❇️ ذهنهای آشفته در جامعهای آسیبپذیر
🗓 سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی روزنامهی همشهری با #احمد_بخارایی دربارهی آسیبهای انتشار گستردهی تبلیغ #کودکهمسری در شبکههای اجتماعی | منتشرشده در دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، شمارهی ۷۹۴۵
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از سخنان من:
… در کل ۴ نگاه میتوان به #زن داشت که عمدتاً از جانب #مرد و #جامعه است. یک نگاه، «حداکثری» و ایدهآل به زن است که یک موجود برتر و ارزشمند که به ملکیت شخصی درنمیآید و حتی ممکن است در برخی جهات از مردان پیشی بگیرد و برتر باشد. این نگاه، شکل نگرفته است. نگاه دوم، جنبهی «میانی» دارد که در غرب در حال رخ دادن است و تلاش میشود که یک نگاه #برابری نسبت به #حقوق زن و مرد در جامعه داشته باشند، اما بیشتر جنبهی حقوقی دارد و در حوزهی «#فمینیست لیبرال» معنادار است که خواستار #حقوق_شهروندی مساوی برای #زنان و مردان است و با قوانین یا سنتهایی که حق را به مردان میدهند و به زنان نمیدهند، یا قوانینی که با ادعای «حمایت» از زنان وضع میشوند اما چنین نمیشود، مبارزه میکند. در اصل محتوای رابطهی بین زن و مرد، در #فرهنگ تعریف میشود. به همینخاطر در ژاپن شاهد یک نوع رفتار هستیم و همه سعی میکنند بنا به فرهنگ خاص خود در سطح میانی حرکت کنند و این حرکت صرفاً در فرهنگشان نهادینه شده است …
… در مرحلهی سوم، یک نگاه «حداقلی» به زن داریم. پس از آن هم در مرحله چهارم، نگاهی نزدیک به «صفر» است. آن نگاه حداقلی و این نگاه نزدیک به صفر که خیلی کمتر از حداقلی است. برگرفته از یک فرهنگ سنتی و مردسالارانه است. بحث کودکهمسری که به آن اشاره کردیم و در بخشهایی از ایران هم شاهد آن هستیم، در این قسمت جای میگیرد؛ اذن پدر، سن ۱۵ سال و تقابلی که بین نظام حقوقی در ایران و تمام دنیا درخصوص تعریف کودک وجود دارد …
… ما گاهی در جامعهی #مردسالار در فرهنگمان به وضوح میبینیم که نظام عقیدتی ما چطور هنوز با نگاه مردسالارانه پیش میرود و در داستان ازدواج که اذن پدر لازم است؛ این مسائل همه نظام مردسالاری را تقویت میکند. بنابراین اصل قضیه همینجا است؛ چه بُعد دینی چه بُعد ملی و تاریخی هر دو در اینجا درهم تنیدهاند …
… با ایجاد تحول فرهنگی در جامعه تحت یک مدیریت کلانِ رو به جلو و هوشمند که پدیدههای نو را باور دارد و در عین حال اصرار ندارد به داشتن خردهفرهنگهای مذموم و درجازدن در آن، میتوان نگاه سوم را به سمت نگاه دوم سوق داد نه نگاه چهارم. اگر در جامعهای طی چند دهه، این اتفاق رخ ندهد و رویکرد سوم به رویکرد دوم تبدیل نشود، یعنی رویکرد حداقلی به زن به رویکرد میانی که در دنیا، میانگین است تبدیل نشود الگوهای رفتاریای که در گذشته وجود داشته کمکم اعتبار خود را از دست میدهند که اصطلاح جامعهشناختی آن «آنومیک» یا بیهنجاری است، آن وقت جامعه مستعد آن است که عقبگرد کند و از نگاه سوم به نگاه چهارم عقبنشینی کند. اینگونه است که کمکم شاهد شکلگیری نگاهی نسبت به زن میشویم که به او صرفا یک نگاه جنسی و ابزاری در حیوانیت دارد و حتی به دختران کودک هم رحم نمیشود! …
… این موضوعات زمانی جریانساز میشود که نتوانیم جلوی انحرافات را بگیریم و گسترده شوند و ریشه در یک حوزهی الگویی و رفتاری نداشته باشند؛ مثلاً فرض کنیم در جامعهای قتل اتفاق میافتد و شما قاتل را به اشد مجازات محکوم میکنید که دیگر این رفتارها تکرار نشود، اما اگر در جامعهای که افراد «مجبور» به دیگرکُشی میشوند تحت شرایط خاص، اگر یکی دو نفر را هم اعدام کنید چون الگوی رفتاری اشتباه وجود دارد، شما نمیتوانید آن را کنترل کنید. بنابراین پیگیر این نباشیم که قانون با این فرد که ویدئوی اخیر را منتشر کرده چه برخوردی میکند …
