🔥روزگار #پلاسکویی ما
✍️ احسان محمدی
پارسال وقتی پلاسکو در آتش سوخت چند مطلب نوشتم که امروز وقتی به خاطر سالگرد آن فاجعه سراغ شان رفتم انگار ده دقیقه پیش نوشته ام. از بس آب از آب تکان نخورده و هنوز دوره می کنیم شب را و روز را. بخشی از آن نوشته ها را بدون تغییر حتی #یک_واژه اینجا می گذارم:
1️⃣ در بخش ایمنی یک شرکت #نفتی کار می کردم. اجازه نمی دادیم کارگرها با کامیون هایی که سوار می شدند بنزین ببرند برای دستگاه های حفاری. ماشین حمل سوخت باید این کار را می کردند. اما گوش نمی دادند. دبه را زیر وسایل قایم می کردند که زودتر برسند و کارشان را تمام کنند و برگردند.
هرچه توضیح می دادم که وقتی توی ماشین #سیگار می کشید این کار خطرناک است گوش نمی دادند. #الکس ناظر پروژه اسکاتلندی بود. یک روز محموله بنزین پیدا کردیم. سَر کارگرها داد زد. یکی از آنها انگشتش را گرفت طرف آسمان و گفت: مستر فقط گاد! (یعنی خون خودت رو کثیف نکن پیرمرد، خدا هوامونو داره)! فکر کنم آخرش از دست ما سکته کرد و مُرد.
2️⃣ #پلاسکو فروریخت. کام مان تلخ است اما یادمان می رود. درست مثل منا، مثل تصادف قطار سمنان، مثل کشته شدن #سربازها، مثل فروریختن ساختمان سعادتآباد که هفده کارگر دفن شدند، مثل #آتش سوزی خیابان جمهوری که دو زن پائین پریدند و مُردند. یادمان می رود، چون ما به #زخم خو کرده ایم. مرگ کسب و کار ماست. یک اتفاق تازه رخ می دهد،می شورد می برد. فقط گاد!
3️⃣ سردار دکتر #قالیباف نه شهردار و سردار و مورد علاقه من است نه دکتر محبوبم گرچه مدیر-شومن موفقی است. اما کسی تضمین می دهد اگر برود نفر بعد شهردار شود دیگر هیچ ساختمانی آتش نمی گیرد؟ هیچ خیابانی نشست نمی کند؟ دبه آب جایش را به تجهیزات مدرن آتشنشانی می دهد؟
4️⃣ ما گرفتار بحران مدیریت در این کشوریم. تا دلتان بخواهد حجت السلام دکتر خلبان ملوان داریم اما مدیر چطور؟ چرا مثل مربی فوتبال، مدیر وارد نمی کنیم؟ چند نفرمان کُشته بشود تا مدیران ما قبول کنند مدیریت بحران نمی دانند؟ یک #باران، یک سیل کوچک، یک آتش سوزی در این کشور جنازه تولید می کند.
مسئله فقط پلاسکو نیست، صدها ساختمان مستعد سوختن و فروریختن مثل پلاسکو در همین شهر همین لحظه دارد ساخته می شود. اگر زلزله بیاید چکار کنیم؟ فقط گاد؟
5️⃣ بی اعتمادی در این کشور ترسناکتر از آتش سوزی است. مردم ما به اخبار تلویزیون اعتماد ندارند، به توصیه مسئولین که آقا نیایید برای تماشا اعتماد ندارند، به حرف آتشنشان ها که ساختمان را ترک کنید اعتماد ندارند، به آمبولانسی که پشت سرشان آژیر می کشد #اعتماد ندارند. فقط گاد!
6️⃣ ما مردم شرم آوری هستیم مثل آنها که با فاجعه #سلفی می گیرند، ما مردم بزرگی هستیم، مثل آتش نشان هایی که سوختند.
7️⃣ چندنفر از ما که فحش و تز می دهیم بلدیم با کپسول آتشنشانی کار کنیم؟ تنفس مصنوعی بلدیم؟ بلدیم بچه مان پاک کن قورت داد نجاتش بدهیم؟ برای فاجعه بعدی آماده شویم. گاد مدیر بحران ما نیست.
8️⃣ در ایران مسابقه پرطرفدار #کی_از همه_بدبخت_تره؟ هر روز برگزار می شود که تقریبا" همه مان شانس کسب مدال در آن را داریم. اینکه پیش هر کسی درددل کنی تا ثابت نکند حالش از تو بدتر است ول کن نیست.
وقتی فاجعه ای رخ می دهد همه مان برای درآوردن اشک هم، با شعر سوزناک و کلیپ جگرخراش و عکس های وحشتناک مسابقه می دهیم و اسم این کار را می گذاریم #همدردی! بعد احساس می کنیم هر کس بیشتر گریه کند و اشک در بیاورد انسان بهتری است.
