دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.1K subscribers
1.73K photos
96 videos
149 files
3.22K links
Download Telegram
 #مقاله
#پدرم_مرا_کتک_می‌زد!: درباب سبب‌شناسی روانی-اجتماعی

منبع: ستون در مطب روان‌پزشک -مجله موفقیت- نیمه دوم تیرماه ۹۵

مردی که روبه‌رویم نشسته بود، کمتر از چهل‌سال داشت، ولی حداقل بیست سال درگیر اعتیاد به موادمخدر بود. او بارها اقدام به ترک کرد‌ه‌بود، ولی هربار در درمان شکست خورده و باز به اعتیاد برگشته‌بود. در اولین جلسه ملاقات‌مان برای توضیح اینکه چرا دچار اعتیاد شده‌است، داستان کودکی‌اش را تعریف‌کرد و گفت که بارها از پدرش کتک خورده‌است. این مرد علت اعتیادش را تنبیه‌شدن توسط پدر بداخلاق و سرزنشگرش می‌دانست. در اینکه رفتار این پدر نادرست بوده است، جای هیچ تردیدی نیست. تنبیه فیزیکی کودکان به‌هر‌ دلیلی مساوی است با شکنجه و به همان‌اندازه که هیچ حقوقدان، جامعه‌شناس یا روان‌شناسی در هیچ شرایطی شکنجه را حتی برای متهم و مجرم تایید نمی‌کند، تنبیه فیزیکی کودکان را هم در هیچ شرایطی قابل توجیه نمی‌داند. ولی موضوع بحث من چیز دیگری است: آیا به‌راستی تنبیه‌شدن این آقا توسط پدرش علت اعتیاد او بوده است؟
فیلسوفان بزرگ که در حوزه «نظریه شناخت» کار می‌کنند (از سقراط گرفته تا دیوید هیوم) بحث مفصلی راجع به «علیّت» داشته‌اند و به این مسئله پرداخته‌اند که در چه شرایطی می‌توان‌گفت A دلیل B است.
ازنظر آن‌ها درصورتی می‌توان‌گفت که A دلیل B است که اولا هرگاه A وجود‌ دارد، B هم به وجود بیاید و دوم اینکه همیشه A ازنظر زمانی مقدّم بر B باشد و سوم هیچ‌گاه B بدون A و خودبه‌خود نیاید.
مثلا ما می‌توانیم «باسیل کُخ» را عامل بیماری «سِل» بدانیم؛ چون بیماری سل هیچ‌گاه بدون حضور باسیل کُخ یا «مایکوباکتریوم توبرکولوزیس» یا مقدّم بر آن ایجاد نمی‌شود؛ اما اخیرا معلوم شده است که باسیل کُخ به‌تنهایی نمی‌تواند باعث ایجاد سل شود، بلکه برای این منظور لازم است که عوامل دیگری همچون ضعف سیستم ایمنی هم وجود داشته باشد؛ بنابراین حتی گفتن اینکه باسیل کُخ «عامل و علت» سل است، غلط است و باید بگوییم که سل یک بیماری چندعلتی است که باسیل کُخ برای آن ضروری است، یعنی باسیل، «شرط لازم» بیماری است، اما «شرط کافی» نیست؛ بنابراین به‌جای مدل تفکر «دکتر رابرت کُخ» (۱۹۱۰-۱۸۴۳ ) کاشف این باسیل که به «علیت خطی» فکر می‌کرد، امروزه ما «علیت شبکه ای» را برای ابتلای به سل فرض می‌کنیم.
وقتی به‌جای «نگاه خطی»، «نگاه سیستمی و شبکه‌ای» داشته باشیم به واقعیت نزدیک‌تریم و امکانات بیشتری هم برای مداخله داریم...

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روان‌پزشک

برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#سبب_شناسی #روانشناسی #دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei

@drsargolzaei
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #برفک
نویسنده: #دان_دلیلو
ترجمه: #پیمان_خاکسار
نشر چشمه، ۱۳۹۵

دانلد ریچارد (دان) دلیلو رمان نویس، نمایش نامه نویس و مقاله نویس آمریکایی متولد ۱۹۶۳ است. او از سال ۱۹۸۵ با انتشار رمان برفک (White Noise) شهرت جهانی پیدا کرده است و دوبار کاندیدای پولیتزر بوده است. دلیلو ادبیاتش را بیان نگرانی اش می داند برای چیزی که خودش "زندگی در زمانه خطرناک" می خواند. او در مصاحبه ای در سال ۲۰۰۵ گفته است:
"نویسندگان باید با سیستم ها مخالفت کنند. نوشتن علیه قدرت مهم است، علیه کمپانی های بزرگ، دولت، کاپیتالیسم و سرگرمی های رخوت آور. به نظر من وظیفه نویسندگان است که با هر چه که نهادهای قدرت قصد دارند تحمیلش کنند مخالفت کند."
موضوع رمان ارزنده "برفک" متنوع و در عین حال منسجم است. راوی داستان راجع به چیزهای مختلفی نظر می دهد: مرگ، تلویزیون، خانواده و ماهیت تجارب انسانی. در عین حال که راجع به چنین بیانیه پیچیده و متنوعی گیج می شوید در می یابید که ته مایه همه این حرف های جسته و گریخته چیزی منسجم، مرتبط و هدفمند است.
در جایی از رمان به این می پردازد که چقدر عضویت در یک طبقه اقتصادی بر رفتار شخصی ما تاثیر می گذارد:
"شهریه کالج  بالای  تپه چهارده هزار دلار است، ناهار یکشنبه ها هم در شهریه حساب شده. حس می کنم ارتباطی هست میان این رقم قدرتمند و نوع قرار گیری فیزیکی دانشجویان در قرائت خانه کتابخانه. روی مبل های پهن مخملی به زننده ترین حالات ممکن ولو می شوند، کاملا عامدانه، انگار وضعیت نشستن شان نشانه ای است از یک جور پیوند خویشاوندی؛ وضعیت جنینی به خود می گیرند، درازکش، چهار زانو، خمیده، گره خورده و گاهی تقریبا کله پا! ولی این فقط زبان طبقه اقتصادی است که به آن حرف می زنند!"

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روان‌پزشک

برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک‌ زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#مقاله

#روز_جهانی_کارگر (اول ماه می)

انتخاب اوّل ماه مِی به عنوان روز کارگر به این لحاظ بوده است که در چهارم ماه مه سال ۱۸۸۶، و در چهارمین روز اعتصاب و تجمع کارگران آمریکایی در شهر شیکاگو، پلیس به روی آنان آتش گشود که شماری کشته، عده‌ای مجروح و بعداً چهارتن نیز اعدام شدند. کارگران اعتصابی خواستار تعدیل شرایط کار و کاهش ساعات روزانه کار از ده ساعت به هشت ساعت بودند. قرار بود که اوّل ماه می ۱۸۸۶ در آمریکا کاهش ساعات کار به هشت ساعت در روز، به اجرا درآید که چنین نشد و در نتیجه، کارگران در گوشه و کنار این کشور دست به تظاهرات زدند و در یک‌هزار و دویست کارخانه و کارگاه، اعتصاب صورت گرفت.
این اعتراضات نتیجهٔ فوری دریافت نکردند، اما بعدها در سطح وسیع مؤثر واقع شدند. پس از آن، هشت ساعت کار در روز عُرف بسیاری از کشورها در سراسر جهان شد. از این رو این روز به عنوان روز تظاهرات، راهپیمایی، و سخنرانی انتخاب شد. در هند این روز همچنین روز معترضان سیاسی نیز هست.
در سال ۱۹۵۵ در کلیسای کاتولیک رومی، ۱ می به عنوان روز «قدیس یوسف کارگر»، نامزد مریم مقدس نامگذاری شد.
به مناسبت این روز مهم می‌خواهم به بحث «ارزش‌افزوده، فاصلهٔ‌طبقاتی و جنگ‌های ملّی-مذهبی» بپردازم.
طبقه‌کارگر (یا پرولتاریا) شامل کسانی است که از طریق کار‌کردن ارتزاق می‌کنند، در مقابل، طبقه سرمایه‌دار (یا بورژوا) کسانی هستند که سرمایه‌شان درآمد ایجاد می‌کند و مجبور نیستند برای ارتزاق کار کنند.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

برای مطالعه متن کامل‌ مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #در_غیاب_بلانکا
نویسنده: #آنتونیو_مونیز_مولینا
مترجم: اشکان غفاریان دانشمند
ناشر: نیماژ -چاپ اول- ۱۴۰۱

