#مدینة_العلم (۱۵)
#نقل_فضائل_از_کتب_مخالفین (۱۳۷۱)
✨امیرالمؤمنین علیه السلام دروازهٔ علوم نبوی
۞༅🕊️✿﷽✿༅࿇༅═┅┅┄•
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:
«من شهر علم هستم و علی دروازه آن است، پس هر کس که خواهان علم باشد، باید از دروازه شهر وارد شود.»
📗تاريخ دمشق لابن عساكر، ج۴۲، ص۳۷۸
*سند روایت طبق مبنای رجالی مخالفین معتبر است. و این حدیث در کتب اهل خلاف دهها سند متعدد دارد و از بیش از ۱۰ نفر از صحابه ( امیرالمؤمنین و امام حسن مجتبی و امام حسین صلوات الله علیهم و جابر بن عبد الله و #ابوذر غفاری و #سلمان و عقبه بن عامر و ابن عباس و أنس بن مالک و عبد الله بن مسعود و #عبدالله_بن_عمر و #عمروعاص) نقل شده؛
لذا با قاطعیت میتوان گفت حدیث: «أنا مدينة العلم، وعلي بابها» در کتب مخالفین به حد تواتر رسیده هر چند برخی نواصب حدیث را تضعیف و جعلی دانستهاند.!
▼↓▼↓▼↓▼↓▼↓▼
بررسی سندی این حدیث شریف
①عبد المنعم بن عبد الكريم النيسابوري:
وكان صدوقاً، أميناً، حسن الأخلاق.
📓الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة، ج۶، ص۴۸۰
①زاهر بن طاهر الشحامي:
وسماعاته صحيحة وهو ثقة في الحديث.
📓التقييد لمعرفة رواة السنن والمسانيد، ص۲۷۲
✍🏻طبقه اول حدیث دو سند دارد و ثقه بودن یک نفرشان هم کافی است. درحالی که هردو راوی ثقه هستند.
②محمد بن عبد الرحمن الكنجرودي (أبو سعد):
قال السمعاني: أبو سعد الأديب الكنجروذي، من أهل نيسابور، كان أديبا فاضلا، عاقلا، حسن السيرة، ثقة، صدوقا.
📓إتحاف المرتقي بتراجم شيوخ البيهقي، ص۵۵۸
③محمد بن بشر النيسابوري (أبو سعيد):
وقال الذهبي في "النبلاء": الشيخ الصالح المسند، كان ختن الحافظ أبي الحسين الحجاجي. وقال في "العبر": كان ثقة صالحًا. وقال ابن العماد: المحدث الفاضل، كان ثقة صالحًا. قلت: [ثقة صالح].
🗄الرّوض الباسم في تراجم شيوخ الحاك، ج۲، ص۹۴۲
④محمد بن إدريس السامي (أبو لبيد):
محمد بن إدريس أبو لبيد السامي، من أهل سَرخس. قال الخليلي: ثقة متفق عليه.
📓الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة، ج۸، ص۱۶۷
⑤سويد بن سعيد الهروي:
"م ق" سويد بن سعيد الحدثاني، شيخ مسلم:
📓من تكلم فيه وهو موثوق أو صالح الحديث، ص۲۵۴
✍🏻درباره جرح و تعدیل ایشان بین علما اختلاف است، لذا ذهبی او را موثق دانسته است.
⑥شريك بن عبد الله القاضي:
قلت: كان شريك حسن الحديث إماما فقيها ومحدثا. وقد استشهد به البخاري وخرج له مسلم متابعة. ووثقه يحيى بن معين.. وحديثه من أقسام الحسن.
📓تذکره الحفاظ للذهبی، ج۱، ص۱۷۰
✍🏻شریک از روات بخاری و مسلم و دیگر صحاح است، و جرحهای وارد بر او بر احادیثش ضرری نمیرساند. لذا ذهبی گفته احادیث شریک حسن است.
⑦سلمة بن كهيل الحضرمي:
سلمة بن کهیل أبو یحیى الحضرمی من علماء الکوفة .. ثقة.
📓الکاشف، ج۱، ص۴۵۴
⑧عبد الرحمن بن عسيلة الصنابحي:
ثقة من کبار التابعین.
📓تقریب التهذیب، ج۱، ص۳۴۶
⑨علي بن أبي طالب الهاشمي (علیه السلام): صحابي.
➖➖➖➖
@borrhan
#نقل_فضائل_از_کتب_مخالفین (۱۳۷۱)
✨امیرالمؤمنین علیه السلام دروازهٔ علوم نبوی
۞༅🕊️✿﷽✿༅࿇༅═┅┅┄•
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:
«من شهر علم هستم و علی دروازه آن است، پس هر کس که خواهان علم باشد، باید از دروازه شهر وارد شود.»
📗تاريخ دمشق لابن عساكر، ج۴۲، ص۳۷۸
*سند روایت طبق مبنای رجالی مخالفین معتبر است. و این حدیث در کتب اهل خلاف دهها سند متعدد دارد و از بیش از ۱۰ نفر از صحابه ( امیرالمؤمنین و امام حسن مجتبی و امام حسین صلوات الله علیهم و جابر بن عبد الله و #ابوذر غفاری و #سلمان و عقبه بن عامر و ابن عباس و أنس بن مالک و عبد الله بن مسعود و #عبدالله_بن_عمر و #عمروعاص) نقل شده؛
لذا با قاطعیت میتوان گفت حدیث: «أنا مدينة العلم، وعلي بابها» در کتب مخالفین به حد تواتر رسیده هر چند برخی نواصب حدیث را تضعیف و جعلی دانستهاند.!
▼↓▼↓▼↓▼↓▼↓▼
بررسی سندی این حدیث شریف
①عبد المنعم بن عبد الكريم النيسابوري:
وكان صدوقاً، أميناً، حسن الأخلاق.
📓الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة، ج۶، ص۴۸۰
①زاهر بن طاهر الشحامي:
وسماعاته صحيحة وهو ثقة في الحديث.
📓التقييد لمعرفة رواة السنن والمسانيد، ص۲۷۲
✍🏻طبقه اول حدیث دو سند دارد و ثقه بودن یک نفرشان هم کافی است. درحالی که هردو راوی ثقه هستند.
②محمد بن عبد الرحمن الكنجرودي (أبو سعد):
قال السمعاني: أبو سعد الأديب الكنجروذي، من أهل نيسابور، كان أديبا فاضلا، عاقلا، حسن السيرة، ثقة، صدوقا.
📓إتحاف المرتقي بتراجم شيوخ البيهقي، ص۵۵۸
③محمد بن بشر النيسابوري (أبو سعيد):
وقال الذهبي في "النبلاء": الشيخ الصالح المسند، كان ختن الحافظ أبي الحسين الحجاجي. وقال في "العبر": كان ثقة صالحًا. وقال ابن العماد: المحدث الفاضل، كان ثقة صالحًا. قلت: [ثقة صالح].
🗄الرّوض الباسم في تراجم شيوخ الحاك، ج۲، ص۹۴۲
④محمد بن إدريس السامي (أبو لبيد):
محمد بن إدريس أبو لبيد السامي، من أهل سَرخس. قال الخليلي: ثقة متفق عليه.
📓الثقات ممن لم يقع في الكتب الستة، ج۸، ص۱۶۷
⑤سويد بن سعيد الهروي:
"م ق" سويد بن سعيد الحدثاني، شيخ مسلم:
📓من تكلم فيه وهو موثوق أو صالح الحديث، ص۲۵۴
✍🏻درباره جرح و تعدیل ایشان بین علما اختلاف است، لذا ذهبی او را موثق دانسته است.
⑥شريك بن عبد الله القاضي:
قلت: كان شريك حسن الحديث إماما فقيها ومحدثا. وقد استشهد به البخاري وخرج له مسلم متابعة. ووثقه يحيى بن معين.. وحديثه من أقسام الحسن.
📓تذکره الحفاظ للذهبی، ج۱، ص۱۷۰
✍🏻شریک از روات بخاری و مسلم و دیگر صحاح است، و جرحهای وارد بر او بر احادیثش ضرری نمیرساند. لذا ذهبی گفته احادیث شریک حسن است.
⑦سلمة بن كهيل الحضرمي:
سلمة بن کهیل أبو یحیى الحضرمی من علماء الکوفة .. ثقة.
📓الکاشف، ج۱، ص۴۵۴
⑧عبد الرحمن بن عسيلة الصنابحي:
ثقة من کبار التابعین.
📓تقریب التهذیب، ج۱، ص۳۴۶
⑨علي بن أبي طالب الهاشمي (علیه السلام): صحابي.
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#تحریف #سیرهء علمای مخالفین (۱۷۷) #آیه_تطهیر ❗️باز هم دستبرد در حقایق تاریخی ←تلاش برای کمرنگ کردن مناقب خمسه طیبه علیهمالسلام ═✧❁﷽❁✧═ 1️⃣ عبارت #بدون_تحریف در سنن بیهقی: ♦️ «...خرج رسول الله (ص) فوجه هذا المسجد فقال ألا لا يحل هذا المسجد لجنب ولا…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ رسوایی کارنشناس کذاب وهابی در مناظره کوتاه با جوان شیعه
✍️ببینید چگونه وهابیون ناصبی و دروغگو حتی بدیهی ترین مسائل به مانند فضیلت بودن واقعه مباهله برای اهل بیت علیهمالسلام را زیر سوال میبرند و هنگامی که توسط یک جوان شیعه رسوا و بی آبرو میشوند به راحتی اقدام به دروغگویی نموده و سخن قبلی خود را منکر میشوند و سپس با قطع کردن ناشیانهٔ تماس پا به فرار میگذارند!!
#مباهله #نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین
#عمروعاص
@borrhan
✍️ببینید چگونه وهابیون ناصبی و دروغگو حتی بدیهی ترین مسائل به مانند فضیلت بودن واقعه مباهله برای اهل بیت علیهمالسلام را زیر سوال میبرند و هنگامی که توسط یک جوان شیعه رسوا و بی آبرو میشوند به راحتی اقدام به دروغگویی نموده و سخن قبلی خود را منکر میشوند و سپس با قطع کردن ناشیانهٔ تماس پا به فرار میگذارند!!
#مباهله #نقل_فضایل_از_کتب_مخالفین
#عمروعاص
@borrhan
#ترور (۵۴)
#معاویه (۳۵۴)
▪️سربازان عسلۍ؛ ماجراۍ یڪ ترور﴿2﴾
🔸قسمت دوم
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔗 قسمت اول : ترور جناب #مالک_اشتر و اشاره #عمروعاص به سربازان عسلی
←در تاریخ مشهور است که معاویه ﴿لَعَنَهُ الله﴾ مخالفان سیاسۍ خود را با سم تصفیه میڪرد، سم را نیز در قالب #عسل گوارا میفرستاد تا مخالفین خود را با تمیزترین شڪل به قتل برساند، سپس از ڪرده خویش اظهار خشنودۍ میڪرد.
این بار نوبت به سبط پیامبر «امام حسن مجتبۍعلیهالسلام» میرسد ڪه جرعه ای از آن عسل منحوس بنوشد!
خوب توجه و تأمّل کنید.
⫸آنچه ثابت وقطعۍ است ڪه امام حسن مجتبی علیهالسلام بر اثر مسمومیّت در بار سوّم پس از دوبار تلاش نافرجام برای شهادت رساندن وۍ،به شهادت رسید:
ام موسۍ گفت:«جعده بنت الاشعث به حسن سم خوراند،پس بسیار از آن دردمند بود...»
📌قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ سَعْدٍ: أَنَا يَحْيَى بْنُ حَمَّادٍ، أَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنِ الْمُغِيرَةِ، عَنْ أُمِّ مُوسَى، أَنَّ جَعْدَةَ بِنْتَ الْأَشْعَثِ بْنِ قَيْسٍ سَقَتِ الْحَسَنَ السُّمَّ، فَاشْتَكَى مِنْهُ شَكَاةً
البداية والنهاية﴿۲۰۸/۱۱﴾ (تصویر الحاقی)
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
⫸ حال سم در چه غذایی بود؟ بلۍ درست حدس زدید، در همان «عسل» که سرباز خداست!
📌معاویه﴿لَعَنَهُ الله﴾ میگوید: «شگفت بر حسن!جرعه ای عسل یمني نزد آب رومه خورد، پس فوت کرد»
أَبُو هِلاَلٍ: عَنْ قَتَادَةَ:«قَالَ مُعَاوِيَةُ: وَاعَجَباً لِلْحَسَنِ! شَرِبَ شُرْبَةً مِنْ عَسَلٍ يَمانِيَّة بِمَاءِ رُوْمَةَ، فَقَضَى نَحْبَهُ.»
تاريخ دمشق﴿۱۹۷/۵۹﴾
به لحن معاویه توجه کنید، با تحکّم و وقاحت شیوه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام را به شکل دقیق توصیف میڪند؛ که پرسش برانگیز است.
➢از کجا میدانست نوع عسل یمنی است؟
➢از کجا محل نوشیدن عسل را میدانست؟
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
⫸بایستی بدانیم که واکنش معاویه در مقابل شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام چه بود،غم یا خشنودۍ؟!
📌در روایتۍ صحیح آمده:«مقدام بن معدی کرب نزد معاویه آمد.معاویه به مقدام گفت:«آیا دانستی که حسن بن علی مرد؟» مقدام ترجع کرد. معاویه گفت:«آیا آن را مصیبت میدانۍ؟!» مقدام گفت:«و چرا آن را مصیب نبینم! حال آنکه رسول اللهﷺ وۍ را در بغل خویش گذاشت و گفت وی از من است و حسین از علی است.
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ الدِّمَشْقِيُّ، ثنا حَيْوَةُ بْنُ شُرَيْحٍ، ثنا بَقِيَّةُ بْنُ الْوَلِيدِ، عَنْ بَحِيرِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ خَالِدِ بْنِ مَعْدَانَ، قَالَ: وَفَدَ الْمِقْدَامُ بْنُ مَعْدِي كَرِبَ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ لِلْمِقْدَامِ: أَعَلِمْتَ أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ تُوُفِّيَ؟ فَاسْتَرْجَعَ الْمِقْدَامُ، فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ: أَتُرَاهَا مُصِيبَةً؟ فَقَالَ: لِمَ لَا أُرَاهَا مُصِيبَةً وَقَدْ وَضَعَهُ رَسُولُ اللهِﷺ فِي حِجْرِهِ، فَقَالَ: «هَذَا مِنِّي، وَحُسَيْنٌ مِنْ عَلِيٍّ»
📚📕المعجم الكبير﴿۴۳/۳﴾
⫸ پس میبینید که معاویه ملعون با استنکار میگوید که مگر مرگ حسن بن علۍ مصیبت است؟ در ادامه روایت در سنن ابوداود ذڪر شده ڪه اسدۍ از کاسه لیسان معاویه، پس از سخن مقدام میگوید «جَمْرٌة أطْفَأهَا الله» یعنی امام حسن خدرک آتشۍ است که خدا خاموش ڪرده! که به شرح عظیم آبادی یعنی فتنه است که خاموش شده! ﴿عون المعبود ۱۲۸/۱۱﴾ سپس مقدام به ذکر مطاعن و فسوق معاویه میپردازد.﴿سنن ابۍداود ۶۸/۴﴾
✍🏻عظیم آبادۍ در شرح این روایت مینویسد: «شگفت از معاویه،که او قدر اهل بیت را ندانست که این گفته را گفت! همانا مرگ حسن بن علی رضی الله عنه از عظیم ترین مصائب است و خدا جزای خیر به مقدام دهد که او از گفتن حق ساکت نشد».
وَالْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ مِنْ مُعَاوِيَةَ فَإِنَّهُ مَا عَرَفَ قَدْرَ أَهْلِ الْبَيْتِ حَتَّى قَالَ مَا قَالَ فَإِنَّ مَوْتَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ مِنْ أَعْظَمِ الْمَصَائِبِ وَجَزَى اللَّهُ الْمِقْدَامَ وَرَضِيَ عَنْهُ فَإِنَّهُ مَا سَكَتَ عَنْ تَكَلُّمِ الْحَقِّ
📗عون المعبود ج:۱۱ ص:۱۲۸
⫸✍🏻مباحث را مرور ڪنیم:
❶معاویه ید طولایۍ در مسموم ڪردن مخالفین خود داشت و عسل مسموم را سرباز خدا میدانست
❷امام حسن علیهالسلام با عسل مسموم به شهادت رسید و معاویه از جزئیات قضیه با خبر بود.
❸معاویه نسبت به شهادت امام مجتبی علیهالسلام غمگین نبود بلڪه مصیبت بودن آن را نفۍ میڪرد.
﴿اللَّهُمَّ اِلْعَنْ أَبَا سُفْيَانَ وَ مُعَاوِيَةَ بْنَ أَبِي سُفْيَانَ وَ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ اَللَّعْنَةُ أَبَدَ اَلْآبِدِينَ﴾
🔗 پیشنهاد مطالعه:
ترور بیولوژیک امام مجتبی علیهالسلام و نقش امپراطور روم در این ترور به دستور معاویه بن ابوسفیان ، از (اینجا) به پایین
➖➖➖➖➖
@borrhan
#معاویه (۳۵۴)
▪️سربازان عسلۍ؛ ماجراۍ یڪ ترور﴿2﴾
🔸قسمت دوم
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔗 قسمت اول : ترور جناب #مالک_اشتر و اشاره #عمروعاص به سربازان عسلی
←در تاریخ مشهور است که معاویه ﴿لَعَنَهُ الله﴾ مخالفان سیاسۍ خود را با سم تصفیه میڪرد، سم را نیز در قالب #عسل گوارا میفرستاد تا مخالفین خود را با تمیزترین شڪل به قتل برساند، سپس از ڪرده خویش اظهار خشنودۍ میڪرد.
این بار نوبت به سبط پیامبر «امام حسن مجتبۍعلیهالسلام» میرسد ڪه جرعه ای از آن عسل منحوس بنوشد!
خوب توجه و تأمّل کنید.
⫸آنچه ثابت وقطعۍ است ڪه امام حسن مجتبی علیهالسلام بر اثر مسمومیّت در بار سوّم پس از دوبار تلاش نافرجام برای شهادت رساندن وۍ،به شهادت رسید:
ام موسۍ گفت:«جعده بنت الاشعث به حسن سم خوراند،پس بسیار از آن دردمند بود...»
📌قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ سَعْدٍ: أَنَا يَحْيَى بْنُ حَمَّادٍ، أَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنِ الْمُغِيرَةِ، عَنْ أُمِّ مُوسَى، أَنَّ جَعْدَةَ بِنْتَ الْأَشْعَثِ بْنِ قَيْسٍ سَقَتِ الْحَسَنَ السُّمَّ، فَاشْتَكَى مِنْهُ شَكَاةً
البداية والنهاية﴿۲۰۸/۱۱﴾ (تصویر الحاقی)
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
⫸ حال سم در چه غذایی بود؟ بلۍ درست حدس زدید، در همان «عسل» که سرباز خداست!
📌معاویه﴿لَعَنَهُ الله﴾ میگوید: «شگفت بر حسن!جرعه ای عسل یمني نزد آب رومه خورد، پس فوت کرد»
أَبُو هِلاَلٍ: عَنْ قَتَادَةَ:«قَالَ مُعَاوِيَةُ: وَاعَجَباً لِلْحَسَنِ! شَرِبَ شُرْبَةً مِنْ عَسَلٍ يَمانِيَّة بِمَاءِ رُوْمَةَ، فَقَضَى نَحْبَهُ.»
تاريخ دمشق﴿۱۹۷/۵۹﴾
به لحن معاویه توجه کنید، با تحکّم و وقاحت شیوه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام را به شکل دقیق توصیف میڪند؛ که پرسش برانگیز است.
➢از کجا میدانست نوع عسل یمنی است؟
➢از کجا محل نوشیدن عسل را میدانست؟
𖣐➸━━➵━━━➵━━➸━┅┄
⫸بایستی بدانیم که واکنش معاویه در مقابل شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام چه بود،غم یا خشنودۍ؟!
📌در روایتۍ صحیح آمده:«مقدام بن معدی کرب نزد معاویه آمد.معاویه به مقدام گفت:«آیا دانستی که حسن بن علی مرد؟» مقدام ترجع کرد. معاویه گفت:«آیا آن را مصیبت میدانۍ؟!» مقدام گفت:«و چرا آن را مصیب نبینم! حال آنکه رسول اللهﷺ وۍ را در بغل خویش گذاشت و گفت وی از من است و حسین از علی است.
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ الدِّمَشْقِيُّ، ثنا حَيْوَةُ بْنُ شُرَيْحٍ، ثنا بَقِيَّةُ بْنُ الْوَلِيدِ، عَنْ بَحِيرِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ خَالِدِ بْنِ مَعْدَانَ، قَالَ: وَفَدَ الْمِقْدَامُ بْنُ مَعْدِي كَرِبَ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ لِلْمِقْدَامِ: أَعَلِمْتَ أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ تُوُفِّيَ؟ فَاسْتَرْجَعَ الْمِقْدَامُ، فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ: أَتُرَاهَا مُصِيبَةً؟ فَقَالَ: لِمَ لَا أُرَاهَا مُصِيبَةً وَقَدْ وَضَعَهُ رَسُولُ اللهِﷺ فِي حِجْرِهِ، فَقَالَ: «هَذَا مِنِّي، وَحُسَيْنٌ مِنْ عَلِيٍّ»
📚📕المعجم الكبير﴿۴۳/۳﴾
⫸ پس میبینید که معاویه ملعون با استنکار میگوید که مگر مرگ حسن بن علۍ مصیبت است؟ در ادامه روایت در سنن ابوداود ذڪر شده ڪه اسدۍ از کاسه لیسان معاویه، پس از سخن مقدام میگوید «جَمْرٌة أطْفَأهَا الله» یعنی امام حسن خدرک آتشۍ است که خدا خاموش ڪرده! که به شرح عظیم آبادی یعنی فتنه است که خاموش شده! ﴿عون المعبود ۱۲۸/۱۱﴾ سپس مقدام به ذکر مطاعن و فسوق معاویه میپردازد.﴿سنن ابۍداود ۶۸/۴﴾
✍🏻عظیم آبادۍ در شرح این روایت مینویسد: «شگفت از معاویه،که او قدر اهل بیت را ندانست که این گفته را گفت! همانا مرگ حسن بن علی رضی الله عنه از عظیم ترین مصائب است و خدا جزای خیر به مقدام دهد که او از گفتن حق ساکت نشد».
وَالْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ مِنْ مُعَاوِيَةَ فَإِنَّهُ مَا عَرَفَ قَدْرَ أَهْلِ الْبَيْتِ حَتَّى قَالَ مَا قَالَ فَإِنَّ مَوْتَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ مِنْ أَعْظَمِ الْمَصَائِبِ وَجَزَى اللَّهُ الْمِقْدَامَ وَرَضِيَ عَنْهُ فَإِنَّهُ مَا سَكَتَ عَنْ تَكَلُّمِ الْحَقِّ
📗عون المعبود ج:۱۱ ص:۱۲۸
⫸✍🏻مباحث را مرور ڪنیم:
❶معاویه ید طولایۍ در مسموم ڪردن مخالفین خود داشت و عسل مسموم را سرباز خدا میدانست
❷امام حسن علیهالسلام با عسل مسموم به شهادت رسید و معاویه از جزئیات قضیه با خبر بود.
❸معاویه نسبت به شهادت امام مجتبی علیهالسلام غمگین نبود بلڪه مصیبت بودن آن را نفۍ میڪرد.
﴿اللَّهُمَّ اِلْعَنْ أَبَا سُفْيَانَ وَ مُعَاوِيَةَ بْنَ أَبِي سُفْيَانَ وَ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ اَللَّعْنَةُ أَبَدَ اَلْآبِدِينَ﴾
🔗 پیشنهاد مطالعه:
ترور بیولوژیک امام مجتبی علیهالسلام و نقش امپراطور روم در این ترور به دستور معاویه بن ابوسفیان ، از (اینجا) به پایین
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
#صفین (۱۱۱) 🔸۱۲/صفر سالروز واقعه حکمیت در صفین و پاسخ به شبهه کانالهای وهابی پیرامون جنگ صفین ⁉️❔آیا امیر المؤمنين علی بن ابی طالب -علیهما السلام- فرمودند: کشتهشدگان ما و کشتهشدگان سپاه معاویه در بهشت هستند؟! 🔻پاسخ دوم (پاسخ اول ←اینجا→) ┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄…
#صفین (۱۱۲)
✅ خلاصهای از ماجرای حکمیت در صفین
✧❁﷽❁✧
...در پی حملات #مالک_اشتر در جنگ صفین، معاویه شکست را بسیار نزدیک دید و برای چارهجویی، دست به دامن #عمروعاص شد.
به پیشنهاد عمروعاص و دستور #معاویه:، شامیان قرآنها را بر نیزه کردند و شعار دادند: «ای اهل عراق! حاکم بین ما و شما، کتاب خدا باشد»
با اجرای این نقشه، در میان سپاه امیرالمؤمنین دو دستگی پدید آمد.
گروهی گفتند: «دشمن، حکمیت قرآن را پذیرفته و ما حق جنگ با آنان را نداریم.» و شعار «لاحکم الا لله» سر دادند.
امیرالمؤمنین به شدت در برابر این سخن ایستادند و فرمودند: «این درخواست، فریبکارانه، و به منظور فرار از شکست است.»
و فرمان به ادامهٔ جنگ دادند. از سوی دیگر افراد منافقی مانند #اشعث_بن_قیس که معاویه قبلا با او مخفیانه گفتگو کرده بود، با تضعیف روحیهٔ سربازان حضرت، آنان را به گزینش دو داور از هر گروه ترغیب میکردند
هرچه امیرالمؤمنین فرمودند:
ُ «این نیرنگ است، و من، کلام الله ناطق هستم.» نتیجه نداد.
بالاخره با اصرار اشعث و چند تن دیگر و تهدید حضرت امیر به قتل یا تسلیم و تحویل آن حضرت به معاویه ، جنگ متوقف شد.
عاقبت، امیرالمؤمنین به ناچار ضمن نامهای به معاویه، با قید اینکه ما میدانیم تو اهل قرآن نیستی، حکمیت قرآن را پذیرفتند.
َ به این ترتیب قرار شد که از طرفین دو حَکم (داور)، انتخاب کنند، تا سرانجام جنگ،
به حکمیت (قضاوت دو داور) سپرده شود.
معاویه، عمروعاص را که به زیرکی معروف بود به نمایندگی برگزید و امیرمؤمنان جناب مالک اشتر یا به قولی «عبدالله بن عباس» و به قولی دیگر «ابوالاسود دوئلی» را انتخاب کردند؛ اما با مخالفت همان کسانی که توقف
جنگ را بر حضرت تحمیل کرده بودند، مواجه شدند.
این بار نیز به انتخاب آنان، نمایندگی شخصی به نام «ابوموسی اشعری» به حضرت امیر تحمیل شد.
امیرالمؤمنین در خطبهٔ ۲۳۸ #نهج_البلاغه در مورد اشتباه بودن انتخاب ابوموسی به عنوان داور حکمیت میفرمایند:
💠 «شما كار #ابوموسى_اشعرى را در جنگ #جمل به ياد داريد كه مىگفت: اين واقعه فتنه است، و هرگز به سوى اين ميدان حركت ننماييد! درحالىكه خودش در جنگ صفين شركت كرد.
اگر او راست مىگويد كه اين جنگها فتنه است، پس شركتش بدون اجبار در اين ميدان نبرد، خطا بود و اگر دروغ مىگويد، پس متهم است (دروغگو است) و شخص متهم و دروغگو نبايد براى چنين امر خطیری یعنی حکمیت برگزيده شود!»
امام برخلاف میل خود و برای حفظ مصالح
مسلمانان، سندی را امضا کردند که در آن آمده بود: « علی و معاویه و سپاهیانشان حکمیت قرآن و سنت پیامبر را پذیرفتهاند و ابوموسی اشعری و عمروعاص باید بر این اساس تا ماه #رمضان آینده، حکم خود را ابلاغ کنند و هر حکمی بدهند در امان خواهند بود.»
عمروعاص نتیجهٔ حکمیت را به اینجا رسانید
که او و ابوموسی اشعری رأی دهند هر دو فرمانروا از خلافت برکنار شوند و هیچ کدام، خلیفه نباشند و انتخاب خلیفه را به شورا واگذار کنند! آن حیلهگر مکار، برای اجرایی کردن نقشهای که در سر داشت ابوموسی را فریفت و او را در اعلام نتیجه بر خود مقدم داشت.
ابن عباس و مالک اشتر تلاش زیادی کردند
تا ابتدا عمروعاص نتیجه را اعلام کند؛ اما ابوموسی به هشدارهای آنان توجهی نکرد و گفت: «من و عمروعاص توافق کردهایم!»
او بالای منبر رفت و گفت: «ای مردم! ...من و عمروعاص توافق کردیم که علی و معاویه را از خلافت برکنار کنیم تا خود مسلمانان، شورایی تشکیل دهند و کسی را که استحقاق و شایستگی خلافت دارد انتخاب کنند؛ پس من به نمایندگی از مردم حجاز و عراق چنانکه انگشتریام را از دست خود خارج میکنم،
علی را از خلافت برکنار مینمایم!»
سپس از منبر پایین آمد عمرو عاص بالای منبر رفته و اعلام کرد:
ّ «آنچه ابوموسی گفت شنیدید. او تنها حق
برکناری علی را داشت و من هم او را در این مورد تأیید میکنم؛ اما من چنانکه انگشتریام را
به دست میکنم خلافت را به معاویه واگذار مینمایم؛ زیرا او علاوه بر اینکه شایستگی این مقام را دارد، ولی دم و خونخواه عثمان نیز هست!»
در اینجا مجلس آشفته شد. ابوموسی از حیلهٔ عمروعاص برآشفت و خطاب به او گفت:
«ای حیله گر فاسق! تو چون سگی هستی كه چه آن را چوب بزنند یا رهایش سازند، واق واق میکند.»
عمروعاص هم در پاسخ گفت: «تو همچون خری هستی که مشتی کتاب، بارش کرده باشند.»
امیرالمؤمنین در خطبه ۱۷۷ نهج درباره رد کردن حكم حكميت ميفرمايند:
💠 «نظر جمعیت شما بر این قرار گرفت که دو نفر را برای حکمیت انتخاب کنند و ما از این دو، پیمان گرفتیم ُ که بر اساس حکم قرآن عمل کنند؛ ولی آنها با اين كه آشكارا حق را مىديدند منحرف شدند؛ چون جور و ستم، خواستهٔ دل آنها بود. بنابراين هنگامی که منحرف شدند و حكمى بر خلاف حكم خداوند صادر كردند ما مىتوانيم به استناد دليلی محكم، براى خود تصميم بگيريم. ،(و حكم آنها را دور بيفكنيم.)»
➖➖➖➖
@borrhan
✅ خلاصهای از ماجرای حکمیت در صفین
✧❁﷽❁✧
...در پی حملات #مالک_اشتر در جنگ صفین، معاویه شکست را بسیار نزدیک دید و برای چارهجویی، دست به دامن #عمروعاص شد.
به پیشنهاد عمروعاص و دستور #معاویه:، شامیان قرآنها را بر نیزه کردند و شعار دادند: «ای اهل عراق! حاکم بین ما و شما، کتاب خدا باشد»
با اجرای این نقشه، در میان سپاه امیرالمؤمنین دو دستگی پدید آمد.
گروهی گفتند: «دشمن، حکمیت قرآن را پذیرفته و ما حق جنگ با آنان را نداریم.» و شعار «لاحکم الا لله» سر دادند.
امیرالمؤمنین به شدت در برابر این سخن ایستادند و فرمودند: «این درخواست، فریبکارانه، و به منظور فرار از شکست است.»
و فرمان به ادامهٔ جنگ دادند. از سوی دیگر افراد منافقی مانند #اشعث_بن_قیس که معاویه قبلا با او مخفیانه گفتگو کرده بود، با تضعیف روحیهٔ سربازان حضرت، آنان را به گزینش دو داور از هر گروه ترغیب میکردند
هرچه امیرالمؤمنین فرمودند:
ُ «این نیرنگ است، و من، کلام الله ناطق هستم.» نتیجه نداد.
بالاخره با اصرار اشعث و چند تن دیگر و تهدید حضرت امیر به قتل یا تسلیم و تحویل آن حضرت به معاویه ، جنگ متوقف شد.
عاقبت، امیرالمؤمنین به ناچار ضمن نامهای به معاویه، با قید اینکه ما میدانیم تو اهل قرآن نیستی، حکمیت قرآن را پذیرفتند.
َ به این ترتیب قرار شد که از طرفین دو حَکم (داور)، انتخاب کنند، تا سرانجام جنگ،
به حکمیت (قضاوت دو داور) سپرده شود.
معاویه، عمروعاص را که به زیرکی معروف بود به نمایندگی برگزید و امیرمؤمنان جناب مالک اشتر یا به قولی «عبدالله بن عباس» و به قولی دیگر «ابوالاسود دوئلی» را انتخاب کردند؛ اما با مخالفت همان کسانی که توقف
جنگ را بر حضرت تحمیل کرده بودند، مواجه شدند.
این بار نیز به انتخاب آنان، نمایندگی شخصی به نام «ابوموسی اشعری» به حضرت امیر تحمیل شد.
امیرالمؤمنین در خطبهٔ ۲۳۸ #نهج_البلاغه در مورد اشتباه بودن انتخاب ابوموسی به عنوان داور حکمیت میفرمایند:
💠 «شما كار #ابوموسى_اشعرى را در جنگ #جمل به ياد داريد كه مىگفت: اين واقعه فتنه است، و هرگز به سوى اين ميدان حركت ننماييد! درحالىكه خودش در جنگ صفين شركت كرد.
اگر او راست مىگويد كه اين جنگها فتنه است، پس شركتش بدون اجبار در اين ميدان نبرد، خطا بود و اگر دروغ مىگويد، پس متهم است (دروغگو است) و شخص متهم و دروغگو نبايد براى چنين امر خطیری یعنی حکمیت برگزيده شود!»
امام برخلاف میل خود و برای حفظ مصالح
مسلمانان، سندی را امضا کردند که در آن آمده بود: « علی و معاویه و سپاهیانشان حکمیت قرآن و سنت پیامبر را پذیرفتهاند و ابوموسی اشعری و عمروعاص باید بر این اساس تا ماه #رمضان آینده، حکم خود را ابلاغ کنند و هر حکمی بدهند در امان خواهند بود.»
عمروعاص نتیجهٔ حکمیت را به اینجا رسانید
که او و ابوموسی اشعری رأی دهند هر دو فرمانروا از خلافت برکنار شوند و هیچ کدام، خلیفه نباشند و انتخاب خلیفه را به شورا واگذار کنند! آن حیلهگر مکار، برای اجرایی کردن نقشهای که در سر داشت ابوموسی را فریفت و او را در اعلام نتیجه بر خود مقدم داشت.
ابن عباس و مالک اشتر تلاش زیادی کردند
تا ابتدا عمروعاص نتیجه را اعلام کند؛ اما ابوموسی به هشدارهای آنان توجهی نکرد و گفت: «من و عمروعاص توافق کردهایم!»
او بالای منبر رفت و گفت: «ای مردم! ...من و عمروعاص توافق کردیم که علی و معاویه را از خلافت برکنار کنیم تا خود مسلمانان، شورایی تشکیل دهند و کسی را که استحقاق و شایستگی خلافت دارد انتخاب کنند؛ پس من به نمایندگی از مردم حجاز و عراق چنانکه انگشتریام را از دست خود خارج میکنم،
علی را از خلافت برکنار مینمایم!»
سپس از منبر پایین آمد عمرو عاص بالای منبر رفته و اعلام کرد:
ّ «آنچه ابوموسی گفت شنیدید. او تنها حق
برکناری علی را داشت و من هم او را در این مورد تأیید میکنم؛ اما من چنانکه انگشتریام را
به دست میکنم خلافت را به معاویه واگذار مینمایم؛ زیرا او علاوه بر اینکه شایستگی این مقام را دارد، ولی دم و خونخواه عثمان نیز هست!»
در اینجا مجلس آشفته شد. ابوموسی از حیلهٔ عمروعاص برآشفت و خطاب به او گفت:
«ای حیله گر فاسق! تو چون سگی هستی كه چه آن را چوب بزنند یا رهایش سازند، واق واق میکند.»
عمروعاص هم در پاسخ گفت: «تو همچون خری هستی که مشتی کتاب، بارش کرده باشند.»
امیرالمؤمنین در خطبه ۱۷۷ نهج درباره رد کردن حكم حكميت ميفرمايند:
💠 «نظر جمعیت شما بر این قرار گرفت که دو نفر را برای حکمیت انتخاب کنند و ما از این دو، پیمان گرفتیم ُ که بر اساس حکم قرآن عمل کنند؛ ولی آنها با اين كه آشكارا حق را مىديدند منحرف شدند؛ چون جور و ستم، خواستهٔ دل آنها بود. بنابراين هنگامی که منحرف شدند و حكمى بر خلاف حكم خداوند صادر كردند ما مىتوانيم به استناد دليلی محكم، براى خود تصميم بگيريم. ،(و حكم آنها را دور بيفكنيم.)»
➖➖➖➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
🔸عبدالعلى نور احرارى مترجم صحيح بخارى(سنى مذهب) اشاره بر قتل محمد بن ابوبكر (رضواناللهتعالىعليه) توسط عمال معاويه (﮼لعنةاللهعليه) ←در ۱۴صفر سال ۳۸ھ۔ق #محمد_بن_ابوبکر رضوان الله تعالی علیه در سن ۳۸سالگی به دستور #معاویه به شهادت رسید. به همین مناسبت «آرشیو…
﷽
⚠️ سرقت علمی - ادبی
1️⃣ « #محمد_بن_ابوبکر » از یاران ناب امیرالمومنین علیهالسلام است. وقتی مزدوران معاویه او را میکشند، کتابها و نوشته هایی در نزد او پیدا میکنند.
2️⃣ این کتاب ها که دستورات و علوم حضرت امیر علیهالسلام بود، توسط #عمروعاص برای #معاویه فرستاده میشود. ولی:
❗️«... ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ نَظَرَ إِلَى جُلَسَائِهِ فَقَالَ: إِنَّا لَا نَقُولُ إِنَّ هَذِهِ مِنْ كُتُبِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) وَ لَكِنَّا نَقُولُ إِنَّ هَذِهِ مِنْ كُتُبِ أَبِي بَكْرٍ الصَّدِيقِ كَانَتْ عِنْدَ ابْنِهِ مُحَمَّدٍ فَنَحْنُ نَقْضِي بِهَا وَ نُفْتِي...»
#ترجمه : «... معاویه سپس اندكى خاموش ماند و به اطرافیان خود نگريست و گفت: نمىگوييم كه اين از نوشته هاى على بن ابى طالب(ع) است، بلكه مىگوييم از نوشته هاى ابو بكر صديق است كه در نزد پسرش محمد بود (❗️) و ما بر وفق آنها قضاوت مىكنيم و فتوا میدهيم...»
📚 الغارات، ج1، ص: 251
✅ سرقت ادبی علوم امیرالمومنین علیهالسلام توسط معاویه به نفع ابوبکر، یکی دیگر از جنایت های بزرگ #بنی_امیه بر علیه مولای متقیان ع است.
#ابوبکر_شناسی
#مقوله_علم_خلفا
@borrhan
⚠️ سرقت علمی - ادبی
1️⃣ « #محمد_بن_ابوبکر » از یاران ناب امیرالمومنین علیهالسلام است. وقتی مزدوران معاویه او را میکشند، کتابها و نوشته هایی در نزد او پیدا میکنند.
2️⃣ این کتاب ها که دستورات و علوم حضرت امیر علیهالسلام بود، توسط #عمروعاص برای #معاویه فرستاده میشود. ولی:
❗️«... ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ نَظَرَ إِلَى جُلَسَائِهِ فَقَالَ: إِنَّا لَا نَقُولُ إِنَّ هَذِهِ مِنْ كُتُبِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) وَ لَكِنَّا نَقُولُ إِنَّ هَذِهِ مِنْ كُتُبِ أَبِي بَكْرٍ الصَّدِيقِ كَانَتْ عِنْدَ ابْنِهِ مُحَمَّدٍ فَنَحْنُ نَقْضِي بِهَا وَ نُفْتِي...»
#ترجمه : «... معاویه سپس اندكى خاموش ماند و به اطرافیان خود نگريست و گفت: نمىگوييم كه اين از نوشته هاى على بن ابى طالب(ع) است، بلكه مىگوييم از نوشته هاى ابو بكر صديق است كه در نزد پسرش محمد بود (❗️) و ما بر وفق آنها قضاوت مىكنيم و فتوا میدهيم...»
📚 الغارات، ج1، ص: 251
✅ سرقت ادبی علوم امیرالمومنین علیهالسلام توسط معاویه به نفع ابوبکر، یکی دیگر از جنایت های بزرگ #بنی_امیه بر علیه مولای متقیان ع است.
#ابوبکر_شناسی
#مقوله_علم_خلفا
@borrhan
#روابط #عدالت_صحابه
#تبری #حکومت_علوی
ً✅ امام مجتبی علیه السلام و رسوا کردن #معاویه ، #عمروعاص و ابوسفیان پس از قرارداد صلح( به سند صحیح از کتب مخالفین)
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
اثری با سند صحیح طبق شروط بخاری در کتب مخالفین نقل شده است که برای ادای حق آن، همه متنش را نقل کرده و ترجمه میکنیم:
🔸أخبرنا يزيد بن هارون. قال: أخبرنا حریز بن عثمان. قال: حدثنا عبد الرحمن بن أبي عوف الجرشي. قال:لما بايع الحسن بن علي معاوية قال له عمرو بن العاص و أبو الأعور السلمي و عمرو بن سفيان: لو أمرت الحسن فصعد المنبر فتكلم عيي عن المنطق فيزهد فيه الناس. فقال معاوية: لا تفعلوا فو الله لقد رأيت رسول الله ص يمص لسانه و شفته. و لن يعي لسان مصه النبي ص أو شفتين. فأبوا على معاوية. فصعد معاوية المنبر. ثم أمر الحسن فصعد. و أمره أن يخبر الناس أني قد بايعت معاوية فصعد الحسن المنبر فحمد الله و أثنى عليه ثم قال: أيها الناس إن الله هداكم بأولنا و حقن دماءكم بآخرنا و إني قد أخذت لكم على معاوية أن يعدل فيكم. و أن يوفر عليكم غنائمكم. و أن يقسم فيئكم فيكم. ثم أقبل على معاوية. فقال: كذاك. قال: نعم. ثم هبط من المنبر و هو يقول و يشير بإصبعه إلى معاوية «وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ» فاشتد ذلك على معاوية. فقالا: لو دعوته فاستنطقته فقال: مهلا فأبوا. فدعوه. فأجابهم. فأقبل عليه عمرو بن العاص. فقال له الحسن: أما أنت فقد اختلف فيك رجلان: رجل من قريش. و جزار أهل المدينة. فادعياك فلا أدري أيهما أبوك. و أقبل عليه أبو الأعور السلمي فقال له الحسن: أ لم يلعن رسول الله ص رعلا و ذكوان و عمرو بن سفيان. ثم أقبل معاوية يعين القوم فقال له الحسن: أ ما علمت أن رسول الله ص لعن قائد الأحزاب و سائقهم و كان أحدهما أبو سفيان و الآخر أبو الأعور السلمي
📚الطبقات الكبرى لإبن سعد ج6 ص382-383 ،طبعة مكتبة الخانجي بالقاهرة - تحقيق: الدكتور علي محمد عمر
#ترجمه: از ابن ابی عوف جرشی نقل شده است که: وقتی امام حسن علیه السلام با معاویه بیعت کرد، عمرو عاص و ابو اعور سلمی به معاویه گفتند، ای کاش به امام حسن علیه السلام بگویی تا بالای منبر برود و سخن بگوید زیرا او در سخن گفتن عاجز است و نمی تواند خوب مراد خویش را بیان کند در این صورت مردم او را ترک خواهند کرد، پس معاویه گفت این کار را نکنید به خداوند قسم من دیدم که رسول خداوند زبان و لبان حسن را می مکید، و زبانی که پیامبر آن را مکیده است هیچ وقت در سخن گفتن عاجز نخواهد بود، پس عمرو عاص و ابو اعور بر معاویه اصرار کردند که این کار را بکند، پس معاویه بالای منبر رفت و به امام حسن دستور داد که بالای منبر برود و به مردم بگوید که من با معاویه بیعت کردم ، پس امام حسن بالای منبر رفتند و ستایش خداوند را گفتند پس فرمودند: ای مردم خداوند به وسیله اولین از ما شما را هدایت کرد و با اخرین از ما خون های شما را حفظ کرد و من بر معاویه شرط کردم تا در بین شما عدالت را اجرا کند و غنائم را بین شما تقسیم کند و فیئ را بین شما تقسیم کند، سپس رو به معاویه کردند وفرمودند اینطور است؟ معاویه گفت بله ، سپس حضرت از بالای منبر پایین امدند در حالی که با انگشت به معاویه اشاره میکردند و این آیه را تلاوت میکردند(وان ادری لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَمَتاعٌ إِلى حِينٍ) سوره انبیاء/۱۱۱
«ترجمه آیه: و من نمىدانم شايد اين آزمايشى براى شما و بهرهمندى اندكى [از نعمت ها] تا مدتى معين است»
پس معاویه ناراحت شد و عمرو عاص و ابو اعور به او گفتند او را صدا بزن و از او بپرس چه منظوری از آیه داشته؟ معاویه امتناع کرد ولی این دو اصرار کردند، پس امام حسن علیه السلام را اوردند و از او پرسیدند و امام جواب دادند سپس به عمروعاص رو کرده فرمودند: ای عمرو در مورد تو دو نفر اختلاف کردند مردی از قریش و مردی از مدینه و هر دو ادعای کردند که فرزند انها هستی، و به ابو اعور فرمودند ایا رسول خداوند رعل وذکوان و عمرو بن سفیان(نام ابو الاعور) را لعن نکردند؟
پس به معاویه رو کرده و فرمودند: آیا نمیدانی که رسول خدا قائد احزاب که یکی از انها ابوسفیان و دیگری ابوالاعور سلمی بود را لعن کردند؟
🔹سند روایت صحیح است و همه راویان آن از رجال بخاری هستند.
💠نکات مهم این روایت:
1⃣ هدف عمرو عاص و ابو اعور سلمی از منبر رفتن امام مجتبی علیه السلام، تخریب ایشان در بین مردم بوده است.
2⃣ امام مجتبی علیه السلام عمرو عاص را حرام زاده معرفی میفرمایند و یادآور میشوند دو نفر ادعای پدری عمرو را داشتند!
3⃣ بنابه نقل امام مجتبی علیه السلام، پیامبر صلی الله علیه وآله، ابوسفیان و ابو اعور سلمی را لعن کرده اند.
4⃣ امام مجتبی علیه السلام برای جلوگیری از خونریزی تن به صلح داده اند، و حکومت معاویه را فتنه و آزمایشی برای مسلمانان میدانند.
❥✦༅✿༅✦❥═༅༅═┅──
@borrhan
#تبری #حکومت_علوی
ً✅ امام مجتبی علیه السلام و رسوا کردن #معاویه ، #عمروعاص و ابوسفیان پس از قرارداد صلح( به سند صحیح از کتب مخالفین)
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
اثری با سند صحیح طبق شروط بخاری در کتب مخالفین نقل شده است که برای ادای حق آن، همه متنش را نقل کرده و ترجمه میکنیم:
🔸أخبرنا يزيد بن هارون. قال: أخبرنا حریز بن عثمان. قال: حدثنا عبد الرحمن بن أبي عوف الجرشي. قال:لما بايع الحسن بن علي معاوية قال له عمرو بن العاص و أبو الأعور السلمي و عمرو بن سفيان: لو أمرت الحسن فصعد المنبر فتكلم عيي عن المنطق فيزهد فيه الناس. فقال معاوية: لا تفعلوا فو الله لقد رأيت رسول الله ص يمص لسانه و شفته. و لن يعي لسان مصه النبي ص أو شفتين. فأبوا على معاوية. فصعد معاوية المنبر. ثم أمر الحسن فصعد. و أمره أن يخبر الناس أني قد بايعت معاوية فصعد الحسن المنبر فحمد الله و أثنى عليه ثم قال: أيها الناس إن الله هداكم بأولنا و حقن دماءكم بآخرنا و إني قد أخذت لكم على معاوية أن يعدل فيكم. و أن يوفر عليكم غنائمكم. و أن يقسم فيئكم فيكم. ثم أقبل على معاوية. فقال: كذاك. قال: نعم. ثم هبط من المنبر و هو يقول و يشير بإصبعه إلى معاوية «وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ» فاشتد ذلك على معاوية. فقالا: لو دعوته فاستنطقته فقال: مهلا فأبوا. فدعوه. فأجابهم. فأقبل عليه عمرو بن العاص. فقال له الحسن: أما أنت فقد اختلف فيك رجلان: رجل من قريش. و جزار أهل المدينة. فادعياك فلا أدري أيهما أبوك. و أقبل عليه أبو الأعور السلمي فقال له الحسن: أ لم يلعن رسول الله ص رعلا و ذكوان و عمرو بن سفيان. ثم أقبل معاوية يعين القوم فقال له الحسن: أ ما علمت أن رسول الله ص لعن قائد الأحزاب و سائقهم و كان أحدهما أبو سفيان و الآخر أبو الأعور السلمي
📚الطبقات الكبرى لإبن سعد ج6 ص382-383 ،طبعة مكتبة الخانجي بالقاهرة - تحقيق: الدكتور علي محمد عمر
#ترجمه: از ابن ابی عوف جرشی نقل شده است که: وقتی امام حسن علیه السلام با معاویه بیعت کرد، عمرو عاص و ابو اعور سلمی به معاویه گفتند، ای کاش به امام حسن علیه السلام بگویی تا بالای منبر برود و سخن بگوید زیرا او در سخن گفتن عاجز است و نمی تواند خوب مراد خویش را بیان کند در این صورت مردم او را ترک خواهند کرد، پس معاویه گفت این کار را نکنید به خداوند قسم من دیدم که رسول خداوند زبان و لبان حسن را می مکید، و زبانی که پیامبر آن را مکیده است هیچ وقت در سخن گفتن عاجز نخواهد بود، پس عمرو عاص و ابو اعور بر معاویه اصرار کردند که این کار را بکند، پس معاویه بالای منبر رفت و به امام حسن دستور داد که بالای منبر برود و به مردم بگوید که من با معاویه بیعت کردم ، پس امام حسن بالای منبر رفتند و ستایش خداوند را گفتند پس فرمودند: ای مردم خداوند به وسیله اولین از ما شما را هدایت کرد و با اخرین از ما خون های شما را حفظ کرد و من بر معاویه شرط کردم تا در بین شما عدالت را اجرا کند و غنائم را بین شما تقسیم کند و فیئ را بین شما تقسیم کند، سپس رو به معاویه کردند وفرمودند اینطور است؟ معاویه گفت بله ، سپس حضرت از بالای منبر پایین امدند در حالی که با انگشت به معاویه اشاره میکردند و این آیه را تلاوت میکردند(وان ادری لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَمَتاعٌ إِلى حِينٍ) سوره انبیاء/۱۱۱
«ترجمه آیه: و من نمىدانم شايد اين آزمايشى براى شما و بهرهمندى اندكى [از نعمت ها] تا مدتى معين است»
پس معاویه ناراحت شد و عمرو عاص و ابو اعور به او گفتند او را صدا بزن و از او بپرس چه منظوری از آیه داشته؟ معاویه امتناع کرد ولی این دو اصرار کردند، پس امام حسن علیه السلام را اوردند و از او پرسیدند و امام جواب دادند سپس به عمروعاص رو کرده فرمودند: ای عمرو در مورد تو دو نفر اختلاف کردند مردی از قریش و مردی از مدینه و هر دو ادعای کردند که فرزند انها هستی، و به ابو اعور فرمودند ایا رسول خداوند رعل وذکوان و عمرو بن سفیان(نام ابو الاعور) را لعن نکردند؟
پس به معاویه رو کرده و فرمودند: آیا نمیدانی که رسول خدا قائد احزاب که یکی از انها ابوسفیان و دیگری ابوالاعور سلمی بود را لعن کردند؟
🔹سند روایت صحیح است و همه راویان آن از رجال بخاری هستند.
💠نکات مهم این روایت:
1⃣ هدف عمرو عاص و ابو اعور سلمی از منبر رفتن امام مجتبی علیه السلام، تخریب ایشان در بین مردم بوده است.
2⃣ امام مجتبی علیه السلام عمرو عاص را حرام زاده معرفی میفرمایند و یادآور میشوند دو نفر ادعای پدری عمرو را داشتند!
3⃣ بنابه نقل امام مجتبی علیه السلام، پیامبر صلی الله علیه وآله، ابوسفیان و ابو اعور سلمی را لعن کرده اند.
4⃣ امام مجتبی علیه السلام برای جلوگیری از خونریزی تن به صلح داده اند، و حکومت معاویه را فتنه و آزمایشی برای مسلمانان میدانند.
❥✦༅✿༅✦❥═༅༅═┅──
@borrhan
Telegram
attach 📎
#احراق (۴۹)
#شبهات_فاطمیه (۷۲)
#شهادت حضرت زهرا (۲۷۹)
═✧❁﷽❁✧═
#شبهه وهابیت پلید:
⛔️ بر اساس روایات شیعه کسی که در نماز جماعت شرکت نمی.کند، می توان خانه او را آتش زد. خلیفه اول و دوم هم بر اساس همین روایات اقدام به آتش زدن خانه حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) نموده اند.
متن روایت 👇👇
( 87 ) 6 - وعنه عن النضر عن ابن سنان عن أبي عبد الله عليه السلام قال سمعته يقول : ان أناسا كانوا على عهد رسول الله صلى الله عليه وآله ابطئوا عن الصلاة في المسجد فقال رسول الله صلى الله عليه وآله : ليوشك قوم يدعون الصلاة في المسجد أن نأمر بحطب فيوضع على أبوابهم فتوقد عليهم نار فتحرق عليهم بيوتهم .
📚تهذيب الأحكام - الشيخ الطوسي - ج 3 ص 25
#پاسخ_شیعه :
✍️ قبل از بررسی و تحلیل این حدیث شریف که وهابیت پلید با کج فهمی از آن در صدد سوء استفاده از آن است چند نکته مقدماتی را مطرح می کنیم:
1️⃣ بر اساس روایات قطعی شیعه و اهل سنت و مفاد #حدیث_ثقلین ، رسول خدا صلیالله علیه و آله دستور به تمسک و تبعیت از قرآن و عترت خویش داده است. اهل بیت علیهم السلام در کنار قرآن محور و معیار هدایت هستند. مردم در احکام دینی باید خود را با آنها تطبیق دهند نه اینکه با استناد به یک فرع فقهی بخواهند با اساس دین خود مقابله کنند و تیشه به ریشه اسلام بزنند! آیا میتوان پذیرفت کسی با تمسک به یک حدیث فرعی فقهی و اخلاقی، با قرآن و عترت_ که اساس هدایت مردم تا قیامت هستند_ مخالفت کند؟
2️⃣ بر اساس روایات قطعی شیعه و اهل سنت امیرالمومنین علی علیهالسلام اولین مسلمان و مومن به پیامبر خدا صلیالله علیه و آله است. ایشان سال های سال با رسول الله صلیالله علیه و آله نماز جماعت اقامه میفرمود در حالی که صحابه ای مثل ابوبکر و عمر و #خالد و #عمروعاص و ... در نجاست و شرک غوطه ور بودند. مسلمانان احکام نماز و عبادات را از عترت و اهل بیت آموزش دیدند. آیا عجیب نیست که به فاصله چند روز از وفات رسول الله صلیالله علیه و آله عده ای تازه مسلمان به بهانه صوری ترک نماز جماعت به خانه وحی و محلی که محل رفت و آمد جبرائیل بود حمله میکنند؟
3️⃣ بسیار روشن است که این امر فقط به عنوان یک #بهانه توسط خلفای غاصب برای #تحمیق و اقناع مردم نادان و #مهندسی_افکار آنها برای مقابله با حضرت امیر و صدیقه طاهره سلام الله علیهما است. از منافقینی که به استناد به احادیث جعلی ، #فدک و ارث و ... حضرت زهرا سلام الله علیها را غصب کردند، سوء استفاده از یک حکم جزئی در ارتباط با تنبیه تارک الصلاة برای رسیدن به اهداف اصلی بعید نیست.
🔻🔻بررسی #دلالی حدیث جواز آتش زدن خانه ای افرادی که در نماز جماعت شرکت نمیکنند:
1️⃣ برای فهم یک روایت باید روایت های مرتبط با آن و فضای نزول روایت را در نظر گرفت. بدون این نکته فهم روایت ناقص است و باعث کج فهمی میشود.
2️⃣ در زمان رسول الله صلیالله علیه و آله یکی از حربه های منافقین ایجاد تفرقه در دین اسلام بود. آنها با بهانه های مختلف _ همانند دشمنی با امیرالمومنین علیهالسلام و مخالفت با دستورات رسول خدا صلیالله علیه و آله در اعزام به جنگ ها و ساخت مسجد ضرار _ این هدف را پیگیری میکردند.
←یکی از حربه های دیگر آن که در این حدیث و احادیث دیگر اشاره شده است عدم حضور در مراسم نماز جماعت بوده است. رسول خدا صلیالله علیه و آله با این حکم به مقابله با «منافقان زمان» خود رفت. این مطلب را بسیاری از فقهای شیعه و اهل سنت اشاره کرده اند:
📗 منابع شیعه: ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة؛ ج4، ص: 369 و مدارك الأحكام في شرح عبادات شرائع الإسلام؛ ج4، ص: 312 و روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه؛ ج2، ص: 484 و مصابيح الظلام؛ ج8، ص: 255
📘 منابع اهل سنت: كتاب الأم - الإمام الشافعي - ج 1 ص 180 و فيض الباري على صحيح البخاري (2/ 242)
✅🔚 اکنون باید از اهل سنت و وهابیت سوال نمود که آیا میتوانند قبول کنند عمر و ابوبکر و ... عترت رسول خدا صلیالله علیه و آله و حضرت علی و زهرا علیهماالسلام را متهم به نفاق کنند؟!! در این صورت آنها به معنی حقیقی ناصبی شده و از دین خارج میشوند.
➖➖➖➖
@borrhan
#شبهات_فاطمیه (۷۲)
#شهادت حضرت زهرا (۲۷۹)
═✧❁﷽❁✧═
#شبهه وهابیت پلید:
⛔️ بر اساس روایات شیعه کسی که در نماز جماعت شرکت نمی.کند، می توان خانه او را آتش زد. خلیفه اول و دوم هم بر اساس همین روایات اقدام به آتش زدن خانه حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) نموده اند.
متن روایت 👇👇
( 87 ) 6 - وعنه عن النضر عن ابن سنان عن أبي عبد الله عليه السلام قال سمعته يقول : ان أناسا كانوا على عهد رسول الله صلى الله عليه وآله ابطئوا عن الصلاة في المسجد فقال رسول الله صلى الله عليه وآله : ليوشك قوم يدعون الصلاة في المسجد أن نأمر بحطب فيوضع على أبوابهم فتوقد عليهم نار فتحرق عليهم بيوتهم .
📚تهذيب الأحكام - الشيخ الطوسي - ج 3 ص 25
#پاسخ_شیعه :
✍️ قبل از بررسی و تحلیل این حدیث شریف که وهابیت پلید با کج فهمی از آن در صدد سوء استفاده از آن است چند نکته مقدماتی را مطرح می کنیم:
1️⃣ بر اساس روایات قطعی شیعه و اهل سنت و مفاد #حدیث_ثقلین ، رسول خدا صلیالله علیه و آله دستور به تمسک و تبعیت از قرآن و عترت خویش داده است. اهل بیت علیهم السلام در کنار قرآن محور و معیار هدایت هستند. مردم در احکام دینی باید خود را با آنها تطبیق دهند نه اینکه با استناد به یک فرع فقهی بخواهند با اساس دین خود مقابله کنند و تیشه به ریشه اسلام بزنند! آیا میتوان پذیرفت کسی با تمسک به یک حدیث فرعی فقهی و اخلاقی، با قرآن و عترت_ که اساس هدایت مردم تا قیامت هستند_ مخالفت کند؟
2️⃣ بر اساس روایات قطعی شیعه و اهل سنت امیرالمومنین علی علیهالسلام اولین مسلمان و مومن به پیامبر خدا صلیالله علیه و آله است. ایشان سال های سال با رسول الله صلیالله علیه و آله نماز جماعت اقامه میفرمود در حالی که صحابه ای مثل ابوبکر و عمر و #خالد و #عمروعاص و ... در نجاست و شرک غوطه ور بودند. مسلمانان احکام نماز و عبادات را از عترت و اهل بیت آموزش دیدند. آیا عجیب نیست که به فاصله چند روز از وفات رسول الله صلیالله علیه و آله عده ای تازه مسلمان به بهانه صوری ترک نماز جماعت به خانه وحی و محلی که محل رفت و آمد جبرائیل بود حمله میکنند؟
3️⃣ بسیار روشن است که این امر فقط به عنوان یک #بهانه توسط خلفای غاصب برای #تحمیق و اقناع مردم نادان و #مهندسی_افکار آنها برای مقابله با حضرت امیر و صدیقه طاهره سلام الله علیهما است. از منافقینی که به استناد به احادیث جعلی ، #فدک و ارث و ... حضرت زهرا سلام الله علیها را غصب کردند، سوء استفاده از یک حکم جزئی در ارتباط با تنبیه تارک الصلاة برای رسیدن به اهداف اصلی بعید نیست.
🔻🔻بررسی #دلالی حدیث جواز آتش زدن خانه ای افرادی که در نماز جماعت شرکت نمیکنند:
1️⃣ برای فهم یک روایت باید روایت های مرتبط با آن و فضای نزول روایت را در نظر گرفت. بدون این نکته فهم روایت ناقص است و باعث کج فهمی میشود.
2️⃣ در زمان رسول الله صلیالله علیه و آله یکی از حربه های منافقین ایجاد تفرقه در دین اسلام بود. آنها با بهانه های مختلف _ همانند دشمنی با امیرالمومنین علیهالسلام و مخالفت با دستورات رسول خدا صلیالله علیه و آله در اعزام به جنگ ها و ساخت مسجد ضرار _ این هدف را پیگیری میکردند.
←یکی از حربه های دیگر آن که در این حدیث و احادیث دیگر اشاره شده است عدم حضور در مراسم نماز جماعت بوده است. رسول خدا صلیالله علیه و آله با این حکم به مقابله با «منافقان زمان» خود رفت. این مطلب را بسیاری از فقهای شیعه و اهل سنت اشاره کرده اند:
📗 منابع شیعه: ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة؛ ج4، ص: 369 و مدارك الأحكام في شرح عبادات شرائع الإسلام؛ ج4، ص: 312 و روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه؛ ج2، ص: 484 و مصابيح الظلام؛ ج8، ص: 255
📘 منابع اهل سنت: كتاب الأم - الإمام الشافعي - ج 1 ص 180 و فيض الباري على صحيح البخاري (2/ 242)
✅🔚 اکنون باید از اهل سنت و وهابیت سوال نمود که آیا میتوانند قبول کنند عمر و ابوبکر و ... عترت رسول خدا صلیالله علیه و آله و حضرت علی و زهرا علیهماالسلام را متهم به نفاق کنند؟!! در این صورت آنها به معنی حقیقی ناصبی شده و از دین خارج میشوند.
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#شهادت حضرت زهرا (۳۰۰)
#اهل_سنت_و_جماعت (۱۵)
#قرطاس (۱۱۴) #ابوبکر_شناسی (۵۳)
#قاتلین_سیدالشهداء (۴۴)
❗️مذهب دروغگویان
═✧❁﷽❁✧═
1️⃣ یکی از مهم ترین حکمت های مخالفتهای حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها با غاصبین ، جلوگیری از شکل گیری مذهبی بود که اساس آن بر پایه دروغگویی استوار شده بود.
2️⃣ حرکت نفاق، با ممانعت از نوشتن وصیت توسط پیامبر صلیالله علیه و آله، با اتهام هذیان گویی به آن حضرت، وارد مرحله عملیاتی شد.←این حرکت با جعل احادیث دروغین متعدد توسط ابوبکر، #عمروعاص، سمرة بن جندب ، #ابوهریره و ... ادامه یافت.
3️⃣ انحراف کلان امت اسلام در روز سقیفه، باعث به وجود آمدن مذهبی شد که اساس آن بر پایه دروغگویی است. «ابن لُهیعَة» استاد امام #محمد_بن_ادریس_شافعی در فقه و حدیث، میگوید:
🔺«سمعت شيخا من الخوارج وهو يقول ان هذه لأحاديث دين فانظروا عمن تأخذون دينكم فانا كنا إذا هوينا أمرا صيرناه حديثا»
#ترجمه : از یکی از بزرگان خوارج شنیدم که میگفت: این احادیث دین شما است. دقت کنید از چه کسانی دین خود را میگیرید. همانا ما (همه خوارج) هر گاه میل و هوای به چیزی داشتیم، آن را تبدیل به حدیث میکردیم!
📔خطيب بغدادي، أحمد بن علي بن ثابت أبو بكر، الكفاية في علم الرواية،ج1، ص 123، ناشر: المكتبة العلمية، المدينة المنورة، تحقيق: أبو عبدالله السورقي , إبراهيم حمدي المدني، يك جلد(ر.ک: تصویر الحاقی)
🔺«و زاد غيره في رواية ونحتسب الخير في إضلالكم»
#ترجمه : «در روایت های دیگر عبارت: « ما فکر میکردیم که اگر دروغ بگوییم و شما را گمراه کنیم، کار خوب و صوابی انجام داده ایم» افزوده شده است.»
📔 سخاوي، شمس الدين محمد بن عبد الرحمن، فتح المغيث شرح ألفية الحديث،ج1، ص: 258، دار الكتب العلمية، لبنان، چاپ اول، 1403هـ، سه جلد
✅ در منابع روایی موجود اهل سنت، صدها حدیث از راویان خوارج همانند عمران بن حطان، عکرمة البربری، ابرهیم بن یعقوب الجوزجانی، شبث بن ربعی (از قتله کربلا) و ...، نقل شده است ؛ با وجود این اعتراف، چرا اهل سنت دین خود را از دروغگویان میگیرند و آن را بر عترت رسول خدا صلیالله علیه و آله _ که بر اساس قرآن و در #آیه_تطهیر معصوم هستند _ ترجیح میدهند؟!!
➖➖➖➖
@borrhan
#اهل_سنت_و_جماعت (۱۵)
#قرطاس (۱۱۴) #ابوبکر_شناسی (۵۳)
#قاتلین_سیدالشهداء (۴۴)
❗️مذهب دروغگویان
═✧❁﷽❁✧═
1️⃣ یکی از مهم ترین حکمت های مخالفتهای حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها با غاصبین ، جلوگیری از شکل گیری مذهبی بود که اساس آن بر پایه دروغگویی استوار شده بود.
2️⃣ حرکت نفاق، با ممانعت از نوشتن وصیت توسط پیامبر صلیالله علیه و آله، با اتهام هذیان گویی به آن حضرت، وارد مرحله عملیاتی شد.←این حرکت با جعل احادیث دروغین متعدد توسط ابوبکر، #عمروعاص، سمرة بن جندب ، #ابوهریره و ... ادامه یافت.
3️⃣ انحراف کلان امت اسلام در روز سقیفه، باعث به وجود آمدن مذهبی شد که اساس آن بر پایه دروغگویی است. «ابن لُهیعَة» استاد امام #محمد_بن_ادریس_شافعی در فقه و حدیث، میگوید:
🔺«سمعت شيخا من الخوارج وهو يقول ان هذه لأحاديث دين فانظروا عمن تأخذون دينكم فانا كنا إذا هوينا أمرا صيرناه حديثا»
#ترجمه : از یکی از بزرگان خوارج شنیدم که میگفت: این احادیث دین شما است. دقت کنید از چه کسانی دین خود را میگیرید. همانا ما (همه خوارج) هر گاه میل و هوای به چیزی داشتیم، آن را تبدیل به حدیث میکردیم!
📔خطيب بغدادي، أحمد بن علي بن ثابت أبو بكر، الكفاية في علم الرواية،ج1، ص 123، ناشر: المكتبة العلمية، المدينة المنورة، تحقيق: أبو عبدالله السورقي , إبراهيم حمدي المدني، يك جلد(ر.ک: تصویر الحاقی)
🔺«و زاد غيره في رواية ونحتسب الخير في إضلالكم»
#ترجمه : «در روایت های دیگر عبارت: « ما فکر میکردیم که اگر دروغ بگوییم و شما را گمراه کنیم، کار خوب و صوابی انجام داده ایم» افزوده شده است.»
📔 سخاوي، شمس الدين محمد بن عبد الرحمن، فتح المغيث شرح ألفية الحديث،ج1، ص: 258، دار الكتب العلمية، لبنان، چاپ اول، 1403هـ، سه جلد
✅ در منابع روایی موجود اهل سنت، صدها حدیث از راویان خوارج همانند عمران بن حطان، عکرمة البربری، ابرهیم بن یعقوب الجوزجانی، شبث بن ربعی (از قتله کربلا) و ...، نقل شده است ؛ با وجود این اعتراف، چرا اهل سنت دین خود را از دروغگویان میگیرند و آن را بر عترت رسول خدا صلیالله علیه و آله _ که بر اساس قرآن و در #آیه_تطهیر معصوم هستند _ ترجیح میدهند؟!!
➖➖➖➖
@borrhan
#معاویه #عمروعاص
#افضلیت #حدیث_منزلت
🔸 رسواسازی معاویه و عمرو عاص توسط بانو اروی بنت حارث بن عبد المطلب (ایشان دختر عموی حضرت رسول و حضرت امیر علیهماالسلام بودند)
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔹 علامه حلی رضوان الله علیه مینویسد:
روى الجمهور: أن أروى بنت الحارث بن عبد المطلب، دخلت على معاوية في خلافته بالشام، وهي يومئذ عجوز كبيرة، فلما رآها معاوية، قال: مرحبا بك يا خالة، قالت: كيف أنت يا ابن أخي؟ لقد كفرت النعمة، وأسأت لابن عمك الصحبة، وتسميت بغير اسمك، وأخذت غير حقك، بلا بلاء كان منك، ولا من أبيك، بعد أن كفرتم بما جاء به محمد صلى الله عليه وآله، فأتعس الله منكم الجدود، وأضرع منكم الخدود، حتى رد الله الحق إلى أهله، وكانت كلمة الله هي العليا، ونبينا هو المنصور على كل من ناوأه، ولو كره المشركون، فكنا أهل البيت أعظم الناس في هذا الدين بلاء، وعن أهله غناء، وقدرا، حتى قبض الله نبيه صلى الله عليه وآله، مغفورا ذنبه، مرفوعة منزلته، شريفا عند الله مرضيا، فوثب علينا بعده تيم وعدي، وبنو أمية، فأنت منهم، تهدى بهداهم، وتقصد بقصدهم، فصرنا فيكم بحمد الله أهل البيت بمنزلة قوم موسى وآل فرعون، يذبحون أبناءهم، ويستحيون نساءهم، وصار سيدنا فيكم بعد نبينا بمنزلة هارون من موسى، حيث يقول: " يا ابن أم، إن القوم استضعفوني، وكادوا يقتلونني " ، فلم يجمع بعد رسول الله صلى الله عليه وآله شمل، ولم يسهل وعث، وغايتنا الجنة، وغايتكم النار. فقال لها عمرو بن العاص: أيتها العجوز الضالة، أقصري من قولك، وغضي من طرفك؟ قالت: من أنت؟ قال: أنا عمرو بن العاص، قالت: يا ابن النابغة، إربع على ظلعك، واهن بشأن نفسك، ما أنت من قريش في لباب حسبها، ولا صحيح نسبها، ولقد ادعاك خمسة من قريش، كلهم يزعم أنك ابنه، ولطالما رأيت أمك أيام منى بمكة تكسب الخطيئة، وتتزن الدراهم من كل عبد عاهر، هائج، وتسافح عبيدنا فأنت بهم أليق، وهم بك أشبه منك بفرع سهم.
#ترجمه : جمهور روایت کردهاند که اروی بنت حارث بن عبد المطلب در زمان غصب خلافت توسط معاویه به نزد او در شام رفت. اروی در آن هنگام زنی فرتوت و بسیار کهنسال بود. معاویه گفت: سلام ای خاله(*)
اروی گفت: «چگونهای ای پسر برادرم(*) ؛ تو هر آینه در قبال حق نعمت ناسپاسی کردی و در دوستی و رفاقت با پسر عمت بدرفتاری نمودی و خود را به غیر نام خود نامیدی و امری را که حق تو نبود به دست گرفتی، چه تو و پدرانت هیچگونه سابقه خدمت نسبت به اسلام ندارید ابتدا آنچه را که محمد صلی الله علیه و آله آورد انکار نموده و کافر شدید، در نتیجه خداوند شما را منکوب و هلاک فرمود و روی خلق را از شما برگرداند تا اینکه حق به اهلش رسید و سخن خداوند برتری یافت و پیغمبر ما محمد صلی الله علیه و آله به رغم مشرکین بر دشمنانش نصرت و پیروزی یافت. ما خاندان نبوت، از جهت بهرهمندی از دین و قدر و منزلت بر خلق برتری و بزرگی جستیم تا آنکه خداوند پیامبر خود را بعد از زدوده شدن نسبتهای ناروا از او به دیگر سرای برد، و درجهاش را بلند فرمود و پسندیده و بزرگوارش داشت. بعد از درگذشت پیامبر، ما خاندان او در میان شما به منزله قوم موسی علیه السلام در دست فرعونیان در آمدیم که اولادشان را میکشتند و زنانشان را به اسیری میبردند و پسر عم رسول خدا بعد از درگذشت آن حضرت چون هارون شد در دوران جداییش از موسی آنگاه که هارون از قوم خود شکوه به موسی برد و گفت: ای پسر مادرم این قوم در غیاب تو، مرا خوار و زبون شمردند و نزدیک بود مرا بکشند. در نتیجه [جفاکاری شما] بعد از رسول خدا ص پراکندگی ما جمع نشد و دشواریهایمان آسان نگشت، ولی [بدانید] که سرانجام امر ما بهشت است و سرانجام شما آتش.»
در این هنگام عمرو بن عاص به اروی گفت: ای پیرزن گمراه! سخن کوتاه کن! و چشم به زیر افکن.
اروی در جوابش گفت: ای بیمادر تو کیستی؟ گفت: من عمرو بن عاصم.
اروی به او گفت: «ای پسر نابغه! (نام مادر پلید عمروعاص) تو سخن میگویی در حالی که مادرت مشهورترین زن زناکار مکه بود! حریص به زنا دادن و اجرت گرفتن از مردان! به جایت بنشین و رسوایی و زبونیت را به یاد آور! و به پستی و بیپدری خود بیندیش؛ به خدا قسم، تو در میان قریش اصل و نسب و حسبی نداری و بیآبرو هستی! تو همانی که شش نفر از مردان قریش فرزندی تو را ادعا نمودند؛ حقیقت حال از مادرت سوال شد، در جواب گفت: تمامی آن مردان با من همبستر شده بودند حال ببینید این فرزند به کدام یک از آنها شبیهتر است، به همانش ملحق سازید و چون تو (عمرو) به عاص بیشتر شباهت داشتی ناچار به او ملحق شدی. من مادر تو را در ایام منی در شهر مکه با هر مرد نابکار و برده ناپاک و زناکار دیدم تو باید به دنبال آنها باشی که به آنها شبیهتری .»
📚 نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، ص۳۱۲-۳۱۳، چ منشورات دار الهجرة
https://bit.ly/2ZLWmAp
* : حتما←اینجا→را مطالعه کنید.
➖➖➖➖
@borrhan
#افضلیت #حدیث_منزلت
🔸 رسواسازی معاویه و عمرو عاص توسط بانو اروی بنت حارث بن عبد المطلب (ایشان دختر عموی حضرت رسول و حضرت امیر علیهماالسلام بودند)
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔹 علامه حلی رضوان الله علیه مینویسد:
روى الجمهور: أن أروى بنت الحارث بن عبد المطلب، دخلت على معاوية في خلافته بالشام، وهي يومئذ عجوز كبيرة، فلما رآها معاوية، قال: مرحبا بك يا خالة، قالت: كيف أنت يا ابن أخي؟ لقد كفرت النعمة، وأسأت لابن عمك الصحبة، وتسميت بغير اسمك، وأخذت غير حقك، بلا بلاء كان منك، ولا من أبيك، بعد أن كفرتم بما جاء به محمد صلى الله عليه وآله، فأتعس الله منكم الجدود، وأضرع منكم الخدود، حتى رد الله الحق إلى أهله، وكانت كلمة الله هي العليا، ونبينا هو المنصور على كل من ناوأه، ولو كره المشركون، فكنا أهل البيت أعظم الناس في هذا الدين بلاء، وعن أهله غناء، وقدرا، حتى قبض الله نبيه صلى الله عليه وآله، مغفورا ذنبه، مرفوعة منزلته، شريفا عند الله مرضيا، فوثب علينا بعده تيم وعدي، وبنو أمية، فأنت منهم، تهدى بهداهم، وتقصد بقصدهم، فصرنا فيكم بحمد الله أهل البيت بمنزلة قوم موسى وآل فرعون، يذبحون أبناءهم، ويستحيون نساءهم، وصار سيدنا فيكم بعد نبينا بمنزلة هارون من موسى، حيث يقول: " يا ابن أم، إن القوم استضعفوني، وكادوا يقتلونني " ، فلم يجمع بعد رسول الله صلى الله عليه وآله شمل، ولم يسهل وعث، وغايتنا الجنة، وغايتكم النار. فقال لها عمرو بن العاص: أيتها العجوز الضالة، أقصري من قولك، وغضي من طرفك؟ قالت: من أنت؟ قال: أنا عمرو بن العاص، قالت: يا ابن النابغة، إربع على ظلعك، واهن بشأن نفسك، ما أنت من قريش في لباب حسبها، ولا صحيح نسبها، ولقد ادعاك خمسة من قريش، كلهم يزعم أنك ابنه، ولطالما رأيت أمك أيام منى بمكة تكسب الخطيئة، وتتزن الدراهم من كل عبد عاهر، هائج، وتسافح عبيدنا فأنت بهم أليق، وهم بك أشبه منك بفرع سهم.
#ترجمه : جمهور روایت کردهاند که اروی بنت حارث بن عبد المطلب در زمان غصب خلافت توسط معاویه به نزد او در شام رفت. اروی در آن هنگام زنی فرتوت و بسیار کهنسال بود. معاویه گفت: سلام ای خاله(*)
اروی گفت: «چگونهای ای پسر برادرم(*) ؛ تو هر آینه در قبال حق نعمت ناسپاسی کردی و در دوستی و رفاقت با پسر عمت بدرفتاری نمودی و خود را به غیر نام خود نامیدی و امری را که حق تو نبود به دست گرفتی، چه تو و پدرانت هیچگونه سابقه خدمت نسبت به اسلام ندارید ابتدا آنچه را که محمد صلی الله علیه و آله آورد انکار نموده و کافر شدید، در نتیجه خداوند شما را منکوب و هلاک فرمود و روی خلق را از شما برگرداند تا اینکه حق به اهلش رسید و سخن خداوند برتری یافت و پیغمبر ما محمد صلی الله علیه و آله به رغم مشرکین بر دشمنانش نصرت و پیروزی یافت. ما خاندان نبوت، از جهت بهرهمندی از دین و قدر و منزلت بر خلق برتری و بزرگی جستیم تا آنکه خداوند پیامبر خود را بعد از زدوده شدن نسبتهای ناروا از او به دیگر سرای برد، و درجهاش را بلند فرمود و پسندیده و بزرگوارش داشت. بعد از درگذشت پیامبر، ما خاندان او در میان شما به منزله قوم موسی علیه السلام در دست فرعونیان در آمدیم که اولادشان را میکشتند و زنانشان را به اسیری میبردند و پسر عم رسول خدا بعد از درگذشت آن حضرت چون هارون شد در دوران جداییش از موسی آنگاه که هارون از قوم خود شکوه به موسی برد و گفت: ای پسر مادرم این قوم در غیاب تو، مرا خوار و زبون شمردند و نزدیک بود مرا بکشند. در نتیجه [جفاکاری شما] بعد از رسول خدا ص پراکندگی ما جمع نشد و دشواریهایمان آسان نگشت، ولی [بدانید] که سرانجام امر ما بهشت است و سرانجام شما آتش.»
در این هنگام عمرو بن عاص به اروی گفت: ای پیرزن گمراه! سخن کوتاه کن! و چشم به زیر افکن.
اروی در جوابش گفت: ای بیمادر تو کیستی؟ گفت: من عمرو بن عاصم.
اروی به او گفت: «ای پسر نابغه! (نام مادر پلید عمروعاص) تو سخن میگویی در حالی که مادرت مشهورترین زن زناکار مکه بود! حریص به زنا دادن و اجرت گرفتن از مردان! به جایت بنشین و رسوایی و زبونیت را به یاد آور! و به پستی و بیپدری خود بیندیش؛ به خدا قسم، تو در میان قریش اصل و نسب و حسبی نداری و بیآبرو هستی! تو همانی که شش نفر از مردان قریش فرزندی تو را ادعا نمودند؛ حقیقت حال از مادرت سوال شد، در جواب گفت: تمامی آن مردان با من همبستر شده بودند حال ببینید این فرزند به کدام یک از آنها شبیهتر است، به همانش ملحق سازید و چون تو (عمرو) به عاص بیشتر شباهت داشتی ناچار به او ملحق شدی. من مادر تو را در ایام منی در شهر مکه با هر مرد نابکار و برده ناپاک و زناکار دیدم تو باید به دنبال آنها باشی که به آنها شبیهتری .»
📚 نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، ص۳۱۲-۳۱۳، چ منشورات دار الهجرة
https://bit.ly/2ZLWmAp
* : حتما←اینجا→را مطالعه کنید.
➖➖➖➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
#کمی_تامل ⚠️ اصطلاح #اهل_سنت_و_جماعت یعنی هشتاد سال سب و لعن اهل بیت!! ➖➖➖➖➖🌐🌐➖ 🔻بزرگان و زیرکان قریش در حقیقت چند نفر بودند که عده ای آنها را سیاستمداران عرب نامیدن ،عده ای هم اهل حل و عقد، که در محافل عرب نفوذ کرده بودند این افراد شامل :ابوبکر عمر عثمان…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM