روزنوشتهای احسان محمدی
🎥 ترانه ای که خوانندگانش 33 روز بازداشت و در زندان با قاچاقچی 400 کیلو هروئین و یک آدم ربا نگهداری شدند! 🎶 حالا سوسنه سوزانه سوزنه موزنه هر چی باشه سوسن باشه ... بازداشت باشه! 🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 درست در روزهایی که خوانندگان ترانه #سوسن_خانم به جرم خواندن این ترانه 33 روز بازداشت شدند،امثال #بابک_زنجانی و #خاوری داشتند بارشان را می بستند!
🖋 @ehsanmohammadi95
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ #بابک_زنجانی درون ما!
✍️ احسان محمدی
↙️ ژیمناستیک واژگان یکی از تخصصهای ایرانی است. زمانی در سریال #شبهای_برره افعال معکوس بهعنوان سوژهای پرطرفدار دستمایه شوخیهای کلامی شد که حتی به متن جامعه هم آمد.
بازیگران افعال را در معنای غیرواقعی به کار میبردند. مثلاً وقتی می گفتند: «گرسنه نیستم و جان شما غذا نمیخورم» مقصودش این بود که دارد از گرسنگی جان میکَنَد و برایش غذا بیاورند!
↙️ به کار بردن واژگان در معنای غیرواقعی البته فراتر از یک سریال تلویزیونی است، در بسیاری از رفتارهای اجتماعی روزمره این اتفاق میافتد.
از آن جمله تعارفهای کلیشهای است که همه به آن خو کردهایم. نیمهشب دوست تان که ماشین ندارد و با شما در یک مهمانی بوده است به خانه اش میرسانید، او و همسرش مثل شما خسته و خوابآلود هستند، به منزل آنها که میرسید شروع میکنند به تعارف کردن:
- آقا حالا بیایید برویم داخل! یه چای دور هم میخوریم! مرگ من! مرگ تو!...جان من...
↙️ او میداند که شما خستهتر از آن هستید که یک دعوت نیمهشب را بپذیرید و داخل بیایید، اما خیلی جدی قسم تان میدهد که داخل بیایید و خوشحالشان کنید!
شما هم می دانید که او می داند شما داخل نمی آیید و خسته اید و می خواهید به خانه تان بروید و الآن خانهشان بههمریخته است و اصلاً آماده پذیرایی نیستند و طرف دارد صرفاً تعارف میکند، اما خیلی جدی جوری که انگار دعوت او را باور کردهاید تشکر میکنید!
دو طرف آگاه هستند که این صرفاً یک تعارف کلامی غیرواقعی است اما چنان در ایفای نقش ماهرانه عمل میکنند که ممکن است یک ناظر بیرونی ناآشنا به فرهنگ ایرانی این دعوت نابهنگام را باور کند.
↙️ رفتارهایی از این دست را میتوان در طبقه «دروغهای بیضرر یا کمضرر» طبقهبندی کرد اما معادلسازی برای واژگانی با بار منفی و تطهیر و استحاله آنها دیگر در چنین طبقهای تعریف نمیشوند و نوعی توجیه و سرپوش نهادن بر رفتارهایی است که خلاف قانون و عرف است.
این مثال را بخوانید: #زرنگ: به معنای فردی است که از هوش و ذکاوت خود برای پیشرفت استفاده میکند.
اما زرنگ در تعریف جدید و در باور برخی: فردی است که با استفاده از بهره هوشی و ذکاوت قادر به دور زدن سیستمهای کنترلی قانونی به هر قیمتی است تا بتواند منافع فردی خود و اطرافیانش را تأمین کند.
او با زیرکی کوچکترین رخنهها و خلأهای قانونی را پیدا میکند و با اشتهای سیریناپذیر شروع به مکیدن این منابع میکند و در نتیجه به ثروت یا مقام اجتماعی میرسد.
این فرد در بسیاری مواقع نه تنها سرزنش نمیشود بلکه از سوی عدهای بهعنوان کسی که «عرضهاش را دارد» بهعنوان یک الگو و چماق برای تحقیر در قیاس با انسانهای شریف و محترمی که میتوانستند مانند او عمل کنند اما منافع مردم، شرافت اخلاقی و قانون را محترمتر شمردهاند معرفی میشود!
با نگاهی به پیرامونمان بهویژه در مهمانیها که مجال مقایسه و به رخ کشیدن موقعیتها و مناصب اداری و مالی پیش میآید نمونههای بسیاری ازایندست را میتوانیم ردیفکنیم.
↙️ در نمونه ای ملموس بارها در تاکسی و مترو و گعده های خانوادگی سخنانی در ستایش مه آفرید امیرخسروی و بابک زنجانی و ویژه خوارانی مانند آنها شنیده ایم. کسانی به جای اندکی تفکر در اینکه این ویژه خواران از منافع یک ملت سواستفاده کرده اند و مستحق عقوبت هستند همنوا می شوند که «زرنگ بودند و عرضه داشتند»!
⛔️ در واقع مشکل چپاول اموال ملت - و حتی خود فرد- نیست، بلکه این است که آن دیگری توانسته و او دستش نرسیده وگرنه این کار را می کرد و چه بسا بدتر!
◀️ حتی در زندگی زناشویی هم به کار بردن عبارات در معنای معکوس رخ می دهد. مرد به #همسرش پیامک می دهد که امشب با دوستانش بیرون شام می خورد. زن پاسخ می دهد:«خوش بگذره!» ترجمه واقعی این «خوش بگذره» در بسیاری موارد این است:«حالا دیگه بدون من میری بیرون شام بخوری؟ وقتی برگشتی حسابت رو می رسم»!
