دکتر سرگلزایی drsargolzaei
38.1K subscribers
1.73K photos
96 videos
149 files
3.22K links
Download Telegram
#پرسش_و_پاسخ

*پرسش:

درود فروان جناب دکتر سرگلزایی عزیز
ممنون از مطالب بسیار مفید و پر باری که به اشتراک میگذارید. 

تو داستان #بالاتر_از_تئاتر_شهر، یه جایی به دغدغه انسان بودن اشاره میشه و در بعضی موارد انتخاب های مخالف غریزه به انسان بودن ما نسبت داده میشه.....

من هم مثل بسیاری از نسل دهه 50 (من متولد 55 هستم) اول زندگی مذهبی بودم و بعد تو دانشگاه کم کم با کتاب های دکتر سروش لرزیدن پایه های اعتقادیم شروع شد تا جایی که به دروغ بودن خیلی باور ها ایمان آوردم و الان در بودن یا نبودن خود خدا هم شک دارم. ....

سؤالم اینه که حالا برای اینکه بتونم در انتخاب هام پا رو غرایزم بذارم چطور باید خودمو راضی کنم چون میدونم آخرش هیچی نیست، چه اشکالی داره که غرایز حیوانی م رو (البته اونایی که به دیگران ضرری نمیرسونه) رو در حد اعلا ارضا کنم و دنبال کمال نرم! 

انسان بودن چه فایده ای داره وقتی آخرش هیچی نیست. .....من همینقدر که به کسی آسیب نرسونم حالا هر چقدر از زندگی لذت ببرم (هرچند این لذت ها عمرم رو کوتاه کنه) چه ایرادی داره؟ 

از طرفی یه چیزی تو درونم میگه این هم درست نیست و تو باید با انضباط و مطالعه فراوان روح و روانت رو بالا بکشی ولی دنبال یه دلیل قانع کنند هستم که خودمو برای چشم پوشی از لذات آنی راضی کنم. ....واقعاً چرا ما باید به دنبال انسان بودن بریم؟ 

ممنون از اینکه پاسخ میدید


*پاسخ #دکترسرگلزایی :

سلام و احترام

اوّل این که اگر راجع به اخلاق صحبت می کنم به هیچ وجه منظورم اخلاق دینی نیست بلکه منظورم اخلاق سکولار و شهروندی است که خط قرمز آن آنجاست که انسان دیگری آسیب ببیند. این که غرض از آسیب چیست و تا چه حد از آسیب دیدن دیگری ممنوع است را نه گزاره های وَحیانی بلکه آنطور که #ژان_ژاک_روسو می گوید «قرارداد اجتماعی» تعیین می کند. طبیعی است که کسانی که متدیّنانه اخلاق مدار هستند پس از فروپاشی باورهای دینی شان دچار تزلزل در اخلاق مداری شوند. افراد زیادی در جامعهٔ ما در این فصل گذار بین اخلاق دینی و اخلاق سکولار قرار دارند. من هم مانند شما این دوران را تجربه کرده ام و اتّفاقاً بخشی از داستان های روان درمانی ام روایت همین دغدغه و همین فصل از زندگیم هستند، در داستان #محاکمه_ابدی کُلّاً به همین موضوع پرداخته ام.

دوّم این که انسان به دلیل جهش ژنتیکی که بخش اُربیتوفرونتال را به مغز او افزود «دچار» دغدغهٔ خودنگری و ارزیابی خویشتن است. این پدیده، ذاتی انسان است و اگر این بخش مغز فعّال باشد ما نمی توانیم از  «دغدغهٔ وظیفه و معنا» شانه خالی کنیم. البته این بخش جدید تکاملی مغز ما یک بالقوّه است، اگر فرد در محیط مناسب قرار نگیرد بالفعل نمی شود، بنابراین افراد نارسیسیتیک-آنتی سوشیال (همچون سلاطین متفرعن و اوباش هوادار آنها) فاقد چنین دغدغه ای هستند، یا به دلایل ژنتیک، یا به دلایل تربیتی و یا به هر دو دلیل.

سوّم این که راجع به ضرورت معرفتی و ضرورت روان شناختی اخلاق می توانید فصل اوّل و دوّم کتاب #اخلاق_و_آزادی بنده را بخوانید. این کتاب در هیچ دورانی نتوانست از وزارت ارشاد مجوّز انتشار بگیرد بنابراین آن را بخش بخش در سایت و کانال تلگرام منتشر کردم. برای سهولت دسترسی شما کلّ کتاب را در #فایل_pdf پس از همین پرسش و پاسخ در کانال خواهیم گذاشت.

