با زمان چه میکنی؟
با آمدن بهار چه میکنی؟
تا کی میخواهی
غم را در آغوشت بگیری؟
تا کی میخواهی
شیرهی وجودت را
جانت را
به او بدهی؟
بیدار شو
بیرون بیا
از آن مربعی که نامش را
چهارچوب نهادهای...
#روژان_ب
@chekamehsabz🍀
با آمدن بهار چه میکنی؟
تا کی میخواهی
غم را در آغوشت بگیری؟
تا کی میخواهی
شیرهی وجودت را
جانت را
به او بدهی؟
بیدار شو
بیرون بیا
از آن مربعی که نامش را
چهارچوب نهادهای...
#روژان_ب
@chekamehsabz🍀
راه نجاتی نیست
جز اعتراف خویش
اعتراف کنید خود را
به آنچه که نیستید
بگذارید پته ی تمام کسی که نیستید
روی آب ریخته شود
ما راهی جز اعتراف نخواهیم داشت
آنقدر خودتان را بنویسید و پاکنویس کنید
تا بالا بیاورید تمام دردهایی را که به درونتان بخشیدید و بخشیدند.
#تپوری
@chekamehsabz🍀
جز اعتراف خویش
اعتراف کنید خود را
به آنچه که نیستید
بگذارید پته ی تمام کسی که نیستید
روی آب ریخته شود
ما راهی جز اعتراف نخواهیم داشت
آنقدر خودتان را بنویسید و پاکنویس کنید
تا بالا بیاورید تمام دردهایی را که به درونتان بخشیدید و بخشیدند.
#تپوری
@chekamehsabz🍀
گلدانی از شعر بردم
خانه نبودی
پیرزن همسایه میگفت:
پیش پای شما رفت
از من کبریت میجست
رفتم،
باغ در آتش میسوخت !
بازگشتم،
گلدان پشت در شعله ور بود
رفتم،
باغ ، نبود !!
بازگشتم،
خانه ، نبود!!
نشستم ...
#افشین_د
@chekamehsabz🍀
خانه نبودی
پیرزن همسایه میگفت:
پیش پای شما رفت
از من کبریت میجست
رفتم،
باغ در آتش میسوخت !
بازگشتم،
گلدان پشت در شعله ور بود
رفتم،
باغ ، نبود !!
بازگشتم،
خانه ، نبود!!
نشستم ...
#افشین_د
@chekamehsabz🍀
روزهای جهانی
روز های جهانی ماتیک و دامن
با
خوابهای کوتاه خستگی
در صندلی مترو
روزهای جهانی با بوی فنجان های غرق شده
در کف ظرفشویی
روزهای جهانی خسته
از نگاه های دریده ی خیابان
یا جای کبود دستهای هوس
بر کشاله ران
روزهای جهانی صبح تا عصر
با کتانی و مقنعه
به دنبال لقمه ای نان
و شب
چپاندن پاهای ورم کرده در کفشهای ورنی به استقبال مهمان
روزهای جهانی
ماتیک و دامن
مبارکمان باشد
روز بزرگ جهانی زن!
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
روز های جهانی ماتیک و دامن
با
خوابهای کوتاه خستگی
در صندلی مترو
روزهای جهانی با بوی فنجان های غرق شده
در کف ظرفشویی
روزهای جهانی خسته
از نگاه های دریده ی خیابان
یا جای کبود دستهای هوس
بر کشاله ران
روزهای جهانی صبح تا عصر
با کتانی و مقنعه
به دنبال لقمه ای نان
و شب
چپاندن پاهای ورم کرده در کفشهای ورنی به استقبال مهمان
روزهای جهانی
ماتیک و دامن
مبارکمان باشد
روز بزرگ جهانی زن!
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
بیدار خواهیم شد
در صبحی که عشق
زنانه ترین نیایش خود را
از شانه های مهربان آزادی
آغاز کند
تا گاهانه ی سرود و ترانه بشود جهان
در ترنم آوازهای رها
که دهان ارثی مادرانه است
به نقش بوسه و سرود
#الهام_کریمی
#هشتم_مارس
#مبارک_باد
@chekamehsabz🍀
در صبحی که عشق
زنانه ترین نیایش خود را
از شانه های مهربان آزادی
آغاز کند
تا گاهانه ی سرود و ترانه بشود جهان
در ترنم آوازهای رها
که دهان ارثی مادرانه است
به نقش بوسه و سرود
#الهام_کریمی
#هشتم_مارس
#مبارک_باد
@chekamehsabz🍀
و مرد زن را نشناخت!
و زن مرد را نشناخت!
نگاه در آستانه درب خانه به هم گره خورد
زمانی انگار
یا شاید لحظه رد شدن در ازدحام پیاده رو عصرگاهی
دیده بودند همدیگر را
اما نه.....!
او رفت
و او هم
و آستانه درب خانه پوسید در میان شک و شناخت....
#روزجهانی_زن
#آنی
#فرزادسنایی
@chekamehsabz🍀
و زن مرد را نشناخت!
نگاه در آستانه درب خانه به هم گره خورد
زمانی انگار
یا شاید لحظه رد شدن در ازدحام پیاده رو عصرگاهی
دیده بودند همدیگر را
اما نه.....!
او رفت
و او هم
و آستانه درب خانه پوسید در میان شک و شناخت....
#روزجهانی_زن
#آنی
#فرزادسنایی
@chekamehsabz🍀
زن واژه ای با صلابت و محکم
اما ظریف و شکننده
زن تمام هستی و ذرات
اما پراز مرز و محدودیت
زن تلاوت شعری عمیق
اما پرازشور و اضطراب
زن مقدس و بی بدیل
اما دستخوش جور زمان
زن مانند الماس درخشان
زن افقی گرم و روشن
زن تلالو خورشید
زن مغموم جور زمان
زن تنیده در چادرقفس
زن تکیگاهی امن
زن پناهگاه بی پناه
#مهناز_رضازاده
#روز_جهانی_زن
@chekamehsabz🍀
اما ظریف و شکننده
زن تمام هستی و ذرات
اما پراز مرز و محدودیت
زن تلاوت شعری عمیق
اما پرازشور و اضطراب
زن مقدس و بی بدیل
اما دستخوش جور زمان
زن مانند الماس درخشان
زن افقی گرم و روشن
زن تلالو خورشید
زن مغموم جور زمان
زن تنیده در چادرقفس
زن تکیگاهی امن
زن پناهگاه بی پناه
#مهناز_رضازاده
#روز_جهانی_زن
@chekamehsabz🍀
آه عمیق است
یا تپش عشق
یا غریزه
نمی دانیم ...
ما میراث دار کدام شاه، با چهره ی مهربان اما بی عاطفه ایم
که اینگونه به ما فهمانید...
باید کاری را انجام داد که علاقه در آن باشد!
....
حال یک تراکتور قراضه را دارم
که در سر هوای عقاب بودن را داشت
....
#تپوری
@chekamehsabz🍀
یا تپش عشق
یا غریزه
نمی دانیم ...
ما میراث دار کدام شاه، با چهره ی مهربان اما بی عاطفه ایم
که اینگونه به ما فهمانید...
باید کاری را انجام داد که علاقه در آن باشد!
....
حال یک تراکتور قراضه را دارم
که در سر هوای عقاب بودن را داشت
....
#تپوری
@chekamehsabz🍀
درخت باید بود!
از دل صخره های سخت
رویید!
...
ریشه در آغوش خاک
و
سر به سوی آسمان.
درخت باید بود!
پیام آور زندگی
و
امید...
قد باید کشید
در قهرآمیزانه ی روزگار,
عشق ورزید!
...
درخت باید بود
...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
از دل صخره های سخت
رویید!
...
ریشه در آغوش خاک
و
سر به سوی آسمان.
درخت باید بود!
پیام آور زندگی
و
امید...
قد باید کشید
در قهرآمیزانه ی روزگار,
عشق ورزید!
...
درخت باید بود
...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
و
عشق!
ترانه ای خواند
از پس غمگنانه های تاریخ!
زیبا و پر تپش...
باشد که
فرو ریزد اندوهمان
دمی
و
مردمان نام یکدیگر. رابخوانند
به دلدادگی....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
عشق!
ترانه ای خواند
از پس غمگنانه های تاریخ!
زیبا و پر تپش...
باشد که
فرو ریزد اندوهمان
دمی
و
مردمان نام یکدیگر. رابخوانند
به دلدادگی....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
خورشید سیاه شده
و روشنایی شب را
در طلوع خود میبلعد
ازین پس در نور تاریکیِ شب
حقیقت را بهتر خواهیم دید
همان را که در روز نمیدیدیم
آن شعرها و گلهای بیفایده
و تمام آن بودن های بیهوده
وتصاویر جادههای آفتابی
در دست اندازی کوچک
همچون برگی آویخته از پرز لباست
می افتند...
تمام آن بودنهای بیهوده
گل های مسخره
شعرهای مسخره
جاده های سبز فراموشی
در مسافت کوتاه نیازت
زیرنور سیاه خورشید
چیزی جز یک مانع کثافت مسخره نیست
که راهت را بسته بود..
#افشین_د
@chekamehsabz🍀
و روشنایی شب را
در طلوع خود میبلعد
ازین پس در نور تاریکیِ شب
حقیقت را بهتر خواهیم دید
همان را که در روز نمیدیدیم
آن شعرها و گلهای بیفایده
و تمام آن بودن های بیهوده
وتصاویر جادههای آفتابی
در دست اندازی کوچک
همچون برگی آویخته از پرز لباست
می افتند...
تمام آن بودنهای بیهوده
گل های مسخره
شعرهای مسخره
جاده های سبز فراموشی
در مسافت کوتاه نیازت
زیرنور سیاه خورشید
چیزی جز یک مانع کثافت مسخره نیست
که راهت را بسته بود..
#افشین_د
@chekamehsabz🍀
roger waters
Dogs
You gotta be crazy, you gotta have a real need.
You gotta sleep on your toes, and when you're on the street,
You gotta be able to pick out the easy meat with your eyes closed.
And then moving in silently, down wind and out of sight,
You gotta strike when the moment is right without thinking.
And after a while, you can work on points for style.
Like the club tie, and the firm handshake,
A certain look in the eye and an easy smile.
You have to be trusted by the people that you lie to,
So that when they turn their backs on you,
You'll get the chance to put the knife in.
You gotta keep one eye looking over your shoulder.
You know it's going to get harder, and harder, and harder as you
get older.
And in the end you'll pack up and fly down south,
Hide your head in the sand,
Just another sad old man,
All alone and dying of cancer.
And when you loose control, you'll reap the harvest you have sown.
And as the fear grows, the bad blood slows and turns to stone.
And it's too late to lose the weight you used to need to throw
around.
So have a good drown, as you go down, all alone,
Dragged down by the stone.
I gotta admit that I'm a little bit confused.
Sometimes it seems to me as if I'm just being used.
Gotta stay awake, gotta try and shake off this creeping malaise.
If I don't stand my own ground, how can I find my way out of this
maze?
Deaf, dumb, and blind, you just keep on pretending
That everyone's expendable and no-one has a real friend.
And it seems to you the thing to do would be to isolate the winner
And everything's done under the sun,
And you believe at heart, everyone's a killer.
Who was born in a house full of pain.
Who was trained not to spit in the fan.
Who was told what to do by the man.
Who was broken by trained personnel.
Who was fitted with collar and chain.
Who was given a pat on the back.
Who was breaking away from the pack.
Who was only a stranger at home.
Who was ground down in the end.
Who was found dead on the phone.
Who was dragged down by the stone.
@chekamehsabz🍀
Dogs
You gotta be crazy, you gotta have a real need.
You gotta sleep on your toes, and when you're on the street,
You gotta be able to pick out the easy meat with your eyes closed.
And then moving in silently, down wind and out of sight,
You gotta strike when the moment is right without thinking.
And after a while, you can work on points for style.
Like the club tie, and the firm handshake,
A certain look in the eye and an easy smile.
You have to be trusted by the people that you lie to,
So that when they turn their backs on you,
You'll get the chance to put the knife in.
You gotta keep one eye looking over your shoulder.
You know it's going to get harder, and harder, and harder as you
get older.
And in the end you'll pack up and fly down south,
Hide your head in the sand,
Just another sad old man,
All alone and dying of cancer.
And when you loose control, you'll reap the harvest you have sown.
And as the fear grows, the bad blood slows and turns to stone.
And it's too late to lose the weight you used to need to throw
around.
So have a good drown, as you go down, all alone,
Dragged down by the stone.
I gotta admit that I'm a little bit confused.
Sometimes it seems to me as if I'm just being used.
Gotta stay awake, gotta try and shake off this creeping malaise.
If I don't stand my own ground, how can I find my way out of this
maze?
Deaf, dumb, and blind, you just keep on pretending
That everyone's expendable and no-one has a real friend.
And it seems to you the thing to do would be to isolate the winner
And everything's done under the sun,
And you believe at heart, everyone's a killer.
Who was born in a house full of pain.
Who was trained not to spit in the fan.
Who was told what to do by the man.
Who was broken by trained personnel.
Who was fitted with collar and chain.
Who was given a pat on the back.
Who was breaking away from the pack.
Who was only a stranger at home.
Who was ground down in the end.
Who was found dead on the phone.
Who was dragged down by the stone.
@chekamehsabz🍀
سگها
راجر واترز
شعر از آلبوم «حیوانات». کل آلبوم که عنوانش برگرفته از رمان قلعه حیوانات اثر جرج اُرول است به نقد جامعه سرمایهداری از رهگذر نقد فیگورهای اصلی آن (سگهای جنگجو، خوکهای ظالم و مستبد و گوسفندهای احمق) میپردازد. راجر واترز در شعر و آهنگِ «سگها»، مانیفستی تمامعیار علیه سبک زندگی امروز ما و معیارهای آن برای موفقیت و پیشرفت فردی و اجتماعی به دست میدهد
و چقدر این ترجمه دکتر اردبیلی و دوست دارم 🔽🔽
باید دیوانه باشی! باید واقعاً احساس نیاز کنی!
باید وقت خواب هم شش دُنگ حواست باشد،
و البته زمانی که در خیابان هستی
باید که لقمهی چرب و نرمت را چشمبسته شکار کنی
و آنگاه در سکوت قدم برداری
-رو به باد و دور از دید-
باید در زمان مناسب یورش ببری
بیکه به چیزی بیندیشی
و بعد از چند وقت میتوانی روی سبک خاص خودت کار کنی
مثلاً پوشیدن شال هواداری یک باشگاه، یا با قدرتِ تمام دست دادن،
نگاهی مطمئن در چشم وُ به راحتی خندیدن.
باید اعتماد آنها را که دروغشان میگویی جلب کنی،
تا وقتی پشت به تو میکنند
فرصتی بیابی و دشنه را فرو کنی.
باید چهار چشمی مراقب باشی.
میدانی که وقتی پیر میشوی، اوضاع سختتر و سختتر خواهد شد
و سر آخر،
بار و بندیلت را برمیداری و به جنوب پرواز میکنی،
سرت را مثل کبک فرو میبری در برف:
حالا فقط پیرمردی غمگین و تنهایی
که دارد از سرطان میمیرد.
و وقتی اوضاع از دستت در برود، هر چه را که کاشتی درو خواهی کرد
و آنگاه که هَراست افزون شد،
جریان خونِ بیمارت کُند
و در رگهایت سنگ میشود.
و دیگر برای کم کردنِ وزنی که پیشترها باید از دست میدادی، خیلی دیر شده است.
پس امیدوارم خوب غرقه شوی
آن زمان که بیکَس تا خرخره فرو خواهی رفت
با سنگی که به پایت بسته شده.
قبول دارم کمی گیج شدهام
گاهی گمان میکنم از من فقط استفاده کردهاند.
باید بیدار بمانم،
باید بکوشم که از شرّ این رخوتِ خزنده خلاص شوم.
اگر روی پای خود نایستم،
چطور راهم را در این هزارتو خواهم یافت؟
کر و کور و لال، فقط باید نقش بازی کردن را ادامه دهی
که هر کسی بیارزش و مصرفشدنیست
و هیچکس
رفیقِ هیچکس نیست
و انگار هر چه کنی تنها پیروزمندان را منزوی کردهای
چرا که هر چه در مخیلهات میگنجد، رخ دادهست
و تو در اعماق خود باور داری
هر کسی جنایتکاریست.
کسی که در خانهای لبریز از درد به دنیا آمد
کسی که یادش دادند در پنکه تف نکند
کسی که به او گفتند وظیفهی انسان چیست
کسی که کارمندان کارآزموده خردش کردند
کسی که با قلاده و زنجیر الفت داشت
کسی که از سر تایید بر شانهاش زدند
کسی که از سایرین دور افتاد
کسی که در خانهی خود غریبه بود
کسی که در پایان به گِل نشست
کسی که پای تلفن مرده پیدا شد
کسی که سنگی به پایینش کشیده بود
@chekamehsabz🍀
راجر واترز
شعر از آلبوم «حیوانات». کل آلبوم که عنوانش برگرفته از رمان قلعه حیوانات اثر جرج اُرول است به نقد جامعه سرمایهداری از رهگذر نقد فیگورهای اصلی آن (سگهای جنگجو، خوکهای ظالم و مستبد و گوسفندهای احمق) میپردازد. راجر واترز در شعر و آهنگِ «سگها»، مانیفستی تمامعیار علیه سبک زندگی امروز ما و معیارهای آن برای موفقیت و پیشرفت فردی و اجتماعی به دست میدهد
و چقدر این ترجمه دکتر اردبیلی و دوست دارم 🔽🔽
باید دیوانه باشی! باید واقعاً احساس نیاز کنی!
باید وقت خواب هم شش دُنگ حواست باشد،
و البته زمانی که در خیابان هستی
باید که لقمهی چرب و نرمت را چشمبسته شکار کنی
و آنگاه در سکوت قدم برداری
-رو به باد و دور از دید-
باید در زمان مناسب یورش ببری
بیکه به چیزی بیندیشی
و بعد از چند وقت میتوانی روی سبک خاص خودت کار کنی
مثلاً پوشیدن شال هواداری یک باشگاه، یا با قدرتِ تمام دست دادن،
نگاهی مطمئن در چشم وُ به راحتی خندیدن.
باید اعتماد آنها را که دروغشان میگویی جلب کنی،
تا وقتی پشت به تو میکنند
فرصتی بیابی و دشنه را فرو کنی.
باید چهار چشمی مراقب باشی.
میدانی که وقتی پیر میشوی، اوضاع سختتر و سختتر خواهد شد
و سر آخر،
بار و بندیلت را برمیداری و به جنوب پرواز میکنی،
سرت را مثل کبک فرو میبری در برف:
حالا فقط پیرمردی غمگین و تنهایی
که دارد از سرطان میمیرد.
و وقتی اوضاع از دستت در برود، هر چه را که کاشتی درو خواهی کرد
و آنگاه که هَراست افزون شد،
جریان خونِ بیمارت کُند
و در رگهایت سنگ میشود.
و دیگر برای کم کردنِ وزنی که پیشترها باید از دست میدادی، خیلی دیر شده است.
پس امیدوارم خوب غرقه شوی
آن زمان که بیکَس تا خرخره فرو خواهی رفت
با سنگی که به پایت بسته شده.
قبول دارم کمی گیج شدهام
گاهی گمان میکنم از من فقط استفاده کردهاند.
باید بیدار بمانم،
باید بکوشم که از شرّ این رخوتِ خزنده خلاص شوم.
اگر روی پای خود نایستم،
چطور راهم را در این هزارتو خواهم یافت؟
کر و کور و لال، فقط باید نقش بازی کردن را ادامه دهی
که هر کسی بیارزش و مصرفشدنیست
و هیچکس
رفیقِ هیچکس نیست
و انگار هر چه کنی تنها پیروزمندان را منزوی کردهای
چرا که هر چه در مخیلهات میگنجد، رخ دادهست
و تو در اعماق خود باور داری
هر کسی جنایتکاریست.
کسی که در خانهای لبریز از درد به دنیا آمد
کسی که یادش دادند در پنکه تف نکند
کسی که به او گفتند وظیفهی انسان چیست
کسی که کارمندان کارآزموده خردش کردند
کسی که با قلاده و زنجیر الفت داشت
کسی که از سر تایید بر شانهاش زدند
کسی که از سایرین دور افتاد
کسی که در خانهی خود غریبه بود
کسی که در پایان به گِل نشست
کسی که پای تلفن مرده پیدا شد
کسی که سنگی به پایینش کشیده بود
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (Marjaneh)
دچار حال ارتحالم
دچار ارتحال حالم
ازین و آن بریده ام باز
غلط شده دوباره فالم
دوباره گشت سال تحویل
کجاست پس نکوی حالم؟؟
بهار هم نخواست ما را
که من خزان زده غزالم
ترا به پود جان برشتم
کنون گسسته است شالم
نفس درون سینه تنگ است
و خون چکد شکسته بالم
سپاهیان رنج , گویی
گسیل گشته از دو عالم
برون کشم ز سینه ام, دل
که عشق را کشد سگالم.....
تو نیستی و این بهاران
دریغ روز و ماه و سالم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
دچار ارتحال حالم
ازین و آن بریده ام باز
غلط شده دوباره فالم
دوباره گشت سال تحویل
کجاست پس نکوی حالم؟؟
بهار هم نخواست ما را
که من خزان زده غزالم
ترا به پود جان برشتم
کنون گسسته است شالم
نفس درون سینه تنگ است
و خون چکد شکسته بالم
سپاهیان رنج , گویی
گسیل گشته از دو عالم
برون کشم ز سینه ام, دل
که عشق را کشد سگالم.....
تو نیستی و این بهاران
دریغ روز و ماه و سالم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (Marjaneh)
#شبانه_سبز
"عشق و نفرت"
گمان می کردم عشق و نفرت دو واژه ی متضاد هستند و معشوق می تواند گاه, منفورترین آدم باشد.
فکر می کردم این دو مفهوم دو سر یک طیف هستند و واحد اندازه گیری آنها یکی ست..
بر این بودم که اگر معشوق بی وفایی کرد , می توان و باید نفرتی ناب و کامل را نثارش کرد...
امروز اما, من عشق و نفرت را از یک جنس نمی دانم که قابلیت تبدیل به یکدیگر را داشته باشند, وقتی عشقی می میرد چیزی که از جای خالی آن می روید تنها دلتنگی ست ...
نفرت حاصل احساس تملک شکست خورده ست.
وقتی شخصی که گمان می کردیم عاشقش هستیم را از دست می دهیم از تصور اینکه آن شخص را دیگر نداریم یا ممکن است متعلق به دیگری بشود از او متنفر می شویم
در حقیقت نفرت و کینه به نوعی مسکنی برای خودخواهی خدشه دار شده ی ماست.
عشق اما چون باد بهار سبب بالندگی و سبزی ست
روح عاشق آزاد و مهربان و بخشنده ست و از ابتدا در پی به دست آوردن نبوده که از دست دادن, خشمگینش کند..
به نظرم اگر از یک رابطه ی تمام شده , تنها نفرت و کینه برجای مانده باشد, عشق در آنجا هرگز جایگاهی نداشته است.
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
"عشق و نفرت"
گمان می کردم عشق و نفرت دو واژه ی متضاد هستند و معشوق می تواند گاه, منفورترین آدم باشد.
فکر می کردم این دو مفهوم دو سر یک طیف هستند و واحد اندازه گیری آنها یکی ست..
بر این بودم که اگر معشوق بی وفایی کرد , می توان و باید نفرتی ناب و کامل را نثارش کرد...
امروز اما, من عشق و نفرت را از یک جنس نمی دانم که قابلیت تبدیل به یکدیگر را داشته باشند, وقتی عشقی می میرد چیزی که از جای خالی آن می روید تنها دلتنگی ست ...
نفرت حاصل احساس تملک شکست خورده ست.
وقتی شخصی که گمان می کردیم عاشقش هستیم را از دست می دهیم از تصور اینکه آن شخص را دیگر نداریم یا ممکن است متعلق به دیگری بشود از او متنفر می شویم
در حقیقت نفرت و کینه به نوعی مسکنی برای خودخواهی خدشه دار شده ی ماست.
عشق اما چون باد بهار سبب بالندگی و سبزی ست
روح عاشق آزاد و مهربان و بخشنده ست و از ابتدا در پی به دست آوردن نبوده که از دست دادن, خشمگینش کند..
به نظرم اگر از یک رابطه ی تمام شده , تنها نفرت و کینه برجای مانده باشد, عشق در آنجا هرگز جایگاهی نداشته است.
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
بيا محبوبم بيا باهم
به شهرهاي دور برويم
نه اصلا بيا دست هايم را بگير
مرا با خودت ببر به زمان هاي دور
يك جاي بكر پيدا كنيم
اتشي شويم سرخ تر زير درختي با برگهاي سرخ تر در پناه عشق نارنجي مان
چشمهايمان را ببنديم تا بوسه اي شويم
بوسه اي كه عطر شب بوهاي همين بهار خودمان را ميدهد...
#رویا_ایمانی
@chekamehsabz🍀
به شهرهاي دور برويم
نه اصلا بيا دست هايم را بگير
مرا با خودت ببر به زمان هاي دور
يك جاي بكر پيدا كنيم
اتشي شويم سرخ تر زير درختي با برگهاي سرخ تر در پناه عشق نارنجي مان
چشمهايمان را ببنديم تا بوسه اي شويم
بوسه اي كه عطر شب بوهاي همين بهار خودمان را ميدهد...
#رویا_ایمانی
@chekamehsabz🍀