#رسانه_زیبا (۲)
تعریفی از زیباییشناسی
زیباییشناسی، نگاه فیلسوفانهای است كه به درك فلسفی كیفیت میدهد. زیباییشناسی فلسفی در جستوجوی یك جریان تعاملی است كه در آن شخص در عین حال كه نقش فعالانهای ایفا میكند، منفعل نیز باشد. زیباییشناسی درك انسانی را به مثابه یك وسیله ارتباطی معرفی میكند كه جهان را برای ما شكل میدهد یا میشكند. در فلسفه غرب در سده 19 و 20 زبان نقشی اساسی ایفا كرده است اما در حال حاضر زبان چندان اهمیت حیاتی ندارد. وسیله ارتباطی، چیزی فرای زبان گفتاری و شنیداری است، به طوری كه گاهی در سكوت، قدرتمندتر حاضر میشود. در واقع ارتباطی كه براساس زبان شكل میگیرد، تنها یك نوع ارتباط است. تصاویر و صداها، سكوتها، بازیها و زبان بدن هر كدام زبان خودشان را دارند. در دنیای امروز زیباییشناسی ارتباطی میگوید كه درك ما خود «رسانگری» است كه اهمیتی مساوی با سایر رسانگرها دارد. اینكه چگونه دنیای اطرافمان درك میشود، بسته به رسانهای است كه رابط بین ما و دنیاست، در حقیقت درك ما و رسانه، ارتباطی متقابل دارند. در این جریان دریافت رسانه در حكم فرستنده و ما در حكم گیرنده هستیم. در اكثر گونههای رسانه مثل #تلویزیون، #فیلم، #كتاب، #ویدئو، نوار كاست، #تلفن، #گرافیك و #كامپیوتر ممكن است ناهمبستگی آشكاری بین سازنده و مصرفكننده وجود داشته باشد كه شاید در این بین درك ما به عنوان یك رسانه وظیفه تطبیق این دو بخش را داشته باشد.
اغلب انسانها این حقیقت كه زندگیهای ما در رسانهها نوشته شده است پذیرفتهاند. با پذیرش این حقیقت، آیا ما كه اجازه دادیم زندگیمان در رسانهای نوشته شود، پذیرفتهایم كه منفعل باشیم؟ آیا در مرحله بعدی باید ذهنشویی عمومی توسط وسایل ارتباط جمعی را پذیرا باشیم؟!
اگر #فیلسوفان در اروپا به رسانه به عنوان یك موضوع ارزشمند نگاه میكردند، قطعاً آن را وارد مباحث نقد فرهنگی میكردند اما متأسفانه شكافی بین #فلسفه و #رسانه به وجود آمده است و باعث بیتوجهی متفكران و اندیشمندان به رسانه و قدرت عجیب آن شده است.
زیباییشناسی #رسانه به عنوان یك فعالیت فلسفی حركت نوپایی در اروپاست و موانع زیادی را پیشرو دارد. زیباییشناسی نیاز به اعلام موضع شما دارد و چیزی نیست كه خود به خود به نتیجهگیری برسد. زیباییشناسی رسانهای با وجود محیطهایی همچون فیلم، ویدئو، عكس و صدا معنا پیدا میكند. شما باید ببینید، حس كنید و در نهایت خودتان تحسین كنید. هیچ بحث و توصیف فلسفی نمیتواند جایگزین این ادراك شخصی شود. تحسین با تجربه همراه است و طی زندگی آموخته میشود، اما متأسفانه هنوز جایگاه خود را در جهان آكادمیك اروپا، نه بین اساتید و نه بین دانشجویان، پیدا نكرده است. آیا هیچكدام از مشتاقان #فیلم، علاقهمندان #موسیقی پاپ یا طرفداران پیشرفت زندگی كامپیوتری به #عصر_رسانهای كه در آن زندگی میكنند، اندیشیدهاند؟ قطعاً اینگونه بوده است اما چرا دانشمندان #علوم_اجتماعی و انسانی و البته فلسفه توجهی به این مسأله نداشتهاند؟
🔵 ادامه دارد
@cm_magazine
تعریفی از زیباییشناسی
زیباییشناسی، نگاه فیلسوفانهای است كه به درك فلسفی كیفیت میدهد. زیباییشناسی فلسفی در جستوجوی یك جریان تعاملی است كه در آن شخص در عین حال كه نقش فعالانهای ایفا میكند، منفعل نیز باشد. زیباییشناسی درك انسانی را به مثابه یك وسیله ارتباطی معرفی میكند كه جهان را برای ما شكل میدهد یا میشكند. در فلسفه غرب در سده 19 و 20 زبان نقشی اساسی ایفا كرده است اما در حال حاضر زبان چندان اهمیت حیاتی ندارد. وسیله ارتباطی، چیزی فرای زبان گفتاری و شنیداری است، به طوری كه گاهی در سكوت، قدرتمندتر حاضر میشود. در واقع ارتباطی كه براساس زبان شكل میگیرد، تنها یك نوع ارتباط است. تصاویر و صداها، سكوتها، بازیها و زبان بدن هر كدام زبان خودشان را دارند. در دنیای امروز زیباییشناسی ارتباطی میگوید كه درك ما خود «رسانگری» است كه اهمیتی مساوی با سایر رسانگرها دارد. اینكه چگونه دنیای اطرافمان درك میشود، بسته به رسانهای است كه رابط بین ما و دنیاست، در حقیقت درك ما و رسانه، ارتباطی متقابل دارند. در این جریان دریافت رسانه در حكم فرستنده و ما در حكم گیرنده هستیم. در اكثر گونههای رسانه مثل #تلویزیون، #فیلم، #كتاب، #ویدئو، نوار كاست، #تلفن، #گرافیك و #كامپیوتر ممكن است ناهمبستگی آشكاری بین سازنده و مصرفكننده وجود داشته باشد كه شاید در این بین درك ما به عنوان یك رسانه وظیفه تطبیق این دو بخش را داشته باشد.
اغلب انسانها این حقیقت كه زندگیهای ما در رسانهها نوشته شده است پذیرفتهاند. با پذیرش این حقیقت، آیا ما كه اجازه دادیم زندگیمان در رسانهای نوشته شود، پذیرفتهایم كه منفعل باشیم؟ آیا در مرحله بعدی باید ذهنشویی عمومی توسط وسایل ارتباط جمعی را پذیرا باشیم؟!
اگر #فیلسوفان در اروپا به رسانه به عنوان یك موضوع ارزشمند نگاه میكردند، قطعاً آن را وارد مباحث نقد فرهنگی میكردند اما متأسفانه شكافی بین #فلسفه و #رسانه به وجود آمده است و باعث بیتوجهی متفكران و اندیشمندان به رسانه و قدرت عجیب آن شده است.
زیباییشناسی #رسانه به عنوان یك فعالیت فلسفی حركت نوپایی در اروپاست و موانع زیادی را پیشرو دارد. زیباییشناسی نیاز به اعلام موضع شما دارد و چیزی نیست كه خود به خود به نتیجهگیری برسد. زیباییشناسی رسانهای با وجود محیطهایی همچون فیلم، ویدئو، عكس و صدا معنا پیدا میكند. شما باید ببینید، حس كنید و در نهایت خودتان تحسین كنید. هیچ بحث و توصیف فلسفی نمیتواند جایگزین این ادراك شخصی شود. تحسین با تجربه همراه است و طی زندگی آموخته میشود، اما متأسفانه هنوز جایگاه خود را در جهان آكادمیك اروپا، نه بین اساتید و نه بین دانشجویان، پیدا نكرده است. آیا هیچكدام از مشتاقان #فیلم، علاقهمندان #موسیقی پاپ یا طرفداران پیشرفت زندگی كامپیوتری به #عصر_رسانهای كه در آن زندگی میكنند، اندیشیدهاند؟ قطعاً اینگونه بوده است اما چرا دانشمندان #علوم_اجتماعی و انسانی و البته فلسفه توجهی به این مسأله نداشتهاند؟
🔵 ادامه دارد
@cm_magazine
#بازنشر
دکتر #حبیب_الله_صادقی از هنرهای تجسمی در انقلاب می گوید:
«عكس»، «گرافیك» و «كاریكاتور» تأثیرگذاری بیشتری بر مردم داشتند (۱)
♦️ هنر انقلاب یک بیان است، نه بیانیه و هنرمند انقلابی هر آنچه را که در ذهن داشته روایت و نشر کرده است. او بیانیه صادر نمیکند بلکه بیان و مؤلفه را روایت میکند. کشف این معانی هم از زاویه نشانهشناسی قابل بررسی است.
♦️ اگر شما مرا به عنوان پیشکسوت هنر انقلاب میشناسید، این حقیقت را با قاطعیت میگویم و اصرار دارم که هنر انقلاب اسلامی «بیان» است و هنرمند انقلاب اسلامی به دنبال بیان است نه به دنبال صدور بیانیه. من ذات هنر انقلاب اسلامی را بیان میدانم. گرافیک در فرهنگ انقلاب اسلامی بیان است در صورتی که در فرهنگهای دیگر گرافیک را بیانیه میدانند.
♦️ هنرمندان به عنوان افرادی كه روایتگری میكنند با توجه به حوادث آن دوران كارهای مختلفی را در زمینه #نقاشی، #موسیقی، #عكس، #گرافیك و #كاریكاتور انجام دادند و اتفاقات و حوادث رخداده را در آثار خود به نمایش گذاشتند. مردم هنرمندان را دوست داشتند و آنان را راویان صادق و صمیمی میدیدند. هنرمندان هم سعی داشتند به نوعی آیینه رخدادها باشند و روایت این آیینگی بدون هیچ خودپردازی در آثارشان روایت شد. هنرمند حرف خود را با کد و نشانههایی که در جامعه میبیند، میزند.
♦️ در انقلابهایی كه در #جهان رخ داده نیز هنرمند با داشتن مقداری دانش تصویری و با قلمش سعی کرده #جامعه را به تصویر بکشد و خود را به عنوان نماینده فرهنگی و هنری آن دوران معرفی كند. به اعتقاد من در دهه نخست پس از انقلاب، «هنر» عینیتپردازی بیشتری داشت و در سه رشته مهم عكس، گرافیك و كاریكاتور بیشتر بر مردم تأثیر گذاشت.
♦️ در سال ۵۵ من جزو نقاشانی بودم كه در یك حركت دانشجویی با چند تن از نقاشان آثاری را خلق كردیم كه در نمایشگاه حسینیه ارشاد به نمایش درآمد. سپس این آثار حدود هشت ماه در ۱۱ شهر چرخانده شد. این نمایشگاه را به عنوان نخستین حرکت ملی برپا کردیم و مردم برای دیدن این آثار صف میكشیدند، چون بلافاصله پس از پیروزی انقلاب نمایش داده شد. یکسری پوستر و پلاکارد ساده به عنوان تبلیغات پخش شد ولی موج این خبر بین مردم پیچید و آمدند از حاصل تلاش دو ساله ما دیدن کنند. نقاشی این آثار طی شرایطی سخت در زیرزمین خانه یكی از بچهها به همراه #خسروجردی و #شكیبا آغاز شد. در ادامه هنرمندان دیگری به ما اضافه شدند و حدود ۱۰ نفر شدیم. حتی در شب ۲۲ بهمن در زیرزمین مشغول كار بودیم كه انقلاب شد ولی باز هم تأکید دارم هنر «عكس»، «گرافیك» و «كاریكاتور» تأثیرگذاری بیشتری بر مردم داشتند.
♦️ ما در آن دوران سخت با زبان خاصتری از غیرت و فداکاری این ملت دفاع کردیم. هنرمندان هم نسبت به یکدیگر نقد آرمانی داشتند و اصلاً نمیخواستند در تله دیگر جریانات آن دوران بیافتند.
♦️ نقاشان انقلاب کنار یکدیگر قرار گرفتند، تذکراتی به هم دادند و از هم مراقبت کردند تا به اندیشههای دیگر آلوده نشوند؛ اوج موج روشنفکری بود. آثار جهانی را میدیدیم و آنالیز میکردیم ولی همچنان به ارزشهایی که در اندیشه دینی داشتیم وفادار بودیم که معتقدم ظرف چند سال آینده کارهای بسیار باشکوهی از هنرمندان انقلاب خواهید دید.
♦️ از همان ابتدای كار، نقاشان به این موضوع توجه داشتند كه انقلاب اسلامی جمله و واژگان كلیدی خودش را درج میكند و این انقلاب، انقلاب نوپایی است. نقاشان، همه از دانشجویان سال اول و دوم دانشكدههای هنر محسوب میشدند. اینكه من و دیگر هنرمندان توانستهایم ابهت و عظمت انقلاب را معرفی كنیم، ادعای خیلی اغراقآمیزی است، چون مدعی نبودیم میتوانیم دانش تصویری خود را از #حقیقت انقلاب بیشتر بروز دهیم.
♦️ ما در هنر به دنبال تأثیرگذاری بودیم، نه هنر شعاری. برای کشف این معانی و راههای اصولگرایانه آن بسیار تلاش کردیم.
شاخصه مهم این آثار، #هویت است. کشف مضامین اندیشه دینی هم از ویژگیهای مهمی بود که به آن پرداخته شد.
👈 ادامه دارد
👇
@cm_magazine
دکتر #حبیب_الله_صادقی از هنرهای تجسمی در انقلاب می گوید:
«عكس»، «گرافیك» و «كاریكاتور» تأثیرگذاری بیشتری بر مردم داشتند (۱)
♦️ هنر انقلاب یک بیان است، نه بیانیه و هنرمند انقلابی هر آنچه را که در ذهن داشته روایت و نشر کرده است. او بیانیه صادر نمیکند بلکه بیان و مؤلفه را روایت میکند. کشف این معانی هم از زاویه نشانهشناسی قابل بررسی است.
♦️ اگر شما مرا به عنوان پیشکسوت هنر انقلاب میشناسید، این حقیقت را با قاطعیت میگویم و اصرار دارم که هنر انقلاب اسلامی «بیان» است و هنرمند انقلاب اسلامی به دنبال بیان است نه به دنبال صدور بیانیه. من ذات هنر انقلاب اسلامی را بیان میدانم. گرافیک در فرهنگ انقلاب اسلامی بیان است در صورتی که در فرهنگهای دیگر گرافیک را بیانیه میدانند.
♦️ هنرمندان به عنوان افرادی كه روایتگری میكنند با توجه به حوادث آن دوران كارهای مختلفی را در زمینه #نقاشی، #موسیقی، #عكس، #گرافیك و #كاریكاتور انجام دادند و اتفاقات و حوادث رخداده را در آثار خود به نمایش گذاشتند. مردم هنرمندان را دوست داشتند و آنان را راویان صادق و صمیمی میدیدند. هنرمندان هم سعی داشتند به نوعی آیینه رخدادها باشند و روایت این آیینگی بدون هیچ خودپردازی در آثارشان روایت شد. هنرمند حرف خود را با کد و نشانههایی که در جامعه میبیند، میزند.
♦️ در انقلابهایی كه در #جهان رخ داده نیز هنرمند با داشتن مقداری دانش تصویری و با قلمش سعی کرده #جامعه را به تصویر بکشد و خود را به عنوان نماینده فرهنگی و هنری آن دوران معرفی كند. به اعتقاد من در دهه نخست پس از انقلاب، «هنر» عینیتپردازی بیشتری داشت و در سه رشته مهم عكس، گرافیك و كاریكاتور بیشتر بر مردم تأثیر گذاشت.
♦️ در سال ۵۵ من جزو نقاشانی بودم كه در یك حركت دانشجویی با چند تن از نقاشان آثاری را خلق كردیم كه در نمایشگاه حسینیه ارشاد به نمایش درآمد. سپس این آثار حدود هشت ماه در ۱۱ شهر چرخانده شد. این نمایشگاه را به عنوان نخستین حرکت ملی برپا کردیم و مردم برای دیدن این آثار صف میكشیدند، چون بلافاصله پس از پیروزی انقلاب نمایش داده شد. یکسری پوستر و پلاکارد ساده به عنوان تبلیغات پخش شد ولی موج این خبر بین مردم پیچید و آمدند از حاصل تلاش دو ساله ما دیدن کنند. نقاشی این آثار طی شرایطی سخت در زیرزمین خانه یكی از بچهها به همراه #خسروجردی و #شكیبا آغاز شد. در ادامه هنرمندان دیگری به ما اضافه شدند و حدود ۱۰ نفر شدیم. حتی در شب ۲۲ بهمن در زیرزمین مشغول كار بودیم كه انقلاب شد ولی باز هم تأکید دارم هنر «عكس»، «گرافیك» و «كاریكاتور» تأثیرگذاری بیشتری بر مردم داشتند.
♦️ ما در آن دوران سخت با زبان خاصتری از غیرت و فداکاری این ملت دفاع کردیم. هنرمندان هم نسبت به یکدیگر نقد آرمانی داشتند و اصلاً نمیخواستند در تله دیگر جریانات آن دوران بیافتند.
♦️ نقاشان انقلاب کنار یکدیگر قرار گرفتند، تذکراتی به هم دادند و از هم مراقبت کردند تا به اندیشههای دیگر آلوده نشوند؛ اوج موج روشنفکری بود. آثار جهانی را میدیدیم و آنالیز میکردیم ولی همچنان به ارزشهایی که در اندیشه دینی داشتیم وفادار بودیم که معتقدم ظرف چند سال آینده کارهای بسیار باشکوهی از هنرمندان انقلاب خواهید دید.
♦️ از همان ابتدای كار، نقاشان به این موضوع توجه داشتند كه انقلاب اسلامی جمله و واژگان كلیدی خودش را درج میكند و این انقلاب، انقلاب نوپایی است. نقاشان، همه از دانشجویان سال اول و دوم دانشكدههای هنر محسوب میشدند. اینكه من و دیگر هنرمندان توانستهایم ابهت و عظمت انقلاب را معرفی كنیم، ادعای خیلی اغراقآمیزی است، چون مدعی نبودیم میتوانیم دانش تصویری خود را از #حقیقت انقلاب بیشتر بروز دهیم.
♦️ ما در هنر به دنبال تأثیرگذاری بودیم، نه هنر شعاری. برای کشف این معانی و راههای اصولگرایانه آن بسیار تلاش کردیم.
شاخصه مهم این آثار، #هویت است. کشف مضامین اندیشه دینی هم از ویژگیهای مهمی بود که به آن پرداخته شد.
👈 ادامه دارد
👇
@cm_magazine
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
#رسانه_زیبا (۲)
تعریفی از زیباییشناسی
زیباییشناسی، نگاه فیلسوفانهای است كه به درك فلسفی كیفیت میدهد. زیباییشناسی فلسفی در جستوجوی یك جریان تعاملی است كه در آن شخص در عین حال كه نقش فعالانهای ایفا میكند، منفعل نیز باشد. زیباییشناسی درك انسانی را به مثابه یك وسیله ارتباطی معرفی میكند كه جهان را برای ما شكل میدهد یا میشكند. در فلسفه غرب در سده 19 و 20 زبان نقشی اساسی ایفا كرده است اما در حال حاضر زبان چندان اهمیت حیاتی ندارد. وسیله ارتباطی، چیزی فرای زبان گفتاری و شنیداری است، به طوری كه گاهی در سكوت، قدرتمندتر حاضر میشود. در واقع ارتباطی كه براساس زبان شكل میگیرد، تنها یك نوع ارتباط است. تصاویر و صداها، سكوتها، بازیها و زبان بدن هر كدام زبان خودشان را دارند. در دنیای امروز زیباییشناسی ارتباطی میگوید كه درك ما خود «رسانگری» است كه اهمیتی مساوی با سایر رسانگرها دارد. اینكه چگونه دنیای اطرافمان درك میشود، بسته به رسانهای است كه رابط بین ما و دنیاست، در حقیقت درك ما و رسانه، ارتباطی متقابل دارند. در این جریان دریافت رسانه در حكم فرستنده و ما در حكم گیرنده هستیم. در اكثر گونههای رسانه مثل #تلویزیون، #فیلم، #كتاب، #ویدئو، نوار كاست، #تلفن، #گرافیك و #كامپیوتر ممكن است ناهمبستگی آشكاری بین سازنده و مصرفكننده وجود داشته باشد كه شاید در این بین درك ما به عنوان یك رسانه وظیفه تطبیق این دو بخش را داشته باشد.
اغلب انسانها این حقیقت كه زندگیهای ما در رسانهها نوشته شده است پذیرفتهاند. با پذیرش این حقیقت، آیا ما كه اجازه دادیم زندگیمان در رسانهای نوشته شود، پذیرفتهایم كه منفعل باشیم؟ آیا در مرحله بعدی باید ذهنشویی عمومی توسط وسایل ارتباط جمعی را پذیرا باشیم؟!
اگر #فیلسوفان در اروپا به رسانه به عنوان یك موضوع ارزشمند نگاه میكردند، قطعاً آن را وارد مباحث نقد فرهنگی میكردند اما متأسفانه شكافی بین #فلسفه و #رسانه به وجود آمده است و باعث بیتوجهی متفكران و اندیشمندان به رسانه و قدرت عجیب آن شده است.
زیباییشناسی #رسانه به عنوان یك فعالیت فلسفی حركت نوپایی در اروپاست و موانع زیادی را پیشرو دارد. زیباییشناسی نیاز به اعلام موضع شما دارد و چیزی نیست كه خود به خود به نتیجهگیری برسد. زیباییشناسی رسانهای با وجود محیطهایی همچون فیلم، ویدئو، عكس و صدا معنا پیدا میكند. شما باید ببینید، حس كنید و در نهایت خودتان تحسین كنید. هیچ بحث و توصیف فلسفی نمیتواند جایگزین این ادراك شخصی شود. تحسین با تجربه همراه است و طی زندگی آموخته میشود، اما متأسفانه هنوز جایگاه خود را در جهان آكادمیك اروپا، نه بین اساتید و نه بین دانشجویان، پیدا نكرده است. آیا هیچكدام از مشتاقان #فیلم، علاقهمندان #موسیقی پاپ یا طرفداران پیشرفت زندگی كامپیوتری به #عصر_رسانهای كه در آن زندگی میكنند، اندیشیدهاند؟ قطعاً اینگونه بوده است اما چرا دانشمندان #علوم_اجتماعی و انسانی و البته فلسفه توجهی به این مسأله نداشتهاند؟
🔵 ادامه دارد
@cm_magazine
تعریفی از زیباییشناسی
زیباییشناسی، نگاه فیلسوفانهای است كه به درك فلسفی كیفیت میدهد. زیباییشناسی فلسفی در جستوجوی یك جریان تعاملی است كه در آن شخص در عین حال كه نقش فعالانهای ایفا میكند، منفعل نیز باشد. زیباییشناسی درك انسانی را به مثابه یك وسیله ارتباطی معرفی میكند كه جهان را برای ما شكل میدهد یا میشكند. در فلسفه غرب در سده 19 و 20 زبان نقشی اساسی ایفا كرده است اما در حال حاضر زبان چندان اهمیت حیاتی ندارد. وسیله ارتباطی، چیزی فرای زبان گفتاری و شنیداری است، به طوری كه گاهی در سكوت، قدرتمندتر حاضر میشود. در واقع ارتباطی كه براساس زبان شكل میگیرد، تنها یك نوع ارتباط است. تصاویر و صداها، سكوتها، بازیها و زبان بدن هر كدام زبان خودشان را دارند. در دنیای امروز زیباییشناسی ارتباطی میگوید كه درك ما خود «رسانگری» است كه اهمیتی مساوی با سایر رسانگرها دارد. اینكه چگونه دنیای اطرافمان درك میشود، بسته به رسانهای است كه رابط بین ما و دنیاست، در حقیقت درك ما و رسانه، ارتباطی متقابل دارند. در این جریان دریافت رسانه در حكم فرستنده و ما در حكم گیرنده هستیم. در اكثر گونههای رسانه مثل #تلویزیون، #فیلم، #كتاب، #ویدئو، نوار كاست، #تلفن، #گرافیك و #كامپیوتر ممكن است ناهمبستگی آشكاری بین سازنده و مصرفكننده وجود داشته باشد كه شاید در این بین درك ما به عنوان یك رسانه وظیفه تطبیق این دو بخش را داشته باشد.
اغلب انسانها این حقیقت كه زندگیهای ما در رسانهها نوشته شده است پذیرفتهاند. با پذیرش این حقیقت، آیا ما كه اجازه دادیم زندگیمان در رسانهای نوشته شود، پذیرفتهایم كه منفعل باشیم؟ آیا در مرحله بعدی باید ذهنشویی عمومی توسط وسایل ارتباط جمعی را پذیرا باشیم؟!
اگر #فیلسوفان در اروپا به رسانه به عنوان یك موضوع ارزشمند نگاه میكردند، قطعاً آن را وارد مباحث نقد فرهنگی میكردند اما متأسفانه شكافی بین #فلسفه و #رسانه به وجود آمده است و باعث بیتوجهی متفكران و اندیشمندان به رسانه و قدرت عجیب آن شده است.
زیباییشناسی #رسانه به عنوان یك فعالیت فلسفی حركت نوپایی در اروپاست و موانع زیادی را پیشرو دارد. زیباییشناسی نیاز به اعلام موضع شما دارد و چیزی نیست كه خود به خود به نتیجهگیری برسد. زیباییشناسی رسانهای با وجود محیطهایی همچون فیلم، ویدئو، عكس و صدا معنا پیدا میكند. شما باید ببینید، حس كنید و در نهایت خودتان تحسین كنید. هیچ بحث و توصیف فلسفی نمیتواند جایگزین این ادراك شخصی شود. تحسین با تجربه همراه است و طی زندگی آموخته میشود، اما متأسفانه هنوز جایگاه خود را در جهان آكادمیك اروپا، نه بین اساتید و نه بین دانشجویان، پیدا نكرده است. آیا هیچكدام از مشتاقان #فیلم، علاقهمندان #موسیقی پاپ یا طرفداران پیشرفت زندگی كامپیوتری به #عصر_رسانهای كه در آن زندگی میكنند، اندیشیدهاند؟ قطعاً اینگونه بوده است اما چرا دانشمندان #علوم_اجتماعی و انسانی و البته فلسفه توجهی به این مسأله نداشتهاند؟
🔵 ادامه دارد
@cm_magazine