روزنوشت‌های احسان محمدی
17.4K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
367 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
Forwarded from Zistboom.ir
🌑 چه بر سر تو آمد زاینده رود؟! چه بر سر تو آوردیم؟! خوابِ آب می بینی هنوز؟!
📸 رضا غبیشاوی
🍀 @zistboom
⛔️ آیا باید به فحاشان مجازی حق داد؟

احسان‌محمدی

↙️ «کسی که می‌تواند کاری را انجام دهد، انجامش می‌دهد. کسی که نمی‌تواند، فقط در موردش حرف می‌زند، یا با تحسین یا با توهین!».

شما تا چه اندازه با این گزاره موافق هستید؟

↙️ فوتبال‌نویس‌ها احتمالاً کسانی هستند که رویای فوتبالیست شدن داشتند و منتقدان سینما هم آنها که در سودای بازیگری یا کارگردانی سوختند. نشد که وارد #عیش بشوند و حالا به همان #وصفش قناعت می‌کنند که شاعر فرمود:

چون میسر نیست بر من کام او عشق بازی می کنم با نام او

🎥 در سکانسی از فیلم #بارکد، حامد (بهرام رادان) و میلاد (محسن کیایی) در حاشیه شهر گرفتار شده بودند. میلاد سرش را توی گوشی‌اش کرده بود. حامد با اعتراض گفت:

داری چکار می کنی؟
دارم تو صفحه اصغر فرهادی فحش می نویسم!
چرا؟!
میلاد بدون اینکه سرش را بلند کند خیلی حق به جانب می گوید:

واسه این که شورش رو درآورده، دیگه زیادی موفقه!

↙️ این روزها تعداد میلادها هر روز بیشتر می‌شود. کافی است سری به شبکه‌های اجتماعی بزنید و جماعتی را ببینید که مثل دسته‌ای ملخِ سرگردان، به هر مزرعه‌ای هجوم می‌برند، فحاشی می‌کنند و زمین سوخته به جا می‌گذارند. هر روز نوبت یک نفر است. یک ورزشکار، یک سیاستمدار، یک خواننده، یک هنرمند ...

آنها انگار از این فحاشی انرژی می‌گیرند. هر فحش به آنها توان مضاعفی می‌بخشد برای بقا!

◀️ اگر زمانی ورزشگاه‌ها را به عنوان مثال دم دستی برای فحاشی عنوان می‌کردند، حالا کمتر فضایی را می‌شود پیدا کرد که مبری از ناسزا گفتن باشد. حتی در دورهمی های نسل جوان‌، فحش دادن، نشانه‌ای از صمیمت قلمداد می‌شود.

◀️ جامعه‌شناسان لابد برای این تغییر ذائقه اجتماعی دلایل متعددی ردیف می‌کنند اما یکی از دلایل آن می‌تواند #ناکامی باشد.

◀️ آدم‌های موفق به راهشان ادامه می‌دهند و حسودان و ناکامان که توان و انگیزه و اراده‌ای برای کار بیشتر ندارند به ناسزا گفتن و فحاشی پناه می‌بردند.

◀️ عده‌ای اما بر این باورند که نباید همه ناکامی‌ها را به گردن افراد انداخت. آنها قربانی سیستم مدیریتی کشور شده‌اند و فحاشی نوعی کنش روانی برای اعتراض به قدرتی است که توان مقابله مستقیم با آن را ندارند.

◀️ به همین دلیل باید به آنها حق داد که به این شکل نسبت به برون‌ریزی خشم‌شان دست بزنند.

◀️ با این همه گاهی به رفتارمان با دقت نگاه کنیم و ببینیم وقتی به اسم «نقد» چیزی می‌گوییم تا چه اندازه آغشته به حسادت است و ریشه در ناکامی‌هایمان دارد.

