روزنوشت‌های احسان محمدی
17.6K subscribers
3.58K photos
1.17K videos
61 files
367 links
🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون

📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان

🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92
Download Telegram
#شعر_صبح

ای که هوای منی بی تو نفس ادعاست
ذکر کمالات تو تذکرﺓ الاولیاست

مثنوی معنوی ست قصه ی ما که در آن
آخر هر ماجرا اول یک ماجراست

در صف قند و شکر زندگی ام تلخ شد
قند من افتاده است، پس صف بوسه کجاست

بوسه ی گرمی بده تا لبم اذعان کند
بین دو قطب رخت خط لبت استواست

باز هم افتاده در پیچ و خم قامتت
شکر خدا که دلم گمشده در راه راست

ای نه چنین نه چنان در دل من همچنان
عشق زمینی بمان عشق هوایی هواست
#غلامرضا_طریقی
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from اتچ بات
▪️به بهانه سالگرد درگذشت حسن جوهرچی

✍️ احسان محمدی

▪️سال 74 تازه پشت لب مان سبیل درآمده بود. همه ی همسن ها را می گویم چون دخترها هم آن زمان سبیل داشتند! رویایمان رفتن به #دانشگاه بود و بس.

▪️بزرگترها در مهمانی ها به غیر از گرانی، داستان عاشق شدن پسرها و دخترهای دانشجو را با اغراق و لب گزیدن پیش ما تعریف می کردند که عبرت بگیریم! غافل از آنکه مشتاق تر می شدیم برویم به این #بهشت_زمینی! آن زمان عشق یعنی صدای #علیرضا_افتخاری و یک سیب سرخ که شالاپ می افتاد وسط یک رودخانه و یارا یارا گاهی دل ما را!

📺 تا اینکه سریال #در_پناه_تو شروع شد. ماجرای چند هم دانشکده ای که اسیر سلسله موی دختری شده بودند. وقتی #رامين با دست و دلی که می لرزید به # مریم (لعیا زنگنه) نزدیک می شد که حرفی بزند، قلب همه دختر و پسرهای آن روزگار به تپش می افتاد. نقشه ایران دیگر گربه شکل نبود، به یک قلب سرخ پرخون تبدیل می شد. از خودمان می پرسیدیم این ما هستیم که یک عشق زمینی می بینیم؟ پس عشق آسمانی کجاست؟ هنوز #غلامرضا_طریقی نسروده بود:

بوسه ی گرمی بده تا لبم اذعان کند
بین دو قطب رخت، خط لبت استواست

ای نه چنین نه چنان، در دل من همچنان
عشق زمینی بمان عشق هوایی هواست

🔹زنگ تفریح ها سه دسته می شدیم؛ یک گروه طرفدار کمالات #محمد، یک گروه عاشق شوخ و شنگی #پارسا، یک گروه شیفته #رامین و البته همه هوادار مریم که آن روزها با آن شیوه چادر گرفتن و ملاحتش، #نیکول_کیدمن ما فقرا بود.

▪️مریم شاید اولین دختری سر و زبان دار تلویزیون بود، محکم و باوقار. وقتی پای عشق وسط آمد مقابل خانواده اش ایستاد. قبل از آن دخترها پشت دیالوگ" هرچی آقاجونم بگه" قایم می شدند.

🎞 سریال کار #حمید_لبخنده بود. برای آن روزگار که هنوز خیلی هایمان برای خوردن موز دنبال دفترچه راهنما می گشتیم، #پیتزا ندیده بودیم، خبر نداشتیم ترامپ اختراع شده و لیونل مسی هشت سالش بود، یک شاهکار تمام عیار به شمار می رفت.

▪️22 سال بعد همه چیز تغییر کرده. #حسن_جوهرچی همه مان را غافلگیر کرد و رفت، #رامین_پرچمی لابلای یک مجادله سیاسی_اجتماعی از صحنه خارج شد و #پارسا_پیروزفر با آن موهای لَخت دلفریب 44 ساله است.

💰حالا به جای عشق، این پول است که راه همه چیز را باز می کند و آدمها حتی اگر اندازه مریم و محمد لطیف و عاشق پیشه باشند، لزوماً مثل سریال عاقبت به خیر نمی شوند.

▪️آن روزها با قلب های نوجوان یک هفته صبر می کردیم تا «در پناه تو» شروع شود، غافل از آنکه زندگی همیشه این مجال را نمی دهند که «در پناه تو» باشیم. چه با عجله رفتی "محمد"ش!
🖋 @ehsanmohammadi95
در صف قند و شکر زندگی ام تلخ شد
قند من افتاده است، پس صف بوسه کجاست؟

بوسه ی گرمی بده تا لبم اذعان کند
بین دو قطب رُخت، خط لبت استواست
#غلامرضا_طریقی
📸 Phot by Yasuyuki
🖋 @ehsanmohammadi95
📚 کتاب بخریم که عشق مجازی هواست!

#احسان_محمدی

◀️ دو سال پیش در #تلگرام کانالی ساختم که تعداد زیادی عضو داشت. یک روز صبح در میانه خواب و بیداری دستم رفت روی گزینه delete و کانال حذف شد!

◀️ به همین راحتی همه عکس هایی که دانه دانه برای پیدا کردن شان وقت گذاشته بودم، نوشته هایی که کلمه به کلمه کنار هم چیده بودم، زمانی که برای نوشتن هر مطلب گذاشته بودم دود شد و به هوا رفت! به قول گزارشگرهای #عرب: خلاااااص!

◀️ فضای مجازی و اینترنت جز قلب ما، چشم هایمان را هم به یغما برده است. عادت کرده ایم به این فضا و از کاغذ دور شده ایم. ایرادی در این کار نمی بینم و اتفاقاً لذت می برم از انعطاف و سرعت عمل و تنوع و تکثر مطالبش اما واقعیت آن است که به شدت #مجازی است.

⛔️ ممکن است یک روز صبح بیدار شوید و ببینید سایت محبوب تان، صفحه ای که دوست داشتید و مطالبی که گمان می کردید با یک سرچ ساده به آنها دسترسی پیدا می کنید هک شده، فیلتر شده، دچار اختلالی شده که پدیده آورنده هایش رهایش کرده اند و جز مشتی پرانتز و اعداد و ارقام و نقطه چین هیچ به جا نمانده. یک مُشت خاکستر مجازی از باغی که به نظر بی زوال می رسید!

◀️ به قول قدیمی ها انگار همه چیز این دنیای مجازی روی #هواست! به همین اندازه بی اعتبار.

#غلامرضا_طریقی در غزلی می سراید:

ای نه چنین نه چنان در دل من همچنان
عشق زمینی بمان، عشق هوایی هواست

📗 #کتاب عشق زمینی است. می ماند. اما نوشته های فضای مجازی مثل عشق هوایی هواست! امروز هست و ممکن است ساعتی دیگر نباشد. مثل همین تلگرام که یک دفعه #اراده ای بزرگ برای فیلتر کردنش شکل می گیرد و دسترسی به آن مختل می شود.

هزاران نفر به مطالب و عکس هایشان دسترسی پیدا نمی کنند و آن همه مقاله و نوشته دوست داشتنی انگار در کسری از ثانیه دود شد و به هوا رفت اما کتابخانه هنوز پابرجاست. با همان کتاب هایی که نامهربانانه لایشان را باز نکردیم!

📕 این مقدمه بالا بلند را نوشتم که بگویم در فصل دوست داشتنی اردیبهشت از نمایشگاه کتاب، کتاب بخریم. کالایی که می ماند و هر چه زمان بگذرد باز هم ارزشمند است و گاهی بازخوانی یک کتاب از خواندن کتاب تازه هم شیرین تر است.

می توانیم هدیه اش بدهیم و یک نفر دیگر را هم خوشحال کنیم. می توانیم حتی با خریدنش به گسترش اندیشه در کشور کمک کنیم.

📙 بخش بزرگی از مشکلات کشور ریشه در ندانستن دارد و دانایی با #خواندن به دست می آید. کاری که بسیاری از مسئولان ما انجام نمی دهند و گاهی حتی احساس نیاز به آن نمی کنند. باور کنیم که بین کسی که سواد خواندن ندارد و کسی که کتاب نمی خواند تفاوت زیادی نیست!

🍢 بسیاری از ما در شبکه های اجتماعی و دورهمی ها حق #جوجه_کباب و #پیتزا و #آش و #کله_پاچه را به خوبی ادا کرده ایم. هر کدام مان دستکم یکبار در زندگی مان مفت و مجانی برای یک غذاخوری تبلیغ کرده ایم و به دیگران هم گفته ایم اگر آنجا غذا نخوری نصف عمرت بر فناست، اما چند بار برای یک کتاب خوب، برای یک کتابفروشی خوب تبلیغ کرده ایم و از دیگران خواسته ایم بخوانند یا اگر نبینند نصف عمرشان بر فناست؟

📔 البته که غذای جسم ارزشمند است و به قول #سعدی علیه الرحمه «گر جور شکم نبودی هیچ مرغ در دام صیاد نیوفتادی، بلکه صیاد خود دام ننهادی» اما دستکم گاهی – فقط گاهی- برای غذای روح هم وقت بگذاریم. خرید کتاب کمک کردن به گردش اندیشه است. تشویق نویسنده ها برای خلق اثرهای تازه است. سرمایه سازی است نه چربی سازی!

📓 #کباب خوشمزه است اما آینده یک کشور را #کتاب می سازد و بچه هایی که دل با فرهنگ و اندیشه دارند. رنج آور است که بسیاری از هموطنان به خاطر دوری مسافت قادر به حضور در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نیستند اما در بسیاری از شهرها می شود #کتابخانه هایی پیدا کرد که هنوز #کباب_خانه نشده اند، می شود رفت و کتاب خرید.

📚 گزافه نیست این سخن؛ ملتی که کتاب نخواند، باید تمام #تاریخ را تجربه کند... ما اندازه کافی تاریخ را تکرار کرده ایم!
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر

چشم زیتون سبز در کاسه، سینه ها سیب سرخ در سینی
لب میان سفیدی صورت، چون تمشکی نهاده بر چینی

سرخ یا سبز؟ سبز یا قرمز؟ ترش یا تلخ؟ تلخ یا شیرین؟
تو خودت جای من اگر باشی ابتدا از کدام می چینی؟

با نگاهی، تبسمی، حرفی، در بیاور مرا از این تردید
ای نگاهت محصل شیطان، اخم هایت معلم دینی!

هر لبت یک کبوتر سرخ است، روی سیمی سفید، با این وصف
خنده یعنی صعود بالایی، همزمان با سقوط پایینی

می شوی یک پری دریایی، از دل آب اگر که برخیزی
می شوی یک صدف پر از گوهر، روی شن ها اگر که بنشینی

هرچه هستی بمان که من بی تو، هستی بی هویتی هستم
مثل ماهی بدون زیبایی، مثل سنگی بدون سنگینی
#غلامرضا_طریقی
🖋 @ehsanmohammadi95
📚 کتاب بخریم که عشق مجازی هواست!

#احسان_محمدی

◀️ دو سال پیش در #تلگرام کانالی ساختم که تعداد زیادی عضو داشت. یک روز صبح در میانه خواب و بیداری دستم رفت روی گزینه delete و کانال حذف شد!

◀️ به همین راحتی همه عکس هایی که دانه دانه برای پیدا کردن شان وقت گذاشته بودم، نوشته هایی که کلمه به کلمه کنار هم چیده بودم، زمانی که برای نوشتن هر مطلب گذاشته بودم دود شد و به هوا رفت! به قول گزارشگرهای #عرب: خلاااااص!

◀️ فضای مجازی و اینترنت جز قلب ما، چشم هایمان را هم به یغما برده است.

عادت کرده ایم به این فضا و از کاغذ دور شده ایم. ایرادی در این کار نمی بینم و اتفاقاً لذت می برم از انعطاف و سرعت عمل و تنوع و تکثر مطالبش اما واقعیت آن است که به شدت #مجازی است.

⛔️ ممکن است یک روز صبح بیدار شوید و ببینید سایت محبوب تان، صفحه ای که دوست داشتید و مطالبی که گمان می کردید با یک سرچ ساده به آنها دسترسی پیدا می کنید هک شده، #فیلتر شده، دچار اختلالی شده که پدیده آورنده هایش رهایش کرده اند و جز مشتی پرانتز و اعداد و ارقام و نقطه چین هیچ به جا نمانده.
یک مُشت خاکستر مجازی از باغی که به نظر بی زوال می رسید!

◀️ به قول قدیمی ها انگار همه چیز این دنیای مجازی روی #هواست! به همین اندازه بی اعتبار.

#غلامرضا_طریقی در غزلی می سراید:

ای نه چنین نه چنان در دل من همچنان
عشق زمینی بمان، عشق هوایی هواست

📗 #کتاب عشق زمینی است. می ماند. اما نوشته های فضای مجازی مثل عشق هوایی هواست!

امروز هست و ممکن است ساعتی دیگر نباشد. مثل همین تلگرام که یک دفعه #اراده ای بزرگ برای فیلتر کردنش شکل می گیرد و دسترسی به آن مختل می شود.

هزاران نفر به مطالب و عکس هایشان دسترسی پیدا نمی کنند و آن همه مقاله و نوشته دوست داشتنی انگار در کسری از ثانیه دود شد و به هوا رفت اما کتابخانه هنوز پابرجاست. با همان کتاب هایی که نامهربانانه لایشان را باز نکردیم!

📕 این مقدمه بالا بلند را نوشتم که بگویم کتاب بخریم. کالایی که می ماند و هر چه زمان بگذرد باز هم ارزشمند است و گاهی بازخوانی یک کتاب از خواندن کتاب تازه هم شیرین تر است.

می توانیم هدیه اش بدهیم و یک نفر دیگر را هم خوشحال کنیم. می توانیم حتی با خریدنش به گسترش اندیشه در کشور کمک کنیم.

📙 بخش بزرگی از مشکلات کشور ریشه در ندانستن دارد و دانایی با #خواندن به دست می آید.

کاری که بسیاری از مسئولان ما انجام نمی دهند و گاهی حتی احساس نیاز به آن نمی کنند.

باور کنیم که بین کسی که سواد خواندن ندارد و کسی که کتاب نمی خواند تفاوت زیادی نیست!

🍢 بسیاری از ما در شبکه های اجتماعی و دورهمی ها حق #جوجه_کباب و #پیتزا و #آش و #کله_پاچه را به خوبی ادا کرده ایم.

هر کدام مان دستکم یکبار در زندگی مان مفت و مجانی برای یک غذاخوری تبلیغ کرده ایم و به دیگران هم گفته ایم اگر آنجا غذا نخوری #نصف_عمرت بر فناست.

اما چند بار برای یک کتاب خوب، برای یک کتابفروشی خوب تبلیغ کرده ایم و از دیگران خواسته ایم بخوانند یا اگر نبینند نصف عمرشان بر فناست؟

📔 البته که غذای جسم ارزشمند است و به قول #سعدی علیه الرحمه «گر جور شکم نبودی هیچ مرغ در دام صیاد نیوفتادی، بلکه صیاد خود دام ننهادی» اما دستکم گاهی – فقط گاهی- برای غذای روح هم وقت بگذاریم.

خرید کتاب کمک کردن به گردش اندیشه است.
تشویق نویسنده ها برای خلق اثرهای تازه است. سرمایه سازی است نه چربی سازی!

📓 #کباب خوشمزه است اما آینده یک کشور را #کتاب می سازد و بچه هایی که دل با فرهنگ و اندیشه دارند.

هنوز هم می شود #کتابخانه هایی پیدا کرد که #کباب_خانه نشده اند، می شود رفت و کتاب خرید.

📚 گزافه نیست این سخن؛ ملتی که کتاب نخواند، باید تمام #تاریخ را تجربه کند... ما اندازه کافی تاریخ را تکرار کرده ایم!
#هفته_کتاب_و_کتابخوانی
🖋 @ehsanmohammadi95
#شعر_شب

در دفترِ شعر من «این دیوان معمولی»
محبوب من ماهی‌ست با چشمان معمولی!

برعکس آهوهای حیران در هزاران شعر
او نیز چیزی نیست جز انسان معمولی

با پای خود دور از «پری‌دُم»های دریایی
عمری شنا کرده‌ست در یک وان معمولی

محبوب من جای قدح نوشیدن از ساغر
یک عمر چایی خورده در فنجان معمولی

او جوجه‌تیغی روی پلک خود نچسبانده!
تا نیزه‌ای سازد از آن مژگان معمولی

محبوب من این است و من با سادگی‌هایش
سر می‌کنم در خانه‌ی ارزان معمولی

جای گلستان می‌توان با بوسه‌ای خوش بود
در یک اتاق ساده با گلدان معمولی

با عقد دل فرقی ندارد شاهد عقدت
قرآن زرکوب است یا قرآن معمولی

عاشق اگر باشی برای بردن معشوق
اسب سفیدت می‌شود پیکان معمولی

معشوق من پاک است و عشقم پاک اما من ...
من کیستم در متن این دوران معمولی؟!

من هم بدون سیم و زر یک شاعر پاکم
یک شاعر از نسل بدهکاران معمولی!

#غلامرضا_طریقی
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from سه‌نقطه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📣
سه‌نقطه نُه‌تایی شد.

📌نهمین شماره ماهنامه #سه_نقطه حاوی یک پرونده ویژه با موضوع #اینستاگرام منتشر شد. سه‌نقطه در این شماره به اینیستاگرام، عِنستاگرام، اینستَگرَم و اینستاگرام پرداخته است.

📌در سه‌نقطه نهم نوشته‌های #امرالله_احمدجو، #محمدحسین_جعفریان، #مجید_خسروانجم، #حامد_داراب، #محسن_رضوانی، #رضا_سعیدی_ورنوسفادرانی، #محمد_صمدی، #غلامرضا_طریقی، #محمود_فرجامی، #احسان_محمدی، #افشار_مقدم، #هادی_مقدم_دوست، #سیداکبر_موسوی، #رضا_نساجی و دیگر نویسندگان را می‌خوانید.

📌همچنین در نیمخط (ضمیمه محترمه متصله سه‌نقطه)، گفتگو با چهار فعال اینستاگرامی #آرش_حسامی، #جواد_خواجوی، #سیدمحمدمهدی_صدرالساداتی و #آذر_ماهی_صفت را درباره چرایی و چگونگی و چرا اینگونگیِ فعالیت اینستاگرامی‌شان می‌خوانید.

📌سه‌نقطه با همکاری و همراهی جمعی از نویسندگانِ اینکاره، و به مدیرمسئولی #امید_مهدی_نژاد منتشر می‌شود.

📌نهمین شماره سه‌نقطه به قیمت [همچنان] ۲۹۰۰۰ تومان، از دکه‌های مطبوعاتی و کتابفروشی‌های منتخب، و از طریق فروشگاه اینترنتی ادب‌بوک [به نشانی ذیل] قابل خریداری است:

https://adabbook.com/مجله-سه-نقطه-شماره-9

👁‍🗨
@SeNoghteMag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎵چه کرده داغ تو با قلبم!

به بر و بحر نخواهی دید کسی چنین که منم آتش
دو سوم بدنم آب است، تو سوم بدنم آتش

نهنگ شعله‌وری هستم که می‌توانم اگر باشی
میان آبیِ اقیانوس محیط را بزنم آتش

چه کرده داغ تو با قلبم که با تپیدن این کوره
رسوخ کرده به جای خون، به پاره‌های تنم آتش؟

چه کرده‌ای که منِ آرام میان پیله‌ی ابریشم
چو اژدها شوم و یکسر بریزد از دهنم آتش؟

چه دوزخی‌ست حیات من که روز واقعه هم حتی
بعید نیست که چون ققنوس، برآید از کفنم آتش

نه شیخم و نه ز صنعانم، جوان کافر زنجانم
که چشمِ خیره‌سری انداخت میان پیرهنم آتش

زهی زبان پر از قندی، که سوخت جان مرا چندی
نداد آب حیات اما، نهاد در سخنم آتش

#غلامرضا_طریقی
🖋 @ehsanmohammadi95