🕢🕜🕝۔۔۔در اواخر ذیقعده سال ۶هجری قمری صلح #حدیبیه
به وقوع پیوست!

✅ فهرستی از مطالب کانال برهان حول موضوع صلح حدیبیه:

- در اواخر ذیقعده سال ۶ هجرت چه اتفاقی افتاد؟
https://t.me/borrhan/27460

- تصویری از مکان صلح حدیبیه در اطراف مکه
https://t.me/borrhan/27468

- نقش عمر و ابوبکر و عثمان در صلح حدیبیه چه بود؟
https://t.me/borrhan/27461

- رسول خدا و تعیین جانشین برای خود در مدینه هنگام خروج به منطقه حدیبیه‌ و طرح سوالی چالش برانگیز از مخالفین
https://t.me/borrhan/32942

- رونمایی از ادب ابوبکر در جریان صلح حدیبیه!
و تشکیک عمر در رسالت خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله در ماجرای صلح حدیبیه!!!
https://t.me/borrhan/27465

- یکی از علمای اهل تسنن و اعلام حکم ارتداد و شرک برای هر کس که حتی در دل خود از سخن رسولخدا ناراحت شود
https://t.me/borrhan/31198?single

- بطلان نظریه خیالی عدالت صحابه توسط یکی از اصحاب حاضر در بیعت شجره در ماجرای صلح حدیبیه
https://t.me/borrhan/27463

- شیطان و جاری کردن سخنان خود بر زبان عمر بن الخطاب در جریان صلح حدیبیه به اعتراف ابن تیمیه
https://t.me/borrhan/27469

________
@borrhan
@borrhan2

#نقد_ابن_عربی

محی الدین در منقبت عثمان در صلح #حدیبیه فضیلتی را بازگو می‌کند که بزرگان مفسرین اهل سنت همچون طبری، فخر رازی و ابن کثیر و... از آن بی خبرند!!!
او می‌خواهد با این فضیلت عثمان را که در حدیبیه حضور نداشته است در بالاترین مرتبه اصحاب بیعت رضوان قرار دهد!!!!
و لذا می‌گوید:

❌ «پیامبر «صلی الله علیه [و آله] و سلّم» در بیعت رضوان خودش با خودش بیعت کرد، دستش را بر دستش نهاد، و #دستش را با دستش گرفت و فرمود این از طرف عثمان، و حال آنکه عثمان در این بیعت غائب بود... و جامع بین پیامبرو عثمان انسانی است که آن منشأ حقیقت عبودیت است؛ پس رواست که پیامبر «صلی الله علیه [و آله] و سلّم» و عثمان از یکدیگر نیابت کنند و در مقام و جایگاه هم قرار گیرند.»

📚الفتوحات المکیّة، ج ۱، ص ۷۵۲
http://lib.eshia.ir/10511/1/752/%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%B1%D8%B6%D9%88%D8%A7%D9%86_%DB%8C%D8%AF%D9%87

=============

قضاوت در مورد کسی که واقعه متواتر #غدیر و بالابردن دست امیرالمومنین و تبریکات صحابه، و معنای #حدیث_غدیر را منکر می‌شود ولی برای عدم همراهی خلفای همیشه غایب !
اینگونه فضیلت تراشی می‌کند با شما...

@borrhan

❗️❕کلام عمر و تشکیک در نبوت در ماجرای صلح #حدیبیه :
https://t.me/borrhan/27465

جالب آنکه دو لینک زیر از صحیح بخاری، بی‌ادبی عمر و جروبحث او با رسولخدا را کامل بیان می‌کند ولی عبارت خود عمر، مبنی بر تشکیک را #تحریف می‌کند!!!!
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=146&hid=2543&pid=366771

http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=146&hid=2963&pid=366771
____________

❗️تعجب از گروهی از مخالفین ما که در توجیه این خبط خلیفه‌ء خود‌ میگویند: عمر بعد از آن توبه کرد!

در پاسخی مختصر به این جماعت‌ می‌گوییم!
حدیبیه اولین و آخرین باری نبود که خلیفه شما در نبوت رسولخدا صلی الله علیه و آله تشکیک کرد و به ایشان جسارت نمود.

ماجرای #قرطاس که در آخرین روزهای حیات رسولخدا به وقوع پیوست و توهین و نسبت هذیان ‌گویی و بی‌ادبی و جروبحث با آستان رفیع نبوی،
که طبق قول علمای بزرگ خودتان مانند مراغی و زحیلی ، برابر با انکار رسالت است؛ شاهدی بزرگ بر کذب ادعا و توجیه شما است!
به صحیح بخاری دقت کنید:

http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?flag=1&bk_no=0&bookhad=5345

@borrhan

#پاسخ_به_شبهات
#پیشگویی


⁉️‼️با توجه به فرازی از تاریخ در ماجرای صلح #حدیبیه ،
مخالفین ما می‌گویند امیرالمومنین با کلام رسول‌خدا صلی الله علیه و آله مخالفت کرده‌اند!!

و جالب آنکه در کمال وقاحت آن را قیاس می‌کنند با ماجرای درخواست رسولخدا برای آوردن قلم و دوات در روزهای پایانی حیات ظاهری ایشان ( #قرطاس ) و مخالفت و جسارت عمر بن الخطاب😳

〰〰〰〰〰〰▪️⬇️

حکایت این ماجرا را از منابع شیعی و مخالفین ما بخوانید:

✴️ فقال سهيل بن عمرو: لو علمنا أنك رسول الله ما حاربناك اكتب هذا ما تقاضى عليه محمد بن عبدالله أتأنف من نسبك يا محمد ! فقال رسول الله أنا رسول الله وان لم تقروا، ثم قال امح يا علي ! واكتب محمد بن عبدالله، فقال أمير المؤمنين (عليه السلام)، ما أمحو اسمك من النبوة ابدا، فمحاه رسول الله (صلى الله عليه وآله)بيده.


📕📗تفسير القمي نویسنده : علي بن ابراهيم القمي جلد : 2  صفحه : 313

http://lib.eshia.ir/12015/2/313


🔖 سهيل بن عمرو گفت: اگر به پيامبري تو ايمان داشتيم با تو نمی‌جنگيديم. بنويس: اين معاهده صلحی است ميان محمد بن عبدالله و قريش. اي محمد! آيا از اصل و نسب خويش بيزاري؟ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: اگر اقرار هم نكنيد باز هم من رسول خدا هستم. سپس فرمود: ای علی! آن چه را نوشتی پاك كن و به جای آن بنويس: محمد بن عبدالله.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: من لقب شما مبنی بر پيامبری تان را هرگز پاك نخواهم كرد. به همين دليل پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم با دست مباركش آن را پاك كرد.

〰〰〰〰〰〰

منابع مخالفین:

حلبی می گوید:
در صلح حدبیه زمانی که رسول الله (صلی الله علیه و آله) می خواستند صلح نامه بنویسند مشرکین اعتراض کردند که رسول الله را به محمد بن عبدالله تبدیل کنید امیرالمومنین (ع) این کار را انجام نداد پیامبر به ایشان فرمودند: تغییر بده دست امیرالمومنین (علیه‌السلام) لرزید و خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسول الله (ص) را به محمد بن عبدالله (ص) تغییر داد؛
و فرمودند: ای علی این اتفاق برای تو هم می افتند بعد در جنگ #صفین زمانی که امیرالمومنین (ع) می خواستند صلح نامه بنویسند #عمروعاص اعتراض کرد که امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (علیه‌السلام) ننویس و #معاویه هم همین را گفت که اگر علی امیرالمومنین باشد من باید خیلی انسان پستی باشم که با او بجنگم و امیرالمومنین را به علی ابن ابیطالب تغییر دادند و در آنجا بود که حضرت فرمود: الله اکبر همان چیزی شد که رسول الله (ص) فرموده بودند.

📒 سیره حلبی ج 2 ص 707 دار المعرفه بیروت

http://shiaonlinelibrary.com/%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%AA%D8%A8/3747_%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%8A%D8%B1%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%AD%D9%84%D8%A8%D9%8A%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%AD%D9%84%D8%A8%D9%8A-%D8%AC-%D9%A2/%D8%A7%D9%84%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A9_705#top

===============

✅ قبل از ارائهء پاسخ تفصیلی ، قـــــــــــــــضاوت در مورد جماعتی که ادب مولا امیرالمومنین علی علیه السلام و اوج خشوع و احترام ایشان به ساحت نبوی را ،
با توهین و جسارت خلیفهء دوم سقیفه قیاس می‌کنند به شـــــــــــــــــما می‌سپاریم!

حال پاسخ تفصیلی را با محوریت منابع مخالفین در لینک زیر مطالعه فرمایید!

https://www.valiasr-aj.com/persian/mobile_shownews.php?idnews=5089

〰〰〰〰〰〰
@borrhan

#قرآن_و_اهل_بیت

✅ اگر #صلح امام حسن مجتبی علیه‌السلام نبود #یک_شیعه را #زنده نمی‌گذاشتند!

〰〰〰➖➖▪️♦️

شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:

🔹 ۲- حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ (رحمه الله) قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ دَاوُدَ الدَّقَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اللَّيْثِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَيْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ أَبِي بُكَيْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَلَاءِ الْخَفَّافُ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَقِيصَا قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(علیهم السلام ) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ دَاهَنْتَ مُعَاوِيَةَ وَ صَالَحْتَهُ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ الْحَقَّ لَكَ دُونَهُ وَ أَنَّ مُعَاوِيَةَ ضَالٌّ بَاغٍ فَقَالَ يَا أَبَا سَعِيدٍ أَ لَسْتُ حُجَّةَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَيْهِمْ بَعْدَ أَبِي (علیهم السلام ) قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ لَسْتُ الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِي وَ لِأَخِي الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذْ لَوْ قَعَدْتُ يَا أَبَا سَعِيدٍ عِلَّةُ مُصَالَحَتِي لِمُعَاوِيَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لِبَنِي ضَمْرَةَ وَ بَنِي أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَكَّةَ حِينَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَيْبِيَةِ أُولَئِكَ كُفَّارٌ بِالتَّنْزِيلِ وَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ كُفَّارٌ بِالتَّأْوِيلِ يَا أَبَا سَعِيدٍ إِذَا كُنْتُ إِمَاماً مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ لَمْ يَجِبْ أَنْ يُسَفَّهَ رَأْيِي فِيمَا أَتَيْتُهُ مِنْ مُهَادَنَةٍ أَوْ مُحَارَبَةٍ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِيمَا أَتَيْتُهُ مُلْتَبِساً أَ لَا تَرَى الْخَضِرَ (علی نبینا واله وعلیه السلام) لَمَّا خَرَقَ السَّفِينَةَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ سَخِطَ مُوسَى (علی نبینا واله وعلیه السلام) فِعْلَهُ لِاشْتِبَاهِ وَجْهِ الْحِكْمَةِ عَلَيْهِ حَتَّى أَخْبَرَهُ فَرَضِيَ هَكَذَا أَنَا سَخِطْتُمْ عَلَيَّ بِجَهْلِكُمْ بِوَجْهِ الْحِكْمَةِ فِيهِ وَ لَوْ لَا مَا أَتَيْتُ لَمَا تُرِكَ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِلَ.

🔸 ابو سعید عقیصا می‌گوید: به حضرت امام حسن علیه السلام گفتم: چرا با #معاویه صلح کردید و حال آنکه حق با تو بوده و معاویه گمراه و ستمگر است؟ فرمود: آیا من پس از پدرم، حجت خدا و امام نیستم؟ گفتم آری.
فرمود: مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در حق من و برادرم نفرمود:
حسن و حسین امامند چه قیام کنند و چه نکنند؟
گفتم: آری. فرمود: پس من امام هستم، چه قیام کنم و چه نکنم. آنگاه برای او، علت آنکه قیام نفرمود،
توضیح داد که: به همان سبب با معاویه صلح کردم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مکه در #حدیبیه صلح کرد، با این تفاوت که آنان کافر بودند و معاویه و یاران او در حکم کافرند. اى ابو سعید! اگر من از جانب خداوند امامم، دیگر معنا ندارد که راى مرا سبک بشماری، گر چه مصلحت آن بر تو پوشیده باشد. مثل من و تو، چون خضر و موسی است. خضر کارهایی می‌کرد که موسی مصلحت آن را نمی‌دانست و در خشم می‌شد اما چون خضر او را آگاه می‌ساخت، آرام می‌گرفت، من هم خشم شما را بر انگیخته‌ام به این جهت که به مصالح کار من آشنا نیستید،
اما همین قدر بدان که اگر با معاویه صلح نمی‌کردم، شیعه‌ای روی زمین باقی نمی‌ماند.

📚 علل الشرائع، تالیف شیخ صدوق رحمت الله علیه، جلد ۱، باب ۱۵۹، حدیث ۲، صفحه ۲۸۱-۲۸۲

📃 اسکن روایت:
🌐 http://bit.ly/2Uq7xJJ
📃 پوستر:
🌐 http://bit.ly/2RD99OF

〰〰〰〰〰〰〰
© @borrhan