود واکسن هم صادر کردید.
البته که همیشه حق با شماست و صلاح مُلک و رعیت را خسروان دانند!
🖋 @ehsanmohammadi95
📚 ده نکته کوتاه برای آغاز کتاب خواندن
✍️احسان محمدی
آنچه در زیر میآید بخشی از تجربههای شخصی بعد از سالها کتاب خواندن است که به نوشتن چند جلد کتاب انجامید و هنوز هم ادامه دارد.
1️⃣ هیچوقت برای شروع کتابخوانی دیر نیست. احساس جا ماندن و وحشت نکنید. اگر دیگران در رسانهها مدام از بولگاکف و تولستوی، گابریل گارسیا مارکز و نیکوس کازانتزاکیس میگویند.
به تجربه میگویم بعضی از این عزیزان خودشان هم کتابهای این نویسندگان را نخواندهاند! شروع کنید. فتح اورست هم با اولین قدم شروع میشود. شما هم با اولین کتاب شروع کنید. با یک زندگینامه یا داستانهای کوتاه. خیلی زود گره میخورید به کتاب.
2️⃣ لازم نیست هر چه دیگران میخوانند شما هم بخوانید. این یک مسابقه برای فخرفروشی نیست. هر کتابی که دوست دارید و با ذائقه و سلیقهتان جور در میآید را بخوانید. مطمئن باشید کمکم مطالعهتان عمیقتر و حرفهایتر میشود.
3️⃣ از پول دادن برای خرید کتاب احساس خسارت نکنید. یک کتاب ممکن است 20 سال در کتابخانه شما بماند یا بعد از خواندن به دیگری هدیه بدهید. کتاب، هزینه نیست، سرمایه است. یک سرمایه فکری.
اگر وقت خرید رفتن ندارید الان هزاران کتابفروشی توی گوشی همراه شماست. با حوصله در اینترنت بچرخید، در مورد کتاب اطلاعات گیر بیاورید و بخرید. تمیز و دقیق میآورند در خانه.
4️⃣ اگر شروع به خواندن کتابی کردید و لذت نبرید، آن را کنار بگذارید. عمر، کوتاهتر از این حرفهاست که خودتان را آزار بدهید و البته دنیای کتاب بیاندازه وسیع. یک کتاب دیگر بردارید و بخوانید.
هر کتابی که موجاش همه را میگیرد لزوماً شاهکار نیست. به ویژه در اینستاگرام. نیازی به خجالت نیست چون کتابی که برای دیگران شاهکار است ممکن است به کام شما خوش نیاید. اصولاً با احتیاط به مُد نزدیک شوید. از لباس تا کتاب!
5️⃣ همزمان خواندن دو یا چند کتاب عیبی ندارد. خود مغز بلد است چطور فایلهایش را دستهبندی کند. تداخل ایجاد نمیشود و هر بار بعد از خواندن یک صفحه همه شخصیتها سر جایشان قرار میگیرند.
6️⃣ اگر کتابی در کتابخانه دارید که خواندهاید یا تمایلی به خواندنش ندارید به مراکز تبادل کتاب یا جاهایی که کتاب دست دوم میخرند ببرید. اگر به دیگری ببخشید که بسی نکوتر.
7️⃣ دوست دارید بچههایتان کتاب بخوانند؟ بعید است یک کودک با دستور والدین کتابخوان شود. آنها به ما نگاه میکنند، وقتی خودمان کتاب نمیخوانیم و تمام مدت سرمان توی گوشی است، انتظار داریم آنها با کتاب سرگرم شوند؟ بچهها رفتار ما را بیشتر باور میکنند تا گفتارمان را.
8️⃣ اگر هزینه خرید کتاب نو ندارید، کتاب دست دوم بخرید. این روزها حتی در اینترنت هم میشود کتاب دست دوم خرید. حتی میتوانید با دوستان کتابخوان دورهمی کتاب بخوانید یا به هم کتاب قرض بدهید.
9️⃣ موقع خرید کتاب، با کتابفروشها حرف بزنید. بسیاری از آنها خوشفکر هستند و اشراف کامل به بازار کتاب دارند، پیشنهادهای خوبی میدهند به ویژه در مورد آثار ترجمه شده. چون بعضی از ترجمهها ممکن است یک کتاب خوب را غیرقابل تحمل کنند.
🔟به جای تکرار مکررات دیگران کتاب بخوانیم، به جای خواندن اخباری که جز حال بد هیچ حسی منتقل نمیکنند، به جای باور هر آنچه صاحبان قدرت میگویند کتاب بخوانیم، اما فقط یک کتاب نخوانیم.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️احسان محمدی
آنچه در زیر میآید بخشی از تجربههای شخصی بعد از سالها کتاب خواندن است که به نوشتن چند جلد کتاب انجامید و هنوز هم ادامه دارد.
1️⃣ هیچوقت برای شروع کتابخوانی دیر نیست. احساس جا ماندن و وحشت نکنید. اگر دیگران در رسانهها مدام از بولگاکف و تولستوی، گابریل گارسیا مارکز و نیکوس کازانتزاکیس میگویند.
به تجربه میگویم بعضی از این عزیزان خودشان هم کتابهای این نویسندگان را نخواندهاند! شروع کنید. فتح اورست هم با اولین قدم شروع میشود. شما هم با اولین کتاب شروع کنید. با یک زندگینامه یا داستانهای کوتاه. خیلی زود گره میخورید به کتاب.
2️⃣ لازم نیست هر چه دیگران میخوانند شما هم بخوانید. این یک مسابقه برای فخرفروشی نیست. هر کتابی که دوست دارید و با ذائقه و سلیقهتان جور در میآید را بخوانید. مطمئن باشید کمکم مطالعهتان عمیقتر و حرفهایتر میشود.
3️⃣ از پول دادن برای خرید کتاب احساس خسارت نکنید. یک کتاب ممکن است 20 سال در کتابخانه شما بماند یا بعد از خواندن به دیگری هدیه بدهید. کتاب، هزینه نیست، سرمایه است. یک سرمایه فکری.
اگر وقت خرید رفتن ندارید الان هزاران کتابفروشی توی گوشی همراه شماست. با حوصله در اینترنت بچرخید، در مورد کتاب اطلاعات گیر بیاورید و بخرید. تمیز و دقیق میآورند در خانه.
4️⃣ اگر شروع به خواندن کتابی کردید و لذت نبرید، آن را کنار بگذارید. عمر، کوتاهتر از این حرفهاست که خودتان را آزار بدهید و البته دنیای کتاب بیاندازه وسیع. یک کتاب دیگر بردارید و بخوانید.
هر کتابی که موجاش همه را میگیرد لزوماً شاهکار نیست. به ویژه در اینستاگرام. نیازی به خجالت نیست چون کتابی که برای دیگران شاهکار است ممکن است به کام شما خوش نیاید. اصولاً با احتیاط به مُد نزدیک شوید. از لباس تا کتاب!
5️⃣ همزمان خواندن دو یا چند کتاب عیبی ندارد. خود مغز بلد است چطور فایلهایش را دستهبندی کند. تداخل ایجاد نمیشود و هر بار بعد از خواندن یک صفحه همه شخصیتها سر جایشان قرار میگیرند.
6️⃣ اگر کتابی در کتابخانه دارید که خواندهاید یا تمایلی به خواندنش ندارید به مراکز تبادل کتاب یا جاهایی که کتاب دست دوم میخرند ببرید. اگر به دیگری ببخشید که بسی نکوتر.
7️⃣ دوست دارید بچههایتان کتاب بخوانند؟ بعید است یک کودک با دستور والدین کتابخوان شود. آنها به ما نگاه میکنند، وقتی خودمان کتاب نمیخوانیم و تمام مدت سرمان توی گوشی است، انتظار داریم آنها با کتاب سرگرم شوند؟ بچهها رفتار ما را بیشتر باور میکنند تا گفتارمان را.
8️⃣ اگر هزینه خرید کتاب نو ندارید، کتاب دست دوم بخرید. این روزها حتی در اینترنت هم میشود کتاب دست دوم خرید. حتی میتوانید با دوستان کتابخوان دورهمی کتاب بخوانید یا به هم کتاب قرض بدهید.
9️⃣ موقع خرید کتاب، با کتابفروشها حرف بزنید. بسیاری از آنها خوشفکر هستند و اشراف کامل به بازار کتاب دارند، پیشنهادهای خوبی میدهند به ویژه در مورد آثار ترجمه شده. چون بعضی از ترجمهها ممکن است یک کتاب خوب را غیرقابل تحمل کنند.
🔟به جای تکرار مکررات دیگران کتاب بخوانیم، به جای خواندن اخباری که جز حال بد هیچ حسی منتقل نمیکنند، به جای باور هر آنچه صاحبان قدرت میگویند کتاب بخوانیم، اما فقط یک کتاب نخوانیم.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
😐 قبلاً طنز بود ...
دو سال پیش در یادداشتی به در هم شکسته شدن مرز خنده و گریه اشاره کردم. این ویدئو مرز طنز و واقعیت را هم زیر سوال برده است!
اینجا بخوانید👇
http://asriran.com/002XNr
🖋 @ehsanmohammadi95
دو سال پیش در یادداشتی به در هم شکسته شدن مرز خنده و گریه اشاره کردم. این ویدئو مرز طنز و واقعیت را هم زیر سوال برده است!
اینجا بخوانید👇
http://asriran.com/002XNr
🖋 @ehsanmohammadi95
📺 مهمان برنامه مُحاکات بودم. قصه غریب دختری که سالها برای مادر جذامیاش مادری کرده است ...
حوصله کردید ببینید. عبرتآموز است و قدرشناسانه.
👇
https://www.telewebion.com/episode/2632944
🖋 @ehsanmohammadi95
حوصله کردید ببینید. عبرتآموز است و قدرشناسانه.
👇
https://www.telewebion.com/episode/2632944
🖋 @ehsanmohammadi95
davood sarkhosh - sarzamine man-[www.asdownload.net]
davood sarkhosh - sarzamine man-[www.asdownload.net]
▪️برای من که سخت عاشق سرزمین زخمخورده اما صبور افغانستانم قدرت گرفتن دوباره طالبان یک کابوس در بیداری است.
🎵 سرزمین من با صدای داوود سرخوش
🖋 @ehsanmohammadi95
🎵 سرزمین من با صدای داوود سرخوش
🖋 @ehsanmohammadi95