9️⃣ #پلاسکو یک بار دیگر نشان مان داد ما در زمینه آموزش مدیریت بحران موفق نیستیم اما انصافا" مدال طلای سوگواری برازنده همه مان است. ما در این سرزمین حق شعر را ادا کرده ایم اما حق خرد را نه.
مانورهای #زلزله و بحران در مدارس معمولا" شوخی و خنده است و کسی جدی اش نمی گیرد و بیشتر اوقات برای پر کردن فرم های اداری است تا اثرگذاری واقعی و آماده کردن بچه ها برای لحظه فاجعه.
پلاسکو نشان داد که نه مسئولان آماده اند، نه ماموران و نه حتی رسانه ها و سلفی بگیران تنها گناهکاران ماجرا نیستند.
🔟 از41 حادثه طبیعی ثبت شده در جهان، بیش از 30 مورد آن در ایران سابقه وقوع دارند و در یک قرن گذشته در 200 #حادثه_طبیعی بزرگ پرخسارت در ایران بیش از 300 هزار کشته و زخمی شده و حدود نیم میلیون ایرانی بی خانمان شده اند.
حالا حادثه های انسانی که در نتیجه هنرمندی خودمان به وجود می آیند را هم بگذارید کنار اینها و ببینید چقدر جای آموزش #مدیریت_بحران و کمک های امدادی در دروس همه مقاطع خالی است و چقدر این موضوع را جدی نمی گیریم.
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
پارسال وقتی پلاسکو در آتش سوخت چند مطلب نوشتم که امروز وقتی به خاطر سالگرد آن فاجعه سراغ شان رفتم انگار ده دقیقه پیش نوشته ام. از بس آب از آب تکان نخورده و هنوز دوره می کنیم شب را و روز را. بخشی از آن نوشته ها را بدون تغییر حتی #یک_واژه اینجا می گذارم:
1️⃣ در بخش ایمنی یک شرکت #نفتی کار می کردم. اجازه نمی دادیم کارگرها با کامیون هایی که سوار می شدند بنزین ببرند برای دستگاه های حفاری. ماشین حمل سوخت باید این کار را می کردند. اما گوش نمی دادند. دبه را زیر وسایل قایم می کردند که زودتر برسند و کارشان را تمام کنند و برگردند.
هرچه توضیح می دادم که وقتی توی ماشین #سیگار می کشید این کار خطرناک است گوش نمی دادند. #الکس ناظر پروژه اسکاتلندی بود. یک روز محموله بنزین پیدا کردیم. سَر کارگرها داد زد. یکی از آنها انگشتش را گرفت طرف آسمان و گفت: مستر فقط گاد! (یعنی خون خودت رو کثیف نکن پیرمرد، خدا هوامونو داره)! فکر کنم آخرش از دست ما سکته کرد و مُرد.
2️⃣ #پلاسکو فروریخت. کام مان تلخ است اما یادمان می رود. درست مثل منا، مثل تصادف قطار سمنان، مثل کشته شدن #سربازها، مثل فروریختن ساختمان سعادتآباد که هفده کارگر دفن شدند، مثل #آتش سوزی خیابان جمهوری که دو زن پائین پریدند و مُردند. یادمان می رود، چون ما به #زخم خو کرده ایم. مرگ کسب و کار ماست. یک اتفاق تازه رخ می دهد،می شورد می برد. فقط گاد!
3️⃣ سردار دکتر #قالیباف نه شهردار و سردار و مورد علاقه من است نه دکتر محبوبم گرچه مدیر-شومن موفقی است. اما کسی تضمین می دهد اگر برود نفر بعد شهردار شود دیگر هیچ ساختمانی آتش نمی گیرد؟ هیچ خیابانی نشست نمی کند؟ دبه آب جایش را به تجهیزات مدرن آتشنشانی می دهد؟
4️⃣ ما گرفتار بحران مدیریت در این کشوریم. تا دلتان بخواهد حجت السلام دکتر خلبان ملوان داریم اما مدیر چطور؟ چرا مثل مربی فوتبال، مدیر وارد نمی کنیم؟ چند نفرمان کُشته بشود تا مدیران ما قبول کنند مدیریت بحران نمی دانند؟ یک #باران، یک سیل کوچک، یک آتش سوزی در این کشور جنازه تولید می کند.
مسئله فقط پلاسکو نیست، صدها ساختمان مستعد سوختن و فروریختن مثل پلاسکو در همین شهر همین لحظه دارد ساخته می شود. اگر زلزله بیاید چکار کنیم؟ فقط گاد؟
5️⃣ بی اعتمادی در این کشور ترسناکتر از آتش سوزی است. مردم ما به اخبار تلویزیون اعتماد ندارند، به توصیه مسئولین که آقا نیایید برای تماشا اعتماد ندارند، به حرف آتشنشان ها که ساختمان را ترک کنید اعتماد ندارند، به آمبولانسی که پشت سرشان آژیر می کشد #اعتماد ندارند. فقط گاد!
6️⃣ ما مردم شرم آوری هستیم مثل آنها که با فاجعه #سلفی می گیرند، ما مردم بزرگی هستیم، مثل آتش نشان هایی که سوختند.
7️⃣ چندنفر از ما که فحش و تز می دهیم بلدیم با کپسول آتشنشانی کار کنیم؟ تنفس مصنوعی بلدیم؟ بلدیم بچه مان پاک کن قورت داد نجاتش بدهیم؟ برای فاجعه بعدی آماده شویم. گاد مدیر بحران ما نیست.
8️⃣ در ایران مسابقه پرطرفدار #کی_از همه_بدبخت_تره؟ هر روز برگزار می شود که تقریبا" همه مان شانس کسب مدال در آن را داریم. اینکه پیش هر کسی درددل کنی تا ثابت نکند حالش از تو بدتر است ول کن نیست.
وقتی فاجعه ای رخ می دهد همه مان برای درآوردن اشک هم، با شعر سوزناک و کلیپ جگرخراش و عکس های وحشتناک مسابقه می دهیم و اسم این کار را می گذاریم #همدردی! بعد احساس می کنیم هر کس بیشتر گریه کند و اشک در بیاورد انسان بهتری است.
9️⃣ #پلاسکو یک بار دیگر نشان مان داد ما در زمینه آموزش مدیریت بحران موفق نیستیم اما انصافا" مدال طلای سوگواری برازنده همه مان است. ما در این سرزمین حق شعر را ادا کرده ایم اما حق خرد را نه.
مانورهای #زلزله و بحران در مدارس معمولا" شوخی و خنده است و کسی جدی اش نمی گیرد و بیشتر اوقات برای پر کردن فرم های اداری است تا اثرگذاری واقعی و آماده کردن بچه ها برای لحظه فاجعه.
پلاسکو نشان داد که نه مسئولان آماده اند، نه ماموران و نه حتی رسانه ها و سلفی بگیران تنها گناهکاران ماجرا نیستند.
🔟 از41 حادثه طبیعی ثبت شده در جهان، بیش از 30 مورد آن در ایران سابقه وقوع دارند و در یک قرن گذشته در 200 #حادثه_طبیعی بزرگ پرخسارت در ایران بیش از 300 هزار کشته و زخمی شده و حدود نیم میلیون ایرانی بی خانمان شده اند.
حالا حادثه های انسانی که در نتیجه هنرمندی خودمان به وجود می آیند را هم بگذارید کنار اینها و ببینید چقدر جای آموزش #مدیریت_بحران و کمک های امدادی در دروس همه مقاطع خالی است و چقدر این موضوع را جدی نمی گیریم.
🖋 @ehsanmohammadi95
🚟🚟🚝 زندگی آی زندگی...!
✍ #احسان_محمدی
لم دادم روی صندلی مترو. به قول جوانترها #لش کردم. لذتی که در گیر آوردن صندلی خالی هست در #عفو و #انتقام نیست! خسته از دویدن در #تهران، شهری که آدم در آن آرام آرام حل می شود، هضم می شود. شهر نوازنده های کز کرده کنار خیابان، شهر سیری و گرسنگی، شهر زنان طفل در آغوش که گدایی می کنند، بچه هایی که سر چهارراه با اصرار شیشه ماشین ها را تمیز می کنند و...
شهر کُشتی گرفتن دائم عقل و وجدان؛ اینا باند هستن، دروغ میگن! .. اگر واقعا" نیازمند باشند چی؟!
شهر مردهایی که ایستاده می خوابند، زن هایی که زیبا اما خسته اند و دخترهای نوجوانی که بوی دود #سیگار قایمکی می دهند...
صدای دو پسر که آرام و مودب حرف می زدند باعث شد سرم را بالا بگیرم. مدت ها بود که ندیده بودم دو پسر در این سن و سال اینقدر ادبیات شان پاستوریزه باشد! "همونطور که شما فرموده بودید"، "بله!عرض کردم خدمت تون"، "در اون موردی که شما تذکر دادید..".🤔
در روزهایی که ادبیات #خشتک_محور و محبت به خار و مار همدیگر نشانه رفاقت عمیق است، حرف زدن دو جوان که بیست، بیست و دوساله بودند جالب بود. یکی شان موقع گوش دادن به حرف های آن یکی، سرش را به چپ و راست می چرخاند، انگار وسط یک کنسرت داشت به چهچهه #شجریان گوش می داد.
داشتند با هم #ساندویچ می خوردند. بوی کالباس پیچیده بود توی واگنی که سرظهر از تهران می آمد سمت کرج. از درس و دانشگاه با هم حرف می زدند، رشته شان به نظرم روانشناسی بود. استاد این ترم هم سخت می گرفت یا به قول پسری که لاغرتر بود و انگشت های باریکی داشت: "می خواد راهکارهای آموزشی رو تست کنه بنده خدا" که ترجمه اش به زبان بیشتر جوان ها می شود این:" ما رو خر فرض کرده می خواد سوارمون بشه #شاسکول! "
عادت ندارم زل بزنم به کسی اما مات و مبهوت شان بودم. احتمالا" اگر کسی من را از نیمرخ می دید زیر لب می گفت: به #سودای تو مشغولم ز #غوغای جهان فارغ"!
لبخندها، احترامی که به هم می گذاشتند و کلمه هایی که با فروتنی به کار می بردند وادارم می کرد به تحسین. ساکت نگاه می کردم و عمیق لذت می بردم.مثل ریه غریقی که اکسیژن می بلعد. کرج که رسیدیم از جا بلند شدند. هر دو کف دستشان را روی صندلی ها می کشیدند که نکند خرده نانی مانده باشد.
پیاده که شدیم دستم را روی شانه یکی شان گذاشتم گفتم: لذت بردم که اینقدر مراقب بودید حتی خُرده نان نمونه روی صندلی تون. دمتون گرم.
لبخند زد گفت: آقا وظیفه است.
بعد با عصاهای سفیدی که توی دست های جوان شان بود آرام آرام مثل قطره هایی که غلت بخورند توی دریا، رفتند توی دل جمعیت.
#مترو_نوشت
#نابینا_ماییم
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ #احسان_محمدی
لم دادم روی صندلی مترو. به قول جوانترها #لش کردم. لذتی که در گیر آوردن صندلی خالی هست در #عفو و #انتقام نیست! خسته از دویدن در #تهران، شهری که آدم در آن آرام آرام حل می شود، هضم می شود. شهر نوازنده های کز کرده کنار خیابان، شهر سیری و گرسنگی، شهر زنان طفل در آغوش که گدایی می کنند، بچه هایی که سر چهارراه با اصرار شیشه ماشین ها را تمیز می کنند و...
شهر کُشتی گرفتن دائم عقل و وجدان؛ اینا باند هستن، دروغ میگن! .. اگر واقعا" نیازمند باشند چی؟!
شهر مردهایی که ایستاده می خوابند، زن هایی که زیبا اما خسته اند و دخترهای نوجوانی که بوی دود #سیگار قایمکی می دهند...
صدای دو پسر که آرام و مودب حرف می زدند باعث شد سرم را بالا بگیرم. مدت ها بود که ندیده بودم دو پسر در این سن و سال اینقدر ادبیات شان پاستوریزه باشد! "همونطور که شما فرموده بودید"، "بله!عرض کردم خدمت تون"، "در اون موردی که شما تذکر دادید..".🤔
در روزهایی که ادبیات #خشتک_محور و محبت به خار و مار همدیگر نشانه رفاقت عمیق است، حرف زدن دو جوان که بیست، بیست و دوساله بودند جالب بود. یکی شان موقع گوش دادن به حرف های آن یکی، سرش را به چپ و راست می چرخاند، انگار وسط یک کنسرت داشت به چهچهه #شجریان گوش می داد.
داشتند با هم #ساندویچ می خوردند. بوی کالباس پیچیده بود توی واگنی که سرظهر از تهران می آمد سمت کرج. از درس و دانشگاه با هم حرف می زدند، رشته شان به نظرم روانشناسی بود. استاد این ترم هم سخت می گرفت یا به قول پسری که لاغرتر بود و انگشت های باریکی داشت: "می خواد راهکارهای آموزشی رو تست کنه بنده خدا" که ترجمه اش به زبان بیشتر جوان ها می شود این:" ما رو خر فرض کرده می خواد سوارمون بشه #شاسکول! "
عادت ندارم زل بزنم به کسی اما مات و مبهوت شان بودم. احتمالا" اگر کسی من را از نیمرخ می دید زیر لب می گفت: به #سودای تو مشغولم ز #غوغای جهان فارغ"!
لبخندها، احترامی که به هم می گذاشتند و کلمه هایی که با فروتنی به کار می بردند وادارم می کرد به تحسین. ساکت نگاه می کردم و عمیق لذت می بردم.مثل ریه غریقی که اکسیژن می بلعد. کرج که رسیدیم از جا بلند شدند. هر دو کف دستشان را روی صندلی ها می کشیدند که نکند خرده نانی مانده باشد.
پیاده که شدیم دستم را روی شانه یکی شان گذاشتم گفتم: لذت بردم که اینقدر مراقب بودید حتی خُرده نان نمونه روی صندلی تون. دمتون گرم.
لبخند زد گفت: آقا وظیفه است.
بعد با عصاهای سفیدی که توی دست های جوان شان بود آرام آرام مثل قطره هایی که غلت بخورند توی دریا، رفتند توی دل جمعیت.
#مترو_نوشت
#نابینا_ماییم
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ شکنجۀ گلِ سُرخ
✍️ #احسان_محمدی
▪️ دوستی ویدیویی برایم فرستاده بود با این تاکید که حتماً ببین و در موردش بنویس. دیدم. انگار یکی دهانم را باز کرد و قطره قطره زهر چکاند توی گلویم. داستان تازه نبود اما به آن عادت نمیکنم. پدری فرزندش را شکنجه کرده بود. دخترش را با قمه و پسرش را با طناب! معتاد نبود که همه چیز را بشود با خوشخیالی انداخت گردن #شیشه، ورزشکار بود، ورزشکار! بعید نیست جایی هم گفته باشد الگویم جهانپهلوان #تختی است!
▪️مدتهاست که خبرهای بد از در و دیوار آوار میشود و هی منتظریم #بار_دگر_روزگار_چون_شکر_آید و نمیآید! بارها از خودم می پرسم که آیا کودکآزاری بیشتر شده یا به مدد شبکههای اجتماعی امکان شنیدن فریاد آنها را داریم؟ در هر دو حال فرقی نمیکند، روح و جسم کودکی که قادر به دفاع از خود نیست به دست یکی از نزدیکانش متلاشی شده. درست مثل دهان بیدندان آن دختر #ماهشهری که توسط پدر و نامادریاش شکنجه شده بود.
هر بار یادش می افتم انگار زُل میزند به من و با دندانهای شکسته میگوید تو میدانی گناه من چه بود؟
▪️چیز زیادی در مورد جزئیات لایحۀ حمایت از حقوق کودکان نمیدانم. دقیقاً دو سال پیش خبرگزاری میزان نوشت این لایحه به «پیچ آخر بهارستان» رسیده! لاکردار چه پیچ خوفناکی است که دو سال است تمام نمیشود! دلیل این همه تاخیر را نمیفهمم اما مردم میگویند اگر بچۀ یکی از مسؤولان اینطور مورد آزار قرار بگیرد آنوقت حتماً 24 ساعته از پیچ رد میشود و به سرانجام میرسد!
▪️البته مسؤولان محترم خیلی خودتان را بابت این حرفها ناراحت نکنید. #ما_مردم زیاد حرف میزنیم. مثلاً بعضیهایمان میگوییم هر وقت یک گشایشی در یک #قانون پیش میآید حتماً یکی از #عزیزکرده های شما کارش گیر افتاده که این اتفاق میافتد. مثل فروش مقطعی خدمت #سربازی!.. گفتم که خودتان را ناراحت نکنید! #درِ_دروازه را می شود بست، #تلگرام را میشود فیلتر کرد، اما جلوی دهان این مردم را نمیشود گرفت!
▪️پیش از این هم در مورد #جغرافیای_اندوه نوشتهام. اینکه ما در میانه خاورمیانه قرار گرفتهایم جایی که خون و سربریدن و دمپایی رها شده کف خیابان بعد از عملیات #انتحاری بخش جداییناپذیر اخبار روزمرهمان است.
تکرار و تکرار هر روزه آرام آرام دل را سخت میکند، آن وقت کمتر دلت آتش میگیرد از دیدن تن دخترک چند ماههای که پدرش او را با #سیگار سوزانده است، آن وقت بیخوابی نمیآید سراغت از تجسم لحظه عذابکشیدن دختری که پدرش دندانهایش را کشیده است و ... هیچ #حیوانی به حیوانی نمیدارد روا، آنچه این موجودات با فرزند خود میکنند!
▪️گاهی اوقات که رسانهها غرق در خبرهای افزایش قیمت #دلار و جدال مسؤولان در مورد #فیلتر شبکههای اجتماعی و دعوای زرگری #سیاسیون و ... میشوند از خودم میپرسم چه بلایی سرمان آمده که اینطور به جان بچههایمان افتادهایم؟ خروجی این همه پند و اندرز دادن و نصیحت و تریبون چیست که این همه خبر کودکآزاری جیره روزمرهمان شده است؟
▪️فراموش نکنیم که تنها درصد بسیار کوچکی از این جرایم #رسانهای میشود. همین حالا که این کلمهها را میخوانید احتمالاً کودکی یک گوشه این مرز پرگهر! دارد کتک میخورد و ما صدایش را نمیشنویم...
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ #احسان_محمدی
▪️ دوستی ویدیویی برایم فرستاده بود با این تاکید که حتماً ببین و در موردش بنویس. دیدم. انگار یکی دهانم را باز کرد و قطره قطره زهر چکاند توی گلویم. داستان تازه نبود اما به آن عادت نمیکنم. پدری فرزندش را شکنجه کرده بود. دخترش را با قمه و پسرش را با طناب! معتاد نبود که همه چیز را بشود با خوشخیالی انداخت گردن #شیشه، ورزشکار بود، ورزشکار! بعید نیست جایی هم گفته باشد الگویم جهانپهلوان #تختی است!
▪️مدتهاست که خبرهای بد از در و دیوار آوار میشود و هی منتظریم #بار_دگر_روزگار_چون_شکر_آید و نمیآید! بارها از خودم می پرسم که آیا کودکآزاری بیشتر شده یا به مدد شبکههای اجتماعی امکان شنیدن فریاد آنها را داریم؟ در هر دو حال فرقی نمیکند، روح و جسم کودکی که قادر به دفاع از خود نیست به دست یکی از نزدیکانش متلاشی شده. درست مثل دهان بیدندان آن دختر #ماهشهری که توسط پدر و نامادریاش شکنجه شده بود.
