لیبراسیون/لیبرالیسم
7.23K subscribers
2.63K photos
768 videos
88 files
502 links
🕊 گسترش گفتمان لیبرالیسم-محوریت آزادی فردی و اجتماعی-فردگرایی و شهروندی-اندیشۀ انتقادی و خردگرایی-حاکمیت قانون سکولار-دموکراسی-مدرنیتۀ سیاسی-جامعه مدنی-مالکیت خصوصی 🌌
#مشروطه_پادشاهی
#ملی_گرایی
#لیبرالیسم_محافظه‌کار
#ناسیونالیسم_لیبرال
Download Telegram
واکنش خانواده های داغ دیده مبارزان جاویدنام در راه میهن به ‎#منشور_گسستگی


@cafe_andishe95
🔥چهارشنبه‌سوری جشنی فراتر از سرزمین ایران⚡️


«جشن سوری» یا چهارشنبه سوری همچون بسیاری از جشن‌های ایرانی با ستاره‌شناسی در پیوند است. «ذبیح بهروز» در سال ۱۷۲۵ پیش از زایش مسیها(میلاد مسیح)، زرتشت بزرگ‌ترین گاهشمار(تقویم) را درست کرد و بهیزَک(کبیسه) را پدید آورد و رخدادهای کهن‌تر را درست و سامان‌مند کرد. در شبی که ساخت و سامان این گاهشمار به دست زرتشت به پایان رسید، مردم جشن بزرگی برپا کرده و به نشانه‌ی شادی آتش افروختند و یادمان آن اکنون با جشن چهارشنبه‌سوری به جا مانده است.

آتش در ایران نماد پاکی، روشنی، شادی، سازندگی، تندرستی و نماد خداوند بود. تاریکی و تیرگی نیز نمود اهریمن به‌شمار می‌رفت. به باور آنان، هرگاه که آتش افروخته می‌شود، بیماری، تنگدستی، ناکامی و زشتی که نشانه‌های اهریمن هستند، ناپدید می‌شوند. این رفتار نماد روشنی دل و جان و از میان بردن بدی درون است.
«هاشم رضی» گمان‌های زمان و انگیزه‌های برگزاری «جشن سوری» را اینگونه شمرده است:
- جشن در پایان روز ۳۶۰ سال و در شب پنجه برگزار می‌شد. در گذشته هر ماه سی روز داشت و پنج روز پایانی پنجه نامیده می‌شد که روزهایی سپنت(مقدس) بود.
- در نخستین شب از ۱۰شب فرورگان یا نخستین شب «گاهنبار چَهره‌ی هَمَسپَتمَدَم» برگزار می‌شد و آتش‌افروزی به انگیزه‌ی پیشواز روان درگذشتگان بود که ۱۰ روز به میان بستگان خود بازمی‌گشتند. روشنی آتش راهنمای درگذشتگان بود تا به خانه درآیند. در پشت بام و کنار آتش نیز خوراک ویژه می‌نهادند.
- در واپسین شب سال و شب پایانی گاهنبار که زمان به سرانجام رسیدن آفرینش آدم بود برگزار می‌شد.
شب سوری یا جشن سوری نام باستانی چهارشنبه‌سوری است و سور بجز جشن به چم افروختن آتش سرخ است.

چهارشنبه‌سوری فراتر از سرزمین ماست. «سعید نفیسی» نوشته است:
جشن‌های میهنی از دورترین زمان تاکنون با ایرانیان همراه بوده است. «جشن سوری» در ایران آیین‌های بسیاری دارد که در همه‌جای ایران و نیز کشورهای دیگر و آریاییان و سرزمین قفقاز می‌توان یافت. این آیین‌ها بر دو بخش است. بخشی که میان همه‌ی مردم یکسان است و بخشی که به دست مردم تهران بنیادگذاری شده و به دیگر شهرها راه یافته است. آنچه میان همه ایرانیان نهادیک(مرسوم) است، زیباترین آیین‌های به‌جا مانده از ایران باستانی است که هر چهارشنبه‌سوری در سراسر این سرزمین با شور و دلبستگی آشکار می‌شود. ایرانیان شهروند دیگر کشورها همچون ترکیه، مصر، هندوستان و… نیز بدان پایبندند.