سبز باشید  

@drsargolzaei
#یادداشت_هفته
#مشروعیت_و_فلسفه_سیاسی

مشروعيّت (Legitimacy) قوانين از دو راه به دست مي آيند: مشروعيّت الهي و مشروعيّت مدني.
مشروعيّت الهي قوانين زماني تأمين مي گردد كه منبع قوانين را «خداوندي شارع» بدانيم. به فرض پذيرش اين كه خداوندي خلقت جهان و انسان را انجام داده، اين خداوند به دليل آگاهي از مختصّات خلقت خود شايسته ترين فرد براي تقنين (قانون گذاري) است زيرا او كيفيت ساخت محصولات خود را بهتر از هر كس مي داند و در نتيجه بهترين شيوه بهره برداري را نيز او تعيين مي نمايد.

امّا در اينجا چند چالش معرفتي وجود دارد :

اولاً براي پذيرش پيش فرض فوق بايد ثابت شود جهان ازلي نبوده و در زمان خاصّي «تصميم به ساخت آن گرفته شده است»

ثانياً بايد ثابت شود كه سازنده جهان يك «فرايند» نبوده بلكه يك «شخص» است.

ثالثاً بايد ثابت شود كه «خلقت» بر مبناي نحوه عمل انسان، عروج و افول يا رشد و فسادي دارد و انتخاب هاي ما، در سطح كلان، براي «خلقت» علي السويّه نيستند.

رابعاً بايد ثابت شود كه براي «خالق خلقت»، سرنوشت خلقت مهم است و او در انديشه رشد دادن خلقت است.

خامساً بايد اثبات شود كه «خالق خلقت»، خود، با اراده خود، جهان را به سمتي كه رشد آن در آن است نمي راند و رشد و فساد را به آدميان واگذار مي كند.

سادساً بايد اثبات شود كه «خالق خلقت» كشف «رشد و فساد» و عوامل مؤثر بر آن را به خود آدميان واگذار نكرده و خود اقدام به قانون گذاري مي كند.

سابعاً بايد اثبات شود كه قوانين موجود كه ادّعا مي شود از جانب آن قانون گذار وضع شده اند بدون هيچ خدشه و انحراف و سوء تفاهم به بشر انتقال پيدا كرده اند.

طبعاً اگر هفت فرض فوق اثبات گردد، آنوقت مي توان به دنبال «مشروعيّت الهي» قوانين بود.

امّا مسأله اساسي اين است كه فرضيات فوق در صورتي قابل اثبات هستند كه «قابل آزمون» باشند در حالي كه هيچيك از فرضيات فوق قابل آزمون شدن نمي باشد (يا به اصطلاح فاقد Verification يا اثبات پذيري اند).

لازمه آزمون پذيري اين فرضيات اين است كه بشر بر «خلقت» «محيط» باشد و «ناظر» و «آزماينده هستي» باشد در حالي كه بشر در جهان (چه از نظر زماني و چه از نظر مكاني) «مُحاط» است و اساساً نه در حال حاضر و نه در هيچ شرايط ديگري بشر نمي تواند ادّعاي آزمون نمودن چنين فرضيات فربهي را داشته باشد. پس موضوع «مشروعيت الهي» از نظر «معرفتي» غير ممكن (impossible) است.

چاره اي نمي ماند كه مشروعيت مدني را بپذيريم .

«مشروعيت مدني» بر مبناي «خرد جمعي» (Common sense ) تعريف مي شود.
پس اولاً در هر زمان، در هر نسل و در هر مكان، با متفاوت شدن «خرد جمعي» قابل تغيير است و قانون ازلي و ابدي (فراتاريخي) قابل حصول نمي باشد. ثانياً لازمه ي استخراج «خرد جمعي» اين است كه مردم «آزاد باشند بدانند» و آزاد باشند رأي بدهند.
بنابراين مقدمه حصول «خرد جمعي»، «آزادي بيان» و «حق رأي» براي عامّه ي مردم است.

لازم به ذكر است كه رأي آزادانه و آگاهانه مردم، نمي تواند ضامن «درستي» نظر آنها باشد، بلكه تنها ضامن «مشروعيّت مدني» قانون است. براي مثال در دوره اي از تاريخ بشر، رأي آزادانه و آگاهانه اكثريت مردم اين بوده كه «خورشيد به دور زمين مي گردد» ولي اين رأي ضامن درستي آن گزاره نبود. منظور از مشروعيّت مدني اين است كه آنچه حقّ مردم است را از آنان نگيريم و هيچ فرد، طبقه يا نهاد اجتماعي نتواند مانع دستيابي عمومي مردم به حق تصميم گيري شان در مورد سرنوشت شان گردد .
 

