@dusharge || همت شهبازی
287 subscribers
119 photos
2 videos
30 files
346 links
@dusharge
کانالدا کی یازی‌لاری کانالین لینکینی وئرمک شرطی ایله پایلاشماق اولار.
اشتراک‌گذاری مطالب کانال به شرط ارائه لینک آن مجاز است.
Download Telegram
#بيان_قرينه‌ساز_ در #شعر_آذربایجان
#همت_شهبازی

در تداوم‌ روند استفاده از تركيبهاي ترجمه‌اي در‌شعر #دهة_‌70 نوعي شعر «قرينهساز» به وجود آمد كه بطرز شگفت‌انگيزي به شعر معاصر حتي به شعر آنهايي كه درگذشته شعرهاي موفقي از آنها ديده بوديم، سرايت كرده؛ بطوريكه تقليد از زبان فارسي تنها درقالب تركيبها خلاصه‌ نگرديد بلكه جمله‌ها و مصراعها را نيز دربرگرفت. اين مسئله آنچنان درشعر اين دهه رخنه كرده و نيز آنچنان ناشيانه و تصنعي است كه درهمان نگاه اول توجه خواننده را به خود جلب نموده، ناآشنايي و غرابت خود را حتـي با يك كلمه بروز مي‌دهد. اين قبـيل از شـعرها را مي‌توان « #شعر_قرينه‌ساز» و بيان آن را « بيان قرينهساز» ناميد؛ قرينه‌سازي‌اي كه نوعي ترجمه و گرته‌برداري از مفاهيم، تصورات و تجربيات فارسي است كه در قالب ظاهر زبان و تجربيات «تركي» به حالت ساختگي و ناهمگون و نامتناسب درآمده است.
چنين بنظر مي رسد كه در اينگونه از شعرها، شاعر با الهام از شعر فارسي ابتدا شعرش را به فارسي مي‌نويسد و سپس آنها را به تركي ترجمه مي‌كند اين مسئله از اسلوب سرايش آنها مشهود است: تفكر فارسي را وارد تفكر تركي كردن و بدنبال آن بيان و توصيفهاي فارسي را وارد اسلوب بيان تركي كردن. اين قبيل اشعار، تقليد محض از تفكر و بيان شعر فارسي و بدتر از آن عدم همخواني اين شعرها با تفكر و بيان و فرهنگ تركي است كه نه تنها هيچگونه دخالتي در پيشبرد انديشه‌هاي والا ندارند بلكه ضربه‌اي هم به انديشه‌هاي شعرتركي مي‌زنند. اين اشعار، اشعار ازخود بيگانه و بي‌هويت‌اند كه فقط واژگان آنها به تركي است و هيچگونه سنخيتي با تفكر و فرهنگ تركـي ندارند. در اينگونه از شـعرها همه ‌چيز تقليدي است: فكر و انديشه، بيان، هويت و حتي واقعيتهاي اجتماعي...

رواج خصـوصيات و تصـورات فارسـي در شعر اين دهه كه از حوزة ذهنيت بومي خارج است، باعث تركيب مزاج و خصوصيات شـعر تركي با شـعر فارسي گرديده است. در #ادبيات_كلاسيك_آذربايجان شاعراني بوده‌اند كه ذهنيت آنها در اختيار و ارادة #فرم_شعر فارسي قرار گرفته‌بود، اما اين گروه، ساختار‌شعر را با بافت كلامي و دستوري #زبان_تركي سازگار مي‌كردند به همين دليل همان اندازه كه شعر فارسي از نظر فرم تحت تأثير شعر عربي بود و از نظر محتوا مسير عادي خود را طي مي‌كرد، به همان مقدار نيز #شعر_تركي از نظر فرم در ارادة بين شعر فارسي و عربي تركيب يافته بود اما از لحاظ سوار كردن ذهنيت و تصورات بومي خود ذوق و استعدادش را تحت‌الاراده يك تفكر و مسير نامأنوس قرار نمي‌داد....
#گرته‌برداري از فرم و ذهنيت فارسي نوعي دغلبازي است كه سرانجام منتهي به نامفهومي و گنگي اثر مي‌شود. واقعيت اين است كه استفاده ناهماهنگ از اسلوبهاي فرمي، به گرايشهاي ناموزوني بدل مي‌شود. شاعران بدون توجه به پيشينه‌ استفاده از فرمهاي مكرر و تجربة آنها از طرف شعراي فارسي‌زبان، سعي در انتقال اسلوبهاي فرم شعر فارسي را داشته‌اند، غافل از اينكه اين اسلوبها حداقل بايد به صورت نظري مطرح و مورد سنجش قرار مي‌گرفت. زيرا علاوه برآنكه ساختار زباني آنها در تقابل با ساختار زبان فارسي است، ذهنيت، تصورات و فرهنگ آنها نيز با يكديگر ناهماهنگ است. اين مسئله واقعيتي است انكارناپذير. ذكر و مقايسه نمونه‌اي از تصورات ساده و روزمره، ما را به عمق مسئله متوجه ساخته، حساسيت آن را در انتخاب واژگان و تصاوير متناسب تاحد يك وسواس هنري ارتقا خواهد داد. بعنوان مثال دو واژة « كليد» و « قفل» را درنظر بگيريد. براي يك آذربايجاني چنانچه گفته شود: «كليد را بياور!» فوراً به سراغ « قفل» خواهد رفت چرا كه در تصور او « كليد» در معناي « قفل» است و با تصور يك فارس‌زبان كاملاً متفاوت؛ زيرا‌ آنچه‌ آنها از واژه «‌ كليد» مد نظر‌دارند، در ‌تصـور يك‌‌ آذربايـجاني به معـناي «آچـار» است و «آچـار» در تصـور آذربايـجاني همان «كليد» است در تصـور يك فارس زبان....

@dusharge
@dusharge || همت شهبازی
#بيان_قرينه‌ساز_ در #شعر_آذربایجان #همت_شهبازی در تداوم‌ روند استفاده از تركيبهاي ترجمه‌اي در‌شعر #دهة_‌70 نوعي شعر «قرينه‌ساز» به وجود آمد كه بطرز شگفت‌انگيزي به شعر معاصر حتي به شعر آنهايي كه درگذشته شعرهاي موفقي از آنها ديده بوديم، سرايت كرده؛ بطوريكه…
« #بيان_قرينه‌ساز» تظاهر به ساختن تصاوير و تصورات و تجربياتي دارد كه به زعم خود استقلال بياني و بلاغي دارد و حتي به وجود آن نيز تفاخر مي‌نمايند، درحاليكه وقتي دقيق شدي مي فهمي كه اين نقاب چقدر شعر را لوس و ننر بار آورده است. آوردن تصاوير پي‌درپي و سريع بر زيبايي‌هاي هنري مي‌افزايد اما اين تصاوير نبايد بصورت تصنعي و متظاهرانه باشد. به تعبير ديگر در اين نوع از اشعار، تصويرپردازيها درقالب « #تخـيل_احسـاسـاتي» بروز مي‌يابد. تخيلي كه ريشه در احساسهاي آشنا ندارد بلكه خود نقش « #احساس_بيگانه» را بازي مي‌نمايد كه در آن مناسبات تخيل نيز غرق در هيجانات و فعل و انفعالات بدون تشخصي است كه حتي در قالب اغراق و مبالغه نيز نمي‌توان آن را گنجاند ‌زيرا در ‌مبالغه نوعي اعجاز هنري وجود دارد كه هر گونه تجربه‌هاي سست و بي‌عنصري را تبديل‌ به جذابيتهاي بي‌غل‌وغش حماسي كرده، نوعي تناسب عاطفي برقرار‌مي‌نمايد اما در‌اينجا شتابزدگي،‌ تخيل را به ‌شوريدگي‌هاي جنون‌آميز و بي‌منطقي ‌دچار‌كرده، ‌باعث استحالة ‌روان خواننده‌ در ضرب‌آهنگهاي احساس ‌مي‌شود...

منبع: #نقد_شعر_معاصر_آذربایجان:همت شهبازی صص 39-42

https://telegram.me/dusharge