«جشن سوری» به باور ایرانی‌تباران به هزاره‌های دور و یادکرد از فرَوَهَر درگذشتگان برمی‌گردد.
«ابراهیم پورداود» درباره‌ی دگرگون شدن آیین‌های «جشن سوری» نوشته است:
در جشن چهارشنبه‌سوری پریدن از روی آتش و گفتن سخنی چون «سرخی تو از من، زردی من از تو» از روزگارانی است که دیگر ایرانیان همچون نیاکان خود آتش را نماینده‌ی فروغ ایزدی نمی‌دانستند. همچون جشن سده که پرندگان و چارپایان را آتش زدن در جشن، از روزگاران پس از اسلام است.
امروز زرتشتیان باور دارند آتش پاک و سپند است و نباید ترانه‌ی «زردی من از تو، سرخی تو از من» در چهارشنبه‌سوری خوانده شود و خود می‌خوانند: «غم برو، شادی بیا. زردی برو، سرخی بیا. محنت برو، روزی بیا»

«گاهنبار چَهره‌ی هَمَسپَتمَدَم» واپسین گاهنبار سال و از روز ۳۶۱ تا روز ۳۶۵ سال برگزار می‌شد که بر پایه‌ی افسانه‌های ایرانی آفرینش آدمی در واپسین روز این گاهنبار به پایان رسید.
به گمان جشن «مانترَه سپند» یا «اوشیدَر جشن» در ایران باستان در روز پایانی اسپند(روز ۳۶۰ سال)، پیش از پنجه و در شب آغاز گاهنبار برگزار می‌شد. اوشیدر جشن، جشنی برای فرارسیدن نوروز، برابری روز و شب و برابری سرما و گرما به‌شمار می‌رفت.
پیدایش گاهنبار را از روزگار پیشدادیان و جمشید پیشدادی می‌دانند. گاهنبارها با پیشه‌ی ایرانیان که کشاورزی و دامداری بود، گره خورده بودند.
در واپسین روز گاهنبار تا سپیده‌دم بر بام‌ها آتش می‌افروختند و چشم‌به‌راه برآمدن آفتاب بهار می‌ماندند و از ایزد توانا می‌خواستند تا روشنایی و مهر و بخشش بر ایران بگستراند.
در این آیین هرکس به اندازه‌ی توان خود خوانِ خوراک می‌گسترد و فردای آن روز هفت‌‌سین جایگزین خوان پیشین می‌شد.
به گفته‌ی بیشتر ایران‌شناسان ریشه‌ی جشن سوری یا شب سوری که امروز چهارشنبه‌سوری است، به جشن پایانی گاهانبار هَمَسپَتمَدَم برمی‌گردد.

آذر- پریسا امام‌وردیلو
@cafe_andishe95
۲۴ اسفند ماه زادروز بزرگمرد همیشه جاویدان در تاریخ، پدر ایران، رضاشاه بزرگ، گرامی باد.

روحت شاد بزرگ مرد...
@na_ta_ma
💠 ‏چرا ایران‌دوستان نباید لحظه‌ای در حمایت از شاهزاده تردید کنند؟

🔗 جماعت پنجاه‌و‌هفتی و حتی نسل‌ جدید آنان، هم گرفتار همان گفتمانهای مخرب نیم‌قرن پیش هستند که ایران را به خاک سیاه نشاند و هم بسیار حیله‌گر و فاقد چارچوب‌های اخلاقی قابل اعتمادند. آنها با علم به جایگاه مردمی شاهزاده، از فحاشی و تمسخر به سمت تمارض به دوستی و همکاری رفتند اما هدفشان کندن او از جایگاه تاریخی‌اش، اختلاف در بین هوادارانش و سپس حذف خود او به عنوان یک فرد معمولی و فاقد جایگاه، از معادلات سیاسی است.

⚜️ ایران‌گرایی و وطن‌دوستی به خاطر اتفاقات مختلف در نیم‌قرن گذشته، تا اندازه‌ی زیادی در پهلوی‌گرایی تجمیع شده و غیر از رگه‌هایی از جبهه ملی و طرفداران زنده‌یاد شاپور بختیار، سایر نحله‌ها و چهره‌ها چندان این گفتمان را در ذهن مردم تداعی نمی‌کنند. حذف و تضعیف جریان دوستدار پهلوی، خطر افتادن ایران به دست جریانی را در پی دارد که ملغمه‌ای از مجاهد، چریک، تجریه‌طلب و البته شاید همراه با دکوری از نیروهای ضعیف و به ظاهر ملی باشند. این جریانها به زودی تعارف را کنار گذاشته و با فرقه‌ی تبهکار رجوی هم ائتلاف خواهندکرد. هزینه‌های گزافی که برای آماده‌کردن اذهان مردم خرج‌شده و از گروههای تروریستی و تطهیر آنان شروع شد، تا نشستن همه پنجاه‌هفتی‌ها دور یک میز ادامه‌خواهد یافت.

📍در حالی که خواسته‌های مردم و جوانان ایران هیچ نسبتی با این بقایای ۵۷ ندارد و در حالی که همگان انقلاب ۵۷ را عامل فلاکت ایران می‌دانند، نباید اجازه‌داد این گروههای بی‌وزن و ورشکسته هوس تجدید حیات آن انقلاب، صرفا با عوض کردن یک پالان را عملی کنند.

▪️از طرفی، جریانهای اکثریت همواره در ایجاد تشکیلات و سازماندهی و تقسیم‌کار، از اقلیت‌های کوچک و باانگیزه عقب‌تر هستند و این طبیعی است. اما وجود شاهزاده رضا پهلوی تا اندازه زیادی این خلا را پر می‌کند و انسجام مردم درون کشور را تضمین خواهدکرد. بدون‌شک وجود گروهها و احزابی چون «هفت آبان»، «ایران نوین» و «سازمان مشروطه ایران» در این شرایط بسیار مهم است اما سرعت تحولات، به طیف ایرانگرا اجازه ریسک‌کردن نمی‌دهد و فرصت برای «کادرسازی و سازماندهی» از سوی این گروهها و شناساندن خود به مردم گوشه‌و‌کنار کشور بسیار اندک است.

✍️ نجات بهرامی
@cafe_andishe95
امروز زادروز رضاشاه بزرگ است. این روزها که مدارس و دانشگاه‌ها هدف حمله ارتجاع، زنان در بند خشک‌مغزان، اقتصاد کشور اسیر فساد و بی‌کفایتی، و استقلال و آب و خاک کشور بازیچه خیانت و زبونی است، #ملت_ایران با فریاد #رضاشاه_روحت_شاد، روشن‌تر از همیشه خواهان تاسیس یک دولت ملی هستند.

Today is the anniversary of Reza Shah’s birth. These days, as schools are attacked by violent extremists, women are oppressed by regressive ideologues, the country’s economy is paralyzed with rampant corruption and incompetence, and the independence and land of Iran are being destroyed through exploitation by treacherous and illegitimate forces, Iranians throughout Iran are chanting “God bless Reza Shah”. In so doing, they are making known their desire for the establishment of a new Iranian national government that places the well-being - the safety, security, health and prosperity - of the land and the nation of Iran first among its priorities.

@OfficialRezaPahlavi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎊خدمات فرزند برومند ایران و مازندران
رضا شاه پهلوی به ملت و مملکت ایران
@cafe_andishe95
📄"در سیر زندگانی اجتماعی و سیاسی خود مردی به وطن پرستی رضاشاه ندیده ام، علاقه او بسرزمین پدری از حد متعادل و معقول خارج شده و حتی شیوه تعصب پیدا می‌کرد. رضاشاه ناراحت و خشمگین می‌شد اگر می‌گفتند سویس بیش از ایران دریاچه دارد.

خوب بخاطر دارم در ۱۳۰۷ از سفر فرنگ برگشتم و نخستین مرتبه‌ای که به حضور ایشان شرفیاب شدم طبعاً از سفرم سؤال فرمودند. این نخستین سفری بود که بفرنگ رفته بودم و با آن روح نوجوئی ونوخواهی و شور جوانی که لبریز از ستایش تمدن اروپا بود، تا خواستم شمه‌ای از احساس ستایش آمیز خود را بیان کنم جلو مرا گرفت که خوشم نمی آید اینقدر از فرنگی تعریف کنند. باید ایران را چون فرنگ ساخت".

📔کتاب پنجاه‌و‌پنج، نوشته علی دشتی، صفحه ۴۲ انتشارات نیما، چاپ آلمان
@cafe_andishe95
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 به مناسبت زادروز تولد رضا شاه
#زئوس
@cafe_andishe95
Forwarded from حجت کلاشی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❇️ گفت‌و‌گوی #حجت_کلاشی با کانال یک

🔹موضوع: #منشور_گسستگی و رابطه‌ی جریان پادشاهی‌خواه با #شاهزاده_رضا_پهلوی

۲۴ اسفند ۱۴۰۱

🔻پیام مردم در چهارشنبه‌سوری و دفن منشوری که مرده به دنیا آمد.

🔻به رسمیت شناختن گروه‌های تروریستی تجزیه‌طلب و باج دادن به آن‌ها به معنای حذف دیدگاه‌های اکثریت ایرانیان در کردستان و جلوگیری از پیوستن نیروهای مسلح به مردم می‌باشد.

🔻ضرورت یک مرکزیت سیاسی برای سازماندهی جنبش که از اصول ملی عدول نکند.

🔻اهمیت پیام شاهزاده رضا پهلوی در سالروز میلاد رضاشاه بزرگ و توقع پادشاهی‌خواهان از ایشان

🔻جمهوری نوبنیاد خطرناک‌ترین تهدید برای ایران است.

🔻تلاش افراد مساله‌دار مثل عمار ملکی برای گمراه کردن شاهزاده رضا پهلوی با آمارسازی

🔻برای مبارزه با ج.ا و گذار از آن، راهی جز #بازگشت_به_مشروطه نیست و این تحقق مفاهیم نو و آزادی‌ها در امتداد تاریخ کهن ایران است.

🔻 جمهوری‌خواهان از این حیث که در بی‌توجهی به امکانات و مقتضیات تاریخی این کشور و در خلأ و بی‌زمان و بی‌مکان فکر می‌کنند، با آخوندها مشابه اند.

@kalashi_hojjat
Shah
Shahin Najafi
🎼شاح-تک آهنگ جدید شاهین نجفی

پ ن: سعی کنید ویدئو را از یوتیوب ببینید که از این هنرمند حمایت کرده باشید
https://youtube.com/watch?v=YaSxRE2xj7k&si=EnSIkaIECMiOmarE
@cafe_andishe95
عده‌ای تلاش دارند که به ما بگویند که «ما» قبل از حمله اعراب مسلمان در چهارده قرن قبل، چیزی نداشتیم و کسی نبودیم و یک‌سره بعد از باریدن شمشیر بر سرمان بود که با دانش و فرهنگ آشنا شدیم.

در مقابل هم کسانی وجود دارند که می‌گویند ایرانی‌ها پس از حمله اعراب به کلی هویت خود را از دست دادند و به قعر مذلت افتادند. این‌ها وقتی به بزرگانی چون فردوسی،حافظ، مولانا و… می‌رسند سعی می‌کنند با نگاهی امروزی به آن متون، آن را مملو از سخنان زن‌ستیزانه، همجنس‌گراستیزانه و دیگرستیزانه ببینند و دچار زمان‌پریشی بشوند و یکسره آن‌ها را تخطئه کنند. (کاری که احمد کسروی با شاعران ایران انجام داد.)

برای این‌کار نیاز نیست که رنج خواندن آن متن‌ها و تحقیق بسیار را بر خود هموار کنیم، فقط کافی است که یک جمله یا بیت شعر را از متن بیرون بکشیم و حکم‌مان را صادر کنیم.

هر دو نگاه پرنقص است و آمیزه‌ای است از نخواندن و یا بدخوانی و زمان‌پریشی.

بله آن متون و باورهای ترویج‌شده در آن بی‌شک تاثیرات منفی بر ما گذاشته است اما این همه ماجرا نیست و نکات نیکوی بسیاری در آن متون می‌توان یافت که به کار انسان مدرن امروز هم می‌آید.

📍این‌که بخواهیم همه گذشته و تاریخ‌مان را به هیچ بگیریم و آن را در پای برخی از ایدئولوژی‌های عصر جدید غربی ذبح کنیم و یا در زیر بیرق احکام اسلام سیاسی به جنگ گذشته برویم، خسران کرده‌ایم و خسران چیزی فراتر از «زیان» است. اگر زیان به معنای این باشد که از سرمایه‌ای که داریم کم سود می‌بریم، خسران به معنای زیان از اصل سرمایه است.

⚜️تمسخر ایران، هویت، تاریخ، بزرگان تاریخی و خدمتگزاران راستین ایران، ژست‌های روشن‌فکرانه‌ای است که ریشه در همان ایدئولوژی‌های مسموم جهان جدید دارد و این ایدئولوژی‌ها، فیلسوفان و اندیشمندان و … دارند که نه تنها خودشان همواره کنار دیکتاتورهای خون‌ریز جهان ایستاده‌اند بلکه کرور کرور پیروانی ساخته‌اند که درد مردم ایران را چیزی از جنس درد مردم فرانسه، آلمان، نروژ و آمریکا می‌بیند و برای آن دردها از شفاخانه‌هایی دوا تجویز می‌کنند که برای رهبران آن هم شفا از پی نداشته است.
عناصر فرهنگی‌ای در تاریخ ما وجود دارد که توانسته در گذر تندباد حادثه‌ها، ایران و فرهنگ ایرانی را حفظ کند.
یکی از آن‌ها همین «نوروز» است که پشت در خانه‌هامان است.
تا بعد!

✍️بهزاد مهرانی
@cafe_andishe95
‏تا به حال روایتی شگرف درباره این که چگونه دیپلماسی توانست جلوی آغاز جنگ جهانی دوم را بگیرد و جان ۶۰ میلیون انسان در سراسر جهان را نجات دهد، شنیده‌اید؟
خیر، زیرا در این کار موفق نبوده است.
دیپلماسی هرگز نتوانسته دیکتاتورهایی که سودای تسخیر جهان را داشته‌اند متوقف کند.
‏برعکس، دیپلماسی برای آنان وقت می‌خرد.
برای چنین روشی (دیپلماسی) که در غالب مواردِ دیگر عالی عمل می‌کند، محدودیت‌هایی طبیعی وجود دارد.
🌀 از توییتر سودابه قیصری
@cafe_andishe95
تودهنی مادر جاویدنام مهسا امینی به قومگرایان:


« نازم به سر زلف تو ای دختر ایران
کز پرده برون رفت و بهم ریخت جهانی»
@cafe_andishe95

⚜️بین دموکراسی و استبداد باید فرقی باشد، اما این فرق در کجاست؟ در بیشتر موارد، دموکراسی را با یکی از بدل‌هایش اشتباه گرفته‌اند و آن را «حکومت توده بی‌سروپا» (اصطلاحی ناخوشایند که معادل مفهوم حکومت اکثریت است) نامیده‌اند. حکومت توده آشکارا نوعی استبداد است.
📍حکومتی که می‌ترساند و محروم می‌کند و اقلیت را زیر یوغ مطلق اکثریت درمی‌آورد. و استبداد اکثریت، آزادی را مانند هر استبداد دیگری کاملاً می‌کشد. اگر مجبور باشید برای اینکه احساس آزادی کنید به اکثریت بپیوندید، این نامش آزادی نیست.

