دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.1K subscribers
1.73K photos
96 videos
150 files
3.22K links
Download Telegram
Forwarded from بشنو از نی/م.حسین صائبی (M.Hosaen Saebi)
بُوَد آیا که درِ میکده‌ها بگشایند
گره از کارِ فروبستهٔ ما بگشایند

اگر از بهرِ دلِ زاهدِ خودبین بستند
دل قوی دار که از بهرِ خدا بگشایند

#حافظ_شیرازی
#خوشنویسی_محمدحسین_صائبی


https://t.me/khoshnevisibeshnoazney۰
🔹 برای کشته شدگان و رفتگان این سال بد:

چیز زیادی را از دست نداده‌ای
آه یادم آمد
تنها، ما که از وداع باز می‌گشتیم برف آمد
سپید بود و خشک
و نشست روی زمین به انتظار
اما خوب که فکر می‌کنم چیز مهمی را از دست نداده‌ای
تنها، همین که باران گرفته
اگر بودی، پشت هر پنجره ، بر پیشانی هر شیشه ، هر کجا، رد سرگردان قطره‌های باران را می‌دیدی
تند و پیوسته می‌بارد ، باران.
باران می‌بارد و آن‌طور که سیمین می گفت: «زمین را به آسمان کوک می‌زند»
به هرحال چیز زیادی را از دست نداده‌ای
تنها، نوروز را ، که به اندوه کهن‌ترین خشکی‌ها و تنهاترین سنگ‌ها و خونین‌ترین دل‌ها هم سر خم نمی کند، رحمی ندارد و پا سست نمی‌کند.
تنها نوروز که سرمستی سنگدلانه‌اش، سخت‌ترین زمستان‌ها را شکست می‌دهد و سردترین خاک‌ها را که پیکر رنجور بهترین جوانان ما را در خود جای داده
تنها چند زمستان، چند نفس، چند تاپ تاپ بیشتر قلب ....
آه یادم نبود تو هم تنها همین‌ها را می‌خواستی همراه اندکی آزادی ...

معصومه بیات
#تأملات
#خواب_نوروزی

خواب می‌بینم که بهار در راه است
خواب می‌بینم خورشید خندان است
خواب می‌بینم که آب به هامون بازگشته،
آتش به تفتان
خواب می‌بینم رویش دستان‌مان را!

محمدرضا سرگلزایی
بازگشت!

روح القدس بازمی‌گردد
با کوله‌باری از شعرهای دردآلود بی‌وزن
با انبانی از فریادهای حنجره‌های خون‌آلود
با صندوقچه‌ای از نگاه‌های چشمان تخلیه‌شده
با کمری خمیده از نعش جوانان سربه‌دار

روح‌القدس بازگشته است
سرافکنده و شرمسار
از انبیاء و اولیاء نرینه‌آیین
که از شعر و آواز آسمان، افسون و افسانه ساختند و زنجیر و شلاق و ریسمان

روح‌القدس
اشک در چشم و بغض در گلو
در گوشم زمزمه می‌کند:
"بخوان! بخوان به نام گل سرخ، به نام خوشه‌ی انگور،
بخوان به نام سیب، سیب سرخ، سیب حوا!"


محمدرضا سرگلزایی
Forwarded from بشنو از نی/م.حسین صائبی (M.Hosaen Saebi)
اي آن كه به آيين عجم خرده گرفتي
نوروز همان پاسخ دندان شكن ماست

ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم
اين آيه كوتاه تمام سخن ماست

#حسن_قریبی
#خوشنویسی_محمدحسین_صائبی

https://t.me/khoshnevisibeshnoazney۰
🔹 آیین

دختران‌مان را زنده به گور کردند
و پسران‌مان را سربه‌دار
رخت سیاه را به جای رقص زندگی آیین کردند
بسیار کوشیدند که آیین زندگی براندازند
تا بر گور این قبیله جام‌ها لبریز کنند از دکل‌های نفت
تاریخ اما روایت خواهد کرد که ما زندگی را فرونگذاشتیم
در تمام خانه‌های قبیله آتش افروختیم، بربط نواختیم و شراب انداختیم
پس آنگاه بر خاکستر ضحاک و قبیله و مارهایش رقصیدیم

محمدرضا سرگلزایی
🔹 روانکاوی و زندگی

این پرسش اساسی همیشه پیش روی ماست که روانکاوی به چه نتایجی ختم می شود؟ این پرسش به‌ویژه در عصر کالاساز ضد ذهن که اختلال‌های روانی را به مجموعه‌ای از علایم و نشانه‌های دسته‌بندی شده در راهنماهای تشخیصی تقلیل داده است پرسشی ضروری به نظر می‌رسد. به شکل دم‌دستی و فست‌فودی شاید این به ذهن کسی خطور کند که روانکاوی نوعی درمان است؛ اگر چنین تصوری دارید خبر خوشی برای شما ندارم، روانکاوی دیسیپلینی جدا از رواندرمانی است به‌خاطر این‌که هدف آن درمان نیست. اگر در بین روانکاوانی که می‌شناسم بخواهم به یکی از آگاهان‌شان استناد کنم که روانکاوی را به نظرم بسیار واقعی‌تر از خیلی از هم‌قطارانش فهمیده چاره‌ای ندارم جز این‌که به دیدیا آنزیو Didier Anzieu ارجاع بدهم. او و آثارش که بیش از یک دهه ذهن من را به خود مشغول کرده می‌تواند در این مورد راه‌گشا باشند. او بر این باور است که روانکاوی چیزی را شفا نمی‌دهد و به طور کلی روانکاوی برای درمان بیماران به وجود نیامده است بلکه هدف آنالیز، دگرگونی است. در نتیجه روانکاوی تعهدی برای ناپدید کردن علایم مراجعانش ندارد. انتظار ما این است که مراجع پس از گذراندن تحلیل استاندارد باخبرتر، خودمختارتر و لیبیدینال ( زندگی‌محور)تر به خود،‌ زندگی و دنیا نگاه کند. پس دگرگونی و دگرگون‌سازی هدف روانکاوی است.
جالب اینجاست که در ابتدای هر سال نو در فرهنگ ما صحبت از این است که دگرگون کننده‌ی امور و احوال، حال و روزگار ما را به بهترین شکل ممکن دگرگون کند. اگر به این نیایش نمادین‌تر نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که حقیقت بی‌صدایی در آن نهفته است که منتظر شنیده شدن است و آن تأکید بر دگرگونی است. دگرگونی نه از نگاه متافیزیکی و معنای زندگی، نه به شکل عمودی‌اش، بلکه دگرگونی در اینجا به معنای دگرگونی اوضاع و احوال از رهگذر معنای افقی به گستره‌ی فهم خود در آینه‌ی دیگری است. بنابراین، در سال جدید برای شما عزیزان سالی پر از دگرگونی نه در معنای متافیزیک‌اندودش بلکه به معنای خاکی شده‌اش آرزومندم. باشد که در غم سال پر‌حادثه‌ای که گذشت و در رگبار بی‌امان گریه و سوزن‌ریز بی‌امان ماتم، دگرگونی اساسی برای مردمانی واقعی که از گوشت و پوست و خون درست شده‌اند و چشمانی نگران بازگشت آنها به خانه‌اند اتفاق بیفتد. هر دگرگونی بزرگ، لازمه‌اش اتفاقی زمینه‌ساز است و آن این است که نه من و نه تو به تنهایی اتفاق بزرگی نیستیم. در کنار هم و با هم آن اتفاق و دگرگونی بزرگ رخ خواهد داد. یادمان باشد پادزهر فراموشی ترومای جمعی زمانه و نسل ما پاسداشت یاد رفتگان این راه است که «فرزند کسی بودند.»

من ريشه های تو را دريافته‌ام
با لبانت برای همه‌ی لب‌ها سخن گفته‌ام
و دست هايت با دستان من آشناست
در خلوت روشن با تو گريسته‌ام
برای خاطر زندگان
و در گورستان تاريک با تو خوانده‌ام
زيباترين سرودها را
زيرا که مردگان اين سال
عاشق ترين زندگان بودند

🔹 دکتر احمدرضا محمدپور یزدی
(روان‌شناس- دانشگاه کنکوردیا- مونترال)
.
مجموعه درسگفتارهای به سوی سیمرغ
بیش از ۹۰ ساعت آموزشی


1- درسگفتارهایی درباره «تن‌آمیزی  (SEX)»
2- درسگفتارهایی درباره «عشق  (LOVE)»
3- هم اندیشی «شمس من و خدای من»
4- درسگفتارهایی درباره «مرگ؛ این راز سربه مُهر»
5- درسگفتارهایی درباره «طنز (کمدی)»
6- درسگفتارهایی درباره «خدا: انسان و خدایگان»
7- درسگفتارهایی درباره «تراژدی»
8- درسگفتارهایی درباره «آموزش و پرورش: دنیای نو، مدارس کهنه»
9- درسگفتارهایی درباره «تعصب»


🛎با ۵۰ درصد تخفیف نوبهار ۱۴۰۲
📽 فایلهای صوتی و اسلایدها به همراه فیلم های اصلی در گروه تلگرام
📲 تهیه بسته از طریق ثبت نام در سایت کافه فیلو:
CAFEPHILO.ir

لطفا پس از ثبت سفارش، به شماره 00989026339967 در تلگرام پیام دهید تا در گروه تلگرامی مربوطه عضو شده و به فایل های صوتی و اسلایدهای مربوطه دسترسی داشته باشید.


#به_سوی_سیمرغ #هم_اندیشی #درسگفتار #تن_آمیزی #عشق #شمس_مولانا #طنز #تراژدی #خدایگان #مرگ #تعصب #آموزش_پرورش
#دکتر_محمدرضا_سرگلزایی #دکتر_حسین_محموری #دکتر_محسن_یارمحمدی #مقصود_فراستخواه
مجموعه تحلیل فیلم های به سوی سیمرغ
بیش از ۲۴ ساعت


1- «انجمن شاعران مرده » (Dead Poets Society) فیلمی از پیتر ویر
2- «در حال و هوای عشق» (In The Mood for Love) فیلمی از وونگ کار وای
3- چشمان به وسعت بسته «Eyes Wide Shut»،  فیلمی از استنلی کوبریک
4- «آینه » (Mirror)، فیلمی از آندره تارکوفسکی
5- «سنگ صبور»،  فیلمی از عتیق رحیمی و ژان کلود کاریر
6- «ونوس در پوست خز» (Venus In Fur)، فیلمی از رومن پولانسکی

🛎با ۵۰ درصد تخفیف نوبهار ۱۴۰۲
📽 فایلهای صوتی و اسلایدها به همراه فیلم های اصلی در گروه تلگرام
📲 تهیه بسته از طریق ثبت نام در سایت کافه فیلو:
CAFEPHILO.ir

لطفا پس از ثبت سفارش، به شماره 00989026339967 در تلگرام پیام دهید تا در گروه تلگرامی مربوطه عضو شده و به فایل های صوتی و اسلایدهای مربوطه دسترسی داشته باشید.


#به_سوی_سیمرغ #تحلیل_فیلم #فیلم
#دکتر_محمدرضا_سرگلزایی #دکتر_حسین_محموری #دکتر_محسن_یارمحمدی #شهرام_علیدی
🔴 گفت‌و‌گو کنیم

پرسش:
سلام و آرزوی تندرستی ضمن مطالعه‌ی کتابی که به تازگی خوانده‌ام سؤالی پیش آمده است که در آخر متن ذکر میکنم.
دکتر فرانکل در کتاب انسان در جستجوی معنا بیان میکند که در اردوگاه کار اجباری منظرۀ شکنجه‌شدگان و رنج مردن پس از چند هفته زندگی در آن شرایط به یک مسأله‌ی عادی تبدیل میشود و دیگر هیچ‌کس را متاسف و ناراحت نمیکند. زندانیان یکی یکی به جسدی که هنوز گرم بود نزدیک می‌شدند و یک نفر پس مانده‌ی سیب زمینی پخته‌ی او را چنگ میزد و دیگری در این اندیشه که شاید کفش‌های چوبین مرده برایش مناسب‌تر از کفش‌های خودش باشد و یکی دیگر از این خوشحال بود که می‌توانست مقداری بیشتر نخ بدست آورد. باید به حال ملتی گریست که انسانیت از آن رنگ باخته و دیدن درد و رنج به مرور عادی می‌شود و ناظر در مقابل دیدن این رنج و درد بی حس و سرد می‌شود.
حال سؤالی که مطرح است این است که در همان اردوگاه کار اجباری که دکتر فرانکل آن را به تحریر کشیده چرا در اذهان این زندانیان (که خود را به مثابه گوشت قربانی تصور کرده و هر لحظه منتظر مرگ خود بودند) تصور قیام و یا شوریدنی که حتی ممکن است سرانجام نداشته باشد خطور نمی‌کرد؟
با مقایسۀ این مسأله با وضعیت کشورهای مورد ستم و سرکوب، چرا در جوامعی که حداقل ۳۰ درصد آن زیر خط فقرمطلق هستند صدایی بر نمی‌خیزد؟ مگر بالاتر از سیاهی رنگی هست؟ پس چرا صدایی از تودۀ مستضعف در تاریخ بر نمی‌خیزد؟

پاسخ دکتر سرگلزایی:
درود و مهر
به گمان من ریشۀ این انفعال در چند چیز می‌تواند باشد:
🔹امید واهی به نجات معجزه آسا
🔹 باور به سرنوشت محتوم
🔹 تقدیس نقش قربانی
🔹 خستگی مغز (تحلیل رفتگی) ناشی از استرس مزمن و سوء تغذیه
🔹 درماندگی آموخته شده
🔹 همنوایی (همرنگی با جماعت)

🔴 در میانه‌ی انقلاب گفت‌و‌گو کنیم.
Forwarded from خیالات سرزده
پیچیده به دست و پایم
در انتهای این مرداب
ریشه های نیلوفر آبی
و پهن شده است برگهایش
در سکوت و بر سکون آب
شاید بازگردد و دستش را بگیرد
پرنده ی مهاجری
در روز رهایی...

#افسانه_نجاتی

@khialatesarzadeh
Forwarded from خیالات سرزده
عقل همان چیزی است که مدام می رود و باز می گردد تا تو در این رفت و برگشت کاری کنی به نام زندگی! می رود تا اشتباه کنی. می آید تا محاسبه کنی. می رود تا تجربه کنی، باز می گردد تا پشیمان شوی.می رود تا تصور کنی، باز می گردد تا تصوراتت را باطل کنی. می رود تا گم شوی، باز می گردد تا بگوید دستت را از دستش هرگز رها نکنی...

تکه ای از یک خیال طولانی
#افسانه_نجاتی

@Khialatesarzadeh
Forwarded from Cafe sz
فکر میکنین چند درصد از خریدتون رو کالای قاچاق تامین میکنه ؟ از سیگار و لباس گرفته تا لوازم آرایشی و شکلات ؟ هفته‌ی گذشته نزدیک نقطه‌ی صفر مرزی بودم که چند تا لندکروز دیدم که منتظر بودن بار قاچاق بیاد براشون . از ماشین پیاده شدم و باهاشون یه گپی زدم و گفتم میخوام از شرایط قاچاق و کوله برا عکس بگیرم ! یکمی دو دل بودن ولی بهم مسیری که بار میاد رو‌ روی کوه ها نشون دادن و گفتن تازه یه گروه رفتن . اگه بدویی بهشون میرسی ! منم ماشینم رو گذاشتم و کوله بستم و زدم تو کوه ها به دوییدن !!! کم تر از یک ساعت گشتم تا پیداشون کردم . از دور داد زدم :«سلام. خدا قوت» یک دفعه سر و صدایی توشون بلند شد و سرعتشون رو زیاد کردن ! گویا به خاطر کت سبز و چفیه و ریش من ، فکر کردن که مامورم ! منم سرعتم رو زیاد کردم تا بهشون رسیدم ! داد زدم که من عکاسم و میخوام ازتون عکس بگیرم ! با اکراه دعوتم کردن به گروه ! چیزی که میدیدم غیر قابل باور بود ! پسرای لاغر و نحیفی‌ که چهل تا شصت کیلو بار رو توی کوه حمل میکردن ! به گفته‌ی خودشون قاطر سه یا چهار گونی بار میاره و کوله بر‌ فقط یک گونی کمتر میاره ! برای روزی شصت هزار تومن !!! داشتم عکس میگرفتم که یکیشون که مسن تر بود عصبانی شد ، داد زد که نگیر و از چی داری عکس میگیری؟! ولی جووناشون میگفتن بگیر‌ و درد دل میکردن ! میخواستن شنیده بشن ! میگفتن این زندگی ماست ! وقتی بگیرنمون بارمون رو آتیش میزنن و قاطرمون رو‌ هم میکشن ! حتی به سمتون تیراندازی میکنن و هر سال تعدادیمون رو میکشن ! تقریبا همشون روزه بودن . مسیر به قدری سنگین بود که من که باری به جز دوربینم و آب همراهم نبود بارها به سرفه افتادم . یکی از قاچاق برا شروع کرد به سرفه و عق زدن . هر چی اصرارش کردم که آب بخوره ، نخورد و روزه‌اش رو نشکست . تقریبا هم سن و سال من بود اما انگار چهل سالش بود . دستم رو گرفت و گفت فکر میکنی نون ما حلاله ؟ گفتم مطمئنم حلاله ! فکر نمیکنم اگر کسی راه دیگه ای برای زندگی داشته باشه برای روزی شصت هزار تومن وارد چنین کار پر خطر و سختی بشه و مطمئنم پولی که توسط گمرک گرفته میشه خرج آبادی این مملکت نمیشه! بخش بزرگی از بودجه‌ی این کشور ، از درآمد نفتی گرفته تا درآمد مالیاتی و گمرک ، نشت پیدا میکنه تا کاخ های عظیم تری ساخته بشن ! به قول اون ترانه که میگفت : «دوستانی جان برای قصر شیرین باختند ...
دوستانی قصر شیرین هایشان را ساختند »
وقتی بارشون رو تحویل دادن شب شده بود و با چای و آب قند افطار کردن . کردها آدم رو شوکه میکنن ! با مقاومتشون ، سر سختیشون ، مهمون نوازیشون و معرفتشون . مردمانی که تمام هشت سال جنگ تن و بدنشون لرزیده و هنوزم میلرزه اما استوار وایمیستن و وقتی عاشق میشن بیستون میکنن ! جێی ڕێزتان هه‌یه
📝سهیل سرگلزایی
📸سهیل سرگلزایی
@szcafe
https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
koolbar
Soheil Sargolzaei
کولبر
نگارش ، خوانش و تنبور: سهیل سرگلزایی
از خاطرات کردستان

اگر فکر میکنید خوبه که شنیده بشه، با دوستانتون به اشتراک بذارین🌿🍃

@szcafe

https://t.me/joinchat/AAAAADu0ycAlNL-9TnwPxA
عبدالقهّار عاصی
بگو به خاک‌فروش
▪️بگو به خاک‌فروش
که دست، از سرِ این خاک‌توده بردارد
که پایِ مرکبِ بیگانه‌پرورِ خود را
به این قلمروِ بسیار‌کشته نگذارد.

بگو به خاک‌فروش
زمانه‌ای‌ست که افشا شده‌ست، کهنه شده‌ست
و آفتابِ‌ دروغینِ دست و دامانش،
در این گذرگهِ آشوب، رنگ باخته‌ است.

بگو به خاک‌فروش
معاملاتِ دکان‌داری‌اش در این بازار
ز رونق افتاده‌ست.
دگر، حضورِ گدایانهٔ جهنّمی‌اش
کلاه بر سرِ این سرزمین نخواهد بود
دگر پیازِ فریبش نه رنگ می‌آرد،
نه بیخ می‌گیرد.

بگو به خاک‌فروش
رهش بگیرد و از این میانه برخیزد
که زخمِ کهنهٔ این ملک را نمک نزند
و دردهایِ قدیمیِّ روزگاران را،
عصب نینگیزد.

بگو به خاک‌فروش
که خیمه از سرِ این گریه‌گاه برچیند.
..
#عبدالقهار_عاصی

#ایران_زمین
🎵🎵🎵
«These Red Winters»
by: Rafael Anton Irisarri
«این زمستان‌های سرخ»
رافائل آنتون ایریساری

#خلوت_بیغولگی
#سایه_اش
۸ خرداد ۱۴۰۱
@Gaahgoft
🔹 صحبت‌های دکتر محمدرضا سرگلزایی
در گروه گفت‌وگوی سیمرغ

🔴 موضوعات گفت‌وگو:
۱- بررسی علل عدم همراهی افراد با انقلاب
۲- بررسی موضع دولت‌های خارجی به انقلاب


تاریخ:
۴ فروردین ۱۴۰۲
March—24 - 2023

https://t.me/drsargolzaeipodcast/1024
🔴 یاران هم‌-راه

🔹 تاکنون ده‌ها نفر از هموطنان گرانقدرمان که توسط خشونت حکومتی در شش‌ماه اخیر آسیب دیده بودند تحت روان‌درمانی رایگان قرار گرفته‌اند. اگر شما نیز از آسیب‌دیدگان جنایت های حکومت هستید برای دریافت خدمات درمانی-آموزشی از این شبکه‌ی حمایتی، با دکتر سرگلزایی تماس بگیرید‌. اولویت با عزیزان ساکن ایران است.

🔹 اگر شما نیز مایلید در این پروژه‌ی حمایتی همراهی کنید لطفا سوابق آموزشی و تخصصی خود را برای ما ارسال کنید.

🔹 ایمیل دکتر سرگلزایی:
isssp@yahoo.com