#معرفی_کتاب
نام کتاب: #پروژه_رزی
نویسنده: گرام سیمسیون
ترجمه: مهدی نسرین
نشر مرکز - ۱۳۹۵
* * *
رمان پروژه ی رُزی (The Rosie Project) که در سال ۲۰۱۳ نوشته شده اولین رمان گرام سیمسیون نویسنده استرالیایی است، با این حال رمانی بسیار موفق از آب در آمده و بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.
راوی قصه، دان تیلمن، یک پروفسور ژنتیک است که دچار "اختلال آسپرگر" است. او حافظه ای بی نقص و تحلیلی قدرتمند دارد ولی همچون دیگر افراد دچار "آسپرگر" در درک عواطف دیگران و فهم روابط بین فردی به نوعی ناتوان محسوب می شود.
دان با دختری به نام "رزی" آشنا می شود که دانشجوی دکتری روانشناسی است و در جستجوی پدر ژنتیک خود است. در این پروژه پدریابی، دان با حوزه عواطف و روابط عاشقانه ارتباط برقرار می کند. جدا از داستان جذاب و شیرین این کتاب، گرام سیمسیون در این رمان مباحث عمیق روانشناسانه و فلسفی را به ظرافت و مهارت مطرح می کند.
یکی از این مباحث، موضوع "بهنجار بودن" (Normality) است، بررسی این پرسش که آیا بهنجار بودن یک موضوع عرفی است یا یک موضوع عینی و علمی، و این که چگونه قضاوت های ما راجع به رفتار سالم، رفتار اخلاقی و رفتار درست تحت تاثیر قراردادهای ناگفته اجتماعی قرار می گیرند.
از دیگر موضوعات کتاب، جایگاه "غریزه" و "عقل" در تصمیمات و رفتارهای ماست. "دان" به عنوان یک متخصص ژنتیک که بسیاری از رفتارها را با عینک تکامل داروینی می بیند نگرش جالب و مستندی را به خواننده داستان ارائه می کند، بنابراین این کتاب می تواند نگاه علمی را در قالب یک داستان به خواننده ارائه دهد. نکته ارزشمند قضیه این است که اطلاعات علمی به کار رفته در این داستان "واقعا علمی" هستند، نه شبه علم یا "علمی تخیلی" ، بنابراین به نظر می رسد که نویسنده داستان به مباحث روان شناسی تکاملی و Sociobiology تسلط کافی داشته یا زمان زیادی را صرف تحقیق در این زمینه کرده است. گرچه داستان این کتاب برای طیف وسیعی از مخاطبان جذاب است، خوانندگانی که کار و تحصیلاتشان در حوزه های پزشکی، زیست شناسی، ژنتیک و روان شناسی باشد با این کتاب ارتباط بهتری برقرار خواهند کرد.
پیش از این، راجع به افراد دچار "اختلال آسپرگر" فیلم های سینمایی متعددی ساخته شده بودند که معروفترین آنها "فارست گامپ" با بازی تام هنکس، "مرد بارانی" با بازی داستین هافمن و انیمیشن "مری و مکس" هستند ولی در عرصه ادبیات کتابی که با این دقت و وضوح "آسپرگر" را در یک داستان بگنجاند وجود نداشت.
گرچه "دان تیلمن" به دلیل ابتلاء به "آسپرگر" در تعاملات اجتماعی دست و پا چلفتی عمل می کند اما تحلیل هایش از امور، عینی تر، عقلانی تر و ادله-محورترند این گونه "گرام سیمسیون" در این کتاب به برچسب زدایی از اقلیت های ژنتیکی می پردازد، اقلیت هایی که اگر از پیش فرض ها و تعصبات آموخته شده فارغ باشیم به این نتیجه خواهیم رسید که از اکثریت به ظاهر طبیعی "متکامل تر" هستند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/RoziProject.jpg
نام کتاب: #پروژه_رزی
نویسنده: گرام سیمسیون
ترجمه: مهدی نسرین
نشر مرکز - ۱۳۹۵
* * *
رمان پروژه ی رُزی (The Rosie Project) که در سال ۲۰۱۳ نوشته شده اولین رمان گرام سیمسیون نویسنده استرالیایی است، با این حال رمانی بسیار موفق از آب در آمده و بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.
راوی قصه، دان تیلمن، یک پروفسور ژنتیک است که دچار "اختلال آسپرگر" است. او حافظه ای بی نقص و تحلیلی قدرتمند دارد ولی همچون دیگر افراد دچار "آسپرگر" در درک عواطف دیگران و فهم روابط بین فردی به نوعی ناتوان محسوب می شود.
