روزنوشت‌های احسان محمدی
17K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
369 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
🥈آخ! حسن یزدانی، نقره به تو نمی‌آید ...

✍️ احسان محمدی

◾️دلم می‌خواهد بنویسم در ورزشی مثل کُشتی مساوی وجود ندارد، یک روز پیروز می‌شوی و یک روز شکست می‌خوری و نباید از شکست «حسن یزدانی» ناراحت باشیم. به هرحال مدال نقرۀ المپیک هم ارزشمند است و آینده از آنِ اوست. باید به المپیک بعدی نگاه کرد و ...

اما دروغ چرا! از لحظه‌ای که «دیوید تیلور» خم حسن را گرفت و او را روی زمین کوبید و مدال طلایی که کف دستش بود را قاپید شقیقه‌هایم درد می‌کند. مدام آن چند ثانیه جلوی چشمم می‌آید و رنج می‌کشم.

◾️با آن‌که یادم می‌آید چطور در فینال المپیک ریو وقتی از انور گدیف عقب بود و در هفت ثانیه آخر امتیاز ششم را گرفت و پیروز شد و طلا را به ایران آورد و ورزش قهرمانی همین است و ... همه این حرف‌ها را خودم بلدم اما از آن شب‌هایی است که لالایی بلدم اما خوابم نمی‌برد.

◾️ برخلاف جمع کثیری که تنها در خلال المپیک هوادار ورزشکاران می‌شوند و بعد از آن می‌روند پی زندگی‌شان، ورزش بخش بزرگی از زندگی من است. برای همین این برایم فقط یک مسابقه نبود، یادآور شکست رسول خادم در عین شایستگی مقابل کوین جکسون در المپیک بارسلونا بود، شکست عباس جدیدی مقابل کرت انگل در آتلانتا، علیرضا حیدری مقابل کورتانیدزه در المپیک سیدنی، شکست تلخ علیرضا دبیر در المپیک آتن را یادم آورد.

یادآور حمید سوریان در المپیک ریو بود وقتی که با هفت امتیاز از حریف قزاقستانی جلو بود و ضربه فنی شد و به سقف زل زد و ... یاد همه روزهایی که بعد از یک مسابقه ورزشی گفتیم «حیف شد. حیف!»

◾️با علم به اینکه دیوید تیلور یک جادوگر روی تشک است مسابقه را دیدم، یادم بود که 29 بهمن 1395 در کرمانشاه وقتی دو کشتی‌گیر روبروی هم قرار گرفتند و حسن وقت اول را برد، در وقت دوم تیلور چطور او را ضربه فنی کرد، می‌دانستم او چطور از سد دو غول هم وزنش یعنی کایل داک و جردن باروز گذشته و به المپیک آمده، می‌دانستم ...

اما آدم چطور این چیزها را به قلبش بگوید به ویژه وقتی کسی مثل حسن یزدانی یار توست که در این وزن یک پادشاه است، حریفان را چنان درو می‌کند که انگار کار واجبی دارد و نمی‌تواند صبر کند و 6 دقیقه کشتی بگیرد!

◾️ مسابقه برای ما خوب شروع شد. جلو افتادیم. نه با فن که با خروج حریف از تشک. حریف زیر گرفت و دو امتیازی شد. همان چیزی که از آن می‌ترسیدیم. حریفان راه نفوذ به قلعه حسن یزدانی را پیدا کرده‌اند: زیر یک خم گرفتن. حسن یزدانی حمله کرد. اخطار و امتیاز برای ما.

حالا فقط 20 ثانیه مانده بود تا 3-2 ببریم اما یک لحظه انگار پلنگ جویبار کف کفش‌هایش به تشک چسبید، دیوید تیلور یورش برد، زیر گرفت، یزدانی خاک شد، غلامرضا محمدی توی سرش کوبید، ما قلب‌مان ایستاد و «شیر مادر و نان پدر حلالت» هادی عامل گزارشگر بازی توی دهانش ماسید ...

مسابقه را باختیم، مدال طلای المپیک از لای انگشتان حسن یزدانی لیز خورد و به اعماق اقیانوس رفت. نقره به تو نمی‌آید حسن یزدانی!

◾️ حالا همه کارشناس شده‌ایم. به شیوه کشتی گرفتن یزدانی، کوچ کردن مربیان، ضعف بدنسازی، فشار روانی بیش از حد روی شانه‌های پلنگ جویبار و ... ایراد می‌گیریم اما چیزی درست نمی‌شود. حتی اگر حق با ما باشد مدال طلا را به آمریکا بردند. چه روز تلخی بود. شکست پشت شکست.

◾️مادرم در هر حالی هوادار ورزشکاران آفریقایی بود. می‌گفت: «روله! اینا فقیرن، بذار مسابقه رو ببرن کمی خوشحال بشن!» اندوه عمیق ملی بعد از یک شکست ورزشی نشان می‌دهد ما هم «فقیرِ شادمانی» هستیم. «شادی دسته‌جمعی» که چند ساعت مصیبت‌هایمان یادمان برود وگرنه می‌دانم که یک مدال طلا نه واکسن می‌شود برای مبارزه با کرونا، نه نان برای ملت، نه آب برای خوزستان، نه ...

◾️چند روز دیگر اتفاقاتی می‌افتد که این غم را زیر موج خودش پنهان می‌کند و می‌گوییم «ما رو باش برای چی غصه می‌خوردیم!» پیش‌بینی تلخی است اما طولی نمی‌کشد ...
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🌎 اینجا آفریقا نیست، اما من یک غزال‌ام!

احسان محمدی

◾️ پانزده سال پیش زیر شیشۀ میز اتاق کارم این جمله را نوشته بودم: «هر روز صبح در آفریقا وقتی خورشید طلوع می‌کند یک غزال شروع به دویدن می‌کند و می‌داند سرعتش باید از یک شیر بیشتر باشد تا خورده نشود.

هر روز صبح در آفریقا وقتی خورشید طلوع می‌کند یک شیر شروع به دویدن می‌کند و می‌داند که باید سریع‌تر از آن غزال بدود تا از گرسنگی نمیرد».

