در نگاه پنجره های بی قرار!
تنها
طرح چشمان تو را دیدم!
تو برایم
دست تکان دادی...
بی بدیل,
لبخندی زدی
لحظه ای!
و آنگاه
چون عبور. سایه ی ابر
بر زمین تشنه
در میان پنجره های بیشمار
گم شدی!
...
اینک من
اندوه هزاران چشم منتظر را
در پیچ و خم کوچه های سرد این شهر
می سرایم
باشد که
پرستوها
به خانه بازگردند
در بهار.....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
تنها
طرح چشمان تو را دیدم!
تو برایم
دست تکان دادی...
بی بدیل,
لبخندی زدی
لحظه ای!
و آنگاه
چون عبور. سایه ی ابر
بر زمین تشنه
در میان پنجره های بیشمار
گم شدی!
...
اینک من
اندوه هزاران چشم منتظر را
در پیچ و خم کوچه های سرد این شهر
می سرایم
باشد که
پرستوها
به خانه بازگردند
در بهار.....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
زمان از دستهای من گریخت
وقت سقوطِ باورهایم
در جهانی که زایشِ من مفهومی غریب داشت
آن لحظه که از بطن مادر حادثه ها
با صدایی از جنس فریاد زاده شدم
#ترنم
@chekamehsabz🍀
وقت سقوطِ باورهایم
در جهانی که زایشِ من مفهومی غریب داشت
آن لحظه که از بطن مادر حادثه ها
با صدایی از جنس فریاد زاده شدم
#ترنم
@chekamehsabz🍀
موسیقی و باد
اندوه را می رماند دمی!...
باز می گردد اما
این مهمان ناخوانده ی همیشگی!
بی دلیل ,
بی خبر,
و
آنجا
در ریه های پیر
جا خوش می کند و
با تک سرفه های خاموش
خویش را بازپس می دهد
به چهار دیواری دلت...
گویی صاحب خانه ای
که از سفر بازگشته....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
اندوه را می رماند دمی!...
باز می گردد اما
این مهمان ناخوانده ی همیشگی!
بی دلیل ,
بی خبر,
و
آنجا
در ریه های پیر
جا خوش می کند و
با تک سرفه های خاموش
خویش را بازپس می دهد
به چهار دیواری دلت...
گویی صاحب خانه ای
که از سفر بازگشته....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (Marjaneh)
من می نویسم نامه ای
خطم ظریف است و خجول
با دلهره , نا مطمئن
یک شعر پر شور و نشاط
بعد از سلام....
همراه آن من می کشم
تصویر یک لبخند و گل
یعنی رفاقت , آشتی
بعدش برایت می کشم
یک آدمک در انتظار
یعنی که هستم بی قرار....
جای کلام آخری
"بدرود" نتوانم نوشت
من می نویسم از امید
امید دیدار نگار....
وقتی تجسم می کنم
گفتار من را خوانده ای
احساس و عطر گم شده
در لابه لای این لغات
دریافتی, بوئیده ای,
آنجا که رنگ آبی شعرم شرابی می شود
آنجا که روی اسم تو خطم خضابی می شود
از یاد چشم تو
به روی خط بی نظمم چنان
خوشبخت و رقصان می شوم
ک آواز من دیوانه وار
خیزد به سوی آسمان......
هر چند هرگز پاسخی
از تو نمی آید مرا
من با شمار روز عمر
خواهم نگاشت
این خامشان پر سخن
پیغامبرهای کهن....
این سو قلم در دست من
آن سو نگاهت بر کلام
این رشته را می پرورم
تا روز لبخند و سلام...ِ
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
خطم ظریف است و خجول
با دلهره , نا مطمئن
یک شعر پر شور و نشاط
بعد از سلام....
همراه آن من می کشم
تصویر یک لبخند و گل
یعنی رفاقت , آشتی
بعدش برایت می کشم
یک آدمک در انتظار
یعنی که هستم بی قرار....
جای کلام آخری
"بدرود" نتوانم نوشت
من می نویسم از امید
امید دیدار نگار....
وقتی تجسم می کنم
گفتار من را خوانده ای
احساس و عطر گم شده
در لابه لای این لغات
دریافتی, بوئیده ای,
آنجا که رنگ آبی شعرم شرابی می شود
آنجا که روی اسم تو خطم خضابی می شود
از یاد چشم تو
به روی خط بی نظمم چنان
خوشبخت و رقصان می شوم
ک آواز من دیوانه وار
خیزد به سوی آسمان......
هر چند هرگز پاسخی
از تو نمی آید مرا
من با شمار روز عمر
خواهم نگاشت
این خامشان پر سخن
پیغامبرهای کهن....
این سو قلم در دست من
آن سو نگاهت بر کلام
این رشته را می پرورم
تا روز لبخند و سلام...ِ
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (Marjaneh)
4_6008155859757040039.3gpp
1.8 MB
تو مادری!
همیشگی چون او...
دیگران دایه اند
حتی اگر مهربان باشند
!!!
من از نگاه تو جان می گیرم
با موسیقی صدای تو می رقصم و
با نوازشهای تو آرامم
تو مادری!
و هیچ کاملی برایم
به زیبایی نقص های تو نیست
.....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
همیشگی چون او...
دیگران دایه اند
حتی اگر مهربان باشند
!!!
من از نگاه تو جان می گیرم
با موسیقی صدای تو می رقصم و
با نوازشهای تو آرامم
تو مادری!
و هیچ کاملی برایم
به زیبایی نقص های تو نیست
.....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
چون خنده های کودکی
چون فقر که تا سفره ها آمده
چون آزادی و ساعت مچی زندانبان
چون شب ، ته مانده ی افراطیان
و زندگی که،از مقعد ظلمت بیرون خزیده
کاش میشد زنده بمانیم
#ساراشرفی
@chekamehsabz🍀
چون فقر که تا سفره ها آمده
چون آزادی و ساعت مچی زندانبان
چون شب ، ته مانده ی افراطیان
و زندگی که،از مقعد ظلمت بیرون خزیده
کاش میشد زنده بمانیم
#ساراشرفی
@chekamehsabz🍀
از پشت شیشههای مه گرفته
او را میبینم
زیر بارش باران
آهسته آهسته
بوسه بر سیگارش میزند
میدانم؛
تیر خلاص را
بر پیشانیِ
زندگی زده است
گویا زندگی
با تیشهاش
بر ریشهی
او هم زده بود.
#روژان_ب
@chekamehsabz🍀
او را میبینم
زیر بارش باران
آهسته آهسته
بوسه بر سیگارش میزند
میدانم؛
تیر خلاص را
بر پیشانیِ
زندگی زده است
گویا زندگی
با تیشهاش
بر ریشهی
او هم زده بود.
#روژان_ب
@chekamehsabz🍀
و من هنوز ادامه می دهم
بی پروا
به رقصیدن در این طوفان
به جوانه زدن
در این زمستان
و به عشق ورزیدن
بی تو
بی تو
که هنوز لا به لای زخم هایم زندگی می کنی
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
بی پروا
به رقصیدن در این طوفان
به جوانه زدن
در این زمستان
و به عشق ورزیدن
بی تو
بی تو
که هنوز لا به لای زخم هایم زندگی می کنی
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
دستم را روی دست دیگرم می گذارم
می فشارمش
تا گرم شود
سالها گذشته اما
شاید کمی از عطر تو جا مانده باشد هنوز
چشمانم را می بندم
چقدر دلم هوای دستهای تو را کرده است...
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
می فشارمش
تا گرم شود
سالها گذشته اما
شاید کمی از عطر تو جا مانده باشد هنوز
چشمانم را می بندم
چقدر دلم هوای دستهای تو را کرده است...
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
کجای دیوارِ خیال ایستاده بودی
که ندیدمت ....کوچیدم
بار بستم از کنار تمام آرزوهایم عبور کردم
کجای آواز چکاوکان
در سکوت و خلسه بودی که ندیدمت گذر کردم
رگهای تنم در جوشش خونی گرم
به پاییزی پیوند خورد
که رگه های انجماد را درون ریشه های باورش لمس کرد
کجای بدون تو بودن ایستاده ام
که موسیقی باران به رقصم نمیبرد
آسمان در یورش ابرها چه غمگنانه
عاشق میشود به زلالیت نگاه آفتابگردان های طلایی رنگ
بدون تو
در هجای واژه هایی تلخ در
سکوتِ نگاهم صدایت زدم
نبودی
نبودی
وقتی برای تکثیر رازقی های نجیب باغچه شاعری کردم
.............
با من بگو
کجای دیوار خیال ایستاده بودی
که ندیدمت
کوچ کردم
با چمدانی پر از شور و غزل
از میان ریل های خاطرات
در ایستگاهی متروک و مه آلود
#ترنم
@chekamehsabz🍀
که ندیدمت ....کوچیدم
بار بستم از کنار تمام آرزوهایم عبور کردم
کجای آواز چکاوکان
در سکوت و خلسه بودی که ندیدمت گذر کردم
رگهای تنم در جوشش خونی گرم
به پاییزی پیوند خورد
که رگه های انجماد را درون ریشه های باورش لمس کرد
کجای بدون تو بودن ایستاده ام
که موسیقی باران به رقصم نمیبرد
آسمان در یورش ابرها چه غمگنانه
عاشق میشود به زلالیت نگاه آفتابگردان های طلایی رنگ
بدون تو
در هجای واژه هایی تلخ در
سکوتِ نگاهم صدایت زدم
نبودی
نبودی
وقتی برای تکثیر رازقی های نجیب باغچه شاعری کردم
.............
با من بگو
کجای دیوار خیال ایستاده بودی
که ندیدمت
کوچ کردم
با چمدانی پر از شور و غزل
از میان ریل های خاطرات
در ایستگاهی متروک و مه آلود
#ترنم
@chekamehsabz🍀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مرده_ها_خود_خواهند
از گروه #اتاق
************
مرده ها خودخواهند سومین آهنگ آلبوم بالانس، با صدای یک دست شروع میشود. رباتی که نتها را به صدا در میآورد و خواننده (اصغر پیران) با شعری از شاعر اسپانیایی، آنخل گونزالس آن را همراهی میکند. بهمن بختیاری (شاعر گروه اتاق) این شعر را با سبک و سیاق خودش ترجمه کرده است.
@chekamehsabz🍀
از گروه #اتاق
************
مرده ها خودخواهند سومین آهنگ آلبوم بالانس، با صدای یک دست شروع میشود. رباتی که نتها را به صدا در میآورد و خواننده (اصغر پیران) با شعری از شاعر اسپانیایی، آنخل گونزالس آن را همراهی میکند. بهمن بختیاری (شاعر گروه اتاق) این شعر را با سبک و سیاق خودش ترجمه کرده است.
@chekamehsabz🍀
سپرده بود
عنانش را به آوارگی
داستانش را به غریبهای
استکانش را پُر کرد
سیگار آخرش را پُک زد
تا مغز استخوانش سوخت
رَد تازیانه بر بدنش سوخت
به گُنگِ بیخبرِ خواب دیده
به سرو خمیده
به رود خشک میماند
غرورش را در باد تف کرد
راز و نیاز کرد
گلایه کرد
اعتراض نکرد
گمشدهاش را از آسمان میخواست...
#روژان_ب
@chekamehsabz🍀
عنانش را به آوارگی
داستانش را به غریبهای
استکانش را پُر کرد
سیگار آخرش را پُک زد
تا مغز استخوانش سوخت
رَد تازیانه بر بدنش سوخت
به گُنگِ بیخبرِ خواب دیده
به سرو خمیده
به رود خشک میماند
غرورش را در باد تف کرد
راز و نیاز کرد
گلایه کرد
اعتراض نکرد
گمشدهاش را از آسمان میخواست...
#روژان_ب
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (Marjaneh)
نرم و ساده و ساکت
فرو می روم در حوض دلتنگی
مخمل نگاهت !
آرام
آرام
آرام
دور می شود
و من
واژه ی"عمق " را
تجربه می کنم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
فرو می روم در حوض دلتنگی
مخمل نگاهت !
آرام
آرام
آرام
دور می شود
و من
واژه ی"عمق " را
تجربه می کنم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