🔒💵میزان تورم یک کشور چیزهای زیادی دربارهٔ آن کشور به ما میگوید. میزان تورم، بین ۱ تا ۵ درصد، به این معناست که نهادهای حکومت میتوانند با بهرهمندی از درجهٔ مناسبی از اعتماد عمل کنند، زیرا از قدرت چاپ پول سوءاستفاده نمیشود.
اما اگر تورم از ۵ درصد به ۱۰ درصد و بعد به ۳۰ درصد و بیشتر برسد، چنانکه در آرژانتین و زیمبابوه رسید، معلوم میشود که چیز شومتری در کار است. شاید علتش این باشد که اعتماد کافی ممکن نبوده زیرا راهی برای نظارت بر حاکمان وجود نداشته است. به همین دلیل است که فلزات گرانبها یا سکههای ذاتاً قیمتی را معیار ارزش پول قرار دادهاند.
ناتوانی ما در نظارت بر دولت ، که مستلزم اطلاعات و نهادهای مستقلی چون سازمانهای آمار و نهادهای حقوقی و مطبوعات آزاد است، پول کاغذی و الکترونیک را ممکن ساخته است. تورم شتابنده نشانهٔ درماندگی یا دیکتاتوری است.
📙کتاب: پول- اریک لونرگن
ترجمه: احد علیقلیان-مخفیگاه
@cafe_andishe95
اما اگر تورم از ۵ درصد به ۱۰ درصد و بعد به ۳۰ درصد و بیشتر برسد، چنانکه در آرژانتین و زیمبابوه رسید، معلوم میشود که چیز شومتری در کار است. شاید علتش این باشد که اعتماد کافی ممکن نبوده زیرا راهی برای نظارت بر حاکمان وجود نداشته است. به همین دلیل است که فلزات گرانبها یا سکههای ذاتاً قیمتی را معیار ارزش پول قرار دادهاند.
ناتوانی ما در نظارت بر دولت ، که مستلزم اطلاعات و نهادهای مستقلی چون سازمانهای آمار و نهادهای حقوقی و مطبوعات آزاد است، پول کاغذی و الکترونیک را ممکن ساخته است. تورم شتابنده نشانهٔ درماندگی یا دیکتاتوری است.
📙کتاب: پول- اریک لونرگن
ترجمه: احد علیقلیان-مخفیگاه
@cafe_andishe95
🪟لیبرالیسم وعده های گزاف نمی دهد🪞
حرف های گنده و ادعاهایِ گنده، برای ما جذاب می شوند؛
هیبتِ ظاهری-شان در نگاهِ ظاهربینِ ما، در وهله نخست، شجاعتِ ما را می ستانند و ما متوجه 《بادکنک صفتی آنها》 و 《توخالی بودنِ آنها》 نمی شویم، لذا می ترسیم، همانطور که یک کودک از یک غولِ پلاستیکی می ترسد.
ادعا و شعار گنده را مساوی با گنده بودنِ واقعی می گیریم و این خطایِ شناختیِ ما، یک گربه را تبدیل به شیر می کند و بعد، از آن می ترسیم و جذبِ قدرت و یال و کوپالِ شیر می شویم؛ مثل آب که به سمتِ چاله حرکت می کند.
اما شما اگر بخواهید روشن و واضح و دقیق و با اتکا به واقعیاتِ در دسترس و آزمون پذیر حرف بزنید، نمی توانید 《گنده و نیز زیاد》 حرف بزنید؛ نمی توانید حتی در مورد تعداد دروازه بانانِ جهنم، ادعایِ دانایی کنید؛
نمی توانید 《چون بادکنک، خود را باد کنید و به نحو غیر واقعی، گنده شوید》؛
برای مثال وقتی کسی می گوید که 《طرح کلی خلقت و افکار و احکام و ارزش ها و عواطف و اهداف و برنامه های خدا را یافتم》 و《تبیانا لکل شیء》، توجه مبتدیان و خام اندیشان را جلب می کند و ۱۴۰۰ سال سر کارشان می گذارد؛
مدعا آنقدر گنده است، که جرات شک و نقد را از شما می ستاند؛
ناگهان احساس می کنید که چون یک سنگ ریزه هستید در مقابلِ کوه!
سخن برای اینکه توجه توده عامی را جلب کند، باید صدای زیادی داشته باشد؛ ولو مثل صدای طبلی توخالی!
عوام حوصله نکته سنجی و چند و چون ندارند و البته این عوام ممکن است به القابی چون دکتر و مهندس نیز ملقب باشند.
از طرف دیگر، شما جذب ادعاهای گنده می شوید، به همان دلیل که جذب رمال ها و فالگیرها می شوید؛
دوست دارید که از اول و آخر امور مطلع شوید! از آینده غیرقابل پیش بینی و جوشان و از ذات امور و از ...
اما اگر کسی به شما بگوید که این امور را نمی داند و وعده های گزاف ندهد و شعارهای گنده ندهد و چیزهای ساده و روشن بگوید، برای شما در مقایسه با رقیبِ موصوف، جذاب نیست؛
🏷لیبرالیسم چنین است و وعده های زیاد نمی دهد و لذا مدتی تحتِ شعاعِ رقبایِ گزافه گویش قرار گرفت؛ اما اینک جذاب-تر شده است؛ چون رقبایش در ترازویِ نقد و آزمون، به تقصیر، ورشکسته و مفلس شده اند و دکان-شان تخته شده است و مردم با چشم سر می بینند که آنان که وعده های اندک دادند و سخنانِ روشن زدند، جهانی بهتر خلق کردند، از آنان که وعده بهشت دادند، اما در عمل، تنها جهنم آفریدند.
✍️علیرضا موثق
@cafe_andishe95
حرف های گنده و ادعاهایِ گنده، برای ما جذاب می شوند؛
هیبتِ ظاهری-شان در نگاهِ ظاهربینِ ما، در وهله نخست، شجاعتِ ما را می ستانند و ما متوجه 《بادکنک صفتی آنها》 و 《توخالی بودنِ آنها》 نمی شویم، لذا می ترسیم، همانطور که یک کودک از یک غولِ پلاستیکی می ترسد.
ادعا و شعار گنده را مساوی با گنده بودنِ واقعی می گیریم و این خطایِ شناختیِ ما، یک گربه را تبدیل به شیر می کند و بعد، از آن می ترسیم و جذبِ قدرت و یال و کوپالِ شیر می شویم؛ مثل آب که به سمتِ چاله حرکت می کند.
اما شما اگر بخواهید روشن و واضح و دقیق و با اتکا به واقعیاتِ در دسترس و آزمون پذیر حرف بزنید، نمی توانید 《گنده و نیز زیاد》 حرف بزنید؛ نمی توانید حتی در مورد تعداد دروازه بانانِ جهنم، ادعایِ دانایی کنید؛
نمی توانید 《چون بادکنک، خود را باد کنید و به نحو غیر واقعی، گنده شوید》؛
برای مثال وقتی کسی می گوید که 《طرح کلی خلقت و افکار و احکام و ارزش ها و عواطف و اهداف و برنامه های خدا را یافتم》 و《تبیانا لکل شیء》، توجه مبتدیان و خام اندیشان را جلب می کند و ۱۴۰۰ سال سر کارشان می گذارد؛
مدعا آنقدر گنده است، که جرات شک و نقد را از شما می ستاند؛
ناگهان احساس می کنید که چون یک سنگ ریزه هستید در مقابلِ کوه!
سخن برای اینکه توجه توده عامی را جلب کند، باید صدای زیادی داشته باشد؛ ولو مثل صدای طبلی توخالی!
عوام حوصله نکته سنجی و چند و چون ندارند و البته این عوام ممکن است به القابی چون دکتر و مهندس نیز ملقب باشند.
از طرف دیگر، شما جذب ادعاهای گنده می شوید، به همان دلیل که جذب رمال ها و فالگیرها می شوید؛
دوست دارید که از اول و آخر امور مطلع شوید! از آینده غیرقابل پیش بینی و جوشان و از ذات امور و از ...
اما اگر کسی به شما بگوید که این امور را نمی داند و وعده های گزاف ندهد و شعارهای گنده ندهد و چیزهای ساده و روشن بگوید، برای شما در مقایسه با رقیبِ موصوف، جذاب نیست؛
🏷لیبرالیسم چنین است و وعده های زیاد نمی دهد و لذا مدتی تحتِ شعاعِ رقبایِ گزافه گویش قرار گرفت؛ اما اینک جذاب-تر شده است؛ چون رقبایش در ترازویِ نقد و آزمون، به تقصیر، ورشکسته و مفلس شده اند و دکان-شان تخته شده است و مردم با چشم سر می بینند که آنان که وعده های اندک دادند و سخنانِ روشن زدند، جهانی بهتر خلق کردند، از آنان که وعده بهشت دادند، اما در عمل، تنها جهنم آفریدند.
✍️علیرضا موثق
@cafe_andishe95
Forwarded from ☼𓃬 مجله پادشاهی
/
کیوان عباسی مدیر تلویزیون منوتو
حجت کلاشی
ابراهیمی
بابک شکرابی
حامد سپهری
سعید قاسمی نژاد
محمدرضا یزدانپناه
شیدا تهرانی
رضا تقی زاده
لیلیث
👑 @Majalepadeshahi
کیوان عباسی مدیر تلویزیون منوتو
حجت کلاشی
ابراهیمی
بابک شکرابی
حامد سپهری
سعید قاسمی نژاد
محمدرضا یزدانپناه
شیدا تهرانی
رضا تقی زاده
لیلیث
👑 @Majalepadeshahi
ظاهرا این کذاب رسانه ای و صاحب موسسه نظرسازی گمان، متن #منشور_گسستگی را نوشته و هادی این جریان بوده است!
بیچاره ایران
قامت سیاست در ایران چنان کوتاه شده که هر کوتوله ی وابسته ای به خود اجازه برنامه ریزی برای ملت بزرگ و تاریخی ایران را میدهد.
@cafe_andishe95
بیچاره ایران
قامت سیاست در ایران چنان کوتاه شده که هر کوتوله ی وابسته ای به خود اجازه برنامه ریزی برای ملت بزرگ و تاریخی ایران را میدهد.
@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🪧دلایل پیشرفت سنگاپور
🇸🇬
1️⃣دولتی با شایسته ترین افراد و شایسته سالاری (که در سنگاپور در شرایطی غیر دموکراتیک محقق شده بود)
2️⃣پراگماتیسم و عملگرایی و اهمیت اصل کارایی ایده.لی کوآن دیکتاتور و پدر سنگاپور مدرن بود که مثل دنگ شیائوپینگ دیکتاتور مصلح حزب کمونیست چین به ریل گذاری توسعه پرداخت و ایدئولوژی را مقهور کارایی سیستم کرد.
3️⃣صداقت و مقابله با فساد بالادستی ها و مدیران ارشد دولت توسط دولت توسعه ای لی کوآن.
@cafe_andishe95
🇸🇬
1️⃣دولتی با شایسته ترین افراد و شایسته سالاری (که در سنگاپور در شرایطی غیر دموکراتیک محقق شده بود)
2️⃣پراگماتیسم و عملگرایی و اهمیت اصل کارایی ایده.لی کوآن دیکتاتور و پدر سنگاپور مدرن بود که مثل دنگ شیائوپینگ دیکتاتور مصلح حزب کمونیست چین به ریل گذاری توسعه پرداخت و ایدئولوژی را مقهور کارایی سیستم کرد.
3️⃣صداقت و مقابله با فساد بالادستی ها و مدیران ارشد دولت توسط دولت توسعه ای لی کوآن.
@cafe_andishe95
Forwarded from حجت کلاشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❇️ ارزیابی حجت کلاشی، بنیانگذار سازمان مشروطه ایران و عبدالرضا احمدی، عضو کمیته موقت اجرایی حزب «ایران نوین» از انتشار منشور «همبستگی و سازماندهی برای آزادی ایران»
@kalashi_hojjat
@kalashi_hojjat
🔮فلسفه آرمانشهری🔮
اندیشه مداین فاضله (آرمانشهرها)، حاصل طبیعت کمال گرای بشرند. انسان همیشه وضعیت موجود را با وضعیتی آرمانی مقایسه می کند. ادیان، تحقق این وضعیت آرمانی را به رستاخیز موکول می کنند. عده ای از اندیشمندان(مانند افلاطون، هومر، ویرژیل و روسو و تولستوی و نیچه ....) این جامعه آرمانی را در گذشته می جویند و سودای بازگشت به اعصار طلایی را دارند و عده ای دیگر در آینده. (مانند اشعیای نبی، توماس مور، فرانسیس بیکن، هگل و مارکس)
اشعیا وعده جامعه ای را می دهد که "گرگ و بره در کنار هم بیاسایند و بیابان ها هم گل رز به بار آورند."
آرمانشهری که همگان با صلح و سلامت و ثروت در کنار هم بیاسایند. داستانی پر ماجرا و پر زد و خورد، اما با پایانی خوش.
پیش فرض کسانی که می خواهند آرمانشهری کامل و بی نقص بیافرینند این است که طبیعت بشری در همه انسان ها یکی است و خیر برینِ مشترکی هست که همه انسان ها به دنبال آن هستند.
پیش فرض دیگر این است که وضعیتی ایستا و کامل و بی تغییر در پایان خواهیم داشت. حقایقی جهانشمول وجود دارند. خوشبختی ها متفاوت نیستند و همه یک چیز را می خواهند. پاسخ های متفاوت برای مسئله بشر وجود ندارد.
عصر روشنگری و انقلاب فرانسه، آرزو و آرمان تحقق علمی این آرمانشهر را زنده کرد. قرار بود علم و عقل بتواند سرشت مشترک بشر را شناسایی و اسباب سعادت او را فراهم سازد.
رمانتیسم نوعی واکنش به این پیش فرض بود. رمانتیسم بر فردیت و تفاوت آدمیان پای می فشرد و منکر طبیعت و سرشت مشترک برای همه افراد بشر بود. رمانتیسم عمدتاً در هنرها مجال بروز و ظهور یافت. آنجا که هنرمند رمانتیک- برخلاف هنرمند کلاسیک- وظیفه خود را نه در تقلید از طبیعت یکسان، بلکه تجسم عواطف و احساسات فردی خود می دانست. رمانتیسم عمداً صبغه ای غیر استدلالی و احساسی دارد و از این نظر با هنر همپوشانی و ارتباط وثیق دارد. این رمانتیسم در عرصه اجتماع به نوعی اراده گرایی و صنع گرایی انجامید که می خواست از نو، آدمی و عالمی دیگر بسازد.
این اراده گرایی و ذهن گرایی، نقطه مقابل زیبایی شناسی افلاطونی بود که زیبایی را در صورت های مثالیِ ایستا می دانست.
اگر عقل گرایی منشایی عمدتاً فرانسوی داشت، رمانتیسم منشایی عمدتا آلمانی داشت. هردر و فیشته بر این تفاوت های فردی پای فشردند. اما هگل بدان رنگی ملی داد. یعنی به تفاوت ها مبنایی ملی و مارکس بدان ها مبنایی طبقاتی داد. ایدئالیسم آلمانی به خصوص نزد فیشته، شلینگ، شوپنهاور و نیچه، بر نقش "اراده" بشر در مقابل قوانین عقلی و جهانشمول تاکید داشت. در این میان کانت به سرشت مشترک، باور نداشت. اما هگل و مارکس این اراده را در طول اراده تاریخ قرار دادند. یعنی ترکیبی از قوانینی جهانشمول که از طریق اراده بشر فعلیت می یابند.
محمدامین مروتی
منبع:
سرشت تلخ بشر، ایزایا برلین، ترجمه لی لا رستگار، نشر ققنوس
@cafe_andishe95
اندیشه مداین فاضله (آرمانشهرها)، حاصل طبیعت کمال گرای بشرند. انسان همیشه وضعیت موجود را با وضعیتی آرمانی مقایسه می کند. ادیان، تحقق این وضعیت آرمانی را به رستاخیز موکول می کنند. عده ای از اندیشمندان(مانند افلاطون، هومر، ویرژیل و روسو و تولستوی و نیچه ....) این جامعه آرمانی را در گذشته می جویند و سودای بازگشت به اعصار طلایی را دارند و عده ای دیگر در آینده. (مانند اشعیای نبی، توماس مور، فرانسیس بیکن، هگل و مارکس)
اشعیا وعده جامعه ای را می دهد که "گرگ و بره در کنار هم بیاسایند و بیابان ها هم گل رز به بار آورند."
آرمانشهری که همگان با صلح و سلامت و ثروت در کنار هم بیاسایند. داستانی پر ماجرا و پر زد و خورد، اما با پایانی خوش.
پیش فرض کسانی که می خواهند آرمانشهری کامل و بی نقص بیافرینند این است که طبیعت بشری در همه انسان ها یکی است و خیر برینِ مشترکی هست که همه انسان ها به دنبال آن هستند.
پیش فرض دیگر این است که وضعیتی ایستا و کامل و بی تغییر در پایان خواهیم داشت. حقایقی جهانشمول وجود دارند. خوشبختی ها متفاوت نیستند و همه یک چیز را می خواهند. پاسخ های متفاوت برای مسئله بشر وجود ندارد.
عصر روشنگری و انقلاب فرانسه، آرزو و آرمان تحقق علمی این آرمانشهر را زنده کرد. قرار بود علم و عقل بتواند سرشت مشترک بشر را شناسایی و اسباب سعادت او را فراهم سازد.
رمانتیسم نوعی واکنش به این پیش فرض بود. رمانتیسم بر فردیت و تفاوت آدمیان پای می فشرد و منکر طبیعت و سرشت مشترک برای همه افراد بشر بود. رمانتیسم عمدتاً در هنرها مجال بروز و ظهور یافت. آنجا که هنرمند رمانتیک- برخلاف هنرمند کلاسیک- وظیفه خود را نه در تقلید از طبیعت یکسان، بلکه تجسم عواطف و احساسات فردی خود می دانست. رمانتیسم عمداً صبغه ای غیر استدلالی و احساسی دارد و از این نظر با هنر همپوشانی و ارتباط وثیق دارد. این رمانتیسم در عرصه اجتماع به نوعی اراده گرایی و صنع گرایی انجامید که می خواست از نو، آدمی و عالمی دیگر بسازد.
این اراده گرایی و ذهن گرایی، نقطه مقابل زیبایی شناسی افلاطونی بود که زیبایی را در صورت های مثالیِ ایستا می دانست.
اگر عقل گرایی منشایی عمدتاً فرانسوی داشت، رمانتیسم منشایی عمدتا آلمانی داشت. هردر و فیشته بر این تفاوت های فردی پای فشردند. اما هگل بدان رنگی ملی داد. یعنی به تفاوت ها مبنایی ملی و مارکس بدان ها مبنایی طبقاتی داد. ایدئالیسم آلمانی به خصوص نزد فیشته، شلینگ، شوپنهاور و نیچه، بر نقش "اراده" بشر در مقابل قوانین عقلی و جهانشمول تاکید داشت. در این میان کانت به سرشت مشترک، باور نداشت. اما هگل و مارکس این اراده را در طول اراده تاریخ قرار دادند. یعنی ترکیبی از قوانینی جهانشمول که از طریق اراده بشر فعلیت می یابند.
محمدامین مروتی
منبع:
سرشت تلخ بشر، ایزایا برلین، ترجمه لی لا رستگار، نشر ققنوس
@cafe_andishe95
✍نتایج نظرسنجی جدید در مورد نگاه سیاسی مردم ایران
ترجمه از اکانت توییتری چرچیل
مقدمه: این گزارش به زبان انگلیسی و توسط موسسه ERF تهیه و در تاریخ ۲۸ فوریه ۲۰۲۳ منتشر شده.لینک گزارش در انتهای رشتو امده. مشخصات محققیق این موسسه که اکثرا دارای بالاترین مدارج علمی هستند و از کشورهای مختلف میباشند در وبسایت موجود است.
در این نوشتار به خلاصه نتایج مهم پرداخته ام. برای جزییات کامل، لطفا به اصل گزارش رجوع کنید. برخی از جزییات جمع اوری داده و جزییات اماری نیز در صفحه ۳ و ۴ و صفحات ۲۰ تا ۲۴ امده. متونی که در بین دو کروشه [ ] قرار داده شده اند توسط مترجم اضافه شده اند و ترجمه قسمتی از متن نمی باشند. نکته مهم: پاسخ دهندگان از «داخل» ایران بوده اند.
خلاصه کلی گزارش از دید تهیه کنندگانش در صفحه ۴ امده که گزیده ی مواردیست که در ذیل بطور موجزتر به ان ها پرداخته ام.
1. علی خامنه ای (ص ۶): این نظرسنجی مقبولیت ع خامنه ای، دیکتاتور ج ا را تنها ۴/۶ درصد (معادل قریب به ۵۰۰ هزار نفر) تخمین میزند و نتیجه گیری میکند او دیگر حتی رهبر اکثریت «انقلاب اسلامی» هم نیست.
2. اقبال به نوع حکومت سیاسی (ص ۱۱): طبق این نظرسنجی، قریب به ۶۰/۴ درصد, خواهان بازگشت «پادشاهی مشروطه»، ۱۷/۵ درصد خواهان حکومت جمهوری سکولار و ۱۴/۸ درصد در این مورد هنوز تصمیمی نگرفته اند. باقی گزینه ها «هیچکدام» (۶/۳ درصد) و جمهوری اسلامی (۱/۱ درصد) می باشد.
این حساب، مقبولیت پادشاهی مشروطه قریب ۳ برابرِ نزدیکترین گزینه رقیب (یعنی جمهوری سکولار) و ۵۵ برابر کم اقبال ترین گزینه (یعنی جمهوری اسلامی) می باشد.]
بر طبق این نظرسنجی حدود ۷۳٪، خود را برانداز میدانند.
2. اولویت ها و معیارهای ارزش گذاری در میان مردم ایران و ارتباط بین این معیارها (ص ۱۲):
نخست : اولویت های مردم ایران به ترتیب «ازادی»، «وطن پرستی» و «حقوق بشر» است در حالیکه «مذهب»، «انقلاب اسلامی» و «جدایی قومیتی» در پایین ترین رده های اولویت های مردم ایران است.
دوم : همبستگی بین اولیتهای مردم ایران. خلاصه نتایج:
• باور مذهبی همبستگی معکوسی با آزادی ( ۱۱٪ -) و وطن پرستی (۵٪ -) دارد.
• حقوق بشر رابطه مستقیمی بترتیب با رونق (۶۲٪)، عدالت (۵۶٪)، ازادی (۴۶٪)، و وطن پرستی (۳۸٪) دارد.
• نکته بویژه جالب نتایج این تحلیل، همبستگی مستقیم بین مذهب و همچنین انقلاب اسلامی با «تجزیه طلبی قومی» است (بترتیب ۱۸٪ و ۱۶٪).
• [ازادی با مذهب و انقلاب اسلامی رابطه معکوس دارد.]
• [وطن پرستی نیز با مذهب و انقلاب اسلامی رابطه معکوس دارد.]
3. شخصیت های سیاسی ( ص ۱۴): طبق این نظرسنجی، اقبال مردم به شاهزاده ر پهلوی قریب به ۸۰ درصد است که با فاصله بسیار زیادی از باقی رقبا یعنی ع مهتدی (۱/۶ درصد)، ع خامنه ای (زیر ۱ درصد)، م موسوی (زیر ۱ درصد)، ا رییسی ( زیر ۱ درصد) و م رجوی (قریب صفر درصد) بالاتر است.
4. شخصیت های غیر سیاسی ( ص ۱۷)
نخست: شخصیت های مدنی، فرهنگی، و ورزشی: بترتیب علی کریمی (۱۴/۹ درصد)، علی دایی (۱۴/۹ درصد)، شاهین نجفی ( ۱۱/۵ درصد)، فاطمه سپهری ( ۹/۹ درصد)، حامد اسماعیلیون ( ۵/۸ درصد)، و نسرین ستوده ( ۴/۲ درصد).
https://erf.institute/stance
@cafe_andishe95
ترجمه از اکانت توییتری چرچیل
مقدمه: این گزارش به زبان انگلیسی و توسط موسسه ERF تهیه و در تاریخ ۲۸ فوریه ۲۰۲۳ منتشر شده.لینک گزارش در انتهای رشتو امده. مشخصات محققیق این موسسه که اکثرا دارای بالاترین مدارج علمی هستند و از کشورهای مختلف میباشند در وبسایت موجود است.
در این نوشتار به خلاصه نتایج مهم پرداخته ام. برای جزییات کامل، لطفا به اصل گزارش رجوع کنید. برخی از جزییات جمع اوری داده و جزییات اماری نیز در صفحه ۳ و ۴ و صفحات ۲۰ تا ۲۴ امده. متونی که در بین دو کروشه [ ] قرار داده شده اند توسط مترجم اضافه شده اند و ترجمه قسمتی از متن نمی باشند. نکته مهم: پاسخ دهندگان از «داخل» ایران بوده اند.
خلاصه کلی گزارش از دید تهیه کنندگانش در صفحه ۴ امده که گزیده ی مواردیست که در ذیل بطور موجزتر به ان ها پرداخته ام.
1. علی خامنه ای (ص ۶): این نظرسنجی مقبولیت ع خامنه ای، دیکتاتور ج ا را تنها ۴/۶ درصد (معادل قریب به ۵۰۰ هزار نفر) تخمین میزند و نتیجه گیری میکند او دیگر حتی رهبر اکثریت «انقلاب اسلامی» هم نیست.
2. اقبال به نوع حکومت سیاسی (ص ۱۱): طبق این نظرسنجی، قریب به ۶۰/۴ درصد, خواهان بازگشت «پادشاهی مشروطه»، ۱۷/۵ درصد خواهان حکومت جمهوری سکولار و ۱۴/۸ درصد در این مورد هنوز تصمیمی نگرفته اند. باقی گزینه ها «هیچکدام» (۶/۳ درصد) و جمهوری اسلامی (۱/۱ درصد) می باشد.
این حساب، مقبولیت پادشاهی مشروطه قریب ۳ برابرِ نزدیکترین گزینه رقیب (یعنی جمهوری سکولار) و ۵۵ برابر کم اقبال ترین گزینه (یعنی جمهوری اسلامی) می باشد.]
بر طبق این نظرسنجی حدود ۷۳٪، خود را برانداز میدانند.
2. اولویت ها و معیارهای ارزش گذاری در میان مردم ایران و ارتباط بین این معیارها (ص ۱۲):
نخست : اولویت های مردم ایران به ترتیب «ازادی»، «وطن پرستی» و «حقوق بشر» است در حالیکه «مذهب»، «انقلاب اسلامی» و «جدایی قومیتی» در پایین ترین رده های اولویت های مردم ایران است.
دوم : همبستگی بین اولیتهای مردم ایران. خلاصه نتایج:
• باور مذهبی همبستگی معکوسی با آزادی ( ۱۱٪ -) و وطن پرستی (۵٪ -) دارد.
• حقوق بشر رابطه مستقیمی بترتیب با رونق (۶۲٪)، عدالت (۵۶٪)، ازادی (۴۶٪)، و وطن پرستی (۳۸٪) دارد.
• نکته بویژه جالب نتایج این تحلیل، همبستگی مستقیم بین مذهب و همچنین انقلاب اسلامی با «تجزیه طلبی قومی» است (بترتیب ۱۸٪ و ۱۶٪).
• [ازادی با مذهب و انقلاب اسلامی رابطه معکوس دارد.]
• [وطن پرستی نیز با مذهب و انقلاب اسلامی رابطه معکوس دارد.]
3. شخصیت های سیاسی ( ص ۱۴): طبق این نظرسنجی، اقبال مردم به شاهزاده ر پهلوی قریب به ۸۰ درصد است که با فاصله بسیار زیادی از باقی رقبا یعنی ع مهتدی (۱/۶ درصد)، ع خامنه ای (زیر ۱ درصد)، م موسوی (زیر ۱ درصد)، ا رییسی ( زیر ۱ درصد) و م رجوی (قریب صفر درصد) بالاتر است.
4. شخصیت های غیر سیاسی ( ص ۱۷)
نخست: شخصیت های مدنی، فرهنگی، و ورزشی: بترتیب علی کریمی (۱۴/۹ درصد)، علی دایی (۱۴/۹ درصد)، شاهین نجفی ( ۱۱/۵ درصد)، فاطمه سپهری ( ۹/۹ درصد)، حامد اسماعیلیون ( ۵/۸ درصد)، و نسرین ستوده ( ۴/۲ درصد).
https://erf.institute/stance
@cafe_andishe95