روزنوشت‌های احسان محمدی
17.5K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
367 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
🐺 💃🏽 از دختران گرگ تا رقصنده های #جامائیکا

✍️ احسان محمدی

🌎 ما فرزندان جغرافیا هستیم. محصول اتفاق. گاهی فکر می کنم وقتی یک کودک در #سوئیس سراغ یخچال می رود تا شکلات صبحانه اش را بردارد، کودکی در یک #قبیله آفریقایی با این ترس بیدار می شود که نکند امروز با #تبر مردان قبیله دیگر که به دین و آیین آنها نیستند کُشته شود!

🇸🇦 اگر در #عربستان به دنیا می آمدیم احتمالاَ اسممان #عبدالعزیز می شد، جوراب نمی پوشیدیم، بنز سوار می شدیم و از ایرانی ها بدمان می آمد!

🇯🇲 اگر در #جامائیکا بودیم مسیحی می شدیم، غذاهای تند می خوردیم، می رقصیدیم و اگر کسی می گفت میای بریم شمال جوج بزنیم! نمی فهمیدیم چه می گوید!

🇩🇰 اگر در #دانمارک به دنیا می آمدیم اسطوره هایمان #وایکینگ ها بودند، پیرو کلیسای پروتستان می شدیم، احتمالاً به ازدواج همجنسگرایان رای می دادیم وبه جای #شجریان از #یورن_اینگمن لذت می بردیم.

وقتی همه چیز می تواند در عین سادگی، این همه پیچیده و خارج از کنترل ما باشد، یقه دریدن و خود را حق مطلق فرض کردن روی کره زمین چقدر عقلانی است؟

🐺 در سال1920یعنی کمتر از صد سال پیش در میرناپور #هند، روستاییان دو دختر هشت و یک و نیم ساله را پیدا کردند که با گله ای از گرگ ها زندگی می کردند. هوا را بو می کشیدند، آنقدر چهار دست و پا راه رفته بودند که تاندون ها و مفصل هایشان کوتاه شده بودو نمی توانستند قامتشان را راست کنند.

🐺 عاشق خوردن گوشت خام مخصوصا" لاشه بودند (آنها را دیده بودند که به شکل تهاجمی کرکس های بزرگ را دنبال می کردند و از اطراف لاشه حیوانات می تاراندند تا خودشان آن گوشت فاسد را بخورند).

🐺 اسم شان را #آمالا و #کامالا گذاشتند. آنها را به پرورشگاه انتقال دادند. دخترها فقط با دهان (بی استفاده از دست) غذا می خوردند. مثل سگ ها آب را با لیس زدن می خوردند. وقتی هوا گرم بود، زبانشان را بیرون می آوردند و له له می زدند. وقتی می ترسیدند یا احساس تهدید می کردند، غرش می کردند و دندان نشان می دادند.

به هنگام خواب به یكدیگر می‌‌پیچیدند و خرناس می‌‌كشیدند. از شب و تاریکی خوششان می آمد، رو به ماه زوزه می کشیدند و ...

🐺 کمی بعد آمالا مریض شد و مرد. کامالا ولی پس از چند سال سرانجام یاد گرفت با کمک دست بخورد و در روشنایی روز احساس راحتی کند. چند کلمه هم یاد گفت. اما او هم در هفده سالگی، مریض شد و مرد.

🌏گاهی فکر می کنم اگر در کنار گرگ ها بزرگ می شدم، الان این گوشی موبایل را با دستم گرفته بودم یا دندانم؟ موسیقی مورد علاقه ام #زوزه بود یا چهچه زدن های قمرالملوک وزیری؟! اگر در آمازون زندگی می کردم نگران مارهای #پیتون بودم یا سقوط یک #پلاسکوی دیگر؟

می گفتم #ایران ای مرز پرگهر یا #نپال ای نامت سرچشمه هنر؟! اگر در #کره_شمالی بودم قلبم را با حرف های #کیم_جونگ_اون کوک می کردم یا در #واتیکان وقتی #پاپ حرف می زد به آن کار دیگر که کشیشان چون به خلوت می روند می کنند فکر می کردم...

⛔️ نمایندگان خودخوانده پروردگار روی زمین! هرکجا که هستید! از پورتوریکو تا سریلانکا، از گینه بیسائو تا فنلاند! تشنگان و شیفتگان صاحبان قدرت؛ شاهان، امپراطوران، خلیفه ها و پریزیدنت ها! دست از این مطلق بودن بردارید! دست از این خود را یگانه بودن و بت پرستی مدرن بردارید ... زندگی تا این اندازه می تواند روی هوا باشد.

حال شما چطور است فرزندان جغرافیا؟

🖋 @ehsanmohammadi95
🌍 تاوان زیستن در #جغرافیای_اندوه

✍️ احسان محمدی

🌍 بعضی از منتقدین به #اصغر_فرهادی کارگردان ایرانی خرده می گیرند که وقتی فیلم های ساخته او تمام می شود بیننده تکلیف اش را در مورد حق و باطل نمی داند! همه شخصیت های فیلم هایش انگار حق دارند در حالیکه نمی شود گفت جای حق ایستاده اند. انگار مرتکب گناه شده اند در حالیکه نمی شود حکم راند که گناهکارند.

🌍این در هم پیچیده شدن حق و باطل یکی از دشواری های عصر حاضر است. دشوار بتوان به صورت مطلق در هر ماجرایی آدم ها را سیاه و سفید کرد، عصر حاضر، عصر #خاکستری هاست. انگار همه حق دارند، در حالیکه حق کاملاً با هیچکس نیست!

🌍 حمله #آمریکا و متحدانش به سوریه و آغاز جنگی دیگر (حتی در حد موشک پرانی کنترل شده) باز هم دنیا را با چالش های تازه ای روبرو ساخت که آیا جنگ مطلقاً بد است؟ آیا فرق می کند که چه کسی ابرقدرت نظامی دنیا باشد؟ جای آمریکا با #نپال یا #گوام عوض شود آنها دست به خونریزی و کشورگشایی و موشک پرانی نمی زنند؟

🌍 فارغ از اینکه ما در این سوی دنیا کار آمریکا را زورگویی آشکار می دانیم چطور در بخش دیگری از دنیا کسانی برای برخورد با #بشار_اسد همدلی نشان می دهند؟ #دونالد_ترامپ که بیشتر به یک مست لایعقل شباهت دارد تا یک پریزیدنت، چطور به نماد تشخیص دهنده حق و باطل تبدیل شده که فرمان حمله صادر می کند؟

🌍 این روزها بیم کشیده شدن شعله های این آتش جدید به دامن ایران به یک دغدغه در افکار عمومی تبدیل شده است. مردم اخبار را در هوا می قاپند، موشک ها را می شمارند، به رجزخوانی هایی توئیتری ترامپ و چشم غره های #خرس_روسی نگاه می کنند و نگران آغاز یک جنگ جهانی دیگر هستند و از خود می پرسند کی می شود این #خاورمیانه سر آرام به زمین بگذارد؟ خاکش کی از خون سیراب می شود؟ تنش های داخلی کم است که باید چشم مان به تحولات منطقه ای باشد؟ یک روز عراق، یک روز ترکیه و کُردها، یک روز سوریه و داعش و ...

🌍 #راتزل جغرافیدان جبرگرا بر این باور بود که شرایط طبیعی عامل قطعی و تعیین کننده‌ی رویدادهای انسانی و پدیده‌های جغرافیایی است. #ارسطو معتقد بود علت كامیابی یونانیان وحتی برتری عقلی آنان آب و هوای معتدل یونان می دانست. #ابن‌خلدون که به منتسکیوی عرب معروف است استدلال می کرد شرایط و احوال و دگرگونیهای اجتماعی متفاوت بیشتر از محیط جغرافیایی و آب و هوا سرچشمه می‌گیرد.

🌍 #مارکس، #هگل،#توماس_باکل، #الیزه_رکله و ... هم در مورد جبر جغرافیا آرایی دارند. اینکه عوامل طبیعی بر کردار آدمیان اثر گذار است و از آن گریزی نیست. در این مورد می توان سال ها بحث کرد و به نتیجه مشخصی نرسید اما یک واقعیت وجود دارد که خاورمیانه جغرافیای اندوه است. سرزمین رنج، جنگ، نفت، باروت، خشونت ...

🌍 در چند دهه اخیر بیش از هر نقطه دیگری از دنیا از اینجا خبرهای مرگ، انفجار، سربریدن، گلوله و خشم به دنیا صادر شده است. آدمی نمی تواند سرزمین اش را توی چمدان بگذارد و به گوشه دیگری از دنیا مهاجرت کند. وطن، گل بنفشه نیست، تاوان زیستن در جغرافیای اندوه هم گوش به زنگ بودن ابدی است، خواندن خبرهای همه تلخ، دل آشوب و نگرانی از اینکه گلوله ها کجا فرود می آیند...

🌍 کسی که در #پورتوریکو، #جامائیکا یا #سوئیس زندگی می کند چه خبر دارد از دل ما ساکنان جغرافیای اندوه؟ اینجا انگار همه حق دارند و هیچکس حق ندارند. انگار هرگز نمی شود فهمید که چرا در سرزمین شعر و قصه های هزار و یک شب و ادیان، آدم ها این همه مشتاق شلیک گلوله هستند؟
🖋 @ehsanmohammadi95
🚾 زجر مشترک ما و توریست ها در ایران!

✍️ احسان محمدی

🚾 چندی پیش روز جهانی توالت بود. حرف زدن در مورد روز جهانی #توالت، وقتی توی خانه یا دفتر کارتان نشسته اید و یک سرویس بهداشتی تمیز در چند قدمی تان است به نظر زیادی شیک، غیرمعقول و از روی شکم سیری می آید.
😀
حتی ممکن است به شما بگویند وقتی دنیا در تب #ترامپ و تحریم می سوزد، روز جهانی توالت دیگر چه صیغه ای است؟

🚾 اما کسی که در یک روز سرد زمستانی در یک کلان شهر یا در اتوبوس بین شهری نیازمند سرویس بهداشتی شده و از درد #مثانه به خودش پیچیده است می داند که در آن لحظات اندوه بار آدم نه فقط یاد ترامپ و برجام نمی افتد که حتی ممکن است حاضر باشد برای پیدا کردن یک سرویس بهداشتی کثیف دسته چک بکشد و خود را از خطر انفجاری بویناک برهاند!

🚾 #توریست هایی که به ایران می آیند در کنار تعریف از #چلوکباب و بازارهای رمزآلود و آثار باستانی خیره کننده معمولاً از کمبود #سرویس_بهداشتی هم گله می کنند. حتی گفته شده که آنها #قرص هایی برای کنترل ادرار مصرف می کنند که یکجوری با این معضل جانفرسا مقابله کنند.

🚾 سال هایی که نفت آنقدر گران بود که بعضی ها به عنوان سرگرمی با پول زیادی اش اختلاس می کردند، شركت اسپانيايي «معماران گينجر و بونو» طرح خود براي اجراي طرح ساخت 1000 مجموعه سرويس بهداشتي ظرف 8 ماه را در نشستي با حضور رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري و مديرعامل شركت توسعه گردشگري تشريح كرد.

ابتدا همه چیز به یکی از شوخی های آن روزگار شبیه بود اما #اسفندیار_رحیم‌مشایی در جواب منتقدان گفت که آنها « یا عاشق هستند یا دیوانه».

🚾 در آن دولت وعده داده شد که در فاصله های 25 کیلومتری در جاده های بین راهی توالت بسازند اما هنوز در برخی مسافت ها در فاصله های 250 کیلومتری هم نمی شود سرویس بهداشتی قابل استفاده پیدا کرد.

🚾 ممکن است هیچ سیاستمردی در ایران دوست نداشته باشد در رزومه خدماتش ساخت توالت را هم درج کند اما توالت تنها جایی است که هر انسان در هرجای دنیا فارغ از اینکه فقیر باشد یا غنی، نماینده پارلمان باشد یا جنگ سالار و سوپراستار باز گذارش به آنجا می افتد.

به همین دلیل به شخصه اگر در انتخابات مجلس پیش رو یکی از نامزدها در میان وعده هایش ساخت توالت عمومی را هم اضافه کند به او رای می دهم.

🚟🚈 این مقدمه بالا بلند را آوردم تا یادی کنم از شهر چهار-پنج میلیون نفری که در قلب پایتخت ایران توالت ندارد. متروی تهران!

🚾 بی تردید ساخت متروی تهران یکی از اقدامات ارزشمندی بوده که پس از انقلاب 57 صورت گرفت. مجموعه ای محترم، ارزان، سریع و پاکیزه که شاید نتوان مشابهی برای آن در دیگر کارهای انجام شده مثال زد.

🚟🚈 متروی تهران برابر آمارها روزانه نزدیک به5 میلیون مسافر را جابجا می کند. 5 میلیون نفر! برای اینکه اهمیت این عدد را متذکر شویم بد نیست بدانید که جمعیت این کشورها کمتر از 5میلیون نفر است: #کاستاریکا، #نیوزیلند، #کرواسی، #پاناما، #جامائیکا، #اسلوونی، #قطر، #فیجی، #ایسلند و ....

اما چرا مجموعه ای به این عظمت و اهمیت فاقد سرویس بهداشتی است؟

🚾 کارشناسان مترو مواردی مانند عدم امکان اتصال ايستگاه ها به اگوی شهري، عمق ايستگاه ها، عدم امكان تعبيه سيستم فاضلاب مناسب، آلودگي آب هاي زير زميني و مشكل بو را به عنوان دلایل عدم احداث سرویس بهداشتی در ایستگاه ها بر می شمارند.

🚾 انبوهی از مسافران مترو را #کهنسالان و #کودکانی تشکیل می دهند که قطعاً مانند توریست خارجی قرص ضدادرار در جیب شان ندارند.

در میان چند میلیون مسافر حتماً کسانی هستند که گرفتار بیماری های کلیوی و گوارشی شده اند و دسترسی به یک سرویس بهداشتی از حقوق اولیه انسانی شان به شمار می رود. چرا برای این عده فکری نشده است؟

🚾 البته سرویس های محدودی برای پرسنل مترو وجود دارد که ممکن است در شرایط فوق اضطرار و وقتی فرد به التماس و حال نزار می افتد به او شانس استفاده از آن را بدهند و ممکن است هم ندهند، اما به واقع نمی شد به جای آن همه هزینه که صرف سنگ های گرانقیمت و البته شیک و چشم نوازی شده که در ساختن شهر زیرزمینی متروی تهران به کار گرفته اند بخشی را صرف ساخت چند سرویس بهداشتی برای مردم کنند؟ آیا این توقعی زیاده خواهانه است؟

🚾 مترو و خیابان از سرمایه های شهرداری به شمار می روند و ساخت تعدادی سرویس بهداشتی در اطراف ایستگاه های مترو آرزوی بزرگی برای مردمی نیست که همیشه از آنها انتظار می رود در مقابل مشکلات بزرگ کشور مثل تحریم و جنگ و گرانی و رکود و تورم جانفشانی کنند و خم به ابرو نیاورند مبادا که دشمن شاد شود.

برای این شهر چند میلیونی تعدادی سرویس بهداشتی عمومی بسازید.
🖋 @ehsanmohmmadi95