کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
317 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
.
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ چهارم:
صیام؛ حقیقتِ اشیاء
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅


🍃۞ در مقالات قبل بیان شد که «صیـــام»؛ ظهورِ صمدیّت و جلالتِ حضرت حقّﷻ است.


🔆 حضرت حقّﷻ که خود،【لا هو الّا هو】 است، جلالیّت اوﷻ؛ «#لا هــو» است.
بدین معنا که؛
❂☜ خداوند است که نمی‌خورد و نمی‌آشامد و نمی‌خوابد و زاد و ولد ندارد‌.

֎ #صیام؛ حقیقتِ اللهﷻ است. و حقیقتِ الله، ولیِّ اوست. و حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) می‌فرمایند:

🔻〖نحْنُ الصِّيَامُ〗🔺
✾ ما حقیقتِ روزه هستیم.
📚 بحار الأنوار، ج ۲۴، ص ۳۰۳


✿ هر شخصی در نقطۀ عبدیّت، ظاهر کنندۀ ربّ و معبود است. یعنی به هر اندازه که عبد باشد، فانی در معبود و ظاهر کنندۀ معبود است، چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔸〖 العبوديّةُ جوهرةٌ كُنْهُهَا الرُّبوبيّة〗🔸
✾ عبودیّت جوهره‌ای است که باطنش ربوبیّت است.
📚مصباح الشریعه، باب ۱۰۰، في حقيقةِ العبودية


🍃۞ صیامِ عبدِ صائم (روزه‌دار)؛ ظهورِ حقیقتِ صائم بودنِ خداوند است. اینچنین است که از مُفطراتِ روزه، نهی می‌شود. به دیگر بیان؛
شدّت نفیِ جلالیِ حقّﷻ (یعنی؛ «لا هو»)، در نهیِ از مفطراتِ روزه ظاهر می‌گردد.

🍃۞ حضرت حقّﷻ؛ في نفسِهِ و بِذاتِهِ، واجبُ الإطاعه است، نه اینکه به حسب غیرِ خودش واجبُ الإطاعه باشد.

֎ ما غالباً برای اطاعت در ذهنمان یک مُطیع (اطاعت کننده)، و یک مُطاع (اطاعت شده) در نظر می‌گیریم و بعد می‌گوییم مُطاع، برای مُطیع، واجب الإطاعه است!
امّا حضرت حقّﷻ؛
❂☜ مطلق است.
و تمام شئوناتِ او، به اطلاقش بایستی دیده شود. در نتیجه؛
واجب الإطاعه بودنِ خداوندِ صمد، از بیرون از اوﷻ نیست.

֎⇦ بنابراین؛ خداوند به خودیِ خود،«واجبُ الإطاعه» است. و «مؤمنین»، واجبُ الإطاعه بودنِ خدا را «می‌پذیرند».

🍃۞ اطاعتِ خداوند؛ في ذاتِهِ، «فَـــرض» است. یعنی واجب است. ➷
❖ و این اطاعت، در ترسیم عالم؛ «افتـــراض» نام دارد.

تذکّر:
«افتراض»؛ مصدر باب #افتعال است.
و باب افتعال؛ مطاوعه و پذیرش را می‌رساند.
↲ یعنی؛
«افتراض» به معنیِ «پذیرشِ» واجبُ الإطاعه بودنِ حقّﷻ است.
حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) که ظهور تامّهٔ حقّﷻ هستند؛ «مفترض الطاعه» (یعنی واجب الاطاعه) می‌باشند.


🔰حضرت امام علیّ بن موسی الرضا (علیهما السّلام) در مورد حقّﷻ می‌فرمایند:

🔻〖 عَالِمٌ إِذْ لَا مَعْلُومَ
وَ خَالِقٌ إِذْ لَا مَخْلُوقَ
وَ رَبٌّ إِذْ لَا مَرْبُوبَ
وَ إِلَهٌ إِذْ لَا مَأْلُوهَ 〗
🔺

✾[خداوند] عالم است در حالی که معلومی نیست.
و خالق است در حالی که مخلوقی نیست.
و ربّ است در حالی که مربوبی نیست.
و اله است در حالی که شیدائی نیست.

📚التوحيد، للصدوق، ص۵۶


🍃۞ بنابراین؛
❂☜ خداوند به حَسَبِ مخلوقات نیست که خالق است. بلکه خالق بودن، ذات خداوند است و از شدّت خالق بودن است که مخلوق را می‌آورد. و مخلوق، خالقیّت حقّﷻ را می‌پذیرد.

🍃۞ به همین صورت؛
֎⇦ خداوند به حسبِ گنهکاران نیست که غفّار است. بلکه غفّاریّت؛ ذاتِ خداوند است. نه به حسب غیر، بلکه به خودیِ خود، غفّار است. یعنی شدّتِ غفاریّت خداوند در ذات، مغفور را می‌آورد. و مغفور، غفاریّت حقّﷻ را می‌پذیرد.

🍃۞ به همین صورت؛
֎⇦خداوند به حَسَبِ مخلوقات نیست که رزّاق است. بلکه رزّاق بودن، ذات خداوند است و از شدّت رزّاق بودن، مرزوق را می‌آورد. و مرزوق، رزاقیّتِ حقّﷻ را می‌پذیرد.


⚜️ این خدایِ صمد است که نیاز به هیچ چیز ندارد. و تمام شئوناتش در خودش معنا می‌شود. و شدّت صفاتِ اوست که عالَمِ ظاهر را ترسیم می‌کند.

🍃۞ و الغرض، به همین صورت؛
❂☜حقیقتِ صوم در حقّﷻ است که صائم را می‌آورد. و افعال و صفات و ذاتِ صائم؛ پذیرش و مطاوعۀ حقّﷻ، و ظهورِ حضرتِ #صمد است.


🔰 از طرفی؛
حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻〖 عبدي!
خَلَقْتُ الأشياء لِأجْلِكَ و خَلَقْتُكَ لِأجْلي‏〗
🔺

✾بندۀ من!
همۀ اشیاء را برای تو خلق کردم و تو را برای خودم خلق نمودم.

📚مشارق الأنوار، ص۲۸۳

🌿۞ بنابراین؛
عالَم، به تَبَعِ عبدِ مؤمن و برای او خلق شده است.
و تمام اشیاء؛ در پیِ عبدِ مؤمن است که مخاطبِ حقّﷻ واقع می‌شوند، وگرنه اصلاً مورد اعتناء نیستند.




︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


🍃۞ پس دقّت بفرمائید:

درک نشدن در آیۀ «وَ ما أدْراك ما لَيلَةُ القدر»؛
֎⇦ درکِ نشدنِ حدّی نیست.
بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است.
و این درکِ نشدن، به واقع؛
֎⇦ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.
و نه اینکه هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آل‌الله (؏) باشد، امّا از آن طرف‌ بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست.
اینکه، نقضِ غرض است!

🔰 خودِ معروف؛
که «لیلة» است
و «#فاطمه» است (روحی لذکرها الفداء)؛
❂☜ نفسِ «نشناختنی» است.

[ دقّت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است، و نه اسمِ آن]


🔲 فِطام؛ از شیر گرفتنِ کودک است.
که شیر در اینجا؛ علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدرِ این أمر است.
و‌ #فاطمه؛
֎⇦ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است.
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س) است که فِطامة است.
و‌ فِطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان ...


◉⇯⇦ اگر حضرتِ «هوﷻ»؛ غیب الغیوب است و «هــو» بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
❂☜ #فاطمه (س)؛ که نفسِ #جدائی هستند و نفْسِ بریدن؛ هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت «هوﷻ» هستند.

✿⇯⇦ حضرتشان بَتول می‌باشند. یعنی؛ مبالغۀ «بریده»، بلکه نفْسِ «بریدن» هستند.
نه از ضعفِ دیگران چنین باشند. همان طوری که «هوﷻ» از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعفِ دیگران، بعد از این دقائق معنا می‌شود.


🍃۞ عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوه‌ای از «معروف» است.
یعنی؛ «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان می‌کند.

◉⇯⇦ حالا؛
معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛
❂☜ نفْسِ «#جدائی» است.

🍃۞ فرض کنید می‌خواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند.
چه می‌شود؟
֎⇦ در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی» شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.

✿⇯این؛ معرفت و درکِ حضرت فاطمه (س) است که؛
֎⇦ «فُطِموا عَنْ معرفتها»
از معرفتشان، جدا و بریده‌اند.

🍂۞ و این؛
معرفتِ در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.



🔰 اشاره‌ای دیگر در مورد دو دسته از احادیث:

➊ قیامت؛
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از خداوندﷻ شناخته شدنِ قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب می‌کنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوه‌ای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین؛
بایستی قدرِ حضرتِ «لیلة القدر (س)» معلوم گردد.
چه می‌شود؟☟

➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا می‌کند:

🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد
(ص‏)» 🔺

✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.

📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸


👁‍🗨⫸ غَضِّ بصر برای معروفِ حدّی - که در عالم حدّ است، و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است -؛
֎⇦ موجبِ عدمِ شناخت است. یعنی؛ اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود: حواس ظاهری و باطنی‌ات را تعطیل کن، آیا می‌شود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
▣ هرگز.

❂☜ امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و إنّیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی إنّیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
#نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد، چنان که می‌فرمایند:

🔻 «مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» 🔺
✾ هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
📚الأمالي؛ للمفيد، ص۷


🔰 و کلامِ آخر:
֎⇦ حجّة الله با دوئیّت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. و اگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی؛ خداوندﷻ) [اَلْعَیاذُ بالله] متعدّد است.

✿⇯⇦ حجّت حقّﷻ؛ صمدیّتِ حقّﷻ است و کنار و پهلو ندارد، و از این رو؛
֎⇦ #بالغه و رساست، چنان که قرآن می‌فرماید:

💎 ﴿قُلْ فَلِلّهِ الحُجّةُ ❂☜ البالِغَة💎
📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۴۹


✿⇯⇦ تعدّدِ حُجَج الهی (؏)؛ تعدّد نوری است.
و ائمّۀ اطهار (؏)؛ نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.


֎⇯⇦ با این معرفت، به حدیث ذیل دقّت بفرمائید:

🔻 «نحنُ حجّةُ الله عَلَى الخلق
و فاطمةُ حجّةٌ علينا
»🔺

✾ ما آل‌الله (؏) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم،
و فاطمه (س) حجّت بر ماست.

📚عوالم العلوم، ج‏ ۱۱، ص۷



🗨⫸ حجج الهی، ائمّۀ اطهار (؏)؛
֎⇦ «سرّ الله» هستند.
(📚بحار الانوار، ج‏۹۹، ص۶۴)


֎⇯⇦ در تحلیل بیان می‌شود:

✿ اگر همۀ حجج الهی (؏)؛ تعیّن و جمالِ «سِرُّ الله بودن» هستند؛
֎⫸ حضرت فاطمه (س) که حجّتِ بر حجج الهی (؏) می‌باشند؛
֎⇦ لاتعیّنی و جلالِ «سِرُّ الله بودن» هستند.


֎⇯⇦ که حضرت فاطمه (س)؛
❂☜ مگو بودنِ سرّ الهی، و سِرّ مگویِ الهی‌اند ...






🔥 لعن ازلی و ابدی خداوندﷻ
بر قاتلین حضرت فاطمه (س)
عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان 🔥



🏴🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#سر_مگو
#و_ما_ادراک_ما_لیلة_القدر
#لا_تعینی_معرفت
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.


🍃۞ این سیر را به اشاره؛ در اعمال عبادی و آیات قرآن و روایات حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) بخوانیم، تا ان شاء الله مطلب بهتر روشن شود:


🔮 اشارۀ اوّل:
❂☜ #تسبیحات_اربعه و #تسبیحات_حضرت_زهرا (سلام الله علیها)


🔰 حضرت خاتم الأنبیاء (صلوات الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند:

🔻 『 الصّلاةُ معراجُ المُؤمن』🔺
✾ نماز، معراج مؤمن است.
📚كشف الاسرار، ج۲، ص۶۷۶


🍃֎⇯⇦ تسبیحات اربعه؛ در نمازهای #واجب گفته می‌شود، و ذکر و ترتیبِ آن اینچنین است:

«سبحان الله
و الحمدُ لله
و
لا اله الّا الله
و الله اکبر»

🍃۞ حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) می‌فرمایند:
֎⇦ بلافاصله بعد از نماز، #ذکر_کثیر، یعنی؛
تسبیحات حضرت فاطمهٔ زهرا (سلام‌ الله‌ علیها) را بگویید، که با این کار؛ پیش از اینکه پایِ راست را از روی پایِ چپ بردارید، بخشیده می‌شوید.


🍃۞ ترتیبِ اذکار در تسبیحات حضرت زهرا (سلام‌ الله‌ علیها)؛ برعکسِ تسبیحات اربعه است. و آن طور که حضرات آل‌الله (علیهم‌ السّلام) فرموده‌اند، این چنین است؛

🔻«الله اکبر» (۳۴ مرتبه)
🔻«الحمدلله» (۳۳ مرتبه)
🔻«سبحان الله» (۳۳ مرتبه)
🔻➃ و در پایان نیز مستحبّ است که یک مرتبه «لا اله الّا الله» گفته شود.
چنان که فرموده‌اند:

🔸『 منْ سَبّحَ الله في دُبُرِ الفريضةِ تسبيحَ فاطمةَ المِائَةَ مَرّةٍ
وَ أتْبَعَهَا بِـ«
لا إِله إلّا الله» مَرّةً؛ غُفِرَ لَهُ』🔸

✾ آن که بعد از نمازش صد مرتبه ذکرِ تسبیحات حضرت زهرا (س) را بگوید،
و در پی‌اش یک مرتبه «لااله‌الّاالله» بگوید؛ بخشیده می‌شود.

📚 وسائل الشيعة، ج۶، ص۴۴۰


🌿֎⇯⇦ حقیقتِ «لا اله الّا الله»؛ حضرات آل‌الله (؏) هستند.
استحبابِ گفتنِ یک مرتبه «لا اله الّا الله»؛
🍃֎⇦ تثبیتی حقیقی، و تذکّری است در وجودِ سالک تا حقیقتِ جاریۀ «لا اله الّا الله» یعنی؛ حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) را در تمامِ سِیرش به جانْ درک کند.

💢 حال در یک منظر، حاصلِ اذکارِ تسبیحات اربعۀ نماز را ملاحظه کنیم:

🔻◉ «#سبحان_الله»:
🍃֎⇦ نفی خودیّت، آغاز سیرِ سالک، و یافتنِ اینکه؛
▼【ما أصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِك】▲
✾ هر آنچه بدی به تو رسد، از خودِ توست.
📘 سورۀ نساء، آیۀ ۷۹


🔻◉ «#الحمــد_لله»:
🍃֎⇦ باز شدنِ چشمِ سالک به حسنۀ مطلق، و دیدنِ صاحبِ آن، و یافتنِ اینکه؛
▼【ما أصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ الله】▲
✾ هر آنچه خوبی که به تو می‌رسد، از خداوندﷻ است.
📘 سورۀ نساء، آیۀ ۷۹


🔻◉ «#لا_اله_الا_الله»:
🍃֎⇦ جلوۀ توحید برای سالک، و درک کردنِ اینکه؛
▼【كُلٌّ مِنْ عِندِ الله】▲
✾هر چیزی از سوی خداوندﷻ است.
📘 سورۀ نساء، آیۀ ۷۸


🔻◉ «#الله_اکبـــر»:
🍃֎⇦ فنای در حقّﷻ و توحید ذاتی برای سالک.


⚜️⇯⇦ سالک با نماز -که معراج مؤمن است -؛ منازلِ صعودیِ کمال را طی می‌کند و معراج به سویِ حقّﷻ خواهد داشت.

🍃֎⇦ حال اگر از مؤمنینِ خاصّ باشد، به تسبیحاتِ حضرت فاطمة الزّهرا (سلام‌ الله‌ علیها) #رجعت می‌کند.


🔮 اشارۀ دوّم:
❂☜ ذکرِ تسبیحات و ارتباطش با طواف کعبه در حجّ

🕋 بیتُ اللهِ الحرام (کعبه)؛ چهار رکن دارد که در احادیث می‌فرمایند:
🍃֎⇦ بر چهار رکنِ حقیقتِ کعبه (یعنی؛ #بیت_المعمور که در آسمان چهارم است و کعبه، تمثالِ بیت‌المعمور در عالم اشارات است)؛ چهار ذکرِ #تسبیحات_اربعه («سبحان الله وَ الحمدلله وَ لا إلهَ إلّا الله وَ الله أكبر»؛ من لا يحضره الفقيه، ج۲، ص۱۹۲)؛ #مکتوب است.


🍃֎⇯⇦ حاجی؛ موظّف به هفت دور (شَوْط) طوافِ کعبه است. و بعد از طواف؛ در مقام حضرت ابراهیم (؏)، دو رکعت نماز طوافِ «نســـاء» بایستی خوانده شود.

[اسرار عجیبی در مناسک حجّ است که إن شاء الله مجالِ دیگری برای بیان می‌طلبد.]


🕋 جمع‌بندی آنکه در طواف؛
❂☜ هر ذکر از اذکارِ تسبیحاتِ اربعه، ۷ مرتبه طی شده (یعنی در کلّ؛ ۲۸ مرتبه ⇦ ۲۸=۴×۷)،
و در وجودِ حاجیِ حقیقی، محقّق می‌گردد.


🌿۞ این مطلب را دقّت فرمودید؟!
💢 حالا به سراغ نمازهای واجب (یومیّه) و ذکرِ تسبیحات اربعه در آن‌ها می‌رویم:


🔻#نماز_ظهر
[یعنی؛ نماز منسوب به حضرت رسول اکرم‌ (صلّی الله علیه و آله)]:
🍃֎⇦ در ۲ رکعتِ آخر، تسبیحات اربعه دارد،
که مساویِ ۸ مرتبه (۸=۴×۲) ذکر می‌شود.


🔻#نماز_عصر
[یعنی؛ نماز منسوب به حضرت مولیٰ علیّ (علیه السّلام)]:
🍃֎⇦ در ۲ رکعت آخر، تسبیحات اربعه دارد،
که مساویِ ۸ مرتبه (۸=۴×۲) ذکر می‌شود.


🔻#نماز_مغرب
[یعنی؛ نماز منسوب به حضرت فاطمة الزّهرا (سلام الله علیها)]:
🍃֎⇦ در ۱ رکعتِ آخر، تسبیحات اربعه دارد،
که مساویِ ۴ مرتبه(۴=۴×۱) ذکر می‌شود.


🔻#نماز_عشاء
[یعنی؛ نماز منسوب به حضرت امام حسن مجتبیٰ (علیه السّلام)]:
🍃֎⇦ در ۲ رکعت آخر، تسبیحات اربعه دارد،
که مساویِ ۸ مرتبه (۸=۴×۲) ذکر می‌شود.


🔻◉ و #نماز_صبح
[یعنی؛ نماز منسوب به حضرت امام حسین (علیه السّلام)]:
🍃֎⇦ تسبیحات اربعه ندارد.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🍃


🍃۞ حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻«لَا تَجُوزُ الرُّؤْيَةُ مَا لَمْ يَكُنْ‏
بَيْنَ الرَّائِي وَ الْمَرْئِيِّ هَوَاءٌ لَمْ‏ يَنْفُذْهُ الْبَصَرُ»🔺
✾ تا وقتى كه بینِ بيننده و ديده شده (هدفِ ديد)؛
هوائى نباشد، ديد در آن نفوذ نكند (یعنی؛ دیده نمی‌شود).

📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۱، ص۹۷


🌿֎⇯بنابراین؛ «هواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ علّتِ رؤیتِ اشیاء است.
که #رؤیت، در رقیقۀ معنا؛
🍃֎⇦ وجودِ واسطۀ مطلقه است که رائی (بیننده) و مرئی (دیده شده) به اعتبارِ آن مکانت؛ معنا پیدا می‌کنند.

🌿۞ البتّه دقّت شود که:
🍃֎⇦ اوّلًا؛
موضوعِ رؤیت مطرح نیست. بدین معنا که؛ متعلَّق رؤیت، مهمّ نیست. بلکه خالصۀ رؤیت، به «هوا» محقّق است و بس. یعنی؛ کاری به این نداشته باشیم که مرئی (یعنی دیده شده) کیست یا چیست. هر جائی که رؤیتی باشد، فتراک و جان و علّت و حیاتش؛ «هواء» است.

🍃֎⇦ ثانیاً؛
رؤیت، خالصۀ درک است. و درک؛ حضورِ مُدْرَک (درک شده) است نزدِ مُدْرِک (درک کننده). بنابراین از آنجا که در روایتِ فوق؛
مطلقِ رؤیت به واسطۀ «هَواء» بیان شده است؛
❂☜ حضورِ حقّﷻ نزد خودش نیز بِـ«الْهَواء» است. که بواقع؛ «الْهَواء» - که واسطۀ مطلقه است -؛ چیزی نیست جز خودیّتِ حقّﷻ.
بدین معنا که؛
❂☜ حضورِ خداوندﷻ نزد خودش، و رؤیتِ خداوندﷻ خودش را؛ به خودیّتِ حقّﷻ، یعنی؛ حضرات آل‌الله (علیهم‌ السّلام) است.

[ 🔔👆🏻 به مطلب مهمّی اشاره شد که تأمّل می‌طلبد.]

🍃֎⇦ ثالثاً؛
از طرفی به «هواء»، رؤیت، ممکن است. و از آن طرف؛ «عَماء» از «عَمَیَ» به معنای کوری می‌آید.
پس دو متقابل داریم؛
❂☜ #رؤیت و #عمی.
یا به عبارتی؛ #درک و #لا_درک.

🌿⇯֎ به چه معنا؟
🍃֎⇦ قرآن می‌فرماید:

💎لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ
وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ
وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ 』💎
✾ ديدگان، اوﷻ را درک نمى‏كنند
ولى اوﷻ ديدگان را درک مى‏كند
و او لطيف و دانا است‏.

📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۰۳


🌿۞ امّا از کجا و چرا این طور است که دیدگان، اوﷻ را درک نمی‌کنند؟!

❂☜ از آنجا که حضرتِ «هوﷻ»؛ حقیقتِ بصیرت وُ خودِ نورِ ابصار است. و نه اینکه ابصار در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» هم در طرفی دیگر، و بعد بگوئیم اوﷻ آنچنان جلالتی دارد که این ابصارِ کم‌سو، درمانده از درکِ آن «هو»ی غیبی هستند!


همه عالم به تو می‌بینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که توئی چشمِ مرا #بینائی
جز تو اندر نظرم هیچ کسی می‌ناید
وین عجب‌تر که تو خودْ رویْ به کس ننمایی

#فخرالدین_عراقی


🌿⇯֎ مطلب، بسیار فراتر از آنی است که در #حدود، تصوّر بشود. چون حضرتِ «هوﷻ»؛ خودِ نورِ ابصار وُ خودِ بینائیِ ابصار است، «ابصار» از درکِ خودیّتشان عاجزند، نه اینکه حضرتِ «هو»ی مطلقﷻ - اَلعیاذُ بالله - نهان در پستوئی باشند وُ ابصار را دسترسیِ حدّی به آن پستو نباشد!


🌿۞ همان طور که در ادامۀ آیه می‌فرماید:
«وَ هُوَ اللَّطيفُ»؛
🍃֎⇦ حضرتِ «هوﷻ» آن‌قدر لطیف است که اگر ابصار، در طرفی باشند و حضرتِ «هوﷻ» در طرفی دیگر، آن «هو»ی حدّی تصوّر شده دیگر لطیف نیست، بلکه در ضخامتِ تَبَعُّد و دوری است، نه اینکه از لطافت در غیب الغیوب بودن باشد.


🌿۞ و حضرتِ «هوﷻ» آنچنان «لطیف» است، که جان و حقیقتِ ابصار است. اینچنین است که به لطافتِ مطلق بودنش؛ «خبیر» مطلق است.


🌿⇯⇦ #لطیف که صفتِ مشبّهه از «لطف» است، به معنای بسیار نزدیک است. و وقتی نزدیکی در زیادت و اطلاق است که؛ مقرِّب و مقرَّب، یک حقیقت باشند.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ «لطیف»؛ جانِ ابصار باشد.


🌿⇯⇦ و چون حضرتِ لطیفﷻ، جانِ ابصار و بینائیِ دیدگان است؛
❂☜ «خبیر» مطلق است.
که «خبیر» نیز صفت مشبّهه است و اطلاق را می‌رساند و وقتی خبردار بودن در اطلاق است که؛ مُخبِر (خبر دهنده) و مُخبَـــرٌ عنه (چیزی که از آن خبر می‌دهند) یک حقیقت باشند.
بدین معنا که؛
🍃֎⇦ چون «خبیر»؛ جانِ «مخبَرٌ عنه» است،
در اطلاقِ خبردار بودن است.


🌿۞ این حضورِ مطلقِ حضرتِ «هوﷻ» است که به عینِ شخصیِ اینکه در نهایت و اطلاقِ «لطافت» و حضور و قرابت است؛ «هو»ی غیبی است و غیب الغیوب، که؛
🔻«عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن‏»🔺

[در شرحِ معنای #عین_شخصی، به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]


🍃
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
.
🌀 این کوتاهی‌ها و بی‌غیرتی‌ها در خلوَت اعتقاد، دَستی در خانه‌نشین کردنِ «أَوَّلُ مَظْلُوم‏؛📚الكافي،ط - الإسلامية،ج‏4،ص569»؛ حضرت امیرالمؤمنین(ع)و اولاد طاهرینشان است.
ازین جمله؛
روز ازدواج حضرت مولی امیر مؤمنان علی(ع) و حضرت فاطمه‌ زهرا(س) است که تصوّر، اعتقاد، و نوعِ برخورد بعضی از افراد با این حقیقت، مانند سایر ازدواج‌هاست!

🔰 به همین دلیل، چند کلمه به اشاره در این خصوص بخوانیم:

قرآن می‌فرماید:

💎【مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ ❁ بَيْنهَُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ ❁ فَبِأَىّ‏ِ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ❁ يخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ ❁ فَبِأَىّ‏ِ ءَالَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ】💎
دو درياى [تلخ و شيرين‏] را كه با هم برخورد دارند، روان كرد [ولى يكديگر را تغيير نمى‌‏دهند].
[چرا كه‏] ميان آن دو حايلى است كه به همديگر تجاوز نمى‌‏كنند.
پس كدامين نعمت‏‌هاى پروردگارتان را انكار مى‏‌كنيد؟
از آن دو لؤلؤ و مرجان بيرون مى‌‏آيد.
پس كدامين نعمت‏هاى پروردگارتان را انكار مى‏‌كنيد؟

(📗 سورۀ الرّحمن، آیات ۱۹ تا ۲۳)

👈🏻 حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام؛ تأویلِ «الْبَحْرَيْنِ» را «عَلِيٌّ وَ فَاطِمَة» (صلوات الله علیهما)، و «بَرْزَخٌ» را «رَسُولُ الله [النَّبِيُّ ص‏لّی‌الله‌علیه‌وآله]» و «اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ‏» را «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهما السّلام» بیان ‌می‌فرمایند.
(📚البرهان في تفسير القرآن، ج‏۵، ص۲۲۳)


📖 لغویّون، "مَرج" را «آمیختن» معنا می‌کنند.

درکِ #آمیختن مطلقه در عالم نور، به نفسِ «آویختنِ» مطلقه ممکن است. تا بِتَمامِهِ به حقّ آویخته نشویم، درکِ مفاهیمِ نوری، مشکل خواهد بود.

الغرض؛
در آمیختنِ حدّی، دو امر است که با هم می‌آمیزند. امّا در #نور، به استیلا و استعلایِ خود بر خود است که 💎نُورٌ عَلیٰ‏ نُور】 (سورۀ نور، آیۀ۳۵) است.

ائمه اطهار(ع) شیء واحدِ حقیقی هستند که می‌فرمایند: «نَحْنُ شَيْ‏ءٌ وَاحِد؛ 📚بحارالأنوار،ج‏26ص317» و از شدّت وحدت، به جلوۀ چهارده نفر جداگانه ظاهر شدند و مرج و آمیختگیِ 【مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ】؛ شدّت یگانگی حضرت مولی(ع) و حضرت فاطمه(س) است که از «لا کُفو» بودنِ اطلاقی، در «کفو» و «مرج» ظاهر می‌شوند.

#مرج در ظلمت و عالَم کثرت، ترکیبِ دو شیء است و برزخ آن، بینونتِ #عزلتی است.
امّا؛
#مرج در نور، شدّتِ تجلّی خود بر خودِ «نُورَ اللَّهِ التَّام‏ّ؛ ج‏97ص280»، - یعنی ائمه اطهار علیهم‌السّلام - است و برزخِ آن، بینونتِ #صفتی است.

#مرج حقّی و حقیقی آن است که در تمام مراتبِ وجودی، #مرج باشد. یعنی نه تنها در افعال و صفات، بلکه در ذات هم #مرج باشد و آمیختگی آن، شدّت یگانگی آن باشد.

بنابراین؛
#مرج_ظلمانی، چون لااقل مرتبه‌ی ذات را ندارد، حقیقتاً #مرج نیست و #مرج_حقیقی نیست.

بلکه آمیختنِ حقیقی (نورانی) است که حقّاً و حقیقتاً ثمر دارد و ثمر آن، چیزی جز خودِ او نیست که فرمود:

💎【يخَْرُجُ مِنهُْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ】💎
از آن دو لؤلؤ و مرجان بيرون مى‌‏آيد.
(📗 سورۀ الرحمن، آیۀ۲۲)

و تأویل آن از حدیث بیان شد که؛
🔻«اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ‏؛ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ [ع‏]» 🔺

که؛
☀️ #لؤلؤ (مروارید)، مَکنون و باطن است و جلال می‌باشد (【اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُون‏؛ واقعه، آیه۲】- که ذاتش، مکنون بودن است و نه اینکه چیزی هست و مکنون است).
و #مرجان؛ مشهود و ظاهر است و جمال می‌باشد.

که حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السّلام؛ در خفای جلالی هستند و نسلِ ائمه‌ی اطهار علیهم‌السّلام هم به حسب ظاهر از حضرتشان، متجلّی نیست.
ولی حضرت امام حسین‌ علیه‌السّلام؛ در جلایِ جمالی هستند و نسلِ ائمه‌ی اطهار علیهم‌السّلآم از حضرت امام حسین علیه‌السّلام است («الْإِمَامَةَ فِي عَقِبِ الْحُسَيْنِ ع‏؛ 📚الكافي،ط - الإسلامية، ج‏۱، ص۳۴۸»).





«الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْأَحَدِ، الْفَرْدِ الصَّمَدِ، الَّذِي لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ»
(📚الدروع الواقية – سیّد بن طاووس، ص۱۷۶)



#لا_یقاس_بنا_احد
#لا_یقاس_بآل_محمد_احد
#نفی_قیاس_مطلق

🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋

‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.


🍃۞ بنابراین؛
این نیست که هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آل‌الله (؏) باشد، امّا از آن طرف‌ بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست!
اینکه، نقضِ غرض است!

🔰 خودِ معروف؛
که «لیلة» است
و «#فاطمه» است (روحی لذکرها الفداء)؛
❂☜ نفسِ «نشناختنی» است.

[ دقّت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است، و نه اسمِ آن]


🔲 فطام؛ از شیر گرفتنِ کودک است.
که شیر در اینجا؛ علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدرِ این أمر است.
و‌ #فاطمه؛
֎⇦ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است.
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س) است که فِطامة است.
و‌ فِطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان ...


◉⇯⇦ اگر حضرتِ «هوﷻ»؛ غیب الغیوب است و «هوﷻ» بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
❂☜ #فاطمه (س)؛ که نفسِ #جدائی هستند و نفْسِ بریدن؛ هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت «هوﷻ» هستند.

✿⇯⇦ حضرتشان بَتول می‌باشند. یعنی؛ مبالغۀ «بریده»، بلکه نفْسِ «بریدن» هستند.
نه از ضعفِ دیگران چنین باشند. همان طوری که «هوﷻ» از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعفِ دیگران، بعد از این دقائق معنا می‌شود.


🍃۞ عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوه‌ای از «معروف» است.
یعنی؛ «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان می‌کند.

◉⇯⇦ حالا؛
معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛
❂☜ نفْسِ «#جدائی» است.

🍃۞ فرض کنید می‌خواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند.
چه می‌شود؟
֎⇦ در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی» شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.

✿⇯این؛ معرفت و درکِ حضرت فاطمه (س) است که؛
֎⇦ «فُطِموا عَنْ معرفتها»
از معرفتشان، جدا و بریده‌اند.

🍂۞ و این؛
معرفت در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.


🔰 اشاره‌ای دیگر در مورد دو دسته از احادیث:

➊ قیامت؛
حضرت فاطمه (س) از خداوندﷻ شناخته شدنِ قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب می‌کنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوه‌ای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین؛
بایستی قدرِ حضرتِ «لیلة القدر (س)» معلوم گردد.
چه می‌شود؟☟

➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا می‌کند:

🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد (ص‏)» 🔺

✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.

📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸


👁‍🗨⫸ غَضِّ بصر برای معروفِ حدّی - که در عالم حدّ است، و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است -؛
֎⇦ موجبِ عدمِ شناخت است. یعنی؛ اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود: حواس ظاهری و باطنی‌ات را تعطیل کن، آیا می‌شود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
▣ هرگز.

❂☜ امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و إنّیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی إنّیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
#نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد، چنان که می‌فرمایند:

🔻 «مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» 🔺
✾ هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
📚الأمالي؛ للمفيد، ص۷

⇯֎ چرا که برای هر درکی؛ مُدرِک در نقطۀ درک (که حضراتِ واسطۀ مطلقه؏ هستند) فانی می‌شود، و به قدرِ فنایش، حظّ از درک در تعیّنِ مُدرَک دارد.
֎⇦ و از آنجا که در موضوع درکِ لیلةالقدر؛ مُدرَک؛ لا تعیّن و بلکه نفسِ «لا تعیّنی» است. بنابراین؛ امرِ به غضّ بصر می‌شود.


🔰 و کلامِ آخر:
֎⇦ حجّة الله با دوئیّت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. و اگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی؛ خداوندﷻ) [اَلْعَیاذُ بالله] متعدّد است.

✿⇯⇦ حجّت حقّﷻ؛ صمدیّتِ حقّﷻ است و کنار و پهلو ندارد، و از این رو؛
֎⇦ #بالغه و رساست، چنان که قرآن می‌فرماید:

💎 ﴿قُلْ فَلِلّهِ الحُجّةُ ❂☜ البالِغَة﴾ 💎
📘 انعام، ۱۴۹


✿⇯⇦ تعدّدِ حُجَج الهی (؏)؛ تعدّد نوری است.
و ائمّۀ اطهار (؏)؛ نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.

֎⇯⇦ با این معرفت، به حدیث ذیل دقّت بفرمائید:

🔻 «نحنُ حجّةُ الله عَلَى الخلق
و فاطمةُ حجّةٌ علينا»🔺

✾ ما آل‌الله (؏) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم،
و فاطمه (س) حجّت بر ماست.

📚عوالم العلوم، ج‏ ۱۱، ص۷


🗨⫸ حجج الهی، ائمّۀ اطهار (؏)؛
֎⇦ «سرّ الله» هستند.
(📚بحار الانوار، ج‏۹۹، ص۶۴)


֎⇯⇦ در تحلیل بیان می‌شود:

✿ اگر همۀ حجج الهی (؏)؛ تعیّن و جمالِ «سِرُّ الله بودن» هستند؛ حضرت فاطمه (س) که حجّتِ بر حجج الهی (؏) می‌باشند؛
֎⇦ لاتعیّنی و جلالِ «سِرُّ الله بودن» هستند.


֎⇯⇦ که حضرت فاطمه (س)؛
❂☜ مگو بودنِ سرّ الهی، و سِرّ مگویِ الهی‌اند ...



🔥 لعن ازلی و ابدی خداوندﷻ
بر قاتلین حضرت فاطمه (س)
عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان 🔥



🏴🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🌕🌿

💢 چند کلمه دیگر در مورد #اعتکاف تا إن شاء الله دقائقِ آن بیشتر معلوم گردد:

🌿۞ «الصّادقُ عنِ الله» حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🌸【إعتَكَفَ رَسولُ الله (صلّى الله عليه و آله) في شَهرِ رَمَضانَ في العَشرِ الأَوَّلِ،
ثُمَّ إعتَكَفَ فِي الثّانِيَةِ في العَشرِ الوُسطى،
ثُمَّ إعتَكَفَ فِي الثّالِثَةِ في العَشرِ الأواخِر،
ثُمَّ لَم يَزَل يَعتَكِفُ في العَشرِ الأواخِر】🌸
پيامبر خدا در ماه رمضان؛ در ده روز اوّل، معتكف شد. سال بعد؛ در ده روز وسط، و در سال سوم؛ در ده روز آخر معتكف شد. سپس پيوسته در ده روز آخر؛ اعتكاف مى‌نمود.
📚الكافي، ط-الإسلامية، ج‏۴،ص۱۷۵


🍃⇯֎ دقّت شود که حضرت رسول اکرم (ص)؛
❂☜ 🔸«رَحْمَةً لِلْعالَمين»🔸 (📘 سورۀ انبیاء؏، آیۀ۱۰۷)،
❂☜ 🔹«طَبيبٌ دَوّارٌ بِطِبِّه‏»🔹 (طبيبى که با طبّ خویش، گردان است؛ 📚نهج البلاغه)،
❂☜ «خاتم الانبیاء»،
❂☜ و مُرَسِّم (ترسیم کنندۀ) عالَم و آورندۀ آن هستند تا «#نبأ_عظیم» یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (؏) را به عوالم ابلاغ نمایند.

[👆🏻اشاره به آیۀ دوّم از سورۀ نبأ و احادیث آن. که در زیارت حضرت مولی علی (؏) آمده است:
🔻السّلامُ عَليكَ أيّها "النَّبَأُ الْعَظِيمُ" الّذي هُم فيهِ مُخْتَلِفون؛ المصباح للكفعمي، ص۴۷۶】🔺]

🍃֎⇯بنابراین؛
֎⇦ حضرتِ رحمةٌ للعالمین رسول اکرم (ص) [که به «سه روز» اعتکافِ ایّام البیض در ماه رجب؛ «ذات و صفت و فعلِ»خلایق را، با ابلاغِ «نبأ عظیم» ترسیم فرموده، و این سِیر را به اعتکاف در ماه رمضان رسانده‌اند]؛
در سال سوّم که به اعتکاف در دهۀ سوّمِ ماه رمضان رسیدند؛ اعتکاف در معتکَـــف (اعتکاف شده - یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین؏ که حقیقت اعتکاف هستند) می‌نمایند. ➣●•

🍃⇯֎ و به بیانی دیگر؛
حضرتِ رسول اکرم (ص) در سال اوّل اعتکاف؛ ده روز اوّل ماه رمضان را اعتکاف می‌نمایند. و در سال دوّم؛ ده روز دوّم را. و در سال سوّم؛ ده روز سوّم ماه رمضان را اعتکاف می‌نمایند و چون این سِیر به نبأ عظیم رسید، اعتکاف در معتکَــف (یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین؏) #ابدی (اشاره به معنایِ «لَم يَزَل» در حدیث مذکور) گشته، و تمامی سال‌های بعد را فقط در ده روز سوّم ماه رمضان اعتکاف می‌نمایند.

🌿۞ حضرت رسول اکرم (ص) در ایّامی که ذکر شد؛ معتکف می‌شدند، و هر سالی که در دهۀ آخر ماه رمضان را به مسافرت تشریف می‌بردند، در سال بعدش بیست روز آخر ماه رمضان را اعتکاف می‌فرمودند.
[🔻كانَ - النّبيُّ صلى الله عليه و آله - إذا كانَ مُقيماً اعتَكَفَ العَشرَ الأواخِرَ مِن رَمضانَ، و إذا سافَرَ اعتَكَفَ مِنَ العامِ المُقبِلِ "عِشرينَ"؛ 📚كنز العمّال، ۱۸۰۹۱】🔺]

🍃⇯⇦ چرا که #مسافرت در اینجا؛ دوری از وطن و اقامتگاه است. که در حقیقت؛ اقامتگاهی جز خودِ ولیّ الله (؏) نیست. و چون عالَم از ولیّ الله (؏) دور شد؛ بایستی جبرانِ آن دور شدن بشود. پس ترسیم کنندۀ عالَمِ وجود (یعنی؛ حضرت رحمةً للعالمین -ص-)، همۀ عالم را در این سیرِ بیست روزه، معتکِف در حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) می‌نمودند.


💠 قدم سوّم:
#محل_اعتکاف

حضرت امام جعفر صادق (؏) می‌فرمایند:

☀️لا يَصلُحُ العُكوفُ في غيرِها ـ يَعني غيرَ مكّةَ ـ إلّا أن يَكونَ في مسجدِ رسولِ الله (صلى الله عليه و آله) أو في مسجدٍ مِن مساجدِ الجماعة】☀️
اعتكاف در غير از مكّه، شايسته نيست، مگر در مسجد پيامبر خدا (ص)، و يا در مسجدى از مساجد جامع.
📚وسائل الشيعة، ج‏۱۰،ص۵۳۹


♦️پس؛ اصلِ اعتکاف در مکه است.
🕋 و شرافتِ مکّه به کعبه است و شرافتِ کعبه به حقیقتِ کعبه یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) است، چنان که در زیارت حضرت (؏) می‌خوانیم:

🕋【السّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مكّةُ وَ مِنًى‏】🕋
سلام بر تو ای کسی که به تو؛ مکّه و مِنیٰ شرافت یافت.
📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۲، ص۶۰۸

❖☜ و تمام حُرمتِ مسجد «#الحرام» به حقیقتِ آن، یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین (؏) است.➣●•

♦️ و بعد از مکّه؛ اعتکاف در مسجد النبی (ص) صحیح است. که «نبی»؛ اشتقاقی از «نبأ عظیم» است و مبدأ اشتقاقِ «نبی»؛ «نبأ» است.

♦️و بعد از آن‌ها؛ در مساجد جامع.

🔶 حالا چرا #مسجد_جامع؟

❂☜ اصلِ مطلب در «جامع» بودنِ مسجد است. که #جامع بودن مسجد؛ در مسجد الحرام و مسجد النبی (ص) هم ملحوظ است چرا که حضرت امام جعفر صادق (؏) می‌فرمایند:

☀️لاَ اعتِكافَ إلّا بِصَومٍ فِي "المَسجِدِ الجامِع"】☀️
هيچ اعتكافى صحيح نيست جز همراه با روزه گرفتن در مسجد جامع.
📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۴،ص۱۷۶

🍃⇯⇦ که آمدنِ «لا»ی نفیِ جنس («#لا اعتكافَ») بدین معناست که «المسجد الجامع» به جامعیّتش، مسجد الحرام و مسجد النبی (ص) را نیز می‌گیرد.

֎☜ پس مسجد #جامع را باید بشناسیم. ⤥

⇩همراه باشید ...

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

🌕🌿
🌕🌿

💢 چند کلمه دیگر در مورد #اعتکاف تا إن شاء الله دقائقِ آن بیشتر معلوم گردد:

🌿۞ «الصّادقُ عنِ الله» حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🌸【إعتَكَفَ رَسولُ الله (صلّى الله عليه و آله) في شَهرِ رَمَضانَ في العَشرِ الأَوَّلِ،
ثُمَّ إعتَكَفَ فِي الثّانِيَةِ في العَشرِ الوُسطى،
ثُمَّ إعتَكَفَ فِي الثّالِثَةِ في العَشرِ الأواخِر،
ثُمَّ لَم يَزَل يَعتَكِفُ في العَشرِ الأواخِر】🌸
پيامبر خدا در ماه رمضان؛ در ده روز اوّل، معتكف شد. سال بعد؛ در ده روز وسط، و در سال سوم؛ در ده روز آخر معتكف شد. سپس پيوسته در ده روز آخر؛ اعتكاف مى‌نمود.
📚الكافي، ط-الإسلامية، ج‏۴،ص۱۷۵


🍃⇯֎ دقّت شود که حضرت رسول اکرم (ص)؛
❂☜ 🔸«رَحْمَةً لِلْعالَمين»🔸 (📘 سورۀ انبیاء؏، آیۀ۱۰۷)،
❂☜ 🔹«طَبيبٌ دَوّارٌ بِطِبِّه‏»🔹 (طبيبى که با طبّ خویش، گردان است؛ 📚نهج البلاغه)،
❂☜ «خاتم الانبیاء»،
❂☜ و مُرَسِّم (ترسیم کنندۀ) عالَم و آورندۀ آن هستند تا «#نبأ_عظیم» یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (؏) را به عوالم ابلاغ نمایند.

[👆🏻اشاره به آیۀ دوّم از سورۀ نبأ و احادیث آن. که در زیارت حضرت مولی علی (؏) آمده است:
🔻السّلامُ عَليكَ أيّها "النَّبَأُ الْعَظِيمُ" الّذي هُم فيهِ مُخْتَلِفون؛ المصباح للكفعمي، ص۴۷۶】🔺]

🍃֎⇯بنابراین؛
֎⇦ حضرتِ رحمةٌ للعالمین رسول اکرم (ص) [که به «سه روز» اعتکافِ ایّام البیض در ماه رجب؛ «ذات و صفت و فعلِ»خلایق را، با ابلاغِ «نبأ عظیم» ترسیم فرموده، و این سِیر را به اعتکاف در ماه رمضان رسانده‌اند]؛
در سال سوّم که به اعتکاف در دهۀ سوّمِ ماه رمضان رسیدند؛ اعتکاف در معتکَـــف (اعتکاف شده - یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین؏ که حقیقت اعتکاف هستند) می‌نمایند. ➣●•

🍃⇯֎ و به بیانی دیگر؛
حضرتِ رسول اکرم (ص) در سال اوّل اعتکاف؛ ده روز اوّل ماه رمضان را اعتکاف می‌نمایند. و در سال دوّم؛ ده روز دوّم را. و در سال سوّم؛ ده روز سوّم ماه رمضان را اعتکاف می‌نمایند و چون این سِیر به نبأ عظیم رسید، اعتکاف در معتکَــف (یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین؏) #ابدی (اشاره به معنایِ «لَم يَزَل» در حدیث مذکور) گشته، و تمامی سال‌های بعد را فقط در ده روز سوّم ماه رمضان اعتکاف می‌نمایند.

🌿۞ حضرت رسول اکرم (ص) در ایّامی که ذکر شد؛ معتکف می‌شدند، و هر سالی که در دهۀ آخر ماه رمضان را به مسافرت تشریف می‌بردند، در سال بعدش بیست روز آخر ماه رمضان را اعتکاف می‌فرمودند.
[🔻كانَ - النّبيُّ صلى الله عليه و آله - إذا كانَ مُقيماً اعتَكَفَ العَشرَ الأواخِرَ مِن رَمضانَ، و إذا سافَرَ اعتَكَفَ مِنَ العامِ المُقبِلِ "عِشرينَ"؛ 📚كنز العمّال، ۱۸۰۹۱】🔺]

🍃⇯⇦ چرا که #مسافرت در اینجا؛ دوری از وطن و اقامتگاه است. که در حقیقت؛ اقامتگاهی جز خودِ ولیّ الله (؏) نیست. و چون عالَم از ولیّ الله (؏) دور شد؛ بایستی جبرانِ آن دور شدن بشود. پس ترسیم کنندۀ عالَمِ وجود (یعنی؛ حضرت رحمةً للعالمین -ص-)، همۀ عالم را در این سیرِ بیست روزه، معتکِف در حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) می‌نمودند.


💠 قدم سوّم:
#محل_اعتکاف

حضرت امام جعفر صادق (؏) می‌فرمایند:

☀️لا يَصلُحُ العُكوفُ في غيرِها ـ يَعني غيرَ مكّةَ ـ إلّا أن يَكونَ في مسجدِ رسولِ الله (صلى الله عليه و آله) أو في مسجدٍ مِن مساجدِ الجماعة】☀️
اعتكاف در غير از مكّه، شايسته نيست، مگر در مسجد پيامبر خدا (ص)، و يا در مسجدى از مساجد جامع.
📚وسائل الشيعة، ج‏۱۰،ص۵۳۹


♦️پس؛ اصلِ اعتکاف در مکه است.
🕋 و شرافتِ مکّه به کعبه است و شرافتِ کعبه به حقیقتِ کعبه یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) است، چنان که در زیارت حضرت (؏) می‌خوانیم:

🕋【السّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مكّةُ وَ مِنًى‏】🕋
سلام بر تو ای کسی که به تو؛ مکّه و مِنیٰ شرافت یافت.
📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۲، ص۶۰۸

❖☜ و تمام حُرمتِ مسجد «#الحرام» به حقیقتِ آن، یعنی؛ حضرت مولی امیرالمؤمنین (؏) است.➣●•

♦️ و بعد از مکّه؛ اعتکاف در مسجد النبی (ص) صحیح است. که «نبی»؛ اشتقاقی از «نبأ عظیم» است و مبدأ اشتقاقِ «نبی»؛ «نبأ» است.

♦️و بعد از آن‌ها؛ در مساجد جامع.

🔶 حالا چرا #مسجد_جامع؟

❂☜ اصلِ مطلب در «جامع» بودنِ مسجد است. که #جامع بودن مسجد؛ در مسجد الحرام و مسجد النبی (ص) هم ملحوظ است چرا که حضرت امام جعفر صادق (؏) می‌فرمایند:

☀️لاَ اعتِكافَ إلّا بِصَومٍ فِي "المَسجِدِ الجامِع"】☀️
هيچ اعتكافى صحيح نيست جز همراه با روزه گرفتن در مسجد جامع.
📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۴،ص۱۷۶

🍃⇯⇦ که آمدنِ «لا»ی نفیِ جنس («#لا اعتكافَ») بدین معناست که «المسجد الجامع» به جامعیّتش، مسجد الحرام و مسجد النبی (ص) را نیز می‌گیرد.

֎☜ پس مسجد #جامع را باید بشناسیم. ⤥

⇩همراه باشید ...

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

🌕🌿
.
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ چهارم:
صیام؛ حقیقتِ اشیاء
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅


🍃۞ در مقالات قبل بیان شد که «صیـــام»؛ ظهورِ صمدیّت و جلالتِ حضرت حقّﷻ است.


🔆 حضرت حقّﷻ که خود،【لا هو الّا هو】 است، جلالیّت اوﷻ؛ «#لا هــو» است.
بدین معنا که؛
❂☜ خداوند است که نمی‌خورد و نمی‌آشامد و نمی‌خوابد و زاد و ولد ندارد‌.

֎ #صیام؛ حقیقتِ اللهﷻ است. و حقیقتِ الله، ولیِّ اوست. و حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) می‌فرمایند:

🔻〖نحْنُ الصِّيَامُ〗🔺
✾ ما حقیقتِ روزه هستیم.
📚 بحار الأنوار، ج ۲۴، ص ۳۰۳


✿ هر شخصی در نقطۀ عبدیّت، ظاهر کنندۀ ربّ و معبود است. یعنی به هر اندازه که عبد باشد، فانی در معبود و ظاهر کنندۀ معبود است، چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔸〖 العبوديّةُ جوهرةٌ كُنْهُهَا الرُّبوبيّة〗🔸
✾ عبودیّت جوهره‌ای است که باطنش ربوبیّت است.
📚مصباح الشریعه، باب ۱۰۰، في حقيقةِ العبودية


🍃۞ صیامِ عبدِ صائم (روزه‌دار)؛ ظهورِ حقیقتِ صائم بودنِ خداوند است. اینچنین است که از مُفطراتِ روزه، نهی می‌شود. به دیگر بیان؛
شدّت نفیِ جلالیِ حقّﷻ (یعنی؛ «لا هو»)، در نهیِ از مفطراتِ روزه ظاهر می‌گردد.

🍃۞ حضرت حقّﷻ؛ في نفسِهِ و بِذاتِهِ، واجبُ الإطاعه است، نه اینکه به حسب غیرِ خودش واجبُ الإطاعه باشد.

֎ ما غالباً برای اطاعت در ذهنمان یک مُطیع (اطاعت کننده)، و یک مُطاع (اطاعت شده) در نظر می‌گیریم و بعد می‌گوییم مُطاع، برای مُطیع، واجب الإطاعه است!
امّا حضرت حقّﷻ؛
❂☜ مطلق است.
و تمام شئوناتِ او، به اطلاقش بایستی دیده شود. در نتیجه؛
واجب الإطاعه بودنِ خداوندِ صمد، از بیرون از اوﷻ نیست.

֎⇦ بنابراین؛ خداوند به خودیِ خود،«واجبُ الإطاعه» است. و «مؤمنین»، واجبُ الإطاعه بودنِ خدا را «می‌پذیرند».

🍃۞ اطاعتِ خداوند؛ في ذاتِهِ، «فَـــرض» است. یعنی واجب است. ➷
❖ و این اطاعت، در ترسیم عالم؛ «افتـــراض» نام دارد.

تذکّر:
«افتراض»؛ مصدر باب #افتعال است.
و باب افتعال؛ مطاوعه و پذیرش را می‌رساند.
↲ یعنی؛
«افتراض» به معنیِ «پذیرشِ» واجبُ الإطاعه بودنِ حقّﷻ است.
حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) که ظهور تامّهٔ حقّﷻ هستند؛ «مفترض الطاعه» (یعنی واجب الاطاعه) می‌باشند.


🔰حضرت امام علیّ بن موسی الرضا (علیهما السّلام) در مورد حقّﷻ می‌فرمایند:

🔻〖 عَالِمٌ إِذْ لَا مَعْلُومَ
وَ خَالِقٌ إِذْ لَا مَخْلُوقَ
وَ رَبٌّ إِذْ لَا مَرْبُوبَ
وَ إِلَهٌ إِذْ لَا مَأْلُوهَ 〗
🔺

✾[خداوند] عالم است در حالی که معلومی نیست.
و خالق است در حالی که مخلوقی نیست.
و ربّ است در حالی که مربوبی نیست.
و اله است در حالی که شیدائی نیست.

📚التوحيد، للصدوق، ص۵۶


🍃۞ بنابراین؛
❂☜ خداوند به حَسَبِ مخلوقات نیست که خالق است. بلکه خالق بودن، ذات خداوند است و از شدّت خالق بودن است که مخلوق را می‌آورد. و مخلوق، خالقیّت حقّﷻ را می‌پذیرد.

🍃۞ به همین صورت؛
֎⇦ خداوند به حسبِ گنهکاران نیست که غفّار است. بلکه غفّاریّت؛ ذاتِ خداوند است. نه به حسب غیر، بلکه به خودیِ خود، غفّار است. یعنی شدّتِ غفاریّت خداوند در ذات، مغفور را می‌آورد. و مغفور، غفاریّت حقّﷻ را می‌پذیرد.

🍃۞ به همین صورت؛
֎⇦خداوند به حَسَبِ مخلوقات نیست که رزّاق است. بلکه رزّاق بودن، ذات خداوند است و از شدّت رزّاق بودن، مرزوق را می‌آورد. و مرزوق، رزاقیّتِ حقّﷻ را می‌پذیرد.


⚜️ این خدایِ صمد است که نیاز به هیچ چیز ندارد. و تمام شئوناتش در خودش معنا می‌شود. و شدّت صفاتِ اوست که عالَمِ ظاهر را ترسیم می‌کند.

🍃۞ و الغرض، به همین صورت؛
❂☜حقیقتِ صوم در حقّﷻ است که صائم را می‌آورد. و افعال و صفات و ذاتِ صائم؛ پذیرش و مطاوعۀ حقّﷻ، و ظهورِ حضرتِ #صمد است.


🔰 از طرفی؛
حضرت حقّﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻〖 عبدي!
خَلَقْتُ الأشياء لِأجْلِكَ و خَلَقْتُكَ لِأجْلي‏〗
🔺

✾بندۀ من!
همۀ اشیاء را برای تو خلق کردم و تو را برای خودم خلق نمودم.

📚مشارق الأنوار، ص۲۸۳

🌿۞ بنابراین؛
عالَم، به تَبَعِ عبدِ مؤمن و برای او خلق شده است.
و تمام اشیاء؛ در پیِ عبدِ مؤمن است که مخاطبِ حقّﷻ واقع می‌شوند، وگرنه اصلاً مورد اعتناء نیستند.




︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.
.•❁°•❁#طعم_ایمان❁•°❁•.
(🖊🦋احسان الله نیلفروش زاده)


🔰حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند:

♦️«لا يجد أحدكم طعم الإيمان حتى يعلم أنّ ما أصابه لم يكن ليخطئه وما أخطأه لم يكن ليصيبه»♦️
هيچ يک از شما مزۀ ايمان را نمی‌چشد، تا آنكه بداند، آنچه به او رسيده، ممكن نبود كه از او بگذرد، و آنچه از او گذشته ممكن نبود كه به او برسد.
(📚الكافي،ج‏۲، ص: ۵۸)

#دوئیت؛ نفسِ #ناامنی است. وقتی دو #نفس_الامر مطرح است، نیاز هم نیست که تنازع ظاهری باشد تا ناامنی معلوم گردد، بلکه همان دوئیت در نفس الامر ها؛ ناامنی است.
🔶#وحدت؛ امنیّت است.
🔶#ایمان؛ حقیقت امنیّت است.

👈🏻⁩ نفس الامرِ مطلقه، شخصِ نفسِ واحدۀ الهی یعنی "نفس الله تعالی" است که ائمه اطهار(ع) می‌باشند.
هر اصابتی - چه خَیر و چه شرّ - در صفحۀ وجودی ولیّ الله(ع) محقّق است و «لا یمکن الفرار مِن حکومتک؛ فرار از حکومتت ممکن نیست؛ دعای کمیل».

فهم اینکه خَیرات، جلواتِ #نفس_واحدة هستند، چندان مشکلی نیست.
مشکل برای شرور است که مورد ملعنت می‌باشند.

💢 امّا اگر بدانیم که نفس واحده، «#لا_هو_إلا_هو»ست؛ و به عین اینکه ظهورِ جمالی و متعیّنِ «إلا هو» دارد، ظهورِ جلالی و لاتعیّنِ «لا هو» دارد؛

در این حالت؛
خواهیم دانست که شرور، چون متوقف و خشکیدۀ به نفیِ حدّیِ «هو» هستند (یعنی فقط «لا هو» را دارند و «لا هو الا هو» نیستند)؛ ملعون و مطرود می‌باشند.


▣⇦ سحرِ ماه مبارک رمضان، مسحور و مفتون‌کنندۀ عاشقان الهی است. و جرعه‌ای از شُرب طهور ساغرِ ادعیه‌اش، جرأتِ پرواز سالک است.

🍃#دعای_ابوحمزه ساغری در میخانۀ ادعیه‌هاست که از چشیدنِ قطره‌ای از کلماتش، سُکر ابدی حاصل می‌شود. کافی است بجایِ ختم کردنِ کلماتش، ختم آن باشی.

طعمِ ایمانی که حضرت مولی(ع) وصفِ وجدانش را فرمودند که 🔻«لَا يَجِدُ أَحَدُكُمْ طَعْمَ الْإِيمَانِ...»🔺، در خاتمۀ دعای ابوحمزه، از نعرۀ مستانۀ داعی آن برمی‌خیزد و گویایِ حاصل شدنِ وجدانِ ایمانی است که؛

🔷•● «اللهم إنّي أسألك إيماناً تباشر به قلبي و يقيناً صادقاً
حتي أعلم أنه لن یصیبني إلّا ما کتبتَ لي ...» ➣●•🔷
اى خدا من از تو درخواست مى‏ كنم ايمانى ثابت كه هميشه در قلبم برقرار باشد و يقينى كامل تا بدانم كه به من جز آنچه قلم تقدير تو نگاشته، نخواهد رسيد...



🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده

─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil1 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.