داستان کوتاه در غیاب بلانکا اولین کتابی است از آنتونیو مونیز مولینا نویسندۀ اسپانیایی، که به فارسی ترجمه و منتشر می‌شود.
در بدو امر، این داستان سناریوی یک زندگی زناشویی است که از آشنایی و عاشقی شروع می شود و به همزیستی و آیین‌های خانوادگی و مشاجرات گهگاهی می‌رسد اما مولینا در این داستان از این پیرنگ فراتر می‌رود و به مسألۀ فرهنگ و سبک زندگی می‌پردازد.
ماریو مردی است که در خانواده‌ای فقیر و روستایی متولد شده و با سخت‌کوشی و ریاضت موفق به تحصیلات دانشگاهی و سپس استخدام در شهرداری به عنوان یک نقشه‌کش شده است؛ در حالی‌که بلانکا دختر یک خانوادۀ ثروتمند شهری است که پیشاپیش همۀ آنچه که ماریو پس از سالها تلاش به دست آورده و برای حفظ آنها همچنان باید هر روز تلاش کند را داشته بنابراین بقاء و امنیت برای او نیازهایی برآورده شده‌اند که او هرگز دچار فقدان یا کمبودشان نبوده است بنابراین بلانکا به دنبال زندگی دراماتیک، متفاوت، هنجارشکن و عصیانگرانه است.
او با تکیه بر حمایت خانوادگی‌اش نیازی به تمام کردن درس و کار تمام‌وقت در خود نمی‌بیند و به دنبال هنر آوانگارد و هنرمندان عصیانگر است اما بیش از آن‌که به درکی عمیق‌تر از هنر نائل شود گرفتار رابطه‌های عاشقانه با هنرمندانی خودشیفته و هیستریونیک می‌شود که غرق در مواد محرک و روانگردان و بی‌مبالاتی جنسی هستند و او را با انبوهی از خاطرات تلخ، زخم‌های عاطفی و سبک زندگی با محوریت مواد جا می‌گذارند و به ایستگاه بعدی می‌روند.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک‌ زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #در_اسارت_فرهنگ (ریشه‌یابی خلق و خو، آداب و عادات ما ایرانیان)

نویسنده: #طاهره_شیخ‌الاسلام

ناشر: انتشارات صمدیه – تلفن: ۶۶۹۳۶۵۷۵

چاپ سوم- ۱۳۹۹

نویسندۀ کتاب نزدیک به سه دهۀ پیش برای ادامه تحصیل به استرالیا سفر می‌کند و سپس در استرالیا اقامت می‌گزیند. مقایسۀ سبک زندگی ما ایرانیان با اهالی استرالیا او را به تأمل راجع به مشکلات فرهنگی ایرانیان و ریشه‌های آن وا می‌دارد به ویژه که او مشاهده می‌کند که ایرانیان مهاجر همچنان درگیر همان آداب و عادات دست‌و‌پاگیری هستند که مانع صراحت، صداقت، شفافیت و کارآیی مردم در ایران می‌شوند. کتاب در اسارت فرهنگ محصول این مشاهدات و تأملات نویسنده است.
طاهره شیخ‌الاسلام در این کتاب ۴۳۰ صفحه‌ای ریشۀ مشکلات فرهنگی ایرانیان را در چهار حوزۀ ترس، فقر، تبعیض و مقایسه واکاوی می‌کند و فرهنگ سلطه‌گری و سلطه‌پذیری را محور عمدۀ مشکلات ما می‌داند.
نویسنده باور دارد که: «همان‌گونه که وسایلی چون کوزه سفالی، چراغ سه فتیله، سماور ذغالی و لباس‌هایی مانند شلیته، چاقچور و بسیاری از چیزهای قدیمی به تدریج در ردۀ آثار باستانی درآمده و به موزه‌ها سپرده شده‌اند، به همان نحو باید گفتارها، رفتارها و آداب و رسومی که تاریخ مصرف‌شان گذشته است را نیز به موزه‌ها سپرد.»
نویسنده در این کتاب ده‌ها خاطره از زندگی ایرانیان خارج از کشور و مقایسۀ زندگی و رفتارهای آنان با غربیان ذکر می‌کند و برعکس بسیاری از مهاجران ایرانی باور ندارد که ما از غربی‌ها گرم‌تر و مهربان‌تر هستیم و نیز باور ندارد که غربی‌ها نسبت به مهاجران تبعیض و نژادپرستی روا می‌دارند بلکه او علت بخش مهمی از مشکلات ایرانیان مهاجر را اسارت در فرهنگ سلطه‌گری و سلطه‌پذیری، ریاکاری و بی‌اعتمادی می داند، فرهنگی که ایرانیان آن را با خود به مقاصد مهاجرتی‌شان نیز می‌برند. نویسنده همچنین از برخورد تند ایرانیان خارج از کشور با کتابش نیز درددل‌ها و شکوه‌هایی دارد که خواندنی است.

#دکتر‌محمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک‌ زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#مقاله
#سفسطه‌_های_رادیویی

در تاکسی نشسته‌ام و رادیو روشن است. ابتدا در اخبار شرح مفصلی ارائه می‌شود از این‌که مردی در آریزونای آمریکا همسر و فرزندانش را کشته‌ است، بلافاصله پس از پایان این خبر، سرودی از رادیو پخش‌ می‌شود که در آن عبارت «ایران، بهشت روی زمین» پخش می‌شود. دو دقیقه رادیو روشن است، دو سفسطه برای فریب اذهان عمومی به‌کار برده‌ می‌شود.

سفسطه‌ها:

سفسطه اول، «سفسطهٔ دوراهی کاذب» یا False Dilemma است. در این سفسطه چنان نموده‌ می‌شود که در جهان فقط دو مسیر وجود دارد و تو باید تصمیم‌ بگیری این‌وری باشی یا آن‌وری! در این سفسطه که در صدا و‌ سیما مکرراً به‌ اجرا درمی‌آید، تو اگر «این‌طرفی» نباشی پس طرفدار امپریالیسم آمریکا هستی، راه سوم و چهارم و پنجمی وجود‌ ندارد!
در این سفسطه، سیاهی‌ها و تباهی‌های آمریکا برجسته می‌شود و بلافاصله ایران درمقابل آمریکا گذاشته‌ می‌شود، مثل‌ همین دو دقیقه: «مردی در آریزونا خانواده‌اش را کشت»، و بلافاصله پس از آن: «ایران، بهشت روی زمین»!
دومین سفسطه‌ای که دراین رسانه مکرراً مورد استفاده قرارمی‌گیرد «سفسطهٔ کلام دو‌پهلو» یا Equivocation Fallacy است. در این سفسطه چنان نموده می‌شود که اگر هیأت حاکمهٔ ایران و هیأت حاکمهٔ آمریکا با هم «تضاد منافع» دارند، پس‌ این دو گروه با هم «تضاد ذاتی و صفاتی» دارند. پس اگر آنجا بد اداره می‌شود، این‌جا خوب اداره می‌شود، در این‌جا تضاد، واژه‌ای است دو پهلو که از ایهام آن برای فریب ذهن استفاده شده‌ است.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

برای مطالعه متن کامل مقاله بالا لطفا به لینک زیر در سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei

@drsargolzaei
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #سوسک
نویسنده: #ایان_مک_یوان
مترجم: اشکان غفاریان دانشمند
ناشر: نیماژ - چاپ اول - ۱۴۰۱

کتاب کوچک سوسک دومین کتابی از «ایان مک یوون» رمان‌نویس بریتانیایی است که اشکان دانشمند به فارسی ترجمه کرده و نشر نیماژ منتشر کرده است. رمان قبلی «ماشین‌هایی مثل من، آدم‌هایی مثل تو» نام دارد و در بریتانیایی خیالی می‌گذرد که در آن «آلن تورینگ» با خودکشی اعتراضی درنگذشته و در نتیجۀ زندگی و کار طولانی و اختراعات بزرگ او هوش مصنوعی به جایگاهی رسیده است که می‌توان آن را «آگاهی» نامید. مک یوان به بهانۀ این داستان طنزآمیز خیالی، موضوعات مهم وجودی همچون عشق، تنهایی و مسؤولیت و نیز مسائل مهم فلسفۀ اخلاق را مورد کاوش عمیق قرار می دهد.
داستان کوتاه سوسک نیز داستانی خیالی است که در آن «مسخ» رخ می دهد اما برخلاف مسخ کافکا در اینجا انسانی به نام گریگور سامسا تبدیل به سوسک نمی شود بلکه گروهی از سوسک‌ها در یک متامورفوزیس معکوس تبدیل به اعضای هیأت دولت بریتانیا می‌شوند. رهبر سوسک‌ها که کالبد نخست‌وزیر بریتانیا را اشغال می‌کند، تصمیم‌هایی را به اجرا در می‌آورد که نتیجۀ آن آلودگی بیشتر جهان باشد تا سوسک‌ها شرایطی بهتر پیدا کنند.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک‌ زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#معرفی_کتاب
#جزیره_هواداران

نام کتاب: جزیره هواداران

نویسندگان (به ترتیب الفبا):

علی اثنی عشری – مریم بامداد – مریم بهریان – زهرا تشکری – محبوبه دهاقین – فائزه دهقانی – فرناز رزاقیان –

نورا رحمانی – سمیرا سبزقبایی – سهیل سرگلزایی – نیره طباطبایی – پیمان عابدی فر – سارا عباسپور – کمال عرفانی –

زهره فرخندی – پروین نادری و  علی ناصری

ناشر: طرحواره – http://www.tarhvareh.ir/

چاپ اوّل: ۱۴۰۱


یکی از مهم‌ترین نیازهای انسان، پذیرفته‌شدن و تعلق‌داشتن است. اغلب انسان‌ها از انزوا و طرد‌شدن می‌ترسند و علاقمندند که به عنوان عضو یک گروه مورد پذیرش قرار گیرند.
در بحران نوجوانی (که نوجوان نسبت به والدینش دیدی انتقادی و نگرشی عصیان‌گرا پیدا می‌کند) نیاز به تعلق از خانواده به محیط بیرون انتقال می‌یابد و نوجوان به شدت تحت‌تأثیر الگوهای تفکر و رفتار «گروه رفقا» قرار می‌گیرد و ما این «همرنگ جماعت شدن» (Conformity) را به‌وضوح در تغییر ادبیات گفتاری نوجوان و پیروی او از مُد می‌بینیم.
برخی از افراد از این بحران هویت نوجوانی عبور می‌کنند و دارای یک «هسته هویتی و ارزشی» می‌شوند که آن‌ها را از همرنگ جماعت شدن و تقلید افراطی نجات می‌دهد ولی برخی از افراد دهه‌ها از عمرشان در همین حال و احوال نوجوانانه به‌سر می‌برند و رأی و نظرشان تابع رأی و نظر گروهی است که عضو آن هستند. در این گروه از مردم، نمی‌توانید چندان بهره‌ای از تفکر نقاد و استقلال رأی بیابید، فرد صرفاً سخنگوی گروهی است که عضو آن است.
همۀ ما دانسته یا نادانسته عضو یک «جامعه مرجع» هستیم و این جامعۀ مرجع، قطب‌نمایی است که جهت‌گیری کلان انتخاب‌های ما را تعیین می‌کند. هر چه بیشتر در دوران نوجوانی جا مانده باشیم بیشتر تابع این جامعۀ مرجع هستیم.
ما با هر انتخاب کوچک خود ( از انتخاب روزنامه‌ای که می‌خوانیم و شبکۀ تلویزیونی که تماشا می‌کنیم گرفته تا انتخاب تیم فوتبالی که طرفدار آن هستیم و لباسی که می‌پوشیم) مشغول انتخاب جامعۀ مرجع‌مان هستیم و در نهایت نحوۀ تفکر ما تابع «اجماع این گروه مرجع» است.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

برای مطالعه متن کامل مطلب بالا و دانلود کتاب لطفا به لینک‌ زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#drsargolzaei

@drsargolzaei
#مقاله
#تفکر_صفر_یا_صد_در_مواجهه_با_یک_فرهنگ

کتاب «عطر سنبل-عطر کاج» خاطرات خانم «فیروزه جزایری» است، زنی خوزستانی که در هفت سالگی همراه خانواده به آمریکا مهاجرت کرده و در این کتاب از تقابل فرهنگ ایرانی با فرهنگ آمریکایی سخن گفته است.
گرچه خاطرات این کتاب مربوط به یک فرد، یک خانواده یا حداکثر یک نسل از ایرانیان مهاجر است، اما به اعتقاد من این کتاب منبع ارزشمندی است از نحوه مواجهه ایرانیان با غرب به‌طور عام و با ایالات متحده آمریکا به‌طور خاص؛ بنابراین از این حیث مخزن اطلاعات ارزشمندی است در باب روان‌شناسی اجتماعی ایرانیان.
در این کتاب می‌بینیم که خانوادهٔ فیروزه مواجهه‌ای «صفر-صدی» با فرهنگ آمریکایی دارند: از یک سو هر هفته به «دیسنی لند» می‌روند و از سوی دیگر لب به «هات داگ» نمی‌زنند زیرا ترجمه تحت اللفظی آن برایشان مفهوم «سگ داغ» را تداعی می‌کند، از سویی همه کنسروهای غذایی را امتحان می‌کنند و از طرف دیگر برای تسلط به زبان انگلیسی تلاش نمی‌کنند!
این طرز مواجهه خانوادهٔ فیروزه، یادآور مواجههٔ «صفر-صدی» ایرانیان با غرب است که از طیفی بین «غرب‌زدگی» تا «غرب‌ستیزی» نوسان می‌کند.

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

برای مطالعه متن کامل مطلب بالا لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر سرگلزایی مراجعه فرمایید:

از اینجا بخوانید

#دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei

@drsargolzaei