دان با دختری به نام "رزی" آشنا می شود که دانشجوی دکتری روانشناسی است و در جستجوی پدر ژنتیک خود است. در این پروژه پدریابی، دان با حوزه عواطف و روابط عاشقانه ارتباط برقرار می کند. جدا از داستان جذاب و شیرین این کتاب، گرام سیمسیون در این رمان مباحث عمیق روانشناسانه و فلسفی را به ظرافت و مهارت مطرح می کند.
یکی از این مباحث، موضوع "بهنجار بودن" (Normality) است، بررسی این پرسش که آیا بهنجار بودن یک موضوع عرفی است یا یک موضوع عینی و علمی، و این که چگونه قضاوت های ما راجع به رفتار سالم، رفتار اخلاقی و رفتار درست تحت تاثیر قراردادهای ناگفته اجتماعی قرار می گیرند.
از دیگر موضوعات کتاب، جایگاه "غریزه" و "عقل" در تصمیمات و رفتارهای ماست. "دان" به عنوان یک متخصص ژنتیک که بسیاری از رفتارها را با عینک تکامل داروینی می بیند نگرش جالب و مستندی را به خواننده داستان ارائه می کند، بنابراین این کتاب می تواند نگاه علمی را در قالب یک داستان به خواننده ارائه دهد. نکته ارزشمند قضیه این است که اطلاعات علمی به کار رفته در این داستان "واقعا علمی" هستند، نه شبه علم یا "علمی تخیلی" ، بنابراین به نظر می رسد که نویسنده داستان به مباحث روان شناسی تکاملی و Sociobiology تسلط کافی داشته یا زمان زیادی را صرف تحقیق در این زمینه کرده است. گرچه داستان این کتاب برای طیف وسیعی از مخاطبان جذاب است، خوانندگانی که کار و تحصیلاتشان در حوزه های پزشکی، زیست شناسی، ژنتیک و روان شناسی باشد با این کتاب ارتباط بهتری برقرار خواهند کرد.
پیش از این، راجع به افراد دچار "اختلال آسپرگر" فیلم های سینمایی متعددی ساخته شده بودند که معروفترین آنها "فارست گامپ" با بازی تام هنکس، "مرد بارانی" با بازی داستین هافمن و انیمیشن "مری و مکس" هستند ولی در عرصه ادبیات کتابی که با این دقت و وضوح "آسپرگر" را در یک داستان بگنجاند وجود نداشت.
گرچه "دان تیلمن" به دلیل ابتلاء به "آسپرگر" در تعاملات اجتماعی دست و پا چلفتی عمل می کند اما تحلیل هایش از امور، عینی تر، عقلانی تر و ادله-محورترند این گونه "گرام سیمسیون" در این کتاب به برچسب زدایی از اقلیت های ژنتیکی می پردازد، اقلیت هایی که اگر از پیش فرض ها و تعصبات آموخته شده فارغ باشیم به این نتیجه خواهیم رسید که از اکثریت به ظاهر طبیعی "متکامل تر" هستند.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/RoziProject.jpg
#یادداشت_هفته
#هستی_شناسی_و_ذهن_تاریخ_مند
۱- اولین فیلسوفان به دنبال پاسخ به پرسش های اساسی هستی شناسی بودند، این که "این جا کجاست و چه قوانینی بر آن حاکم است؟". حوزه ای در فلسفه که به این پرسش ها می پردازد Ontology یا وجود شناسی یا هستی شناسی نامیده می شود. مهم ترین دغدغه فیلسوفانی مثل دموکریتوس، هراکلیتوس، آناکسیمندرو و امپدوکلوس در یونان باستان هستی شناسی بود.
۲- گروه دیگری از فیلسوفان به این نتیجه رسیدند که ابزار اساسی ما برای شناخت جهان ذهن مان است، پس مقدمهٔ شناخت جهان، شناخت ذهن است چرا که اگر "میزان" را نشناسیم و انحرافات و اعوجاجات احتمالی آن را ندانیم احتمال این که در "توزین" دچار اشتباه شویم کم نیست. دغدغهٔ این فیلسوفان Epistemology یا معرفت شناسی یا شناخت شناسی نامیده شد.
هنگامی که لودویک ویتگنشتاین فیلسوف برجستهٔ "فلسفه تحلیلی" وظیفهٔ اصلی فلسفه را "نقد زبان" می داند به این حوزه از فلسفه اشاره دارد.
