یار من زنده است
گل عزیز همیشه بهار من
زنده ست
کسی که منتظرم با بهار برگردد
نسیم وار به این لاله زار برگردد
#پدر_شهید_جاوید_الاثر_حسن_رجایی_فر
@bisimchi1
گل عزیز همیشه بهار من
زنده ست
کسی که منتظرم با بهار برگردد
نسیم وار به این لاله زار برگردد
#پدر_شهید_جاوید_الاثر_حسن_رجایی_فر
@bisimchi1
پرورد گلی که شهره در انجمن است
آورد صنوبری که فخر چمن است
دست #پدر_شهید باید بوسید
دستی که بهار از او به کام وطن است...
#پدر_بزرگوار_شهیدان_حمیدی_زاده
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_دفاع_مقدس
@bisimchi1
آورد صنوبری که فخر چمن است
دست #پدر_شهید باید بوسید
دستی که بهار از او به کام وطن است...
#پدر_بزرگوار_شهیدان_حمیدی_زاده
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_دفاع_مقدس
@bisimchi1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لكنت گرفته پیر جوان مُرده...
حق بده!
سخت است واژۀ پسرم را ادا كند...
#پدر_شهید_مرتضی_عطایی_درون_مزار_پسرش
@bisimchi1
حق بده!
سخت است واژۀ پسرم را ادا كند...
#پدر_شهید_مرتضی_عطایی_درون_مزار_پسرش
@bisimchi1
میرسد هفتاد پشت ما به #مجنون بی گمان
در ره دیوانگی پیشی گرفتیم از #پدر
#پدر_شهید
#شهید_رسول_خلیلی
@bisimchi1
در ره دیوانگی پیشی گرفتیم از #پدر
#پدر_شهید
#شهید_رسول_خلیلی
@bisimchi1
حال و روز دل #عشاق چه دیدن دارد
کمر آنجا به خدا جای #خمیدن دارد.
#پدر شهید مدافع حرم #مصطفی_زال_نژاد چشم به راه #پیکر فرزند شهیدش
@bisimchi1
کمر آنجا به خدا جای #خمیدن دارد.
#پدر شهید مدافع حرم #مصطفی_زال_نژاد چشم به راه #پیکر فرزند شهیدش
@bisimchi1
روایتی از #مادر_شهید_عباس رستگار
مادری که چشمانش از #فراق فرزند و گریه بر او تاریک شده و #بینایی اش را از دست داده است
اشکهایش حتی پوست چروک پلک هایش را هم قرمز و نازک کرده است
اشک چشم مادر در فراق فرزندکه خشک شدنی نیست، او فرزندش دلبندش را ۳۴سال پیش گم کرده است
نه دل #رفتن دارد نه روی #ماندن خیلی #تنهاست،
#پدر شهید طاقت بیشتر ماندن نداشت و خیلی زود او را تنها گذاشته است اما مادر همچنان #چشم به راه است
شهید عباس رستگار سرباز #شجاع و خوش اخلاقی که با لبخندملیح و خنده های نمکین خود خاطراتش هنوز بر دل و جان #همسنگرانش باقی است
عباس جزء یکی از رزمندگانی بود که در شلوغی جنگ و #ستیز گم شد و هنوز بعد از ۳۴سال هیچ #نشان و اثری از او یافت نشده است در دی ماه سال۶۰ تعداد زیادی از نیروهای #رزمنده روستاهای لامرد و مهر #اسیر و شهید میشوند، اما چون خبری از عباس نمی شود برادر بزرگش علی راهی جبهه میگردد تا او را پیدا کند،اگر چه علی نیز همچون برادر #دلبسته جنگ و #جهاد میشود اماپس از گذشت ۶ ماه #جستجو با دیدن تصاویر و پیکر شهدا در شهرهای مختلف و سرکشی به مناطق عملیاتی ناامید و دست خالی به روستا برمیگردد
ریش سفیدان و بزرگان خاندان تصمیم میگیرند بپذیرندکه او #شهید شده است و برایش #مجلس ختم بگیرند
شهادت شهید عباس رستگار ازطرف خانواده اعلام میگردد، لوح #یادبودی برایش ساخته و در گلزار شهدا نصب میگردد
اما #همسر شهید و دو کودک سه و یک ساله اش،پدر و مادر عباس نمیتوانند این واقعیت را به راحتی قبول کنند،
به همین خاطر در فروردین سال۶۲ در جستجوی عباس به اسیرانی که در بند عراق بودند نامه می زنند که به در بسته خورده اند و آنها نیز اطلاعی از #عباس ندارند، تنها کسی که می تواند بود و نبود او را تائید کند، #احمداسدی است که او نیز در همان روز به #شهادت رسیده است
چاره ای جز پذیرش وضعیت موجود برای خانواده نمانده لذا با مسئله کنار آمده و خود را #خانواده_شهید تلقی کردند
امروز ۳۴ سال از آن زمان میگذرد و هنوز #مادر میگوید راز #زنده ماندنم در #انتظار فرزندم است،
آنقدر زنده می مانم تا او راببینم
مادری که نبود فرزند را بیش از ۱ماه تجربه نکرده و زمانی که در سربازی خدمت میکرد، طاقت دوری اش را نداشت و آنقدر جلوی #درب حیاط می نشست و با #دلتنگی برایش #گریه می کرد
امروز بدون اینکه اثری از شهادت پسرش آمده باشد نمیتوانست قبول کند که او شهید شده و دیگر بازنخواهد گشت...
@bisimchi1
مادری که چشمانش از #فراق فرزند و گریه بر او تاریک شده و #بینایی اش را از دست داده است
اشکهایش حتی پوست چروک پلک هایش را هم قرمز و نازک کرده است
اشک چشم مادر در فراق فرزندکه خشک شدنی نیست، او فرزندش دلبندش را ۳۴سال پیش گم کرده است
نه دل #رفتن دارد نه روی #ماندن خیلی #تنهاست،
#پدر شهید طاقت بیشتر ماندن نداشت و خیلی زود او را تنها گذاشته است اما مادر همچنان #چشم به راه است
شهید عباس رستگار سرباز #شجاع و خوش اخلاقی که با لبخندملیح و خنده های نمکین خود خاطراتش هنوز بر دل و جان #همسنگرانش باقی است
عباس جزء یکی از رزمندگانی بود که در شلوغی جنگ و #ستیز گم شد و هنوز بعد از ۳۴سال هیچ #نشان و اثری از او یافت نشده است در دی ماه سال۶۰ تعداد زیادی از نیروهای #رزمنده روستاهای لامرد و مهر #اسیر و شهید میشوند، اما چون خبری از عباس نمی شود برادر بزرگش علی راهی جبهه میگردد تا او را پیدا کند،اگر چه علی نیز همچون برادر #دلبسته جنگ و #جهاد میشود اماپس از گذشت ۶ ماه #جستجو با دیدن تصاویر و پیکر شهدا در شهرهای مختلف و سرکشی به مناطق عملیاتی ناامید و دست خالی به روستا برمیگردد
ریش سفیدان و بزرگان خاندان تصمیم میگیرند بپذیرندکه او #شهید شده است و برایش #مجلس ختم بگیرند
شهادت شهید عباس رستگار ازطرف خانواده اعلام میگردد، لوح #یادبودی برایش ساخته و در گلزار شهدا نصب میگردد
اما #همسر شهید و دو کودک سه و یک ساله اش،پدر و مادر عباس نمیتوانند این واقعیت را به راحتی قبول کنند،
به همین خاطر در فروردین سال۶۲ در جستجوی عباس به اسیرانی که در بند عراق بودند نامه می زنند که به در بسته خورده اند و آنها نیز اطلاعی از #عباس ندارند، تنها کسی که می تواند بود و نبود او را تائید کند، #احمداسدی است که او نیز در همان روز به #شهادت رسیده است
چاره ای جز پذیرش وضعیت موجود برای خانواده نمانده لذا با مسئله کنار آمده و خود را #خانواده_شهید تلقی کردند
امروز ۳۴ سال از آن زمان میگذرد و هنوز #مادر میگوید راز #زنده ماندنم در #انتظار فرزندم است،
آنقدر زنده می مانم تا او راببینم
مادری که نبود فرزند را بیش از ۱ماه تجربه نکرده و زمانی که در سربازی خدمت میکرد، طاقت دوری اش را نداشت و آنقدر جلوی #درب حیاط می نشست و با #دلتنگی برایش #گریه می کرد
امروز بدون اینکه اثری از شهادت پسرش آمده باشد نمیتوانست قبول کند که او شهید شده و دیگر بازنخواهد گشت...
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#حاجی تو هرگز از #دل ما نخواهی رفت
کاش #خودروی تو را در میدان اصلی شهر #تهران نصب کنند تا درس #بیداری و #بصیرت باشد
#برگرد، اي مرد عجين با رنج، برگرد #اسطوره ي با ارزش اين گنج
برگرد اي آشنا با #هور و با درياي #مجنون
با يك بغل عطر گل #نارنج برگرد
#زيباترين پروانه ي معصوم جبهه
مرد غروب #كربلاي پنج برگرد
گردان #عاشورا برايت گريه مي كرد
با دسته ي #دمام و طبل و سنج برگرد
#حاج_ذبیح_الله_بخشی
#ماشاالله_حزب_الله
#حاجی_بخشی
#دفاع_مقدس
#روحیه
#تبلیغات
#لبخند
#پدر_شهید
@bisimchi1
کاش #خودروی تو را در میدان اصلی شهر #تهران نصب کنند تا درس #بیداری و #بصیرت باشد
#برگرد، اي مرد عجين با رنج، برگرد #اسطوره ي با ارزش اين گنج
برگرد اي آشنا با #هور و با درياي #مجنون
با يك بغل عطر گل #نارنج برگرد
#زيباترين پروانه ي معصوم جبهه
مرد غروب #كربلاي پنج برگرد
گردان #عاشورا برايت گريه مي كرد
با دسته ي #دمام و طبل و سنج برگرد
#حاج_ذبیح_الله_بخشی
#ماشاالله_حزب_الله
#حاجی_بخشی
#دفاع_مقدس
#روحیه
#تبلیغات
#لبخند
#پدر_شهید
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 قسمتی از صحبت ها و #روضه های #جانسوز پیرغلام اهل بیت حاج علی اکبر معز غلامی، #پدر شهید حسین معز غلامی
حین تشییع پیکر مطهر شهید
@bisimchi1
حین تشییع پیکر مطهر شهید
@bisimchi1
برسان سلام ما را
به چشمان پر انتظار و کم فروغ #مادر_مفقودالاثر
به سکوت تلخ و غم بار، و بغض فروخورده #پدر_شهید
به آه سوزناک و دل مجروح و پر درد #همسر_شهید
به اشک چشم و بی قراری و بهانه گیری #فرزند_شهید
به کمر شکسته و کمان گشته ی
#برادر_و_خواهر_شهید
به جامانده از قافله عشق، دل سوخته و پر حسرت #دوست_شهید
به یاس کبود و رمز عروج، بی بی فاطمه زهرا مادر همه شهدا برسان سلام ما را...
#شهادت قسمت ما مي شد ايکاش
@bisimchi1
پ.ن: مادر شهید جاویدالاثر
#شهید_مهدی_نظری
به چشمان پر انتظار و کم فروغ #مادر_مفقودالاثر
به سکوت تلخ و غم بار، و بغض فروخورده #پدر_شهید
به آه سوزناک و دل مجروح و پر درد #همسر_شهید
به اشک چشم و بی قراری و بهانه گیری #فرزند_شهید
به کمر شکسته و کمان گشته ی
#برادر_و_خواهر_شهید
به جامانده از قافله عشق، دل سوخته و پر حسرت #دوست_شهید
به یاس کبود و رمز عروج، بی بی فاطمه زهرا مادر همه شهدا برسان سلام ما را...
#شهادت قسمت ما مي شد ايکاش
@bisimchi1
پ.ن: مادر شهید جاویدالاثر
#شهید_مهدی_نظری
Telegram
attach 📎
اے مانده به دل
رفته زبر حڪ شده بر خاطر زارم
برمن بنگر
تاب #فراق تو ندارم
بر من بنگر
زآنکه بہ جز دوریت ای دوسٺ
اندوه دگر در دل بے تاب ندارم
#پدر_شهید_مدافع_حرم
#شهید_حسین_مشتاقی
#شب_خوش
@bisimchi1
رفته زبر حڪ شده بر خاطر زارم
برمن بنگر
تاب #فراق تو ندارم
بر من بنگر
زآنکه بہ جز دوریت ای دوسٺ
اندوه دگر در دل بے تاب ندارم
#پدر_شهید_مدافع_حرم
#شهید_حسین_مشتاقی
#شب_خوش
@bisimchi1
#شهید_آرمان_قدس
#پدر_شهید:
- کتابهای شهید چمران را مطالعه کرده بود. از شخصیت او الهام گرفته بود.
- با آن روح بلند پرواز میکرد میگفت: میروم هر قدر از دستم بربیاید در مقابل اسرائیل بایستم. همیشه این دغدغه را داشت.
- در مورد کارهایش به هیچکس چیزی نمیگفت. در دستنوشتههایش هم هست که نوشته «حفظ اسرار مهم است».
- در قم طلبه بود. میدیدی از قم برگشته. آهسته از دیوار پایین میآمد و تا صبح در آستانه میخوابید که سروصدا نشود. صبح بیدار میشدیم میدیدیم برای اینکه در زده و ما را بدخواب نکند، همانجا خوابیده است.
#مادر_شهید:
- از دوازده سالگی با کتابها مأنوس بود. آن موقع هم به اخبار گوش میکرد. میدیدی محکم روی پایش میزد و میگفت: «و الله! امام الآن ناراحت است. اینها را میشنود ناراحت میشود». چنان میزد که واقعاً دل آدم کباب میشد. خیلی بچهی پاکی بود.
- هرقدر اصرار کردم پسرم نرو، من نمیتوانم تحمل بکنم، گفت: «تحمل میکنی. مادرم زهرا چگونه تحمل کرد!» موقع رفتن هم به من گفت: «مگر خون من رنگینتر از خون حسین است؟» مادرش برایش بمیرد! این را به من گفت و خداحافظی کرد و رفت.
پ.ن: قسمتهایی از مصاحبه منتشرنشده با پدر و مادر شهید👆
ادامه دارد...
26 فروردین، سالگرد شهادت #سیدعبدالصمد_امام_پناه
#مسلمانان_دو_قبله_دارند_کعبه_برای_عبادت_قدس_برای_شهادت
@bisimchi1
#پدر_شهید:
- کتابهای شهید چمران را مطالعه کرده بود. از شخصیت او الهام گرفته بود.
- با آن روح بلند پرواز میکرد میگفت: میروم هر قدر از دستم بربیاید در مقابل اسرائیل بایستم. همیشه این دغدغه را داشت.
- در مورد کارهایش به هیچکس چیزی نمیگفت. در دستنوشتههایش هم هست که نوشته «حفظ اسرار مهم است».
- در قم طلبه بود. میدیدی از قم برگشته. آهسته از دیوار پایین میآمد و تا صبح در آستانه میخوابید که سروصدا نشود. صبح بیدار میشدیم میدیدیم برای اینکه در زده و ما را بدخواب نکند، همانجا خوابیده است.
#مادر_شهید:
- از دوازده سالگی با کتابها مأنوس بود. آن موقع هم به اخبار گوش میکرد. میدیدی محکم روی پایش میزد و میگفت: «و الله! امام الآن ناراحت است. اینها را میشنود ناراحت میشود». چنان میزد که واقعاً دل آدم کباب میشد. خیلی بچهی پاکی بود.
- هرقدر اصرار کردم پسرم نرو، من نمیتوانم تحمل بکنم، گفت: «تحمل میکنی. مادرم زهرا چگونه تحمل کرد!» موقع رفتن هم به من گفت: «مگر خون من رنگینتر از خون حسین است؟» مادرش برایش بمیرد! این را به من گفت و خداحافظی کرد و رفت.
پ.ن: قسمتهایی از مصاحبه منتشرنشده با پدر و مادر شهید👆
ادامه دارد...
26 فروردین، سالگرد شهادت #سیدعبدالصمد_امام_پناه
#مسلمانان_دو_قبله_دارند_کعبه_برای_عبادت_قدس_برای_شهادت
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
#پدرانه
بیتاب شدن؛ دمنزدن؛ عادتم ایناست
باخونِ جگر ساختهام؛ قسمتم ایناست
جان میدهم ازگریه اگر نام توآید
عمریست که رسمِ دلِ کمطاقتم ایناست
#پدر_شهید_علی_سلطانمرادی
#شب_بخیــــر
@bisimchi1
بیتاب شدن؛ دمنزدن؛ عادتم ایناست
باخونِ جگر ساختهام؛ قسمتم ایناست
جان میدهم ازگریه اگر نام توآید
عمریست که رسمِ دلِ کمطاقتم ایناست
#پدر_شهید_علی_سلطانمرادی
#شب_بخیــــر
@bisimchi1