↙️ وارونه کردن واژگان و ساختن تعابیری تازه مانند آنچه در وصف «زرنگ» رفت، خطرناک است و نشان از به کار بردن واژگان پاک برای افعال ناپاک می دهد که در دراز مدت می تواند دستکم ادبیات شفاهی را چنان به هم ریخته و مغشوش کند که دیگر مرز بین افعال واقعی و افعال معکوس را نتوان تشخیص داد!
کسی که بیت المال را هدر می دهد یا به جیب خودش و اطرافیانش سرازیر می کند، «زرنگ» نیست، #دزد است!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
↙️ ژیمناستیک واژگان یکی از تخصصهای ایرانی است. زمانی در سریال #شبهای_برره افعال معکوس بهعنوان سوژهای پرطرفدار دستمایه شوخیهای کلامی شد که حتی به متن جامعه هم آمد.
بازیگران افعال را در معنای غیرواقعی به کار میبردند. مثلاً وقتی می گفتند: «گرسنه نیستم و جان شما غذا نمیخورم» مقصودش این بود که دارد از گرسنگی جان میکَنَد و برایش غذا بیاورند!
↙️ به کار بردن واژگان در معنای غیرواقعی البته فراتر از یک سریال تلویزیونی است، در بسیاری از رفتارهای اجتماعی روزمره این اتفاق میافتد.
از آن جمله تعارفهای کلیشهای است که همه به آن خو کردهایم. نیمهشب دوست تان که ماشین ندارد و با شما در یک مهمانی بوده است به خانه اش میرسانید، او و همسرش مثل شما خسته و خوابآلود هستند، به منزل آنها که میرسید شروع میکنند به تعارف کردن:
- آقا حالا بیایید برویم داخل! یه چای دور هم میخوریم! مرگ من! مرگ تو!...جان من...
↙️ او میداند که شما خستهتر از آن هستید که یک دعوت نیمهشب را بپذیرید و داخل بیایید، اما خیلی جدی قسم تان میدهد که داخل بیایید و خوشحالشان کنید!
شما هم می دانید که او می داند شما داخل نمی آیید و خسته اید و می خواهید به خانه تان بروید و الآن خانهشان بههمریخته است و اصلاً آماده پذیرایی نیستند و طرف دارد صرفاً تعارف میکند، اما خیلی جدی جوری که انگار دعوت او را باور کردهاید تشکر میکنید!
دو طرف آگاه هستند که این صرفاً یک تعارف کلامی غیرواقعی است اما چنان در ایفای نقش ماهرانه عمل میکنند که ممکن است یک ناظر بیرونی ناآشنا به فرهنگ ایرانی این دعوت نابهنگام را باور کند.
↙️ رفتارهایی از این دست را میتوان در طبقه «دروغهای بیضرر یا کمضرر» طبقهبندی کرد اما معادلسازی برای واژگانی با بار منفی و تطهیر و استحاله آنها دیگر در چنین طبقهای تعریف نمیشوند و نوعی توجیه و سرپوش نهادن بر رفتارهایی است که خلاف قانون و عرف است.
این مثال را بخوانید: #زرنگ: به معنای فردی است که از هوش و ذکاوت خود برای پیشرفت استفاده میکند.
اما زرنگ در تعریف جدید و در باور برخی: فردی است که با استفاده از بهره هوشی و ذکاوت قادر به دور زدن سیستمهای کنترلی قانونی به هر قیمتی است تا بتواند منافع فردی خود و اطرافیانش را تأمین کند.
او با زیرکی کوچکترین رخنهها و خلأهای قانونی را پیدا میکند و با اشتهای سیریناپذیر شروع به مکیدن این منابع میکند و در نتیجه به ثروت یا مقام اجتماعی میرسد.
این فرد در بسیاری مواقع نه تنها سرزنش نمیشود بلکه از سوی عدهای بهعنوان کسی که «عرضهاش را دارد» بهعنوان یک الگو و چماق برای تحقیر در قیاس با انسانهای شریف و محترمی که میتوانستند مانند او عمل کنند اما منافع مردم، شرافت اخلاقی و قانون را محترمتر شمردهاند معرفی میشود!
با نگاهی به پیرامونمان بهویژه در مهمانیها که مجال مقایسه و به رخ کشیدن موقعیتها و مناصب اداری و مالی پیش میآید نمونههای بسیاری ازایندست را میتوانیم ردیفکنیم.
↙️ در نمونه ای ملموس بارها در تاکسی و مترو و گعده های خانوادگی سخنانی در ستایش مه آفرید امیرخسروی و بابک زنجانی و ویژه خوارانی مانند آنها شنیده ایم. کسانی به جای اندکی تفکر در اینکه این ویژه خواران از منافع یک ملت سواستفاده کرده اند و مستحق عقوبت هستند همنوا می شوند که «زرنگ بودند و عرضه داشتند»!
⛔️ در واقع مشکل چپاول اموال ملت - و حتی خود فرد- نیست، بلکه این است که آن دیگری توانسته و او دستش نرسیده وگرنه این کار را می کرد و چه بسا بدتر!
◀️ حتی در زندگی زناشویی هم به کار بردن عبارات در معنای معکوس رخ می دهد. مرد به #همسرش پیامک می دهد که امشب با دوستانش بیرون شام می خورد. زن پاسخ می دهد:«خوش بگذره!» ترجمه واقعی این «خوش بگذره» در بسیاری موارد این است:«حالا دیگه بدون من میری بیرون شام بخوری؟ وقتی برگشتی حسابت رو می رسم»!
↙️ وارونه کردن واژگان و ساختن تعابیری تازه مانند آنچه در وصف «زرنگ» رفت، خطرناک است و نشان از به کار بردن واژگان پاک برای افعال ناپاک می دهد که در دراز مدت می تواند دستکم ادبیات شفاهی را چنان به هم ریخته و مغشوش کند که دیگر مرز بین افعال واقعی و افعال معکوس را نتوان تشخیص داد!
کسی که بیت المال را هدر می دهد یا به جیب خودش و اطرافیانش سرازیر می کند، «زرنگ» نیست، #دزد است!
🖋 @ehsanmohammadi95
⛔️ واژۀ ترسناک در اعترافات #وحید_مظلومین و #محمدسالم
✍ احسانمحمدی
▪️به دار آویختن وحید مظلومین و محمداسماعیل قاسمی ملقب به محمدسالم که از آنها با عنوان سلاطین #سکه و #دلار نام بردهشد، در افکارعمومی بازخوردهای متفاوتی داشت.
▪️ از «حقشون بود چون زندگی خیلیها رو آتیشزدن» تا «من که باورم نمیشه اعدامشون کرده باشن، تو فیلم که قیافهشون مثل کسی نبود که اعدام میشه و انگار خیالشون راحت بود» و «اگه اینا واقعاً عامل اختلال در بازار بودن، حالا اعدام شدن پس چرا قیمت سکه و دلار نیومد پایین؟» و ...
▪️اشرافی بر پرونده ندارم و در روزهای اوج گرفتن قیمتها هم نه دلاری خریدم و نه سکه ای اندوختم اما در میان ویدئوهایی که از این دو منتشر شد، یک جمله از محمد اسماعیل قاسمی برای من تکاندهنده بود.
آنجا که می گفت:« همه نشسته بودن من لفظ بدم ببینن چه جوری میشه بازار!»
▪️این #لفظدادن دوکلمه است اما پشتسرش دنیایی حرف میشود پیدا کرد.
اینکه یک نفر میتواند با یک «لفظ» سیستم اقتصادی یک کشور را متلاطم کند و زندگی میلیونها ایرانی را به مخاطره بیندازد تکاندهنده نیست؟ نشانگر قوت و قدرت اوست یا ضعف سیستمهای مدیریتی؟
▪️«لفظدادن» یک نفر امر غریبی در #جهانسوم نیست.
در کشورهای پیشرفتهی دنیا #قانون بر «لفظ» غلبه کردهاست. اینجا اما هنوز یک نفر که نه #وزیر_اقتصاد است و نه نماینده #مجلس، نه تئوریسین جامعهشناسی است و نه دبیرکل حزب سیاسی با «لفظدادن» میتواند چنان جریانآفرینی کند که چند وزارتخانه کلیدی کشور، هزاران شعبه بانک، صدها کارخانه و شرکت و میلیون ها شهروند دچار آشفتگی شوند.
▪️مشابه چنین چیزهایی را تنها در فیلمها و سریالهای مافیایی دیده بودیم. آنها که خود را از «قانون» بالاتر میدانند و خودشان وضع کننده قوانین جدید میشوند.
چیزی شبیه دستورهای #دون_کورلئونه در فیلم سینمایی #پدرخوانده یا #پابلو_اسکوبار در نارکوس!
▪️بررسی بسیاری از پروندههای پر سر و صدای این کشور همیشه ما را به یک نفر میرساند که فراتر از «قانون» عمل کرده، «لفظ» دادهاست و بر اساس لفظ او عدهای خودسر یا منفعتطلب کشور را به سمت سیاه چالهای هولناک برده اند. (گاهی البته آن یک نفر، حداکثر در حد حروف #الفبا به مردم معرفی میشود!)
▪️ اگر قانون محترم شمرده شود، عقلانیت حاکم باشد، ضابطان و ناظران و بازرسان با پاکدستی به کارشان بپردازند آیا باز هم امکان دارد یک نفر با جسارت پیدا کند با «لفظ دادن»های غیرقانونی سیستم را مختل کند؟
▪️چه شده که عدهای نه تنها با امثال #شهرام_جزایری و #بابک_زنجانی همدردی میکنند بلکه با حسرت میگویند #زرنگ بودند و از آب گلآلود ماهی گرفتند!
یعنی به جای نکوهش این سبک مکیدن خون ملت، آه میکشند که چرا آب گیر ما نمیآید شنا کنیم؟!
▪️از سوی دیگر خوشبینانه است که باور کنیم با اعدام وحید مظلومین و محمداسماعیل قاسمی، دیگر سودجویان چنان بترسند که دیگر سمت تخلف نروند که اگر اینچنین بود بعد از سختگیریهای #آیتالله_خلخالی تا امروز باید بساط مواد مخدر از این کشور جمع شدهبود.
▪️ اما یکی از الزامات مدیریتِ فضای به هم ریخته، قاطعیت در برخورد بیاغماض با #همه ی مفسدان است.
▪️برخورد واقعی با جاده صافکنهای آنها، مهرههای دُرشتِ پشتپرده و آنها که به این افراد خوشاشتها میگویند: نترس! برو جلو، هوات رو داریم! ...
اینطور مردم هم با اطمینان میگویند فقط #آفتابه_دزدها تاوان نمیدهند.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسانمحمدی
▪️به دار آویختن وحید مظلومین و محمداسماعیل قاسمی ملقب به محمدسالم که از آنها با عنوان سلاطین #سکه و #دلار نام بردهشد، در افکارعمومی بازخوردهای متفاوتی داشت.
▪️ از «حقشون بود چون زندگی خیلیها رو آتیشزدن» تا «من که باورم نمیشه اعدامشون کرده باشن، تو فیلم که قیافهشون مثل کسی نبود که اعدام میشه و انگار خیالشون راحت بود» و «اگه اینا واقعاً عامل اختلال در بازار بودن، حالا اعدام شدن پس چرا قیمت سکه و دلار نیومد پایین؟» و ...
▪️اشرافی بر پرونده ندارم و در روزهای اوج گرفتن قیمتها هم نه دلاری خریدم و نه سکه ای اندوختم اما در میان ویدئوهایی که از این دو منتشر شد، یک جمله از محمد اسماعیل قاسمی برای من تکاندهنده بود.
آنجا که می گفت:« همه نشسته بودن من لفظ بدم ببینن چه جوری میشه بازار!»
▪️این #لفظدادن دوکلمه است اما پشتسرش دنیایی حرف میشود پیدا کرد.
اینکه یک نفر میتواند با یک «لفظ» سیستم اقتصادی یک کشور را متلاطم کند و زندگی میلیونها ایرانی را به مخاطره بیندازد تکاندهنده نیست؟ نشانگر قوت و قدرت اوست یا ضعف سیستمهای مدیریتی؟
▪️«لفظدادن» یک نفر امر غریبی در #جهانسوم نیست.
در کشورهای پیشرفتهی دنیا #قانون بر «لفظ» غلبه کردهاست. اینجا اما هنوز یک نفر که نه #وزیر_اقتصاد است و نه نماینده #مجلس، نه تئوریسین جامعهشناسی است و نه دبیرکل حزب سیاسی با «لفظدادن» میتواند چنان جریانآفرینی کند که چند وزارتخانه کلیدی کشور، هزاران شعبه بانک، صدها کارخانه و شرکت و میلیون ها شهروند دچار آشفتگی شوند.
▪️مشابه چنین چیزهایی را تنها در فیلمها و سریالهای مافیایی دیده بودیم. آنها که خود را از «قانون» بالاتر میدانند و خودشان وضع کننده قوانین جدید میشوند.
چیزی شبیه دستورهای #دون_کورلئونه در فیلم سینمایی #پدرخوانده یا #پابلو_اسکوبار در نارکوس!
▪️بررسی بسیاری از پروندههای پر سر و صدای این کشور همیشه ما را به یک نفر میرساند که فراتر از «قانون» عمل کرده، «لفظ» دادهاست و بر اساس لفظ او عدهای خودسر یا منفعتطلب کشور را به سمت سیاه چالهای هولناک برده اند. (گاهی البته آن یک نفر، حداکثر در حد حروف #الفبا به مردم معرفی میشود!)
▪️ اگر قانون محترم شمرده شود، عقلانیت حاکم باشد، ضابطان و ناظران و بازرسان با پاکدستی به کارشان بپردازند آیا باز هم امکان دارد یک نفر با جسارت پیدا کند با «لفظ دادن»های غیرقانونی سیستم را مختل کند؟
▪️چه شده که عدهای نه تنها با امثال #شهرام_جزایری و #بابک_زنجانی همدردی میکنند بلکه با حسرت میگویند #زرنگ بودند و از آب گلآلود ماهی گرفتند!
یعنی به جای نکوهش این سبک مکیدن خون ملت، آه میکشند که چرا آب گیر ما نمیآید شنا کنیم؟!
▪️از سوی دیگر خوشبینانه است که باور کنیم با اعدام وحید مظلومین و محمداسماعیل قاسمی، دیگر سودجویان چنان بترسند که دیگر سمت تخلف نروند که اگر اینچنین بود بعد از سختگیریهای #آیتالله_خلخالی تا امروز باید بساط مواد مخدر از این کشور جمع شدهبود.
▪️ اما یکی از الزامات مدیریتِ فضای به هم ریخته، قاطعیت در برخورد بیاغماض با #همه ی مفسدان است.
▪️برخورد واقعی با جاده صافکنهای آنها، مهرههای دُرشتِ پشتپرده و آنها که به این افراد خوشاشتها میگویند: نترس! برو جلو، هوات رو داریم! ...
اینطور مردم هم با اطمینان میگویند فقط #آفتابه_دزدها تاوان نمیدهند.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
⛔️ #بابک_زنجانی درون ما!
✍️ احسان محمدی
↙️ ژیمناستیک واژگان یکی از تخصصهای ایرانی است. زمانی در سریال #شبهای_برره افعال معکوس بهعنوان سوژهای پرطرفدار دستمایه شوخیهای کلامی شد که حتی به متن جامعه هم آمد.
بازیگران افعال را در معنای غیرواقعی به کار میبردند. مثلاً وقتی می گفتند: «گرسنه نیستم و جان شما غذا نمیخورم» مقصودش این بود که دارد از گرسنگی جان میکَنَد و برایش غذا بیاورند!
↙️ به کار بردن واژگان در معنای غیرواقعی البته فراتر از یک سریال تلویزیونی است، در بسیاری از رفتارهای اجتماعی روزمره این اتفاق میافتد.
از آن جمله تعارفهای کلیشهای است که همه به آن خو کردهایم. نیمهشب دوست تان که ماشین ندارد و با شما در یک مهمانی بوده است به خانه اش میرسانید، او و همسرش مثل شما خسته و خوابآلود هستند، به منزل آنها که میرسید شروع میکنند به تعارف کردن:
- آقا حالا بیایید برویم داخل! یه چای دور هم میخوریم! مرگ من! مرگ تو!...جان من...
↙️ او میداند که شما خستهتر از آن هستید که یک دعوت نیمهشب را بپذیرید و داخل بیایید، اما خیلی جدی قسم تان میدهد که داخل بیایید و خوشحالشان کنید!
شما هم می دانید که او می داند شما داخل نمی آیید و خسته اید و می خواهید به خانه تان بروید و الآن خانهشان بههمریخته است و اصلاً آماده پذیرایی نیستند و طرف دارد صرفاً تعارف میکند، اما خیلی جدی جوری که انگار دعوت او را باور کردهاید تشکر میکنید!
دو طرف آگاه هستند که این صرفاً یک تعارف کلامی غیرواقعی است اما چنان در ایفای نقش ماهرانه عمل میکنند که ممکن است یک ناظر بیرونی ناآشنا به فرهنگ ایرانی این دعوت نابهنگام را باور کند.
↙️ رفتارهایی از این دست را میتوان در طبقه «دروغهای بیضرر یا کمضرر» طبقهبندی کرد اما معادلسازی برای واژگانی با بار منفی و تطهیر و استحاله آنها دیگر در چنین طبقهای تعریف نمیشوند و نوعی توجیه و سرپوش نهادن بر رفتارهایی است که خلاف قانون و عرف است.
این مثال را بخوانید: #زرنگ: به معنای فردی است که از هوش و ذکاوت خود برای پیشرفت استفاده میکند.
اما زرنگ در تعریف جدید و در باور برخی: فردی است که با استفاده از بهره هوشی و ذکاوت قادر به دور زدن سیستمهای کنترلی قانونی به هر قیمتی است تا بتواند منافع فردی خود و اطرافیانش را تأمین کند.
او با زیرکی کوچکترین رخنهها و خلأهای قانونی را پیدا میکند و با اشتهای سیریناپذیر شروع به مکیدن این منابع میکند و در نتیجه به ثروت یا مقام اجتماعی میرسد.
این فرد در بسیاری مواقع نه تنها سرزنش نمیشود بلکه از سوی عدهای بهعنوان کسی که «عرضهاش را دارد» بهعنوان یک الگو و چماق برای تحقیر در قیاس با انسانهای شریف و محترمی که میتوانستند مانند او عمل کنند اما منافع مردم، شرافت اخلاقی و قانون را محترمتر شمردهاند معرفی میشود!
با نگاهی به پیرامونمان بهویژه در مهمانیها که مجال مقایسه و به رخ کشیدن موقعیتها و مناصب اداری و مالی پیش میآید نمونههای بسیاری ازایندست را میتوانیم ردیفکنیم.
↙️ در نمونه ای ملموس بارها در تاکسی و مترو و گعده های خانوادگی سخنانی در ستایش مه آفرید امیرخسروی و بابک زنجانی و ویژه خوارانی مانند آنها شنیده ایم. کسانی به جای اندکی تفکر در اینکه این ویژه خواران از منافع یک ملت سواستفاده کرده اند و مستحق عقوبت هستند همنوا می شوند که «زرنگ بودند و عرضه داشتند»!
⛔️ در واقع مشکل چپاول اموال ملت - و حتی خود فرد- نیست، بلکه این است که آن دیگری توانسته و او دستش نرسیده وگرنه این کار را می کرد و چه بسا بدتر!
◀️ حتی در زندگی زناشویی هم به کار بردن عبارات در معنای معکوس رخ می دهد. مرد به #همسرش پیامک می دهد که امشب با دوستانش بیرون شام می خورد. زن پاسخ می دهد:«خوش بگذره!» ترجمه واقعی این «خوش بگذره» در بسیاری موارد این است:«حالا دیگه بدون من میری بیرون شام بخوری؟ وقتی برگشتی حسابت رو می رسم»!
↙️ وارونه کردن واژگان و ساختن تعابیری تازه مانند آنچه در وصف «زرنگ» رفت، خطرناک است و نشان از به کار بردن واژگان پاک برای افعال ناپاک می دهد که در دراز مدت می تواند دستکم ادبیات شفاهی را چنان به هم ریخته و مغشوش کند که دیگر مرز بین افعال واقعی و افعال معکوس را نتوان تشخیص داد!
کسی که بیت المال را هدر می دهد یا به جیب خودش و اطرافیانش سرازیر می کند، «زرنگ» نیست، #دزد است!
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
↙️ ژیمناستیک واژگان یکی از تخصصهای ایرانی است. زمانی در سریال #شبهای_برره افعال معکوس بهعنوان سوژهای پرطرفدار دستمایه شوخیهای کلامی شد که حتی به متن جامعه هم آمد.
بازیگران افعال را در معنای غیرواقعی به کار میبردند. مثلاً وقتی می گفتند: «گرسنه نیستم و جان شما غذا نمیخورم» مقصودش این بود که دارد از گرسنگی جان میکَنَد و برایش غذا بیاورند!
↙️ به کار بردن واژگان در معنای غیرواقعی البته فراتر از یک سریال تلویزیونی است، در بسیاری از رفتارهای اجتماعی روزمره این اتفاق میافتد.
از آن جمله تعارفهای کلیشهای است که همه به آن خو کردهایم. نیمهشب دوست تان که ماشین ندارد و با شما در یک مهمانی بوده است به خانه اش میرسانید، او و همسرش مثل شما خسته و خوابآلود هستند، به منزل آنها که میرسید شروع میکنند به تعارف کردن:
- آقا حالا بیایید برویم داخل! یه چای دور هم میخوریم! مرگ من! مرگ تو!...جان من...
↙️ او میداند که شما خستهتر از آن هستید که یک دعوت نیمهشب را بپذیرید و داخل بیایید، اما خیلی جدی قسم تان میدهد که داخل بیایید و خوشحالشان کنید!
شما هم می دانید که او می داند شما داخل نمی آیید و خسته اید و می خواهید به خانه تان بروید و الآن خانهشان بههمریخته است و اصلاً آماده پذیرایی نیستند و طرف دارد صرفاً تعارف میکند، اما خیلی جدی جوری که انگار دعوت او را باور کردهاید تشکر میکنید!
دو طرف آگاه هستند که این صرفاً یک تعارف کلامی غیرواقعی است اما چنان در ایفای نقش ماهرانه عمل میکنند که ممکن است یک ناظر بیرونی ناآشنا به فرهنگ ایرانی این دعوت نابهنگام را باور کند.
↙️ رفتارهایی از این دست را میتوان در طبقه «دروغهای بیضرر یا کمضرر» طبقهبندی کرد اما معادلسازی برای واژگانی با بار منفی و تطهیر و استحاله آنها دیگر در چنین طبقهای تعریف نمیشوند و نوعی توجیه و سرپوش نهادن بر رفتارهایی است که خلاف قانون و عرف است.
این مثال را بخوانید: #زرنگ: به معنای فردی است که از هوش و ذکاوت خود برای پیشرفت استفاده میکند.
اما زرنگ در تعریف جدید و در باور برخی: فردی است که با استفاده از بهره هوشی و ذکاوت قادر به دور زدن سیستمهای کنترلی قانونی به هر قیمتی است تا بتواند منافع فردی خود و اطرافیانش را تأمین کند.
او با زیرکی کوچکترین رخنهها و خلأهای قانونی را پیدا میکند و با اشتهای سیریناپذیر شروع به مکیدن این منابع میکند و در نتیجه به ثروت یا مقام اجتماعی میرسد.
این فرد در بسیاری مواقع نه تنها سرزنش نمیشود بلکه از سوی عدهای بهعنوان کسی که «عرضهاش را دارد» بهعنوان یک الگو و چماق برای تحقیر در قیاس با انسانهای شریف و محترمی که میتوانستند مانند او عمل کنند اما منافع مردم، شرافت اخلاقی و قانون را محترمتر شمردهاند معرفی میشود!
با نگاهی به پیرامونمان بهویژه در مهمانیها که مجال مقایسه و به رخ کشیدن موقعیتها و مناصب اداری و مالی پیش میآید نمونههای بسیاری ازایندست را میتوانیم ردیفکنیم.
↙️ در نمونه ای ملموس بارها در تاکسی و مترو و گعده های خانوادگی سخنانی در ستایش مه آفرید امیرخسروی و بابک زنجانی و ویژه خوارانی مانند آنها شنیده ایم. کسانی به جای اندکی تفکر در اینکه این ویژه خواران از منافع یک ملت سواستفاده کرده اند و مستحق عقوبت هستند همنوا می شوند که «زرنگ بودند و عرضه داشتند»!
⛔️ در واقع مشکل چپاول اموال ملت - و حتی خود فرد- نیست، بلکه این است که آن دیگری توانسته و او دستش نرسیده وگرنه این کار را می کرد و چه بسا بدتر!
◀️ حتی در زندگی زناشویی هم به کار بردن عبارات در معنای معکوس رخ می دهد. مرد به #همسرش پیامک می دهد که امشب با دوستانش بیرون شام می خورد. زن پاسخ می دهد:«خوش بگذره!» ترجمه واقعی این «خوش بگذره» در بسیاری موارد این است:«حالا دیگه بدون من میری بیرون شام بخوری؟ وقتی برگشتی حسابت رو می رسم»!
↙️ وارونه کردن واژگان و ساختن تعابیری تازه مانند آنچه در وصف «زرنگ» رفت، خطرناک است و نشان از به کار بردن واژگان پاک برای افعال ناپاک می دهد که در دراز مدت می تواند دستکم ادبیات شفاهی را چنان به هم ریخته و مغشوش کند که دیگر مرز بین افعال واقعی و افعال معکوس را نتوان تشخیص داد!
کسی که بیت المال را هدر می دهد یا به جیب خودش و اطرافیانش سرازیر می کند، «زرنگ» نیست، #دزد است!
🖋 @ehsanmohammadi95
✅ ایران مدیون معمولیهای وفادار
✍️ احسان محمدی
🔰فارغ از چهرههای سیاسی، فکر میکنید جهانیان این روزها ایران را با چه نامهایی به خاطر میآورند؟ #عباس_کیارستمی؟ #احمد_شاملو؟ #علی_دایی؟ #تتلو؟ #محمود_دولتآبادی؟ #دنیا_جهانبخت؟ #محمدرضا_شجریان؟ #بابک_زنجانی؟ #اصغر_فرهادی؟ اختلاسگران و ربایندگان ثروت کشور و اعتماد مردم؟
🔰 درک میکنم که حتی از همجواری برخی نامها کنار هم رنجیده شوید اما بسیاری از از ما با #لایک و #فالو یا جستوجوی نام در اینترنت «چهره» میسازیم، افرادی را به شهرت میرسانیم یا معروفیت آنها را تکثیر میکنیم. حتی افراد نه چندان خوشنامی که دوست نداریم مردم دنیا، ایران ما را با آنها بشناسند.
🔰امروز کمتر کسی است که برای جستوجو در مورد مردم یک کشور یا مفاخرش یا مشاهیر به کتابخانهها برود. همه در اینترنت #سرچ میکنند و هر چه یک نام بیشتر تکرار شده باشد شانس بیشتری برای دیده شدن دارد. اینترنت خیلی اهل داوری اخلاقی نیست. بیش از احساسات، به تعداد کلیکها تکیه میکند حتی اگر ما خوشمان نیاید. اصلاً دوست دارید ایران را با چه کلماتی بشناسند؟
🔰 اما فارغ از همه نیکنامان و بدنامان که دیده میشوند، این گمنامان و بینشانها هستند که یک سرزمین را بر دوش میگیرند و از گذرگاهها رد میکنند. کسانی که کسی نامشان را نمیداند.
سربازانی که زیر سایه فرماندهان نادیده گرفته میشوند، معلمانی که فروتنانه نردبان بالا رفتن مغزها شدهاند، مربیانی که چنان از یاد میروند که انگار هرگز زاده نشدهاند اما شاگردان آنها به ستارههای ورزش تبدیل میشوند، عوامل فنی که یک فیلم را میسازند اما حتی نامشان در تیتراژ هم نمیآید و در نهایت جایزهها به خانه بازیگران و کارگردان ها میروند و ...
🔰 این یک واقعیت پذیرفته شده است. یک قاعده جهانی. آنها که روی صحنه هستند دیده میشوند و هر چقدر بگویند «از عوامل پشت صحنه تشکر میکنیم» کسی حوصله نمیکند سرک بکشد و ببیند که رنج واقعی را همان گمنامها و بینشانها کشیدهاند.
🔰 در جریان آتشسوزی کوههای خائیز در کهکیلویه و بویر احمد دختر 19 سالهای به نام #رویا_جانفزا که برای کمک به خاموش کردن حریق رفته بود دچار شکستگی از ناحیه دست و پا شد. متولد دهه 80. از یک خانواده معمولی دهدشتی. دختر پدری بیکار که حتی بعد از این حادثه هم گفته است که اگر صد بار دیگر این اتفاق بیفتد به کوه میزند. زخمی از آتش و نیازمند توجه و کمک برای کاستن از فشار هزینههای درمان.
🔰 میشود نقدهای بسیاری وارد کرد که چرا باید یک دختر جوان که تخصص اطفای حریق ندارد به دل آتش بزند، باید با بالگرد جنگ آتش رفت، دولت کوتاهی کرده است که امکانات نداده و ... درست مثل برخی که حالا در دوران صلح، میگویند چرا اوایل جنگ به جای چریک و سربازهای حرفهای، مردم عادی با تفنگ شکاری و چماق به جبهه رفتند و جنگیدند و جان دادند. در لحظههای بحرانی و وقتی که خیلی نمیشود به رسیدن کمک واقعی دلگرم بود، آدمها جانشان را کف دستشان میگیرند و دفاع میکنند. چه مقابل دشمنی که تانک دارد، چه مقابل شعلهای که جنگل را میبلعد.
🔰رویا جانفزا تنها یکی از عاشقان بینشان این سرزمین است. احتمالاً اگر دست و پایش نمیشکست هرگز نامش را نمیشنیدیم. هرگز خبردار نمیشدیم که یک دختر 19 ساله وقتی ما در آتش سوختن جنگل را میدیدیم و نفریننامه مینوشتیم، وسط معرکه است. درست مثل همه مردها و زنها، دخترها و پسرانی که فداکارانه در خاموش کردن آتش در گوشه گوشه ایران کمک میکنند و ما حتی اسمشان را نمیدانیم.
مثل سربازهایی که از مرزها مراقبت میکنند، مثل معلمهایی که بی شو و شعار، شاگردان شریف تربیت میکنند، مثل کارگرانی که سنگ زیرین آسیاب هستند، مثل کارمندها و قاضیان شرافتمندی که تن به دریافت رشوه نمیدهند، کشاورزان، معدنچیها، کاسبها و ... که خون هموطنانشان را در شیشه اختلاس نمیکنند.
🔰 این سرزمین را تا امروز عاشقان بینشانش حفظ کرده اند. معمولیهای نادیده. آنها این سرزمین را روی دوش گرفتهاند، از مهلکهها و معرکهها نجات دادهاند. آنها که هیچوقت کسی نه اسمشان را میشنود و نه عکسشان را میبینید. آنها که وفادارانه برای ایرانی بهتر میجنگند، پیر میشوند، میمیرند، باید میلیونها تومان پول قبر بدهند و روی سنگ مزارشان حتی یک پرچم ایران نصب نمیشود. آنها که حتی انگار اسم ندارند اما فرزندان واقعی این سرزمین هستند.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95
✍️ احسان محمدی
🔰فارغ از چهرههای سیاسی، فکر میکنید جهانیان این روزها ایران را با چه نامهایی به خاطر میآورند؟ #عباس_کیارستمی؟ #احمد_شاملو؟ #علی_دایی؟ #تتلو؟ #محمود_دولتآبادی؟ #دنیا_جهانبخت؟ #محمدرضا_شجریان؟ #بابک_زنجانی؟ #اصغر_فرهادی؟ اختلاسگران و ربایندگان ثروت کشور و اعتماد مردم؟
🔰 درک میکنم که حتی از همجواری برخی نامها کنار هم رنجیده شوید اما بسیاری از از ما با #لایک و #فالو یا جستوجوی نام در اینترنت «چهره» میسازیم، افرادی را به شهرت میرسانیم یا معروفیت آنها را تکثیر میکنیم. حتی افراد نه چندان خوشنامی که دوست نداریم مردم دنیا، ایران ما را با آنها بشناسند.
🔰امروز کمتر کسی است که برای جستوجو در مورد مردم یک کشور یا مفاخرش یا مشاهیر به کتابخانهها برود. همه در اینترنت #سرچ میکنند و هر چه یک نام بیشتر تکرار شده باشد شانس بیشتری برای دیده شدن دارد. اینترنت خیلی اهل داوری اخلاقی نیست. بیش از احساسات، به تعداد کلیکها تکیه میکند حتی اگر ما خوشمان نیاید. اصلاً دوست دارید ایران را با چه کلماتی بشناسند؟
🔰 اما فارغ از همه نیکنامان و بدنامان که دیده میشوند، این گمنامان و بینشانها هستند که یک سرزمین را بر دوش میگیرند و از گذرگاهها رد میکنند. کسانی که کسی نامشان را نمیداند.
سربازانی که زیر سایه فرماندهان نادیده گرفته میشوند، معلمانی که فروتنانه نردبان بالا رفتن مغزها شدهاند، مربیانی که چنان از یاد میروند که انگار هرگز زاده نشدهاند اما شاگردان آنها به ستارههای ورزش تبدیل میشوند، عوامل فنی که یک فیلم را میسازند اما حتی نامشان در تیتراژ هم نمیآید و در نهایت جایزهها به خانه بازیگران و کارگردان ها میروند و ...
🔰 این یک واقعیت پذیرفته شده است. یک قاعده جهانی. آنها که روی صحنه هستند دیده میشوند و هر چقدر بگویند «از عوامل پشت صحنه تشکر میکنیم» کسی حوصله نمیکند سرک بکشد و ببیند که رنج واقعی را همان گمنامها و بینشانها کشیدهاند.
🔰 در جریان آتشسوزی کوههای خائیز در کهکیلویه و بویر احمد دختر 19 سالهای به نام #رویا_جانفزا که برای کمک به خاموش کردن حریق رفته بود دچار شکستگی از ناحیه دست و پا شد. متولد دهه 80. از یک خانواده معمولی دهدشتی. دختر پدری بیکار که حتی بعد از این حادثه هم گفته است که اگر صد بار دیگر این اتفاق بیفتد به کوه میزند. زخمی از آتش و نیازمند توجه و کمک برای کاستن از فشار هزینههای درمان.
🔰 میشود نقدهای بسیاری وارد کرد که چرا باید یک دختر جوان که تخصص اطفای حریق ندارد به دل آتش بزند، باید با بالگرد جنگ آتش رفت، دولت کوتاهی کرده است که امکانات نداده و ... درست مثل برخی که حالا در دوران صلح، میگویند چرا اوایل جنگ به جای چریک و سربازهای حرفهای، مردم عادی با تفنگ شکاری و چماق به جبهه رفتند و جنگیدند و جان دادند. در لحظههای بحرانی و وقتی که خیلی نمیشود به رسیدن کمک واقعی دلگرم بود، آدمها جانشان را کف دستشان میگیرند و دفاع میکنند. چه مقابل دشمنی که تانک دارد، چه مقابل شعلهای که جنگل را میبلعد.
🔰رویا جانفزا تنها یکی از عاشقان بینشان این سرزمین است. احتمالاً اگر دست و پایش نمیشکست هرگز نامش را نمیشنیدیم. هرگز خبردار نمیشدیم که یک دختر 19 ساله وقتی ما در آتش سوختن جنگل را میدیدیم و نفریننامه مینوشتیم، وسط معرکه است. درست مثل همه مردها و زنها، دخترها و پسرانی که فداکارانه در خاموش کردن آتش در گوشه گوشه ایران کمک میکنند و ما حتی اسمشان را نمیدانیم.
مثل سربازهایی که از مرزها مراقبت میکنند، مثل معلمهایی که بی شو و شعار، شاگردان شریف تربیت میکنند، مثل کارگرانی که سنگ زیرین آسیاب هستند، مثل کارمندها و قاضیان شرافتمندی که تن به دریافت رشوه نمیدهند، کشاورزان، معدنچیها، کاسبها و ... که خون هموطنانشان را در شیشه اختلاس نمیکنند.
🔰 این سرزمین را تا امروز عاشقان بینشانش حفظ کرده اند. معمولیهای نادیده. آنها این سرزمین را روی دوش گرفتهاند، از مهلکهها و معرکهها نجات دادهاند. آنها که هیچوقت کسی نه اسمشان را میشنود و نه عکسشان را میبینید. آنها که وفادارانه برای ایرانی بهتر میجنگند، پیر میشوند، میمیرند، باید میلیونها تومان پول قبر بدهند و روی سنگ مزارشان حتی یک پرچم ایران نصب نمیشود. آنها که حتی انگار اسم ندارند اما فرزندان واقعی این سرزمین هستند.
#عصرایران
🖋 @ehsanmohammadi95