🍃🌺🍃
فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر، که این دام زرق نهاده است و آن دامن طمع گشاده. احمق را ستایش خوش آید چون لاشه که در کعبش دمی فربه نماید.
الا تا نشنوی مدح سخنگوی
که اندک مایه نفعی از تو دارد
که گر روزی مرادش بر نیاری
دو صد چندان عیوبت بر شمارد
#گلستان_سعدی
#حکایت
@book_tips 🐞
فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر، که این دام زرق نهاده است و آن دامن طمع گشاده. احمق را ستایش خوش آید چون لاشه که در کعبش دمی فربه نماید.
الا تا نشنوی مدح سخنگوی
که اندک مایه نفعی از تو دارد
که گر روزی مرادش بر نیاری
دو صد چندان عیوبت بر شمارد
#گلستان_سعدی
#حکایت
@book_tips 🐞
🍃🌺🍃
#حکایت
مردکی را چشم درد خاست. پیش #بیطار رفت که دوا کن. بیطار، از آنچه در چشم چارپای میکند در دیدهی او کشید و کور شد. حکومت به داور بردند؛ گفت: بر او هیچ تاوان نیست، اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی. مقصود از این سخن آن است تا بدانی که هر آنکه ناآزموده را کار بزرگ فرماید، با آنکه ندامت برد، به نزدیک خردمندان به خفت رای منسوب گردد.
ندهد هوشمند روشن راى
به فرومایه، کارهاى خطیر
بوریاباف اگر چه بافنده است
نبرندش به کارگاه حریر
- #سعدی
#گلستان/باب هفتم
@book_tips 🐞
#حکایت
مردکی را چشم درد خاست. پیش #بیطار رفت که دوا کن. بیطار، از آنچه در چشم چارپای میکند در دیدهی او کشید و کور شد. حکومت به داور بردند؛ گفت: بر او هیچ تاوان نیست، اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی. مقصود از این سخن آن است تا بدانی که هر آنکه ناآزموده را کار بزرگ فرماید، با آنکه ندامت برد، به نزدیک خردمندان به خفت رای منسوب گردد.
ندهد هوشمند روشن راى
به فرومایه، کارهاى خطیر
بوریاباف اگر چه بافنده است
نبرندش به کارگاه حریر
- #سعدی
#گلستان/باب هفتم
@book_tips 🐞
🍃🌺🍃
یاد دارم که در ایام کودکی، اهل عبادت بودم و شبها بر میخاستم و نماز میگزاردم و به زهد و تقوا، رغبت بسیار داشتم!
شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن گرامی را بر کنار گرفته، میخواندم. در آن حال دیدم که همه آنان که گرد ما هستند، خوابیدهاند!
پدر را گفتم: از اینان کسی سر برنمیدارد که نمازی بخواند. خواب غفلت، چنان اینان را برده است که گویی نخفتهاند، بلکه مردهاند!
پدر گفت: تو نیز اگر میخفتی، بهتر از آن بود که در پوستین خلق افتی و عیب آنان گویی و بر خود ببالی!
#سعدی
#گلستان
@book_tips 🐞
یاد دارم که در ایام کودکی، اهل عبادت بودم و شبها بر میخاستم و نماز میگزاردم و به زهد و تقوا، رغبت بسیار داشتم!
شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن گرامی را بر کنار گرفته، میخواندم. در آن حال دیدم که همه آنان که گرد ما هستند، خوابیدهاند!
پدر را گفتم: از اینان کسی سر برنمیدارد که نمازی بخواند. خواب غفلت، چنان اینان را برده است که گویی نخفتهاند، بلکه مردهاند!
پدر گفت: تو نیز اگر میخفتی، بهتر از آن بود که در پوستین خلق افتی و عیب آنان گویی و بر خود ببالی!
#سعدی
#گلستان
@book_tips 🐞
🍃🌺🍃
حلم شتر چنان که معلوم است اگر طفلی مهارش گیرد و صد فرسنگ برد، گردن از متابعتش نپیچد. اما اگر درهای هولناک پیش آید که موجب هلاک باشد و طفل آنجا به نادانی خواهد شدن، زمام از کفش در گسلاند و بیش مطاوعت نکند که هنگام درشتی ملاطفت مذموم است و گویند دشمن به ملاطفت دوست نگردد بلکه طمع زیادت کند.
کسی که لطف کند با تو خاک پایش باش
وگر ستیزه برد در دو چشمش آکن خاک
سخن به لطف و کرم با درشتخوی مگوی
که زنگ خورده نگردد به نرم سوهان پاک
#گلستان_سعدی
#حکایت
@book_tips 🐞
حلم شتر چنان که معلوم است اگر طفلی مهارش گیرد و صد فرسنگ برد، گردن از متابعتش نپیچد. اما اگر درهای هولناک پیش آید که موجب هلاک باشد و طفل آنجا به نادانی خواهد شدن، زمام از کفش در گسلاند و بیش مطاوعت نکند که هنگام درشتی ملاطفت مذموم است و گویند دشمن به ملاطفت دوست نگردد بلکه طمع زیادت کند.
کسی که لطف کند با تو خاک پایش باش
وگر ستیزه برد در دو چشمش آکن خاک
سخن به لطف و کرم با درشتخوی مگوی
که زنگ خورده نگردد به نرم سوهان پاک
#گلستان_سعدی
#حکایت
@book_tips 🐞
🍃🌺🍃
درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد؛ حجاج یوسف را خبر کردند. بخواندش و گفت: دعای خیری بر من کن. گفت: خدایا جانش بستان! گفت: از بهر خدای این چه دعاست؟! گفت: این دعای خیر است تو را و جمله مسلمانان را.
ای زبردست زیردست آزار
گرم تا کی بماند این بازار؟
به چه کار آیدت جهانداری
مردنت به که مردم آزاری!
#گلستان_سعدی
@book_tips 🐞
درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد؛ حجاج یوسف را خبر کردند. بخواندش و گفت: دعای خیری بر من کن. گفت: خدایا جانش بستان! گفت: از بهر خدای این چه دعاست؟! گفت: این دعای خیر است تو را و جمله مسلمانان را.
ای زبردست زیردست آزار
گرم تا کی بماند این بازار؟
به چه کار آیدت جهانداری
مردنت به که مردم آزاری!
#گلستان_سعدی
@book_tips 🐞
فرّاشِِ باد صبا را گفته تا فرش زمرّدین بگسترد و دایه ی ابربهاری رافرموده تا بناتِ نبات درمهد زمین بپرورد و درختان رابه خلعتِ نوروزی قبای سبزِ ورق در بر گرفته و اطفال شاخ را بقدوم موسم ربیع کلاه شکوفه برسرنهاده .....
#سعدی
#گلستان
@book_tips 🐞
#سعدی
#گلستان
@book_tips 🐞
🍃🌺🍃
هر که با بدان نشیند اگر نیز طبیعت ایشان درو اثر نکند به طریقت ایشان متهم گردد و گر به خراباتی رود به نماز کردن،منسوب شود به خمر خوردن.
طلب کردم ز دانایی یکی پند
مرا فرمود با نادان مپیوند
#گلستان_سعدی
@book_tips 🐞
هر که با بدان نشیند اگر نیز طبیعت ایشان درو اثر نکند به طریقت ایشان متهم گردد و گر به خراباتی رود به نماز کردن،منسوب شود به خمر خوردن.
طلب کردم ز دانایی یکی پند
مرا فرمود با نادان مپیوند
#گلستان_سعدی
@book_tips 🐞
🍃🌺🍃
باب هشتم در آداب صحبت
حکیمی را پرسیدند: چندین درخت نامور که خدای عزّوجل آفریده است و برومند هیچ یک را آزاد نخواندهاند مگر سرو را که ثمرهای ندارد گویی در این چه حکمت است؟
گفت: هریکی را دخلی معین است و وقتی معلوم که گاهی به وجود آن تازهاند و گاهی به عدم آن پژمرده و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش است و این است صفت آزادگان.....
#گلستان_سعدی
@book_tips 🐞
باب هشتم در آداب صحبت
حکیمی را پرسیدند: چندین درخت نامور که خدای عزّوجل آفریده است و برومند هیچ یک را آزاد نخواندهاند مگر سرو را که ثمرهای ندارد گویی در این چه حکمت است؟
گفت: هریکی را دخلی معین است و وقتی معلوم که گاهی به وجود آن تازهاند و گاهی به عدم آن پژمرده و سرو را هیچ از این نیست و همه وقتی خوش است و این است صفت آزادگان.....
#گلستان_سعدی
@book_tips 🐞
🍃🌺🍃
#حکایت
ده آدمی بر سفره ای بخورند و دو سگ بر مرداری با هم بسر نبرند. حریص با جهانی گرسنه است و قانع به نانی سیر. حکما گفته اند توانگری به قناعت به از توانگری به بضاعت.
روده تنگ به یک نان تهی پرگردد
نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
#گلستان_سعدی
@book_tips 🐞
#حکایت
ده آدمی بر سفره ای بخورند و دو سگ بر مرداری با هم بسر نبرند. حریص با جهانی گرسنه است و قانع به نانی سیر. حکما گفته اند توانگری به قناعت به از توانگری به بضاعت.
روده تنگ به یک نان تهی پرگردد
نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
#گلستان_سعدی
@book_tips 🐞
🍃🌺🍃
#داستانک
پادشاهی چند پسر داشت، یکی از آنها کوتاه قد و لاغر اندام و بدقیافه بود و دیگران همه قد بلند و زیباروی بودند.
شاه به او به نظر نفرت و خوارکننده مینگریست و با نگاهش او را تحقیر میکرد. آن پسر از روی هوش و بصیرت فهمید که چرا پدرش با نظر تحقیرآمیز به او مینگرد، رو به پدر کرد و گفت: ای پدر! کوتاه خردمند بهتر از نادان بلند قد است، چنان نیست که هرکس قامت بلندتر داشته باشد ارزش او بیشتر است، چنانکه گوسفند پاکیزه است، ولی فیل همانند مردار بو گرفته میباشد.
شاه از سخن پسرش خندید و بزرگان دولت سخن او را پسندیدند، ولی برادران او، رنجیدهخاطر شدند.
اتفاقاً در آن ایام سپاهی از دشمن برای جنگ با سپاه شاه فرا رسید. نخستین کسی که از سپاه شاه، قهرمانانه به قلب لشگر دشمن زد، همین پسر کوتاه قد و بدقیافه بود. با شجاعتی عالی، چند نفر از سران دشمن را بر خاک هلاکت افکند و سپس نزد پدر آمد و پس از احترام گفت: اسب لاغر روز میدان به کار آید.
باز به درگیری رفت و با اینکه گروهی پا به فرار گذاشتند، با نعره گفت: ای مردان بکوشید و الّا جامه زنان بپوشید. همین نعره، سواران را قوت داد و بالاخره بر دشمن غلبه کردند و پیروز شدند.
شاه سر و چشمان پسر را بوسید و او را ولیعهد خود کرد و با احترام خاصی با او مینگریست. برادران نسبت به او حسد ورزیدند، و زهر در غذایش ریختند تا به او بخورانند و او را بکشند. خواهر او از پشت دریچه، زهر ریختن آنها را دید، دریچه را محکم بر هم زد؛ برادر با هوشیاری فهمید و بیدرنگ دست از غذا کشید و گفت: محال است که هنرمندان بمیرند و بیهنران زنده بمانند و جای آنها را بگیرند.
پدر از ماجرا باخبر شد و پسران را تنبیه کرد و هر کدام را به گوشهای از کشورش فرستاد.
#گلستان
#سعدی
@book_tips 🐞
#داستانک
پادشاهی چند پسر داشت، یکی از آنها کوتاه قد و لاغر اندام و بدقیافه بود و دیگران همه قد بلند و زیباروی بودند.
شاه به او به نظر نفرت و خوارکننده مینگریست و با نگاهش او را تحقیر میکرد. آن پسر از روی هوش و بصیرت فهمید که چرا پدرش با نظر تحقیرآمیز به او مینگرد، رو به پدر کرد و گفت: ای پدر! کوتاه خردمند بهتر از نادان بلند قد است، چنان نیست که هرکس قامت بلندتر داشته باشد ارزش او بیشتر است، چنانکه گوسفند پاکیزه است، ولی فیل همانند مردار بو گرفته میباشد.
شاه از سخن پسرش خندید و بزرگان دولت سخن او را پسندیدند، ولی برادران او، رنجیدهخاطر شدند.
اتفاقاً در آن ایام سپاهی از دشمن برای جنگ با سپاه شاه فرا رسید. نخستین کسی که از سپاه شاه، قهرمانانه به قلب لشگر دشمن زد، همین پسر کوتاه قد و بدقیافه بود. با شجاعتی عالی، چند نفر از سران دشمن را بر خاک هلاکت افکند و سپس نزد پدر آمد و پس از احترام گفت: اسب لاغر روز میدان به کار آید.
باز به درگیری رفت و با اینکه گروهی پا به فرار گذاشتند، با نعره گفت: ای مردان بکوشید و الّا جامه زنان بپوشید. همین نعره، سواران را قوت داد و بالاخره بر دشمن غلبه کردند و پیروز شدند.
شاه سر و چشمان پسر را بوسید و او را ولیعهد خود کرد و با احترام خاصی با او مینگریست. برادران نسبت به او حسد ورزیدند، و زهر در غذایش ریختند تا به او بخورانند و او را بکشند. خواهر او از پشت دریچه، زهر ریختن آنها را دید، دریچه را محکم بر هم زد؛ برادر با هوشیاری فهمید و بیدرنگ دست از غذا کشید و گفت: محال است که هنرمندان بمیرند و بیهنران زنده بمانند و جای آنها را بگیرند.
پدر از ماجرا باخبر شد و پسران را تنبیه کرد و هر کدام را به گوشهای از کشورش فرستاد.
#گلستان
#سعدی
@book_tips 🐞
#نغمه_های_سعدی
درویشی مستجابالدّعوه در بغداد پدید آمد. حجاجِ یوسف را خبر کردند. بخواندش و گفت: دعای خیری بر من بکن. گفت: خدایا! جانش بستان. گفت: از بهر خدای، این چه دعاست؟. گفت: این دعای خیرست، تو را و جمله مسلمانان را.
ای زبردستِ زیردست آزار
گرم تا کی بماند این بازار؟
به چه کار آیدت جهانداری؟
مُردنت بِه که مردم آزاری
#گلستان_سعدی
@book_tips 🐞
درویشی مستجابالدّعوه در بغداد پدید آمد. حجاجِ یوسف را خبر کردند. بخواندش و گفت: دعای خیری بر من بکن. گفت: خدایا! جانش بستان. گفت: از بهر خدای، این چه دعاست؟. گفت: این دعای خیرست، تو را و جمله مسلمانان را.
ای زبردستِ زیردست آزار
گرم تا کی بماند این بازار؟
به چه کار آیدت جهانداری؟
مُردنت بِه که مردم آزاری
#گلستان_سعدی
@book_tips 🐞
🍃🌺🍃
#نغمه_های_سعدی
#آداب۵۳
#باب_هشتم (در آداب صحبت)
✨ جوهر اگر در خَلاب افتد همچنان نفيس است و غبار اگر به فلک رسد همان خسيس. استعداد بی تربيت دريغ است و تربيتِ نامستعد ضايع. خاكستر نسبی عالی دارد كه آتش جوهر عِلويست وليكن چون بنفس خود هنری ندارد با خاک برابر است و قيمت شكر نه از نی است كه آن خود خاصيت وی است.
چو كنعان را طبيعت بی هنر بود
پيمبر زادگی قدرش نيفزود
هنر بنمای اگر داری نه گوهر
گل از خارست و ابراهيم از آزر
#گلستان
@book_tips 🐞
#نغمه_های_سعدی
#آداب۵۳
#باب_هشتم (در آداب صحبت)
✨ جوهر اگر در خَلاب افتد همچنان نفيس است و غبار اگر به فلک رسد همان خسيس. استعداد بی تربيت دريغ است و تربيتِ نامستعد ضايع. خاكستر نسبی عالی دارد كه آتش جوهر عِلويست وليكن چون بنفس خود هنری ندارد با خاک برابر است و قيمت شكر نه از نی است كه آن خود خاصيت وی است.
چو كنعان را طبيعت بی هنر بود
پيمبر زادگی قدرش نيفزود
هنر بنمای اگر داری نه گوهر
گل از خارست و ابراهيم از آزر
#گلستان
@book_tips 🐞
🍃🌺🍃
#نغمه_های_سعدی
#آداب۵۲
#باب_هشتم (در آداب صحبت)
✨ خردمندی را که در زُمرهی اوباش سخن ببندد شگفت مدار که آوازِ بربط با غلبهی دُهُل برنیاید و بویِ عنبر از گندِ سیر فروماند.
بلندآوازِ نادان گردن افراخت
که دانا را به بیشرمی بیانداخت
نمیداند که آهنگِ حجازی
فرومانَد ز بانگِ طبلِ غازی
#گلستان
@book_tips 🐞
#نغمه_های_سعدی
#آداب۵۲
#باب_هشتم (در آداب صحبت)
✨ خردمندی را که در زُمرهی اوباش سخن ببندد شگفت مدار که آوازِ بربط با غلبهی دُهُل برنیاید و بویِ عنبر از گندِ سیر فروماند.
بلندآوازِ نادان گردن افراخت
که دانا را به بیشرمی بیانداخت
نمیداند که آهنگِ حجازی
فرومانَد ز بانگِ طبلِ غازی
#گلستان
@book_tips 🐞