بیاد #عروج دوست دیرینه وعزیزمان حاج #تقی باعثی #یزدی
دیروز بعد الظهر درحسینیه #قائمیه ، مراسم یادبود
سنگینی به عنوان نخستین سالگذشت یار دیرینه ما ، تقی عزیز برگزار گردید که شخصیتهای گوناگون از علما ودانشگاهیان ودوستان وهمکلاسی ها وهمکاران وزارت امور خارجه این فقید عزیز ، حضور داشتند. تقریبا از آغاز این مراسم در مجلس حضور یافته وتا پایان مجلس پر #روح این یار ودوست دیرینه که بیش از نیم قرن ارتباط با او وخانواده اش را داشتم ، نشسته واز آنجا که در برابر درب ورود افراد وشخصیت ها در درون #مسجد نشسته بودم ، چهره #دوستان ویاران قدیمی که برای تسلی خانواده از راههای دور ونزدیک ، قدم رنجه کرده بودند را نظاره می کردم.
با ورود بسیاری از این عزیزان ، گاه زبانی وگاه با دیدگانمان ، حدیث دل نجوا کرده وبه هم این حقیقت را یاد آور می شدیم که از عروج ناگهانی #تقی عزیز ، یک سال سپری شد! وچه زود ایام وروزها وساعتها سپری می گردد..
هزاران خاطره از برابر دیدگانم ، همچون فیلمی زود گذر ، عبور می نمود که جز تأثر برایم دست آوردی نداشت.
تاثر از دست دادن زود هنگام این برادر !
گاه با چهره برافروخته برخی از عزیزان روبرو می شدم که بیش ازمن همواره هر روز را باهم بودند وچه لحظات سختی را سپری می کردند.
در این چند سال اخیر ، بیش از فضای حقیقی ، در فضای مجازی هر روز با یکدیگر بودیم واز نوشته ها وطنزها وجملات مخلوط #فارسی ، #عربی او وگاه نهیب به برخی ، بهره می بردم.
بیاد دارم که در برابر نوشته ها وگزارش سفرهایم ، وجز اینها از مطالبی که جسته وگریخته وگاه روزانه منتشر می نمودم ، همواره به گونه ای اظهار نظر کرده ومرا مورد لطف خود با نوشته هایش قرار می داد.
گاه حقایقی را با طنز وادبیات خاصً به خود در گروه به دوستان می رسانید.
چنین در ذهن دارم که ظاهرا آخرین مطلب زیبایش را در پاسخ به مطلبی که در گروه قرار داده بودم ، خطاب به من نوشته وهمچون همیشه مرا مورد مهر ولطف خویش قرار داده بود!
بیاد دارم در سال پیش در مسجد #یوسف آباد ،در لحظات یادواره اش ، به خود تلقین می کردیم که دیگر باور کنیم ، تقی عزیز از میان ما رخت بربست.
امًا امروز پس از سپری شدن یک سال ، هنوز باور نداریم که او از میان ما رخت بربسته است!
او گمنام خدمت کرد ، وبدون هیاهو وذکر نام وجز اینها در کشورهای مختلف ومهمتر در #جدًه به زائران بیت الله الحرام ونبوی خدمت کرده ولذًتش در این بود!
مجلس سال گذشت او نیز از روح ویژه ای برخوردار بود ، نجف زادگان ! همه گرد آمده بودند وفضا #علوی و#نجفی شده بود!
در هرگوشه ای ، چهره های عزیزانی را نظاره می کردم که از پس روح بلند مرحوم باعثی ، در این مکان گرد آمده وتوفیق دیدارشان را پیدا کرده بودم!
بدون تردید برای دیدن گاه یکی از این عزیزان ، باید ، تهران بزرگ را گشته وگاه دسترسی به او پیدا نمی کردی امًا روح بلند مرحوم تقی عزیز ! همه را گرد هم آورده بود ومن به حدود نیم #قرن پیش باز گردیده بودم وچهره های این عزیزان را با این تفاوت که نیم قرن از آن سپری شده وموهای سر وصورت ،،سپید گشته را نظاره می گردم !
ساعتی را در #نجف ، در #مدرسه _علوی ، در کلاس درس ، همه وهمه که از برابر دیدگانم رژه می رفتم ، نظاره کردم ، ونه ! بلکه حس نمودم وبا گام هایی سنگین ویاد وخاطره این عزیز ، حسبنیه را ترک نمودم !
روح وی سربلند وگسترده باد ودر کنار سفره موالیانش بدون تردید قرار داشته وبهره خدمات خالصانه او ، شامل خاندان وفرزندان مهربانش خواهد گردید.
روحش شاد ونامش جاودانه باد.
چهارشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۸
دکتر #هادی _انصاری
…………………………………
@drhadiansarii
دیروز بعد الظهر درحسینیه #قائمیه ، مراسم یادبود
سنگینی به عنوان نخستین سالگذشت یار دیرینه ما ، تقی عزیز برگزار گردید که شخصیتهای گوناگون از علما ودانشگاهیان ودوستان وهمکلاسی ها وهمکاران وزارت امور خارجه این فقید عزیز ، حضور داشتند. تقریبا از آغاز این مراسم در مجلس حضور یافته وتا پایان مجلس پر #روح این یار ودوست دیرینه که بیش از نیم قرن ارتباط با او وخانواده اش را داشتم ، نشسته واز آنجا که در برابر درب ورود افراد وشخصیت ها در درون #مسجد نشسته بودم ، چهره #دوستان ویاران قدیمی که برای تسلی خانواده از راههای دور ونزدیک ، قدم رنجه کرده بودند را نظاره می کردم.
با ورود بسیاری از این عزیزان ، گاه زبانی وگاه با دیدگانمان ، حدیث دل نجوا کرده وبه هم این حقیقت را یاد آور می شدیم که از عروج ناگهانی #تقی عزیز ، یک سال سپری شد! وچه زود ایام وروزها وساعتها سپری می گردد..
هزاران خاطره از برابر دیدگانم ، همچون فیلمی زود گذر ، عبور می نمود که جز تأثر برایم دست آوردی نداشت.
تاثر از دست دادن زود هنگام این برادر !
گاه با چهره برافروخته برخی از عزیزان روبرو می شدم که بیش ازمن همواره هر روز را باهم بودند وچه لحظات سختی را سپری می کردند.
در این چند سال اخیر ، بیش از فضای حقیقی ، در فضای مجازی هر روز با یکدیگر بودیم واز نوشته ها وطنزها وجملات مخلوط #فارسی ، #عربی او وگاه نهیب به برخی ، بهره می بردم.
بیاد دارم که در برابر نوشته ها وگزارش سفرهایم ، وجز اینها از مطالبی که جسته وگریخته وگاه روزانه منتشر می نمودم ، همواره به گونه ای اظهار نظر کرده ومرا مورد لطف خود با نوشته هایش قرار می داد.
گاه حقایقی را با طنز وادبیات خاصً به خود در گروه به دوستان می رسانید.
چنین در ذهن دارم که ظاهرا آخرین مطلب زیبایش را در پاسخ به مطلبی که در گروه قرار داده بودم ، خطاب به من نوشته وهمچون همیشه مرا مورد مهر ولطف خویش قرار داده بود!
بیاد دارم در سال پیش در مسجد #یوسف آباد ،در لحظات یادواره اش ، به خود تلقین می کردیم که دیگر باور کنیم ، تقی عزیز از میان ما رخت بربست.
امًا امروز پس از سپری شدن یک سال ، هنوز باور نداریم که او از میان ما رخت بربسته است!
او گمنام خدمت کرد ، وبدون هیاهو وذکر نام وجز اینها در کشورهای مختلف ومهمتر در #جدًه به زائران بیت الله الحرام ونبوی خدمت کرده ولذًتش در این بود!
مجلس سال گذشت او نیز از روح ویژه ای برخوردار بود ، نجف زادگان ! همه گرد آمده بودند وفضا #علوی و#نجفی شده بود!
در هرگوشه ای ، چهره های عزیزانی را نظاره می کردم که از پس روح بلند مرحوم باعثی ، در این مکان گرد آمده وتوفیق دیدارشان را پیدا کرده بودم!
بدون تردید برای دیدن گاه یکی از این عزیزان ، باید ، تهران بزرگ را گشته وگاه دسترسی به او پیدا نمی کردی امًا روح بلند مرحوم تقی عزیز ! همه را گرد هم آورده بود ومن به حدود نیم #قرن پیش باز گردیده بودم وچهره های این عزیزان را با این تفاوت که نیم قرن از آن سپری شده وموهای سر وصورت ،،سپید گشته را نظاره می گردم !
ساعتی را در #نجف ، در #مدرسه _علوی ، در کلاس درس ، همه وهمه که از برابر دیدگانم رژه می رفتم ، نظاره کردم ، ونه ! بلکه حس نمودم وبا گام هایی سنگین ویاد وخاطره این عزیز ، حسبنیه را ترک نمودم !
روح وی سربلند وگسترده باد ودر کنار سفره موالیانش بدون تردید قرار داشته وبهره خدمات خالصانه او ، شامل خاندان وفرزندان مهربانش خواهد گردید.
روحش شاد ونامش جاودانه باد.
چهارشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۸
دکتر #هادی _انصاری
…………………………………
@drhadiansarii
در #سوگ مرحوم آية الله حاج سيد مهدى #روحانى
او سالها در #غربت زندگى كرد و تلاش نمود كه شاگردانى را در #حوزه خويش پرورش دهد، و چه نتيجه بخش بود.
اما هنگام رخداد (#منا) و ناپديد شدن فرزندش ، چه لحظات سخت و سنگينى را سپرى مى نمود! در كنارش بودم و هر لحظه خبرى مى رسيد و چه سخت آن لحظات سپرى شد!
هنگامى كه خبر #شهادت فرزند را شنيد ، مظلومانه مى گريست و لب به شكرانه درگاه الهى گشوده بود!
و آن هنگام كه در صحن مطهر حضرت #أبا عبد الله ع در كربلا ، خود بر #پيكر فرزند شهيدش #نماز مى خواند ، چنين احساس مى نمودم كه جان از بدن تهى خواهد كرد، اما او به پيروى از جدًش سالار شهيدان ، در حالى كه سر تا پايش را غمى جانكاه در بر گرفته بود ! نماز را با اشك و سوز خواند و ما در پس او از دو سوز مى گريستيم!
و از آن پس با سپردن پيكر فرزند شهيدش به سرزمين #وادى السلام ، و او را كه در پناه أمير المومنين ع و اجداد طاهرينش ، در سرزمين عشق و شور حماسه و سر زمين دل ها قرار داده بود ، آرامشى را در خود احساس مى نمود و لب جز به ثناى پروردگار نگشود!
و امروز كه ناگهان در لحظاتى دل هاى ما با #پرواز و آسمانى شدن روح گسترده او با ناباورى روبرو گرديد ، با استقبال فرزند شهيدش در آستانه بهشت ، به سوى اجداد طاهرينش ، و پروردگار ارحم الراحمين شتابان #عروج نمود!
آرى او به سوى پرواز و آسمانى شدن ، لحظه اى درنگ ننمود و تمام اين جريان و رخداد ، دقايقى بيش به درازا نكشيد كه روى در نقاب كشيده و دنياى باقى را بر دنياى فانى ترجيح داد!
آرى او به سوى پرودگار أرحم الراحمين عروج كرد و ترديد ندارم كه حيات طيبه خويش را پس از هفتاد و پنج سال زندگى پاك و درخشان در جهان فانى ، آغاز نمود!
و حال امروز من با نيم قرن خاطره از او ، لحظاتم را سپرى مى كنم.
اللًهم إني لا أعلم منه إلا خيراً
روحش شاد و يادش گرامى باد
#هادى _انصارى
چهارشنبه سوم شهريور ١٤٠٠
_________
@drhadiansarii
او سالها در #غربت زندگى كرد و تلاش نمود كه شاگردانى را در #حوزه خويش پرورش دهد، و چه نتيجه بخش بود.
اما هنگام رخداد (#منا) و ناپديد شدن فرزندش ، چه لحظات سخت و سنگينى را سپرى مى نمود! در كنارش بودم و هر لحظه خبرى مى رسيد و چه سخت آن لحظات سپرى شد!
هنگامى كه خبر #شهادت فرزند را شنيد ، مظلومانه مى گريست و لب به شكرانه درگاه الهى گشوده بود!
و آن هنگام كه در صحن مطهر حضرت #أبا عبد الله ع در كربلا ، خود بر #پيكر فرزند شهيدش #نماز مى خواند ، چنين احساس مى نمودم كه جان از بدن تهى خواهد كرد، اما او به پيروى از جدًش سالار شهيدان ، در حالى كه سر تا پايش را غمى جانكاه در بر گرفته بود ! نماز را با اشك و سوز خواند و ما در پس او از دو سوز مى گريستيم!
و از آن پس با سپردن پيكر فرزند شهيدش به سرزمين #وادى السلام ، و او را كه در پناه أمير المومنين ع و اجداد طاهرينش ، در سرزمين عشق و شور حماسه و سر زمين دل ها قرار داده بود ، آرامشى را در خود احساس مى نمود و لب جز به ثناى پروردگار نگشود!
و امروز كه ناگهان در لحظاتى دل هاى ما با #پرواز و آسمانى شدن روح گسترده او با ناباورى روبرو گرديد ، با استقبال فرزند شهيدش در آستانه بهشت ، به سوى اجداد طاهرينش ، و پروردگار ارحم الراحمين شتابان #عروج نمود!
آرى او به سوى پرواز و آسمانى شدن ، لحظه اى درنگ ننمود و تمام اين جريان و رخداد ، دقايقى بيش به درازا نكشيد كه روى در نقاب كشيده و دنياى باقى را بر دنياى فانى ترجيح داد!
آرى او به سوى پرودگار أرحم الراحمين عروج كرد و ترديد ندارم كه حيات طيبه خويش را پس از هفتاد و پنج سال زندگى پاك و درخشان در جهان فانى ، آغاز نمود!
و حال امروز من با نيم قرن خاطره از او ، لحظاتم را سپرى مى كنم.
اللًهم إني لا أعلم منه إلا خيراً
روحش شاد و يادش گرامى باد
#هادى _انصارى
چهارشنبه سوم شهريور ١٤٠٠
_________
@drhadiansarii