دکتر حامد واحدی اردکانی
221 subscribers
430 photos
154 videos
10 files
710 links
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#فلسفه
#من_به_روایت_من

#فهم نظر ویتگنشتاین در رد مفهوم #خودشناسی دشوار نیست، اما با مقاومت زیادی همراه است. از دید ویتگنشتاین هنگامی می توان از شناخت سخن گفت که امکان #جهل وجود داشته باشد و ما از طریق مشاهده، وارسی، آزمایش، و کشف، به شناخت دست پیدا کنیم.

☆ابزارها (مثل نفس بینایی) یا شرایط مشاهده و وارسی (مثل شب یا روز بودن) می تواند درنتیجه ی شناخت باشد.

☆در این شرایط، سؤال از کجا می دانی؟ چرا این طور فکر می کنی؟ معنا دارد و طلب استدلال یا سند برای ادعای شناخت، بدیهی و قابل درک است. قطعیت و شک از پیامدهای شناخت و وارسی کردن است.

☆برای مثال،
جمله ی «من می دانم فردی پشت در ایستاده» خبر از یک شناخت می دهد که قطعیت آن از طریق وارسی پشت در امکان پذیر است.

☆نقیض این جمله نیز معنا دارد من نمی دانم کسی پشت در ایستاده است. هر دو عبارت می توانند صادق یا کاذب باشد: و هر دو قابل شک و نقض هستند .این امر از طریق وارسی مشخص می شود.

☆اما به گزاره ی «من می دانم که درد دارم توجه کنید، اصلا معنا دارد؟ ایا خبر از یک شناخت می دهد» . اگر این جمله معنا داشته باشد: پس نقیض آن نیز باید معنا داشته باشد:«من نمی دانم که درد دارم».

☆اگر گزاره ی اخیر بی معنی باشد، در این صورت جمله ی «من می دانم که درد دارم» نیز بی معناست. #درد به عنوان یک تجربه ی درونی، شناختنی نیست و اصلا موضوع شناخت نیست. نمی شود شما درد داشته باشید و ندانید که درد دارید.

☆شک نکردن در این تجربه ی درونی بدین معنا نیست که یقین دارید که درد دارید، زیرا در اینجا شناختی وجود ندارد که بتوان از شک و یقین سخن گفت. وقتی نمی شود درد داشت و ندانست، پس نمی شود درد داشت و دانست.

☆تجربه ی درونی درد پدیده ای شناختنی نیست که موضوع دانستن و ندانستن قرار گیرد. حال شما به جای درد، بگذارید #خشم، #غم، #شادی، #خجالت، #شجاعت یا هر تجربه ی درون روانی دیگری. این ها پدیده هایی شناختنی در درون نیستند.

☆این طور نیست که دنیایی ذهنی و درونی داشته باشیم، آن را مورد توجه و شناخت قرار دهیم، و سپس آن را در قالب زبان بیان کنیم.

☆این خطا از تطابق و یکی دانستن دنیای ذهن و عین و یا برابر دانستن گزاره های اول شخصی و سوم شخص ناشی می شود.

☆از دید ویتگنشتاین این طور نیست که وقتی کودکی صدمه می بیند و جیغ می کشد، با درون نگری چیزی را ادراک می کند و به مادرش اطلاع می دهد.

☆کودکی که هنوز سخن گفتن نیاموخته نیز هنگام زمین خوردن جیغ می کشد. آن هنگام که کودک بزرگ تر می شود، با زبان درد خود را ابراز می کند. در واقع تنها تفاوت این است که ابراز زبانی جای جیغ کشیدن را می گیرد.

☆بیان کلامی احساس درد به جای فریاد به کار می رود. کودک با جیغ یا زبان درد خود را اظهار می دارد و مادر، او را تسلی می دهد. در اینجا بیان کلامی درد جایگزین گریه و فریاد می شود، نه اینکه کودک درد را شناسایی کند و سپس با زبان آن را توصیف نماید.

☆نباید تصور کرد که زبان همواره در خدمت انتقال اندیشه است و این اندیشه می تواند درباره ی خانه، شغل، بدهکاری، فکر، یا احساس باشد. «دندانم درد می کند» یک توصیف مانند "پنج سکه دارم» نیست، بلکه یک ناله است.

منبع:
من به روایت من
نیما قربانی

@healthpsychology_conselling
#روانکاوی
#درمانگری

☆آنان که ملول گشتند !

☆اجازه دهید به لحاظ تشخیصی، مفهوم #عواطف و #دفاع ها را با پدیده ی شایعی به نام #فراموشی توصیف کنیم:

☆مثل فراموش کردن قرار ملاقات مهم با یک شخص درفراموشی،عنصر فکر به خارج از حیطه ی خودآگاهی رانده می شود. چند ساعتی که می گذرد به کمک موضوع دیگری ممکن است قرار ملاقاتی که داشته اید به یادتان بیاید، شاید خودتان هم متوجه شوید که به هیچ وجه رغبتی برای ملاقات با آن شخص نداشته اید. به عبارت دیگر محتوای فکر (یا یک بخش از عواطف) در مخزن بایگانی شده و بایستی به موقع بازخوانی شود، اما روان شما به خاطر ناخوشایند بودن یادآوری آنها(آن بخش از عواطف)،با خاموش کردن فکر به شما تسکین می دهد.

☆شاید توصیف دفاع ها با جریان الکتریکی برق (پتانسیل نیروی برق، لامپ، و سیم برق) تصویر بهتری از موضوع ارایه دهد(به فرض اینکه هیچ ایرادی در سیستم برق وجود ندارد). وقتی کلید را فشار می دهیم،جریان برق قطع و به تبع آن لامپ نیز خاموش می شود. کلید دفاع ها نیز مانند کلید برق می تواند آگاهانه زده شود - «آن را از ذهنم خارج خواهم ساخت» یا «من به آنجا نخواهم رفت!» اگر چنانچه کلیدها بدون قصد هشیارانه ی شما به کار افتند، آنگاه صحبت از یک دفاع ناخودآگاه در میان خواهد بود.دفاع های ناخودآگاه همانند فیوزهای قطع کنندهی جریان برق عمل می کنند. وقتی جریان برق شدت یافته و آمپراژ بالا می رود،فیوز برق چکانده شده و بلافاصله جریان برق قطع و لامپ خاموش می شود.

☆و این حالت را مقایسه کنید با شرایطی که شدت عواطف (هیجان هایی نظیر #خشم، #اضطراب، #افسردگی، و احساس #گناه) به حدی رسیده است که کارکردهای روانی فرد را تهدید به اضمحلال (شبیه ذوب شدن سیم برق) می کند.

☆در چنین وضعیتی است که یک کلید قطع کننده ی جریان روانی فعال می شود: یعنی همان فراموشی. همانند فیوز قطع کننده جریان برق که به طور خودکار فعال می شود،فراموشی نیز به طور خودکار به راه می افتد.

☆با وقوع خاموشی به دنبال علت آن می گردیم. قبل از هر چیز ممکن است تصور کنیم، عیب از خود لامپ است. در این صورت تلاش برای اصلاح وضعیت بایستی به سمت جایگزینی یک لامپ سالم با لامپ معیوبی که قطع و وصل می شود،پیش برود(تقریباً شبیه بازسازی شخصیت بیماران #اسکیزوفرن).

☆گاهی تلاش ناکافی فرد برای تعمیر لامپ یا رفع نقص سیم(شبیه دفاع بازسازی واقعیت [۷۸] که بعد از شکست در آزمون واقعیت" به کار می افتد)،ممکن است باعث وقوع اتصال در جریان برق (#هذیان) شود.

☆گاهی ولو با اینکه جریان برق در شبکه وجود دارد، و لامپ و منبع نیرو بدون هیچ ایرادی کار می کنند، توان سیم برق به اندازه ای نیست که بتواند جریان های قوی را تحمل کند، آن وقت ممکن است سیم برق سوخته، یا این که سیستم قطع کننده ی جریان تلاش به کار افتد - شبیه به وضعیت بیمارانی که دارای ساختار شخصیتی #مرزی (کرنبرگ، ۱۹۷۵) هستند.

☆گاهی ضعف جریان برق می تواند حاصل شدت مستمر جریان برق (بالا بودن آمپر) باشد، شبیه به وضعیت افراد بزرگسالی که در دوران کودکی مورد سوء استفاده ی جنسی قرار گرفته اند و به خاطر سایه افکنی خشونت واضطراب مزمن در سراسر دوره های زندگی،توان آنها(جریان برق) برای مدیریت عواطفشان تحلیل رفته است و در نتیجه اگر جریان های سریع و ناگهانی برق چندین بار تکرار شوند،به رشته سیم هایی که قطر ضعیف دارند،فشار وارد آمده،و سیستم قطع کننده ی جریان به کار خواهد افتاد

☆با در نظر گرفتن این قیاس می توان گفت،احتمالا بزرگسالانی که دارای شخصیت مرزی بوده و تحمل - عاطفی ضعیفی دارند، متوسل به دفاع می شوند.

☆در نهایت،در تشبیه افرادی که از نظر روان تحلیلگران "#نوروتیک" تلقی می شوند، بایستی گفت نوروتیک ها همه چیزشان سالم است،اما قطع کننده ی جریان آنان سال ها پیش در مسیر جریان دیگری کار گذاشته شده و حال ضرورتی برای وجود آن نیست.