… مردم اغلب خیلی هیجانی با اینگونه موارد برخورد میکنند و در اصطلاح #جامعهشناسی رفتارهای «#هیستریک» یعنی هیجان و احساسات غیرقابل کنترل جمعی از خود بروز میدهند که طی چند روز یک فیلم دست بهدست میشود و از آن تقلید میکنند و یک موج ایجاد میشود. این بحث رسانهای ماجرا است، اما از نگاه جامعهشناختی این یک معلول ساختاری بهحساب میآید که امروز این آدم و پسفردا یکی دیگر انجام میدهد. شما نمیتوانید با مقابله و محکومیت فردی به حل مسئله کمک کنید. مثل آبی که جریان دارد شما نمیتوانید از وسط راه، آلودگی آب را پاک کنید، چون آب از سرچشمه آلوده است. وقتی تحول فرهنگی اتفاق نیفتد و همچنان در همان حال و هوای سنتهای غلط باشیم جامعه مستعد میشود که به اشکال مختلف به سمت نگاه چهارم برود …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی روزنامهی همشهری با #احمد_بخارایی دربارهی آسیبهای انتشار گستردهی تبلیغ #کودکهمسری در شبکههای اجتماعی | منتشرشده در دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، شمارهی ۷۹۴۵
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از سخنان من:
… در کل ۴ نگاه میتوان به #زن داشت که عمدتاً از جانب #مرد و #جامعه است. یک نگاه، «حداکثری» و ایدهآل به زن است که یک موجود برتر و ارزشمند که به ملکیت شخصی درنمیآید و حتی ممکن است در برخی جهات از مردان پیشی بگیرد و برتر باشد. این نگاه، شکل نگرفته است. نگاه دوم، جنبهی «میانی» دارد که در غرب در حال رخ دادن است و تلاش میشود که یک نگاه #برابری نسبت به #حقوق زن و مرد در جامعه داشته باشند، اما بیشتر جنبهی حقوقی دارد و در حوزهی «#فمینیست لیبرال» معنادار است که خواستار #حقوق_شهروندی مساوی برای #زنان و مردان است و با قوانین یا سنتهایی که حق را به مردان میدهند و به زنان نمیدهند، یا قوانینی که با ادعای «حمایت» از زنان وضع میشوند اما چنین نمیشود، مبارزه میکند. در اصل محتوای رابطهی بین زن و مرد، در #فرهنگ تعریف میشود. به همینخاطر در ژاپن شاهد یک نوع رفتار هستیم و همه سعی میکنند بنا به فرهنگ خاص خود در سطح میانی حرکت کنند و این حرکت صرفاً در فرهنگشان نهادینه شده است …
… در مرحلهی سوم، یک نگاه «حداقلی» به زن داریم. پس از آن هم در مرحله چهارم، نگاهی نزدیک به «صفر» است. آن نگاه حداقلی و این نگاه نزدیک به صفر که خیلی کمتر از حداقلی است. برگرفته از یک فرهنگ سنتی و مردسالارانه است. بحث کودکهمسری که به آن اشاره کردیم و در بخشهایی از ایران هم شاهد آن هستیم، در این قسمت جای میگیرد؛ اذن پدر، سن ۱۵ سال و تقابلی که بین نظام حقوقی در ایران و تمام دنیا درخصوص تعریف کودک وجود دارد …
… ما گاهی در جامعهی #مردسالار در فرهنگمان به وضوح میبینیم که نظام عقیدتی ما چطور هنوز با نگاه مردسالارانه پیش میرود و در داستان ازدواج که اذن پدر لازم است؛ این مسائل همه نظام مردسالاری را تقویت میکند. بنابراین اصل قضیه همینجا است؛ چه بُعد دینی چه بُعد ملی و تاریخی هر دو در اینجا درهم تنیدهاند …
… با ایجاد تحول فرهنگی در جامعه تحت یک مدیریت کلانِ رو به جلو و هوشمند که پدیدههای نو را باور دارد و در عین حال اصرار ندارد به داشتن خردهفرهنگهای مذموم و درجازدن در آن، میتوان نگاه سوم را به سمت نگاه دوم سوق داد نه نگاه چهارم. اگر در جامعهای طی چند دهه، این اتفاق رخ ندهد و رویکرد سوم به رویکرد دوم تبدیل نشود، یعنی رویکرد حداقلی به زن به رویکرد میانی که در دنیا، میانگین است تبدیل نشود الگوهای رفتاریای که در گذشته وجود داشته کمکم اعتبار خود را از دست میدهند که اصطلاح جامعهشناختی آن «آنومیک» یا بیهنجاری است، آن وقت جامعه مستعد آن است که عقبگرد کند و از نگاه سوم به نگاه چهارم عقبنشینی کند. اینگونه است که کمکم شاهد شکلگیری نگاهی نسبت به زن میشویم که به او صرفا یک نگاه جنسی و ابزاری در حیوانیت دارد و حتی به دختران کودک هم رحم نمیشود! …
