Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#ویدیو_آموزشی 💻
Stephen Cave_چهار داستانی که ما دربارهی #مرگ به خودمان میگوییم
#دانستنیها برای آنها که بیشترمی خواهند بدانند.
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
Stephen Cave_چهار داستانی که ما دربارهی #مرگ به خودمان میگوییم
#دانستنیها برای آنها که بیشترمی خواهند بدانند.
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
📚 #معرفی_کتاب
#مرگ_ایوان_ایلیچ (به روسی: Смерть Ивана Ильича
____________
نام رمانی به زبان روسی نوشتهٔ ادیب و نویسنده روس، #لئو_تولستوی در سال ۱۸۸۶ است.
ایوان ایلیچ، شخصیت اصلی داستان تولستوی، شخصی موفق در زندگی روزمره و کاری است ولی در زندگی شخصی دچار مشکلاتی است. البته این مشکلات به نوعی متأثر از موفقیتهای کاری وی است. او بنا به دلایلی که در کتاب ذکر شده دچار یک بیماری سختدرمان میشود. تولستوی در این کتاب از تمام قدرت خود برای به تصویر کشیدن روحیات و احساسات یک بیمار سختدرمان استفاده میکند. تولستوی روحیات یک چنین بیماری را از لحظه آگاه شدنش به بیماری تا لحظه خاموشی یا مرگ را به پنج مرحله تقسیم میکند. این مراحل پنجگانه عبارتند از: ۱-عدم پذیرش یا انکار، ۲-خشم، ۳-معامله، ۴ -افسردگی و ۵-پذیرش. ایشان تمامی این مراحل را به طور دقیق مورد بررسی قرار میدهد، از جمله توضیحات مختصری که در این ۵ مرحله ذکر شده را میتوان به موارد ذیل اشاره نمود.
مرحله انکار: تنها به مراحل اولیه یا رویارویی با بیماری محدود نمیشود، این مرحله با حرفهای پزشک معالج آغاز میشود. او از انکار یا عدم پذیرش به عنوان نوعی تسکین یا درمان استفاده میکند.
مرحله خشم: در این مرحله بیمار، دیگران را مقصر بیماری خود میداند. در داستان، ایوان ایلیچ ناراحتی خود را با آزار همسر و دیگر اطرافیان تسکین میدهد. او چنین میاندیشد که گویی او بیمار شدهاست تا دیگران سالم بمانند.
مرحله معامله: از بین مراحل پنجگانه این مرحله کوتاهترین مرحلهاست. بیمار با خود صحبتهایی مانند: ای خدا اگر فقط یک سال به من مهلت بدهی قول میدهم که مسیحی بشوم و... سعی در به تأخیر انداختن زمان مرگ دارد.
مرحله افسردگی: در این مرحله بیمار به عزای فرصتهای از دست رفته مینشیند، در این مرحله بیمار نیاز به تاریکی تنهایی دارد و در این تاریکی و تنهایی، خیال همه چیز را در سر میپروراند.
مرحله پذیرش: مرحله پذیرش، آخرین مرحله یک بیمار که تهی از احساسات میشود است. در این مرحله گویی درد از میان رفتهاست. در این مرحله، سکوت پرمعناترین شکل ارتباط است. در این مرحله، فشار دادن دست دوست، نگاهی سنگین و... پرمعناترین معانی را از ژرفای یک بیمار درحال مرگ به خواننده منتقل میکند.#رمان
تهیه و تنظیم : #محمود_حسینی
—----------------------------------
🌟مقاله ها وخبرهای آموزشی و فرهنگی🌟
مجموعه ای متنوع از پژوهشها ، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی فرهنگی ↩️
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
📚 #معرفی_کتاب
#مرگ_ایوان_ایلیچ (به روسی: Смерть Ивана Ильича
____________
نام رمانی به زبان روسی نوشتهٔ ادیب و نویسنده روس، #لئو_تولستوی در سال ۱۸۸۶ است.