☆در این حالت رشته های سیم بیشتری استفاده شده و از دوران کودکی هر روز بر قدرت سیم ها افزوده شده است.اما سیستم قطع کنندهی قدیمی حتی زمانی که هیچ خطر واقعی از بار اضافی وجود ندارد،برق را از جریان می اندازد.

☆وظیفه ی درمانگر این است که نوع مشکل را در مسیر این جریان ها شناسایی کند. شاید لازم باشد لامپ بازسازی شود، یا تشخیص دهد قدرت سیم ارتقاء یابد،یاسیستم قطع کننده ی جدیدی کار گذاشته شود،یا اگر چنانچه تشخیص حالت نوروتیک: داده شد، سیستم های قطع کننده ی غیر ضروری را پیدا کرده و به جای ان منبع تغذیه ی جدیدی را جایگزین ساخت، تا متناسب با نیازهای یک فرد بزرگسال و با واقع گرایی بیشتر عمل کند.

@healthpsychology_conselling
بعضی آدمها؛ انگار چوب اند…
تا عصبانی می‌شوند، آتش می‌گیرند،
و همه جا را دودآلود می‌کنند ،
همه جا را تیره و تار می‌کنند ،
اشک آدم را جاری می کنند...

ولی بعضی‌ها این طور نیستند ؛
مثل عــود اند...
وقتی یک حرف میزنی که ناراحت می‌شوند،
آتش می‌گیرند،
ولی بوی جوانمردی و انصاف می‌دهند ،
و هرگز نامردی نمی‌کنند ...

این است که می گویند:
هر کس را میخواهی بشناسی،
در وقت #عصبانیت، در وقت #خشم بشناس.


http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist

https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw

http://www.healthpsychologyandhypnotism.blogfa.com
تاثیر منفی هیجان زدگی

◽️تحقیقات روان‌شناسی نشان داده که وقتی انسان هیجان‌ زده می‌شود، (چه مثبت و چه منفی، چه عصبانی و نفرت یا محبت افراطی و ... ) توانایی تفکر منطقی، به میزان زیادی فت پیدا می‌کند

يعني اگر ما IQ (ضریب هوشی) بالایی داشته باشیم و جزو نوابغ باشیم، وقتی هیجان‌زده شویم، ضریب هوشی‌ مان تقریبا نصف می شود و مثل یک آدم عقب‌مانده تصمیم می‌گیریم !

خونسردی، آرامش و متانت و تصميم نگرفتن در لحظه های #خشم و عصبانيت و يا هیجان زياد (!) ، راهِ درست زندگی کردن و موفقیت و خوشبختی است.


http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist

https://t.me/joinchat/AAAAAEQD0Idqo9XAH092Zw

http://www.healthpsychologyandhypnotism.blogfa.com
🔺 بلایی که #طلاق_عاطفی بر سر کودکان می‌آورد.

✍️طلاق عاطفی یا «ازدواج توخالی» یا « #طلاق_خاموش»، #زندگی خاموشی است که زن و مرد در کنار هم هستند و در حالی که در یک خانه زندگی می کنند، اما هیچ گونه #عشق، مصاحبت،احترام،محبت، اعتماد و امنیت بین زوجین دیده نمی شود.

✍️این افراد نسبت به هم احساسی ندارند و دچار مشاجرت پی در پی می شوند و همدیگر را آگاهانه یا ناآگاهانه آزار می دهند.
✍️در این حالت جو خانواده سرد و بی روح است و حتی امکان دارد زوج درگیری های فیزیکی نیز پیدا کنند، در این حالت زوجین از صحبت کردن با یکدیگر اجتناب می کنند.

✍️با وقوع طلاق عاطفی که در حال حاضر بین خانواده ها به شدت در حال افزایش است، فرزندان مستعد ابتلا به مشکلات روانی و عاطفی می شوند و پیامدهای منفی و اثرات مخرب بسیاری، بر روان آنها وارد می شود.

✍️علائم #افسردگی، #پرخاشگری، #اضطراب، و #استرس در این فرزندان شدت قابل ملاحظه ای دارد و آنها به دوستان خود وابسته شده و مایل نیستند زمان زیادی در منزل باشند یا حتی اگر در منزل هستند به اتاق خود یا دوستان مجازی پناه می برند و از بودن کنار #والدین امتناع می کنند.

✍️در این #کودکان علائم کم اشتهایی یا پر اشتهایی #عصبی نیز قابل مشاهده است، این کودکان به کرات دچار #مشکلات_خواب یا #کابوس می شوند و کودکان معمولا در چنین خانواده هایی در انجام تکالیف درسی دچار ضعف می شوند و مشکلات تحصیلی در آنها شدت می گیرد.

✍️آثار مخرب این نوع زندگی (طلاق عاطفی والدین) بر پسران بیشتر از دختران بوده و آن ها دچار پرخاشگری های فیزیکی و کلامی بیشتری می شوند، این در حالیست که در دختران علائم افسردگی و اضطراب افزایش بیشتری دارد.

✍️بسیاری از این فرزندان خود را مسئولِ بودن والدین کنار هم می دانند؛ چرا که بسیاری از اوقات والدین اعلام می کنند به خاطر فرزندان زندگی #زناشویی توأم با بی مهری را تحمل می کنند.

✍️به همین دلیل کودکان در این حالت #خشم و #احساس_گناه زیادی را تجربه می‌کنند.
آنها در این خانواده نابسامان #احساس امنیت نکرده و آرامش خود را از دست می دهند و دچار #بدبینی شدید می شوند و
حتی برای انتخاب کار، تحصیل و #همسر دچار مشکلات عدیده‌ای می‌شوند...

https://t.me/dr_hamedvahedi

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#طرحواره‌ها یا #تله_های_ذهنی چه هستند؟ (قسمت دوم)

۸- خود گرفتار – خود تحول نیافته: این طرحواره، غالب اوقات شامل درگیر شدن هیجانی افراطی و نزدیکی بیش از حد فرد با دیگران است. این افرا باور دارند که فردیت بهم ریخته ای دارند و در نتیجه، بدون حمایت مستمر دیگران قادر نخواهند بود که عملکرد مناسبی داشته باشند و به زندگی خود ادامه دهند. همچنین، احساس هم جوشی مستمر با دیگران و هویت فردی بی کفایت از دیگر مشکلاتی است که این افراد دارند. در نتیجه، احساس پوچی مزمن، بی هدفی و پوچ گرایی می کنند.

۹- #شکست : در این طرحواره، باور بر این است که فرد به طور غیر قابل اجتنابی در زمینه های مختلف شکست خواهد خورد، و نمی تواند به سبک با کفایتی به حد همتایان خود برسد.

حوزه سه: محدودیت های مختل

نقص در حد و مرزهای درونی، بی مسئولیتی در قبال دیگران و یا فقدان هدف گزینی طولانی مدت از مشخصه های این حیطه است. این مشکلات منجر به عدم رعایت حقوق دیگران، عدم همکاری با دیگران و عدم برنامه ریزی شخصی واقع گرایانه می شود. خانواده های این افراد، اغلب خانواده های بسیار دخالت کننده، سهل گیر و القای حس برتر بودن در فرد می باشند. در برخی موارد، کودک ممکن است به دلیل عدم رعایت قانون مورد تنبیه قرار نگیرد و یا مراقبت، راهنمایی و هدایت کافی را دریافت نکند.

۱۰- #استحقاق#بزرگ_منشی : در این طرح واره، فرد معتقد است که از دیگران بالاتر و ارجح تر است و بنابراین، مستحق دریافت حقوق ویژه می باشد. احترام به قانون و حقوق دیگران در این افراد مشاهده نمی شود. معمولا، این افراد هر کاری را در هر زمانی که دوست داشته باشند، بدون در نظر گرفتن واقعیت های موجود و ضرر به دیگران، انجام می دهند و به منظور کسب قدرت یا کنترل، تاکید اغراق آمیزی بر برتر بودن خود دارند. سعی بسیاری می کنند که بر دیگران غالب شوند، نقطه نظرهای خود را بر دیگران تحمیل می کنند و رفتارهای دیگران را در جهتی که تمایل داشته باشند، هدایت می کنند؛ بدون اینکه با آنها همدلی داشته باشند و یا احساسات آنها را در نظر بگیرند.

۱۱- خویشتن داری ناکافی – خود انضباطی ناکارآمد : افراد دارای این طرح واره نمی توانند به طور کارآمدی خود را کنترل کنند، تحمل ناکامی در کسب اهداف فردی در آنها بسیار ناکارآمد و مختل است و در صورت ناکامی، به صورت بسیار افراطی هیجان های خود را بیان می کنند و تکانشی رفتار می کنند. این افراد درد را تحمل نمی کنند و از مسئولیت گریزان هستند.

حوزه چهار: هدایت شدن توسط دیگران (دیگر جهت مندی)

افرادی که در این حیطه قرار می گیرند تاکید زیادی بر ارضای نیازهای دیگران در مقایسه با نیازهای خودشان دارند و این کار را برای کسب تائید، حفظ ارتباط عاطفی و اجتناب از تنبیه انجام می دهند. خانواده هایی که این افراد در آن رشد یافته اند، خانواده هایی هستند که پذیرش شرطی را برای کودکان فراهم کرده اند. به این معنا که کودک باید جنبه های مهمی از خودش را #سرکوب کند تا بتواند عشق، توجه و تائید کسب کند. در چنین محیطی، نیازها و خواسته های گروه به نیازها و احساس های کودک ترجیح داده می شود.

۱۲- #اطاعت : در این طرحواره، فرد خود را در کنترل اغراق آمیز از جانب دیگران احساس می کند که به دو شکل ظاهر می شود: ۱- اطاعت از نیازها؛ ۲- اطاعت از هیجان ها.

این افراد بر این باورند که آرزوها، نقطه نظرات و احساسهای آنها بی ارزش هستند یا برای دیگران مهم نیستند. این افراد به طور مکرر شاکی هستند و نسبت به عدم ارضای نیازهای خود بسیار حساس هستند. معمولا این وضعیت منجر به #خشم، که خود را با علایم ناسازگارانه مثل رفتارهای #پرخاشگرمنفعل، علایم #روان_تنی، برون ریزی و سومصرف مواد نشان می دهد، آشکار می گردد.

۱۳- #ایثار : در این طرحواره، فرد به طور داوطلبانه به دنبال ارضای نیازهای دیگران است، حتی اگر نیازهای خودش برآورده نشود. دلایل عمده این افراد عبارتند از پیشگیری از ایجاد هر نوع ناراحتی و درد در دیگران، اجتناب از احساس #گناه ناشی از خود خواه بودن، و تداوم ارتباط با دیگران و اغلب منجر به یک رنجش در دیگران می گردد.

۱۴- تائید جویی – جلب توجه: افراد دارای این طرح واره، تاکید افراطی بر کسب تائید، بازشناسی یا توجه از جانب دیگران دارند، تا به این وسیله بتوانند یک تجربه ذهنی ایمن از خود به دست آورند. تجربه ذهنی فرد از اعتماد بنفس خودش، به طور بنیادین به واکنش های دیگران بستگی دارد. گاهی اوقات این طرح واره در این افراد، موجب تاکید اغراق آمیز به ظاهر، توجه و احترام می شود.
#فقدان #خیانت #شکست_عشقی #مرگ #سوگ

مراحل رویارویی با پدیده فقدان یا به عبارتی مراحل #سوگواری:


بر اساس پژوهش ها آدمیان در برخورد با فقدان، واکنش های تاحدی شبیه به هم را انجام می دهند و تفاوت واکنش به عوامل مختلفی از جمله نوع فقدان معطوف می گردد. به عنوان مثال شکست عشقی نوعی فقدان است و به واسطه از دست دادن و فقدان معشوق فرد سوگوار آن می شود. خیانت می تواند مثالی دیگر از فقدان باشد. فقدانی که به خاطر از دست دادن اعتماد رخ داده و از این رو فرد به سوگ می نشیند. لذا نیاز است تا افق دید خود را درباره پدیده سوگواری صرفاً از موضوع مرگ گسترده تر کرده و آن را به تمامی فرآیندهای فقدان تعمیم بخشیم.
با این توضیح مختصر برای شناخت بیشتر این پدیده که به منظور کاهش آسیب ناشی از آن بسیار مفید است، مراحل سوگ بر طبق نظریه #الیزابت_کوبلر_راس در ادامه به طور مختصری بیان می شود. لازم به ذکر است یک سوی طبیعی دارای شدت و مدت زمان تعریف شده است و فرد هر چه زودتر این مراحل را پشت سر بگذارد آسیب ناشی از فقدان را به میزان کمتری متحمل خواهد شد.

۱- مرحله #انکار: که در آن فرد #واقعیت را قبول نکرده و سعی در حذف رخداد آن دارد. در این مرحله به واسطه دردناک بودن اتفاق صورت گرفته، فرد از رویارویی با آن سر باز زده و اصل واقعیت را انکار می‌کند.
رویارویی بیشتر با اصل قضیه می تواند در جهت عبور از این مرحله کارساز باشد.

۲- #خشم و عصبانیت: فرد با واقعیت روبرو شده و به واسطه عدم توانایی در حل بحران مذکور و بر طبق الگوی واکنش جنگ و گریز، به مقابله با واقعیت بر می خیزد.
صحبت با دیگران درباره #احساسات درونی و محتوای خشم به وجود آمده، می‌تواند برای گذر از این مرحله کمک کننده باشد.

۳- چانه زنی: عصبانیت تا حدی تعدیل شده است و حال، فرد سعی در جستجوی راه های بازگشت آنچه از دست رفته شده، هست. به عبارتی آخرین تلاش ها برای جلوگیری از #گسست_عاطفی از موضوع فقدان در این مرحله رخ می دهد.
در این مرحله شارژ اطلاعاتی اطرافیان درباره عدم امکان بازگشت موضوع فقدان و اظهار #همدلی با وی می تواند راهگشا باشد.

۴- #افسردگی: زمانی است که فرد به سوگ می‌نشیند و سوگواری ناشی از فقدان در این مرحله رخ می‌دهد. این مرحله فرصتی است برای بازیابی منابع فردی و به واسطه کاهش فعالیت فردی، این فرصت می تواند پیش زمینه ای برای ورود توانمندتر به مرحله آخر باشد. لازم به ذکر است که افراد زیادی هستند که در این مرحله #تثبیت شده و هیچ گاه آن فقدان را نمی پذیرند که در این حالت فرایند سوگ به سمت اختلال افسردگی تغییر مسیر می دهد. از این رو با توجه به میزان منابع فردی و حمایت اجتماعی وی و در صورت عدم وجود این موارد، می توان از #مشاور جهت پذیرش فقدان و پیشگیری از آسیب بیشتر کمک گرفت.

۵- #پذیرش: در این مرحله فرد با فقدان کنار آمده و آن را به عنوان بخشی از زندگی خود قبول می کند، برای آینده و تغییر سبک زندگی بر اساس عدم وجود موضوع فقدان، برنامه ریزی کرده و گام به گام به هدف جدید (که همان روال معمولی زندگی است) نزدیک می شود.

در پایان نیز لازم به ذکر است که طول مدت این مراحل با توجه به موضوع از دست رفته، بین ۲ تا ۶ ماه متغیر است. به عبارتی به طور طبیعی فرد در رویارویی با هر نوع فقدانی، حداکثر تا ۶ ماه این مراحل را طی می کند و در صورت مشاهده طولانی تر شدن، به واسطه پیشگیری از بروز افسردگی و #اختلالات_اضطرابی و دیگر اختلالات، مراجعه به مشاور توصیه می گردد.

شاد باشید

#دکترسیدحامدواحدی

t.me/dr_hamedvahedi

http://www.instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#دون_ژوان کیست؟
دون ژوان فردی است که قادر به برقراری ارتباط عاطفی عمیق و #عشق ورزیدن به #شریک_جنسی خود نیست.
یکی از مهمترین اختلالات شخصیت که منجر به دون ژوانیسم و هرزه گری جنسی در مردان میشود #اختلال_شخصیت_خودشیفته است.
چنین مردی نه قادر است دوست بدارد و نه دوست داشته شدن را باور می کند و یک حالت پارانویا و بدبینی نسبت به گرفتن پیغام های دوست داشته شدن از شریک عشقی خود دارد.
در بسیاری از موارد نیاز به دوست داشته شدن را در خود انکار میکند و بیشتر ترجیح میدهد به جای دوست داشته شدن، مورد تحسین واقع شود تا منِ آزرده اش ترمیم یابد.
او احساس میکند اگر کسی دوستش داشته باشد و ابراز علاقه کند، میخواهد از او بهره برداری خاصی کند. در واقع به هیچ زنی #اعتماد نمیکند. در حقيقت اینگونه مردان تنها با سطح بدن زنان ارتباط برقرار میکنند نه با هسته درونی آنها
در واقع هدف اینها به دست آوردن است نه رابطه داشتن
آنها ميخواهند زنها را به دست بیاورند، تصاحب کنند و بعد با رها کردن آنها #خشم و میل به انتقام جویی خود را که از رابطه با مادرِ ناکام کننده سرچشمه گرفته ارضا نمایند!
@dr_hamedvahedi

instagram.com/dr.vahedi_healthpsychologist
#روان_حکایت_نامه
#مقاله

نگاهی روان شناختی به داستان روباه و آغامحمدخان قاجار با نیم نگاهی به نظریه رشد اخلاقی کلبرگ

سلام دوستان
می خوام در مورد حکایتی صحبت کنم که شاید قبلا هم شنیده باشید ولی علت این که این مطلب تو کانال روان شناسی چیکار میکنه و من روانشناس درباره اون چه بحثی دارم رو اجازه بدید بعد از #حکایت عرض کنم.
#ژان_گور نویسنده فرانسوی که در کتابش به نام "خواجه تاجدار" به شرح زندگی "آغا محمد خان"، پرداخته میگه که یکی از سرگرمی های این شاه قاجار این بوده که به شکار روباه بره. ولی نه برای کشتن اون؛ بلکه اول با اسب حسابی دنبال این حیوون زبون بسته می افتاده و اون رو اونقدر میدوونه که دیگه بی رمق روی زمین می افتاده و اون وقت بدون اینکه هیچ آسیبی بهش برسونه فقط یه زنگوله به گردن اون روباه می بسته و رهاش می کرده و خودش هم برمی گشته...