برگرفته از  فصل هفتم از کتاب #اخلاق_و_آزادی:
اخلاق به مثابه قرارداد مدنی

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
Drsargolzaei.com
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

درود فروان جناب دکتر سرگلزایی عزیز
ممنون از مطالب بسیار مفید و پر باری که به اشتراک میگذارید. 

تو داستان #بالاتر_از_تئاتر_شهر، یه جایی به دغدغه انسان بودن اشاره میشه و در بعضی موارد انتخاب های مخالف غریزه به انسان بودن ما نسبت داده میشه.....

من هم مثل بسیاری از نسل دهه 50 (من متولد 55 هستم) اول زندگی مذهبی بودم و بعد تو دانشگاه کم کم با کتاب های دکتر سروش لرزیدن پایه های اعتقادیم شروع شد تا جایی که به دروغ بودن خیلی باور ها ایمان آوردم و الان در بودن یا نبودن خود خدا هم شک دارم. ....

سؤالم اینه که حالا برای اینکه بتونم در انتخاب هام پا رو غرایزم بذارم چطور باید خودمو راضی کنم چون میدونم آخرش هیچی نیست، چه اشکالی داره که غرایز حیوانی م رو (البته اونایی که به دیگران ضرری نمیرسونه) رو در حد اعلا ارضا کنم و دنبال کمال نرم! 

انسان بودن چه فایده ای داره وقتی آخرش هیچی نیست. .....من همینقدر که به کسی آسیب نرسونم حالا هر چقدر از زندگی لذت ببرم (هرچند این لذت ها عمرم رو کوتاه کنه) چه ایرادی داره؟ 

از طرفی یه چیزی تو درونم میگه این هم درست نیست و تو باید با انضباط و مطالعه فراوان روح و روانت رو بالا بکشی ولی دنبال یه دلیل قانع کنند هستم که خودمو برای چشم پوشی از لذات آنی راضی کنم. ....واقعاً چرا ما باید به دنبال انسان بودن بریم؟ 

ممنون از اینکه پاسخ میدید


پاسخ #دکترسرگلزایی :

سلام و احترام

اوّل این که اگر راجع به اخلاق صحبت می کنم به هیچ وجه منظورم اخلاق دینی نیست بلکه منظورم اخلاق سکولار و شهروندی است که خط قرمز آن آنجاست که انسان دیگری آسیب ببیند. این که غرض از آسیب چیست و تا چه حد از آسیب دیدن دیگری ممنوع است را نه گزاره های وَحیانی بلکه آنطور که #ژان_ژاک_روسو می گوید «قرارداد اجتماعی» تعیین می کند. طبیعی است که کسانی که متدیّنانه اخلاق مدار هستند پس از فروپاشی باورهای دینی شان دچار تزلزل در اخلاق مداری شوند. افراد زیادی در جامعهٔ ما در این فصل گذار بین اخلاق دینی و اخلاق سکولار قرار دارند. من هم مانند شما این دوران را تجربه کرده ام و اتّفاقاً بخشی از داستان های روان درمانی ام روایت همین دغدغه و همین فصل از زندگیم هستند، در داستان #محاکمه_ابدی کُلّاً به همین موضوع پرداخته ام.

دوّم این که انسان به دلیل جهش ژنتیکی که بخش اُربیتوفرونتال را به مغز او افزود «دچار» دغدغهٔ خودنگری و ارزیابی خویشتن است. این پدیده، ذاتی انسان است و اگر این بخش مغز فعّال باشد ما نمی توانیم از  «دغدغهٔ وظیفه و معنا» شانه خالی کنیم. البته این بخش جدید تکاملی مغز ما یک بالقوّه است، اگر فرد در محیط مناسب قرار نگیرد بالفعل نمی شود، بنابراین افراد نارسیسیتیک-آنتی سوشیال (همچون سلاطین متفرعن و اوباش هوادار آنها) فاقد چنین دغدغه ای هستند، یا به دلایل ژنتیک، یا به دلایل تربیتی و یا به هر دو دلیل.

سوّم این که راجع به ضرورت معرفتی و ضرورت روان شناختی اخلاق می توانید فصل اوّل و دوّم کتاب #اخلاق_و_آزادی بنده را بخوانید. این کتاب در هیچ دورانی نتوانست از وزارت ارشاد مجوّز انتشار بگیرد بنابراین آن را بخش بخش در سایت و کانال تلگرام منتشر کردم. برای سهولت دسترسی شما کلّ کتاب را در #فایل_pdf پس از همین پرسش و پاسخ در کانال خواهیم گذاشت.