ایوان ایلیچ، شخصیت اصلی داستان تولستوی، شخصی موفق در زندگی روزمره و کاری است ولی در زندگی شخصی دچار مشکلاتی است. البته این مشکلات به نوعی متأثر از موفقیتهای کاری وی است. او بنا به دلایلی که در کتاب ذکر شده دچار یک بیماری سختدرمان میشود. تولستوی در این کتاب از تمام قدرت خود برای به تصویر کشیدن روحیات و احساسات یک بیمار سختدرمان استفاده میکند. تولستوی روحیات یک چنین بیماری را از لحظه آگاه شدنش به بیماری تا لحظه خاموشی یا مرگ را به پنج مرحله تقسیم میکند. این مراحل پنجگانه عبارتند از: ۱-عدم پذیرش یا انکار، ۲-خشم، ۳-معامله، ۴ -افسردگی و ۵-پذیرش. ایشان تمامی این مراحل را به طور دقیق مورد بررسی قرار میدهد، از جمله توضیحات مختصری که در این ۵ مرحله ذکر شده را میتوان به موارد ذیل اشاره نمود.
مرحله انکار: تنها به مراحل اولیه یا رویارویی با بیماری محدود نمیشود، این مرحله با حرفهای پزشک معالج آغاز میشود. او از انکار یا عدم پذیرش به عنوان نوعی تسکین یا درمان استفاده میکند.
مرحله خشم: در این مرحله بیمار، دیگران را مقصر بیماری خود میداند. در داستان، ایوان ایلیچ ناراحتی خود را با آزار همسر و دیگر اطرافیان تسکین میدهد. او چنین میاندیشد که گویی او بیمار شدهاست تا دیگران سالم بمانند.
مرحله معامله: از بین مراحل پنجگانه این مرحله کوتاهترین مرحلهاست. بیمار با خود صحبتهایی مانند: ای خدا اگر فقط یک سال به من مهلت بدهی قول میدهم که مسیحی بشوم و... سعی در به تأخیر انداختن زمان مرگ دارد.
مرحله افسردگی: در این مرحله بیمار به عزای فرصتهای از دست رفته مینشیند، در این مرحله بیمار نیاز به تاریکی تنهایی دارد و در این تاریکی و تنهایی، خیال همه چیز را در سر میپروراند.
مرحله پذیرش: مرحله پذیرش، آخرین مرحله یک بیمار که تهی از احساسات میشود است. در این مرحله گویی درد از میان رفتهاست. در این مرحله، سکوت پرمعناترین شکل ارتباط است. در این مرحله، فشار دادن دست دوست، نگاهی سنگین و... پرمعناترین معانی را از ژرفای یک بیمار درحال مرگ به خواننده منتقل میکند.#رمان
تهیه و تنظیم : #محمود_حسینی
—----------------------------------
🌟مقاله ها وخبرهای آموزشی و فرهنگی🌟
مجموعه ای متنوع از پژوهشها ، ویدیو و خبرهای مهم آموزشی فرهنگی ↩️
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
#معرفی_کتاب
#مرگ_خوش
_________________
مرگ خوش نام کتابی است از #آلبر_کامو ، نویسندهٔ مشهور فرانسوی. نویسنده این کتاب آلبر کامو «مرگ خوش» را در دوران جوانی خود و پیش از رمان «بیگانه» نوشته است اما این کتاب هرگز در زمان حیاتش منتشر نشد. این رمان ۱۷ سال بعد از مرگ کامو به چاپ رسیده است، در حالیکه در ۲۵ سالگی کتاب را نوشته بود.
در مورد کتاب
«مرگ خوش» حول محور مرگ میگردد و مورسو - شخصیت اصلی داستان - بعد از ارتکاب یک قتل به دنبال خوشبختی میرود و ظاهراً خوشبخت نیز میمیرد. در واقع یکی از تفاوتهای این داستان کامو با دیگر آثارش در این است که در بقیه شخصیتهای اصلی در نهایت به پوچی میرسند اما در «مرگ خوش» به خوشبختی.
خلاصه داستان
این رمان دربارهٔ زندگی شخصیتی به نام مورسو (همان شخصیت رمان "بیگانه") است که در همان فصل اول مرد افلیجی را با رضایت خودش به قتل میرساند تا اموال او را تصاحب کند. مورسو پس از کشتن این فرد به ایتالیا سفر میکند تا خوشبخت و کامیاب بمیرد.#رمان
تنظیم : #محمود_حسینی
------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
#مرگ_خوش
_________________
مرگ خوش نام کتابی است از #آلبر_کامو ، نویسندهٔ مشهور فرانسوی. نویسنده این کتاب آلبر کامو «مرگ خوش» را در دوران جوانی خود و پیش از رمان «بیگانه» نوشته است اما این کتاب هرگز در زمان حیاتش منتشر نشد. این رمان ۱۷ سال بعد از مرگ کامو به چاپ رسیده است، در حالیکه در ۲۵ سالگی کتاب را نوشته بود.
در مورد کتاب
«مرگ خوش» حول محور مرگ میگردد و مورسو - شخصیت اصلی داستان - بعد از ارتکاب یک قتل به دنبال خوشبختی میرود و ظاهراً خوشبخت نیز میمیرد. در واقع یکی از تفاوتهای این داستان کامو با دیگر آثارش در این است که در بقیه شخصیتهای اصلی در نهایت به پوچی میرسند اما در «مرگ خوش» به خوشبختی.
خلاصه داستان
این رمان دربارهٔ زندگی شخصیتی به نام مورسو (همان شخصیت رمان "بیگانه") است که در همان فصل اول مرد افلیجی را با رضایت خودش به قتل میرساند تا اموال او را تصاحب کند. مورسو پس از کشتن این فرد به ایتالیا سفر میکند تا خوشبخت و کامیاب بمیرد.#رمان
تنظیم : #محمود_حسینی
------------------
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
Forwarded from دکتر یحیی قائدی
مرگ مدرسه
سحر سلطانی
احساس می کنم به مجلس ترحیمی دعوت شده ام و باید برای آبرو داری جلوی خانواده متوفی هم شده برای لحظاتی از خاطرات خوشی که با «مدرسه» داشتم سخن بگویم. اما چشمم می افتد به لاشه ی در گرمای هوا متعفن شده ای که با لبخند بر لب خشکیده ؛ دندانهای تیزش را در چشمانم فرو می کند. آرزو می کنم کاش یک مسواک و خمیردندان براق کننده داشتم لا اقل این دندانهای کپره بسته را میشد برق انداخت تا کمی ویترین ماجرا به سان همیشه مرتب بماند! اما نمی شود، نمی توان در رسای مدرسه ای سخن گفت که بخش مهمی از کودکی ام را دزدید و لگدمال کرد و هنوز با کودکان سرزمین ام چنین می کند.
وقتی حاضر نیستم در 37 سالگی هم وقتی برای سخنرانی یا کارگاه دعوت می شوم پا به مدرسه بگذارم یعنی زخمی کاری از دبستان و دوره راهنمایی در دهه شصت و اوایل هفتاد بر جانم نقش بسته. وقتی حتا برای یک ثانیه حاضر نیستم به آن روزهای ابری باز گردم یعنی مدرسه «متجاوزی» بود به روان کودکی ام.
1. مدرسه در ایران اولین محل برای آموزش ریاکاری بود و هست.
2. اولین جایی که یاد کودکان می داد برای بقا باید «رقابت» کنی و «بهترین» باشی. پسوند «ترین» را جوری با آب طلا بر وجود ما صرف کردند که تا چند دهه بعد آن باید کلی هزینه مشاوره و درمان بدهیم تا از تله «کمال طلبی» رها شویم.
3. مدرسه در ایران اولین مکانی بود که چهره ای قهار، جبار، مترصد و خشمگین از «خدا» برای کودکان ترسیم می کرد تا با ترس و لرز و هراس از کم شدن نمره ی انضباط صف های نماز جماعت پر و پیمان باشد و مدیر و ناظم لبخندی ظفرمندانه بزنند که توانسته اند کودکانی خداترس و مومن تربیت کنند.
4. مدرسه اولین مکانی بود که «شعار مرگ بر این و مرگ بر آن» را هر صبح بر گلوی کودکانه ما میخکوب می کرد.
5. مدرسه اولین مکانی بود که برای تخلیه انرژی های کودکانه مان با برچسب «شیطان» و «بازیگوش» طبقه بندی شدیم و انقدر از این برچسب ها هراسیدیم که هرگونه تحرک و ورزش برایمان نوعی ابتذال شد.
6. مدرسه اولین جایی بود که جاسوسی و چغلی از همسالان و تفتیش حریم خصوصی را قبح زدایی کرد.
7. مدرسه اولین جایی بود که بینش «بردگی» ، «تقلید» و « اطاعت بدون چون و چرا و پادگانی» را توجیه کرد و قداست بخشید.
8. مدرسه اولین فضایی بود که قوای زیبایی شناسی طبیعی کودکان را مذموم شمرد و با بازخواست و تعهد گیری هر گونه ذوق پروری غیر متعارف را خشکاند.
9. مدرسه اولین جایی بود که برای بروز خلاقیت متر و معیار «مصلحت» تبیین کرد.
10. مدرسه اولین جایی بود که «اخلاق» را مبتنی بر تاید بیرونی نه خودانگیختگی و وجدان درونی تباه کرد.
چرا باید برای «مرگ مدرسه» ای اینگونه عزا دار باشیم ؟ همان ها که امروز بر سر این لاشه متعفن ایستاده اند و خود را صاحب عزا قلمداد می کنند بیایند بگویند چه کردند که مدرسه به مثابه شکنجه گاه و زندان در حافظه ی چند نسل کودک ایرانی ضبط و ثبت شده؟ بیایند بگویند چگونه به طمع فرستادن کودکان به بهشت برای انها جهنمی به نام «مدرسه» ساختند.
چرا باید برای مرگ مدرسه مبهوت باشیم وقتی سمی که چندین دهه در جان زیست علمی و اخلاقی نهاد مدرسه تزریق کرده اید اثر کرده است؟
به گمانم به جای نشست و همایش راه انداختن و از «مرگ مدرسه» گفتن بهتر است صاحبان این عزای ملی قبل از مرگ خود به فکر عذرخواهی و جبران این فاجعه ای که ساختند و الان به دنبال دلایل آن می گردند باشند. انگشت اشاره تان را برای چند صباحی هم که شده از صورتها بر دارید و به سمت خود بگیرید.
مدرسه را قالبهای بسته ی ذهنی و آرمانهای مقدس شما اساتید کشت. حالا جمع شوید و حلوا و شام و خرمایش را تقسیم کنید و رتبه های علمی و کرسی های اندیشه ورزی دریافت کنید.
@yahyaghaedi
#یحیی_قائدی
#مرگ_مدرسه
سحر سلطانی
احساس می کنم به مجلس ترحیمی دعوت شده ام و باید برای آبرو داری جلوی خانواده متوفی هم شده برای لحظاتی از خاطرات خوشی که با «مدرسه» داشتم سخن بگویم. اما چشمم می افتد به لاشه ی در گرمای هوا متعفن شده ای که با لبخند بر لب خشکیده ؛ دندانهای تیزش را در چشمانم فرو می کند. آرزو می کنم کاش یک مسواک و خمیردندان براق کننده داشتم لا اقل این دندانهای کپره بسته را میشد برق انداخت تا کمی ویترین ماجرا به سان همیشه مرتب بماند! اما نمی شود، نمی توان در رسای مدرسه ای سخن گفت که بخش مهمی از کودکی ام را دزدید و لگدمال کرد و هنوز با کودکان سرزمین ام چنین می کند.
وقتی حاضر نیستم در 37 سالگی هم وقتی برای سخنرانی یا کارگاه دعوت می شوم پا به مدرسه بگذارم یعنی زخمی کاری از دبستان و دوره راهنمایی در دهه شصت و اوایل هفتاد بر جانم نقش بسته. وقتی حتا برای یک ثانیه حاضر نیستم به آن روزهای ابری باز گردم یعنی مدرسه «متجاوزی» بود به روان کودکی ام.
1. مدرسه در ایران اولین محل برای آموزش ریاکاری بود و هست.
2. اولین جایی که یاد کودکان می داد برای بقا باید «رقابت» کنی و «بهترین» باشی. پسوند «ترین» را جوری با آب طلا بر وجود ما صرف کردند که تا چند دهه بعد آن باید کلی هزینه مشاوره و درمان بدهیم تا از تله «کمال طلبی» رها شویم.
3. مدرسه در ایران اولین مکانی بود که چهره ای قهار، جبار، مترصد و خشمگین از «خدا» برای کودکان ترسیم می کرد تا با ترس و لرز و هراس از کم شدن نمره ی انضباط صف های نماز جماعت پر و پیمان باشد و مدیر و ناظم لبخندی ظفرمندانه بزنند که توانسته اند کودکانی خداترس و مومن تربیت کنند.
4. مدرسه اولین مکانی بود که «شعار مرگ بر این و مرگ بر آن» را هر صبح بر گلوی کودکانه ما میخکوب می کرد.
5. مدرسه اولین مکانی بود که برای تخلیه انرژی های کودکانه مان با برچسب «شیطان» و «بازیگوش» طبقه بندی شدیم و انقدر از این برچسب ها هراسیدیم که هرگونه تحرک و ورزش برایمان نوعی ابتذال شد.
6. مدرسه اولین جایی بود که جاسوسی و چغلی از همسالان و تفتیش حریم خصوصی را قبح زدایی کرد.
7. مدرسه اولین جایی بود که بینش «بردگی» ، «تقلید» و « اطاعت بدون چون و چرا و پادگانی» را توجیه کرد و قداست بخشید.
8. مدرسه اولین فضایی بود که قوای زیبایی شناسی طبیعی کودکان را مذموم شمرد و با بازخواست و تعهد گیری هر گونه ذوق پروری غیر متعارف را خشکاند.
9. مدرسه اولین جایی بود که برای بروز خلاقیت متر و معیار «مصلحت» تبیین کرد.
10. مدرسه اولین جایی بود که «اخلاق» را مبتنی بر تاید بیرونی نه خودانگیختگی و وجدان درونی تباه کرد.
چرا باید برای «مرگ مدرسه» ای اینگونه عزا دار باشیم ؟ همان ها که امروز بر سر این لاشه متعفن ایستاده اند و خود را صاحب عزا قلمداد می کنند بیایند بگویند چه کردند که مدرسه به مثابه شکنجه گاه و زندان در حافظه ی چند نسل کودک ایرانی ضبط و ثبت شده؟ بیایند بگویند چگونه به طمع فرستادن کودکان به بهشت برای انها جهنمی به نام «مدرسه» ساختند.
چرا باید برای مرگ مدرسه مبهوت باشیم وقتی سمی که چندین دهه در جان زیست علمی و اخلاقی نهاد مدرسه تزریق کرده اید اثر کرده است؟
به گمانم به جای نشست و همایش راه انداختن و از «مرگ مدرسه» گفتن بهتر است صاحبان این عزای ملی قبل از مرگ خود به فکر عذرخواهی و جبران این فاجعه ای که ساختند و الان به دنبال دلایل آن می گردند باشند. انگشت اشاره تان را برای چند صباحی هم که شده از صورتها بر دارید و به سمت خود بگیرید.
مدرسه را قالبهای بسته ی ذهنی و آرمانهای مقدس شما اساتید کشت. حالا جمع شوید و حلوا و شام و خرمایش را تقسیم کنید و رتبه های علمی و کرسی های اندیشه ورزی دریافت کنید.
@yahyaghaedi
#یحیی_قائدی
#مرگ_مدرسه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#ویدیو_آموزشی 💻
مساله #مرگ را چگونهبرای #کودکان توضیح بدهیم؟ / کیدتاکس
_____
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
مساله #مرگ را چگونهبرای #کودکان توضیح بدهیم؟ / کیدتاکس
_____
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
✔️جنبش مرگ آگاهی
🔹بعد از انتشار کتاب ارنست بکر، انکارمرگ The Denial of Death ،جنبشی در روانشناسی و رواندرمانگری نضج گرفت که از آن به «جنبش آگاهی از مرگ»(The Death Awareness Movement) تعبیر میشود. سخن این جنبش چنین بود که باید از آغاز زندگی، #کودکان را با واقعیت #مرگ آشنا کرد و هرچه را که به مرگ مربوط میشود با کودکان در میان گذاشت. همانطور که وقتی آموزش رفتارهای جنسی شروع شد بسیاری از ترسهایی که مردم از آمیزش جنسی داشتند از بین رفت و علمی تر و بهداشتی تر با مسئله جنسی مواجه شدند. مطابق اعتقاد این جنبش، عمده هراس انسانها از پدیدههای مختلف به دلیل این است که با آن پدیده مواجه نمیشوند و این مسئله هم درباره پدیده های محسوس صادق است، مثل ترس از مار یا موش، و هم درباره پدیده های انتزاعی تر مثل مرگ. بنابراین باید از بایکوت کردن مرگ در دوران مدرنیسم کاست.
#استاد_ملکیان ، با دخلوتصرف
____
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
🔹بعد از انتشار کتاب ارنست بکر، انکارمرگ The Denial of Death ،جنبشی در روانشناسی و رواندرمانگری نضج گرفت که از آن به «جنبش آگاهی از مرگ»(The Death Awareness Movement) تعبیر میشود. سخن این جنبش چنین بود که باید از آغاز زندگی، #کودکان را با واقعیت #مرگ آشنا کرد و هرچه را که به مرگ مربوط میشود با کودکان در میان گذاشت. همانطور که وقتی آموزش رفتارهای جنسی شروع شد بسیاری از ترسهایی که مردم از آمیزش جنسی داشتند از بین رفت و علمی تر و بهداشتی تر با مسئله جنسی مواجه شدند. مطابق اعتقاد این جنبش، عمده هراس انسانها از پدیدههای مختلف به دلیل این است که با آن پدیده مواجه نمیشوند و این مسئله هم درباره پدیده های محسوس صادق است، مثل ترس از مار یا موش، و هم درباره پدیده های انتزاعی تر مثل مرگ. بنابراین باید از بایکوت کردن مرگ در دوران مدرنیسم کاست.
#استاد_ملکیان ، با دخلوتصرف
____
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽#ویدیو_آموزشی
چگونه و باچه کلامی #مرگ عزیزانمان را به #کودکان توضیح بدهیم ؟| bbc
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
چگونه و باچه کلامی #مرگ عزیزانمان را به #کودکان توضیح بدهیم ؟| bbc
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽#ویدیو_آموزشی
#کودکان ازچه سنی مفهوم #مرگ را درک مینمایند ؟
دکتر هادی شاکر | bbc
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
#کودکان ازچه سنی مفهوم #مرگ را درک مینمایند ؟
دکتر هادی شاکر | bbc
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
⁉️مرگ از نظر کودکان
تابآوری مرگ از نظر کودکان
#مرگ ، یکی از موضوعاتی است که در زندگی روزمره با آن مواجهیم. توضیح مناسب برای آن نقش مؤثری در سلامت روان و ذهن پر سؤال #کودکان خواهد داشت. بارها دیده شده که در مراسم سوگواری کودکان، خیره و سردرگم، منتظر پاسخ هستند، ولی بزرگترها حتی از تماس چشمی با آنها خودداری میکنند. کودکان زیر سن دبستان مثل جادوگرهای حرفهای فکر میکنند.
چیزهای غیرقابل بازگشت در ذهن آنها برگشتپذیر است؛ بنابراین برای موضوعاتی مثل مرگ، راهحل پیشنهاد میدهند؛ من دارویی درست میکنم که بیماری را نابود کند. این جادوگرهای کوچک در عین حال از عالم ماوراء بیخبرند و تفکر انتزاعی آنها هنوز به خوبی شکل نگرفته است؛ پس بهتر است به آنها نگوییم که فرد از دست رفته در آسمانهاست.
در عوض خیلی ساده به آنها میگوییم که او دیگر نفس نمیکشد و بدنش از کار افتاده است؛ بنابراین باید او را خاک کنیم. سوپرمنهای کوچک ما چون فکر میکنند قدرت زیادی دارند و میتوانند اتفاقات را رقم بزنند، ممکن است خود را در مورد مرگ فرد از دست رفته مقصر بدانند؛ بنابراین باید این نکته را به آنها یادآوری کنیم که آنها علت مرگ متوفی نیستند و تقصیری ندارند. کودکان دنیای اطراف خود را از طریق بازی درک میکنند.
شاید زمانی که انتظار داریم بنشینند و برای فرد از دست رفته گریه کنند، آنها لابهلای عروسکها و ماشینهای اسباببازی در حال مرور سوگ خود و نحوه کنار آمدن با آن هستند. کودکان منحصربهفردند. زمانی که فریاد میزنند، بهانه میگیرند و عصبانی میشوند، به سبک خود در حال سوگواری هستند و چه دلنشین است اگر به جای دعوت آنها به سکوت در این مواقع، همراهشان باشیم. در نهایت، ماجراجویان کوچک هستی شاید از ما بخواهند چهره فرد متوفی را ببینند. حتی ایرادی ندارد اگر در محیطی آرام و به دور از همهمه سوگواران، آنها فرد متوفی را برای آخرینبار ببینند و با او خداحافظی کنند.| صالحه عباسیان/ روانپزشک
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
تابآوری مرگ از نظر کودکان
#مرگ ، یکی از موضوعاتی است که در زندگی روزمره با آن مواجهیم. توضیح مناسب برای آن نقش مؤثری در سلامت روان و ذهن پر سؤال #کودکان خواهد داشت. بارها دیده شده که در مراسم سوگواری کودکان، خیره و سردرگم، منتظر پاسخ هستند، ولی بزرگترها حتی از تماس چشمی با آنها خودداری میکنند. کودکان زیر سن دبستان مثل جادوگرهای حرفهای فکر میکنند.
چیزهای غیرقابل بازگشت در ذهن آنها برگشتپذیر است؛ بنابراین برای موضوعاتی مثل مرگ، راهحل پیشنهاد میدهند؛ من دارویی درست میکنم که بیماری را نابود کند. این جادوگرهای کوچک در عین حال از عالم ماوراء بیخبرند و تفکر انتزاعی آنها هنوز به خوبی شکل نگرفته است؛ پس بهتر است به آنها نگوییم که فرد از دست رفته در آسمانهاست.
در عوض خیلی ساده به آنها میگوییم که او دیگر نفس نمیکشد و بدنش از کار افتاده است؛ بنابراین باید او را خاک کنیم. سوپرمنهای کوچک ما چون فکر میکنند قدرت زیادی دارند و میتوانند اتفاقات را رقم بزنند، ممکن است خود را در مورد مرگ فرد از دست رفته مقصر بدانند؛ بنابراین باید این نکته را به آنها یادآوری کنیم که آنها علت مرگ متوفی نیستند و تقصیری ندارند. کودکان دنیای اطراف خود را از طریق بازی درک میکنند.
شاید زمانی که انتظار داریم بنشینند و برای فرد از دست رفته گریه کنند، آنها لابهلای عروسکها و ماشینهای اسباببازی در حال مرور سوگ خود و نحوه کنار آمدن با آن هستند. کودکان منحصربهفردند. زمانی که فریاد میزنند، بهانه میگیرند و عصبانی میشوند، به سبک خود در حال سوگواری هستند و چه دلنشین است اگر به جای دعوت آنها به سکوت در این مواقع، همراهشان باشیم. در نهایت، ماجراجویان کوچک هستی شاید از ما بخواهند چهره فرد متوفی را ببینند. حتی ایرادی ندارد اگر در محیطی آرام و به دور از همهمه سوگواران، آنها فرد متوفی را برای آخرینبار ببینند و با او خداحافظی کنند.| صالحه عباسیان/ روانپزشک
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ویدیو_آموزشی
🔺️ #دهههشتادیها؛
قسمت چهارم- مرگ
🔹️چند نوجوان دهه هشتادی، تابستان امسال مقابل دوربین شبکه شرق نشستند؛ بدون آنکه بدانند موضوع چیست.
#نوجوانان
#جوانان
#مرگ
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
🔺️ #دهههشتادیها؛
قسمت چهارم- مرگ
🔹️چند نوجوان دهه هشتادی، تابستان امسال مقابل دوربین شبکه شرق نشستند؛ بدون آنکه بدانند موضوع چیست.
#نوجوانان
#جوانان
#مرگ
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مرگ؛ برابرکننده همه انسان ها #مصطفی_ملکیان
▪️ سازنده ی ویدیو: خانم مولود شاگشتاسبی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM