#عکسواره
سایه هایی شوم روی دیوارهایی سپید
خسته از تکامل چشمهایمان برای پذیرش مجرم بودنمان
نشانه میگیرند مارا
سرانگشتانی بیرحم آلوده به خون
زن بودن ما را، عاشق بودنمان را
مارا از زوال مهربانی میترسانند
کنج دیوار اتاقی که از آن ما نیست
پاهای خسته ی ما درون کفشهایی کهنه که جبریست برای راه رفتن
درون خیابانهایی پر ازدحام
با تابلوهای ورود زنان ممنوع
شاعرمان خواندند تا سکوت کنیم
دفتری بودیم خط خطی شده
بدست آدمهایی که مینوشتند
آدمی را آدمیت بایدش"!!!!!!!
.........
کنج دیواری
در هراسی تلخ
در گریز از اتهام و تحقیر
به فردایی می اندیشیم
روشن از آفتاب آگاهی
فردایی که قرنهاست در انتظارش
آنسوی دیوارهای جهل ایستاده ایم
#ترنم
@chekamehsabz🍀
سایه هایی شوم روی دیوارهایی سپید
خسته از تکامل چشمهایمان برای پذیرش مجرم بودنمان
نشانه میگیرند مارا
سرانگشتانی بیرحم آلوده به خون
زن بودن ما را، عاشق بودنمان را
مارا از زوال مهربانی میترسانند
کنج دیوار اتاقی که از آن ما نیست
پاهای خسته ی ما درون کفشهایی کهنه که جبریست برای راه رفتن
درون خیابانهایی پر ازدحام
با تابلوهای ورود زنان ممنوع
شاعرمان خواندند تا سکوت کنیم
دفتری بودیم خط خطی شده
بدست آدمهایی که مینوشتند
آدمی را آدمیت بایدش"!!!!!!!
.........
کنج دیواری
در هراسی تلخ
در گریز از اتهام و تحقیر
به فردایی می اندیشیم
روشن از آفتاب آگاهی
فردایی که قرنهاست در انتظارش
آنسوی دیوارهای جهل ایستاده ایم
#ترنم
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
هزار سایه ی بی رحم
زاده شدند از من
هزار سایه ی بی رحم تنیده شدند بر من
از آن هنگام که
خورشید شدم....
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
هزار سایه ی بی رحم
زاده شدند از من
هزار سایه ی بی رحم تنیده شدند بر من
از آن هنگام که
خورشید شدم....
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
با سایه های خاطرات تو
سفر می کنم هنوز
با سایه ی سیاه و درشت خیانتت
با سایه ی بهاری و سبز نوازشت
هر لحظه ای ز روز و شب عمر من هنوز
از سایه های خاطره ات تیره می شود
کوچکترین جوانه ی رویای تازه ای
در سایه ی سیاه تو در قلب من
نابود می شود
با سایه های خاطرات تو
سفر می کنم هنوز
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
با سایه های خاطرات تو
سفر می کنم هنوز
با سایه ی سیاه و درشت خیانتت
با سایه ی بهاری و سبز نوازشت
هر لحظه ای ز روز و شب عمر من هنوز
از سایه های خاطره ات تیره می شود
کوچکترین جوانه ی رویای تازه ای
در سایه ی سیاه تو در قلب من
نابود می شود
با سایه های خاطرات تو
سفر می کنم هنوز
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
زنی شبیه رقصم
شبیه اوازم
شبیه باران
شبیه پروازم
زنی که میرقصد
به سازهای ناکوک مردانه
زنی به رنگ شهوت
زنی اسیر در قدرت مردانه
زنی شبیه اسارت
شبیه بی رنگی
در این زمانه ی
مردان هزار بار رنگی
زنی به قداست عصیان
به شکل ازادی
که خسته شده از هر نگاه هرجایی
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
زنی شبیه رقصم
شبیه اوازم
شبیه باران
شبیه پروازم
زنی که میرقصد
به سازهای ناکوک مردانه
زنی به رنگ شهوت
زنی اسیر در قدرت مردانه
زنی شبیه اسارت
شبیه بی رنگی
در این زمانه ی
مردان هزار بار رنگی
زنی به قداست عصیان
به شکل ازادی
که خسته شده از هر نگاه هرجایی
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
هان!
چرا این انگشتان
به مانند تفنگهای پر از گلوله
تورا نشانه گرفتهاند؟
مگر چه کردهای؟
نمیدانم؛
شاید جرمت
فقط زن بودن است.
#روژان_ب
@chekamehsabz🍀
هان!
چرا این انگشتان
به مانند تفنگهای پر از گلوله
تورا نشانه گرفتهاند؟
مگر چه کردهای؟
نمیدانم؛
شاید جرمت
فقط زن بودن است.
#روژان_ب
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
این بار
به خودت شک کن
بیاموز که عقایدت
سایه ای بیش نیست
و شک
آغاز تغییر است
#افشین_د
@chekamehsabz🍀
این بار
به خودت شک کن
بیاموز که عقایدت
سایه ای بیش نیست
و شک
آغاز تغییر است
#افشین_د
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
بی سبب
غرقه در رویای تو!
نرم و لطیف و
آرام....!
....
از رخوتِ امنیت آغوشت
هبوط می کنم
به سردی سختِ ناگزیر...
آه!
تنهای خوابهایم
دستم را بگیر
به اعتماد!
و با من سخن بگو.....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
بی سبب
غرقه در رویای تو!
نرم و لطیف و
آرام....!
....
از رخوتِ امنیت آغوشت
هبوط می کنم
به سردی سختِ ناگزیر...
آه!
تنهای خوابهایم
دستم را بگیر
به اعتماد!
و با من سخن بگو.....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
تو را
کدامین دست می چیند
در این بازار وحشت
به تاریکی اسیری که
پر از پست و ریاکاران دیندار
پر از سالوس ، نقاب بر چهره داران
ز هر سو بنگری
دستی روان است
پلید آلوده بر خون کسان است
عجب آشفته حالی بر قرار است
به مردان درستکار و زنان پاکدامن
به هر چهره که بینی داغدار است
خدایا رحمتی فرما
کمی فهمی شعوری
برای جامعه تزریق نوری
#حسین_ابراهیم_نژاد
@chekamehsabz🍀
تو را
کدامین دست می چیند
در این بازار وحشت
به تاریکی اسیری که
پر از پست و ریاکاران دیندار
پر از سالوس ، نقاب بر چهره داران
ز هر سو بنگری
دستی روان است
پلید آلوده بر خون کسان است
عجب آشفته حالی بر قرار است
به مردان درستکار و زنان پاکدامن
به هر چهره که بینی داغدار است
خدایا رحمتی فرما
کمی فهمی شعوری
برای جامعه تزریق نوری
#حسین_ابراهیم_نژاد
@chekamehsabz🍀
مثل آن بره آهویی
که در زهدان مادر
اسیر صیاد شد,
آغاز را تمام می کند....
و اشک بی صدای تو
سیلی ست آرام
که سنگریزه های بیشماری را
با خود می برد...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
که در زهدان مادر
اسیر صیاد شد,
آغاز را تمام می کند....
و اشک بی صدای تو
سیلی ست آرام
که سنگریزه های بیشماری را
با خود می برد...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
بسان خطهای عابر پیاده شدهام؛
بعضی بیتفاوت بر رویم راه میروند.
بعضی مثل کودکان مرا میشمارند.
اما بیشتر مانند ماشینها،
میخواهند زودتر از من بگذرند.
کاش همیشه چراغها قرمز بمانند،
آخر اینگونه لگدمال نمیشوم!
قلبم زخمی نمیشود...
#روژان_ب
@chekamehsabz🍀
بعضی بیتفاوت بر رویم راه میروند.
بعضی مثل کودکان مرا میشمارند.
اما بیشتر مانند ماشینها،
میخواهند زودتر از من بگذرند.
کاش همیشه چراغها قرمز بمانند،
آخر اینگونه لگدمال نمیشوم!
قلبم زخمی نمیشود...
#روژان_ب
@chekamehsabz🍀
زمین
به آسمان چسبیده است...
گویی
دنیایی دیگر
در گهواره ای بزرگ
در نوسان است
گویی
هزاران
دهان
به یکباره
متولد شده است
از زهدان طبیعت لگدخوره....
آن دورها
تو
دست تکان می دهی
و آخرین هذیانهای
احتضار انسانیت را
به رخ می کشی....
از تالاب آهنهای کج و معوج
هیچ نیلوفری
نخواهد روئید
هرگز....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
به آسمان چسبیده است...
گویی
دنیایی دیگر
در گهواره ای بزرگ
در نوسان است
گویی
هزاران
دهان
به یکباره
متولد شده است
از زهدان طبیعت لگدخوره....
آن دورها
تو
دست تکان می دهی
و آخرین هذیانهای
احتضار انسانیت را
به رخ می کشی....
از تالاب آهنهای کج و معوج
هیچ نیلوفری
نخواهد روئید
هرگز....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
غروب !
عاشقت می شوم و
با خود می گویم :
نیمشب
فراموشش خواهم کرد...
طلوع !
عاشقت می شوم و
باز می گویم : ...
...
من!
به قامت آفتاب
دو بار عاشقت می شوم
هر روز....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
عاشقت می شوم و
با خود می گویم :
نیمشب
فراموشش خواهم کرد...
طلوع !
عاشقت می شوم و
باز می گویم : ...
...
من!
به قامت آفتاب
دو بار عاشقت می شوم
هر روز....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (Marjaneh)
در خوابهایم که پا می گذاری
صبح !
از میان بالشم
سر می زند !
و خورشید,
از مشرق لبخندت
طلوع می کند...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
صبح !
از میان بالشم
سر می زند !
و خورشید,
از مشرق لبخندت
طلوع می کند...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (Marjaneh)
هر اسارت
رنگی داشت
رنگ خون
رنگ اشک
رنگ خزان
رنگ برف
رنگ....
هر اسارت
قفلی بود
بر دهان
هر اسارت
واژه هایی بود
که در زهدانِ کلمه
دلمه بست و
جاری شد
به درد
بر گونه های سیلی خورده و
لبهای همیشه خاموش...
آه
هر اسارت
با هر رنگی
زشت بود و
غمین
و من
هنوز رنگها را
می گریم
تا که پایان گیرد روزی و
زلال شود
چون اشک چشم..
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
رنگی داشت
رنگ خون
رنگ اشک
رنگ خزان
رنگ برف
رنگ....
هر اسارت
قفلی بود
بر دهان
هر اسارت
واژه هایی بود
که در زهدانِ کلمه
دلمه بست و
جاری شد
به درد
بر گونه های سیلی خورده و
لبهای همیشه خاموش...
آه
هر اسارت
با هر رنگی
زشت بود و
غمین
و من
هنوز رنگها را
می گریم
تا که پایان گیرد روزی و
زلال شود
چون اشک چشم..
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
جنگِ جهانیِ چندم است
که مردان ، این چنین
بی رحم و خودخواه
بمب هایِ بزرگ و کوچکِ
بوسه را بر لبانِ
معشوقه هایِ زیبایِ شان می ریزند ..
مگر نمی دانند
که سرنوشتِ زنانِ عاشق
در این جدال ، مرگ است ..
#فریبا_فدایی
@chekamehsabz🍀
که مردان ، این چنین
بی رحم و خودخواه
بمب هایِ بزرگ و کوچکِ
بوسه را بر لبانِ
معشوقه هایِ زیبایِ شان می ریزند ..
مگر نمی دانند
که سرنوشتِ زنانِ عاشق
در این جدال ، مرگ است ..
#فریبا_فدایی
@chekamehsabz🍀
پر از خاطره می شوم!
...
بر بال نرم و غمگین موسیقی
می خوابم
و
خواب تو را می بینم
که قاصدکی سر مست را
با آرزوهای خوب
به سویم فوت می کنی!
...
پر از حسرت!
از نوک بالهای خاطره
می چکم بر زمین سرد!
چون قطره ی اشکی!
محو می شوم در دل خاک...
گویی هرگز نبوده ام
هرگز...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
...
بر بال نرم و غمگین موسیقی
می خوابم
و
خواب تو را می بینم
که قاصدکی سر مست را
با آرزوهای خوب
به سویم فوت می کنی!
...
پر از حسرت!
از نوک بالهای خاطره
می چکم بر زمین سرد!
چون قطره ی اشکی!
محو می شوم در دل خاک...
گویی هرگز نبوده ام
هرگز...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
در خیال بودم که آمدی
شبیه باران در شبی تابستانی
روی زمین تفتیده و خشکِ باورهایم
من از سکوت خوانده بودم بارها و بارها
آمدی و من در رویش احساس
در موسیقی حیاتم
خواندم که دوست میدارمت
آنچنان که درخت ریشه را
آسمان باران را
و گیسو نوازش را
بلندتر خواندم ، ترانه ی حضورت را
آنچنان که تن خنکای نسیم را میبوسد
شبیه پنجره ای که همراه پرده های حریر سپید میرقصد در شبی مهتابی
شعرهایم را بخوان جای پاهایت
روی واژه ها باقی مانده اند
میجویمت آنچنان که غزل، شور را
.....
نفس میکشم روبروی آینه ای
که نه مرا
تو را نشانم میدهد
شبیه انعکاس نور
در فضای بیکران رویایی آبی
پایان شعرهای من همین است
در امتدادافقی نارنجی رنگ تا فراسوی اشتیاقِ لیلا برای لمس دستهای مجنون
صدایت میزنم به آوازی خوش
تو را که میرسانیم به بیداری
به گرمای آتشی مقدس
درون معبدی که جان من است
میجویمت
تو را که از جنس مجنونی
با شانه هایی که پناه تمام پرنده های تنهاست
دوست میدارمت
من که لیلای توام در شهر پر ازدحامِ قصه ها و غزلها
آغوش بگشا من پرستوی مهاجر شهری آنسوی دریایم
#ترنم
@chekamehsabz🍀
شبیه باران در شبی تابستانی
روی زمین تفتیده و خشکِ باورهایم
من از سکوت خوانده بودم بارها و بارها
آمدی و من در رویش احساس
در موسیقی حیاتم
خواندم که دوست میدارمت
آنچنان که درخت ریشه را
آسمان باران را
و گیسو نوازش را
بلندتر خواندم ، ترانه ی حضورت را
آنچنان که تن خنکای نسیم را میبوسد
شبیه پنجره ای که همراه پرده های حریر سپید میرقصد در شبی مهتابی
شعرهایم را بخوان جای پاهایت
روی واژه ها باقی مانده اند
میجویمت آنچنان که غزل، شور را
.....
نفس میکشم روبروی آینه ای
که نه مرا
تو را نشانم میدهد
شبیه انعکاس نور
در فضای بیکران رویایی آبی
پایان شعرهای من همین است
در امتدادافقی نارنجی رنگ تا فراسوی اشتیاقِ لیلا برای لمس دستهای مجنون
صدایت میزنم به آوازی خوش
تو را که میرسانیم به بیداری
به گرمای آتشی مقدس
درون معبدی که جان من است
میجویمت
تو را که از جنس مجنونی
با شانه هایی که پناه تمام پرنده های تنهاست
دوست میدارمت
من که لیلای توام در شهر پر ازدحامِ قصه ها و غزلها
آغوش بگشا من پرستوی مهاجر شهری آنسوی دریایم
#ترنم
@chekamehsabz🍀