روزنوشت‌های احسان محمدی
17K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
369 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
تیتر روزنامه #همدلی در مورد زنان عرب کوتاه و گویاست. به امارات و عربستان برای اصلاحات تبریک بگوییم.
🖋 @ehsanmohammadi95
همسایه ها یاری کنید!
عکس و تیتر خوب روزنامه #همدلی در واکنش به غافلگیری مسئولان و مدیریت بحران به سبک ایران!
🖋 @ehsanmohammadi95
🔺آقای روشنفکر! شما بخواهی فحش بدهی چه می گویی؟!

✍️ احسان محمدی

مقالات و یادداشت های روزنامه ها را معمولاً می خوانم. امروز در روزنامه #همدلی یادداشتی از آقای #محمد_میلانی می خواندم در وصف #داریوش_شایگان اندیشمندی که حالش خوب نیست و در بستر بیماری افتاده.

🔻تمام مطلب با احتساب کاما، خط فاصله، نقطه و ... فقط 502 کاراکتر بود. این یادداشت چنان که از فحوایش بر می آید در راستای حمایت از مظلومیت داریوش شایگان است و نکوهش فرصب طلبان.

🔻نکته عجیب اما تندی و تلخی قلم نویسنده است که با یک سرچ ساده در اینترنت مشخص می شود به عنوان محقق، مترجم، روزنامه‌نگار و نویسنده ایرانی در حوزه فلسفه مدرن و ادبیات از او یاد شده. چند نمونه از ترکیبات و اصطلاحات را بخوانید:

⛔️ کسان رند و شیادمآب، دست چرکین، بی‌شرمانه‌ترین خودمانی‌ها، جماعت بی‌شرم، خرچنگ‌های مردابی، بوی تعفن کردارتان، بی‌سوادان و تهی‌مغزان پوشالی، زالوصفت اجتماع ایرانی،بلاهت مردمانی چند، نیت‌های پلید، مرامنامه‌های جفنگ، گندچاله دهان، شرمتان باد!، روشنفکر دروغین، مواجب دهانگیر، شهرت عفریته‌وار، توهم، جماعت بی‌تعهد....

🔻وقتی نویسنده و روشنفکرمان که «سواد» نوشتن آن هم در حوزه ادبیات و فلسفه دارد اینطور با خشم و توهین و پرخاش خطاب به کسانی که نمی پسندند می نویسد، چرا انتظار داریم مردم عادی که ادعایی ندارند یک تصادف ساده را با چند فحش به قتل ختم نکنند؟ چطور انتظار داریم بچه هایمان درست حرف بزنند، توهین نکنند...

🔻اینکه یک نفر در 500 کاراکتر بتواند در #دفاع از کسی، اینطور با این همه واژه پرخاشگرانه و توهین آمیز #حمله کند شگفت انگیز است اما آن سردبیری که اجازه انتشار چنین مطلبی را در روزنامه می دهد به خودش حق می دهد ادبیات امثال #حسین_شریعمتداری را خشونت طلبانه بخواند؟!
🖋 @ehsanmohammadi95
📚 کتاب های محبوب #بن_لادن

🔰 آنچه در پی می‌آید، گزیده فهرست کتاب‌های موجود در کتابخانه بن‌لادن در روزهای پس از حمله دوم می 2011 سربازان آمریکایی به مخفیگاه او در پاکستان است. با این توضیح که در گزارش رسمی دولت آمریکا هیچ اشاره‌ای به محل پیدا شدن این کتاب‌ها (روی میز کار، قفسه‌های کتابخانه یا روی رایانه شخصی) نشده است.

📗 کشتن امید: مداخله‌های ارتش آمریکا و سازمان سیا از زمان جنگ جهانی دوم – ویلیام بلوم
📕 توهم‌های ضروری: کنترل فکر در جوامع دموکراتیک – نوام چامسکی
📒هژمونی یا بقا: جستجوی آمریکا برای سلطه جهانی – نوام چامسکی
📔سلسله‌مراتب توطئه‌گران: کمیته 300 – جان کولمن
📓 پرل هاربر جدید: پرسش‌های آزاردهنده درباره دولت بوش و 11 سپتامبر – دیوید ری گریفین
📘 مسیحیت و اسلام در اسپانیا 756 تا 1031 پس از میلاد – جی آر هاینز
📙آمریکا و ویتنام 1787 تا 1941 – رابرت هاپکینز میلر
📖راهنمای کوتاه برای فهم اسلام – ای آی ابراهیم
📗 ظهور و سقوط قدرت‌های بزرگ – پال کندی
📕 بهترین دموکراسی که می‌توان با پول خرید – گرگ پالاست
📒اعتراف‌های یک جنایتکار اقتصادی – جان پرکینز
📔استراتژی‌های رسانه‌های آنلاین القاعده: از ابورویتر تا ارهابی 007 – هانا روگن
📓بررسی جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران – هنری سوکولسکی و پاتریک کلاوسن
📘جنگ‌های اوباما – باب وودوارد
📙تاریخ جنگ‌های مدرن آکسفورد – چارلز تاونسند
#همدلی
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎵 برای ساز‌ زدن یک روزنامه‌نگار

✍️ احسان محمدی

◾️این ویدئوی پر واکنش «نوازندگی سردبیر سابق #همدلی در خیابان» را مسعود رفیعی‌طالقانی ماه پیش در توئیترش منتشر کرد و نوشت:
«من خیلی اوقات را به شکل جدی به نواختن موسیقی خیابانی می‌گذرانم. تمام محدودیت‌های زندگی سبب شده دوگانه «حقیقت‌داشتن» و «کاذب‌بودن» را در زندگی بیشتر بشناسم، و تنها وقتی با سازم در خیابان، پیش پای رهگذران نشسته‌ام، حقیقت فردی و اجتماعی و سیاسی خودم را می‌بینیم».

◾️مسعود هنوز هم من را یاد روزهای بعد از انتخابات 88 می‌اندازد. موشک خورده بود وسط خیال‌مان. در روزنامه #شرق صندلی‌اش کنار پنجره‌ شیشه‌ای بزرگی رو به خیابان بود. گفتم:«این روزا آدم عصبانی زیاد پیدا می‌شه جاتو کنار پنجره عوض کن».خندید. چشم‌هایش ریز شد.

◾️نمایشگاه مطبوعات موهایش را از ته زده بود. توی ماشین چند شعر از کتاب در دست انتشارش خواند. خسته بود. دل‌زده از سیاست. گفت می‌خوام فلسفه بخونم، ساز بزنم.

◾️روزنامه‌نگار جماعت اینجا با ساز و قلم پولدار نمی‌شود، پول در «به ساز رقصیدن» است.
کسی حوصله دارد برود بررسی کند چه به سر باقی روزنامه‌نگاران آن سالها آمد؟
🖋 @ehsanmohammadi95