Doostdaran_freudianassociation
Photo
سخنرانیهای آشنایی با روانکاوی
سخنرانی ۳۴
مقاله توضیحات، کاربردها و راهکارها
زیگموند فروید (۱۹۳۳)
[این مقاله توسط مرجان پشت مشهدی، خدیجه فدائی، پرویز دباغی و فرزام پروا ترجمه و زیر نظر دکتر #میترا_کدیور در جلسات مورخ ۸۴/۲/۳- ۸۴/۲/۱۰- ۸۴/۲/۲۴- ۸۴/۲/۳۱ و ۸۴/۳/۷ کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان ایشان تصحیح گردیده است.]
آن دسته از رواندرمانگرانی که در کنار روشهای دیگر گاه به گاه از آنالیز استفاده میکنند، بر اساس دانش من بر پایه آنالیتیک محکمی قرار نگرفتهاند، آنها کلیت روانکاوی را قبول نکردهاند بلکه آن را رقیق کردهاند – شاید، دندانهای آن را کشیدهاند؛ این افراد نمیتوانند آنالیست به حساب بیایند. از نظر من این، جای تأسف دارد. اما همکاری در حرفه پزشکی بین یک روانکاو و یک رواندرمانگر که خود را محدود به تکنیکهای دیگر میکند، میتواند هدف مفیدی باشد.
در مقایسه با سایر روشهای رواندرمانگری، روانکاوی بی شک قویترین است. بنابراین، منصفانه است که اینطور باشد، و باید هم اینطور باشد، زیرا که روانکاوی پر زحمتترین و زمانبرترین نیز هست؛ و نباید در موارد کم اهمیت به کار رود. در موارد مناسب، این امکان وجود دارد که به وسیله آن از اختلالات خلاص شد و تغییراتی را ایجاد کرد که در زمانهای پیش از آنالیز کسی جرأت امید داشتن به آن را هم نداشت. اما روانکاوی محدودیتهای قابل ملاحظه خودش را دارد. جاه طلبی درمانی برخی از طرفداران من منجر به تلاشهای بسیار برای غلبه بر این موانع شده تا هر نوع اختلال نوروتیکی را بتوان با روانکاوی قابل درمان کرد. آنها تلاش کردهاند که کار آنالیز را به یک دوره زمانی کوتاهتر فشرده کنند، انتقال را تشدید کنند تا بتواند بر هر مقاومتی غلبه کند، اشکال دیگر نفوذ را با آن یکی کنند تا زورکی یک شفا از فرد بیرون بکشند. این تلاشها یقیناً قابل تقدیر است اما از نظر من بیهودهاند. آنها با خود این خطر را نیز دارند که فرد خود را از آنالیز دور کند و به درون یک ورطه بی پایان آزمایش کردن بیفتد.[۱۸] این انتظار که هر پدیده نوروتیکی بتواند معالجه شود، از نظر من از این عقیده عامیانه آمده که نوروز چیزی کاملاً غیر ضروری است که به هیچ صورتی حقی برای بقا ندارد. در حالی که در حقیقت، نوروزها بیماریهای شدیدی هستند که از لحاظ سرشتی تثبیت شدهاند و به ندرت خود را فقط به حملات اندک محدود میکنند بلکه به عنوان یک قانون طی دورههای طولانی یا سراسر زندگی پایدار میمانند.
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#آشنایی_با_روانکاوی
#توضیحات
#کاربردها
#راهکارها
#رواندرمانگر
#آنالیز
#آنالیتیک
#آنالیست
#تکنیک
#پزشکی
#روانکاوی
#روانکاو
#اختلال
#اختلالات
#نوروتیک
#نِوروز
#آزمایش
#تثبیت
#بیمار
#حقیقت
#سرشت
#معالجه
@doostdaran_freudianassociation
سخنرانی ۳۴
مقاله توضیحات، کاربردها و راهکارها
زیگموند فروید (۱۹۳۳)
[این مقاله توسط مرجان پشت مشهدی، خدیجه فدائی، پرویز دباغی و فرزام پروا ترجمه و زیر نظر دکتر #میترا_کدیور در جلسات مورخ ۸۴/۲/۳- ۸۴/۲/۱۰- ۸۴/۲/۲۴- ۸۴/۲/۳۱ و ۸۴/۳/۷ کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان ایشان تصحیح گردیده است.]
آن دسته از رواندرمانگرانی که در کنار روشهای دیگر گاه به گاه از آنالیز استفاده میکنند، بر اساس دانش من بر پایه آنالیتیک محکمی قرار نگرفتهاند، آنها کلیت روانکاوی را قبول نکردهاند بلکه آن را رقیق کردهاند – شاید، دندانهای آن را کشیدهاند؛ این افراد نمیتوانند آنالیست به حساب بیایند. از نظر من این، جای تأسف دارد. اما همکاری در حرفه پزشکی بین یک روانکاو و یک رواندرمانگر که خود را محدود به تکنیکهای دیگر میکند، میتواند هدف مفیدی باشد.
در مقایسه با سایر روشهای رواندرمانگری، روانکاوی بی شک قویترین است. بنابراین، منصفانه است که اینطور باشد، و باید هم اینطور باشد، زیرا که روانکاوی پر زحمتترین و زمانبرترین نیز هست؛ و نباید در موارد کم اهمیت به کار رود. در موارد مناسب، این امکان وجود دارد که به وسیله آن از اختلالات خلاص شد و تغییراتی را ایجاد کرد که در زمانهای پیش از آنالیز کسی جرأت امید داشتن به آن را هم نداشت. اما روانکاوی محدودیتهای قابل ملاحظه خودش را دارد. جاه طلبی درمانی برخی از طرفداران من منجر به تلاشهای بسیار برای غلبه بر این موانع شده تا هر نوع اختلال نوروتیکی را بتوان با روانکاوی قابل درمان کرد. آنها تلاش کردهاند که کار آنالیز را به یک دوره زمانی کوتاهتر فشرده کنند، انتقال را تشدید کنند تا بتواند بر هر مقاومتی غلبه کند، اشکال دیگر نفوذ را با آن یکی کنند تا زورکی یک شفا از فرد بیرون بکشند. این تلاشها یقیناً قابل تقدیر است اما از نظر من بیهودهاند. آنها با خود این خطر را نیز دارند که فرد خود را از آنالیز دور کند و به درون یک ورطه بی پایان آزمایش کردن بیفتد.[۱۸] این انتظار که هر پدیده نوروتیکی بتواند معالجه شود، از نظر من از این عقیده عامیانه آمده که نوروز چیزی کاملاً غیر ضروری است که به هیچ صورتی حقی برای بقا ندارد. در حالی که در حقیقت، نوروزها بیماریهای شدیدی هستند که از لحاظ سرشتی تثبیت شدهاند و به ندرت خود را فقط به حملات اندک محدود میکنند بلکه به عنوان یک قانون طی دورههای طولانی یا سراسر زندگی پایدار میمانند.
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#آشنایی_با_روانکاوی
#توضیحات
#کاربردها
#راهکارها
#رواندرمانگر
#آنالیز
#آنالیتیک
#آنالیست
#تکنیک
#پزشکی
#روانکاوی
#روانکاو
#اختلال
#اختلالات
#نوروتیک
#نِوروز
#آزمایش
#تثبیت
#بیمار
#حقیقت
#سرشت
#معالجه
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
انجمن فرویدی اجازه نخواهد داد سیب سرخ روانکاوی به دست چلاق انجمن روانشناسان بیفتد
نویسنده: زهرا محمودی
ویراستار: مهین نصیر
روانشناسی با شکایت بیماران و ابراز عواطف و هیجانات آنها سروکار دارد. اما در روانکاوی «اگر بیمار فقط راجع به عواطف و احساسات خود صحبت کند از جایگاه حقیقی خود دور شده است جایگاه حقیقی سوژه در کلمه است. روانکاوی مطلقا یک دفتر خاطرات خصوصی راجع به عواطف و هیجانات نیست… مشکل بیمار، یعنی حقیقت سمپتوم در ناخودآگاه است و هیچکس جز خود او به این حقیقت دسترسی ندارد. حقیقت در کلماتی است که سوژه ادا می کند ولی خودش آنها را نمی شنود. حقیقت سوژه در هیچ کتاب و هیچ جزوه ای نوشته نشده است و فقط از خلال گفته های او به بیرون تراوش می کند، و تنها کسی می تواند این حقیقت را بگیرد که خود را در جایگاه صوری یک ایده آل قرار ندهد و فرض نکند به خاطر مدارجی که پیموده است حقیقت سوژه را بهتر از خودش می داند. » [۱۲]
در روانشناسی صحبت از سلامت و رفتار نابهنجار و اختلالات روانی و DSMها است، در حالی که در روانکاوی صحبت از «سمپتوم» [۱۳] است؛ «ماده ای که سمپتوم را می سازد همان ماده ای است که ناخودآگاه را می سازد و این به گفته فروید و لکان چیزی جز مادیت دال نیست.» [۱۴] به همین دلیل در روانکاوی «امحاء سمپتوم» وجود ندارد. چون سمپتومها دارای معنا هستند و نیت و قصدی را دنبال می کنند. «امحاء سمپتوم» یعنی «تلاش برای امحاء حقیقت بیمار» [۱۵] «در نوروز، راهکار آنالیز سمپتوم است و در پسیکوز، راهکار علاج از طریق به وجود آوردن سمپتوم» [۱۶]
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
ویدئو اثری از: Hayden Zezula
انتخاب متن و ویدئو: مریم دمثنا
#میترا_کدیور #انجمن_فرویدی #روانکاو #روانکاوی #انجمن_روانشناسان #روانشناس #انجمن #روانشناسی #بیماران #بیمار #شکایت #عواطف #هیجانات #احساسات #خاطرات #دفتر_خاطرات #حقیقت #سمپتوم #ناخودآگاه #سوژه #جایگاه #سلامتی #سلامت #رفتار #رفتار_نابهنجار #اختلالات روانی #DSM #DSM_5 #فروید #لکان
@doostdaran_freudianassociation
نویسنده: زهرا محمودی
ویراستار: مهین نصیر
روانشناسی با شکایت بیماران و ابراز عواطف و هیجانات آنها سروکار دارد. اما در روانکاوی «اگر بیمار فقط راجع به عواطف و احساسات خود صحبت کند از جایگاه حقیقی خود دور شده است جایگاه حقیقی سوژه در کلمه است. روانکاوی مطلقا یک دفتر خاطرات خصوصی راجع به عواطف و هیجانات نیست… مشکل بیمار، یعنی حقیقت سمپتوم در ناخودآگاه است و هیچکس جز خود او به این حقیقت دسترسی ندارد. حقیقت در کلماتی است که سوژه ادا می کند ولی خودش آنها را نمی شنود. حقیقت سوژه در هیچ کتاب و هیچ جزوه ای نوشته نشده است و فقط از خلال گفته های او به بیرون تراوش می کند، و تنها کسی می تواند این حقیقت را بگیرد که خود را در جایگاه صوری یک ایده آل قرار ندهد و فرض نکند به خاطر مدارجی که پیموده است حقیقت سوژه را بهتر از خودش می داند. » [۱۲]
در روانشناسی صحبت از سلامت و رفتار نابهنجار و اختلالات روانی و DSMها است، در حالی که در روانکاوی صحبت از «سمپتوم» [۱۳] است؛ «ماده ای که سمپتوم را می سازد همان ماده ای است که ناخودآگاه را می سازد و این به گفته فروید و لکان چیزی جز مادیت دال نیست.» [۱۴] به همین دلیل در روانکاوی «امحاء سمپتوم» وجود ندارد. چون سمپتومها دارای معنا هستند و نیت و قصدی را دنبال می کنند. «امحاء سمپتوم» یعنی «تلاش برای امحاء حقیقت بیمار» [۱۵] «در نوروز، راهکار آنالیز سمپتوم است و در پسیکوز، راهکار علاج از طریق به وجود آوردن سمپتوم» [۱۶]
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
ویدئو اثری از: Hayden Zezula
انتخاب متن و ویدئو: مریم دمثنا
#میترا_کدیور #انجمن_فرویدی #روانکاو #روانکاوی #انجمن_روانشناسان #روانشناس #انجمن #روانشناسی #بیماران #بیمار #شکایت #عواطف #هیجانات #احساسات #خاطرات #دفتر_خاطرات #حقیقت #سمپتوم #ناخودآگاه #سوژه #جایگاه #سلامتی #سلامت #رفتار #رفتار_نابهنجار #اختلالات روانی #DSM #DSM_5 #فروید #لکان
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
نهمین جلسه پنج شنبههای فرویدی
عنوان: خلاصه سه مقاله درباره پاراپراکسیها
خانم ها و آقایان، ما نه از بدیهیات و اصول مسلم، که با یک تحقیق آغاز خواهیم کرد. اجازه دهید موضوع انتخابی، برخی پدیدههای بسیار رایج و آشنا باشند که بسیار کم بررسی گردیدهاند. و از آنجایی که در هر فرد سالمی مشاهده میشوند، از حوزه بیماریها خارجاند. این موارد به نام پاراپراکسیس شناخته میشوند و در هر فردی صدق میکنند. برای مثال ممکن است زمانی رخ دهند که فردی قصد گفتن چیزی را دارد اما کلمهی دیگری را به جای آن به کار میبرد؛ «لغزش زبانی»
ممکن است در نوشتن هم همین کار را بکند و یا یک نفر ممکن است چیزی را بخواند؛ چه چاپی و چه دست نویس، متفاوت از آنچه که واقعا جلوی چشمهایش است؛ «غلط خوانی»
یا ممکن است چیزی را که به او گفته شده اشتباه بشنود؛ «لغزش شنیداری»
البته با این فرض که هیچ اختلال ارگانیکی در قوای شنیداری او وجود ندارد. در گروه دیگری از این پدیدهها، اساس آنها فراموشیست؛ اما نه یک فراموشی پایدار، بلکه نوع موقتی آن و مواردی دیگر از قبیل آن.
تقریبا تمامشان چیزهایی پیش پا افتاده اند. اغلب بسیار موقتی و فاقد اهمیت ویژهای در زندگی انسان میباشند. فقط به ندرت یکی از آنها مثل گم کردن یک شیء در عمل درجه اهمیتی مییابد. و به همین دلیل توجه کمی را جلب میکند. و چیزی بیش از احساسات اندکی را بر نمیانگیزد. پس به این پدیدههاست که میخواهم توجهتان را جلب کنم. اما شما با ناراحتی اعتراض خواهید کرد، آنقدر مشکلات فراوان گستردهای در دنیای پهناور و نیز در محدودههای تاریک ذهن ما وجود دارد، چنان شگفتیهای زیادی در حیطه اختلالات روان هست که به حق نیازمند توجه و روشنسازی هستند که واقعا بیمورد به نظر میرسد کار و توجه بر روی این چیزهای پیش پا افتاده صرف شود.
من پاسخ خواهم داد: صبور باشید. من فکر میکنم خردهگیری شما به خطاست..
...
برگرفته از: دی وی دی پنج شنبه های فرویدی
انتخاب تصویر: فاطمه حُسنی ابراهیمی
انتخاب متن: مریم دمثنا
#پنج_شنبه_های_فرویدی #روانکاوی #فروید #لکان #میترا_کدیور #پاراپراکسی #پاراپراکسیس #لغزش_زبانی #غلط_خوانی #لغزش_شنیداری #فراموشی #مشاهدات #اختلال #اختلالات_روان #اختلال_ارگانیکی #قوای_شنیداری #فراموشی_پایدار
@doostdaran_freudianassociation
عنوان: خلاصه سه مقاله درباره پاراپراکسیها
خانم ها و آقایان، ما نه از بدیهیات و اصول مسلم، که با یک تحقیق آغاز خواهیم کرد. اجازه دهید موضوع انتخابی، برخی پدیدههای بسیار رایج و آشنا باشند که بسیار کم بررسی گردیدهاند. و از آنجایی که در هر فرد سالمی مشاهده میشوند، از حوزه بیماریها خارجاند. این موارد به نام پاراپراکسیس شناخته میشوند و در هر فردی صدق میکنند. برای مثال ممکن است زمانی رخ دهند که فردی قصد گفتن چیزی را دارد اما کلمهی دیگری را به جای آن به کار میبرد؛ «لغزش زبانی»
ممکن است در نوشتن هم همین کار را بکند و یا یک نفر ممکن است چیزی را بخواند؛ چه چاپی و چه دست نویس، متفاوت از آنچه که واقعا جلوی چشمهایش است؛ «غلط خوانی»
یا ممکن است چیزی را که به او گفته شده اشتباه بشنود؛ «لغزش شنیداری»
البته با این فرض که هیچ اختلال ارگانیکی در قوای شنیداری او وجود ندارد. در گروه دیگری از این پدیدهها، اساس آنها فراموشیست؛ اما نه یک فراموشی پایدار، بلکه نوع موقتی آن و مواردی دیگر از قبیل آن.
تقریبا تمامشان چیزهایی پیش پا افتاده اند. اغلب بسیار موقتی و فاقد اهمیت ویژهای در زندگی انسان میباشند. فقط به ندرت یکی از آنها مثل گم کردن یک شیء در عمل درجه اهمیتی مییابد. و به همین دلیل توجه کمی را جلب میکند. و چیزی بیش از احساسات اندکی را بر نمیانگیزد. پس به این پدیدههاست که میخواهم توجهتان را جلب کنم. اما شما با ناراحتی اعتراض خواهید کرد، آنقدر مشکلات فراوان گستردهای در دنیای پهناور و نیز در محدودههای تاریک ذهن ما وجود دارد، چنان شگفتیهای زیادی در حیطه اختلالات روان هست که به حق نیازمند توجه و روشنسازی هستند که واقعا بیمورد به نظر میرسد کار و توجه بر روی این چیزهای پیش پا افتاده صرف شود.
من پاسخ خواهم داد: صبور باشید. من فکر میکنم خردهگیری شما به خطاست..
...
برگرفته از: دی وی دی پنج شنبه های فرویدی
انتخاب تصویر: فاطمه حُسنی ابراهیمی
انتخاب متن: مریم دمثنا
#پنج_شنبه_های_فرویدی #روانکاوی #فروید #لکان #میترا_کدیور #پاراپراکسی #پاراپراکسیس #لغزش_زبانی #غلط_خوانی #لغزش_شنیداری #فراموشی #مشاهدات #اختلال #اختلالات_روان #اختلال_ارگانیکی #قوای_شنیداری #فراموشی_پایدار
@doostdaran_freudianassociation