🌈🍀چکامه سبز🤍💚
217 subscribers
3.17K photos
365 videos
58 files
236 links
Download Telegram
از خاطره دستانت
به آغوشت می‌روم
همچون راهب گرسنه‌ای
که بین خدا و نان
آواره شده ..

#افشین_د



@chekamehsabz🍀
چون عشق عیان شد
اشک دو چشمم روان شد
عشق بسوزاند تنم را
خون دل ما بود که گران شد

#روژان_ب


@chekamehsabz🍀
امید در یک قدمی است،
گام بردارید،
و یکی هم ویلچر مرا تا بهار ببرد!
دستانم را قلم کرده ام...

#فرزادسنایی
#اسفند۹۸
#بهاریه


@chekamehsabz🍀
کجایی؟
این ردپاهای غمگین
برف و گِل
آمیخته به هم
کج و معوج و بی پناه
این ردپاهای بی قرار
خاموش
این تابلوی برفی
نقش بر آسفالت!
از آن توست؟...

#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀
نور روی سقف راه میرود
تختخواب من انگار شناور در آب
و چشمانم خیره در بهت آدمها
من اسیر حجمی غریب از هراسم
در سرزمین شعر و غزل
جایی دورتر از زمان
سکوتی مرا میخواند
به سمت هزاران فریاد
که از حنجره هایی زخمی
پوست پیر زمین را میشکافد
عقربه های ساعت در مدار رنج میچرخند
و درختها مهجور باران های اسیدی آرام میگریند


#ترنم


@chekamehsabz🍀
در وهم و خیال بود
پشت مه
آنسوی پریدن پلک های خسته ام
در خیابان خیس
زیر باران ایستاده بود
آدمی که روی شانه هایش شعر و غزل بود


#ترنم


@chekamehsabz🍀
آشفته ام چو بارانی که پیکر لطیفش را
باد شلاق میزند و
سیل می شود
آشفته ام
چو دریایی که بی دلیل
بر سر ساحل خود فریاد می زند
آشفته ام
همچو مادری که کودکش را ربوده اند
در سینه های نابارورم
شیر
رگ می کند
درد می کشد
اشک می شود...
آشفته ام
چو رودخانه ای که
سیل می شود
ویرانه می کند
آشفته ام و هر شب
در تنم
روحی سیاه خویشتن را
بر دار می کشد

#مریم_ک



@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز🤍💚 (Marjaneh)
حافظه ام را
در آب
می شویم
بر آتش
می افکنم و
به خاک می سپارم
...
حال
لوح وجودم خالی ست
تنها
دو گوی سیاه براق
میان آن
می درخشد
.....

و من !
بر شانه های باد
می آرامم
این بار....


#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدای تلاطم وحشی
امواج
مرا به خود می‌خواند
غریبانه و چشم انتظار...
به امید ''کدام موج'' مرا
به این تخته‌پاره رها کرده‌ای؟
چشم دوخته‌ام
به آن سوی باورها
به سرابی که تو را تداعی میکند!
نگاهم به دور دستهاست
که
دستت مرا
ازاین تخته پاره جدا می‌کند؟!

#روژان_ب


@chekamehsabz🍀
نگاه کن
که دور نیست
ستاره ها لبخند زنان
بر ما نورتعارف خواهند کرد
وخورشید به رگهای یخ بسته مان
گرما میپاشد
ما قهرمان این داستان خواهیم بود

#شکوفه_پورصفری



@chekamehsabz🍀
زمستان شبیه زنی سفید روی
با گیسوان پریشان
گوشواره های بلند
و دستهایی سرد و زیبا
با نگاهی عمیق و دور
در انتظار بهار
آسمان را گرد گیری میکند
و
زندگی چه زیباست

#ترنم


@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز🤍💚 (Marjaneh)
واژه واژه
امید
به پایت می ریزم
و عشق!
ازمیان سیاهترین شب
سر خواهد زد
سپید سپید!
من از تو دست نخواهم شست
...
آه که روزی
حباب این اندوه بزرگ
می شکند
و ما در میدان شهر
در انبوه مردمان شاد
خواهیم رقصید و
دست از یکدیگر نخواهیم شست....


#مرجانه_جعفریان




@chekamehsabz🍀
بهای آسمانی نی لبک چوپان را
سکوت غریب کوهستان خوب میدانست
کوهستان
-تنهاو مه گرفته-
سرما ،خون گرم عشق را در شریانش نشسته به انجماد
غربتش را تقسیم کرده با چوپان .
و او
به عادت همیشگی نان!
دلگیر
لحظه شوم قدمهای گرگ گرسنه
درکمین سرمایه ای در ازای جان...
آه!کوهستان
بیزار از تبانی ناخواسته طبیعت و گرگ
نجوای رهگذران را
باانعکاس خشم بازپس میداد
بی امان!

#شکوه_پور_صفری



@chekamehsabz🍀
از رنجی که می بریم
ترانه ای
خواهم سرود
بر جاده های خالی
و
چمدان های کوچک...
از رنجی که می بریم
قصه ای خواهم نوشت
برای تنهایی تو !
تا که در لابه لای کلمات
کالبد اثیری اش را
احساس کنی
دمی!
و نرم و شبه وار
عبور کنی
از رنجی که
می بریم!
.....

#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀
یک اتاق
یک پنجره
چهار دیوار
سقفی نا امن
و آدمی که چکیده از آسمانی بیقرار
چند قدم مانده به مهتاب
عریان و رنجور
کفرنامه ای پر از عصیان و کین
برای خدایان
برای انسانها
و برای اوکه از ازل دوستش میداشت
عاشق لیکن گمشده در زمان
.......



#ترنم



@chekamehsabz🍀
نگاه کن

     ۱

سالِ بد
سالِ باد
سالِ اشک
سالِ شک.

سالِ روزهای دراز و استقامت‌های کم
سالی که غرور گدایی کرد.
سالِ پست
سالِ درد
سالِ عزا
سالِ اشکِ پوری
سالِ خونِ مرتضا
سالِ کبیسه…

۲

زندگی دام نیست
عشق دام نیست
حتا مرگ دام نیست
چرا که یارانِ گمشده آزادند
آزاد و پاک…

۳

من عشقم را در سالِ بد یافتم
که می‌گوید «مأیوس نباش»؟ ــ
من امیدم را در یأس یافتم
مهتابم را در شب
عشقم را در سالِ بد یافتم
و هنگامی که داشتم خاکستر می‌شدم
گُر گرفتم.


زندگی با من کینه داشت
من به زندگی لبخند زدم،
خاک با من دشمن بود
من بر خاک خفتم،
چرا که زندگی، سیاهی نیست
چرا که خاک، خوب است.


من بد بودم اما بدی نبودم
از بدی گریختم
و دنیا مرا نفرین کرد
و سالِ بد دررسید:
سالِ اشکِ پوری، سالِ خونِ مرتضا
سالِ تاریکی.
و من ستاره‌ام را یافتم من خوبی را یافتم
به خوبی رسیدم
و شکوفه کردم......



قسمتی از شعر "نگاه کن"
#احمدشاملو

 @chekamehsabz🍀
روزی می آید که حوالی رویا نشسته ای
فنجانی چای مینوشی
با چشمانت باران را همراهی می‌کنی
می‌بارد،
زمین خیالت خیس،
چایت سرد،
و قند
در اشک چشمانت آب میشود !

نوش جان !
با خود فکر می‌کنی
نه کوه هستم که استوار باشم
نه رود که بگذرم
نه زمین که خشک شوم
شبیه نسیم
میوزم
و
انگار آنسوی مه
نگاهم میکنی....

#مهناز_رضازاده



@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز🤍💚 (Marjaneh)
یک روز می روم در کوهستانی دور
شعری برای چشمهایت می سرایم
که دلِ سنگها را آب کند....
یک روز
بر تارک سپید کوه
دوباره عاشقت می شوم
و قلم
برف را به آتش می کشد
سرخ سرخ...


#مرجانه_جعفریان




@chekamehsabz🍀