۳- #امانوئل_کانت اعتقاد داشت که ذهن ما محصور و مجبور در شیوهٔ خاصّی از تفکر است و این جبر ذهنی باعث می شود که ما جهان را نه به آن گونه که هست بلکه به آن گونه که ذهن ترسیم می کند درک کنیم. برای مثال "زمان فیزیکی" با "زمان ذهنی" کاملا متفاوت است و اصولاً آنچه که فیزیک نسبیّت یا فیزیک کوانتومی دربارهٔ زمان می گویند برای ذهن بشر قابل لمس نیست مگر به واسطهٔ تمثیل و استعاره. به بیان دیگر:
پیش چشمت داشتی شیشه کبود
زان سبب عالم کبودت می نمود
۴- ذهن با نگاه کردن به خودش تغییر می کند. هنگامی که ذهن به عنوان "سوژه" (شناسا)، ذهن را در جایگاه "ابژه" (شناسه) می نشاند، با دیالکتیک هگلی تز و آنتی تز، سنتز ذهن جدیدی به وقوع می پیوندد. به این دلیل است که امانوئل کانت علمی شدن روان شناسی را منتفی می داند، ذهن سیری "تاریخی" را طی می کند و هر بار که گمان می کند "خودش" را شناخته است تنها توانسته "گذشتهٔ خودش" را بشناسد.
۵- اگر قبول کنیم که ذهن، خود را به جهان فرافکنی می کند (همان که در فلسفه، ایده آلیسم نامیده می شود) هستی شناسی هر عصر، انعکاسی است از "نیازهای انسان آن عصر" بنابراین پاسخ های انسان سده ها و هزاره های پیش به سؤالات هستی شناسانهٔ انسان امروز، نیازهای روان شناختی انسان امروز را پوشش نمی دهند.
۶- در کتاب #حرف_هایی_برای_امروزیها به تفصیل گفته ام و در یادداشت معرفی همان کتاب (که در کانال تلگرام بنده موجود است) به اختصار نوشته ام که ما بر اساس نیازهای امروزمان نیازمند اسطوره های نو، قصه های نو و ضرب المثل های نو هستیم. این جاست که کار قصه نویس هایی که "گرفتار گذشته" نیستند اهمیت می یابد، قصه های نو، هستی شناسی ذهن امروزی هستند، ذهنی که فرزند گذشته و آفرینندهٔ آیندهٔ جامعهٔ انسانی است. از این منظر است که خواندن قصه های امروزی همچون رمان های #برفک (دان دلیلو- پیمان خاکسار - نشر چشمه) #پروژه_رزی (گرام سیمسون - مهدی نسرین - نشرمرکز)، #جزء_از_کل (استیو تولتز - پیمان خاکسار - نشرچشمه) را به عنوان داروی "درد متافیزیکی" انسان امروزی تجویز می کنم.
به عقیده من، خواندن اسطوره های کهن (چه ایلیاد و اودیسه هومر باشد ، چه بهاگواد گیتا، چه عهد عتیق و ...) حرفهٔ کارشناسانی است که می خواهند "تاریخ ذهن" را بدانند، اما "دردمندانی" که برای "بی قراری های معنا شناختی" خود به دنبال التیام و تسکین اند از "مرور اسطوره های گذشته" نفعی نخواهند برد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#هستی_شناسی_و_ذهن_تاریخ_مند
۱- اولین فیلسوفان به دنبال پاسخ به پرسش های اساسی هستی شناسی بودند، این که "این جا کجاست و چه قوانینی بر آن حاکم است؟". حوزه ای در فلسفه که به این پرسش ها می پردازد Ontology یا وجود شناسی یا هستی شناسی نامیده می شود. مهم ترین دغدغه فیلسوفانی مثل دموکریتوس، هراکلیتوس، آناکسیمندرو و امپدوکلوس در یونان باستان هستی شناسی بود.
۲- گروه دیگری از فیلسوفان به این نتیجه رسیدند که ابزار اساسی ما برای شناخت جهان ذهن مان است، پس مقدمهٔ شناخت جهان، شناخت ذهن است چرا که اگر "میزان" را نشناسیم و انحرافات و اعوجاجات احتمالی آن را ندانیم احتمال این که در "توزین" دچار اشتباه شویم کم نیست. دغدغهٔ این فیلسوفان Epistemology یا معرفت شناسی یا شناخت شناسی نامیده شد.
هنگامی که لودویک ویتگنشتاین فیلسوف برجستهٔ "فلسفه تحلیلی" وظیفهٔ اصلی فلسفه را "نقد زبان" می داند به این حوزه از فلسفه اشاره دارد.
۳- #امانوئل_کانت اعتقاد داشت که ذهن ما محصور و مجبور در شیوهٔ خاصّی از تفکر است و این جبر ذهنی باعث می شود که ما جهان را نه به آن گونه که هست بلکه به آن گونه که ذهن ترسیم می کند درک کنیم. برای مثال "زمان فیزیکی" با "زمان ذهنی" کاملا متفاوت است و اصولاً آنچه که فیزیک نسبیّت یا فیزیک کوانتومی دربارهٔ زمان می گویند برای ذهن بشر قابل لمس نیست مگر به واسطهٔ تمثیل و استعاره. به بیان دیگر:
پیش چشمت داشتی شیشه کبود
زان سبب عالم کبودت می نمود
۴- ذهن با نگاه کردن به خودش تغییر می کند. هنگامی که ذهن به عنوان "سوژه" (شناسا)، ذهن را در جایگاه "ابژه" (شناسه) می نشاند، با دیالکتیک هگلی تز و آنتی تز، سنتز ذهن جدیدی به وقوع می پیوندد. به این دلیل است که امانوئل کانت علمی شدن روان شناسی را منتفی می داند، ذهن سیری "تاریخی" را طی می کند و هر بار که گمان می کند "خودش" را شناخته است تنها توانسته "گذشتهٔ خودش" را بشناسد.
۵- اگر قبول کنیم که ذهن، خود را به جهان فرافکنی می کند (همان که در فلسفه، ایده آلیسم نامیده می شود) هستی شناسی هر عصر، انعکاسی است از "نیازهای انسان آن عصر" بنابراین پاسخ های انسان سده ها و هزاره های پیش به سؤالات هستی شناسانهٔ انسان امروز، نیازهای روان شناختی انسان امروز را پوشش نمی دهند.
۶- در کتاب #حرف_هایی_برای_امروزیها به تفصیل گفته ام و در یادداشت معرفی همان کتاب (که در کانال تلگرام بنده موجود است) به اختصار نوشته ام که ما بر اساس نیازهای امروزمان نیازمند اسطوره های نو، قصه های نو و ضرب المثل های نو هستیم. این جاست که کار قصه نویس هایی که "گرفتار گذشته" نیستند اهمیت می یابد، قصه های نو، هستی شناسی ذهن امروزی هستند، ذهنی که فرزند گذشته و آفرینندهٔ آیندهٔ جامعهٔ انسانی است. از این منظر است که خواندن قصه های امروزی همچون رمان های #برفک (دان دلیلو- پیمان خاکسار - نشر چشمه) #پروژه_رزی (گرام سیمسون - مهدی نسرین - نشرمرکز)، #جزء_از_کل (استیو تولتز - پیمان خاکسار - نشرچشمه) را به عنوان داروی "درد متافیزیکی" انسان امروزی تجویز می کنم.
به عقیده من، خواندن اسطوره های کهن (چه ایلیاد و اودیسه هومر باشد ، چه بهاگواد گیتا، چه عهد عتیق و ...) حرفهٔ کارشناسانی است که می خواهند "تاریخ ذهن" را بدانند، اما "دردمندانی" که برای "بی قراری های معنا شناختی" خود به دنبال التیام و تسکین اند از "مرور اسطوره های گذشته" نفعی نخواهند برد.
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#معرفی_کتاب
#جزء_از_کل
(A Fraction of the whole)
نویسنده: استیو تولتز
(Steve Toltz)
مترجم: پیمان خاکسار
ناشر: نشر چشمه - چاپ یازدهم - ۱۳۹۵
"جزء از کل" روایتی خلاق، شجاعانه و عمیق از زندگی است، جستجویی است در پی کشف راز و رمز زندگی و کورمال کورمالی است در هزار توی تاریک روان ناشناخته بشر.
جزء از کل اولین رمان استیو تولتز نویسنده استرالیایی است که در سال ۲۰۰۸ به انتشار رسید و همان سال نامزد دریافت جایزه بوکر شد. ترجمه فارسی این رمان جذاب هم ظرف دو سال به چاپ یازدهم رسیده است و با توجه به حجم بالای این کتاب (۶۵۶ صفحه) می توان فهمید که این کتاب جاذبه ای جادویی دارد که این تعداد خواننده را در زمانه ای که مردم به خواندن مطالب "فوق کوتاه" عادت دارند به خود جذب کرده است.
همچون رمان های کلاسیک #برادران_کارامازوف و #خانواده_تیبو (که قبلا در همین کانال معرفی شان کرده ام)، داستان "جزء از کل" ، داستان یک خانواده است، داستان یک کل که گرچه از اجزاء متفاوتی تشکیل شده است اما تشکیل دهنده یک "گشتالت" است که دارای پویایی مشترکی است.
راوی قصه (جسپر) پسر جوانی است که به موازات روایت زندگی اش از کودکی تا به حال به روایت زندگی اجداد و بستگانش نیز می پردازد اما این روایت همان قدر که طنز آمیز و شیرین است، عمیق و پیچیده نیز هست و ما را درگیر پرسش های فلسفی و تأملات روان شناختی می کند.
نویسنده این رمان به خوبی با نظریات #داروین، #فروید و #یونگ آشنا بوده و جا به جا با عینک این نظریه پردازان بزرگ قصه اش را جهت داده است. این ماجرا برای من هیجان انگیز است که در حوزه ادبیات داستانی امروزه قصه نویس هایی داریم که با فلسفه، روانکاوی، دانش زیست شناختی و فضای پیچیده "ذهن رسانه زده" مأنوس هستند.
رمان های #برفک ، #پروژه_رزی و "جزء از کل" که شیرین ترین ساعات سال ۱۳۹۵ را برایم آفریدند مرا با نسل جدیدی از قصه گوها آشنا کردند که به قول ایزاک نیوتن "بر شانه های غول ایستاده اند" و محصول صدها سال تأملات فلسفی و ده ها سال کوشش علمی را در قاب قصه می گذارند. داستان جزء از کل چکیده ایست از "فلسفه هگل" و "روان شناسی یونگ" ، داستان برآمدن جوانه نحیف "خودآگاهی" از جنگل ستبر "ناخودآگاهی".
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
#جزء_از_کل
(A Fraction of the whole)
نویسنده: استیو تولتز
(Steve Toltz)
مترجم: پیمان خاکسار
ناشر: نشر چشمه - چاپ یازدهم - ۱۳۹۵
"جزء از کل" روایتی خلاق، شجاعانه و عمیق از زندگی است، جستجویی است در پی کشف راز و رمز زندگی و کورمال کورمالی است در هزار توی تاریک روان ناشناخته بشر.
جزء از کل اولین رمان استیو تولتز نویسنده استرالیایی است که در سال ۲۰۰۸ به انتشار رسید و همان سال نامزد دریافت جایزه بوکر شد. ترجمه فارسی این رمان جذاب هم ظرف دو سال به چاپ یازدهم رسیده است و با توجه به حجم بالای این کتاب (۶۵۶ صفحه) می توان فهمید که این کتاب جاذبه ای جادویی دارد که این تعداد خواننده را در زمانه ای که مردم به خواندن مطالب "فوق کوتاه" عادت دارند به خود جذب کرده است.
همچون رمان های کلاسیک #برادران_کارامازوف و #خانواده_تیبو (که قبلا در همین کانال معرفی شان کرده ام)، داستان "جزء از کل" ، داستان یک خانواده است، داستان یک کل که گرچه از اجزاء متفاوتی تشکیل شده است اما تشکیل دهنده یک "گشتالت" است که دارای پویایی مشترکی است.
راوی قصه (جسپر) پسر جوانی است که به موازات روایت زندگی اش از کودکی تا به حال به روایت زندگی اجداد و بستگانش نیز می پردازد اما این روایت همان قدر که طنز آمیز و شیرین است، عمیق و پیچیده نیز هست و ما را درگیر پرسش های فلسفی و تأملات روان شناختی می کند.
نویسنده این رمان به خوبی با نظریات #داروین، #فروید و #یونگ آشنا بوده و جا به جا با عینک این نظریه پردازان بزرگ قصه اش را جهت داده است. این ماجرا برای من هیجان انگیز است که در حوزه ادبیات داستانی امروزه قصه نویس هایی داریم که با فلسفه، روانکاوی، دانش زیست شناختی و فضای پیچیده "ذهن رسانه زده" مأنوس هستند.
رمان های #برفک ، #پروژه_رزی و "جزء از کل" که شیرین ترین ساعات سال ۱۳۹۵ را برایم آفریدند مرا با نسل جدیدی از قصه گوها آشنا کردند که به قول ایزاک نیوتن "بر شانه های غول ایستاده اند" و محصول صدها سال تأملات فلسفی و ده ها سال کوشش علمی را در قاب قصه می گذارند. داستان جزء از کل چکیده ایست از "فلسفه هگل" و "روان شناسی یونگ" ، داستان برآمدن جوانه نحیف "خودآگاهی" از جنگل ستبر "ناخودآگاهی".
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei