🔰 درس زندگی که از مشاجره کریمی-فردوسی پور باید بگیریم
✍ احسان محمدی
⚽️ نوشتن در مورد مشاجره #علی_کریمی و #عادل_فردوسی پور به خودزنی شباهت دارد. مثل همیشه فضای دو قطبی دیو و دلبر شکل گرفته.
⚽️ شما یا از علی کریمی حمایت می کنید یا طرفدار عادل فردوسی پور هستید! یا عاشقی هستید که دستانت بوی عطر و گل می دهد یا یک سطل اسید دست ات گرفته اید و .... تا این اندازه دور از هم! یا با من یا بر من... خسته نمی شویم از این بت پرستی مدرن؟
⚽️ قابل پیش بینی است که این داستان مثل هزاران داستان مشابه با وساطتت و پادرمیانی اطرافیان ختم به خیر می شود. با گل و بوسه و لبخند. به همین خاطر پیشنهاد می کنم که در حمایت از هیچکدام به صورت همدیگر چنگ نزنیم. اما در این مناقشه درس هایی هست که معمولاً یاد نمی گیریم. برای همین هر بار تکرار و تکرار و تکرار می شود.
⚽️ #زلاتان_ابراهیموویچ وقتی در یوونتوس شاگرد فابیو کاپلو بود می گفت:« دُن فابیو هر وقت سر تمرین یوونتوس صدایت می کرد، ترس برت می داشت که این دفعه چه گندی زده ای؟! کاپلو می توانست هر کسی را استرس زده کند. وین رونی یک بار حرف جالبی درباره اش زده بود: «وقتی کاپلو از کنارت رد می شود، حس می کنی مُرده ای.»
واقعا همین طور بود. حتی ستاره های یاغی ایتالیا هم رو به روی او شانسی ندارند. یک بار در پاسخ روزنامه نگاری که از او پرسیده بود چطور چنین احترامی به شما می گذارند؟ جواب داده بود: «احترام گذاشتنی نیست، گرفتنی است...».
⚽️ احترام گذاشتنی نیست، گرفتنی است. چیزی در مایه « ای بی خبر از سوخته و سوختنی/ عشق آمدنی بود نه آموختنی».
شاید اگر همین نکته کوچک را یاد بگیریم نیازی نباشد خیلی اوقات فریاد بزنیم یا از دیگران بخواهیم به ما احترام بگذارند.
⚽️ وقتی علی کریمی از فوتبال خداحافظی کرد در یادداشتی با عنوان «خداحافظ پسر، جنگجوی بی سپر!» از افسوس هایی نوشتم که همراه با یاد او می آید.
از تصویرهایی که از او در ذهن داریم. دوست داشتنی، سرکش، مغرور و خاموش. اما مثل یک آتشفشان که اگر گُر بگیرد خاموش کردنش کار هر کسی نیست.
⚽️ همیشه باور دارم که هیچ آزمونی برای شناخت مردان ایرانی بهتر از «فوتبال بازی کردن با آنها» یا «نشستن کنارشان هنگام رانندگی کردن شان» وجود ندارد. در این دو وضعیت آدم ها معمولاً خشم و گذشت و ادبیات گفتاری و نزاکت اجتماعی شان را به خوبی نشان می دهند.
⚽️ حالا به این دو، می شود «مربیگری» را هم اضافه کرد. صندلی داغی که حتی مردان آرام را هم به نقطه جوش می رساند.
⚽️ #علی_دایی وقتی روی نیمکت می نشیند به یک انسان دیگر تبدیل می شود. صدایش را بالا می برد، پرخاش می کند؛ گاهی غیرمنطقی حرف می زند، حرف کسی را نمی پذیرد و به درجه ای از عصبانیت نزدیک می شود که گمان می کنی هر آن ممکن است با داور گلاویز شود.
بی شباهت به مردی که برای کمک به زلزله زدگان و نیازمندان آستین بالا می زند و همه می دانند چه قلب بزرگی دارد.
⚽️ این صندلی پر وسوسه و پر از خار و خسک، با خودش حجم زیادی از توقعات و فشارها را می آورد که هر کسی تاب آن را ندارد.
همه که زین الدین زیدان نیستند که انگار کنار نیمکت تیم در دوران بازنشستگی دارد قدم می زند و نوه هایش داخل زمین تاب و سرسره بازی می کنند. بزرگترین مربیان دنیا هم آنجا تا مرز سکته پیش رفته اند.
⚽️ ستاره های ورزش و رسانه و ادبیات و سیاست اگر از نامهربانی ها و برخوردهای اطرافیان به خشم می آیند خوب است این جمله فابیو کاپلو را با خودشان مدام مرور کنند: #احترام_گذاشتنی_نیست_گرفتنی_است./عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
⚽️ نوشتن در مورد مشاجره #علی_کریمی و #عادل_فردوسی پور به خودزنی شباهت دارد. مثل همیشه فضای دو قطبی دیو و دلبر شکل گرفته.
⚽️ شما یا از علی کریمی حمایت می کنید یا طرفدار عادل فردوسی پور هستید! یا عاشقی هستید که دستانت بوی عطر و گل می دهد یا یک سطل اسید دست ات گرفته اید و .... تا این اندازه دور از هم! یا با من یا بر من... خسته نمی شویم از این بت پرستی مدرن؟
⚽️ قابل پیش بینی است که این داستان مثل هزاران داستان مشابه با وساطتت و پادرمیانی اطرافیان ختم به خیر می شود. با گل و بوسه و لبخند. به همین خاطر پیشنهاد می کنم که در حمایت از هیچکدام به صورت همدیگر چنگ نزنیم. اما در این مناقشه درس هایی هست که معمولاً یاد نمی گیریم. برای همین هر بار تکرار و تکرار و تکرار می شود.
⚽️ #زلاتان_ابراهیموویچ وقتی در یوونتوس شاگرد فابیو کاپلو بود می گفت:« دُن فابیو هر وقت سر تمرین یوونتوس صدایت می کرد، ترس برت می داشت که این دفعه چه گندی زده ای؟! کاپلو می توانست هر کسی را استرس زده کند. وین رونی یک بار حرف جالبی درباره اش زده بود: «وقتی کاپلو از کنارت رد می شود، حس می کنی مُرده ای.»
واقعا همین طور بود. حتی ستاره های یاغی ایتالیا هم رو به روی او شانسی ندارند. یک بار در پاسخ روزنامه نگاری که از او پرسیده بود چطور چنین احترامی به شما می گذارند؟ جواب داده بود: «احترام گذاشتنی نیست، گرفتنی است...».
⚽️ احترام گذاشتنی نیست، گرفتنی است. چیزی در مایه « ای بی خبر از سوخته و سوختنی/ عشق آمدنی بود نه آموختنی».
شاید اگر همین نکته کوچک را یاد بگیریم نیازی نباشد خیلی اوقات فریاد بزنیم یا از دیگران بخواهیم به ما احترام بگذارند.
⚽️ وقتی علی کریمی از فوتبال خداحافظی کرد در یادداشتی با عنوان «خداحافظ پسر، جنگجوی بی سپر!» از افسوس هایی نوشتم که همراه با یاد او می آید.
از تصویرهایی که از او در ذهن داریم. دوست داشتنی، سرکش، مغرور و خاموش. اما مثل یک آتشفشان که اگر گُر بگیرد خاموش کردنش کار هر کسی نیست.
⚽️ همیشه باور دارم که هیچ آزمونی برای شناخت مردان ایرانی بهتر از «فوتبال بازی کردن با آنها» یا «نشستن کنارشان هنگام رانندگی کردن شان» وجود ندارد. در این دو وضعیت آدم ها معمولاً خشم و گذشت و ادبیات گفتاری و نزاکت اجتماعی شان را به خوبی نشان می دهند.
⚽️ حالا به این دو، می شود «مربیگری» را هم اضافه کرد. صندلی داغی که حتی مردان آرام را هم به نقطه جوش می رساند.
⚽️ #علی_دایی وقتی روی نیمکت می نشیند به یک انسان دیگر تبدیل می شود. صدایش را بالا می برد، پرخاش می کند؛ گاهی غیرمنطقی حرف می زند، حرف کسی را نمی پذیرد و به درجه ای از عصبانیت نزدیک می شود که گمان می کنی هر آن ممکن است با داور گلاویز شود.
بی شباهت به مردی که برای کمک به زلزله زدگان و نیازمندان آستین بالا می زند و همه می دانند چه قلب بزرگی دارد.
⚽️ این صندلی پر وسوسه و پر از خار و خسک، با خودش حجم زیادی از توقعات و فشارها را می آورد که هر کسی تاب آن را ندارد.
همه که زین الدین زیدان نیستند که انگار کنار نیمکت تیم در دوران بازنشستگی دارد قدم می زند و نوه هایش داخل زمین تاب و سرسره بازی می کنند. بزرگترین مربیان دنیا هم آنجا تا مرز سکته پیش رفته اند.
⚽️ ستاره های ورزش و رسانه و ادبیات و سیاست اگر از نامهربانی ها و برخوردهای اطرافیان به خشم می آیند خوب است این جمله فابیو کاپلو را با خودشان مدام مرور کنند: #احترام_گذاشتنی_نیست_گرفتنی_است./عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
5️⃣ توئیت
✍️ احسان محمدی
1️⃣ بهترین مردم برای حکومتها، مردمی هستند که هرچه به آنها میگویند میپذیرند، هرچه برای آنها میپزند میخورند. مردمِ گرسنه، مردمِ بیاندیشه.
2️⃣ چه کسی این را باب کرد که مجری خوب کسی است که #مهمان برنامه را بترکاند و با خاک یکسان کند؟
نه مجری، سلاخ است، نه رسانه، قصابی. برای پرسشگری لازم نیست دست به تحقیر و تخریب مهمان زد و بعد گلهمند و طلبکار پرسید چرا در جامعه، هتاکی و پرخاش جای #احترام را گرفته؟
3️⃣ شاید باورتون نشه اما ما هم میمیریم. از یاد میرویم، چنان که انگار هرگز روی این خاک نبودهایم... این تنها حقیقت زندگی است.
4️⃣ با یک ویدئوی یک دقیقهای تقطیع شده در مورد تمام شخصیت یک انسان #حکم صادر میکنیم در حالیکه امیدواریم خدا حتی یک ذره از خوبیهایمان در عمر چند ده ساله را از قلم نیندازد.
سربسته بگم دهانمان سرویس است!
5️⃣ در بسیاری از موارد معنای پنهان در نقدهای زیر:
- چرا فلانی این پست رو گرفته؟
- چرا فلانی دعوت شده به برنامه؟
- فلانی شایسته این تعریفها نیست.
میشود:
- پست رو باید میدادن به من.
- من باید دعوت میشدم به برنامه.
- به جاش از من تعریف کنید.
#حسادت، شغل دوم بسیاری از ما است.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
1️⃣ بهترین مردم برای حکومتها، مردمی هستند که هرچه به آنها میگویند میپذیرند، هرچه برای آنها میپزند میخورند. مردمِ گرسنه، مردمِ بیاندیشه.
2️⃣ چه کسی این را باب کرد که مجری خوب کسی است که #مهمان برنامه را بترکاند و با خاک یکسان کند؟
نه مجری، سلاخ است، نه رسانه، قصابی. برای پرسشگری لازم نیست دست به تحقیر و تخریب مهمان زد و بعد گلهمند و طلبکار پرسید چرا در جامعه، هتاکی و پرخاش جای #احترام را گرفته؟
3️⃣ شاید باورتون نشه اما ما هم میمیریم. از یاد میرویم، چنان که انگار هرگز روی این خاک نبودهایم... این تنها حقیقت زندگی است.
4️⃣ با یک ویدئوی یک دقیقهای تقطیع شده در مورد تمام شخصیت یک انسان #حکم صادر میکنیم در حالیکه امیدواریم خدا حتی یک ذره از خوبیهایمان در عمر چند ده ساله را از قلم نیندازد.
سربسته بگم دهانمان سرویس است!
5️⃣ در بسیاری از موارد معنای پنهان در نقدهای زیر:
- چرا فلانی این پست رو گرفته؟
- چرا فلانی دعوت شده به برنامه؟
- فلانی شایسته این تعریفها نیست.
میشود:
- پست رو باید میدادن به من.
- من باید دعوت میشدم به برنامه.
- به جاش از من تعریف کنید.
#حسادت، شغل دوم بسیاری از ما است.
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️رنج و لذت سنگزدن به آدمهای محترم ...
✍️احسان محمدی
↙️ یکی از آفتهای عمر دراز این است که زندهای و میبینی آدمهایی که زمانی محترم و بزرگ بودند، زحمت کشیدند، عرق ریختند، جان کندند، در حد توان بنایی ساختند، توسط تازه از راه رسیدههایی میخورند. نسل نو بهانهای پیدا میکند، چشم میبندد به گذشته، اصلاً یادشان نمیآید و نمیخواهد بداند و و سنگ میزند و میشکند.
↙️ عرصهاش هم فرقی نمیکند، سیاست باشد یا هنر، ورزش باشد یا علم. شبکههای اجتماعی امکان اظهارنظر را به همگان دادهاند، آدمها امکان این را یافتهاند تا حرفشان را بزنند.
هر کس با هر درجه از سواد و تحصیلات، بینش و آگاهی از این توانایی برخوردار شده تا نظرش را بگوید. گاهی هم البته فحش و ناسزایی به آن میافزاید!
↙️ در این میان قضاوتها صریح و بیپرده شده، آنی و لحظهای. کمتر کسی برای پاسخ دادن، درنگ میکند، صبوری به خرج میدهد، تحقیق میکند. همه میخواهند سریعترین واکنش را در کوتاهترین زمان نشان دهند. اولین باشند.
شهوت اولین بودن گاهی به شدت صدمهزاست. مثل کسی که در یک مشاجره لفظی، اولین و سریعترین واکنشش این است که دست به سلاح ببرد!
↙️ این روزها در فضای متلاطم جامعه ایرانی، آنقدر دوغ و دوشاب با هم قاطی شده که دشوار میتوان برای نسل تازه از راه رسیدهای که رسانه و شبه رساند دارد و از قدیمیترها نحوه استفاده از آن را بهتر بلد است، توضیح داد با کوبیدن دیگران، با تکهپاره کردن بزرگترها راه پیش رویشان هموار نمیشود. هتاکی و دریدگی لزوماً معادل دفاع از حقیقت و آشکار کردن ریاکاری نیست.
↙️ اینکه گمان کنیم با مچگرفتن و بیسواد نشان دادن دیگران ما باسواد به نظر میرسیم خطاست. چند روز بعد یک تازه نفس از راه میرسد و ما را بیسواد نشان میدهد. مسابقه افشاگری و تخریب مثل جنگ است.
شما میتوانید شروعکننده آن باشید ولی مشخص نیست گلوله آخر را چه کسی شلیک میکند و آیا زندهاید که تمام شدن جنگ را ببینید؟
↙️ وقتی شکستهشدن آدمهای بزرگتر و محترم را میبینم، اشک به چشم آمدنشان یا انزوا و گریختن از عرصه اجتماعی و پنهان بردن به گوشهای که در آن خبری از «اخبار» و رسانه نباشد به این فکر میکنم که شاید آنها هم دارند تاوان کارهای گذشتهشان را میدهند. شاید در روزگار جوانی و شتاب برای قضاوت کردن دیگران، «باد» کاشتند و حالا فصل درو کردن «توفان» است!
↙️ هر کس تند برود، زودتر زمین میخورد. در جامعهای که دیدهشدن به هر قیمتی بر همه چیز غلبه کند، انتظار حفظ #احترام آدمها خوش خیالی است اما یک روز نوبت خودمان و آنها که برایمان عزیز و محترم هستند هم میشود...
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️احسان محمدی
↙️ یکی از آفتهای عمر دراز این است که زندهای و میبینی آدمهایی که زمانی محترم و بزرگ بودند، زحمت کشیدند، عرق ریختند، جان کندند، در حد توان بنایی ساختند، توسط تازه از راه رسیدههایی میخورند. نسل نو بهانهای پیدا میکند، چشم میبندد به گذشته، اصلاً یادشان نمیآید و نمیخواهد بداند و و سنگ میزند و میشکند.
↙️ عرصهاش هم فرقی نمیکند، سیاست باشد یا هنر، ورزش باشد یا علم. شبکههای اجتماعی امکان اظهارنظر را به همگان دادهاند، آدمها امکان این را یافتهاند تا حرفشان را بزنند.
هر کس با هر درجه از سواد و تحصیلات، بینش و آگاهی از این توانایی برخوردار شده تا نظرش را بگوید. گاهی هم البته فحش و ناسزایی به آن میافزاید!
↙️ در این میان قضاوتها صریح و بیپرده شده، آنی و لحظهای. کمتر کسی برای پاسخ دادن، درنگ میکند، صبوری به خرج میدهد، تحقیق میکند. همه میخواهند سریعترین واکنش را در کوتاهترین زمان نشان دهند. اولین باشند.
شهوت اولین بودن گاهی به شدت صدمهزاست. مثل کسی که در یک مشاجره لفظی، اولین و سریعترین واکنشش این است که دست به سلاح ببرد!
↙️ این روزها در فضای متلاطم جامعه ایرانی، آنقدر دوغ و دوشاب با هم قاطی شده که دشوار میتوان برای نسل تازه از راه رسیدهای که رسانه و شبه رساند دارد و از قدیمیترها نحوه استفاده از آن را بهتر بلد است، توضیح داد با کوبیدن دیگران، با تکهپاره کردن بزرگترها راه پیش رویشان هموار نمیشود. هتاکی و دریدگی لزوماً معادل دفاع از حقیقت و آشکار کردن ریاکاری نیست.
↙️ اینکه گمان کنیم با مچگرفتن و بیسواد نشان دادن دیگران ما باسواد به نظر میرسیم خطاست. چند روز بعد یک تازه نفس از راه میرسد و ما را بیسواد نشان میدهد. مسابقه افشاگری و تخریب مثل جنگ است.
شما میتوانید شروعکننده آن باشید ولی مشخص نیست گلوله آخر را چه کسی شلیک میکند و آیا زندهاید که تمام شدن جنگ را ببینید؟
↙️ وقتی شکستهشدن آدمهای بزرگتر و محترم را میبینم، اشک به چشم آمدنشان یا انزوا و گریختن از عرصه اجتماعی و پنهان بردن به گوشهای که در آن خبری از «اخبار» و رسانه نباشد به این فکر میکنم که شاید آنها هم دارند تاوان کارهای گذشتهشان را میدهند. شاید در روزگار جوانی و شتاب برای قضاوت کردن دیگران، «باد» کاشتند و حالا فصل درو کردن «توفان» است!
↙️ هر کس تند برود، زودتر زمین میخورد. در جامعهای که دیدهشدن به هر قیمتی بر همه چیز غلبه کند، انتظار حفظ #احترام آدمها خوش خیالی است اما یک روز نوبت خودمان و آنها که برایمان عزیز و محترم هستند هم میشود...
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📻 هدیه نوروزی رادیو هفتیها
🌿 خانهنشینی سخت است، چه ناخواسته، چه خود خواسته... اما باید روزها و سالهای تبعید را پشت سر گذاشت تا روزگاری دگر آید.
🌿 در این بهار خانهنشینی، جمعی از چهرههای رادیو هفت به نمایندگی از دوستان همیشگیشان در تهیه و تولید و پخش این برنامه ضمن تبریک و تجدید خاطرهها صمیمانه درخواست میکنند که در خانه بمانید.
🌿 سال نو مبارک و نوروزتان پیروز
🙏 با سپاس از سعید علیزاده و فرداد مریدی برای تدوین ویدئو
#رادیو_هفت #رادیو_هفتی_ها #نوروز #عید #عیدانه_۹۹ #در_خانه_بمانیم
#منصور_ضابطیان #محمد_صوفی
#مسعود_فروتن #احترام_برومند
#رشید_کاکاوند #احسان_کرمی #فاطمه_آل_عباس #امیر_علی_نبویان #زهره_سادات_هاشمی #شاهین_شرافتی #محمد_بحرانی #نیما_رئیسی #شرمین_نادری #احسان_محمدی #اسماعیل_باستانی #ایمان_سرورپور #سبحان_اکرامی
#احمد_اطراقچی
🖋 @ehsanmohammadi95
🌿 خانهنشینی سخت است، چه ناخواسته، چه خود خواسته... اما باید روزها و سالهای تبعید را پشت سر گذاشت تا روزگاری دگر آید.
🌿 در این بهار خانهنشینی، جمعی از چهرههای رادیو هفت به نمایندگی از دوستان همیشگیشان در تهیه و تولید و پخش این برنامه ضمن تبریک و تجدید خاطرهها صمیمانه درخواست میکنند که در خانه بمانید.
🌿 سال نو مبارک و نوروزتان پیروز
🙏 با سپاس از سعید علیزاده و فرداد مریدی برای تدوین ویدئو
#رادیو_هفت #رادیو_هفتی_ها #نوروز #عید #عیدانه_۹۹ #در_خانه_بمانیم
#منصور_ضابطیان #محمد_صوفی
#مسعود_فروتن #احترام_برومند
#رشید_کاکاوند #احسان_کرمی #فاطمه_آل_عباس #امیر_علی_نبویان #زهره_سادات_هاشمی #شاهین_شرافتی #محمد_بحرانی #نیما_رئیسی #شرمین_نادری #احسان_محمدی #اسماعیل_باستانی #ایمان_سرورپور #سبحان_اکرامی
#احمد_اطراقچی
🖋 @ehsanmohammadi95