… این موضوعات زمانی جریانساز میشود که نتوانیم جلوی انحرافات را بگیریم و گسترده شوند و ریشه در یک حوزهی الگویی و رفتاری نداشته باشند؛ مثلاً فرض کنیم در جامعهای قتل اتفاق میافتد و شما قاتل را به اشد مجازات محکوم میکنید که دیگر این رفتارها تکرار نشود، اما اگر در جامعهای که افراد «مجبور» به دیگرکُشی میشوند تحت شرایط خاص، اگر یکی دو نفر را هم اعدام کنید چون الگوی رفتاری اشتباه وجود دارد، شما نمیتوانید آن را کنترل کنید. بنابراین پیگیر این نباشیم که قانون با این فرد که ویدئوی اخیر را منتشر کرده چه برخوردی میکند …
… مردم اغلب خیلی هیجانی با اینگونه موارد برخورد میکنند و در اصطلاح #جامعهشناسی رفتارهای «#هیستریک» یعنی هیجان و احساسات غیرقابل کنترل جمعی از خود بروز میدهند که طی چند روز یک فیلم دست بهدست میشود و از آن تقلید میکنند و یک موج ایجاد میشود. این بحث رسانهای ماجرا است، اما از نگاه جامعهشناختی این یک معلول ساختاری بهحساب میآید که امروز این آدم و پسفردا یکی دیگر انجام میدهد. شما نمیتوانید با مقابله و محکومیت فردی به حل مسئله کمک کنید. مثل آبی که جریان دارد شما نمیتوانید از وسط راه، آلودگی آب را پاک کنید، چون آب از سرچشمه آلوده است. وقتی تحول فرهنگی اتفاق نیفتد و همچنان در همان حال و هوای سنتهای غلط باشیم جامعه مستعد میشود که به اشکال مختلف به سمت نگاه چهارم برود …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ سرگشتگی زنان مهاجر در تهران
🗓 شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹
📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامهی همدلی دربارهی انگیزهها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۱۸
👈 نمایش گزارش:
🖌 پانسیونها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آنها برچسبی زده شده است. مانند آنهایی که #طلاق گرفتهاند یا که برچسب «#بیوه» خوردهاند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسبهایی مواجه شدهاند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خردهفرهنگ ادامهی حیات برایش غیرممکن میشود. در این موارد همان دافعهی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر میکند.
گروه دوم کسانی هستند که جاذبهی تهران و شهرهای بزرگ باعث میشود از محل اولیهی زندگیشان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیلکردهها در این گروه قرار میگیرند. آنها به امید دستیابی به #شغل مناسب مهاجرت میکنند.
گروه سوم هم کسانیاند که نه آنچنان گرفتار دافعهی شهرستان و نه مجذوب جاذبهی تهران هستند، آنها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم میگیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازهای در زندگیشان بیافتد. به عبارتی خودشان را به باد میسپارند و تصوری از آیندهی خودشان ندارند.
این سه گروه از زنان دست به مهاجرت میزنند، اما همهی آنها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران میآیند به دلیل وضعیت آشفته و شکنندهای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها میشوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را همسو با تخصصی که دارد پیدا نمیکند، بهویژه که آنها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژهای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کمتری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیشتری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبهرو میشوند.
در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد میشود و زنهای #مهاجر به اهداف خود نمیرسند، افراد را میتوان به پنج گروه تقسیم کرد. عدهای از آنها که با بیکاری یا #حقوق کم روبهرو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آنها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبهروشدن با مشکلات بهواسطهی آشنایی که با زنهای دیگر پیدا میکنند به راههای ناصواب کشیده میشوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تنفروشی.
گروه سوم که از جمله گروههای خوششانس هستند ممکن است اینجا #ازدواج کنند یا میتوانند ارتباط بهتری را با جنس مخالف برقرار کنند. اینکه سرنوشت این شکل از ازدواجها و رابطهها چهقدر میتواند موفقیتآمیز باشد باز هم جای بحث دارد.
گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آنها راه بازگشت به شهرستانشان را ندارند، چرا که احتمالاً پلهای پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده میبینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آنها خوشبینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجارهی ماهانه در #پانسیون میکنند و با یک زندگی فلاکتبار و با تقریباً حداقلها دست و پنجه نرم میکنند.
گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصصهایی که ممکن است به شغل مورد علاقهیشان دست پیدا کنند که این گروه انگشتشمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بیسامان و آشفته هستند مهاجرت میکنند بهویژه آنهایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار میگیرند و حذف میشوند. این زنان گاهی به حاشیهی شهرها کشیده میشوند و مشکلاتشان به واسطهی آشنایی با خردهفرهنگهای جدید بیشتر و بیشتر میشوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطهی همنشینیها و ارتباطاتی که پیدا کردهاند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعهیافته گذاشت، بنابراین بیشتر از قبل مورد #آزار_روحی قرار میگیرند. این تأسفبار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگزدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت میشوند، آنها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب میکنند که گاهی شرایط بدتر برایشان اتفاق میافتد.
⚠️ بازپخش پستها با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹
📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامهی همدلی دربارهی انگیزهها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۱۸
👈 نمایش گزارش:
🖌 پانسیونها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آنها برچسبی زده شده است. مانند آنهایی که #طلاق گرفتهاند یا که برچسب «#بیوه» خوردهاند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسبهایی مواجه شدهاند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خردهفرهنگ ادامهی حیات برایش غیرممکن میشود. در این موارد همان دافعهی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر میکند.
گروه دوم کسانی هستند که جاذبهی تهران و شهرهای بزرگ باعث میشود از محل اولیهی زندگیشان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیلکردهها در این گروه قرار میگیرند. آنها به امید دستیابی به #شغل مناسب مهاجرت میکنند.
گروه سوم هم کسانیاند که نه آنچنان گرفتار دافعهی شهرستان و نه مجذوب جاذبهی تهران هستند، آنها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم میگیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازهای در زندگیشان بیافتد. به عبارتی خودشان را به باد میسپارند و تصوری از آیندهی خودشان ندارند.
این سه گروه از زنان دست به مهاجرت میزنند، اما همهی آنها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران میآیند به دلیل وضعیت آشفته و شکنندهای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها میشوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را همسو با تخصصی که دارد پیدا نمیکند، بهویژه که آنها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژهای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کمتری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیشتری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبهرو میشوند.
در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد میشود و زنهای #مهاجر به اهداف خود نمیرسند، افراد را میتوان به پنج گروه تقسیم کرد. عدهای از آنها که با بیکاری یا #حقوق کم روبهرو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آنها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبهروشدن با مشکلات بهواسطهی آشنایی که با زنهای دیگر پیدا میکنند به راههای ناصواب کشیده میشوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تنفروشی.
گروه سوم که از جمله گروههای خوششانس هستند ممکن است اینجا #ازدواج کنند یا میتوانند ارتباط بهتری را با جنس مخالف برقرار کنند. اینکه سرنوشت این شکل از ازدواجها و رابطهها چهقدر میتواند موفقیتآمیز باشد باز هم جای بحث دارد.
گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آنها راه بازگشت به شهرستانشان را ندارند، چرا که احتمالاً پلهای پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده میبینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آنها خوشبینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجارهی ماهانه در #پانسیون میکنند و با یک زندگی فلاکتبار و با تقریباً حداقلها دست و پنجه نرم میکنند.
گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصصهایی که ممکن است به شغل مورد علاقهیشان دست پیدا کنند که این گروه انگشتشمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بیسامان و آشفته هستند مهاجرت میکنند بهویژه آنهایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار میگیرند و حذف میشوند. این زنان گاهی به حاشیهی شهرها کشیده میشوند و مشکلاتشان به واسطهی آشنایی با خردهفرهنگهای جدید بیشتر و بیشتر میشوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطهی همنشینیها و ارتباطاتی که پیدا کردهاند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعهیافته گذاشت، بنابراین بیشتر از قبل مورد #آزار_روحی قرار میگیرند. این تأسفبار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگزدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت میشوند، آنها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب میکنند که گاهی شرایط بدتر برایشان اتفاق میافتد.
⚠️ بازپخش پستها با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist