Doostdaran_freudianassociation
Photo
پیشگفتار دکتر #میترا_کدیور بر هجدهمین جلسه پنج شنبه های فرویدی
مطالبی از کتاب فیه ما فیه مولانا
عالمان بر دو گونه اند: آنهایی که علمشان فقط مجموعه ای از آموخته هاست و آنهایی که علمشان با ذات آنها عجین شده و با علمشان یکی شده اند. و غیر از آن نمی توانند باشند و امکان منفک شدن از علمشان را ندارند.
همانگونه که فروید می گوید روانکاوی عینکی نیست که هر وقت لازم شد به چشم بزنیم و بعد از اینکه مطالعه مان تمام شد آن را از چشم برداریم. او می گوید یا آدمی تماماً روانکاو هست یا اصلا نیست. یعنی روانکاو بودن جزو مقوله بود است، نه جزو مقوله داشت. و اینگونه نیست که در جایی روانکاو بود و در جایی روان درمانگر و در جای سوم روانپزشک و در جای چهارم مشاور.
روانکاو در استعاره مولانا مرغی ست که نمی تواند آواز خود را تغییر دهد. از نظر مولانا تا علم به این درجه نرسد که با وجود یک آدم عجین شود و علم و عالم از یکدیگر تفکیک ناپذیر شوند، آن علم فقط دستبرد زدن به خانه های دیگران است.
اما موضوع حیرت انگیزتری را که مولانا به آن می پردازد این است که یک چنین عالمی که با علمش یکی شده است، چندان مقبول معاصران خود نیست. که از هیبت او در زمان او همه ی عالم منزجر باشند و فقط قادرند که به پرتو و عکس او نزدیک شوند.
آیا این تعریفی برای فروید و زندگی و دانشش نیست؟ که نه فقط معاصرانش، بلکه نسل های بعد نیز از هیبت او منزجرند و فقط از پرتو و عکس او استمداد می کنند. عکس او را به جای خود او جا می زنند و به خورد خود و دیگران می دهند...
برگرفته از: دی وی دی «پنج شنبه های فرویدی»
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#مولانا
#فیه_ما_فیه
#عالم
#علم
#روانکاوی
#عینک
#مطالعه
#روانکاو
#روانپزشک
#روان_درمانگر
#رواندرمانگر
#مشاور
#دانش
#معاصر
#نسل
#پرتو
#عکس
@doostdaran_freudianassociation
مطالبی از کتاب فیه ما فیه مولانا
عالمان بر دو گونه اند: آنهایی که علمشان فقط مجموعه ای از آموخته هاست و آنهایی که علمشان با ذات آنها عجین شده و با علمشان یکی شده اند. و غیر از آن نمی توانند باشند و امکان منفک شدن از علمشان را ندارند.
همانگونه که فروید می گوید روانکاوی عینکی نیست که هر وقت لازم شد به چشم بزنیم و بعد از اینکه مطالعه مان تمام شد آن را از چشم برداریم. او می گوید یا آدمی تماماً روانکاو هست یا اصلا نیست. یعنی روانکاو بودن جزو مقوله بود است، نه جزو مقوله داشت. و اینگونه نیست که در جایی روانکاو بود و در جایی روان درمانگر و در جای سوم روانپزشک و در جای چهارم مشاور.
روانکاو در استعاره مولانا مرغی ست که نمی تواند آواز خود را تغییر دهد. از نظر مولانا تا علم به این درجه نرسد که با وجود یک آدم عجین شود و علم و عالم از یکدیگر تفکیک ناپذیر شوند، آن علم فقط دستبرد زدن به خانه های دیگران است.
اما موضوع حیرت انگیزتری را که مولانا به آن می پردازد این است که یک چنین عالمی که با علمش یکی شده است، چندان مقبول معاصران خود نیست. که از هیبت او در زمان او همه ی عالم منزجر باشند و فقط قادرند که به پرتو و عکس او نزدیک شوند.
آیا این تعریفی برای فروید و زندگی و دانشش نیست؟ که نه فقط معاصرانش، بلکه نسل های بعد نیز از هیبت او منزجرند و فقط از پرتو و عکس او استمداد می کنند. عکس او را به جای خود او جا می زنند و به خورد خود و دیگران می دهند...
برگرفته از: دی وی دی «پنج شنبه های فرویدی»
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#مولانا
#فیه_ما_فیه
#عالم
#علم
#روانکاوی
#عینک
#مطالعه
#روانکاو
#روانپزشک
#روان_درمانگر
#رواندرمانگر
#مشاور
#دانش
#معاصر
#نسل
#پرتو
#عکس
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
سخنرانیهای آشنایی با روانکاوی
سخنرانی ۳۴
مقاله توضیحات، کاربردها و راهکارها
زیگموند فروید (۱۹۳۳)
[این مقاله توسط مرجان پشت مشهدی، خدیجه فدائی، پرویز دباغی و فرزام پروا ترجمه و زیر نظر دکتر #میترا_کدیور در جلسات مورخ ۸۴/۲/۳- ۸۴/۲/۱۰- ۸۴/۲/۲۴- ۸۴/۲/۳۱ و ۸۴/۳/۷ کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان ایشان تصحیح گردیده است.]
آن دسته از رواندرمانگرانی که در کنار روشهای دیگر گاه به گاه از آنالیز استفاده میکنند، بر اساس دانش من بر پایه آنالیتیک محکمی قرار نگرفتهاند، آنها کلیت روانکاوی را قبول نکردهاند بلکه آن را رقیق کردهاند – شاید، دندانهای آن را کشیدهاند؛ این افراد نمیتوانند آنالیست به حساب بیایند. از نظر من این، جای تأسف دارد. اما همکاری در حرفه پزشکی بین یک روانکاو و یک رواندرمانگر که خود را محدود به تکنیکهای دیگر میکند، میتواند هدف مفیدی باشد.
در مقایسه با سایر روشهای رواندرمانگری، روانکاوی بی شک قویترین است. بنابراین، منصفانه است که اینطور باشد، و باید هم اینطور باشد، زیرا که روانکاوی پر زحمتترین و زمانبرترین نیز هست؛ و نباید در موارد کم اهمیت به کار رود. در موارد مناسب، این امکان وجود دارد که به وسیله آن از اختلالات خلاص شد و تغییراتی را ایجاد کرد که در زمانهای پیش از آنالیز کسی جرأت امید داشتن به آن را هم نداشت. اما روانکاوی محدودیتهای قابل ملاحظه خودش را دارد. جاه طلبی درمانی برخی از طرفداران من منجر به تلاشهای بسیار برای غلبه بر این موانع شده تا هر نوع اختلال نوروتیکی را بتوان با روانکاوی قابل درمان کرد. آنها تلاش کردهاند که کار آنالیز را به یک دوره زمانی کوتاهتر فشرده کنند، انتقال را تشدید کنند تا بتواند بر هر مقاومتی غلبه کند، اشکال دیگر نفوذ را با آن یکی کنند تا زورکی یک شفا از فرد بیرون بکشند. این تلاشها یقیناً قابل تقدیر است اما از نظر من بیهودهاند. آنها با خود این خطر را نیز دارند که فرد خود را از آنالیز دور کند و به درون یک ورطه بی پایان آزمایش کردن بیفتد.[۱۸] این انتظار که هر پدیده نوروتیکی بتواند معالجه شود، از نظر من از این عقیده عامیانه آمده که نوروز چیزی کاملاً غیر ضروری است که به هیچ صورتی حقی برای بقا ندارد. در حالی که در حقیقت، نوروزها بیماریهای شدیدی هستند که از لحاظ سرشتی تثبیت شدهاند و به ندرت خود را فقط به حملات اندک محدود میکنند بلکه به عنوان یک قانون طی دورههای طولانی یا سراسر زندگی پایدار میمانند.
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#آشنایی_با_روانکاوی
#توضیحات
#کاربردها
#راهکارها
#رواندرمانگر
#آنالیز
#آنالیتیک
#آنالیست
#تکنیک
#پزشکی
#روانکاوی
#روانکاو
#اختلال
#اختلالات
#نوروتیک
#نِوروز
#آزمایش
#تثبیت
#بیمار
#حقیقت
#سرشت
#معالجه
@doostdaran_freudianassociation
سخنرانی ۳۴
مقاله توضیحات، کاربردها و راهکارها
زیگموند فروید (۱۹۳۳)
[این مقاله توسط مرجان پشت مشهدی، خدیجه فدائی، پرویز دباغی و فرزام پروا ترجمه و زیر نظر دکتر #میترا_کدیور در جلسات مورخ ۸۴/۲/۳- ۸۴/۲/۱۰- ۸۴/۲/۲۴- ۸۴/۲/۳۱ و ۸۴/۳/۷ کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان ایشان تصحیح گردیده است.]
آن دسته از رواندرمانگرانی که در کنار روشهای دیگر گاه به گاه از آنالیز استفاده میکنند، بر اساس دانش من بر پایه آنالیتیک محکمی قرار نگرفتهاند، آنها کلیت روانکاوی را قبول نکردهاند بلکه آن را رقیق کردهاند – شاید، دندانهای آن را کشیدهاند؛ این افراد نمیتوانند آنالیست به حساب بیایند. از نظر من این، جای تأسف دارد. اما همکاری در حرفه پزشکی بین یک روانکاو و یک رواندرمانگر که خود را محدود به تکنیکهای دیگر میکند، میتواند هدف مفیدی باشد.
در مقایسه با سایر روشهای رواندرمانگری، روانکاوی بی شک قویترین است. بنابراین، منصفانه است که اینطور باشد، و باید هم اینطور باشد، زیرا که روانکاوی پر زحمتترین و زمانبرترین نیز هست؛ و نباید در موارد کم اهمیت به کار رود. در موارد مناسب، این امکان وجود دارد که به وسیله آن از اختلالات خلاص شد و تغییراتی را ایجاد کرد که در زمانهای پیش از آنالیز کسی جرأت امید داشتن به آن را هم نداشت. اما روانکاوی محدودیتهای قابل ملاحظه خودش را دارد. جاه طلبی درمانی برخی از طرفداران من منجر به تلاشهای بسیار برای غلبه بر این موانع شده تا هر نوع اختلال نوروتیکی را بتوان با روانکاوی قابل درمان کرد. آنها تلاش کردهاند که کار آنالیز را به یک دوره زمانی کوتاهتر فشرده کنند، انتقال را تشدید کنند تا بتواند بر هر مقاومتی غلبه کند، اشکال دیگر نفوذ را با آن یکی کنند تا زورکی یک شفا از فرد بیرون بکشند. این تلاشها یقیناً قابل تقدیر است اما از نظر من بیهودهاند. آنها با خود این خطر را نیز دارند که فرد خود را از آنالیز دور کند و به درون یک ورطه بی پایان آزمایش کردن بیفتد.[۱۸] این انتظار که هر پدیده نوروتیکی بتواند معالجه شود، از نظر من از این عقیده عامیانه آمده که نوروز چیزی کاملاً غیر ضروری است که به هیچ صورتی حقی برای بقا ندارد. در حالی که در حقیقت، نوروزها بیماریهای شدیدی هستند که از لحاظ سرشتی تثبیت شدهاند و به ندرت خود را فقط به حملات اندک محدود میکنند بلکه به عنوان یک قانون طی دورههای طولانی یا سراسر زندگی پایدار میمانند.
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#آشنایی_با_روانکاوی
#توضیحات
#کاربردها
#راهکارها
#رواندرمانگر
#آنالیز
#آنالیتیک
#آنالیست
#تکنیک
#پزشکی
#روانکاوی
#روانکاو
#اختلال
#اختلالات
#نوروتیک
#نِوروز
#آزمایش
#تثبیت
#بیمار
#حقیقت
#سرشت
#معالجه
@doostdaran_freudianassociation