هر بار یادش می افتم انگار زُل میزند به من و با دندانهای شکسته میگوید تو میدانی گناه من چه بود؟
▪️چیز زیادی در مورد جزئیات لایحۀ حمایت از حقوق کودکان نمیدانم. دقیقاً دو سال پیش خبرگزاری میزان نوشت این لایحه به «پیچ آخر بهارستان» رسیده! لاکردار چه پیچ خوفناکی است که دو سال است تمام نمیشود! دلیل این همه تاخیر را نمیفهمم اما مردم میگویند اگر بچۀ یکی از مسؤولان اینطور مورد آزار قرار بگیرد آنوقت حتماً 24 ساعته از پیچ رد میشود و به سرانجام میرسد!
▪️البته مسؤولان محترم خیلی خودتان را بابت این حرفها ناراحت نکنید. #ما_مردم زیاد حرف میزنیم. مثلاً بعضیهایمان میگوییم هر وقت یک گشایشی در یک #قانون پیش میآید حتماً یکی از #عزیزکرده های شما کارش گیر افتاده که این اتفاق میافتد. مثل فروش مقطعی خدمت #سربازی!.. گفتم که خودتان را ناراحت نکنید! #درِ_دروازه را می شود بست، #تلگرام را میشود فیلتر کرد، اما جلوی دهان این مردم را نمیشود گرفت!
▪️پیش از این هم در مورد #جغرافیای_اندوه نوشتهام. اینکه ما در میانه خاورمیانه قرار گرفتهایم جایی که خون و سربریدن و دمپایی رها شده کف خیابان بعد از عملیات #انتحاری بخش جداییناپذیر اخبار روزمرهمان است.
تکرار و تکرار هر روزه آرام آرام دل را سخت میکند، آن وقت کمتر دلت آتش میگیرد از دیدن تن دخترک چند ماههای که پدرش او را با #سیگار سوزانده است، آن وقت بیخوابی نمیآید سراغت از تجسم لحظه عذابکشیدن دختری که پدرش دندانهایش را کشیده است و ... هیچ #حیوانی به حیوانی نمیدارد روا، آنچه این موجودات با فرزند خود میکنند!
▪️گاهی اوقات که رسانهها غرق در خبرهای افزایش قیمت #دلار و جدال مسؤولان در مورد #فیلتر شبکههای اجتماعی و دعوای زرگری #سیاسیون و ... میشوند از خودم میپرسم چه بلایی سرمان آمده که اینطور به جان بچههایمان افتادهایم؟ خروجی این همه پند و اندرز دادن و نصیحت و تریبون چیست که این همه خبر کودکآزاری جیره روزمرهمان شده است؟
▪️فراموش نکنیم که تنها درصد بسیار کوچکی از این جرایم #رسانهای میشود. همین حالا که این کلمهها را میخوانید احتمالاً کودکی یک گوشه این مرز پرگهر! دارد کتک میخورد و ما صدایش را نمیشنویم...
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from نمنم
ـ🌸💠🌸💠🌸💠🌸💠🌸
خوندن متن زیر، کمتر از ۳ دقیقه زمان میبره😊
ـ🌸💠🌸💠🌸💠🌸💠🌸
سلام،
کمپین داریم، چه کمپینی...😁
یکی دو ساله که یه کمپین راه انداختیم که در کشور و کرهی زمین و حتی در کُلِّ منظومهی شمسی تازگی داره و برای اولین بار از زاهدان شروع شده!🤔
.
.
❓ اسمش چیه؟
⬅ کمپین یا همون پویش «نمنم»: نه به مواد مخدر با(از طریق/بهوسیلهی) نه به مواد دخانی
.
.
❓ چیکار میکنیم؟
⬅ هر جایی که میتونه دخانیات(سیگار، طعم قلیان و...) بفروشه ولی نمیفروشه رو پیدا میکنیم و ازش تقدیر و حمایت میکنیم.
.
.
❓ چهجوری؟
⬅ تقدیر اینجوریه که هم یه قاب و یا تابلوی خوشگل بهشون میدیم بزنن به دیوار که روش نوشته شده:
«با افتخار دخانیات نداریم؛ ما از سودش گذشتیم، شما هم از مضراتش بگذرید!»
و هم یه لوح تقدیر تقدیمشون میکنیم که بذارن روی پیشخوانشون.
⬅ حمایت هم اینجوریه که از این به بعد، خریدهامون رو از فروشگاههای عضو کمپین انجام میدیم، «حتی اگر مجبور بشیم راهمون رو دورتر کنیم»
👆👆👆این مهمترین قسمت پویشه👆👆👆
البته لازم به ذکره که تعداد فروشگاههای عضو پویش کم نیستن و لازم نیست خیلی راهمون رو دور کنیم😊
.
.
❓ تمام؟
⬅ تقریباً تمام؛ فقط در آخر، باقی فروشگاهها رو دعوت به پیوستن به پویش «نمنم» میکنیم.
.
.
❓ هدفمون چیه؟
⬅ پیشگیری از اعتیاد با مشارکت مردم، و یادآوری این نکته که مصرف دخانیات ممکنه همیشه به اعتیاد به مواد مخدر ختم نشه، ولی معمولاً آغازگر و «دروازهی ورود» به اعتیاد هست.
.
.
❓ چرا؟
⬅ حالا که مافیای تولید و عرضهی دخانیات قویه و با وجود مضرات ثابت شده و عوارض و آسیبهای اون به اقتصاد، سلامت و ... هنوز به راحتی عرضه میشه و خیلی از اون بزرگورانی که باید در حوزهی پیشگیری از اعتیاد عمل کنن، اقدام مؤثری انجام نمیدن، ما مردم خودمون دست بهکار و #آتش_به_اختیار میشیم و آستینارو بالا میزنیم و برای پیشگیری از اعتیاد فرزندانمون و نسلهای بعدی، فرهنگسازی میکنیم.
.
.
❓ چطور باید به پویش «نمنم» بپیوندیم؟
⬅ اگه متصدی یه فروشگاه هستیم، کافیه از فروش دخانیات امتناع کنیم.
در غیر اینصورت، کافیه از این به بعد، خریدهای روتینمون رو، از فروشگاههای عضو پویش انجام بدیم؛ با شعار:
#من_از_پویش_نم_نم_حمایت_میکنم
.
.
❓ چرا فروشندگان غیر قانونی دخانیات رو جریمه نمیکنین؟
⬅ در این پویش، قرار نیست کسی یا جایی رو «تنبیه، جریمه، پلمپ و یا حتی تهدید» کنیم، فقط از اونایی که به فکر سلامتمون هستند، «تقدیر و حمایت» میکنیم؛ شاید بقیه هم تشویق به پیوستن به پویش بشن.
.
.
.
پینوشت:
پویش اجتماعی و مردمی نمنم، از تیر ماه ۱۳۹۶، در زاهدان و توسط انجمن صنفی کارفرمایی «درمانگران اعتیاد استان سیستان و بلوچستان(داسیب)» و با همکاری مؤسسهی غیرتجاریِ «شروعِ دوبارهی زندگی سیستان و بلوچستان» راهاندازی شد و از اواسط همون سال، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان و از سال ۱۳۹۷ هم شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان سیستان و بلوچستان به حمایت از اون پرداختند.
از سال ۱۳۹۸ و همزمان با هفتهی سلامت، این پویش جون تازهای گرفت و کانالها و صفحات رسمیِ اون، در شبکههای اجتماعی مجازی پرطرفدار(اینستاگرام، سروش، تلگرام، ایتا، گپ و آیگپ) با عنوان:
@NamNam_Campaign
آغاز به کار کرد.
.
.
.
.
🔵پویش مردمیِ «نه به موادمخدر، با(از طریقِ/به وسیلهی) نه به مواددخانی»
.
🔴دخانیات، دروازهی ورود به موادمخدر
.
.
#نه_به_موادمخدر_با_نه_به_مواددخانی #دخانیات_دروازه_ورود_به_اعتیاد #نه_به_موادمخدر #نه_به_دخانیات #اعتیاد #پیشگیری #سیگار #قلیان #کمپین #پویش #پویش_اجتماعی #پویش_مردمی #نم_نم #پویش_نم_نم #داسیب #مبارزه #موادمخدر #شروع_دوباره_زندگی #آرامش #زاهدان #سیستان_و_بلوچستان #سیستان #بلوچستان #بهداشت #مرکزبهداشت #دانشگاه #دانشگاه_علوم_پزشکی
.
.
.
با معرفی پویش به دیگران، رسانهی ما باشید👇
@NamNam_Campaign
@NamNam_Campaign
@NamNam_Campaign
https://t.me/NamNam_Campaign/113
خوندن متن زیر، کمتر از ۳ دقیقه زمان میبره😊
ـ🌸💠🌸💠🌸💠🌸💠🌸
سلام،
کمپین داریم، چه کمپینی...😁
یکی دو ساله که یه کمپین راه انداختیم که در کشور و کرهی زمین و حتی در کُلِّ منظومهی شمسی تازگی داره و برای اولین بار از زاهدان شروع شده!🤔
.
.
❓ اسمش چیه؟
⬅ کمپین یا همون پویش «نمنم»: نه به مواد مخدر با(از طریق/بهوسیلهی) نه به مواد دخانی
.
.
❓ چیکار میکنیم؟
⬅ هر جایی که میتونه دخانیات(سیگار، طعم قلیان و...) بفروشه ولی نمیفروشه رو پیدا میکنیم و ازش تقدیر و حمایت میکنیم.
.
.
❓ چهجوری؟
⬅ تقدیر اینجوریه که هم یه قاب و یا تابلوی خوشگل بهشون میدیم بزنن به دیوار که روش نوشته شده:
«با افتخار دخانیات نداریم؛ ما از سودش گذشتیم، شما هم از مضراتش بگذرید!»
و هم یه لوح تقدیر تقدیمشون میکنیم که بذارن روی پیشخوانشون.
⬅ حمایت هم اینجوریه که از این به بعد، خریدهامون رو از فروشگاههای عضو کمپین انجام میدیم، «حتی اگر مجبور بشیم راهمون رو دورتر کنیم»
👆👆👆این مهمترین قسمت پویشه👆👆👆
البته لازم به ذکره که تعداد فروشگاههای عضو پویش کم نیستن و لازم نیست خیلی راهمون رو دور کنیم😊
.
.
❓ تمام؟
⬅ تقریباً تمام؛ فقط در آخر، باقی فروشگاهها رو دعوت به پیوستن به پویش «نمنم» میکنیم.
.
.
❓ هدفمون چیه؟
⬅ پیشگیری از اعتیاد با مشارکت مردم، و یادآوری این نکته که مصرف دخانیات ممکنه همیشه به اعتیاد به مواد مخدر ختم نشه، ولی معمولاً آغازگر و «دروازهی ورود» به اعتیاد هست.
.
.
❓ چرا؟
⬅ حالا که مافیای تولید و عرضهی دخانیات قویه و با وجود مضرات ثابت شده و عوارض و آسیبهای اون به اقتصاد، سلامت و ... هنوز به راحتی عرضه میشه و خیلی از اون بزرگورانی که باید در حوزهی پیشگیری از اعتیاد عمل کنن، اقدام مؤثری انجام نمیدن، ما مردم خودمون دست بهکار و #آتش_به_اختیار میشیم و آستینارو بالا میزنیم و برای پیشگیری از اعتیاد فرزندانمون و نسلهای بعدی، فرهنگسازی میکنیم.
.
.
❓ چطور باید به پویش «نمنم» بپیوندیم؟
⬅ اگه متصدی یه فروشگاه هستیم، کافیه از فروش دخانیات امتناع کنیم.
در غیر اینصورت، کافیه از این به بعد، خریدهای روتینمون رو، از فروشگاههای عضو پویش انجام بدیم؛ با شعار:
#من_از_پویش_نم_نم_حمایت_میکنم
.
.
❓ چرا فروشندگان غیر قانونی دخانیات رو جریمه نمیکنین؟
⬅ در این پویش، قرار نیست کسی یا جایی رو «تنبیه، جریمه، پلمپ و یا حتی تهدید» کنیم، فقط از اونایی که به فکر سلامتمون هستند، «تقدیر و حمایت» میکنیم؛ شاید بقیه هم تشویق به پیوستن به پویش بشن.
.
.
.
پینوشت:
پویش اجتماعی و مردمی نمنم، از تیر ماه ۱۳۹۶، در زاهدان و توسط انجمن صنفی کارفرمایی «درمانگران اعتیاد استان سیستان و بلوچستان(داسیب)» و با همکاری مؤسسهی غیرتجاریِ «شروعِ دوبارهی زندگی سیستان و بلوچستان» راهاندازی شد و از اواسط همون سال، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان و از سال ۱۳۹۷ هم شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان سیستان و بلوچستان به حمایت از اون پرداختند.
از سال ۱۳۹۸ و همزمان با هفتهی سلامت، این پویش جون تازهای گرفت و کانالها و صفحات رسمیِ اون، در شبکههای اجتماعی مجازی پرطرفدار(اینستاگرام، سروش، تلگرام، ایتا، گپ و آیگپ) با عنوان:
@NamNam_Campaign
آغاز به کار کرد.
.
.
.
.
🔵پویش مردمیِ «نه به موادمخدر، با(از طریقِ/به وسیلهی) نه به مواددخانی»
.
🔴دخانیات، دروازهی ورود به موادمخدر
.
.
#نه_به_موادمخدر_با_نه_به_مواددخانی #دخانیات_دروازه_ورود_به_اعتیاد #نه_به_موادمخدر #نه_به_دخانیات #اعتیاد #پیشگیری #سیگار #قلیان #کمپین #پویش #پویش_اجتماعی #پویش_مردمی #نم_نم #پویش_نم_نم #داسیب #مبارزه #موادمخدر #شروع_دوباره_زندگی #آرامش #زاهدان #سیستان_و_بلوچستان #سیستان #بلوچستان #بهداشت #مرکزبهداشت #دانشگاه #دانشگاه_علوم_پزشکی
.
.
.
با معرفی پویش به دیگران، رسانهی ما باشید👇
@NamNam_Campaign
@NamNam_Campaign
@NamNam_Campaign
https://t.me/NamNam_Campaign/113
Telegram
نمنم
اعتیاد به موادمخدر، معمولاً با دخانیات شروع میشود...
@NamNam_Campaign
@NamNam_Campaign
@NamNam_Campaign
@NamNam_Campaign
@NamNam_Campaign
@NamNam_Campaign