تصور کنید یک حیوانی که ذاتا شکارچیه و باید بی سر و صدا برای شکار خودش کمین کنه، با این شرایط جدید دیگه هیچ غذایی گیرش میاد؟ یا امکانش هست که بتونه روباه دیگه ای رو نترسونه و بلکه باهاش جفتگیری کنه؟...

به عبارتی اون روباه بدون اینکه هیچ #آسیب جسمی بهش وارد بشه محکوم به #انزوا و #مرگ میشه...

و اما علت نوشتن این مطلب:
در روان شناسی نظریه ای داریم به نام نظریه #رشد_اخلاقی کُلبِرگ. #رشد اخلاقی #انسان از نظر کلبرگ (احتمالا میخواسته فامیلیشو گلبرگ بزاره ولی ثبت احوال اشتباه زده😅😉) در شش مرحله طبقه بندی میشه (برای اطلاع از این نظریه به #کلبرگ یا کتاب نظریه های رشد، نوشته ویلیام کرین، انتشارات رشد مراجعه کنید) و افراد به میزان #رشد_اجتماعی_روانی و نه فقط #جسمی که می کنند، این مراحل رو پشت سر می‌گذارند.
می خوام به طور خاص روی مرحله دوم تمرکز کنم که علی القاعده در #دوران_کودکی رخ میده. یعنی مرحله #فردگرایی و مبادله(individualism and exchange). در این مرحله کودک هر رفتاری که باهاش میشه رو لزوماً باید مقابل به مثل کنه و این از نظر اخلاقی براش یک ارزشه: "اگه کسی منو زد پس من هم باید بزنمش".
حال اینکه این #رفتار صرفا در این رده سنی جواب میده و البته که طبیعی هم هست. ولی مشکل اینجاست که بسیاری از افراد علیرغم #رشد_جسمی، از لحاظ #روانی و #اخلاقی در این مرحله #تثبیت میشن. اطرافمون کم افرادی نیستند که رفتاری "آغامحمدخان وار" دارن و چون در #گذشته آسیب های فراوانی دیدن پس باید به سر دیگران هم این مشکلات رو بیارن: "چون همسایه آشغالاشو در خونه من گذاشت من هم ماشینمو جلوی در پارکینگ اون گذاشتم تا کلی معطل بشه"، "چون که میوه فروش سر کوچه همیشه جنس بنجول و گرونشو به من میندازه منم هرموقع از کنار مغازش رد میشم بی هوا یه تنه به میوه هاش میزنم که همه میوه‌های تازه ش پخش زمین بشه"، "چون که من کلاه سرم رفته من هم کلاه سر همه میزارم"، "چون که همه دارن #اختلاس میکنن و در میرن من هم ...

فارغ از گرایشات سادیستیک و #اختلالات_روانی که بر اساس این داستان میشه برای آغامحمدخان قاجار متصور بود، می‌بینیم که این رفتار ابتدایی تلافی جویانه و خصومت طلبانه در بسیاری از افراد وجود داره و حالا سوال من اینه که
آیا با انجام رفتارهای #خصمانه، از #خشم و #غم ما کم میشه؟
آیا با #تلافی کردن یک رفتار اشتباه، اصل قضیه درست میشه؟
آیا با انجام رفتاری اشتباه مثل رفتار طرف مقابل، اون شخص به اشتباهش پی میبره؟ ...

یادمه موقعی که بچه بودم، یه آهنگ قدیمی رو پدرم گاهی اوقات با خودش زمزمه می کرد که تو یه قسمتی از شعرش می گفت:
آخه دردت به جونم خونو که با خون نمیشورن...
🌹🌹🌹
شاد باشید
#دکتر_سید_حامد_واحدی

t.me/dr_hamedvahedi

drhamedvahedi.blogfa.com

instagram.com/dr_hamed.vahedi

pezeshkekhoob.com/doctor/16986-seyyedhamed-vahedi-ardakani
#drhamedvahedi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جلسه سوم #کارگاه #خودهیپنوتیزم هم برگزار شد. در این جلسات ابتدا مبانی نظری #هیپنوتیزم و سپس #آموزش تئوری مراحل #هیپنوز ارائه شد. آموزش عملی هیپنوز جهت توانمندسازی شرکت کنندگان در انجام خودهیپنوتیزم صورت گرفت. القائات #هیپنوتیزمی جهت کاهش #استرس و #اضطراب به طور مشروح بیان شد. در دو جلسه #آینده نیز به هیپنوتیزم جهت کاهش #درد، افزایش #اعتماد_بنفس و مدیریت #خشم پرداخته خواهد شد.
@dr_hamedvahedi

instagram.com/dr_hamed.vahedi
#دکتر_سید_حامد_واحدی #drhamedvahedi
#عشق یا #اختلال_روانی

چند اختلال روانی که با #عشق_آتشین اشتباه گرفته می‌شوند


#هذیان_عاشقی ( اروتومانیا)‏

دوست داشته شدن عالی است. هیچ کس از اینکه مورد #پذیرش، تائید و علاقه یک نفر قرار بگیرد بدش نمی‌آید. اما واقعیت این است که بسیاری از ما نمی‌توانیم هر روز و هر لحظه انتظار چنین چیزی را داشته باشیم. طرف دیگر رابطه حق دارد که گاهی اصلا حوصله نداشته باشد و ابراز علاقه نشان ندهد. اصلا ممکن است هیچ رابطه یا موقعیت عاشقانه‌ای وجود نداشته باشد. اما کسی که #هذیان عاشقی دارد تصور می‌کند که یک نفر او را هر لحظه و عمیقا دوست دارد. کسی که توهم عاشقی دارد دائما احساس می‌کند دیگری در حال تله پاتی، فرستادن یک پیام رمزآلود و خاص و رفتارهای عاشقانه است. او دائما در حال تفسیر رفتارهاست و تلاش می‌کند از هر چیزی برداشتی عاشقانه داشته باشد.

#عشق_وسواسی
علاقه شدید عاطفی و تمایل برای با هم بودن و ابراز علاقه در ابتدای هر رابطه‌ طبیعی است اما این چیزی نیست که بخواهد در یک رابطه طولانی دوام پیدا کند. شور عشق به مرور #زمان کمتر می‌شود و با #احساسات و تجربه‌های رومرزه در می‌آمیزد. در #رابطه طبیعی شما متعهد هستید و به نیازهای یکدیگر توجه می‌کنید؛ یکی از خواسته‌های مهم و اساسی هر آدمی #احترام به حریم خصوصی است،اما متأسفانه کسی که اختلال #وسواس در عاشقی دارد دائماً در شور و حال اولیه است او رابطه‌ را مجموعه‌ای از احساس دوست داشتن، مشکلات روزمره، خستگی، اختلاف نظر و بی‌حوصلگی نمی‌داند و برداشت او از هر نوع کم توجهی به خاطر خستگی و فشار روزانه یا بی‌حوصلگی فقط #نفرت و بی‌علاقگی است. چنین افرادی به خود و شریک زندگی‌شان #آسیب می‌زنند، تهدید به #خودکشی می‌کنند و #واقعیت #زندگی را همانگونه که هست نمی‌پذیرند. آنها شکاک هستند و تمایل زیادی به کنترل قربانی خود دارند.

#اختلال_دلبستگی
معمولاً افرادی از این اختلال #رنج می‌برند که در #کودکی ارتباط عاطفی سالمی با مراقبان خود نداشته‌اند. در شکل سالم #دلبستگی نیازهای کودک توسط نخستین مراقبانش برآورده می‌شود، تغذیه، مراقبت از سلامت جسمی #کودک، تماس جسمی، برقراری ارتباط چشمی، به آغوش کشیدن و #لبخند زدن نیازهای اولیه کودک تازه متولد شده است که باید توسط #والدین برآورده شود.


در رابطه #عاشقانه و عاطفی این افراد به دو شیوه عمل می‌کنند. آنها یا از هر رابطه نزدیکی #اجتناب می‌کنند یا در خواست زیادی برای یک ارتباط #عاطفی شدید دارند. گروه اول #ترس شدیدی از صمیمیت دارند و احساس بی‌اعتمادی و #خشم و ناراحتی می‌کنند.

☆به احتمال زیاد اکنون برایتان تشخیص #عشق واقعی و عشق بیمارگونه آسانتر شده است. کسی که شما را تحت فشار علاقه خود قرار می‌دهد، سعی می‌کند شما را به بهانه عشق کنترل کند، شک و ترس‌هایش را به حساب علاقه می‌گذارد، از شما انتظار دارد همیشه در حال و هوای عاشقی باشید، به حریم خصوصی‌‌تان احترام نمی‌گذارد، خودش را صاحب و مالک شما می‌داند و دائماً به دنبال تأیید شماست یک عاشق واقعی نیست.

https://t.me/dr_hamedvahedi

instagram.com/dr_hamed.vahedi
#drhamedvahedi