سبز باشید  

اینستاگرام:
http://Instagram.com/drsargolzaei

وب سایت:
http://drsargolzaei.com
Ketabe akhlagh va azadi
drsargolzaei
#فایل_صوتی
#اخلاق_و_آزادی

"نسخه کم حجم شده"

کتاب اخلاق و آزادی:
نوشته #دکترمحمدرضاسرگلزایی (1389)
خوانش و تنظیم: باشو لشکری‌زاده

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei
Ketabe akhlagh va azadi
drsargolzaei
#فایل_صوتی
#اخلاق_و_آزادی

"نسخه اصلی"

کتاب اخلاق و آزادی:
نوشته #دکترمحمدرضاسرگلزایی (1389)
خوانش و تنظیم: باشو لشکری‌زاده

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei
Ketabe akhlagh va azadi
drsargolzaei
#فایل_صوتی
#اخلاق_و_آزادی

"نسخه اصلی"

کتاب اخلاق و آزادی:
نوشته #دکترمحمدرضاسرگلزایی (1389)
خوانش و تنظیم: باشو لشکری‌زاده

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei
Ketabe akhlagh va azadi
drsargolzaei
#فایل_صوتی
#اخلاق_و_آزادی

"نسخه کم حجم شده"

کتاب اخلاق و آزادی:
نوشته #دکترمحمدرضاسرگلزایی (1389)
خوانش و تنظیم: باشو لشکری‌زاده

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei
#پرسش_و_پاسخ

پرسش:

با سلام خدمت استاد ارجمند

مقالاتی از کتابِ متاسفانه منتشر نشده‌ #اخلاق_و_آزادی شما را مطالعه می‌کردم که به مطلب گفتمان قدرت برخوردم، از شما بزرگوار خواهشمندم تا در صورت امکان، مطالب تکمیلی در باب گفتمان قدرت، سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری قرار دهید یا منابعی را در جهت پیگیری این موضوع به بنده معرفی فرمائید.

سپاسگزارم

پاسخ #دکترسرگلزایی:

با سلام و احترام

کتاب روان‌شناسی استبداد و خودکامگی نوشته‌ی مانس اشپربر (ترجمه دکتر علی صاحبی - انتشارات روشنگران) به این پرسش از حیث روانکاوی پرداخته است.

در کتاب روان‌شناسی اجتماعی نوشته‌ی رابرت بارون (ترجمه دکتر یوسف کریمی - انتشارات روان) هم فصل‌های مربوط به فیلیپ زیمباردو، استنلی میلگرام و سولومن اَش به این حوزه می‌پردازند.

به امید روزگار سبز

#دکتر_سرگلزایی
#drsargolzaei

@drsargolzaei
Forwarded from آوای بوف | AVAYe BUF (قاسم قره داغی)
اخلاق و آزادی| نویسنده : دکتر محمد رضا سرگلزایی | گویش : باشو شگری زاده| بازنشر آوای بوف


کتاب : #اخلاق_و_آزادی

نویسنده : #دکترمحمدرضاسرگلزایی

گویش : #باشو_لشگری_زاده

سال نشر : 1389

تعداد صفحه ص38

تعداد فایل : 1 عدد فایل صوتی به مدت 52 دقیقه

دسته‌بندی : #روانشناسی ،


کتاب شامل 7 فصل در موضوعات زیر است:
فصل نخست : ضرورت معرفتي اخلاق
فصل دوم : ضرورت روانشناختي اخلاق
فصل سوم : مبارزه براي آزادي ، مبارزه براي اخلاق
فصل چهارم : اخلاق مبارزه
فصل پنجم : قدرت اخلاق
فصل ششم : تعريف و بازتعريف امر اخلاقي
فصل هفتم : اخلاق به مثابه قانونِ مدني
فصل هشتم : گفتمان قدرت



لینک کتاب ها در یوتیوب:
https://www.youtube.com/c/avayebuf



لینک کتاب در سایت:
https://avayebuf.com/

لینک تلگرام:
https://t.me/AVAYEBUF

آدرس سایت، لیست کتابها و صفحات زیر مجموعه :
👇
https://linktr.ee/avayebuf


.
Ketabe akhlagh va azadi
drsargolzaei
#فایل_صوتی
#اخلاق_و_آزادی

"نسخه کم حجم شده"

کتاب اخلاق و آزادی:
نوشته #دکترمحمدرضاسرگلزایی (1389)
خوانش و تنظیم: باشو لشکری‌زاده

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei
Ketabe akhlagh va azadi
drsargolzaei
#فایل_صوتی
#اخلاق_و_آزادی

"نسخه کم حجم شده"

کتاب اخلاق و آزادی:
نوشته #دکترمحمدرضاسرگلزایی (1389)
خوانش و تنظیم: باشو لشکری‌زاده

Drsargolzaei.com

@drsargolzaei