ڪلبہ‎‌‌‎‌‌شـ؏ـردلاویز
4.11K subscribers
859 photos
1 video
10 links
زیر امضای تمام شعرهایم مینویسم" دل" نوشت
تابدانند " عشق را باید فقط با "دل " نوشت

#رزگار_موکریان

@Delaviz_20
Download Telegram
چون صبح دمید و دامن شب شد چاک
برخیز و صبوح کن چرائی غمناک ،

می نوش دمی  که صبح بسیار دمد
او روی به ما کرده ، و ما روی به خاک...


#عطار
آن‌ها که دل از عشق بپردازندت
واندر دل و دیده جای می‌سازندت

در دست، چو گل گرفته‌اندت شب و روز
ترسم که ببویند و بیندازندت!


#اثیر_اومانی
از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید
خطی به روی دفتر خط ها و خال ها

خط ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد
با عشق ممکن است تمام محال ها


#فاضل_نظری  
بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست که در قولی از آن ما نیست

تو چہ رازی که به هر شیوہ تو را می‌جویم
تازہ می‌یابم و بازت اثری پیدا نیست


#محمدعلی_بهمنی
روز نیکو دیده‌ایم از روزگار
آب رحمت خورده‌ایم اندر بهار

نی که ما را دست فضلش کاشتست
از عدم ما را نه او بر داشتست


#مولانا
هم چنان سرمه که دخت خوب روی
هم به سان گرد بردارد ز روی

گرچه هر روز اندکی برداردش
بافدم روزی به پایان آردش


#رودکی
گفته بودن هم جفا کاری و هم نا مهربان
عاقبت دیدم هزاران چهره داری درجهان

رفتی و با رفتنت شد مونس شب‌های من
درد و غصه ماتم و خنجر میان استخوان


#برانوش
نثار خاک تو خواهم به هر دمی دل و جان
که خاک بر سر جانی که خاک پای تو نیست

مبارکست هوای تو بر همه مرغان
چه نامبارک مرغی که در هوای تو نیست


#مولانا
شناختند عاميان من و تو را به اين نشان
تو را به صبر كردنت مرا به بى قرارى ام

چقدر غصه مى خورم كه هستى و ندارمت
مدام طعنه ميزند به بودنم ، ندارى ام


#سیدتقی_سیدی
گر نمی آمیخت با ظاهر پرستی دین ما
سایه ی نفرین نمی افتاد بر آمین ما

در تقلای عبادت غافل از مقصد شدیم
از سفر واداشت ما را توشه ی سنگین ما


#فاضل_نظری
امروز ز ما یار جنون میخواهد
ما مجنون و او فزون می‌خواهد

گر نیست چنین پرده چرا میدرد
رسوا شده او پرده برون میخواهد


#مولانا
ای بی وفای سنگدل قدر ناشناس
از من همین که دست کشیدی تو را سپاس

با من که آسمان تو بودم روا نبود
چون ابر هر دقیقه درآیی به یک لباس


#فاضل_نظری
تو آن شبرنگ تازی را به میدان چون برانگیزی
عدو را زود بنوردی بدان تیغ بلاگستر

به اندک روزگار ای شه دو چیزم داد بخت تو
یکی لفظی خرد رتبت دوم طبعی سخن‌گستر


#دقیقی_طوسی
خنجر از بیگانه خوردن سخت و درمان سخت‌تر
نیشخند دوستان اما دوچندان سخت‌ تر

خنده‌هایم خنده‌ی غم،‌ اشک‌هایم اشک شوق
خنده‌های آشکار، از اشک پنهان سخت تر


#علیرضا_بدیع
دارنده چو ترکیب طبایع آراست
از بهر چه او فکندش اندر کم‌وکاست

گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود
ور نیک نیامد این صور عیب که راست


#رباعی_خیام
تو از سرِ من و از جانِ من عزیزتری
بخیلم ار نکنم سر فدا و جان ایثار

حلال نیست محبّت مگر کسانی را
که دوستی به قیامت برند سعدی‌وار


#سعدی
آه! یک عالمه حرف است که باید بزنم
ولی انگار زبانم شده پامال دلم

مردم شهر! خدا حافظ‌تان من رفتم
کسی از کوچه‌ی غم آمده دنبال دلم


#نجمه_زارع
صبح  از گیسوی تو  بر دوش خود افکنده است
از هوای تو به انفاسِ نفیس آکنده است

از دو خورشیدی که زیر ابروان  داری چنین
عرش و فرش و کهکشان  تابنده است


#اکرم_نورانی
شمشادْ خرامان کن، و آهنگ گلستان کن
تا سرو بیاموزد، از قد تو دلجویی

تا غنچهٔ خندانت، دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا، از بهر که می‌رویی؟


#حافظ
طب جملهٔ عقل‌ها منقوش اوست
روی جمله دلبر‌ان روپوش اوست

روی در روی خود آر ای عشق‌کیش
نیست ای مفتون ترا جز خویش خویش


#مولانا
هم چراغ شب تاریک و سیاهم تو شدی
هم که خورشید سحرخیز پگاهم تو شدی

تا شد آغاز میان من و تو، قصهٔ عشـق
من شدم برکهٔ بی طاقت و ماهم تو شدی


#حسین_فروتن