◀️ شاید آن وقت کمتر ناسزا گفتیم و به جای تلاش برای کوتاه کردن قد دیگران، کوشیدیم ارتفاع خودمان را بالاتر ببریم!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
«دو انتخاب، دو سرنوشت»

✍️سعید کشاورزی

همه‌ی ما در زندگی، با شرايطي مواجه شده‌ايم که می‌بایست انتخابي انجام دهيم. البته همیشه هم انتخاب میان خیر و شر نبوده بلکه بر سر اهدافی بوده که محتواي آن‌ها لاجرم انتخاب را اجبار می‌کردند.

در ادامه دو انتخاب یک دانشجو را شرح خواهم داد و در خلال آن نشان می‌دهم که «زیست اخلاقی در جامعه غیراخلاقی دشوار است».

1️⃣ دانشجوی اول تصمیم دارد که به معنای واقعی دانش‌جو باشد، بنابراين، ساعت‌ها مطالعه می‌کند، تحقیق می‌کند اما تصمیم می‌گیرد تا مطلب ارزشمندی نیافت، آن را منتشر نکند. به همین دلیل، مقاله زیاد نمی‌نویسد‌. از این‌رو، از چشم اساتید «مقاله‌جو» می‌افتد.

او انتخاب کرده است که اخلاقی زیست کند، به‌همین جهت، چاپلوسی هم نمی‌کند، اتفاقا هرجا که احساس می‌کند می‌تواند دستاوردی داشته باشد، نقد هم ‌می‌کند. اما عاقبت معلوم می‌شود که عاشقان نقد، چندان نسبتی با نقد ندارند و به همین جهت، باز هم از چشم می‌افتد و از امتیاز کمک‌تدریس اساتید هم محروم‌ می‌شود.

این دانشجو آموخته است که تحصیل علم با زیادخوانی و حفظ‌خوانی متفاوت است، از این جهت او طوطی‌وار نمی‌خواند اما عمیق و گسترده می‌خواند. چراغ‌خاموش هم نمی‌رود و هرجا كه مي‌بيند نياز است در جهت بهبود وضعيت جامعه مشاركت مي‌كند.

نهایتا این فرد پس از چهار یا پنج سال به یک انسان تحلیل‌گر، صاحب دانش با معدل پایین و فاقد سابقه تدریس تبدیل می‌شود كه هيچ دانشگاهي ديگر پذيراي او نخواهد بود.

2️⃣ اما دانشجوی دوم:

او از اول می‌داند باید چکار کند. او «آدم زرنگ» ماجراست. کم می‌خواند اما امتحانی می‌خواند. کم‌تر می‌نویسد ولی درباره «شیوه‌های به‌عمل آوردن قرمه‌سبزی» هم مقاله دارد. او همه‌چیز چاپ می‌کند. از این جهت محبوب می‌شود.

منابع کلاسی را به شکل کسالت‌آوری شبانه‌روز قبل از امتحان می‌خواند و نمرات نجومی کسب می‌کند. اگر هم کسب نکند، زبان چربش به دادش می‌رسد.

او فهميده چگونه سخن بگويد تا همه راضي باشند. زبان از تملق بر‌نمی‌دارد و اساتيد داراي رانت را شناسايي كرده و به در اتاقشان خيمه مي‌زند. او صرفاً و صرفاً درباره درباره منافع فردي‌اش سخن مي‌گويد

پس از چهار یا پنج سال تبدیل می‌شود به یک انسان بی‌سواد اما با معدل بالا و سوابق تدریس طولانی.

⛔️ این‌ دو انتخاب در هر جامعه‌اي، دو سرنوشت متفاوت در پیش‌رو دارند...

دو انتخاب بالا نمایی از دو شیوه انتخاب در یک جامعه است. اسمشان را می‌توان هر چیزی گذاشت اما مطمئنا جامعه‌اي که در آن، انسان‌های نوع دوم پرورش یابند، به هر جایی خواهد رسید جز یک پایان خردمندانه.

⛔️ منطق بازار و منفعت‌گرايي دایما «آدم زرنگ» هايي پرورش مي‌دهد كه فضا را برای آدم‌های با انتخاب اول تنگ‌تر می‌کنند. و سوال نهايي این است: جامعه‌ای که پر از «آدم زرنگ» شود، به کجا خواهد رسيد؟
@PoliticalSocio
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب

کیستی که من اینگونه به‌اعتماد
نامِ خود را
با تو می‌گویم
کلیدِ خانه‌ام را
در دستت می‌گذارم
نانِ شادی‌هایم را
با تو قسمت می‌کنم
به کنارت می‌نشینم و بر زانوی تو
اینچنین آرام
به خواب می‌روم؟

کیستی که من اینگونه به جد
در دیارِ رویاهای خویش
با تو درنگ می‌کنم؟
#شاملو

🖋 @ehsanmohammadi95
📸 به سودای تو مشغولم، ز غوغای جهان فارغ...
#سودا
🖋 @ehsanmohammadi95
Holam Nakon
Sina Shabankhani
#ترانه
🎵 هولم نکن/سینا شعبانخانی
🎶 ترانه سرا: نیلوفر منصوری
🖋 @ehsanmohammadi95
🚾 زجر مشترک ما و توریست ها در ایران!

✍️ احسان محمدی

🚾 چندی پیش روز جهانی توالت بود. حرف زدن در مورد روز جهانی #توالت، وقتی توی خانه یا دفتر کارتان نشسته اید و یک سرویس بهداشتی تمیز در چند قدمی تان است به نظر زیادی شیک، غیرمعقول و از روی شکم سیری می آید.
😀
حتی ممکن است به شما بگویند وقتی دنیا در تب #ترامپ و تحریم می سوزد، روز جهانی توالت دیگر چه صیغه ای است؟

🚾 اما کسی که در یک روز سرد زمستانی در یک کلان شهر یا در اتوبوس بین شهری نیازمند سرویس بهداشتی شده و از درد #مثانه به خودش پیچیده است می داند که در آن لحظات اندوه بار آدم نه فقط یاد ترامپ و برجام نمی افتد که حتی ممکن است حاضر باشد برای پیدا کردن یک سرویس بهداشتی کثیف دسته چک بکشد و خود را از خطر انفجاری بویناک برهاند!

🚾 #توریست هایی که به ایران می آیند در کنار تعریف از #چلوکباب و بازارهای رمزآلود و آثار باستانی خیره کننده معمولاً از کمبود #سرویس_بهداشتی هم گله می کنند. حتی گفته شده که آنها #قرص هایی برای کنترل ادرار مصرف می کنند که یکجوری با این معضل جانفرسا مقابله کنند.

🚾 سال هایی که نفت آنقدر گران بود که بعضی ها به عنوان سرگرمی با پول زیادی اش اختلاس می کردند، شركت اسپانيايي «معماران گينجر و بونو» طرح خود براي اجراي طرح ساخت 1000 مجموعه سرويس بهداشتي ظرف 8 ماه را در نشستي با حضور رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري و مديرعامل شركت توسعه گردشگري تشريح كرد.

ابتدا همه چیز به یکی از شوخی های آن روزگار شبیه بود اما #اسفندیار_رحیم‌مشایی در جواب منتقدان گفت که آنها « یا عاشق هستند یا دیوانه».

🚾 در آن دولت وعده داده شد که در فاصله های 25 کیلومتری در جاده های بین راهی توالت بسازند اما هنوز در برخی مسافت ها در فاصله های 250 کیلومتری هم نمی شود سرویس بهداشتی قابل استفاده پیدا کرد.

🚾 ممکن است هیچ سیاستمردی در ایران دوست نداشته باشد در رزومه خدماتش ساخت توالت را هم درج کند اما توالت تنها جایی است که هر انسان در هرجای دنیا فارغ از اینکه فقیر باشد یا غنی، نماینده پارلمان باشد یا جنگ سالار و سوپراستار باز گذارش به آنجا می افتد.

به همین دلیل به شخصه اگر در انتخابات مجلس پیش رو یکی از نامزدها در میان وعده هایش ساخت توالت عمومی را هم اضافه کند به او رای می دهم.

🚟🚈 این مقدمه بالا بلند را آوردم تا یادی کنم از شهر چهار-پنج میلیون نفری که در قلب پایتخت ایران توالت ندارد. متروی تهران!

🚾 بی تردید ساخت متروی تهران یکی از اقدامات ارزشمندی بوده که پس از انقلاب 57 صورت گرفت. مجموعه ای محترم، ارزان، سریع و پاکیزه که شاید نتوان مشابهی برای آن در دیگر کارهای انجام شده مثال زد.

🚟🚈 متروی تهران برابر آمارها روزانه نزدیک به5 میلیون مسافر را جابجا می کند. 5 میلیون نفر! برای اینکه اهمیت این عدد را متذکر شویم بد نیست بدانید که جمعیت این کشورها کمتر از 5میلیون نفر است: #کاستاریکا، #نیوزیلند، #کرواسی، #پاناما، #جامائیکا، #اسلوونی، #قطر، #فیجی، #ایسلند و ....

اما چرا مجموعه ای به این عظمت و اهمیت فاقد سرویس بهداشتی است؟

🚾 کارشناسان مترو مواردی مانند عدم امکان اتصال ايستگاه ها به اگوی شهري، عمق ايستگاه ها، عدم امكان تعبيه سيستم فاضلاب مناسب، آلودگي آب هاي زير زميني و مشكل بو را به عنوان دلایل عدم احداث سرویس بهداشتی در ایستگاه ها بر می شمارند.

🚾 انبوهی از مسافران مترو را #کهنسالان و #کودکانی تشکیل می دهند که قطعاً مانند توریست خارجی قرص ضدادرار در جیب شان ندارند.

در میان چند میلیون مسافر حتماً کسانی هستند که گرفتار بیماری های کلیوی و گوارشی شده اند و دسترسی به یک سرویس بهداشتی از حقوق اولیه انسانی شان به شمار می رود. چرا برای این عده فکری نشده است؟

🚾 البته سرویس های محدودی برای پرسنل مترو وجود دارد که ممکن است در شرایط فوق اضطرار و وقتی فرد به التماس و حال نزار می افتد به او شانس استفاده از آن را بدهند و ممکن است هم ندهند، اما به واقع نمی شد به جای آن همه هزینه که صرف سنگ های گرانقیمت و البته شیک و چشم نوازی شده که در ساختن شهر زیرزمینی متروی تهران به کار گرفته اند بخشی را صرف ساخت چند سرویس بهداشتی برای مردم کنند؟ آیا این توقعی زیاده خواهانه است؟

🚾 مترو و خیابان از سرمایه های شهرداری به شمار می روند و ساخت تعدادی سرویس بهداشتی در اطراف ایستگاه های مترو آرزوی بزرگی برای مردمی نیست که همیشه از آنها انتظار می رود در مقابل مشکلات بزرگ کشور مثل تحریم و جنگ و گرانی و رکود و تورم جانفشانی کنند و خم به ابرو نیاورند مبادا که دشمن شاد شود.

برای این شهر چند میلیونی تعدادی سرویس بهداشتی عمومی بسازید.
🖋 @ehsanmohmmadi95
📸 عکس و تیتر جالب روزنامه محافظه کار رسالت در مورد کارگران #هفت_تپه
🖋 @ehsanmohmmadi95
⛔️ کنایه‌‌هایی که کینه می‌شود...

✍️ احسان‌ محمدی

🔰 دوران دانشجویی تصمیم گرفتیم به نمایندگی از دانشجویان به عملکرد رئیس دانشگاه اعتراض کنیم.

شورای چند نفره‌ای جمع شدیم که چطور بعد از سخنرانی رئیس، ما از فرصت استفاده کنیم و در تریبون آزاد حرف بزنیم. یکی از اعضای شورا که الهه محافظه‎کاری زمانه بود گفت:

- به نظرم به جای حرف‌زدن در تریبون آزاد، بریم توی سالن ساکت بشینیم، رئیس که سخنرانی کرد و بعدش کیک و ساندیس آوردن برای پذیرایی، به عنوان اعتراض لب نزنیم و از سالن بیاییم بیرون! اینطور پیا‎م‌مون رو رسوندیم!

🔰 بزرگوار البته خودش را در مبارزه هم‌طراز #چه‌گوارا می‌دانست و احتمالاً به واسطه همین شجاعت و جسارتش است که سالهاست به عنوان یکی از مدیران‌کشور از این نهاد به نهاد دیگر می‌رود و پُست می‌گیرد!

🔰 اعتراض کردن همیشه تاوان دارد. اما تقلیل سطح اعتراض و مبارزه مدنی به متلک‌پرانی و کنایه‌زدن در ایران شگفت‌انگیز است. روزی نیست که در رسانه‌ها از #متلک سنگین فلان مقام به بهمان مسئول نشنویم و نخوانیم. انگار این حضرات در جزیره‌های دور از هم زندگی می‌کنند و امکان تماس مستقیم و رساندن اعتراض‌شان به هم را ندارند و در رسانه ها تکه‌پرانی می‌کنند!

🔰 یک مقام مسئول بیرون از جلسه‌ای که خود یکی از اعضای تصمیم‌گیر آن بوده، گفتگو می‌کند و با #کنایه_زدن همان تصمیم را به چالش می‌کشد. اهل رسانه هم غش و ضعف می‌کنند و با هشتگ #متلک_سنگین دست به بازنشر آن می زنند انگار در نبردی سلحشورانه نه به چشم که به قلب #اسفندیار روئین‌تن تیر زده‌است!

🔰 اینکه در ادبیات فارسی «کنایه» زدن جنبه هنری و خیال‌پردازنه دارد و نمونه‌های بسیار را در آثار #مولوی و #سعدی و #حافظ می‌توان ردیف کرد، امر عجیبی نیست اما زمینِ سختِ سیاست با بسترِ نرمِ ادبیات تفاوت دارد و وقتی می‌توان صریح و مستقیم حرف زد، چه نیازی به کنایه‌هایی است که عموماً کینه می‌شود؟

🔰 این ادبیات بیشتر مصرف داخلی و دل خوشکنک دارد اما چه سودی به حال مردمی دارد که زیر بار فشارها کمرشان شکسته؟ شما می‌توانید تا ابد به سوی هم کنایه‌های رندانه پرتاب کنید اما مگر گرهی از زندگی باز می شود؟

🔰 یا پذیرفته‌اید در این سیستم کار کنید یا نه. اگر پذیرفته‌اید، کار کنید و نقدتان را مستقیم و حتی در خفا به تصمیمی که نمی‌پسندید بیان کنید و اگر نه با صراحت و جسارت کنار بکشید و تن ندهید که بعد با یک کنایه رقیق احساس کنید مبارز سلحشور و فدایی خلق هستید و ملت باید برایتان شتر قربانی کنند!

🔰 کشف رمز این کنایه‌زدن ها هم برای خودش به شغلی تبدیل شده‌است! هرکسی از ظن خود یار آن می‌شود و رمزگشایی می‌کند که منظور فلان مقام این است و چون نخواسته مستقیم حرف بزند کنایه زده!

شما که جسارت ایستادن شجاعانه پای حرف‌تان را ندارید، چطور باور کنیم که در روز سختی، پای تصمیم و کرده‌تان می ایستید و جا نمی‌زنید و شانه خالی نمی‌کنید؟!

🔰 دست از این گفتاردرمانی ها بردارید. کمتر حرف بزنید. صندلی که رویش نشسته‌اید کلاس انشا نیست. اندکی روزه سکوت بگیرید و به جایش دل بدهید به کار. حرف‌زدن و پرحرفی را به اهل شعر و رسانه بسپارید.

🔰 این حرف‌ها و کنایه‌های بی‌حاصل «درمان» نیست، برای شقیقه‌های پردرد مردم دیگر «مُسکن» هم نیست. کار کنید. کار کنیم برای این کشور کار کنید. برای این کشور کار کنیم. پیش از آنکه نه از تاک نشان بماند و نه از تاک نشان....
#عصرایران
🖋 @ehsanmohmmadi95
#شعر_شب

من شاعرم!
خوش می زنم
از عشق و از مستی رقم
اما به چشمانت قسم
چشم تو خوشتر می زند
من می شناسم پنجه را
این تکنواز آشنا

عشق است هرچند اين نوا
با ساز ديگر می زند
ای عشق از آن مشرق درآ
روشن کن اين ظلمت سرا
کاين شب جدا از تو مرا
بر ديده خنجر می زند

يک جرعه زين می نوش کن
وز های و هو خاموش کن
عشق است اينک! گوش کن
انگشت بر در می زند!
#حسين_منزوی
🖋 @ehsanmohammadi95
📸 به سودای تو مشغولم، ز غوغای جهان فارغ...
#سودا
🖋 @ehsanmohammadi95
#پیشنهاد

#حسین_پناهی در بندی از شعر بلند #سلام_خداحافظ می گوید:
...
به کفر من نترس
نترس کافر نمی شوم
زیرا به نمی دانم های خود ایمان دارم

حالا من هم به نمی دانم های خود ایمان دارم برای همین است که پیوسته در حال آموختنم.
تمام سعی ام در زندگی این است که نگذارم خردک شرر #آموختن و شاگردی کردن در وجودم خاموش شود.

#اسحاق_نیوتون در سال ۱۶۷۶ نامه ای به رابرت هوک نوشت و در آن آورد:
اگر افق های دورتری را دیده ام برای آن است که روی شانه غول ها ایستاده ام.

در نوشتن مدیون بسیاری از اهل فرهنگ و هنرم اما روی شانه های دو نفر ایستاده ام.
اول پدرم که توقف ناپذیر به خواندن تشویقم کرد و بعد استادم #مهرداد_خدیر که فرصت نوشتن را به من داد.

گفتم که؛ به نمی دانم های خود ایمان دارم اما همین اندک نوشتن را مدیون شاگردی استاد خدیر هستم که یادم داد #تلاش کنم هر ماجرایی را چند وجهی ببینم و فراموشم نشود که؛

سیاست مداران مهمانان تاریخند و اهل فرهنگ و هنر، میزبانان تاریخ.

از سال ۷۶ تقریباً تمام تحلیل هایش را در هفته نامه #امید_جوان و هرجای دیگر که دیده ام خوانده ام و هر بار یاد گرفته ام.

هوشمندی، حافظه تحسین برانگیز، نرم خویی، فروتنی، دایره لغات گسترده و فرصت دادن به جوان ترها از بارزترین شاخصه های اوست که برایم آموختنی است. گاهی یاد گرفته ام گاهی نه.

کانال تلگرامی بی هیاهویی راه انداخته که خواندن یادداشت های آن و شنیدن فایل های صوتی یک دقیقه ای اش را توصیه می کنم.
👇
@mehrdadkhadir
🖋 @ehsanmohammadi95
🤝 سلام کردن به ۵۰ شکل

🤝 روز جهانی #سلام

🤝 امروز چهارشنبه ۳۰ آبان (۲۱ نوامبر) "روز جهانی سلام" (World Hello Day) است.

🤝 حل مناقشه و اختلاف تنها از طریق گفتگو امکان‌پذیر است و "سلام" آغاز هر گفتگوست.

🤝 فراگرفتن "سلام" به زبان‌های مختلف دنیا می‌تواند به ایجاد جو دوستی با دیگر مردمان جهان کمک کند.
/ دویچه وله

😊 سلام بر همه شما که همراهید.
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب

هر چه هستی، باش
با توأم
ای لنگرِ تسکین!
ای تکان‌های دل
ای آرامش ساحل
با توأم
ای نور!
ای منشور

ای تمام طیف‌های آفتابی
ای کبودِ ارغوانی
ای بَنفشابی!
با توأم ای شور، ای دلشوره‌ی شیرین ...
با توأم
ای شادی غمگین!
با توأم
ای غم
غم مبهم!
ای نمی‌دانم
هر چه هستی باش ....

اما کاش...
نه، جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش!
اما باش ....
#قیصر_امین‌_پور
🖋 @ehsanmohammadi95
📸 به سودای تو مشغولم، ز غوغای جهان فارغ...
#سودا
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from سید عبدالجواد موسوی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸چرا رضا امیرخانی شهردار تهران نشود؟/ چهارمین قسمت از برنامه «بیرون از کادر»

▫️سیدعبدالجواد موسوی در چهارمین قسمت از برنامه تحلیلی فرهنگی و هنری «بیرون از کادر» به نقد و بررسی رمان «ره‌ش» نوشته رضا امیرخانی می‌پردازد.

▫️دراین باره در #خبرآنلاین بیشتر بخوانید؛👇🏽
https://goo.gl/tT52JP

#بیرون_از_کادر

@KhabarOnline_IR
📚#کتاب‌و‌کتاب‌خوانی_‌از_زوایای‌دیگر؛

پویان بوترابی

📕 معمولا آدم‌های خوب با كتاب‌خواندن خوب‌تر می‌شوند و آدم‌های بد، بدتر. يک قاتل يا سارق اگر اهل مطالعه باشد به‌ندرت ردی از خود باقی می‌گذارد ...با ارتقای آگاهی، حتا ديكتاتورها ديرتر به سقوط می‌رسند... و آزادی‌خواهان زودتر به آزادی.
اما تاجایی كه حافظه‌ام ياری می‌کند، كتاب هرگز نتوانسته يک ديكتاتور را آزادی‌خواه كند... مطالعه، مسير را عوض نمی‌کند، به مسير كيفيت می‌دهد...

📕در كشورهایی كه سرشت مردمش با خرافات و عقده‌های تاريخی و اضطراب‌های‌ موروثی٬ خو گرفته...گاهی حتا نسخه‌ای از يک كتاب می‌تواند خطرساز باشد
مثل خوددرمانی‌ یک بيمار با نسخه‌ی‌ بيماری ديگر...

📕درصد كمی از مردم كتاب می‌خوانند و درصد كمتری‌ كتاب را درست می‌خوانند... شاعرانی را ميشناسم كه خودكاربه‌دست، مثل دانش‌آموزی در شب امتحان، تندتند کتاب‌ها را می‌‌خوانند و گوشه‌ای‌ هم نكات مهم را می‌نويسند اما فقط برای تقلب.
فيلم هم خودكاربه‌دست می‌بینند، تا ديالوگ‌های زيبا را عينا در ترانه و شعرشان به‌كار ببرند...
عده‌ای ويکی‌پديا برا‌ی‌شان كافی‌ست. با حفظ‌كردن اسم نويسنده‌ها و خواندن چکیده‌ی داستان‌ها ، بين اقوام و دوستان‌شان، از متفكرين محسوب می‌شوند.

📕اما كتاب‌خوان های جدی، آدم‌هایی عميقاًتنها هستند. هرشب روی دست‌های تكيده‌ی آنها به‌جای‌ موی معشوق، كتابی باز است... عطر " او" را از واژه ها می‌شنوند... رويا می‌سازند.. و با بوی كاغذها به‌خواب می‌روند...

📕بهتر می‌شد اگر یک‌هفته قبل‌ از "هفته‌ی کتاب‌خوانی"، هفته‌ی " چگونگی و چراییِ كتاب‌خوانی " نام‌گذاری می‌شد.. كه يادبگيريم هركتاب را پنجره‌ای ببينيم برای ورود به‌ جهانی‌تازه...نه خانه‌ای برای ورودِ يواشكی و دستبردزدن ...
در بهترين ‌حالت‌ ممكن، كتاب‌خوانی كه تامل و تعمق ندارد، "حمال تفكر ديگران است"

📕" ايجاد فرهنگ مطالعه " تعبيری مضحک است در جامعه‌ای كه از يک‌طرف اغلب، آدم‌های ضدفرهنگ، بی‌ادب و بی‌سواد، متوليان فرهنگی‌اند و از یک‌طرف، فرهنگ‌سازان فیک و جعلی، غالب‌اند...

📕۳ بند از حيات ١٩سالگی‌م، كه تصويری از هم‌زيستیِ انقلاب و تواضع ماست؛

اين‌همه‌سال پرسه‌زديم/ تو كوچه‌های انقلاب
گفتيم همين غنيمته/ پيدا ميشه چارتا كتاب

پوستر " صادق " و همون/ جمله‌ی معروف زيرِ اون
رو هم ميشن هزارتومن/ با افستِ سه‌قطره‌خون...

ژست ترک‌خورده‌ی ما/ رو شيشه‌ی مغازه‌ها
همينجوری خيره‌شديم/ به چشمای چه‌گوارا ...
-اين‌روزها احتمالا اينجورپوسترها و كتاب‌های چاپ افست هم ناياب شده...

📕از اين‌ها كه بگذريم ... از جنبه‌ی دیگر؛ به‌نظر من مطالعه‌ی زياد غالبا برای اين است كه تو جای خالی "او" را نبيني... لذت خواندنِ مثلا شعر و فلسفه بی او اصالت ندارد.
لذتش برای محتوايش نيست. برای آن است كه فراموش‌كردنِ او را آسان می‌كند. فراموش‌كردنِ هرگزنبودنش يا حالانبودنش... فرقي نميكند..
-می‌شود بجای "او" بگوييم "آن".
اين " آن" هرچيزی هركسي يا هرحسي می‌تواند باشد كه جای خالی‌اش همه‌ی زندگی‌مان را گرفته.
با نگاهی لاكانی ؛ عمر ما صرف پيداكردن گم‌شده‌ای می‌شود كه هرگز نمی‌یابیم‌اش ... كه با آن به‌تكامل برسيم... تكامل و يگانگی‌ای كه روزی در رحمِ مادر تجربه‌کرده‌ايم...

📕نه‌فقط در‌ خواندن، در نوشتن هم قصه همين است؛ "او" نباشد و من بنويسم و نوشته‌هايم برای ديگران خاطره شود؟! می‌خواهم نشود...
با قبول اين نگاه؛ که ما می‌خوانيم تا لذت ببريم و به‌درک برسيم، خواندن یک‌رُمان ۵۰۰صفحه‌ای بيشتر كيف می‌دهد يا یک‌بوسه‌ی ۵دقيقه‌ای از لب‌های "او"؟ كدام از اين دوفعل، درک درست‌تر و گزارش دقيق‌تری‌ از حقيقتِ زندگی به‌ ما می‌دهد؟ نه اشتباه نكن! مغز من در نيازهای‌اولیه‌ی‌جسمی، درجا نميزند!
آناتومی‌ِعاطفی من به‌حدی‌ خوش‌تراش و زيباست كه‌ ابتدا و انتهایش، شکل تمنای اوست..
من به‌دنيا آمده‌ام كه او را ببينم و بروم .‌‌‌.. ولاغير!

📕اگر او باشد و قهوه و ميز كنار پنجره هم باشد آن‌وقت می‌توانم بگويم به‌به چه‌ شعر دلچسبی چه كتاب باحالی... تازه اگر بوسه‌هايش مجال خواندن بدهد.. بی "او"، شعر حافظ هم -حتا با صدا و دكلمه‌ی خودِ آن‌حضرت- تنها كاربرد تسكين‌دهندگي دارد.
اگر او كنارم باشد، آن‌وقت می‌توانم فيلم‌های‌هنری جهان را بی‌توقع تماشا كنم... وگرنه مفهومی‌ترين و هنری‌ترين فيلم، زندگی خودم بوده كه هر دقيقه‌اش ده‌بار ناظران را به‌خواب‌می‌برد‌‌...

📕"انسان مثل درخت است، هرچه برافراشته‌تر و پربارتر می‌شود ريشه‌هایش بيشتر در كثافت و لجن فرو می‌رود."
اين‌‌ گفته‌ی‌ نيچه وقتی از ذهنم عبور ميكند، تنم ميلرزد؛ كتاب را ميبندم و نگاه ميكنم به پاهايم!
🖋 @ehsanmohammadi95