📚📖 نخستین دموکراسی؛ چالش اندیشه‌ای از دوران باستان، پال وودراف ترجمه بهزاد قادری و سمانه فرهادی
@cafe_andishe95
مرگ ۳۹ مقام ارشد روس؛ پوتین در حال پاکسازی است؟

۳۹ مقام ارشد روس که با «خودکشی»، کووید و «شمن باوری» جان باختند

جزو جبهه مخالف پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه بودن اصلا در اوضاع مرگبار فعلی به صلاح نیست- کشته شدن ۳۹ جسد از آغاز شروع جنگ در اوکراین درمجموع گواهی بر این نکته است.

فقط در همین ماه دو فرد صاحب‌نفوذ سابق سر به نیست شدند.

سرگئی گریشین، الیگارش و کلاهبردار مالی که عمارت مونتسیتوی کالیفرنیا را به قیمت ۱۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار به هری و مگان فروخت، بر اثر عفونت داخلی در روز ۶ مارس جان باخت.

نیویورک پست نوشت این واقعه اتفاقی بوده باشد یا نه، پس از آن رخ داد که او از حمله روسیه به اوکراین انتقاد کرد.

آندری بوتیکف، ویروس‌شناسی که در تولید واکسن جنجالی اسپوتنیک وی (Spotnik V) برای کووید همکاری داشت، روز اول مارس گرفتار ماجرایی شد که ظرافت کمتری داشت. او قربانی حلقه شدن کمربندی به دور گلو شد.

جمهوری مادام‌العمر
فساد و مافیای سیستمی

👑 @Majalepadeshahi
🔝ملا مگس،شاه اسماعیل صفوی و تفالی به دیوان حافظ

حکایتی است از شاه اسماعیل اول موسس سلسله‌ی صفویه که مذهبِ تشیع را دیانتِ رسمی ایران قرار داد، و جهد او در این باب تا به جایی رسید که فرمان داد قبور مشاهیر را که به تسنن معروف بودند بشکافند و آنها را با خاک یکسان کنند.این پادشاهِ بزرگ وقتی به اتفاقِ شخصی از ملاهای جاهل و متعصب،معروف به"ملا مگس به زیارتِ قبرِ حافظ رفت.ملا مگس نزدِ شاه اصرار می‌کرد که قبر حافظ نیز خراب شود زیرا اون نیز فاسد بوده،شاه امضای این عزیمت را موکول به تفال به دیوانِ حافظ فرمود و چون آن‌را گشود این مطلع برآمد:جوزا سحر نهاد حمایل برابرم,یعنی غلام شاهم و سوگند می‌خورم»شاه این را به منزله‌ی سوگندِ وفاداری و بیعت به خود دانسته بسیار خشنود و خرم گردید.چون ملا مگس باز در ابرام و اصرار مبالغه کرد،شاه دوباره دیوان برگشود، ین بیت برآمد که ظاهرن روی سخن به مصاحب شاه داشته است:ای مگس حضرتِ سیمرغ نه جولانگه تُست عرض خود می‌بری و زحمتِ ما میداری
بعد از آن ملا مگس زبان در کامِ خاموشی نهاد و دم در نیاورد.

📕بن مایه:تاریخِ ادبی ایران، ادوارد براون، جلدِ سوم، برگ ۴۱۷»
@cafe_andishe95
🚩حزب کمونیست شوروی مهربانی، محبت و روابط انسانی را به طور کامل نابود کرده بود. مردم تحت حکومت کمونیست‌ها به یک پارانویای جمعی دچار شده تا جایی که شعار معروف «حتی به همسایه‌ات اعتماد نکن» دیگر به «به فرزندانت اعتماد نکن» تبدیل شده بود. مادر پدر را به ماموران حزب لو می‌داد، برادر خواهر را و فرزند می‌توانست قاتلی باشد که پدر و مادر را به دستور حزب ترور می‌کند. حین و بعد از جنگ جهانی دوم، میلیون‌ها سرباز اسیر، به وطن خود شوروی بازگشتند.

زن، مرد، جوان، پیر؛ اما یک چیز مشخص بود: در نگاه حزب کمونیست؛ زنده ماندن آن‌ها و اسارت به معنای «جاسوسی بالقوه» بود. یکی از سربازان شوروی که در جنگ فنلاند اسیر شده بود داستان جالبی دارد: «آن‌ها را با سربازان فنلاندی معاوضه کردند. طرف فنلاندی سربازان خود را در آغوش گرفت اما در طرف شوروی با آن‌ها مانند جنایت‌کاران برخورد کردند. بعد از معاوضه همه آن‌ها با یک حکم شش ساله کار در اردوگاه کار اجباری روبه‌رو می‌شوند. بعد از تحمل حبس، سرباز به خانه بازمی‌گردد. مادرش به سربازی که جلوی خانه ایستاده است می‌گوید:
+هی پسر با کی کار داری؟
×مادر، پسر خودت رو نمیشناسی؟
مادر از هوش می‌رود».
بسیاری از دخترانی که برای جنگ رفته بودند، هنگام بازگشت دیگر حتی نزد خانواده خود نیز پذیرفته شده نبودند. بسیاری لقبی جز «جنده» با خود حمل نمی‌کردند که یا سربازان خودی یا سربازان دشمن به آن‌ها تجاوز کرده‌اند.

دختری به سوتلانا آ.الکسیویچ نویسنده می‌گفت: «بعد از جنگ به خانه برگشتم. مادرم شب مرا بیدار کرد و یک کوله به دست من داد و گفت: دخترم همه می‌دونن تو با اون همه مرد تو جنگ بودی. فکر می‌کنی کی میاد و خواهرهات رو می‌گیره. به خاطر خدا از این خونه برو».
◼️ زمانی که برای کمونیست‌ها می‌جنگیدی بهتر آن بود که بمیری تا اسیر شوی و بخواهی به وطن بازگردی. آدام هاکس چایلد نویسنده مصاحبه‌ای هولناک با یکی از اعضای سابق KGB به نام نیکلای دنیلف دارد. پدر او در جنگ جهانی دوم به جنگ می‌رود و می‌میرد. او بعدها به عشق میهن به سرویس پلیس مخفی می‌پیوندد، اما سر سازش ندارد‌؛ در نهایت پسر از سیستم خارج می‌شود و به یک فعال مدنی تبدیل می‌شود. ۳۰ سال از مرگ پدر گذشته است که او با رازی هولناک روبه‌رو می‌شود: پدر او نمرده است.
داستان از این قرار است که پدر او که یک سرهنگ دوم است در اوکراین به محاصره نازی‌های آلمانی درمی‌آید و مدتی اسیر می‌شود. بعد از جنگ اما هرگز به خانه برنمی‌گردد و در نهایت سر از کانادا درمی‌آورد و با خانمی دیگر ازدواج می‌کند. پسر در نهایت با تلاش فراوان پدر را پیدا می‌کند. اما ویزای خروج به او نمی‌شود زیرا که او "اطلاعاتی ارزشمند" در اختیار دارد و به مهره‌های مهم اجازه خروج از شوروی داده نمی‌شود. اطلاعاتی ارزشمند البته در کار نیست. حزب کمونیست صرفا نمی‌خواهد به او اجازه خروج از شوروی داده شود. سال‌ها می‌گذرد و او در نهایت در سال ۱۹۹۰-۱۹۸۹ اجازه خروج را به واسطه دستور شخص گورباچف پیدا می‌کند. بعد از سال‌ها به دیدار پدر می‌رود. پدر هم بی‌شک منتظر دیدار فرزند خود بعد از چند دهه است؟ خیر. درواقع نبود پدر بهترین کاری بود که او در حق فرزند و خانواده‌اش کرده بود. حتی آشنا بودن با کسانی که به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده می‌شدند، می‌توانست زندگی اجتماعی و شغلی یک نفر را به نابودی بکشاند؛ چه رسد به فرزند و همسر یک خیانتکار (در نگاه حزب کمونیست) که در جنگ اسیر شده، فرار کرده یا زنده مانده بود. پسر بعد از سال‌ها پدر را پیدا می‌کند و جواب پدر چیست؟ او فکر می‌کند که پسرش برای اثبات کردن خود به حزب کمونیست شوروی برای کُشتن او نقشه کشیده است. می‌توانید تصور کنید چه اتفاقی افتاده است؟ در تمام این مدت آن مرد با این تصور زندگی کرده بود که روزی N.K.V.D (نام سابق پلیس مخفی شوروی KGB در زمان استالین) برای کشتن او خواهد آمد. حتی تصور نمی‌کنید تخم چه ترس‌هایی در این کشور تحت حکومت کمونیست‌ها کاشته شده بود. تو ممکن بود از شوروی بروی، اما شوروی با آن پارانویای همیشگی و ترسی که با آن بر خلق قهرمان حکومت می‌کرد از تو بیرون نمی‌رفت. این مرد تمام ترس‌های آن سال‌های سیاه را با خود در کشوری آزاد هم حمل می‌کرد.

📃آدام هاکس چایلد از اولین موج خبرنگاران غربی بود که با فروپاشی شوروی به روسیه سفر کرد و داستان‌های دست اولی را از آن سال‌های سیاه ثبت کرد. داستان نیکلای دنیلف در کتاب او (روح ناآرام به ترجمه‌ی زیبای خانم سودابه قیصری به طور مفصل‌تری شرح داده شده است که من این‌جا خلاصه کردم. مدت‌ مدیدی بعد از مرگ خواهرمان مهسا امینی و شروع جنبش روحیه کتاب خواندن نداشتم اما روزی خواندم که توماج عزیز از زندان درخواست کرده است که برایش کتاب ببرند... آن‌ها شاید جسم ما را برای مدتی زندانی کنند، اما دستشان هرگز به روح و فکر ما نمی‌رسد.
محمد الف
@cafe_andishe95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔑بحث جمهوری یا پادشاهی
بشنویم از زنده‌یاد فریدون فرخزاد

شاهین نجفی
@cafe_andishe95
لیبراسیون/لیبرالیسم
☑️ با گذر زمان از طریق جُرج اورول کبیر متوجه شدم که درصد زیادی از این تفکر (سوسیالیسم)، به واسطه‌ی نفرت ما از انسان‌های ثروتمند و موفق به وجود می‌آید، نه اینکه برای فقرا احترام قائل باشیم. 📚📖 12 قانون زندگی، جردن پیترسون ترجمه حامد رحمانیان و هادی بهمنی…
🧨☠️ مارکسیسم، سوای از فضایل فرضی آن، در هر کجایی که پیاده شد فاجعه به بار آورد - انگیزه‌ای برای کوشش‌های طرفداران امیدوارم پشیمانِ فعلی مارکسیسم شد تا جامه نویی بر ایده‌هایش بپوشانند و چنان را به جلو ادامه دهند که گویی هیچ چیز قابل توجهی تغییر نکرده است. متفکرانی که به شدت تحت تاثیر مارکس قرار گرفتند و همینطور تاثیر عظیمی بر مکاتب آموزشی و دانشگاهی امروز گذاشته‌اند (مثل میشل فوکو و ژاک دریدا) در تعریف سبک ساده شده مارکسیسم واژه «قدرت» را جایگزین کلمه «اقتصاد» کردند - گویی که قدرت، یگانه انگیزه تمام فعالیت‌های بشر است (که با اقتدار شایسته و یا تقابل نگرش و عمل مغایر است).
⚠️تقلیل ایدئولوژیکی واقعیت به این شکل، نشان از خطرناک‌ترین شِبه روشنفکران است.

📚📖 فراتر از نظم؛ 12 قانون دیگر برای زندگی، جُردن پیترسون
ترجمه شیما مسائلی
@cafe_andishe95