◾️پانزده سال جوان‌تر بودم و #آینده انگار یک تصویر محو در افق بود. نوشته بودم که هر روز چشمم به آن بیفتد و توقف نکنم، بدوم.

حالا آن کاغذ زیر شیشه میزم نیست، در عوض تعداد غزال‌هایی که هر روز می‌دوند تا شیر #تورم آنها را نخورد بسیار بیشتر شده است. غزال‌های کم‌امید، غزال‌های خسته، غزال‌های جان به لب آمده ... فقط می‌دوند.
غزال‌هایی که از نفس می‌افتند، جا می‌مانند، خورده می‌شوند.

◾️امیدوارم این مقایسه موجب خشم کارکنان پارک ملی سرنگیتی تانزانیا، غزال‌های محترم، عالیجنابان شیر و برخی در داخل نشود اما غیر از این است که هر روز صبح بسیاری از ما برای فقیرتر نشدن، برای له نشدن زیر فشار تورم، برای بقا، برای بدهکار نشدن به بانک‌ها و ... بیدار می‌شویم و شروع به دویدن می‌کنیم؟
اسم این کار هر چه هست «زندگی» نیست. تلاش برای «زنده ماندن» است.

◾️قصه، قصۀ اقتصاد است و زندگی. نیم قرن پیش تِد رابرت گِر، در کتابی تحتِ عنوانِ "چرا انسان‌ها عصیان می‌کنند؟" نوشت، ریشۀ خشونت و عصیان، در به ‌ستوه‌آمدگی، محرومیت و تجمیع عقده‌هاست.

◾️این بی‌ثباتی اقتصادی خُردکننده است. آدم‌ها را به ستوه آورده. دکتر محمود سریع‌القلم در یادداشتی می‌نویسد طی ۲۵ سال نرخ تورم در کشوری مثل آلمان بین یک تا سه درصد بود. یعنی هم دولت و هم بخش خصوصی تکلیف خودشان را می‌دانند.

◾️در چنین فضایی کمتر کسی دنبال یک شبه ثروتمند شدن است. نه کسی از ترس گران شدن، #پوشک و #رب‌گوجه انبار می‌کند، نه در صف خرید دلار و پراید می‌ایستد، نه شب با رؤیای میلیاردر شدن می‌خوابد، نه صبح از سقوط #بورس تا مرز سکته پیش می‌رود. کسی از حال و روز آنها که در سقوط بورس زندگی‌شان متلاشی شد آماری دارد؟

قصدم دفاع از طماع‌های فرصت‌طلب نیست اما بسیاری از آنها که در بورس زمین خوردند می‌خواستند پای اضافی قرض بگیرند تا سریع‌تر بدوند. تا خورده نشوند.

◾️این بی‌ثباتی اقتصادی، این شب خوابیدن و صبح چند برابر شدن قیمت‌ها، این جهش ترسناک بهای زمین و مسکن و اجاره‌ و خودرو و مواد غذایی، این آب شدن ارزش پول ملی، این هر روز بیدار شدن و یک نفس دویدن و شب تنِ خسته و افسرده را به رخت‌خواب کشاندن، مگر مجال زندگی هم به آدم می‌دهد که کسی بخواهد به آینده فکر کند، دست کسی را بگیرد و توی زندگی‌اش بیاورد، فرزندی اضافه کند، لبخندی ذخیره کند؟

◾️تا روزی که #ثبات به یک کلیدواژه طلایی در سیاست و اقتصاد و اجتماع تبدیل نشود و جای تصمیمات فردی هیجان‌زده و حزبی و جناحی را نگیرد، #زندگی معنایی ندارد، ممکن است زنده بمانیم اما زندگی نمی‌کنیم. فقط هر روز صبح باید سریع‌تر بدویم تا خورده نشویم ... همین!
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🔟 نکته کوتاه در مورد فرهنگ مهمانی در عصر آپارتمان‌نشینی

✍️ احسان محمدی

از آغاز کرونا تا امروز نه مهمانی رفته‌ام و نه میزبان مهمانی بوده‌ایم اما این شرایط که ابدی نیست. تمام می‌شود و دوباره دور هم جمع می‌شویم.

در مورد مهمانی ایرانی می‌شود کتاب‌ها نوشت اما یادآوری این چند نکته در عصر آپارتمان‌نشینی شاید خالی از ضرر نباشد. البته که بیشتر از این را خود شما بهتر می‌دانید.

1️⃣ قبل از آمدن مهمان‌ها، محترمانه است پیشاپیش از همسایه‌های کناری به خاطر سر و صدای احتمالی عذرخواهی کنیم. این‌طور به آن‌ها هم یادآوری می‌کنیم که وقتی مهمان داشتند همین قاعده را رعایت کنند.

2️⃣ اگر در مجتمع زندگی می‌کنیم حتماً از قبل به نگهبانی دم در اطلاع بدهیم که مهمان داریم، مودبانه نیست که آن‌ها را پشت در معطل نگهدارند، به ما زنگ بزنند تا برای ورود هماهنگ شود.

3️⃣ یکی از بدترین صحنه‌ها کفش‌های رها شده جلوی در واحد است. اگر میزبان هستیم وظیفه مرتب کردن کفش‌ها با ماست، نه همسایه‌ها.

4️⃣ اگر مهمان‌ها بچه دارند از قبل برای سرگرم شدن‌شان نقشه داشته باشیم در غیراینصورت از بی‌قراری و سر و صدای آن‌ها هم خودمان معذب می‌شویم، هم پدر و مادرشان و هم همسایه‌ها. بازی‌های دورهمی که کمترین سر و صدا را داشته باشد را طراحی کنیم.

5️⃣ «حالا یه شبه مگه چی میشه و همسایه باید تحمل کنه» توجیه مناسبی برای سر و صدا نیست، در واحدهای آپارتمانی که دیوارهایشان پوست پیازی شده، ممکن است یک همسایه بیمار باشد، به دلایل شغلی مجبور شود زود بخوابد، کودک داشته باشد و ... همسایه‌ها را رعایت کنیم شاید ما را رعایت کنند.

6️⃣ صدای بلند موسیقی همیشه یکی از دلایل شکایت همسایه‌هاست. کلانتری‌ها تقریباً هر شب گزارش‌هایی دریافت می‌کنند که ساکنان یک آپارتمان از صدای بلند موسیقی همسایه‌ای که مهمان دارد شکایت کرده‌اند.

حق داریم وقتی دور هم هستیم «شاد» باشیم اما حق نداریم شادی ما اسباب «ناراحتی» دیگران را فراهم بیاورد.

تا جای ممکن مراعات کنیم، لازم نیست «بترکانیم»، چون نوبت همسایه بشود او هم می‌ترکاند و بعد متوجه می‌شویم تا چه اندازه صدای موسیقی بلند آزاردهنده است.

7️⃣ یکی از عادت‌های ایرانی بدرقه چند مرحله‌ای است. اگر شب میزبان هستیم و مهمانان دیر وقت می‌روند حواسمان باشد که خداحافظی را توی خانه انجام دهیم نه جلوی در و آسانسور و با داد و فریاد. صدا می‌پیچد و همسایه‌ها آزار می‌بینند. باور کنیم یک بار خداحافظی کافیست.

8️⃣ اگر به هر دلیلی همسایه‌ها از ما رنجیدند، از آن‌ها عذرخواهی کنیم نه اینکه حق به جانب بگوییم «چهاردیواری، اختیاری!» وقتی صدای ما از دیوارها رد شده، ماشین مهمان سد راه دیگران در پارکینگ شده، کفش‌های مهمانان تا وسط هال همسایه‌ها رفته و ... چیزی به اسم چهاردیواری وجود ندارد.

9️⃣ در مهمانی و دورهمی تلویزیون را خاموش کنیم. به اندازه کافی سر و صدا تولید می‌شود و لزومی ندارد صدای این یکی را هم اضافه کنیم.

البته برخی برای پوشاندن صدای بلند حرف زدن خودشان، صدای تلویزیون را بیشتر می‌کنند! در هر دو حالت آلودگی صوتی ایجاد می‌کند.

🔟 «اونا دفعه قبل رعایت نکردند ما چرا رعایت کنیم» همان چشم در برابر چشم است. کار غلط را با رفتار غلط پاسخ ندهیم. نه فقط چیزی درست نمی‌شود که وضع بدتر هم می‌شود.

یک مهمانی یک شبه نباید باعث کدورت یکساله یا چندساله بین همسایه‌هایی شود که هر روز ناگزیر از زندگی کنار همدیگریم.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
📚 ده نکته کوتاه برای آغاز کتاب‌ خواندن

✍️احسان محمدی

آن‌چه در زیر می‌آید بخشی از تجربه‌های شخصی بعد از سال‌ها کتاب خواندن است که به نوشتن چند جلد کتاب انجامید و هنوز هم ادامه دارد.

1️⃣ هیچ‌وقت برای شروع کتاب‌خوانی دیر نیست. احساس جا ماندن و وحشت نکنید. اگر دیگران در رسانه‌ها مدام از بولگاکف و تولستوی، گابریل گارسیا مارکز و نیکوس کازانتزاکیس می‌گویند.

به تجربه می‌گویم بعضی از این عزیزان خودشان هم کتاب‌های این نویسندگان را نخوانده‌اند! شروع کنید. فتح اورست هم با اولین قدم شروع می‌شود. شما هم با اولین کتاب شروع کنید. با یک زندگی‌نامه یا داستان‌های کوتاه. خیلی زود گره می‌خورید به کتاب.

2️⃣ لازم نیست هر چه دیگران می‌خوانند شما هم بخوانید. این یک مسابقه برای فخرفروشی نیست. هر کتابی که دوست دارید و با ذائقه و سلیقه‌تان جور در می‌آید را بخوانید. مطمئن باشید کم‌کم مطالعه‌تان عمیق‌تر و حرفه‌ای‌تر می‌شود.

3️⃣ از پول دادن برای خرید کتاب احساس خسارت نکنید. یک کتاب ممکن است 20 سال در کتابخانه شما بماند یا بعد از خواندن به دیگری هدیه بدهید. کتاب، هزینه نیست، سرمایه است. یک سرمایه فکری.

اگر وقت خرید رفتن ندارید الان هزاران کتاب‌فروشی توی گوشی همراه شماست. با حوصله در اینترنت بچرخید، در مورد کتاب اطلاعات گیر بیاورید و بخرید. تمیز و دقیق می‌آورند در خانه.

4️⃣ اگر شروع به خواندن کتابی کردید و لذت نبرید، آن را کنار بگذارید. عمر، کوتاه‌تر از این حرف‌هاست که خودتان را آزار بدهید و البته دنیای کتاب بی‌اندازه وسیع. یک کتاب دیگر بردارید و بخوانید.

هر کتابی که موج‌اش همه را می‌گیرد لزوماً شاهکار نیست. به ویژه در اینستاگرام. نیازی به خجالت نیست چون کتابی که برای دیگران شاهکار است ممکن است به کام شما خوش نیاید. اصولاً با احتیاط به مُد نزدیک شوید. از لباس تا کتاب!

5️⃣ هم‌زمان خواندن دو یا چند کتاب عیبی ندارد. خود مغز بلد است چطور فایل‌هایش را دسته‌بندی کند. تداخل ایجاد نمی‌شود و هر بار بعد از خواندن یک صفحه همه شخصیت‌ها سر جایشان قرار می‌گیرند.

6️⃣ اگر کتابی در کتابخانه دارید که خوانده‌اید یا تمایلی به خواندنش ندارید به مراکز تبادل کتاب یا جاهایی که کتاب دست دوم می‌خرند ببرید. اگر به دیگری ببخشید که بسی نکوتر.

7️⃣ دوست دارید بچه‌هایتان کتاب بخوانند؟ بعید است یک کودک با دستور والدین کتاب‌خوان شود. آن‌ها به ما نگاه می‌کنند، وقتی خودمان کتاب نمی‌خوانیم و تمام مدت سرمان توی گوشی است، انتظار داریم آن‌ها با کتاب سرگرم شوند؟ بچه‌ها رفتار ما را بیشتر باور می‌کنند تا گفتارمان را.

8️⃣ اگر هزینه خرید کتاب نو ندارید، کتاب دست دوم بخرید. این روزها حتی در اینترنت هم می‌شود کتاب‌ دست دوم خرید. حتی می‌توانید با دوستان کتاب‌خوان دورهمی کتاب بخوانید یا به هم کتاب قرض بدهید.

9️⃣ موقع خرید کتاب، با کتابفروش‌ها حرف بزنید. بسیاری از آن‌ها خوش‌فکر هستند و اشراف کامل به بازار کتاب دارند، پیشنهادهای خوبی می‌دهند به ویژه در مورد آثار ترجمه شده. چون بعضی از ترجمه‌ها ممکن است یک کتاب خوب را غیرقابل تحمل کنند.

🔟به جای تکرار مکررات دیگران کتاب بخوانیم، به جای خواندن اخباری که جز حال بد هیچ حسی منتقل نمی‌کنند، به جای باور هر آنچه صاحبان قدرت می‌گویند کتاب بخوانیم، اما فقط یک کتاب نخوانیم.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🔟 نکته کوتاه درباره پیام دادن در فضای مجازی


✍️احسان محمدی

📱 همه ما روزانه بارها به گوشی‌مان سرک می‌کشیم و به جای زنگ زدن و پیامک فرستادن، از پیام‌رسان‌ها استفاده می‌کنیم اما گاهی نکات بسیار ساده‌ای را رعایت نمی‌کنیم و اسباب رنجش خودمان و دیگران فراهم می‌آید.

در این مورد صدها نکته می‌شود نوشت اما عجالتاً این ده نکته پایه را مرور کنیم:

1️⃣ اگر کسی یک بار خیلی زود پیام ما را دید و جواب داد به این معنی نیست که همیشه بیکار است و روی گوشی خوابیده و از این به بعد موظف است خیلی زود جواب بدهد و اگر دیر جواب بدهد به ما بی‌احترامی کرده است.

2️⃣ ما از حال روحی کسی که آن‌طرف خط است خبر نداریم، وقتی پیام می‌دهیم نمی‌دانیم او در چه شرایطی است، انتظار نداشته باشیم آدم‌ها همیشه شاد و خوش‌مشرب باشند. خود ما مگر همیشه حوصله دیگران را داریم؟

3️⃣ اگر پیام صوتی کاری می‌دهیم کوتاه و گویا باشد. کمتر کسی حوصله گوش دادن به یک پیام چند دقیقه‌ای دارد برای همین روی دور تند می‌گذارد و «لحن» که بخش بزرگی از پیام را تشکیل می‌دهد از بین می‌رود.

4️⃣ از ارسال پیام‌های کیلویی، صبح و ظهر و شب به خیرهای کلیشه‌ای با دسته گل و ایموجی خودداری کنیم. اگر کسی برایمان مهم است چند کلمه تایپ کنیم یا پیام صوتی بفرستیم.

5️⃣ اگر به تازگی از کسی شماره گرفته‌ایم دلیل نمی‌شود که انتظار داشته باشیم در تمام پیام‌رسان‌ها تمام پیام‌های فورواردی ما را ببیند و بخواند و واکنش نشان دهد. ارسال بیش از حد پیام لزوماً دوستی‌ها را عمیق نمی‌کند.
اگر در شبکه‌های اجتماعی به ویژه اینستاگرام کسی که شهرت دارد را می‌شناسیم اصرار نکنیم که شماره تماس بدهد.

6️⃣ از فوروارد اخبار و عکس و کلیپ برای دیگران خودداری کنیم. الان تقریباً همه به اخبار دسترسی دارند مگر اینکه مورد خاص و ویژه‌ای باشد که طرف مقابل حتماً باید ببیند.

7️⃣ اگر پیام را تایپ می‌کنیم و متن طولانی است، از شماره‌گذاری، ایموجی و سایر ابزارها استفاده کنیم تا ملال‌آور نباشد. پلکان بلند هر ساختمانی حتماً چند پاگرد برای چاق کردن نفس دارد.

8️⃣ حواس‌مان باشد که پیام‌های ما به ویژه آن‌ها که کاری هستند ممکن است توسط طرف مقابل برای نفر سومی ارسال شود. حتی در پیام دادن دوستانه وقتی پشت سر نفر دیگری حرف می‌زنیم این یک سند است و ممکن است دست آن نفر برسد. حتی اگر تیک سوم وجود ندارد، همیشه فکر کنیم که نفر سومی ممکن است پیام ما را ببیند.

9️⃣ هر کدام از ما روزانه دهها و صدها پیام دریافت می‌کنیم. پیام‌رسان‌ها جوری طراحی شده‌اند که وقتی پیام کسی را دریافت می‌کنیم و نمی‌بینیم ممکن است زیر پیام‌های تازه قرار بگیرد و به اعماق برود و از جلوی چشم دور شود.

گاهی این اتفاق برای خودمان هم می‌افتد به همین دلیل اگر کسی پیام ما را نمی‌بیند دلیلش این نیست که در «اولویت» او قرار نداریم و دوستمان ندارد و برایش مهم نیستیم و .... گاهی اتفاق است. پیش می‌آید.

🔟 لحن پیام را رعایت کنیم. «صبحت به خیر خوبی؟ چطوری؟» با «صبح‌تان به خیر حال شما خوب است؟» در معنی یکی است اما در لحن بسیار تفاوت دارد. اولی نشانه دوستی و صمیمیت است و دومی رسمی بودن.

بسیاری اوقات همین واژه‌های ساده باعث اختلافات عمیق خانوادگی و سوءتفاهم‌های بسیار شده است.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🔟 نکته کوتاه در مورد برخورد با سرایدار، نظافتچی و نگهبان ساختمان

✍️ احسان محمدی

🏠 خیلی از ما در آپارتمان یا مجتمع زندگی می‌کنیم و معمولاً افرادی تحت عنوان سرایدار، نظافتچی و نگهبان بخشی از خدمات را ارائه می‌کنند. این چند نکته را تمرین کنیم:

1️⃣ این افراد تحت هیچ عنوانی مستخدم شخصی ما نیستند. برای انجام کاری که می‌کنند از تمام ساکنان حقوق مشخص می‌گیرند، اگر توقع انجام کار شخصی (جابه‌جا کردن وسایل، آب دادن به گل‌ها در هنگام سفر، سرویس کولر، خرید سوپرمارکتی و ...) از آن‌ها داریم حتماً باید به نوعی جبران کنیم.

2️⃣ آن‌ها روح نیستند. وقتی از کنارشان رد می‌شویم حتماً سلام کنیم. گاهی بایستیم و احوالپرسی کنیم یا کار و رفتار خوب‌شان را تحسین کنیم. این کار چیزی از ما کم نمی‌کند اما مثل هر انسان دیگری آن‌ها هم نیازمند احترام و توجه هستند.

3️⃣ اگر قصد کمک نقدی یا عیدی دادن به آن‌ها را داریم، پول را درون پاکت بگذاریم، نام‌شان را رویش بنویسیم و تقدیم کنیم.

بسیار مراقب باشیم که بخشش ما حالت صدقه دادن در طرف مقابل پیدا نکند. این افراد شرافتمندانه کار می‌کنند و حفظ حرمت‌شان در هر حالی واجب است.

4️⃣ اگر لباس اضافی داریم که حس می‌کنیم می‌توانیم به آن‌ها ببخشیم، حتماً قبل از این کار به خشکشویی ببریم و تمیز و مرتب تحویل دهیم. بهتر است این جور مواقع بگوییم:«من مقداری لباس اضافه دارم که ممکن است شما کسی رو بشناسید که بهش نیاز داشته باشه، ممکنه لطفاً دست اونا برسونید و ...»

5️⃣ وقتی از خرید روزانه می‌آییم، هیچ ایرادی ندارد اگر مقداری میوه را جدا کنیم و به آن‌ها بدهیم. به ویژه به نگهبان‌هایی که دم در داخل باجه ساعت‌های طولانی مجبورند بنشینند و مراقب باشند.

6️⃣ در صورت بروز تخلف، ما حق برخورد شخصی با این افراد را نداریم. بهترین شیوه انتقال موضوع به مدیر ساختمان و تصمیم جمعی است.

7️⃣ در مهمانی یا جشن تولد و ... بهتر است غذا یا مقداری کیک برای نگهبان ببریم و او را در شادی شریک کنیم. این کار را همان موقع شام انجام دهیم نه وقتی که مهمانی تمام می‌شود و آن‌ها احتمالاً شام خورده‌اند و خدای نکرده ممکن است احساس کنند اضافه یا پس‌مانده غذا را برایشان برده‌ایم.

8️⃣ در پرداخت شارژ ماهیانه تعلل نکنیم. حقوق این افراد عموماً از طریق همین شارژ پرداخت می‌شود. آن‌ها هم مثل ما هزینه‌هایی دارند که لازم است در اولین روزهای ماه پرداخت کنند. از وام گرفته تا شهریه و ... اگر همیشه از آن‌ها انتظار داریم کارشان را دقیق انجام دهند در مقابل این هم وظیفه ماست.

9️⃣ در مجتمع‌ها معمولاً بچه‌ها از فضاهای مشاع برای بازی استفاده می‌کنند. به آن‌ها یاد بدهیم که نگهبان، سرایدار و نظافتچی، همسایه و بخشی از مجموعه ما هستند، به آن‌ها احترام بگذارند و اگر تذکری می‌دهند به آن‌ها جسارت نکنند و گوش بدهند. طبعاً اگر رفتار بدی داشتند بچه‌ها حق دارند به ما اطلاع بدهند اما یک‌طرفه به قاضی نرویم و فکر نکنیم چون بچه ما این حرف را زده، حتماً درست است.

🔟 نگهبان دم در مثل هر انسان دیگری نیازهایی دارد که ممکن است برای چند ثانیه یا دقیقه او را مشغول کند. از نماز خواندن تا سرویس بهداشتی یا حتی یک مکالمه ناگزیر با تلفن مجتمع و ... اگر جلوی در رسیدیم و راهبند را بالا نبرد فوری دست روی بوق نگذاریم و تندی و تلخی نکنیم.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🔟 نکته کوتاه که هر ارباب رجوع لازم است بداند


✍️ احسان محمدی

1️⃣ حتی اگر حال‌مان بد است و مدت زیادی در صف مانده‌ایم باز بهتر است با لبخند و خوش‌رویی با کارمندی که آن‌ طرف میز نشسته برخورد کنیم. «خسته نباشید» و «خدا قوت» بگوییم. کلمات خوشایند و مهربانانه خستگی را خیلی وقت‌ها از تن پاک می‌کند و گره‌گشا هستند.

یادمان باشد که کارمند، گرچه از مالیات ما حقوق می‌گیرد اما نوکر ما نیست. نباید تحت هیچ عنوانی برخورد تحقیرآمیز و از بالا به پایین داشته باشیم.

2️⃣ عموم کارمندها مسؤول وضعیت فعلی کشور نیستند. آن‌ها قوانین بالادستی را وضع نمی‌کنند. مجری‌اند. وقتی در بانک مثلاً ایراد می‌گیرند که برای افتتاح حساب اصل شناسنامه لازم است نگوییم: «آقا تو بانکا هزار میلیارد اختلاس میشه شما به شناسنامه من گیر دادی؟»
کارمندی که روبه روی شماست اختلاس نکرده اما این حرف جز بد کردن حال او و احتمالاً تشدید سخت‌گیری فایده‌ای ندارد.

3️⃣هر چقدر عصبانی هستیم از پرت‌کردن پرونده، چک، فرم و ... روی میز خودداری کنیم. کارمند اداره قبل از هر چیزی یک انسان است و برخوردهایی از این دست جز ایجاد عصبانیت و پرخاش متقابل هیچ سودی ندارد. اگر ناراحت‌ایم، دلیلش را شمرده به او بگوییم. در مقابل برخورد غیرقانونی یا تند حق داریم به مقام بالاتر شکایت ببریم.

4️⃣ یادمان باشد یک کارمند در طول روز با ده‌ها نفر برخورد می‌کند که لزوماً همه آن‌ها مؤدبانه و معقول رفتار نمی‌کنند. چه بسا ارباب‌رجوع قبل از ما رفتاری توهین‌آمیز داشته و کارمندی که کار ما به او افتاده را به شدت آزرده است.

او موظف است محترم برخورد کند اما مثل هر انسانی ممکن است توان روحی‌اش تحلیل رفته باشد. همیشه کمی خودمان را جای طرف مقابل بگذاریم و فکر نکنیم همه با ما دشمنی دارند.

5️⃣ وقتی قصد مراجعه به یک اداره را داریم خوب است از قبل در مورد کارمان کمی پرس و جو کنیم. الان تقریباً با یک گوگل ساده در مورد هر اداره‌ای از آب و برق و گاز تا شهرداری و آموزش و پرورش و ...اطلاعات هست.

مدارکی که باید همراه داشته باشیم یا اسناد را خوب چک کنیم که هنگام مراجعه، کارمند آن بخش لازم نباشد همه چیز را از صفر برایمان توضیح بدهد و وقت خودمان، او و دیگران را تلف کنیم.

6️⃣ می‌دانم که «داد و قال راه انداختن» یکی از تکنیک‌ها برای راه انداختن کار است اما هرگز این رفتار را انجام ندهیم. دون شان ماست و اگر کارمندی کار ما را راه می‌اندازد برای این است که «از شر ما راحت شود!» شر نباشیم! از سوی دیگر با کارمندها خیلی زود صمیمی نشویم. به ویژه اگر کارمند خانم است.

7️⃣ هنگام مراجعه به ادارات همیشه کمی «صبر» اضافه با خودمان ببریم! با این آمادگی برویم که لازم است کمی صبورتر باشیم. اینطور کمتر اعصاب خودمان خراشیده می‌شود.

چرا؟ چون واقعاً هنوز سیستم اداری در کشور لنگ سرعت اینترنت، قطع شدن سامانه، بروکراسی کُشنده، امضاهای متعدد و ... است. چیزهایی که مسئولیت آن‌ها لزوماً بر عهده کارمند نیست.

8️⃣ پیشنهاد رشوه و پول چای و شیرینی ندهیم. گرچه یک کارمند نباید هرگز چنین درخواستی داشته باشد و ارتشا کند (رشوه بگیرد) ولی نقش کسی که رشا می‌کند (رشوه می‌دهد) هم بسیار پررنگ است.

می‌فهمم که می‌گویید که این موضوع یک واقعیت است و خیلی وقت‌ها وجود دارد اما این کار را نکنیم. بزرگترین فسادها با همین پول چای دادن‌های به ظاهر پیش پاافتاده شروع شده است.

9️⃣ وقتی کارمندی در حال انجام کار یک ارباب رجوع دیگر است بالای سر او نایستیم، سوال مکرر نپرسیم و تمرکز او را به هم نزنیم. اگر سوال داریم هم بهتر است مودبانه اجازه بگیریم:«عذر میخوام میدونم سرتون شلوغ هست ولی ممکنه من رو راهنمایی کنید ....» بعید است کارمندی در پاسخ به این درخواست مودبانه بگوید: نه! راهنمایی نمیکنم!

🔟 اگر کارمندی خوش برخورد است و کار راه‌انداز، حتماً این نکته را به او بگوییم و تشکر کنیم. حتی بهتر است پیش مافوق او برویم و همین موضوع را بگوییم. این تحسین باعث می‌شود در برخوردهای بعدی با دیگران این نکات را رعایت و تقویت کند.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🔟 نکته کوتاه که هر کارمند لازم است بداند

✍️احسان محمدی

کارمندهای هر سازمان و شرکت، معمولاً یک منشور اخلاقی و حرفه‌ای دارند که بیشتر اوقات حتی دو جمله آن را هم حفظ نیستند.

کارمند بد با هزار منشور احتمالاً هنوز بد برخورد می‌کند و کارمند خوب، بدون منشور و دستور مافوق باز هم عملکرد خوب و محترمی دارد اما این 10 نکته در کمتر منشوری آمده است:

1️⃣برای انجام دادن کاری که وظیفه شماست سر ارباب‌رجوع منت نگذارید. منت نگذارید و باز هم منت نگذارید. به ویژه اگر کارمند دولت هستید. شرایط این شغل را پذیرفته‌اید، حقوقش عموماً از بیت‌المال تامین می‌شود و رایگان و عام‌المنفعه کار نمی‌کنید. پس لطفاً منت نگذارید.

2️⃣ پیش فرض عموم مراجعان این است که کارمندها به جای کار راه انداختن، گره توی کار می‌اندازند. خودتان وقتی به یک اداره دیگر مراجعه می‌کنید این حس را پس ذهن‌تان ندارید؟ حال مردم خوب نیست، کمی بیشتر صبوری به خرج دهید.

اگر ارباب رجوعی عصبانی است، سواد کمی دارد، شما آرامش به خرج بدهید، لبخند بزنید و بگویید کمکش می‌کنید. همین سه کار معجزه می‌کند.

3️⃣ ما می‌دانیم شما انسان هستید، مشکلات و ناراحتی‌های شخصی یا کاری دارید، از آهن ساخته نشده‌اید و حق دارید نفسی چاق کنید و از فرصت ناهار استفاده کنید یا چای بنوشید. حس خوبی به ارباب‌رجوع می‌دهید اگر همین را به او بگویید. عموماً می‌پذیرند و درک می‌کند. به ویژه وقتی موقع کار سرتان توی گوشی نیست یا دارید سایت‌های خبری را چک می‌کنید

4️⃣ شما انتخاب نمی‌کنید چه ارباب‌رجوعی داشته باشید. حتماً بین ده‌ها نفری که به محل کار شما می‌آیند انسان ناهموار، بدخلق و کم‌طاقت هم هست. آن‌ها نمایندۀ همه نیستند. با بداخلاقی انتقام آن‌ها را از دیگران نگیرید.

پاسخ دادن به تماس‌های تلفنیِ کاری یکی از وظایف شماست. وقتی تلفن زنگ می‌خورد، بردارید و جواب بدهید!

5️⃣ وقتی کسی به شما مراجعه می‌کند سرتان را بلند کنید و به او نگاه کنید. یک لبخند، یک سلام، یک تماس چشمی به هر دو نفر شما کمک می‌کند. هرگز تحقیرآمیز با ارباب‌رجوع برخورد نکنید و یادتان نرود بعضی از آن‌ها حتی مقام و جایگاه اداری بالاتری از شما دارند. اگر کارشان به شما افتاده دلیل نمی‌شود به شکلی برخورد کنید که انگار حیات و مماتش به شما گره خورده.

6️⃣ اینکه حقوق شما را دیر داده‌اند، رئیس، اضافه‌کاری کمی داده، وزیر، پاداش سال قبل را نداده، ساعت کار شما زیاد است، کولر اتاق شما خراب است و ... ابداً ربطی به ارباب رجوع ندارد. گناه او نیست.

هنگام انجام کار به هیچ وجه صحبت را به سمتی نبرید که مراجعه‌کننده گمان کند شما توقع ویژه‌ای برای انجام وظیفه‌تان از او دارید. منظورم روشن است!

7️⃣ تمیز، آراسته و خوش‌بو سر کار حاضر شوید. کارمندی که ژولیده و خسته و نامرتب سرکار حاضر می‌شود، خمیازه می‌کشد، سرش را می‌خاراند و ... انصافاً روح‌فرساست. اغراق برخی کارمندان خانم در آرایش نیز همین حس را منتقل می‌کند.

8️⃣ اگر به هر دلیلی ارباب‌رجوع جسارت و توهین کرد حق گلاویز شدن با او را ندارید. بلند شوید و این موضوع را به رئیس بگویید. تجربه نشان داده که ماجرا به شکل مسالمت‌آمیزتر و کم خسارت‌تری حل می‌شود.

9️⃣ جلوی ارباب‌رجوع با همکاران‌تان شوخی نکنید. کار را به خاطر تعریف یک خاطره متوقف نکنید. یادتان نرود هر فردی که به شما مراجعه می‌کند برای خودش «کسی» است و او هم در «سرای خود سری دارد و سامانی!» و انتظار توجه و احترام ویژه دارد.

🔟 «به من مربوط نیست»، «این مشکل شماست»، «من که قانون رو وضع نکردم»، «برید شکایت کنید» و ... جملاتی از این دست را نگویید. شما هم یک روز برای انجام یک کار به اداره دیگری می‌روید و می‌بینید که این جملات چقدر سمی‌اند. گره از کار خلق باز کنید تا دیگری هم گره از کار شما بگشاید.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
🔟 نکتۀ طلایی برای منشی‌های پزشکان

✍️احسان محمدی

1️⃣ شما در مطب کار می‌کنید اما پزشک نیستید. مهمترین شاخصۀ کار شما «پاسخ‌گویی» است. هرگز به شکلی مغرورانه با بیمار برخورد نکنید که پشت سرتان بگوید: «اینقد که منشی‌اش قیافه می‌گرفت خود دکتر ادا نداشت!» حرف زدن پشت سر آدم‌ها خوب نیست اما ما پشت سرتان حرف می‌زنیم!

2️⃣ کار شما از این جهت فوق‌العاده مهم است که با «سلامت» افراد درگیر هستید. یک داروی اشتباهی، یک تجویز غلط و یک تعلل ممکن است باعث گرفتن جان یک انسان شود. در همه حال احترام به بیمار و همراه او را فراموش نکنید. این رفتار موجب احترام متقابل می‌شود.

3️⃣ مطب پزشک، پارک یا سینما نیست. کسی برای تفریح اینجا نمی‌آید. بیشتر مراجعان یا همراهان آن‌ها نگرانند، درد دارند و دنبال درمان هستند. حال بد آن‌ها را درک کنید. آرامش بدهید و صبور باشید. شما برای این کار اینجا نشسته‌اید وگرنه مثل بانک‌ها یک دستگاه نوبت‌دهی می‌گذاشتند و تمام! کار شما از این جهت بسیار ارزشمند است.

4️⃣هنگام پاسخ‌گویی به تماس تلفنی نگویید:«مَله!». واژه درست «بله» است. هر چقدر سرتان شلوغ باشد باز موظف‌اید شمرده، با حوصله، دقیق و رسمی پاسخ تماس تلفنی را بدهید. تلفن را برای کار شخصی اشغال نکنید.

5️⃣ اگر کسی توقعی غیر منطقی دارد، حق دارید محکم بایستید. نوبت‌دهی بر اساس رفاقت و رابطه حال بقیه را بد می‌کند حتی اگر اعتراض نکنند. کسی حق ندارد از شما هیچ توقعی فراتر از وظیفه‌تان داشته باشد.

6️⃣ سالن انتظار مطب، محل کار شماست. خوب است مرتب و آراسته باشد. برای پزشک توضیح دهید که قرار دادن چند گلدان در گوشه و کنارها، مدیریت فضاهایی مثل سرویس بهداشتی، تهیه آبسردکن، خوش‌بو نگهداشتن فضا و ... کمک به آرامش بیماران است. اگر توالت فرنگی ندارید، حتماً نوع پلاستیکی و سیار آن را تهیه کنید. این کار به بیماران کهنسال هم حس احترام می‌دهد که به آن‌ها فکر کرده‌اید.

7️⃣ اگر حال بیماری نامناسب است و شما تشخیص می‌دهید بهتر است خارج از نوبت نزد پزشک برود، این موضوع را محترمانه با بقیه مراجعان در میان بگذارید. قطعاً درک می‌کنند و در دل شما را به خاطر این همدلی می‌ستایند.

8️⃣ برخی از مراجعان شما از شهرها و روستاهایی می‌آیند که ممکن است فارسی را به خوبی صحبت نکنند. صبورانه و با آرامش با آن‌ها حرف بزنید. خیلی از این افراد به شدت خجالتی‌اند، یکی از کارهای شما ایجاد حس امنیت و آرامش نزد این افراد است.

9️⃣ لطفاً برای وقت مردم اهمیت قایل شوید. وقتی می‌دانید یک بیمار را پزشک حوالی ساعت 7 عصر به مطب راه می‎‌دهد نگویید ساعت 4 بیایید! خود این معطلی عامل تنش است و اعصاب‌فرسا. شلوغ کردن مطب هنر نیست حتی اگر بعضی پزشکان از آن به عنوان ابزاری برای نشان دادن مهارت خود استفاده کنند.

🔟 اگر بیمارانی از منشی‌ها گله می‌کنند شک نکنید توطئه دشمن نیست، برخی از همکاران شما با برخورد بد، لحن پرخاش گرانه، پاسخ‌گویی از سر بی‌حوصلگی و گاه حتی رفتار توهین‌آمیز و نگاه از بالا به پایین این تصور را ایجاد کرده‌اند. شما برای پاک کردن این تصور قدم بردارید. متشکرم.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
📚 ده نکته کوتاه برای آغاز کتاب‌ خواندن

✍️احسان محمدی

آن‌چه در زیر می‌آید بخشی از تجربه‌های شخصی بعد از سال‌ها کتاب خواندن است که به نوشتن چند جلد کتاب انجامید و هنوز هم ادامه دارد.

1️⃣ هیچ‌وقت برای شروع کتاب‌خوانی دیر نیست. احساس جا ماندن و وحشت نکنید. اگر دیگران در رسانه‌ها مدام از بولگاکف و تولستوی، گابریل گارسیا مارکز و نیکوس کازانتزاکیس می‌گویند.

به تجربه می‌گویم بعضی از این عزیزان خودشان هم کتاب‌های این نویسندگان را نخوانده‌اند! شروع کنید. فتح اورست هم با اولین قدم شروع می‌شود. شما هم با اولین کتاب شروع کنید. با یک زندگی‌نامه یا داستان‌های کوتاه. خیلی زود گره می‌خورید به کتاب.

2️⃣ لازم نیست هر چه دیگران می‌خوانند شما هم بخوانید. این یک مسابقه برای فخرفروشی نیست. هر کتابی که دوست دارید و با ذائقه و سلیقه‌تان جور در می‌آید را بخوانید. مطمئن باشید کم‌کم مطالعه‌تان عمیق‌تر و حرفه‌ای‌تر می‌شود.

3️⃣ از پول دادن برای خرید کتاب احساس خسارت نکنید. یک کتاب ممکن است 20 سال در کتابخانه شما بماند یا بعد از خواندن به دیگری هدیه بدهید. کتاب، هزینه نیست، سرمایه است. یک سرمایه فکری.

اگر وقت خرید رفتن ندارید الان هزاران کتاب‌فروشی توی گوشی همراه شماست. با حوصله در اینترنت بچرخید، در مورد کتاب اطلاعات گیر بیاورید و بخرید. تمیز و دقیق می‌آورند در خانه.

4️⃣ اگر شروع به خواندن کتابی کردید و لذت نبرید، آن را کنار بگذارید. عمر، کوتاه‌تر از این حرف‌هاست که خودتان را آزار بدهید و البته دنیای کتاب بی‌اندازه وسیع. یک کتاب دیگر بردارید و بخوانید.

هر کتابی که موج‌اش همه را می‌گیرد لزوماً شاهکار نیست. به ویژه در اینستاگرام. نیازی به خجالت نیست چون کتابی که برای دیگران شاهکار است ممکن است به کام شما خوش نیاید. اصولاً با احتیاط به مُد نزدیک شوید. از لباس تا کتاب!

5️⃣ هم‌زمان خواندن دو یا چند کتاب عیبی ندارد. خود مغز بلد است چطور فایل‌هایش را دسته‌بندی کند. تداخل ایجاد نمی‌شود و هر بار بعد از خواندن یک صفحه همه شخصیت‌ها سر جایشان قرار می‌گیرند.

6️⃣ اگر کتابی در کتابخانه دارید که خوانده‌اید یا تمایلی به خواندنش ندارید به مراکز تبادل کتاب یا جاهایی که کتاب دست دوم می‌خرند ببرید. اگر به دیگری ببخشید که بسی نکوتر.

7️⃣ دوست دارید بچه‌هایتان کتاب بخوانند؟ بعید است یک کودک با دستور والدین کتاب‌خوان شود. آن‌ها به ما نگاه می‌کنند، وقتی خودمان کتاب نمی‌خوانیم و تمام مدت سرمان توی گوشی است، انتظار داریم آن‌ها با کتاب سرگرم شوند؟ بچه‌ها رفتار ما را بیشتر باور می‌کنند تا گفتارمان را.

8️⃣ اگر هزینه خرید کتاب نو ندارید، کتاب دست دوم بخرید. این روزها حتی در اینترنت هم می‌شود کتاب‌ دست دوم خرید. حتی می‌توانید با دوستان کتاب‌خوان دورهمی کتاب بخوانید یا به هم کتاب قرض بدهید.

9️⃣ موقع خرید کتاب، با کتابفروش‌ها حرف بزنید. بسیاری از آن‌ها خوش‌فکر هستند و اشراف کامل به بازار کتاب دارند، پیشنهادهای خوبی می‌دهند به ویژه در مورد آثار ترجمه شده. چون بعضی از ترجمه‌ها ممکن است یک کتاب خوب را غیرقابل تحمل کنند.

🔟به جای تکرار مکررات دیگران کتاب بخوانیم، به جای خواندن اخباری که جز حال بد هیچ حسی منتقل نمی‌کنند، به جای باور هر آنچه صاحبان قدرت می‌گویند کتاب بخوانیم، اما فقط یک کتاب نخوانیم.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95