بسم رب المهـــــدی
برگرفته از سخنرانی های #حاجیه_خانم_اکبری ره
#محرم
در سالهای گذشته به شما عرض کردهام که معنای عاشورا، معنای خاصی است. عدهای فکر میکنند که عاشورا به معنای دهم است و عاشورا دهم محرم است؛ اما اینگونه نیست، چون به دهم ماههای دیگر، عاشورا نمیگوییم. یک معنای لطیف عاشورا به معنای معاشرت کردن و همنشینی کردن است. روز عاشورا روز همنشینی با امام حسین علیهالسلام و دههی عاشورا، دههی معاشرت کردن با عاشوراییها است. در طول تاریخ هم هر سال خداوند به عدهای این توفیق را میدهد که این دهه را معاشرت کنند با کربلاییها.
اذن ورود روضهها نام اباالفضلالعباس(ع) است
من در تمام این سالها اولین جلسهی محرم را توسل به حضرت عباس(ع) گرفتهام، چون اذن دخول به وجود اباعبدالله(ع) به دست قمر منیر بنیهاشم(ع) است. استاد ما همیشه میفرمودند: نگویید کربلا، بلکه بگویید کرب و بلا. وقتی امام حسین علیهالسلام امروز یا فردا به کربلا میرسند، با آن شمشیر معرفت، کرب و بلا را نصف کردند. بلا را خود و خانواده و صحابهشان به دوش کشیدند (کسی دیگر تحمل این بلا را ندارد)، کرب که به معنی غصه و دلتنگی است را برای شیعیان خود گذاشتند. روضهی امام حسین علیهالسلام مخصوص محرم نیست بلکه برای همهی ایام است. مردم در هر زمانی برای حوائج خود نذر روضه میکنند. خداوند در اسم امام حسین علیهالسلام آن کرب را قرار داده است.
یادم است روزی در مجلس، شخصی به خانم مالک گفت: چرا شما اینقدر گریه میکنید؟ خانم فرمودند: به همان دلیل که شما گریه نمیکنید. سهم و روزیاش را به ما دادهاند به شما ندادهاند. شما چرا گریه نمیکنید؟ آن خانم گفت: چون نمیتوانم. خانم فرمودند ما به همین دلیل گریه میکنیم، چون نمیتوانیم گریه نکنیم.
اشک مثل سوپاپ زودپز است. اگر دل پر باشد و گریه نکند، میترکد. این سوپاپ باید بگردد و اشک را خالی کند و آن داخل پخته شود. حالا آیا من و شما میتوانیم آن کرب را به دوش بکشیم؟ برای اینکه ما بتوانیم آن کرب را تحمل کنیم، بار عمدهی این کرب را امام حسین علیهالسلام به دوش برادرشان حضرت اباالفضل(ع) گذاشتند. به همین جهت فرمودند هرکسی میخواهد به زیارت امام حسین علیهالسلام برود، باید از برادرش اجازه بگیرد. کسی که بخواهد با امام حسین علیهالسلام معاشرت کند، باید بیدست کربلا دست او را بگیرد. بدون توسل به اباالفضلالعباس(ع) شخص نمیتواند آن کرب را به عهده بگیرد. به همین دلیل من اعتقاد دارم که شروع مجالس امام حسین علیهالسلام باید با نام حضرت اباالفضل(ع) همراه باشد. روز آخرش هم به نام ایشان باشد.
آن مرد گلپایگانی که نامش را نمیبرم، از علما و روضهخوانها بود. ایشان پیر شده بود و دیگر مردم او را برای مراسم دعوت نمیکردند. بعد از مدتی همسر او گفت: ما دختران دم بخت داریم و آنها جهاز میخواهند، اینجا در گلپایگان که دعوتت نمیکنند برو به شهرهای دیگر بلکه دعوتت کنند. ایشان به اهواز رفت و بعد از یک شب، دیدند نمیتواند خیلی به مجلس شور دهد و عذر او را خواستند. جای دیگر رفت و دوباره همین اتفاق افتاد. نهایتاً شخصی خیلی منت گذاشت و گفت یک بلیت قطار میگیرم برای برگشت شما.
ایشان میگوید نشسته بودم در ایستگاه و فکر میکردم که خدایا چه کنم؟! در همین احوال، سیدی آمد و فرمود: حاج آقا! روضه میخوانی؟ گفتم: بله. سید فرمود: من ده شب روضه دارم. من را از میان باغها و نخلستانهایی برد و رسیدیم به یک حسینیهی عجیب با افرادی که همه سادات بودند و کمربند سبز بسته بودند. سید به من فرمودند: در این ده شب فقط روضهی عمویم اباالفضل(ع) را بخوان. من هم تمام ده شب همین کار را کردم. همین که روضه شروع میشد، غلغلهای برپا میشد و جوانها به سر و صورت میزدند و همه گریه میکردند. بعد از ده روز، همان آقا به من پاکت خیلی ضخیمی دادند و فرمودند: این خرج زندگیات. دو سه بسته هم دادند و فرمودند اینها هم جهیزیه برای دخترانت. برو و دیگر به دنبال این آدرس نگرد که اینجا را پیدا نخواهی کرد. به دنبال اسم و رسم من هم نباش.
حضرت اباالفضل(ع) دستهایشان را پیش خداوند گرو گذاشتهاند تا در دنیا دست افتادگان را بگیرند و در قیامت هم امانت دست حضرت زهرا سلاماللهعلیها است برای شفاعت؛ که در قیامت وقتی همه برای شفاعت کم میآورند پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید بروید سراغ فاطمه(س). بپرسید آیا هنوز چیزی برای شفاعت دارد؟ حضرت زهرا(س) میفرمایند: دستهای اباالفضل(ع) در دامن من است و با آنها شیعیانم را شفاعت میکنم.
انشاءالله دل که برای حضرت ابالفضل(ع) شکست، اذن ورود به روضهها را دریافت میکنیم
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج 🍃
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
#داستان_و_حکایت
📚 @dastanhekayat
برگرفته از سخنرانی های #حاجیه_خانم_اکبری ره
#محرم
در سالهای گذشته به شما عرض کردهام که معنای عاشورا، معنای خاصی است. عدهای فکر میکنند که عاشورا به معنای دهم است و عاشورا دهم محرم است؛ اما اینگونه نیست، چون به دهم ماههای دیگر، عاشورا نمیگوییم. یک معنای لطیف عاشورا به معنای معاشرت کردن و همنشینی کردن است. روز عاشورا روز همنشینی با امام حسین علیهالسلام و دههی عاشورا، دههی معاشرت کردن با عاشوراییها است. در طول تاریخ هم هر سال خداوند به عدهای این توفیق را میدهد که این دهه را معاشرت کنند با کربلاییها.
اذن ورود روضهها نام اباالفضلالعباس(ع) است
من در تمام این سالها اولین جلسهی محرم را توسل به حضرت عباس(ع) گرفتهام، چون اذن دخول به وجود اباعبدالله(ع) به دست قمر منیر بنیهاشم(ع) است. استاد ما همیشه میفرمودند: نگویید کربلا، بلکه بگویید کرب و بلا. وقتی امام حسین علیهالسلام امروز یا فردا به کربلا میرسند، با آن شمشیر معرفت، کرب و بلا را نصف کردند. بلا را خود و خانواده و صحابهشان به دوش کشیدند (کسی دیگر تحمل این بلا را ندارد)، کرب که به معنی غصه و دلتنگی است را برای شیعیان خود گذاشتند. روضهی امام حسین علیهالسلام مخصوص محرم نیست بلکه برای همهی ایام است. مردم در هر زمانی برای حوائج خود نذر روضه میکنند. خداوند در اسم امام حسین علیهالسلام آن کرب را قرار داده است.
یادم است روزی در مجلس، شخصی به خانم مالک گفت: چرا شما اینقدر گریه میکنید؟ خانم فرمودند: به همان دلیل که شما گریه نمیکنید. سهم و روزیاش را به ما دادهاند به شما ندادهاند. شما چرا گریه نمیکنید؟ آن خانم گفت: چون نمیتوانم. خانم فرمودند ما به همین دلیل گریه میکنیم، چون نمیتوانیم گریه نکنیم.
اشک مثل سوپاپ زودپز است. اگر دل پر باشد و گریه نکند، میترکد. این سوپاپ باید بگردد و اشک را خالی کند و آن داخل پخته شود. حالا آیا من و شما میتوانیم آن کرب را به دوش بکشیم؟ برای اینکه ما بتوانیم آن کرب را تحمل کنیم، بار عمدهی این کرب را امام حسین علیهالسلام به دوش برادرشان حضرت اباالفضل(ع) گذاشتند. به همین جهت فرمودند هرکسی میخواهد به زیارت امام حسین علیهالسلام برود، باید از برادرش اجازه بگیرد. کسی که بخواهد با امام حسین علیهالسلام معاشرت کند، باید بیدست کربلا دست او را بگیرد. بدون توسل به اباالفضلالعباس(ع) شخص نمیتواند آن کرب را به عهده بگیرد. به همین دلیل من اعتقاد دارم که شروع مجالس امام حسین علیهالسلام باید با نام حضرت اباالفضل(ع) همراه باشد. روز آخرش هم به نام ایشان باشد.
آن مرد گلپایگانی که نامش را نمیبرم، از علما و روضهخوانها بود. ایشان پیر شده بود و دیگر مردم او را برای مراسم دعوت نمیکردند. بعد از مدتی همسر او گفت: ما دختران دم بخت داریم و آنها جهاز میخواهند، اینجا در گلپایگان که دعوتت نمیکنند برو به شهرهای دیگر بلکه دعوتت کنند. ایشان به اهواز رفت و بعد از یک شب، دیدند نمیتواند خیلی به مجلس شور دهد و عذر او را خواستند. جای دیگر رفت و دوباره همین اتفاق افتاد. نهایتاً شخصی خیلی منت گذاشت و گفت یک بلیت قطار میگیرم برای برگشت شما.
ایشان میگوید نشسته بودم در ایستگاه و فکر میکردم که خدایا چه کنم؟! در همین احوال، سیدی آمد و فرمود: حاج آقا! روضه میخوانی؟ گفتم: بله. سید فرمود: من ده شب روضه دارم. من را از میان باغها و نخلستانهایی برد و رسیدیم به یک حسینیهی عجیب با افرادی که همه سادات بودند و کمربند سبز بسته بودند. سید به من فرمودند: در این ده شب فقط روضهی عمویم اباالفضل(ع) را بخوان. من هم تمام ده شب همین کار را کردم. همین که روضه شروع میشد، غلغلهای برپا میشد و جوانها به سر و صورت میزدند و همه گریه میکردند. بعد از ده روز، همان آقا به من پاکت خیلی ضخیمی دادند و فرمودند: این خرج زندگیات. دو سه بسته هم دادند و فرمودند اینها هم جهیزیه برای دخترانت. برو و دیگر به دنبال این آدرس نگرد که اینجا را پیدا نخواهی کرد. به دنبال اسم و رسم من هم نباش.
حضرت اباالفضل(ع) دستهایشان را پیش خداوند گرو گذاشتهاند تا در دنیا دست افتادگان را بگیرند و در قیامت هم امانت دست حضرت زهرا سلاماللهعلیها است برای شفاعت؛ که در قیامت وقتی همه برای شفاعت کم میآورند پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید بروید سراغ فاطمه(س). بپرسید آیا هنوز چیزی برای شفاعت دارد؟ حضرت زهرا(س) میفرمایند: دستهای اباالفضل(ع) در دامن من است و با آنها شیعیانم را شفاعت میکنم.
انشاءالله دل که برای حضرت ابالفضل(ع) شکست، اذن ورود به روضهها را دریافت میکنیم
🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج 🍃
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
#داستان_و_حکایت
📚 @dastanhekayat