سال هزار و سیصد و نه بود که #خدیجه_افضل_وزیری، لباسی را طراحی کرد؛ مانتویی ایرانی.
او بعد از نوشتن مجموعه مقالاتی در نقد رفتار #مردسالارانه، اینبار تصمیم گرفته بود دست به اقدامی عملی بزند و با تغییر در پوشش، امکان فعالیت #زنان را در جامعه بیشتر کند.
پس برای اثبات حرفهایش و اینکه میتوان با رعایت حدود عرفی، چادرهای کمری و روبند را کنار گذاشت، مانتوی بلندی را طراحی کرد که آستین جداگانه و پوششی کلاهمانند داشت.
#خدیجه_افضل این طرح را در مقالهای در روزنامهی #شفق_سرخ معرفی کرد و بعد از آن، هم خودش هم دخترش مهلقا، با این لباس از خانه بیرون میرفتند.
در عکس #خدیجه_افضل_وزیری را میبینید در لباسی که خودش طراحی کرد و دوخت.
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
او بعد از نوشتن مجموعه مقالاتی در نقد رفتار #مردسالارانه، اینبار تصمیم گرفته بود دست به اقدامی عملی بزند و با تغییر در پوشش، امکان فعالیت #زنان را در جامعه بیشتر کند.
پس برای اثبات حرفهایش و اینکه میتوان با رعایت حدود عرفی، چادرهای کمری و روبند را کنار گذاشت، مانتوی بلندی را طراحی کرد که آستین جداگانه و پوششی کلاهمانند داشت.
#خدیجه_افضل این طرح را در مقالهای در روزنامهی #شفق_سرخ معرفی کرد و بعد از آن، هم خودش هم دخترش مهلقا، با این لباس از خانه بیرون میرفتند.
در عکس #خدیجه_افضل_وزیری را میبینید در لباسی که خودش طراحی کرد و دوخت.
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
#زنی بود اصیل،
میانِ انبوهی از #زنانِ مصنوعی
#نزار_قبانی
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
میانِ انبوهی از #زنانِ مصنوعی
#نزار_قبانی
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
شُکرِ شایان نثارِ ایزدِمنان
و روحِ بلند و نامِ پُرآوازهی #زنانِ #ایران
در این برههی حساسِ تاریخی و تحولاتِ شگرفِ اجتماعی، قصد دارم زخمه بزنم بر سازی غریب.
#نورمن_کازین نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی :
"ظرفیتِ انسان برای پذیرش امید، شگفتانگیزترین حقیقتِ زندگی است. امید، برای بشر، یک مقصدِ واضح مشخص میکند و انرژی لازم را برای شروع کردن به او میدهد"
پُر واضح است که دولتِ مطبوعِ بر کرسی نشستگان، نه ظرفیتی برای #امید، نه حقیقتی برای #زندگی و نه انرژیی برای شروعی دوباره گذاشتهاند.
طی سالهای متمادی، با تمام سختیها و سانسورها، کمیها و کاستیهای به عمد و غیر عمد، در سرما و گرما، برای اعتلای بیش از پیش وطن کوشیدیم و سوگند یاد نمودیم بنا بر رسالت والای انسانیمان تریبون سوگواریها و غمنامههای این مردمِ همیشه سرافراز ولی مغموم باشیم.
غمگنانه جای بسی تاسف است.
جگرمان سوخته و قلبمان تکهتکه شده است.
میخواستیم دست به دست هم دهیم به مهر تا میهنمان را آباد کنیم، نگذاشتند.
قلمهای شکسته را برداشتیم و با خونهای جاری در رگها پیوند زدیم.
جایِ سیمِ سازهایِ شکسته، از رگهای در هم تنیده و وَرَم کرده استفاده نمودیم.
نگاتیوهای سوخته را از آرشیوها بیرون آوردیم و به تصویر کشیدیم.
بومهای نقاشیمان را شکستند و تصاویر زیادی به آتش کشیده شد.
فریاد زدیم و نشنیدند.
به ناصیه کوفتیم و ندیدند.
یقهها دریدیم و دیوانه خطاب شدیم.
آری!
ما دیوانگانِ #نسل_سوختهایم.
نسلیکه جنگهای گرم و نرم را تجربه کرد،
نسلیکه تحریمهای ریز و درشت را بهجان خرید،
نسلیکه به منابعِ مالی، امکانات رفاهی و خدمات اجتماعی دسترسی کافی نداشت،
نسلیکه پدرسالاری را با گوشت و پوست و استخوان لمس کرد، اما.....
اما پدران و مادران نسلِ سپید شدند.
از کجایِ این مرگِ تدریجی بگویم؟!
از انتصاباتی که اکثرِ قریب به اتفاق، شاخصههای مدیریتی و سازمانیِ نظامِ شایستهسالاری در آن رعایت نشده است؟!
از کجایِ این پیکرهی زخمی بگویم؟!
از #بهارستانیها، که نه وکیل مردم بودند و نه امانتدارانِ آرای مردم؟!
همانانیکه در رسانهها به هم چنگ و دندان نشان میدهند و در خفاء، حقالناس را نادیده گرفته و بر سر یک میز، لبخندزنان به توافق میرسند؟!
از نادیده گرفته شدنِ هنرمندان؟!
همانانیکه در فرجهی انتخابات به اعتبارشان ستاد هنرمندان میزنند؟!
از بیتفاوتیِ مسئولین، در قبالِ سازمانهای مردم نهادی که در بطنِ این جامعهی افسرده و #سیاستزده، در حال تزریق #امید به مردم هستند؟!
از کجایِ این چهرهی زردِ سیلی خورده بگویم؟!
از دلواپسانی که هر روزه با بیانات گُهربارشان، بنزین بر آتشِ خشم مردم میریزند؟!
یا از مرگِ کلید واژهای به نام #اجتماع؟!
همان اجتماعیکه، #بودن_یا_نبودنِ دولتها در گروی آن است.
خوب به خاطر بسپارید :
تیغِ #اعتصابات_خاموش بسی برندهتر از #اعتراضات_خیابانیست.
پس :
مَپِندار که خاموشی این شهر،
در گرویِ #مویِ #زن است.
#نسترن_رستمی
1402/01/28
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
و روحِ بلند و نامِ پُرآوازهی #زنانِ #ایران
در این برههی حساسِ تاریخی و تحولاتِ شگرفِ اجتماعی، قصد دارم زخمه بزنم بر سازی غریب.
#نورمن_کازین نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی :
"ظرفیتِ انسان برای پذیرش امید، شگفتانگیزترین حقیقتِ زندگی است. امید، برای بشر، یک مقصدِ واضح مشخص میکند و انرژی لازم را برای شروع کردن به او میدهد"
پُر واضح است که دولتِ مطبوعِ بر کرسی نشستگان، نه ظرفیتی برای #امید، نه حقیقتی برای #زندگی و نه انرژیی برای شروعی دوباره گذاشتهاند.
طی سالهای متمادی، با تمام سختیها و سانسورها، کمیها و کاستیهای به عمد و غیر عمد، در سرما و گرما، برای اعتلای بیش از پیش وطن کوشیدیم و سوگند یاد نمودیم بنا بر رسالت والای انسانیمان تریبون سوگواریها و غمنامههای این مردمِ همیشه سرافراز ولی مغموم باشیم.
غمگنانه جای بسی تاسف است.
جگرمان سوخته و قلبمان تکهتکه شده است.
میخواستیم دست به دست هم دهیم به مهر تا میهنمان را آباد کنیم، نگذاشتند.
قلمهای شکسته را برداشتیم و با خونهای جاری در رگها پیوند زدیم.
جایِ سیمِ سازهایِ شکسته، از رگهای در هم تنیده و وَرَم کرده استفاده نمودیم.
نگاتیوهای سوخته را از آرشیوها بیرون آوردیم و به تصویر کشیدیم.
بومهای نقاشیمان را شکستند و تصاویر زیادی به آتش کشیده شد.
فریاد زدیم و نشنیدند.
به ناصیه کوفتیم و ندیدند.
یقهها دریدیم و دیوانه خطاب شدیم.
آری!
ما دیوانگانِ #نسل_سوختهایم.
نسلیکه جنگهای گرم و نرم را تجربه کرد،
نسلیکه تحریمهای ریز و درشت را بهجان خرید،
نسلیکه به منابعِ مالی، امکانات رفاهی و خدمات اجتماعی دسترسی کافی نداشت،
نسلیکه پدرسالاری را با گوشت و پوست و استخوان لمس کرد، اما.....
اما پدران و مادران نسلِ سپید شدند.
از کجایِ این مرگِ تدریجی بگویم؟!
از انتصاباتی که اکثرِ قریب به اتفاق، شاخصههای مدیریتی و سازمانیِ نظامِ شایستهسالاری در آن رعایت نشده است؟!
از کجایِ این پیکرهی زخمی بگویم؟!
از #بهارستانیها، که نه وکیل مردم بودند و نه امانتدارانِ آرای مردم؟!
همانانیکه در رسانهها به هم چنگ و دندان نشان میدهند و در خفاء، حقالناس را نادیده گرفته و بر سر یک میز، لبخندزنان به توافق میرسند؟!
از نادیده گرفته شدنِ هنرمندان؟!
همانانیکه در فرجهی انتخابات به اعتبارشان ستاد هنرمندان میزنند؟!
از بیتفاوتیِ مسئولین، در قبالِ سازمانهای مردم نهادی که در بطنِ این جامعهی افسرده و #سیاستزده، در حال تزریق #امید به مردم هستند؟!
از کجایِ این چهرهی زردِ سیلی خورده بگویم؟!
از دلواپسانی که هر روزه با بیانات گُهربارشان، بنزین بر آتشِ خشم مردم میریزند؟!
یا از مرگِ کلید واژهای به نام #اجتماع؟!
همان اجتماعیکه، #بودن_یا_نبودنِ دولتها در گروی آن است.
خوب به خاطر بسپارید :
تیغِ #اعتصابات_خاموش بسی برندهتر از #اعتراضات_خیابانیست.
پس :
مَپِندار که خاموشی این شهر،
در گرویِ #مویِ #زن است.
#نسترن_رستمی
1402/01/28
#انجمن_چهره_سان_مشیانه
@chehrehsanmashianehart
مگر چه میخواهم از #وطن؟
جز #لقمهای_نان و #خیالی_آسوده
چه میخواهم؟
جز تکهای آفتاب و
بارانی که آهسته ببارد،
جز پنجرهای که
رو به #عشق و #آزادی گشوده شود،
مگر چه خواستم از #وطن
که از من دریغش کردند؟
آه ای میهن مغموم
#وطنِ از پا افتاده
بدرود
بدرود...
#شیرکو_بیکس
روز جهانی #کارگر بر #زنان و #مردانِ زحمتکش گرامی باد.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
جز #لقمهای_نان و #خیالی_آسوده
چه میخواهم؟
جز تکهای آفتاب و
بارانی که آهسته ببارد،
جز پنجرهای که
رو به #عشق و #آزادی گشوده شود،
مگر چه خواستم از #وطن
که از من دریغش کردند؟
آه ای میهن مغموم
#وطنِ از پا افتاده
بدرود
بدرود...
#شیرکو_بیکس
روز جهانی #کارگر بر #زنان و #مردانِ زحمتکش گرامی باد.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی یک #زن_موفق را میبینم
که #خستگیناپذیر کار میکند.
اغلب گوشهی لبش،
لبخندی نامحسوس وجود دارد
و با #اعتمادبهنفس و #مطمئن گام بر میدارد.
با خود میگویم:
"بیشک این #زن در گوشهای از این دنیا یک #مرد_عاشق دارد!"
تنها نیرویی عظیم چون #عشق،
قدرتی #شکستناپذیر به #زنها میدهد!
#زنان را #ابزاری برای رسیدن به
#سیاستهای_خامتان نکنید.
♦️دستورالعمل #وام_فرزندآوری ابلاغ شد.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
که #خستگیناپذیر کار میکند.
اغلب گوشهی لبش،
لبخندی نامحسوس وجود دارد
و با #اعتمادبهنفس و #مطمئن گام بر میدارد.
با خود میگویم:
"بیشک این #زن در گوشهای از این دنیا یک #مرد_عاشق دارد!"
تنها نیرویی عظیم چون #عشق،
قدرتی #شکستناپذیر به #زنها میدهد!
#زنان را #ابزاری برای رسیدن به
#سیاستهای_خامتان نکنید.
♦️دستورالعمل #وام_فرزندآوری ابلاغ شد.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من ترجیح میدادم ...
به جای اینکه #مادرم را مدام دستمال به دست و در #آشپزخانه ببینم گاهی هم در حال کتاب خواندن و ورقزدنِ روزنامه ببینم.
ببینم که گاهی هم برای خودش زندگی
میکند و به کارهایی مشغول است که
خوشحالش میکند.
گاهی حتی #برقصد، #بخواند.
من هرگز ندیدهام #مادرم_برقصد.
من قدردان این فداکاریها نیستم.
#زنان_فداکار #زنان_خوشحالی نیستند.
ما به تمام #زنان بدهکاریم.
ما به آنها #لذت، #شادی، #رقص، #امنیت، #آزادی، #رهایی، #خنده و خیلی چیزها بدهکاریم.
ما به #زنان یک #زندگی بدهکاریم ...
تمام جامعه باید زمینهی ظهور #مادران و
#زنان_خوشحال را فراهم کند. این بهترین
هدیهای است که میتوان به #زنان داد.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
به جای اینکه #مادرم را مدام دستمال به دست و در #آشپزخانه ببینم گاهی هم در حال کتاب خواندن و ورقزدنِ روزنامه ببینم.
ببینم که گاهی هم برای خودش زندگی
میکند و به کارهایی مشغول است که
خوشحالش میکند.
گاهی حتی #برقصد، #بخواند.
من هرگز ندیدهام #مادرم_برقصد.
من قدردان این فداکاریها نیستم.
#زنان_فداکار #زنان_خوشحالی نیستند.
ما به تمام #زنان بدهکاریم.
ما به آنها #لذت، #شادی، #رقص، #امنیت، #آزادی، #رهایی، #خنده و خیلی چیزها بدهکاریم.
ما به #زنان یک #زندگی بدهکاریم ...
تمام جامعه باید زمینهی ظهور #مادران و
#زنان_خوشحال را فراهم کند. این بهترین
هدیهای است که میتوان به #زنان داد.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
این تصویر قطعا پایانِ #کابوس تمام #مردانیست که فرزند ذکور ندارند.
#ماهور_احمدی فرزند #احمدرضا_احمدی شاعر بزرگی که دیروز در آغوش خاک آرام گرفت، برای اولینبار در انظار جمعیتی بسیاری از #فرهیختگان و #هنرمندان و #اهالیقلم، کلیشه محرومیتِ #دختر در وداع با #پدر را با دوش کشیدن تابوت او شکست.
#ماهور_احمدی نه تنها در پس و پشت صف #مردان عزادار و مشایعتکننده #پدر نایستاد، که در پیش همهی آنها، شانه سپرده به تابوت #پدر، #صبور و #مصمم به راه افتاد. فقط از #دختر جناب شاعر برمیآمد که در سختترین و دردناکترین لحظات زندگیش، #هویت و #غرور و #ایستادگی خود را با تصویر و نام و تنی #زنانه به رخ بکشد.
#زنان در سنت جامعه ما در هر مناسک و اجتماع و تشریفاتی #کمسهمترین، #عقبترین و #دورترینند.
چه عزا و چه عروسی و چه مهمانی.
#یادمان_باشد !
#حق، #دادنی_نیست.
#گرفتنیست.
یادمان باشد مثل #ماهور باشیم.
#سرو_بلندی که در کشاکش سهمگینترین طوفان زندگی #آزاده و #راستقامت ایستاد و یله نشد بر درختان دیگر و یا سیمهای برق که فرداروز طعمه تیغ تبر شود.
#الهام_فلاح
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
#ماهور_احمدی فرزند #احمدرضا_احمدی شاعر بزرگی که دیروز در آغوش خاک آرام گرفت، برای اولینبار در انظار جمعیتی بسیاری از #فرهیختگان و #هنرمندان و #اهالیقلم، کلیشه محرومیتِ #دختر در وداع با #پدر را با دوش کشیدن تابوت او شکست.
#ماهور_احمدی نه تنها در پس و پشت صف #مردان عزادار و مشایعتکننده #پدر نایستاد، که در پیش همهی آنها، شانه سپرده به تابوت #پدر، #صبور و #مصمم به راه افتاد. فقط از #دختر جناب شاعر برمیآمد که در سختترین و دردناکترین لحظات زندگیش، #هویت و #غرور و #ایستادگی خود را با تصویر و نام و تنی #زنانه به رخ بکشد.
#زنان در سنت جامعه ما در هر مناسک و اجتماع و تشریفاتی #کمسهمترین، #عقبترین و #دورترینند.
چه عزا و چه عروسی و چه مهمانی.
#یادمان_باشد !
#حق، #دادنی_نیست.
#گرفتنیست.
یادمان باشد مثل #ماهور باشیم.
#سرو_بلندی که در کشاکش سهمگینترین طوفان زندگی #آزاده و #راستقامت ایستاد و یله نشد بر درختان دیگر و یا سیمهای برق که فرداروز طعمه تیغ تبر شود.
#الهام_فلاح
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
هر سال تابستان، یک کارتون جدید هالیوودی بهروی پرده میآید. کارتونی جذاب و پرمعنا، که قهرمان داستانش یک #دختر_جوان یا #نوجوان است. این موضوع را من سه سال پیش متوجه شدم. وقتی که با #دخترم کارتون frozen را دیدیم، کارتونی که با ازدواج پایان نمییافت و سال قبل کارتون brave... و سال قبل کارتون هیولا در پاریس... اول با خودم فکر کردم شاید این یک نقشهی استعمارگرایانه است!
باور کنید به این موضوع خیلی فکر کردم.. اما بعد متوجه شدم که بزرگترین نمایش و فروش این کارتونها در خود آمریکاست، پس ربطی به استعمار فرهنگی جهان سوم ندارد.
بالاخره به این نتیجه رسیدم که شاید آنها به این نتیجه رسیدهاند که #زنهای_قوی، نرمال و با اعتماد بهنفس، تضمین یک جامعهی سالم، نرمال و پیشرو است، و اگر #زنها تحقیر شوند، کار آن جامعه ساخته است.
چند ماه بعد نوشتهای از خانم #تهمینه_میلانی دیدم که اعتراض کرده بود به جوکهایی که راجع به شعور #خانمها ، رانندگی آنها و قدرت تجزیه و تحلیلشان ساخته میشود و همین موضوعی را که من به آن فکر میکردم با تاکید عنوان کرده بود.
در کارتونهای هالیوودی، یک #دختر_جوان، #نوجوان یا #کودک، یک رسم بزرگ را تغییر میدهد:
یک سنت بزرگ را میشکند (brave)
مانع یک جنگ میشود (پوکاهانتس)
کشورش را در یک جنگ به پیروزی میرساند (مولان)
و الی آخر...
کارتونی را امسال دیدم به نام outside home، #دختری_سیاهپوست و #مهاجر، با نمرهی هندسهی بیست، که کرهی زمین را نجات میدهد.
جامعهای که #زنها در آن محترم و گرامی نگه داشته شوند، نجات پیدا میکند؛ نه فقط به خاطر نسلی که این #دختران در آینده تربیت میکنند، بلکه بخاطر اثر غیر قابل انکاری که این #زنان بر روی #مردانشان میگذارند.
و جامعهای که #زن مجرد، ترشیده است یا مطلقه، و زن متأهل ضعیفه است و... در بهترین حالت، رانندگیاش، هوش ریاضی یا کامپیوترش کم و خندهدار است، تکلیف آیندهاش چه خواهد شد؟ به #مردها به غلط تلقین شده که هر چه #زنها بیشتر تحقیر شوند، #مردها خوشبختتر و مقتدرترند، اما این بازی اندوهبار، بازیایست که هم #زنان در آن بازندهاند و هم #مردان و از همه مهمتر، جامعه و آیندهی آن....
و برنده؟
#عقبماندگیجامعه.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
باور کنید به این موضوع خیلی فکر کردم.. اما بعد متوجه شدم که بزرگترین نمایش و فروش این کارتونها در خود آمریکاست، پس ربطی به استعمار فرهنگی جهان سوم ندارد.
بالاخره به این نتیجه رسیدم که شاید آنها به این نتیجه رسیدهاند که #زنهای_قوی، نرمال و با اعتماد بهنفس، تضمین یک جامعهی سالم، نرمال و پیشرو است، و اگر #زنها تحقیر شوند، کار آن جامعه ساخته است.
چند ماه بعد نوشتهای از خانم #تهمینه_میلانی دیدم که اعتراض کرده بود به جوکهایی که راجع به شعور #خانمها ، رانندگی آنها و قدرت تجزیه و تحلیلشان ساخته میشود و همین موضوعی را که من به آن فکر میکردم با تاکید عنوان کرده بود.
در کارتونهای هالیوودی، یک #دختر_جوان، #نوجوان یا #کودک، یک رسم بزرگ را تغییر میدهد:
یک سنت بزرگ را میشکند (brave)
مانع یک جنگ میشود (پوکاهانتس)
کشورش را در یک جنگ به پیروزی میرساند (مولان)
و الی آخر...
کارتونی را امسال دیدم به نام outside home، #دختری_سیاهپوست و #مهاجر، با نمرهی هندسهی بیست، که کرهی زمین را نجات میدهد.
جامعهای که #زنها در آن محترم و گرامی نگه داشته شوند، نجات پیدا میکند؛ نه فقط به خاطر نسلی که این #دختران در آینده تربیت میکنند، بلکه بخاطر اثر غیر قابل انکاری که این #زنان بر روی #مردانشان میگذارند.
و جامعهای که #زن مجرد، ترشیده است یا مطلقه، و زن متأهل ضعیفه است و... در بهترین حالت، رانندگیاش، هوش ریاضی یا کامپیوترش کم و خندهدار است، تکلیف آیندهاش چه خواهد شد؟ به #مردها به غلط تلقین شده که هر چه #زنها بیشتر تحقیر شوند، #مردها خوشبختتر و مقتدرترند، اما این بازی اندوهبار، بازیایست که هم #زنان در آن بازندهاند و هم #مردان و از همه مهمتر، جامعه و آیندهی آن....
و برنده؟
#عقبماندگیجامعه.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من خواهانِ #احقاق_حقوق_زن هستم
زیرا متقاعد شدهام
که کلیهی بدبختیهای دنیا
ناشی از تحقیر و بیتوجهی به
#حقوق_طبیعی و وصفناشدهی #زنان است
که تا به امروز حاکم بودهاند.
#فلوراتریستان
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
زیرا متقاعد شدهام
که کلیهی بدبختیهای دنیا
ناشی از تحقیر و بیتوجهی به
#حقوق_طبیعی و وصفناشدهی #زنان است
که تا به امروز حاکم بودهاند.
#فلوراتریستان
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر #زنی باید زندگیاش را انتخاب کند
اما انتخاب به #شجاعت محتاج است
نگرانیها ما را فلج کرده است
اگر از #شکست بترسی، هرگز #پیروز نخواهی شد
#زنان سالهاست که ترسیدهاند
امروز اما #روز_نترسیدن است
#عرفان_نظرآهاری
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
اما انتخاب به #شجاعت محتاج است
نگرانیها ما را فلج کرده است
اگر از #شکست بترسی، هرگز #پیروز نخواهی شد
#زنان سالهاست که ترسیدهاند
امروز اما #روز_نترسیدن است
#عرفان_نظرآهاری
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
فاتحی از مشاورانش پرسید که چگونه بر #مردمی که از #مردم من بیشتر میفهمند حکومت کنم؟
یکی از مشاوران میگوید:
#کتابهایشان را #بسوزان...
#خردمندانشان را #بکش ...
و دستور بده به #زنان و #کودکانشان_تجاوز کنند...
اما مشاور دیگری پاسخ داد نیازی به چنین کاری نیست.
از میان #مردم آنها را که نمیفهمند به کارهای بزرگ بگمار..
آنها که میفهمند به کارهای پست بگمار..
نفهمها همیشه شکرگزار تو خواهند بود..
فهمیدهها یا به سرزمینهای دیگر #کوچ میکنند یا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظهی مرگ در گوشهای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
یکی از مشاوران میگوید:
#کتابهایشان را #بسوزان...
#خردمندانشان را #بکش ...
و دستور بده به #زنان و #کودکانشان_تجاوز کنند...
اما مشاور دیگری پاسخ داد نیازی به چنین کاری نیست.
از میان #مردم آنها را که نمیفهمند به کارهای بزرگ بگمار..
آنها که میفهمند به کارهای پست بگمار..
نفهمها همیشه شکرگزار تو خواهند بود..
فهمیدهها یا به سرزمینهای دیگر #کوچ میکنند یا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظهی مرگ در گوشهای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
به آئینه نگاه کن
در آئینه #زنی_شجاع میبینی
تو پرندهای میتوانی پرواز کنی
آسمان برای توست
امروز روز زیبای پرواز است
دنیای امروز،
دنیای #جنگ_و_ناامنیست
#زنان اما میتوانند #صلح بیاورند.
#عرفان_نظرآهاری
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
در آئینه #زنی_شجاع میبینی
تو پرندهای میتوانی پرواز کنی
آسمان برای توست
امروز روز زیبای پرواز است
دنیای امروز،
دنیای #جنگ_و_ناامنیست
#زنان اما میتوانند #صلح بیاورند.
#عرفان_نظرآهاری
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی خدا #زنان را بین #مردان قسمت کرد
و #تو را به #من داد،
احساس کردم
به #من شراب داده و
به دیگران گندم...
#نزارقبانی
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
و #تو را به #من داد،
احساس کردم
به #من شراب داده و
به دیگران گندم...
#نزارقبانی
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
سبکبالترین موجوداتی که آفریدی
پرندگان نیستند،
#زنانِ رنجیدهاند.
و قسم به #زن
به لحظهای که میتواند
سبکبالتر از سنجاقکی
از یک برکه دور شود...
#رویاشاهحسینزاده
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
پرندگان نیستند،
#زنانِ رنجیدهاند.
و قسم به #زن
به لحظهای که میتواند
سبکبالتر از سنجاقکی
از یک برکه دور شود...
#رویاشاهحسینزاده
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
#اسم_زنش_کاظم_بود.
غلامعلی سبزی فروش،
#اسم_زنش_کاظم_بود.
کاظم یک #زن نامریی بود، اما وقتی غلامعلی میگفت: کاظم، ترخون!
از پستوی مغازه یک #زن تپل با یک دسته ترخون ظاهر میشد و باز به چشم برهمزدنی ناپدید. اسم رمز ظاهر شدن #زن غلامعلی، شوید و جعفری و گشنیز و ترخون بود.
در آن عالم بچگی سوال من همیشه این بود که چرا اسم #زن غلامعلی، کاظم است! اما #زن غلامعلی اسمش واقعاً کاظم نبود؛ کاظم اسم غیرت و حمیت و سُنت غلامعلی بود که پیش روی مشتریان فریادش میزد.
کاظم قرار بود از #زنانگی_زن غلامعلی حفاظت کند.
بعدها، غلامعلی #رییس_شد، #مدیر_شد. بر مسند #وزارت و #صدارت نشست و اسم همهی #زنان شهر را کاظم گذاشت.
او #طرح_کاظمبودگی #زنان را در مجلس ارائه داد و طرح رای آورد و #کاظمانگی قانون شد و لازمالاجرا، در کوچه و خیابان و محل کار.
بعضی #زنان به کاظم بودن خود رضایت دادند و بعضیها هم نه.
این اعتراضها که کمابیش میبینید و میشنوید همه مشکل غلامعلیها با کاظمهاست.
کاظمها دیگر نمیخواهند پشت ترخون و جعفری و تره و گشنیز و پیازچه پنهان شوند.
آنها میخواهند اسم خود را و رسم خود را داشته باشند؛ و غلامعلیها تحمل این همه بیآبرویی را ندارند؛ پس مجبورند پای #دین و #مذهب و #قانون را پیش بکشند.
حقیقت این است که غلامعلی از این وضع اصلا خوشحال نیست، اگر کاظم از پشت ترخون بیرون بیاید فردا چه بسا کلید مغازه را هم بگیرد، آن وقت غلامعلی و جبروتش چه خواهد شد؟
اصلا خدا هم از این وضع خوشحال نیست.
هر احضاریه که برای هر #زنی فرستاده میشود، یک اتفاق رو به جلوست! غلامعلی ناگزیر است که احضاریه را #بهنام_واقعی_زنی بنویسد، #زنی_واقعی را #محکوم کند، #زنی_واقعی را #مجازات کند.
#کاظم_نبودن_تاوان_دارد.
#زن_ریحان_است.
اما اگر از #پستوی_ریحان به #پیشخوان بیاید #مجازات میشود…
#عرفاننظرآهاری
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
غلامعلی سبزی فروش،
#اسم_زنش_کاظم_بود.
کاظم یک #زن نامریی بود، اما وقتی غلامعلی میگفت: کاظم، ترخون!
از پستوی مغازه یک #زن تپل با یک دسته ترخون ظاهر میشد و باز به چشم برهمزدنی ناپدید. اسم رمز ظاهر شدن #زن غلامعلی، شوید و جعفری و گشنیز و ترخون بود.
در آن عالم بچگی سوال من همیشه این بود که چرا اسم #زن غلامعلی، کاظم است! اما #زن غلامعلی اسمش واقعاً کاظم نبود؛ کاظم اسم غیرت و حمیت و سُنت غلامعلی بود که پیش روی مشتریان فریادش میزد.
کاظم قرار بود از #زنانگی_زن غلامعلی حفاظت کند.
بعدها، غلامعلی #رییس_شد، #مدیر_شد. بر مسند #وزارت و #صدارت نشست و اسم همهی #زنان شهر را کاظم گذاشت.
او #طرح_کاظمبودگی #زنان را در مجلس ارائه داد و طرح رای آورد و #کاظمانگی قانون شد و لازمالاجرا، در کوچه و خیابان و محل کار.
بعضی #زنان به کاظم بودن خود رضایت دادند و بعضیها هم نه.
این اعتراضها که کمابیش میبینید و میشنوید همه مشکل غلامعلیها با کاظمهاست.
کاظمها دیگر نمیخواهند پشت ترخون و جعفری و تره و گشنیز و پیازچه پنهان شوند.
آنها میخواهند اسم خود را و رسم خود را داشته باشند؛ و غلامعلیها تحمل این همه بیآبرویی را ندارند؛ پس مجبورند پای #دین و #مذهب و #قانون را پیش بکشند.
حقیقت این است که غلامعلی از این وضع اصلا خوشحال نیست، اگر کاظم از پشت ترخون بیرون بیاید فردا چه بسا کلید مغازه را هم بگیرد، آن وقت غلامعلی و جبروتش چه خواهد شد؟
اصلا خدا هم از این وضع خوشحال نیست.
هر احضاریه که برای هر #زنی فرستاده میشود، یک اتفاق رو به جلوست! غلامعلی ناگزیر است که احضاریه را #بهنام_واقعی_زنی بنویسد، #زنی_واقعی را #محکوم کند، #زنی_واقعی را #مجازات کند.
#کاظم_نبودن_تاوان_دارد.
#زن_ریحان_است.
اما اگر از #پستوی_ریحان به #پیشخوان بیاید #مجازات میشود…
#عرفاننظرآهاری
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر مردمانمان،
کمی #هنر مراقبت از رابطه را بلد بودند،
اگر گهگاهى در کنارِ رژ لب و ریمل
و خطچشم کشیدن،
#کتاب و #قلم دست #زنان مىديديم،
اگر ياد مىگرفتيم #زنى که #مىخندد
و #گيسوانش را به باد مىسپارد قصد خودنمایی ندارد،
اگر با صداى پاشنههاى کفش يک #زن،
هزار و يک سر نمىچرخيد به سمت صدا،
اگر هر مردى را که با همسرش #مهربان بود
و به او #شاخه_گلى تقديم مىکرد
و حتی در مرکزیترین نقطهی شهر
روی ماهش را #میبوسید
و هزار و يک اما و اگر دیگر....
امروز #زنان برای #عزتنفس
و #شخصیت خودشان بیشتر ارزش قائل بودند
و بیشتر خودشان را #دوست_داشتند.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
کمی #هنر مراقبت از رابطه را بلد بودند،
اگر گهگاهى در کنارِ رژ لب و ریمل
و خطچشم کشیدن،
#کتاب و #قلم دست #زنان مىديديم،
اگر ياد مىگرفتيم #زنى که #مىخندد
و #گيسوانش را به باد مىسپارد قصد خودنمایی ندارد،
اگر با صداى پاشنههاى کفش يک #زن،
هزار و يک سر نمىچرخيد به سمت صدا،
اگر هر مردى را که با همسرش #مهربان بود
و به او #شاخه_گلى تقديم مىکرد
و حتی در مرکزیترین نقطهی شهر
روی ماهش را #میبوسید
و هزار و يک اما و اگر دیگر....
امروز #زنان برای #عزتنفس
و #شخصیت خودشان بیشتر ارزش قائل بودند
و بیشتر خودشان را #دوست_داشتند.
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
فواید #خندهدرمانی چیست؟
انسان، تنها گونهی جانوریست که توانایی #خندیدن دارد. جالب اینکه #خندیدن مسریست و یک فرد #خندهرو، میتواند جمعی را شاد کند.
تحقیقات نشان داده که در حین #خنده علاوه بر سیستم لیمبیک، نواحی مختلف قشر مغز بنا بر پیچیدگی طنز، بهصورت مرحله به مرحله و یا با هم فعال میشوند و به همین خاطر افراد در حین #خنده، نمیتوانند به چیزی بهجز #خنده فکر کنند و بهعبارتی نگرانی را فراموش میکنند.
بهخاطر فعالیت بالای قشر مغز در #زنان نسبت به #مردان، آنها #خندههای پختهتر، مفهومیتر و عمیقتری دارند و به همین خاطر است که:
#مدللبخند_ژوکوند؛
اثر #لئوناردوداوینچی،
یک #زن است و نه یک #مرد.
تأثیرات اعجابانگیز #خنده در درمان بیماریها، چنان زیاد بوده که هماکنون #خندهدرمانی بهعنوان درمان کمکی، در تمام دنیا پذیرفته شده است.
بر اساس تحقیقات انجام شده، فوائد #خنده به شرح زیر است:
۱- افزایش سیستم ایمنی بدن ( کمک به درمان بیماری سرطان و....)
۲- افزایش سلامت قلب و عروق
۳- آرامش بخشیدن به تمام عضلات بدن
۴- ترشح بیشتر اندورفین (مسکن طبیعی بدن )
۵- بهبود عملکرد حافظه و خلاقیت مغز
۶- بهبود اضطراب و افسردگی
۷- بهبود خواب
#دکترسعید_قائمی
(روانشناس و درمانگر مثبتنگر)
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
انسان، تنها گونهی جانوریست که توانایی #خندیدن دارد. جالب اینکه #خندیدن مسریست و یک فرد #خندهرو، میتواند جمعی را شاد کند.
تحقیقات نشان داده که در حین #خنده علاوه بر سیستم لیمبیک، نواحی مختلف قشر مغز بنا بر پیچیدگی طنز، بهصورت مرحله به مرحله و یا با هم فعال میشوند و به همین خاطر افراد در حین #خنده، نمیتوانند به چیزی بهجز #خنده فکر کنند و بهعبارتی نگرانی را فراموش میکنند.
بهخاطر فعالیت بالای قشر مغز در #زنان نسبت به #مردان، آنها #خندههای پختهتر، مفهومیتر و عمیقتری دارند و به همین خاطر است که:
#مدللبخند_ژوکوند؛
اثر #لئوناردوداوینچی،
یک #زن است و نه یک #مرد.
تأثیرات اعجابانگیز #خنده در درمان بیماریها، چنان زیاد بوده که هماکنون #خندهدرمانی بهعنوان درمان کمکی، در تمام دنیا پذیرفته شده است.
بر اساس تحقیقات انجام شده، فوائد #خنده به شرح زیر است:
۱- افزایش سیستم ایمنی بدن ( کمک به درمان بیماری سرطان و....)
۲- افزایش سلامت قلب و عروق
۳- آرامش بخشیدن به تمام عضلات بدن
۴- ترشح بیشتر اندورفین (مسکن طبیعی بدن )
۵- بهبود عملکرد حافظه و خلاقیت مغز
۶- بهبود اضطراب و افسردگی
۷- بهبود خواب
#دکترسعید_قائمی
(روانشناس و درمانگر مثبتنگر)
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
#زینبپاشا!
شیرزن تبریزی، در اواخر دورهی ناصرالدين شاه بود که با حمله به انبار غلهی محتکران در روزگار قحطی، هر آنچه انبار شده بود را بین #محرومان و #گرسنگان تقسیم میکرد!
او خطاب به #مردان چنین گفته بود:
«اگر شما #مردان جرات ندارید جزای ستمپیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر میترسید که دستِ #دزدان و #غارتگران را از #مال و #ناموس و #وطن خود کوتاه کنید، چادر ما #زنان را سرتان کنید و در کنجخانه بنشینید و دم از #مردی و #مردانگی نزنید، ما جای شما با ستمکاران میجنگیم.»
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
شیرزن تبریزی، در اواخر دورهی ناصرالدين شاه بود که با حمله به انبار غلهی محتکران در روزگار قحطی، هر آنچه انبار شده بود را بین #محرومان و #گرسنگان تقسیم میکرد!
او خطاب به #مردان چنین گفته بود:
«اگر شما #مردان جرات ندارید جزای ستمپیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر میترسید که دستِ #دزدان و #غارتگران را از #مال و #ناموس و #وطن خود کوتاه کنید، چادر ما #زنان را سرتان کنید و در کنجخانه بنشینید و دم از #مردی و #مردانگی نزنید، ما جای شما با ستمکاران میجنگیم.»
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
#دورهی_زنانه:
تضمین بقاء و آفرینندگی و زایش زن
در جمعی، کسی با دورهی هفتروزهی #زنان شوخی کرد. بنا را گذاشته بود بر تکرار این مسئله که وقتی #زنها در یک ماه، اینهمه نوسان احساسی را تجربه میکنند و توان جسمی آنها کاهش پیدا میکند، چطور میشود به آنها اعتماد کرد و کارهای بزرگی به آنها سپرد؟ ادامهی بحثش هم، شوخی و خنده با موضوع بود.
اینروزها که حرفزدن از دورهی #زنانهات بهطور خاص یا حرفزدن از تجربهی مشترک ماهانهی #زنان بیشتر از اینکه شبیه حرفزدن از یک امر معمول مثل آبوهوا، حالِ احساسی و... باشد، شبیه به یکجور خودنمایی روشنفکرانه شده، وقتهای زیادی ترجیحم این است که حرفی نزنم و تمرینِ صبوری کنم.
با اینحال، چطور میشود با چنین چیزی شوخی کرد و نگاه تحقیرآمیزی به آن داشت؟ کافیست هر #زنی دقیق و جزئی، جدا از همهی دردهای جسمی، از اندوههای تماماً #زنانهاش و فراز و فرودهای احساسیاش که فقط مختص خود اوست، حرف بزند. آنوقت است که تمام آدمها درمییابند که این نسخهی همگانی اگرچه در کلیت، در همهی #زنان مشابه است، اما هر #زن به طور متفاوتی آن را تجربه میکند.
در نهایت، مگر جز این است که ما با وجود این دوهفتهی پرفراز و نشیب (سندروم قاعدگی + خود قاعدگی) که عملا ماهِ معمول ۳۰ روزهی مردان را برای ما ۱۵ روزه میکند، #درس_خواندهایم، #کار_کردهایم، در #اجتماع_حضور_پیدا_کردهایم، #روابطمان را از #روابطکاری گرفته تا #روابطعاطفی، #مدیریت_کردهایم، #همسر_شدهایم، #مادر_شدهایم و کارهای بزرگی را بهسرانجام رساندهایم؟
#دورهیزنانهی ما برخلاف تصور غالب، نقطهضعف ما نیست.
#دورهیزنانهی ما همان موهبت مطلوبی است که اجازه میدهد به تمام ساحتهای تنانه و روانی خود نزدیکتر شویم، بعد از گذراندن آن نوعی سرشوخی، شوق و انگیزهی مطلوب برای فهم زندگی و معنای آن را تجربه کنیم و در زمان گذراندن همان دوره هم، #قلبمان بیشتر از روزهای دیگر برای کسی که #دوستشداریم بتپد و حضور او را بیشتر از روزهای قبل برای خودمان بخواهیم.
در آخر، مگر غیر از این است که داشتن چنین موهبتی به ما این امکان را میدهد که وقتی یکی از شما را #دوستمیداریم، فرزندتان را در بطن خودمان تا روز موعود تولد، بهامانت نگهداری کنیم؟
#فاطمه_بهروزفخر
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
تضمین بقاء و آفرینندگی و زایش زن
در جمعی، کسی با دورهی هفتروزهی #زنان شوخی کرد. بنا را گذاشته بود بر تکرار این مسئله که وقتی #زنها در یک ماه، اینهمه نوسان احساسی را تجربه میکنند و توان جسمی آنها کاهش پیدا میکند، چطور میشود به آنها اعتماد کرد و کارهای بزرگی به آنها سپرد؟ ادامهی بحثش هم، شوخی و خنده با موضوع بود.
اینروزها که حرفزدن از دورهی #زنانهات بهطور خاص یا حرفزدن از تجربهی مشترک ماهانهی #زنان بیشتر از اینکه شبیه حرفزدن از یک امر معمول مثل آبوهوا، حالِ احساسی و... باشد، شبیه به یکجور خودنمایی روشنفکرانه شده، وقتهای زیادی ترجیحم این است که حرفی نزنم و تمرینِ صبوری کنم.
با اینحال، چطور میشود با چنین چیزی شوخی کرد و نگاه تحقیرآمیزی به آن داشت؟ کافیست هر #زنی دقیق و جزئی، جدا از همهی دردهای جسمی، از اندوههای تماماً #زنانهاش و فراز و فرودهای احساسیاش که فقط مختص خود اوست، حرف بزند. آنوقت است که تمام آدمها درمییابند که این نسخهی همگانی اگرچه در کلیت، در همهی #زنان مشابه است، اما هر #زن به طور متفاوتی آن را تجربه میکند.
در نهایت، مگر جز این است که ما با وجود این دوهفتهی پرفراز و نشیب (سندروم قاعدگی + خود قاعدگی) که عملا ماهِ معمول ۳۰ روزهی مردان را برای ما ۱۵ روزه میکند، #درس_خواندهایم، #کار_کردهایم، در #اجتماع_حضور_پیدا_کردهایم، #روابطمان را از #روابطکاری گرفته تا #روابطعاطفی، #مدیریت_کردهایم، #همسر_شدهایم، #مادر_شدهایم و کارهای بزرگی را بهسرانجام رساندهایم؟
#دورهیزنانهی ما برخلاف تصور غالب، نقطهضعف ما نیست.
#دورهیزنانهی ما همان موهبت مطلوبی است که اجازه میدهد به تمام ساحتهای تنانه و روانی خود نزدیکتر شویم، بعد از گذراندن آن نوعی سرشوخی، شوق و انگیزهی مطلوب برای فهم زندگی و معنای آن را تجربه کنیم و در زمان گذراندن همان دوره هم، #قلبمان بیشتر از روزهای دیگر برای کسی که #دوستشداریم بتپد و حضور او را بیشتر از روزهای قبل برای خودمان بخواهیم.
در آخر، مگر غیر از این است که داشتن چنین موهبتی به ما این امکان را میدهد که وقتی یکی از شما را #دوستمیداریم، فرزندتان را در بطن خودمان تا روز موعود تولد، بهامانت نگهداری کنیم؟
#فاطمه_بهروزفخر
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart